یادی از گذشته های فاکولتۀ هنرهای زیبا : دکتورعنایت الله شهرانی

 shahrani  جای خوشی ومسرت است که اینک با لطف پرورد گارعالمیان ، فاکولتۀ هنرهای زیبا دردردانشگاه کابل درقطارسایرفاکولته ها اخذ موقع نموده است ، وشنیده میشود که استادان صاحب هنرودانشمندان فاکولتۀ مذکوردست بکارهای زده ، فعالیت های بسیارخوب را انجام داده اند ، که درآینده برای آموزش اولاد وطن عزیز افغانستان بدرد خواهد خورد.

درین شکی وجود نخواهد داشت که درهرابتکاروتاسیس وآغاز ، مشکلاتی رخ میدهد ولی بعد ها به اثرسعی وتلاش ونو آوری ها به قیام میرسند که نتایج خوب را ببارمی آورند.

در انکشاف هنر در افغانستان بسی شخصیت ها ، کارهای بنیادی را انجام داده اند ، ارواح شاد علامه صلاح الدین سلجوقی در دوران غازی شاه امان الله خان باراول مفکورۀ تیاتررا درهرات وکابل به اذهان مردم وارد وقهرمانی را دراساس گزاری بازیگری ، تمثیل وتیاتر بدست آورد وسپس استاد عبدالرشید لطیفی که اورا مطبوعات افغانستان منحیث “پدرتیاتر” درافغانستان می شناسند ، فداکاری ها وجان نثاری های کرد می سزد اورا بزرگترین شخصیت هنرتمثیل شناخت ، چونکه او تاآخرین رمق حیات درانکشاف وتقویۀ هنربازیگری کارکرد وزوایای علمی تیاتررا به شاگردان جید وبادانش خود توضیح داد ونوشته های زیادی را بیاد گارگذاشت .

پروفیسورغلام محمد مصورمیمنگی ازنوابغ نقاشی باراول درتاریخ کشور” مکتب صنایع نفیسه کابل ” را دردوران اعلیحضرت شاه امان الله خان غازی تاسیس کرد وشاگردان زیاد را تحت تربیه قرار داد وهریک از آنها را هنرمندان شهیر کشور ساخت وچند جلد کتاب هنری را بچا پ رسانید .

استاد عبد الغفوربرشنا هنرمند ویادانشمند چند بعدی ، مکتب صنایع نفیسه را انکشاف داد ومضامین مختلفۀ هنررا علاوه نمود ودرمطبوعات درامه نویسی هاکرد وبه تیاتروانکشاف آن سعی ها بخرج داد ونیز در هنر موسیقی چه دررادیو وچه درمطبوعات خدمات ارزنده نمود ، وخود هنرمند بزرگ نقاشی – موسیقی ونویسندۀ صحنه های تمثیل بود وصاحب تالیفات می باشد . هنرمند دیگری را بنام استاد عبدالغفورخان باید پدرهیکل تراشی درکابل بشناسیم .

استاد غلام حسین واستاد فرخ افندی دو بزرگ مردی میباشند که نام گرامی ومحبوب هردو درراس فعالین هنر وانکشاف دهنده گان خصوصا موسیقی قراردارد وهردو تا آخرین نفس زندگی شان درهنرخدمت نمودند .

درروزگاران تحصیل این نگارنده به تشویق استاد عبدالغفوربرشنا که استاد من درنقاشی بود ، سه کتاب درخصوص هنر وتدریس هنرتالیف وبدست نشرسپردم ، کتاب اول بنام ” آرت برای معلمین مکاتب ثانوی ودارالمعلمین ها ” دوم ” اصول تدریس آرت تربیوی ” سوم ” هنردرافغانستان ” . اول الذکربه تعداد پنجصدجلد چاپ استنسل به امر جناب محترم پروفسورتوریالی اعتمادی رئیس موسسۀ تعلیم وتربیه بطبع رسید واولین رهنمای تدریس آرت در افغانستان بشمار می آید ، دومی نیز بنام ” اصول تدریس آرت تربیوی ” که از جملۀ اولین کتاب هنر وازطرز تدریس آن بحث مینماید ، درسال ( 1350 هجری شمسی ) وزارت معارف آنرا دریک هزارنسخه بچاپ رسانید .

