چشم امید نوشته : نذیر ظفر لویزیانا –امریکا 13/15/06

 2ngzlux

چشم امیدم به دیدار تو رعــــنا بود و هست

آرزوی وصل درد کهـــنه با ما بود و هست

نگهتء عاشق فریبت از چـــــمنزار جمــال

در دماغ خسته گانت عطردلــها بودو هست

عکس رویت قاب دیـــوار غزلهــــــایم  شده

خانه شـعرم مزیـــــن از  تو تنها بود وهست

مدعی خود را به کویـت دوست میخواند ولی

دشمن جانء منی مغـموم و شیدا بود و هست

طعنه سارم کرده در پــیری هوای عا رضت

دایم از زخم زبان این دل به غوغا بود وهست

در میان دفتر مهـــــــرت نشد انشـــــاء (ظفر)

بر سر نام ء منی مسکین چلیـــپا بود و هست