:جناب امرالله صالح با حفظ احترام به دیدگاه و نظریات شما، می خواهم چند نکته را برایت نوشته کنم
من امروز مقاله شما را با دقت خواندم. ای کاش که حرف های واقعی را منحیث جوان روشنفکرو روشنگر بازتاب میدادید وحقایق را کتمان نمیکردید و عوامل این صف بستن ها را در عقب مغازه های کوپونی هم واضح می ساختید ؟
بلی حق باشماست که مغازه های کوپونی به عبادت گاه شهروندان ما مبدل شده بود؛ چون شهروندان ما به خصوص مامورین دولت در مرکز ولایات کشور به دزدی و چوروچپاول دارای های عامه و رشوت خوری عادت نداشتند و زنده گی کوپونی را ترجیح میدادند؛ نسبت به رشوت و چورو چپاول دارایی های عامه و بالاخره حرام خوری وبه این پدیده ننگین و شرم آور عادت نکرده بودند؛ بل درتضاد با آن قرار داشتند و گرفتن رشوت را ننگ و حرام میدانستند و با این فرهنگ کاملن بیگانه بودند؛ ولی امروز چی؟
امروز برعکس است. شنیدن حقایق بالای بعضی ها ممکن سخت تمام شود و هضم آن هم مشکل باشد. در ابتداء باید گفت که یک تعداد از مجاهدین واقعی که علیه ارتش روس جنگیدند و جهاد نموده بودند؛ بعداز تسلیم گیری قدرت و نظام سیاسی در کشور، سلاح های شان را تسلیم دولت نمودند و مصروف کار و زندگی خود در دهکده ها و شهر ها شده اند ویا اگر در حاکمیت حضور داشتن و یا اکنون هستند، سالم و پاک باقیمانده اند و در فسادو خیانت و جنایت دست ندارند که تعداد آن ها انگشت شمار است و خط آن ها جدا می باشد. ولی در اینجا منظور از تعدادی مجاهدینی است که حرام را بر خود حلال دانسته و جهاد شان را در بازار گرم به لیلام گذاشتند و برای جیفه ی دنیایی، آن را فروختند و خود را مالک ثروت وپول ها از راه های نامشروع ساختند. اینست نتیجه ی جهاد شان و خروج قطعات شوروی از افغانستان .
افزون برآن، اگر دولت وقت یک «الکسی» را آورده بود؛ امروز تنظیم های جهادی «الکسی» های بیش از ۴۸ کشور را در افغانستان آورده اند و حضور پررنگ دارند. نمی دانم بین قوای نظامی شوروی و قوای نظامی امریکایی چه تفاوت است و چه تعریفی نزد خودت جناب امرالله صالح وجود دارد؟
شما به جا و دقیقن فرمودید که مردم به صف بستن و نظم در عقب مغازه های کوپونی عادت کرده بودند؛ چون برتری جویی و امتیاز طلبی و زور گویی وبالاخره منطق تفنگ در جامعه حاکم نبود؛ بل انسانیت، قانونیت ومنطق وجود داشت. قانون شکنی و تفاوت ها و بالاخره طبقات حاکم و محکوم و ظالم و مظلوم وجود نداشت؛ از بچه ی وزیر، رئیس، مدیر و جنرال گرفته تابه بچه ی یک مامور دولت همه در صف به نوبت ایستاده می شد همه از امتیازات مادی و معنوی یکسان برخوردار بودند، که این همه از یک اداره سالم و نظم و دسپلین در دولت و درجامعه نماینده گی میکرد و همچنان همشهریان ما به قانون و فرهنگ زنده گی همشهری و انسان و انسانیت احترام داشتند وبه آن عادت کرده بودند؛ زیرا در قدم اول قانون را مامورین دولت مراعات میکردند.
هر روز صبح که هزاران انسان مانند عزاداران در مقابل مغازه های توزیع آرد فریاد میکشیدند؛ از حق و حقوق خود دفاع میکردند و خواستار حق خویش بودند. این همه بدبختی ها و ظلم و ستم را کسانی در حق همشهریان ما روا میداشت که کاروان های اکمالاتی دولت را بنابر دستور استخبارات بیگانه مانع میشدند و راه های اکمالاتی را بالای هموطنان ما مسدود می ساختند و قطار های اکمالاتی دولت را به آتش می کشیدند تابرای همشهریان شان چیزی نرسد و کتابچه های توزیع غذای شان خشک در دست شان باقی بماند .