کتاب سومی که تذکرۀ صورتگران وپیکرتراشان معاصر افغانستان بشما رمی آید ، به تشویق وهمکاری های بیدریغ استاد برشنا بنام ” کتاب هنردرافغانستان ” نوشتم ودرمطبعۀ فرانکلین معارف به تیراژ یکهزارنسخه درسال ( 1350 هجری شمی  ) بزیورطبع آراسته گردید.

بعد از فراغت از فاکولته بیش ازصد مقاله وهفده کتاب دربارۀ هنرتحریر وبچاپ رسانیدم . درآغاز فراغت در دارالمعلمین کابل تدریس مینمودم ، وبااستادان پوهنتون کابل وروئسای فاکولته ها ، گاه گاهی درخصوص هنر درتماس می شدم .

ارواح شاد استاد داکترسید بهاءالدین مجروح میگفت که استاد داکترعبدالاحمد جاوید وپروفسورحبیب الرحمن هاله وشخص خودش دایم در تلاش آن بودند که باید درچوکات پوهنتون کابل یک شعبه هنر وجود داشته باشد واین موضوع را با پوهاند غلام حسن مجددی بمشوره گرفتند . باپیداکردن آقای امان الله حیدرزاد که معلم مکتب صنایع کابل بود ، استادان متذکره که قدرت تشکیل کورسها را داشتند ، فیصله بعمل آوردند که مضامین نقاشی وهیکل تراشی بدون کریدت وخارج از رسمیات پوهنتون تدریس گردد وجناب آقای حیدرزاد ، بهترین کاندید جهت تدریس کورسها بشمار می آمد ، مدتی بعد جناب آقای امان الله پارسا نیز عهده دارتدریس کورسها خارج کریدت نیز گردید .

کورسهای نقاشی ومجسمه بگونۀ فعالیت های ما ورای درسی ، شاگردان با استعداد را می پذیرفت ، دراواسط دهۀ شصت میلادی ، آغازبکارنمود که محترم عبدالوهاب سعید یکی از فعالین این کورسها چه درتدریس ، چه درتحصیل وچه درهمکاریها ارتباط خاص داشت .

درسال 1975 مسیحی که هنوزکورسهای نقاشی ومجسمه سازی دربیرون وخارج ازنصاب تعلیمی فاکولتۀ ادبیات قرارداشت ، دریکی ازروز ها ، دانشمند عالیمقام وشخصیت هنردوست افغانستان ، پروفسوراستاد میرحسین شاه که رئیس فاکولته های تعلیم وتربیه وادبیات وعلوم بشری بود، تیلفون کرد وفرمود که باید فردا درمجلس آمرین دیپارتمنت ها ورزم که میخواهد شعبات نقاشی وهیکل تراشی را رسمی بسازد . استاد فرمودند که تاکنون کسانیکه کورسهای مذکوررا فرامیگرفتند ، بدون کریدت وغیررسمی بود ، وهردوشعبه در رسمیات فاکولته باید شامل گردد ومحصلان میتوانند ، با فراگیری چهارسال ، در آن بخش ها شهادت نامه بگیرند . درآن مجلس آمرین دیپارتمنت ها ، آقای حیدرزاد ونگارنده این سطورحضورداشتیم  ، مجلس بریاست محترم پوهاند صاحب میرحسین شاه آغازیافت وشعبات نقاشی وهیکل تراشی منحیث یک دیپارتمنت کوچک رسمیت پیداکرد ومربوط فاکولتۀ ادبیات وعلوم بشری گردید.

آنروز یکی از روزهای خوشی من درزندگی بود ، استاد میرحسین شاه با این عمل نیکش درنظرم چنان میدرخشید که گویی نور الهی درو جناتش می تابید ، زیرا او با احساس کامل وعلاقه  خاص ، اساس دیپارتمنت فاکولتۀ هنرهای زیبارا بصورت رسمی گذاشت ، وخدایش اورا طول عمروصحت کامل ببخشد که اکنون تا اندازۀ معمرشده اند ودرایالت کالیفورنیا تشریف داردند ، بناء باید گفت که نام نامی پوهاند صاحب میرحسین شاه به خاطربنیان گذاری رسمی فاکولتۀ هنرهای زیبا جاویدان خواهد بود ، وطوریکه ذکرگردید ، خشت اول را شهید سعید پوهاند صاحب مجروح گذاشته بودند وپوهاند صاحب میرحسین شاه بارسمی سازی آنرا که زرین بود زرین ترساختند . سپس نگارندۀ این سطور( شهرانی ) با بنیان گزاری شعبات تیاتروموسیقی وارتقا دادن این دیپارتمنت ها به فاکولته بنام ( فاکولتۀ هنرهای زیبا ) برزیبایی ودرخشندگی هنرها رونق بیشتر بخشید . درین اواخرشنیده شد که دروقت ریاست دانشمند جوان جناب استاد عالم فرهاد باهمراهانش درجۀ ماستری را برآن علاوه نمودند که خداوند برایشان اجرجمیل عنایت فرماید.

