درسمیناریکه در واشنگتن در مورد “تضاد های قومی در افغانستان”(Ethnic Conflict in Afghanistan) درسال ۲۰۰۲ دایر شده بود و چند “سکالر” امریکایی افغانستان را تخته مشق نظریات عمومیت گرایانه خود ساخته بودند اشتاک داشتم. آنهمه فضل فروشی یک جانبه و بدون ارائه اسناد اسناد تاریخی وعلمی مرا سخت متأثر ساخت وهنگامیکه بسوی خانه میرفتم این شعر را نوشتم:
دوقوم
گفتند به طعنه ام که در میهن تو
اقوام وطوایف بشر بسیارند
زانرو همه در جنگ و عناد اند و ستیز
وز بغض و حسد همیشه در پیکارند
گفتم که درآن خطه دو قوم است فقط
در دیده آنانکه بصیرت دارند
یک قوم ستم پیشه و بیگانه پرست
کز آز به دیگران ستم میدارند
قوم دگری نیز ز هر طایفه ئی
هستند که این بار ستم بردارند
این است حقیقت دیاریکه درآن
بس بیگنهان گرسنه و بیمارند
آنانکه بنازند به نسل و به نژاد
وان قوم فروشان سر بازارند
حا مد نوید سال ۲۰۰۲ واشنگتن