امروز همان مردم سنگ مردم دوستی را برسینه می کوبند و داد خواهی از حق و حقوق همان مردمی میکنند که دیروز خود از جمله ی کسانی بودند که حق و حقوق شان را را به طور اشکار پایمال مینمودند. امروز همان افراد در عقب مردم، خود را پنهان کرده و مردم را به گروگان گرفته و اکت های ضد پاکستانی و ضد روسی مینمایند. جالب این که چندی بعد خود در دامن همان روس ها پناه بردند و روابط تامین نمودند و به اصطلاح تف خود را دوباره از زمین …… به هر صورت .
بعداز سقوط دولت داکتر نجیب الله و با روی کار آمدن دولت مجاهدین، دولت چه بدیل در مقابل کوپون مامورین دولت داشت، میشه جناب شما لطف کرده توضیح کنید؟
گذشته از آن شما خود نیک میدانید که بعداز خروج قطعات نظامی شوروی ازکشور چه تعداد تانک و طیاره و وسایط زرهی و نقلیه از قطعات نظامی شوروی در افغانستان باقیمانده بود و الی آمدن مجاهدین حفظ شده بود که بعد به مجاهدین تسلیم داه شد؟ به یقین که خوب میدانید ( بیش از دو هزار و ۵۰۰ تانک، ۵۰۰ هواپیمای جنگی و حمل و نقل و بیش از ۵ هزار وسایط نقلیه نظامی در افغانستان باقی ماند. اما بر سر این ادوات چه آمد؟
) و کی ها این همه را به دستور استخبارات بیگانه به خصوص پاکستانی ها تخریب کرده و از بین بردند؟ اگر شما حقایق را پنهان کنید، مردم و تاریخ پنهان نمیکند .
بلی این همه وسایط نظامی و تجهیزات و تانک و طیاره و سلاح، توسط تنظیم های جهادی وابسته به استخبارات بیگانه منجمله استخبارات پاکستان تخریب وازبین برده شد و به قیمت ناچیز بالای پاکستانی ها به فروش رسید و قوای مسلح افغانستان را به نام اردوی کمونیستی فلج نمودند؛ در حالی که در عقب این شعار های بی اساس اهداف سیاسی دگر نهفته بود، که بعد، جنگ های داخلی را توسط غلامان حلقه به گوش و بفرمان شان منجمله گلبدین حکمتیار وسایرین سازماندهی نمودند و تفرقه قومی و مذهبی و سمتی و غیره را دامن زدند و جنگ های تنظیمی را در کشور شعله ور ساختند که منجر به کشته شدن بیش از ۵۰ هزار همشهریان کابل و تخریب کابل گردید و استخبارات پاکستان و نظامیان شان به آرزوی دیرینه خود رسیدند .
همین رهبران جهادی و تنظیم های جهادی بودند که بالای همشهریان کابل رحم نکردند. کشتند؛ به راکت بستند؛ ویرانی کردند؛ چوروچپاول نمودند؛ و هرآن چه از دست شان آمد در حق مردم بیچاره دریغ نه ورزیدند وچنان عقده مندانه برخورد نمودند که جنایات روسها را مردم از یاد بردند و آنهارا برائت دادند .
امروز همه چهره های آن ها افشا شده به خصوص کسانی که اسلام را ابزار و وسیله ی دست خود ساخته بودند و زیر چتر اسلام و بنام جهاد، اسلام را لطمه زدند و هنوز هم به تداوم قدرت خود در کشور ادامه میدهند و بالای خون مردم تجارت میکنند و از خود حرکات و ژست های نمایشی نشان میدهند و شعارهای خدمت به مردم را نشخوار مینمایند و تظاهر میکنند. در حالی که در طول این مدت به مردم بیچاره و زجرکشیده چه داده اند؟ بم، راکت، مین، هاوان، گرسنگی، دربدری، بی خانمانی، بی ناموسی، هیروئین… غیره این است خدمات شان؟ وبه نظر من بالای آب رفته بیل گرفتن کار معقول و منطقی نخواهد بود؛ باید بالای آینده تصمیم گرفت .
گزارشنامه افغانستان