درین اواخربحضورپوهاند صاحب میرحسین شاه عرض سلام واحترام تقدیم کردم ، بعد ازتعارفات ازتاسیس ورسمی ساختن هنرهای زیبا که افتخارش برآنهاست چیزی بیاد دارند فرمودند که بمانند دیروز درذهن شان قراردارد ، وافتخاربنیان  واساس گذاری رسمی ساختن هنرهای زیبا را باخود دارند .

دروقت رسمی شدن شعبۀ هنرهای زیبا ما دونفرجناب آقای حیدرزاد وعنایت الله شهرانی که استادان رسمی وشامل کدرعلمی پوهنتون بودیم ، استادان اولی را تشکیل میدادیم، وبصورت عاجل پروگرامهای فاکولته را باکریدت های کورسها تهیه نمودیم .

آقایون استاد محمد همایون اعتمادی وآغاصاحب سید حمایت الله حسینی استادان حق الزحمۀ بودند ، سپس جنابان حامد نوید وتمیم اعتمادی ، منحیث استادان رسمی تشریف آوردند طوریکه جناب نوید فرمودند آنها تنها چهار سال درکورسها ی نقاشی تدریس نموده اند.  بدبختانه زمانیکه حکومت کمونست ها بمیان آمد، آقایون امان الله حیدرزاد ، حامد نوید ، وتمیم اعتمادی بمدت کوتاهی از افغانستان بر آمده وراهی هجرت شدند .

راقم این سطور، بعد از مهاجرشدن استادان محترم ، تمام کارهای اداری وتدریسی شعبۀ هنرهای زیبا را انجام میدادم . زمانیکه محصل دورۀ ماستری هنردرامریکا بودم ، پروگرامهای تیاتروموسیقی را از یونیورسیتی اریزونا با خود به افغانستان آورده بودم ، هدف من آن بود ، روزی بیاید که این دوشعبه رانیز درقطارشعبات درهنرهای زیبا شامل نمایم ، واگرخواست خداوند باشد ، شعبۀ هنرهای زیبا را به یک فاکولتۀ مستقل ارتقا بدهیم . وخداوند بدربارخود آرزوی دیرینۀ مرا برآورده ساخت واینک منحیث یک فاکولتۀ مستقل ومهم درقطارفاکولته های دیگرپوهنتون قراردارد . ناگفته نباید گذاشت پروگرامهای فاکولتۀ مهندسی را نیزازاریزونا باخود آورده بوم ، ولی درکابل درآن قسمت به مشکلات زیادروبروشدم ونتوانستم بدان کارموفق شوم .

ارتقای دوشعبۀ نقاشی وهیکل تراشی به فاکولتۀ مستقل ، کارآسانی نبود ، پیش ازینکه شعبات تیاتروموسیقی را ، اساس وپایه گذاری میکردم ، باید پروگرامهای چهارساله را تهیه میداشتم وآن کاردست کم ششماه را دربرگرفت ، زیرا ترجمۀ پروگرامها وتطبیق آن بامحیط وغیره وقت زیاد را ضرورت داشت .

