طالبان وحزب اسلامی در نشست پاریس پیام روشنی به حکومت کابل وشورای عالی صلح وجامعه جهانی فرستادند وآن اینکه اصلاح مواد قانون اساسی وتغییر سیستم نظام سیاسی کشور میتواند دریچه باشد برای وارد شدن به میز مذاکره دو شرط روشن ودر عین زمان نسبتا معقول، اما دولت صلح میخواهد نه اجندا معلوم است ونه هم استراتیزی طوریکه از طریق رسانه ها شنیده شد وزارت خارجه قبل ازینکه شورای عالی صلح درین زمینه پیامی داشته باشد
بطور قطع پیشنهاد مخالفین دولت را رد وگفت طرح وپیشنهاد تعدیل مواد قانون اساسی وتغییر نظام سیاسی یک خواب وخیال بیش نیست وهرکس میخواهد به پروسه صلح به پیوندد باید پایه های همین نظام را تقویه، قانون اساسی را اطاعت واز دست آورد های ده ساله حمایت کند یعنی از فساد وقاچاق وبی نظمی بی ثباتی.اگر حکومت در این اظهارات خود صادق باشد معنی اش این است که دولت تسلیمی را با صلح اشتباه گرفته است.
صلح ویا تسلمی؟: از اظهارات سخنگوئی وزارت خارجه دو مسئله بدرستی قابل درک بود اول اینکه دولت برای تأمین وتطبیق پروسه صلح هیچ امتیازی نمیدهد وتنها اطاعت از قوانین وحاکمیت را شرط اساسی تحکیم صلح میداند . که میتوان گفت این صلح مساوی به تسلیمی است. ومسئله دوم اینکه شورای عالی صلح هر حرکتیکه انجام میدهد بدهد ولی حرف أخیر را وزارت خارجه خواهد گفت لذا خاطر ما ااز طرف شورای عالی صلح جمع شد که نه طرحی دارد ونه هم بر نامه هایش قابل قبول است. از نظر ناظرین .صلح به معنی گذشت است گذشت از طرف جانبین کسانیکه مائل صلح وآشتی اند حاضر اند به جانب مقابل امتیاز بدهد. واگر بگفته وزارت خارجه طرح وتدوین قانون اساسی وتعدیل مواد قانون اساسی صلاحیت مردم باشد پس مهر بانی نموده نمایندگان ملت را بدون اشراف وحاکمیت خارجی ها جمع کنند تا دیده شود نمایندگان ملت مواد قانون اساسی را تأئید میکنند ویا به تعدیل وتغییر رأئی میدهند.در قانون اساسی از اسلام نام برده شده در داخل حکومت أعمال غیر اسلامی صورت میگیرد ،در قانون اساسی از دموکراسی نام برده شده اما رئیس جمهور خودش دیکتاتور خنده رویی بیش نیست خلاصه درین قانون از همه ارزش ها نام برده شده ولی مواد این قانون یکی دیگری را نقض میکند پس باید باز نگری شود.ونظام ریاستی هم که مرگ دموکراسی است.
سه دروغ روشن حکومت: یکی از دروغ ها حمایت از بر نامه صلح است که دروغ مینماید مثلا حکومت تا دم مرگ از صلح صحبت میکند وشخص رئیس جمهور حین شهادت استاد ربانی، ترور برادرش و بعد ازحمله بر اسدالله خالد باز هم بر صلح واشتی با مخالفین تأکید کرد، اما شرط را که برای صلح مطرح میکند این است که بحکومت بپیوندند وقانون اساسی را بپذیرند که صداقت حکومت را زیر سوال می برد.اگر مخالفین بدون چون وچرا بحکومت بپیوندند پس چرا می جنگندند..اینجاست که حکومت خودرا گول زده وشعار دروغین صلح را سر میدهد.
دوم رئیس جمهور میگوید بعد از سال 2014 امنیت کشور بهتر از حالاست ونمیگوید این اطمینان را از کجا حاصل نموده برایش وحی آمده مخالفین را گاز میگیرد ویا اینکه مردم ازوی حمایت میکنند.هیچکس نمیداند این لاف ها ریشه در کجا دارد..ایشان شرائط مخالفین را نمی پذیرند ومخالفین همچنان در کوه ها اند ومناطق زیادی را زیر کنترول دارند پس امنیت از کدام آسمان فرود میاید پس معلوم میشود که ما به شر ملک کذاب گرفتار شده ایم.
سوم خشکیدن ریشه فساد بعد از سال 2014: چند قبل رئیس جمهور در سیمینار روز جهانی مبارزه علیه فساد گفت بعد از سال 2014 که خارجی از افغانستان بیرون شوند به یقین میدانم که ریشه های فساد در افغانستان خشک میشود.این اظهارات رئیس جمهور انسان را گیچ ویا بگفته امیر جان صبوری هک وپک وهوشپرک میسازد چون قابل باور نیست.یک راه دارد وآن اینکه بعد از سال 2014 اداره را دست بسته به طالبان میسپارد وباز طالبان ریشه های رشوت را خشک میسازند واین امیتازی بود که طالبان داشتند .همین است که برخی ناظرین میگوند اینکه حکومت هیچ شرطی از مخالفین را نمی پذیرد معنی اش این است که حوصله کنید این حکومت بدون هیچ پیش شرطی بعد از 2014 به مخالفین تسلیم میشود هم امنیت بهتر میشود وهم رشوت کمتر..
دولت نه شرائط اپوزیسیون سیاسی را می پذیرد ونه از مخالفین مسلح را از همه تمگین وتسلیمی میخواهد نامش را میگذارد صلح وقانون حال شما هر چند به صلح امید وار میشوید بشوید ولی این حکومت هیچ طرحی روشنی بخاطر ختم جنگ واستقرار ثبات ندارد.