طبعم دُچارِ شعر و ترنُم شده رفیق
در ازدحامِ حادثه ها گُم شده رفیق
تا آشنای مریم و عشق و غزل شدم
نامم حدیث و قصه ی مردُم شده رفیق
مغرور نه، حسود نه، بد هم که نیستم
در باور تو سوء تفاهُم شده رفیق
تو ماجرای عشق مرا خوانده ی درست؟
آغاز از رُمانِ تبسُم شده رفیق
بار نخست نیست که می خوانم عشق را
شاید که بارِ یک صد و بیستُم شده رفیق