بعدازتکمیل پروگرامها ، موضوع تاسیس شعبات نو چون تیاتر ، موسیقی ، تعلیم وتربیه  آرت وغیره را درمجلس بسیارکوچک استادان هنرهای زیباکه جدیدا ازفاکولته فارغ التحصیل ودرکدرنامزد شده بودند ، درمیان گذاشتم که بااکثریت تائید گردید وریاست آن مجلس را شخصا بدست داشتم . پیش ازآنکه مقصد تاسیس شعبات تیاتروموسیقی ودیپارتمنت های دیگررا به ریاست فاکولته اطلاع دهم لازم دیدم ، یک بار بطورشفاهی بامرحوم انجینیر عزیزالرحمن سعیدی ، رئیس پوهنتون کابل ، موضوع را درمیان بگذارم ، درین وقت کسیکه مرا همراهی کرد ، یکی از جوانان ارجمند بنام عبدالمالک دوست زاده بود ، که تخلص او را جدیدا برایش انتخاب کرده بودیم واو مرا درمیان خلقی ها تنها نگذاشت .

ازتصادف نیک معاون علمی پوهنتون بنام داکتررسول که درعین حال رئیس فاکولته ساینس نیزبود در دفتررئیس پوهنتون تشریف داشت ووی به تاسیس شعبات جدید خصوصا موسیقی علاقمندی خاص داشت ورئیس پوهنتون با من قول داد وگفت که تو کارهای خودرا به هررنگی که میخواهی پیش ببر ومن از کارها وافکارت حمایه خواهم کرد .

بعد ازدوسه ملاقات دیگربا رئیس پوهنتون جناب انجینیرسعیدی ، برایم فرمود که اینک کارهارا به آسانی انجام دادید ، یافتن استاد ، درین فنون کار آسان نیست ، زیرا که دررشته های هنر، تعلیم یافتگان مسلکی دروزارت مطبوعات وجود ندارد ، ولی من عرض نمودم که امکان دارد ، که بعضی هارا باصفاتیکه شما میفرمائید پیدانمایم .

اولین شخصی راکه از مطبوعات پیداکردم جناب داکترمحمد نعیم فرحان بود ، اگرچه به تقرر وی تکلیف ها دیدم ، رنجها کشیدم وطعنه ها شنیدم ، ولی اینکارشکنی های میان تهی نتوانست درعزم راسخ من سکتگی وارد نماید ، سپس زلیخا جان نورانی وبعدا استادعبدالقیوم بیسد را آوردیم وازتیاتر خودرا بیغم ساختیم . دریکی ازجراید مصاحبۀ یکی ازدوستان را خواندم درآن فرموده بودکه بمجردیکه پایم درپوهنتون رسید ، دیپارتمنت تیاتررا تاسیس نمودم فورا اینجانب عکس العمل نشان دادم گفتم شمارا ما به حیث استاد استخدام کردیم ، ششماه پیش ازشماا دیپارتمنت تاسیس شده بود وپروگرام ها ترتیب گردید ، وشما نامزد کدربودید که هنوز هیچ صلاحیت نداشتید ، باالاخره آن دوست قانع شد وازکردۀ خود پشیمان بود .

اولین استادان شعبۀ تیاتر داکترمحمد نعیم فرحان – زلیخا جان نورانی واستاد عبدالقیوم بیسد بودند . اولین آمردیپارتمنت تیاتر محترمه زلیخا جان نورانی وآمرعمومی این راقم بود داکترفرحان وخانم نورانی درکدردانشگاهی پیشنهاد شده بودند واستاد بیسد بشکل حق الزحمۀ یا قراردادی کارمینمود .

درخصوص موسیقی به همکاری جناب داکترنعیم فرحان ، استاد سلیم سرمست ، استاد فقیرمحمد ننگیالی واستاد حسین ارمان را درشعبۀ موسیقی ، منحیث استادان موسیقی استخدام نمودیم واولین استادان این دیپارتمنت هرسه استاد متذکره می باشند . واولین آمردیپارتمنت موسیقی جناب داکترفرحان وآمرعمومی راقم این سطوربود .

بعد ازینکه شعبۀ موسیقی تاسیس گردید دومحصل اول شعبۀ مذکورناصرسرمست وخالد ارمان که پدران شان برای هریک سکالرشیپ های تحصیلی دریافته بودند ، بموافقه آمریت هنرهای زیبا به خارج فرستاده شدند .

