بنده در علوم ديني تحصيلات عالي و جامع ندارم اما مي دانم باور و عقيده ام اين است كه دين مقدس اسلام از هر نگاه از جمله كامل ترين اديان بوده چنانچه دین مبين اسلام دارای احکام واساسات ثابت، جاودانه وپایدار است. اما بعضاً موقف گیری های واکنشی وگاهی هم فرمایشی بعضی از وابستگان مهره های قدرت، مردم را نسبت به برخی از مسايل به تشويش مي اندازد . مثلا در فتوی اخیر شورای علمای کرام بخاطر تائید سخنرانی های جناب حامد کرزی که در مورد قوت های خارجی در میدان وردک و بعداْ تکرار و موقف گیری های شان علیه قوت های خارجی در ولایت هلمند به خور مطبوعات و رسانه ها دادند هیچ انسان با وجدان و مسلمان عملکرد های نادرست نظامیان خارجی را نمی تواند بپذیرد اما نمی شود از نابسامانی های دیگر چشم پوشید جنایات هولناک دیگری در کشور صورت گرفته و می گیرد که علمای محترم کمتر به آنها تماس می گیرند بهتر است امر بالمعروف و نهی عن المنکر همه جانبه و فراگیر باشد ما باید عملیات انتحاری مسلحانه را نا دیده نگیریم. علمای محترم بهتر میدانند که
جرایم وخطا های بیشماریست که از دید اسلام بنام گناه کبیره یاد شده وحرمت قطعی آن به نصوص وآیات بیشمار قرآن کریم وهدایات پیغمبر روشن است مانند: شرک، همکاری با ستمکاران، رشوت، خاک زدن بچشم مردم، خوردن مال یتیم، قتل انسانهای بیگناه، سحر و جادو، دروغ، تهمت و سخن چینی، سر کشی از فر مان والدین دزدی اختلاس وگناه های مدرن فعلی چون تعرض به بیت المال مانند غصب زمینهای بیت المال، قاچاق مواد مخدر، خویش خوری، بیعدالتی، انتحار و انفجار و صد ها گناه های کبیره دیگری که هر روز اعضای محترم شورای علما و همه مردم افغانستان به چشم سر می بینند و مشاهده می کنند. مردم افغانستان انتظار دارند تا علمای کرام در روشنی احکام دین وتفسیر قانون قبل از فر مایش دولت، منکرات را بر جسته ومر تکبین جرايم کبیره را معرفی ومجازات ایشان را طبق قانون و عدالت مشخص سازند.
اما اگر خدا ناخواسته انفجار انتحار در یک ردیف:با گناهان خورد و کوچک دیگر قرار داده می شود بدون شک تبصره های منفی را به وجود میاورد وقتی که شورای علما گناهان دیگر را در کنار جرمی چون عمليۀ انتحار مسلحانه قرار میدهند، گاهي انسان را به این اندیشه می اندازد که شاید این فتوا مطابق به ذوق اربابان قدرت صورت گرفته باشد. چه انتحار های مسلحانه که عمل گروه بنام طالبان و دستور مفتیان قصه خوانی مدرسه اشرفیه مدرسه . حقانیه اگوره ختك و ده ها مدارس ديگر است، سال ها.ست که باعث مرگ های دسته جمعی میشود. اما گاهی عکس العمل با این جدیت از طرف علمای کرام صورت نگرفت که نگرفت و حتی در محافل خصوصی وجمع جوانان خونگرم، گفته شده که حملات انتحاری یک عملیه اشتهادی بوده بخاطر از بین بردن دشمن جواز دارد. اگر این دشمن تنها کفار ومتجاوزین میبود باز هم قابل تأمل بود واما اگر ملا امامان، مردم عام و نماز گزاران باشد، درانصورت سکوت در برابر وحشت انتحار خیلی ها سوال بر انگیز است و اگر جزای هر دو را مساوی و “کشندۀ نفس عامل” می پندارید، لازم می افتد تا توضيحاتی را در مورد تفاوت این دو عملیه حضور شما به عرض برسانم.
