از سالهاست که در زیر نور خورشید اندیشه دموکراسی ومردم سالاری برف عمر را ذوب کردم ومنتظر بودم با بر گزاری انتخابات شفاف عادلنه وقانونی قدرت سیاسی بطور مسالمت آمیز از یک شخص به شخصی دیگری منتقل میشود ومردم رنج دیده ومصیبت اشنای افغانستان نفسی براحت میکشند.اما فکر میکنم این همه تاب وتپش بخاطر نتائج انتخابات یک باور کاذب بوده که ما خودرا خوش میساخته ایم.
رقابت بین کیست وبخاطر چیست:؟ وقتی دو کاندید بخاطر رسیدن به چوکی ریاست جمهوری به رقابت می پردازند باید از قبل برای مردم روشن باشد وبر نامه های آن سال ها از طریق یک انسجام ونظم به ملت ابلغ شده باشد نه اینکه در استانه بر گزاری انتخابات بر نامه ها سماروق گونه دظهور کند ودیگر خبری نباشد.اصلا برای هر پدیده در کشور ها فر هنگ سازی بسیار مهم است ما در کشور خود فاقد این اصل هستیم چون مردم ما به فرهنگ مردم سالاری وانتخابات تا هنوز آشنائی ندارند اصلا عناصر ومؤلفه های انتخابات را که اشتراک کتله های هدفمند، متشکل، سازمان یافته وبر نامه دار است وجود ندارد به همین دلیل هیچ کس نمیداند کی به چه کسی رأئی میدهد ونبود احزاب سیاسی قانونمدار وافغانستان شمول یکی ازین نقیصه هاست که کمبود رکن ونبود فرهنگ انتخابات را در پی دارد در شرائط فعلی افغانستان اربابان ودلالان پول آشنا وباجگیر تعین کنندۀ سر نوشت انتخا بات اند در چنین حالتی پول وزور است که جای قانون واحزاب سیاسی را پر کرده است فهمیده نمیشود کی بخاطر چه رأئی میدهد یکی چشم کسی را خوش کرده ودیگری زبانش را که این مؤلفه نمیتواند دور نمائی یک دموکراسی را به نمایش بگذارد.
رأئی مستقیم: متأسفانه در کشور ما تا هنوز هشتاد در صد مردم قادر به استفادۀ رأئی مستقیم نیستند.در برخی مناطق زور مندان ویا فیودال های پول دار رأئی مردم را بنام رعیت به نفع یک کاندیدد استفادهد میکنند ودر برخی محلات زنان توفیق بیرون شدن از خانه را ندارند واین مردان اند که برای شان تعین تکلیف میکنند. ودر جا های اطفال زیر سن مجبور به دادن رأئی میشوند به همین دلیل نمیتوان در افغانستان رأئی مستقل گفت. چون مردم مستقیما رأئی داده نمیتوانند واگر مشکلات امنیتی وتخنیکی را در کنار این بد هنجاری ها بگذاریم فقط به یک اصل میتوان باور داشت وآن اینکه انتقال قدرت سیاسی از طریق انتخابات واینکه انتخابات چگونه بر گزاری میشود وآرآئ چگونه مورد استفاده قرار رمیگیرد بلید چشم پوشی کرد ومن باور دارم که افغنستان تا پنج دورۀ دیگر به بر گزاری انتخابات نمایشی ضرورت دارد تا مردم به این اصل اشنا شوند وعادت کنند.یعنی همین انتخابات اصلا نمایشی است نه واقعی چون پیامد آن واقعی نیست فقط مهندسی شده وتراشیده شده تقدیم ملت میگردد لذا سال ها نیازاست تا مردم ما به نام انتخابات آشنا شوند وبه این اصل باور مند شوند که بهترین گزینه برای انتقال مسالمت آمیز قدرت سیاسی انتخابات است حالا که همین معامله وخرید وفروش وزور است ولی زیر نام انتخابات.
بحرانها چگونه مهار شود: در شرائط که انتخابات واقعی وجود ندارد وبر گزاری پروسه رأئی دهی به مثابه یک تمرین تکرار میشود رهبران دولت باید از قبل با هم تفاهم کنند که به نتائج واقعی انتظار نداشته باشید فقط به اصل انتخابات ونتیجه هر چه هست باور داشته باشید وبه هم تبریک بگوئید واز جنگ وخشونت وپر خاش جلوگیری شود.مثلا محترم حامد کرزی که طراح ومهندس همه تحولات در کشور است باید به دوستان میگفت شما منتظر نتیجه دلخواه نباشید از لحاظ اقتدار جور آمد کنید ولی انتخابات را تبلیغ کنید تا مردم به این کلیمه عادی شوند ولی زعامت را تا چندین دورۀ از قبل بپذیرید واین سران وبزرگان اند که تاچکزاری میکنند نه نتخابات چن افغانستان به مرحلۀ پختگی سیاسی نرسیده است.لذا من فکر میکنم اگر رهبران با هم سازش کنند وبخاطر ادارۀ کشور از مشارکت ملی استفاده نکنند نتیجه انتخابات تا چندین دوره دیگر بجای صلح وآرامش گاهی شورش ورد لذا با درک وشناخت از سایکلوجی مردم باید اول نتیجه انتخابات مهندسی شده به کسانیکه کاندید اقتدار اند فهمانده شود والا هر کاندید انتظار پیروزی خودرا دارد وفر هنگ تبریک گوئی هم که وجود ندارد.واگر ریسمان انتخابات بدست مردم وجوانان بیافتد بدون دقت وتأمل کنده میشود.
حل بحران فعلی: اگر جناب کرزی اجازه بدهد وطرفدار انتقال قدرت باشد باید به شکایات کاندیدان زیر نظر هیئت ملل متحد ، جامعه مدنی وارگانها ناظر بر پروسه رسیدگی شود وبعد کاندید نا کام بدون خدشه دار ساختن پروسه انتخابات به جانب پیروز تبریک بگوید تا مردم فکر کنند شخصی از طریق انتخابات پیروز شده وراه بیرون رفت از بحران همین است.اگر چنین نشود این انتخابات بحرانی را در پی دارد که قابل جبران نخواهد بود وافغانستان مانند عراق به چندین بخش تقسیم خواهد شد..