درشعبۀ تعلیم وتربیۀ هنرجناب استاد غلام محی الدین شبنم غزنوی را استخدام نمودیم تا به محصلان مضمون آرت ابتکاری را تدریس نماید ، استاد شبنم یکی از موفق ترین استادان بشمار میرفت . درین وقتیکه دیپارتمنت ها هریک شروع بکارنمود وفارغ التحصیلان جدید شعبۀ هنرهای زیبا منحیث اسیستانت عز تقرر یافتند ، رئیس پوهنتون کابل فرمود که اینک دیپارتمنت های شما زیاد ومیتواند مثل یک دستگاه مستقل یاآمریت عمومی شناخته شود ، ودرهمین مقطع مفاهمات بود که از رئیس پوهنتون مبلغ چهارصدوپنجاه هزارافغانی را بنام بودجۀ یکسالۀ هنرهای زیبا فرمان گرفتیم . دروقتیکه امربودجۀ سالانۀ هنرهای زیبا را ازانجینیرسعیدی اخذنمودیم ، جناب داکترنعیم فرحان هم تشریف داشت . وازبسکه جناب فرحان را درکارها شرت میدادم ، دوستان ما را بنام های علی اکبر وعلی اصغرخطاب مینمودند .

جناب آقای داکترنعیم فرحان که بعد ازتاسیس ، شعبه های تیاتر وموسیقی ، جهت تدریس درمضمون تیاتر استخدام گردیده بود ، تا ایام برآمدن بسوی دیارغیروهجرت ، منحیث معاون بامن همکاری مینمود ، وخداوند صحتش را خوب داشته باشد ، اکنون تکالیف صحی دارد . داکترفرحان بعدا منحیث رئیس فاکولته هنرهای زیبا ، تاسالهای زیادی کارنمود .

قابل یادآوری می باشد که اساس وبنیان گزاری فاکولتۀ هنرهای زیبا به ارواح شاد سعید شهید پوهاند داکترسید بهاءالدین مجروح ویاران اکادمیک او تعلق ونسبت می یابد و  ارتقادهندۀ دوشعبۀ نقاشی ومجسمه سازی به فاکولتۀ هنرهای زیبا و موسس شعبات موسیقی وتیاتراینجانب عنایت الله شهرانی می باشد ، وکریدت رسمی ساختن دوشعبه نقاشی وهیکل تراشی درتاریخ افغانستان بجناب پوهاند میرحسین شاه نسبت دارد ، وجناب آقای حیدرزاد ازآغازتاسیس کورسهای نقاشی ومجسمه سازی تاوقت هجرت منحیث استاد وبعد ازرسمی شدن اولین آمردیپارتمنت واستاد رسمی ودومین استاد رسمی طوریکه ذکرگردید من نویسندۀ این سطوربودیم .

یکی ازدلایل عمدۀ مکررتوضیح نمودن راقم این سطوربه جهتی میباشد که یکتعداد بصورت کاذب حقایق را می پوشانند وهمه را بخودا کریدت میدهند وبسویۀ اکادمیک بازهم منحیث استادبه سویۀ یونیورستی این نوع مبالغات وتبلیغات سوء ، کارنادرست وبیجاست .

درپوهنتون کابل ما روئسای چون پروفسورداکترعبدالاحمد جاوید واستاد داکترمحمد حیدرخان را داشتیم که علاقمند به انکشاف هنر وتقویۀ دهندۀ زیبایی شناسی بودند ، داکترجاوید درانکشاف دادن رادیو کابل ، وتشویق نمودن هنرمندان مخصوصا آوازخوان های زن ،بحدی اعظمی کارهای بنیادی را انجام داد که باید بنامش مضمون علیحده نوشته شود .

ناگفته نماند که استادان فاکولتۀ هنرهای زیبا ، زمانیکه ترفیعات علمی خویش را بدست می آورند ، باید تحقیقات علمی نموده ونوشته های خویش را درمجلات واخباربچاپ برسانند بیاد دارم که یکی از استادان هنرهای زیبا فرموده بود که استادان هنرهای زیبا باید استثنائیت  داشته ومضامین ومقالات ننویسند، درحالیکه این کار درهیچ جای جهان معمول نیست وپروفسورباید قلم داشته ونویسنده هم باشد .

هر استاد فاکولتۀ هنرهای زیبا که به سویۀ پوهاندی ( پروفیسوری ) میرسد ، باید شانزده اثر علمی را بنویسد که دو اثرآن باید کاملا ابتکاری باشد ومقالات اوچه درداخل وچه درخارج به چاپ برسد .

