محاصره و تروریزم : کوریا، امریکا، چین وخطرجنگ : داکتر سید احمد جهش

  

گرفته شده – از فورت میدیا نیوز- چهارم اپریل  2013

نویسنده – ستیفان گا ونس

گرداننده  – دوکتور سید احمد جهش

تم بیل درسال2011 درکتاب خود(بحران در کوریا) امریکا ،چین وخطرجنگ  مینویسد: امریکا ،چین و خطر جنگ ” امریکائی ها رفقا ومتحدین شان  متمایل به روش بی تفاوت در مورد تحریم ها اند- فارغ البال از هر دو- اخلاقی ورابطه علت و معلولی آن .

تحریم های امروزی شکل عصری محاصره نظامی زمان های سابق را دارد. هدف از محاصره تنزیل دشمن به آن وضعی از گرسنگی ومحرومیت است تا دروازه ها را بازکند،  شاید در جریان، رهبران خودرا به قتل برسانند واز محاصره کنندگان طلب رحمت کنند .”

سپس بیل اضافه میکند : ” شباهت های قوی بین تحریم ها / محاصره ها وتروریزم وجود دارد:  

هردو سبب رنج وعذاب مردم عادی وبی پناه میگردد تا آنها را بر ضد رهبران شان بشوراند …”  این در حالیست که بیل به ارتباط کوریای شمالی مینویسد؛ استفاده ازمحاصره  مدرن توسط واشینگتن به ممالک دیگر همچنان گسترش می یابد. مانند کوریای شمالی ایران نیزبه خاطرپای فشاری اش در کاربرد نیروی کار ، بازار ومنابع طبعی اش، نه برای منافع وال ستریت، بل در جهت انکشاف هد فمند خودش مورد نفرت واشینگتن قرار دارد ومانند کوریای شمالی از تحریم ها درد سر دارد.این تحریم ها  نیز اهداف تروریزم را تعقیب میکند تا مردم عادی رنج ببرند وبالای حکومت های خود فشار وارد کنند که سیاست خود را تغییر داده آنرا سازگار با منافع محاصره کننده گان/ تروریست ها بسازد ( در این مورد البته تعویض حکومتیکه سیاست اقتصادی ملی را پیش میبرد به حکومتی که اقتصاد ایران را به مالکیت خارجی ها باز نموده شرایط معاملات را طوری به سرمایه داران خارجی دمساز گرداند تا منفعت های هنگفتی بدست آرند ، توام با فریب اعمار    ” دیموکراسی ” وبرگشت ازصنایع مستقل انرجی اتومی ).

 رسانه های عمومی مطابق عملکرد همیشگی شان تاثیرتحریم ها را بالای ممالک محاصره شده تشریح نموده و یا تاکید میکنند که تحریم ها متوجه رهبری مملکت بوده به مردم عادی آسیبی نمیرساند .  اما در مقاله 17 مارچ واشینگتن پوست خبرنگاران “جوبی واررک”  و “ان گیران” اعتراف کرده اند که تحریم ها بالای ایران، افراد عادی را هدف قرار داده است.

واررک  و  گیران  مینویسند که تحریم های شدید اقتصادی خسارات جدی ای را به اقتصاد ایران وارد کرده است اما مقامات امریکائی واروپائی اذعان کردند که تدابیر هنوز آن نوع ناآرامی عامه را بوجود نیاورده که رهبران ایران را مجبور نماید تا سیاست اتومی خود را تغییر دهند.

دیپلوماتها وتحلیلگران غربی میگویند : 9 ماه پس ازآنکه ایران تحت سخت ترین تحریم ها در تاریخش قرارگرفت، معلوم میشود که اقتصاد ش بطی گردیده واز ناحیه ایجاد مصروفیت های کاری وذخیره اسعار با اعتبار خونریزی دارد. اما معلوم میشود که درمعرض خطرسقوط فوری نیست.