فرق انتحاری با گناهان دیگر: انتحار مسلحانه که در شکل و شمايل انفجار مواد خطر ناک وکشنده در بین نماز گزاران در مسجد ویا عابرین راه صورت میگیرد، از دو منظر با دیگر اعمال تفاوت دارد. اول انتحار توسط چهره های نادیده ، شریر و ناشناخته طور آنی صورت میگیرد .دوم باعث نابودی کتله عظیمی از انسانها گردیده، هستی و دارائیهای ملی را نیز به آتش میکشد و اما گناهان دیگراز خود افراد و مکان مشخص دارند که آن هم باید بخشیده نشود اما (انتحار مسلحانه) از مردم قربانی بی حساب میگیرد تا طريقۀ خشونت و کشتار زنده ماند. هرگاه عاملین گناهان دیگر را در پهلوی انتحارمسلحانه که عمل جنایتکاران شریر وتباهکن است، قرار گیرد، درانصورت وجدان سالم جریحه دار و بنیاد انصاف وعدالت صدمه می بیند. بلی تعذیب نفس گناه دارد وقتل نفس گناه بزرگترر، مگر این باعث میشود تا آنرا با انتحارمسلحانه که قتل عام مردم بیگناه اطفال و زنان و پیرمردان بیدفاع و حتی امامان مساجد و نماز گزاران را در پی دارد، یکسان مقایسه کنیم، بسيار غيرمنصفانه خواهد بود.
فتوا و قانون: اين موضوع نيز قابل بحث است که وقتی در یک کشور قانون اساسی وجود داشته باشد و قوانین مدنی وجزائی طور مفصل تدوین وتوشیح شده باشد، اما حکومت مداران به تطبیق شان وقعی نگذارند، پس فتوای شورای علماء که در قانون اساسی گنجانیده نشده از کدام جایگاه بر خوردار است ومردم در یک کشور قانونمند تا چه پیمانه در برابر فتوا احساس تکلیف خواهند کرد. اينجاست که در جامعه شک و ترديدهای در بارۀ تشريفاتی بودن فتوا ها در یک کشور صاحب قانون و اثرات آن درجهت ضعیف ساختن جناح های رقیب اهرم های قدرت بوجود می آيد. مثلا اگر کسی فتوا را نپذیرد چون در قوانین کشور به آن اشاره نشده، جزای ان چه خواهد بود؟ و شاید تکفیر باشد و بعد از صدور فتوای تکفیر، حکم ارتداد بالای انسان صادر شود. دراین صورت حیات وممات انسانها بجای قانون در گرو فتوا میشود فتوائیکه ممکن است حاکمیت موجود بخاطر بقای خود از مراجع ذیربط در خواست صدور آنرا کرده باشند. علمای کرام! شما که وارثان انبيا عليهم السلام و راهروان شريعت غرای محمدی صلی الله و عليه و آله و سلم در روی زمين هستيد و ما همه بشما احترام داريم، توقع اينست تا در روشن سازی افکار عامه در جهت واضح ساختن ابهامات حقوقی، جزائی و جنائی مطابق ذوق وخواست اربابان قدرت نه، بلکه براساس ضرورت با درنظرداشت احکام جاودانۀ قران، احاديث و اجماع و قياس، فتوا صادر فرمائيد. مثلاً در موارد انتحار های مسلحانه، غصب زمينها و ملکيتهای دولتی، اختطاف ها، قاچاق انسان، قاچاق مواد مخدره، تجاوز های وحشيانۀ جنسی بالای اطفال و زنان، پايمال شدن حقوق زنان و دختران و محروم ساختن آنها از حق ميراث، به زور و جبر در نکاح درآوردن دختران به زورمندان و يا نکاح کردن آنها بخاطر بدست آوردن پيشکش، غصب دارائی يتيمان، قطاع الطريقی و داشتن توقيف خانه های شخصی، گسترش سرسام آور فساد و رشوت در نهادهای اجرائيوی دولت، معافيت عده يی غير مسؤول و واجب الاحترام از محاکمه شدن، عاملان پايمال کنندۀ قانون اساسی افغانستان که در اصل بايد ايشان حافظان تطبيق اين قانون باشند و نيز در مورد ياغيان و باغيان مسلح داخلی و خارجی فتوا صادر فرمائيد. امیدوارم روز برسد که همه تصامیم در پرتو ارشادات دین مبین اسلام و قوانین نافذه کشور صورت گیرد فرمایش و سلیقه هیچ وقت مد نظر نباشد .