در خارج افغانستان جنابان استاد عبدالکریم رحیمی ، مرتضی جان پردیس ، محترمه ماریا جان دارو، محترمه فتانه بکتاش عارفی ، استاد ارشد بهزاد سلجوقی ، استاد یوسف کهزاد ، استاد حسین ارمان ، استاد عزیزالله هدف ، آقای گل احمد شیفته ، آقای خان آقا سرور محترم عبدالستارجفایی ، محمدنعیم رفاه ، مشعل ترنم ، ( نوریه پرستو ) ، آقای حامد نوید ، ویکتعداد دیگرفعالیت های هنری را ازطریق قلم ، زبان ویاعمل انجام داده اند .

نگارندۀ این سطورنیزدرکاروان خدمتگاران هنردرافغانستان همراه بوده کم ازکم صد مقاله درخصوص هنرنوشتم ، هرهنرمند یکه درخارج پدرود حیات گفت دربارۀ وی مقاله نوشته ونامش را جاویدان ساختم وکتاب های زیاد دربارۀ هنردرافغانستان نوشته وبه چاپ رسانیدم ، همچنان اتحادیۀ بزرگ را بنام ” اتحادیۀ سراسری هنرمندان افغانستان ” تاسیس نمودم .   واولین رئیس انتخابی آن تعیین شدم ودربیست ونه مملکت جهان نمایندگی داشتیم ، بدبختانه یکی ازاستادان سابقه دارفاکولتۀ هنرهای زیبا درتخریبات اتحادیۀ هنرمندان دست درازی میکرد . بسیارامیدواربودم استادان سابقۀ هنرهای زیبا چون امان الله حیدرزاد ، حامد نوید ، تمیم اعتمادی ، داکترنعیم فرحان ، ودیگران آثارگران سنگ چون مقالات ، رسالات وکتاب ها دربارۀ هنردرافغانستان بیارگار بگذارند اما متاسفانه ننوشتند وبچاپ نرسانیدند .

محترم داکترنعیم فرحان یک اثربسیارکوچک بنام ” کمیدی زنان عصبی ” که سالها پیش ترجمه کرده بود ، درجرمنی بچاپ رسانید.         خوشبختانه درین اواخرجناب آقای نوید اثرزیبای دربارۀ تاریخ هنربزبان انگلیسی نوشتند ، ای کاش این اثررا اولا بفارسی ، بعدا به انگلیسی تحریرمیکردند ، استادان هنرهای زیبا شاید نتوانند ازآن مستفید شوند . دو دیگراینکه              

این کتاب چاپ کاغذی نشده است ، تنها ازطریق کمپیوتراگرکسی خواسته باشد آنرامیخواند وکتاب بعد ازفرمایش بچاپ میرسد .

         جناب آقای مرتضی جان پردیس ، که زحمات زیاد درانکشاف وتقویۀ هنردرافغانستان می کشد ، کتابی نفیس را بزبان انگلیسی تهیه داشته وچون شکل البوم را دارد ، بناء استفاده از آن مشکلی ندارد . یک کتاب بسیارارزنده ومهم دربارۀ تیاتردر افغانستان توسط محترمه ماریاجان دارو تحریر وتکمیل شده است که اینجانب ویراستاردرآن کتاب بوده ومقدمه ها نوشتم وازآغازتا انجام آنرامطالعه نمودم امید است بزودی درکابل به طبع برسد.

         عزیزان، ارجمندان وفرزندان معنوی این خدمتگارهنردرافغانستان شما محمداکبرجان سلام ، سید فاروق جان فریاد ، محمد عالم جان فرهاد ، مهتاب الدین جان زبردست ، محمد جان پاوند- شیرزمان جان ، اشرف جان انحورگر، نجیب جان عثمانی ، عبدالواسع جان رهروعمرزاد ، حسین زادۀ والاگهرودیگران شما میدانید که فرزندان معنوی کی ها هستید ، پدران تان  معابد آسه ماهی ، ودها هیاکل درکابل ، منارچکری ، سازندۀ هده ، معابدآی خانم فندوقستان ، آثارطلا تیپه ، هیکل های باعظمت بامیان ، لشکرگاه ، اشترگرام وغیره را بادست های معجزه آسای شان تهیه داشته اند ، شما فرزندان نابغه های چون کمال الدین بهزاد ، میرعلی هروی ، ، میرزا بایسنقر، استاد میرزا یعقوب کابلی ، استادعظیم ابکم ، استاد میرحسام الدین نقاش ، استاد محمد رضا سهیل خراسانی ، پروفسورغلام محمد میمنگی ، استادصلاح الدین سلجوقی ، ، استاد عبدالرشید لطیفی ، استاد عبدالغفوربرشنا ، استاد غلام حسین ، استاد قاسم افغانستان ودیگران می باشید که بگونۀ فرزندان معنوی شان استعداد آنها را بمیراث برده اید .