آنها ادامه میدهند:

سختترین فشارمتوجه طبقه متوسط وصنف کارگر بوده است که مشاهده کردند، چطور پس انداز شان تبخیر وقدرت خرید شان میخشکد. باآنهم در ماه های اخیرمعلوم میشود که بحران مالی ایران تخفیف یافته است اقتصاد دانان میگویند که در آینده نزدیک نه سقوط کامل و نه آشوب وسیع بوقوع خواهد پیوست.

پس تحریم ها کارگرنمی افتند زیرا به قدر کافی مصیبت بار نمی آورند تا سبب ناآرامی های وسیع وآشوب گردند.

اگر تحریم ها مطابق طرح تاثیر نماید وآشوب وسیع صیورت گیرد مقصر ناآرامی های عامه توسط نامه نگاران غربی بطور حتم نه مصیبت ناشی ازتحریم ها بلکه بطورخاینانه ” سوء مدیریت “،  تهران قلمداد میگردد.

وسیل  کمک به نیروهای مخالف ایران که ” تشنگان دیموکراسی” معرفی میشوند ادامه می یابد ( ترجیحا جهت تسکین مصیبت های تحمیل شده توسط اضلاع متحد وجامعه اروپا ) تا آنها حکومت خود را سرنگون کنند (که باید گفته شود دروازه را بازکنید تا محاصره چیان داخل شوند ).

مقالهء   واررک  و گیران  تاکید برناکامی تحریم هادر ایجاد آشوب بوده نمایانگرآنست که سیاست سازان به این نتیجه رسیده اند که اهداف واشینگتن در مورد ایران تنها توسط تحریم ها برآورده نمیشود بنا” مداخله نظامی نیز در کار است.

 به هر حال مداخله نظامی نمیتواند گزینه ای برای محاصره باشد بلکه متمم آن است . توضیح برید جنرال قوای هوائی امریکا مایکل شارت درمورد مقاصد حمله هوائی سال 1999 ناتو به رهبری امریکا بالای یوگوسلاویای سابق اهداف محاصره چی / تروریست را انعکاس میدهد شارت توضیح میکند- ” شما صبح وقتی از خواب بر می خیزید می بینید که در خانه تان برق نیست، اجاق تان گاز ندارد وپلی که از آن گذشته به کار میروید برای بیست سال دیگر به دانیوب سقوط کرده است ،فکر میکنم شروع میکنید که بپرسید او سلوبو ( مقصد سلوبدان ملاسویچ ریس جمهور آنوقت یوگوسلاویا است . مترجم ) این همه در باره ای چیست ؟ ما دکر چقد ر بیش ازاین تحمل کنیم ؟ ”

 ( ” حقیقتا این جنگ برای چیست ” روزنامه گلوب اند میل (تورونتو)  بیست وششم می سال 1999 )

بنابرین شیوه کار سیاست خارجی امریکا ست که مردم عادی کشور های راکه حکومات شان به مقابل ادغام در سیستم استثمار جهانی کپیتالیستی تحت نظارت امریکا مقاومت مینمایند معروض به درد ورنج نموده باعث ناآرامی های عامه واجبار گردند تا رهبران ممالک مذکورسیا ست خود را تغییر دهند ویا استعفا نمایند وقدرت را به نماینده های محلی منافع جهانی کپیتالیستی ( که عوام فریبانه توسط مقامات ممالک غربی ودستگاه های خبری شان برآنها برچسپ ” هوا خوهان دیموکراسی ” یا نیروهای “دیموکراتیک” زده میشود) تسلیم نمایند . (هر آنچه امروزبه شد ت  در سوریه جریان دارد. مترجم )

یگانه چیزیکه در سیاست خارجی امریکا “دیموکراتیک ” است پافشاری در دیموکراتیک سازی درد و رنج مردم است .

http://www.4thmedia.org/2013/04/04/the-siege-and-terrorism-korea-america-china-and-the-risk-of-war/