         برشماست که درزندگی خود تمام صفات عالی هنرمندان واقعی را داشته باشید ، باهمدیگردست برادری داده درفعالیت ها شریک شوید ، به هیچکس ازطریق رفاقت ، دوستی خویشی وارتباطات شخصی لقب ها ولک بخشی ها ننمائید ، زیرا که شما وارثان اصلی هنردرافغانستان می باشید . به هرکسی که تالاری را بنامش مسمی مکنید ، یالقب میدهید ویاترفیع علمی میدهید ، متوجه باشید که ازروی معیارواستندرد وسنجش برای شان تفویض بفرمائید. راه شما ، راه هنرمندی میباشد وهنرمندی راه صداقت وحقیقت است .

         حالاکه علی العجاله برای عنایت الله شهرانی ، نعیم فرحان ، حامد نوید وامان الله حیدرزاد ، لقب ها ویاتالارها را بنام شان تفویض نموده اند خداوند همه را خیروبرکت دهد که یادی از پیران سالخوردۀ شان را مینمایند وامیدواریم که این اعمال نیک وقدردانی آن گرامیان از روی یک معیاروبرنامه ریزی باشد ، زیرا زمانیکه یکنفر از خارج منحیث پروفیسورمهمان  یایک شخصیت فرهنگی وسیاسی به فاکولتۀ هنرهای زیبا می آید ، ومی بیند که نام یکی از ما چهارنفر بخط درشت نوشته شده ویا  عکس ما درسردیوارپدیداراست ، خواهد پرسید که این شخص کی است وچه کرده است ، طبعا جوابی بسیارقانع کننده را باید ارائه کرد .

         نام فاکولتۀ هنرهای زیبارا ویاشعبه های هنری را، اگربنام کسی می سازند ، ممانعتی نیست ولی درصورتی است که آن شخص باید نابغه باشد ، مثلا بنام حضرت بهزاد اگرداده شود ، بخاطری مناسب میافتد ، یک اثربهزاد دست کم پنجاه تا صد ملیون دالر قیمت دارد ، واو صاحب سبک است ورسانس را درشرق ببارآورد  ، اگربنام میرعلی هروی شود ، او نابغۀ بی همتا بود که خط نستعلیق را به اوج آسمان ها رسانید ، بهترین نامیکه درآن سوال بروزنمی نماید ، کلمۀ زیبای ” هنرهای زیبا ” می باشد واین نام تاقیام قیامت بسنده وپاینده باید باشد .

         دوستان وعزیزان نهایت گرامی ام ، دست اندرکاران فاکولتۀ هنرهای زیبا ، امیدوارم فاکولتۀ هنرهای زیبا که منحیث مهمترین دستگاه هنری درافغانستان می باشد ، هرآن لک بخشی هائیکه صورت می یابد از روی استندرد ومعیارباید صورت بگیرد ، تاعامل آنها درنزد خداوند – خلق و وجدان خود رستگار شوند .

خدایا تو آن کن که پایان کار           تو خوشنود باشی ومارستگار

یادداشت و استـــــــــد راک :

نگارنده این سطور رساله کوچکی را بنام ” خاطرات من از تاسیس فاکولتۀ هنرهای زیبا”

سالها پیش تحریر نموده بودم ، من فکر میکردم که هر شخصیت محترم به موقف و کارهای خود قانع میباشد ، ولی دیده شد که دوستان محترم با کار کم مزد زیاد میخواهند و حقوق کسانیکه مرحوم شده اند وبا ما نیستند نام های مبارک شان را از میان میبرند ، و بدان سبب  اینک تا حد توان ، همه حقایق را به حد قدرت بندگی با صداقت تمام در قید تحریر آوردم ، مسئول و جواب ده گفته ها و نوشته های خود می باشم .

                                             ومن الله التوفیق

 

امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.