“افغانستان: زخم خونین”نویسنده: Stephen Tanner-برگردان (فشرده): داکتر سیاسنگ

دسمبر 1984 بود. تایر جیپ حامل [عبدالقادر] ذبیح‌الله – یکی از فرماندهان برجستۀ جمعیت اسلامی – روی ماین رفت و او کشته شد. هم‌رزمانش شک کردند و گفتند کار افراد گلب‌الدین حکمت‌یار است. از میان احزاب سنی پشاورنشین، بنیادگرایان حکمت‌یار حتا در برابر غیرخودی‌های همدیارش کینه داشت. 

در هزارستان جناح‌های اهل تشیع که از سوی ایران پشتی‌بانی می‌شدند، به جای جنگ با شوروی‌ها، درگیری‌های خونین درونی داشتند. Alex Alexiev در پژوهشی نوشت: “بسیاری از احزاب سیاسی افغانستان زیادترین توان شان را صرف جنگ با هم‌دیگر می‌کنند و دچار فساد و قوم‌وخویش‌بازی‌ هستند”.

پس از پنج سال نبرد، اتحاد شوروی دلیلی برای نگرانی از یورش هم‌آهنگ به شیوۀ جنگ ویتنام نداشت. نیروی مقاومت پراکنده بود و چون توان رویارویی با آتش سنگین را نداشت، موضع تدافعی می‌گرفتند. 

یکی از دشواری‌های شوروی در آن زمان، بالا گرفتن مصرف مواد مخدر در میان سربازانش بود. اعتیاد با طولانی شدن جنگ – هم در ارتش و هم در افکار عمومی – مایۀ نارضایتی و فرسایش می‌شد. نیروی مقاومت نیر عین معضله را داشت.

ادامه خواندن “افغانستان: زخم خونین”نویسنده: Stephen Tanner-برگردان (فشرده): داکتر سیاسنگ

سخن شاعر:  احمد محمود امپرطور

اگر دعای پدر و مادر بر جانت نشسته باشد،

زمین برایت آرام می‌شود و آسمان، گشاده‌دست.

قدم‌هایت بی‌آنکه بدانی، در مسیر نور می‌افتد،

و حوادث، به احترام دعای آن دلهای پاک، نرم می‌گذرند.

اما اگر آه‌ شان از دل شب برخاسته باشد،

ادامه خواندن سخن شاعر:  احمد محمود امپرطور

ناله‌نویسی‌های بیرنگ کوهدامنی : استاد نصرالله پرتو نادری

با بیرنگ، در دهٖۀ شست سدۀ چهاردهم خورشیدی بیش‌تر آشنا شدم. نخستین گزینۀ شعری‌اش «سلام به شقایق» در همین سال‌ها در کابل نشر شد. شعرهایی بودند در قالب‌های کلاسیک و اوزان آزاد عروضی. 

در این سال‌ها او نه تنها به پژوهش‌های ادبی می‌پرداخت؛ بلکه گاه گاهی بر شعر شاعران هم‌روزگار خود نقد نیز می‌نوشت و گزینه‌های شعری تازه نشر شده را به گونۀ انتقادی معرفی می‌کرد.

نثر زیبا، آهنگین و تاثیرگذاری داشت. در نقدنویسی‌های خود پای‌بند به دیدگاه‌ها و دریافت‌های خود بود. دور از هرگونه تعارف و دوستی‌های روزمره می‌نوشت. چنان که گاهی خشم صاحب اثر را بر می‌انگیخت. چنین خشم‌هایی گاهی سبب جدال‌های قلمی نیز می‌شدند.

ادامه خواندن ناله‌نویسی‌های بیرنگ کوهدامنی : استاد نصرالله پرتو نادری

گریسـتن در ته دریا : داکتر صبورالله سیاه سنگ

مرواریدهای “اشک ماهی” را “عشق‌سرایی” یافتم، از سربرگ که “خاکستر” را “آتش عاشق” و به دنبالش “شعر سپید” را “غزل عاشق” نامیده تا آن‌جا که می‌گوید: “عاشقی تلخ‌ترین حادثۀ یک سفر است/ چون قطار از تن پُرلرزۀ پل بی‌خبر است”

این گزینۀ نازک را نمی‌شود در یک نفس خواند. شماری از مصراع‌ها درنگ دوباره می‌خواهند؛ مثلاً هنگامی که چشمم خورد به این تصویر، “هر بار که موهای تو در باد” … گمان بردم که رهایی گیسو در باد، پریشانی و آشفتگی در پی خواهد داشت. او دگرگونه سروده بود: “هربار که موهای تو در باد رها نیست/ انگار که این منطقه خوش‌آب و هوا نیست”

ادامه خواندن گریسـتن در ته دریا : داکتر صبورالله سیاه سنگ

واژه ؛ قسمت اول و دوم :زبیر پاداش

قسمت اول :

واژه نام دوشیزۀ زیبای افغان بود که در سال ۱۹۹۱ میلادی با وی در انستیتوت سینما توگرافی مسکو آشنا شدم.

طبق معمول صبح به درس آمدم، دیدم بسیار بیروبار است، پرسیدم چه گپ است؟، گفتند برای امسال “آرمن جیگرخانیان” هنرمند مردمی روسیه در اکادمی سینمایی مسکو شاگرد (فگیک) میپذیرد. دخترها و پسرها گروه گروه میآمدند و اسناد ثبت نام واماده گی امتحان را میگرفتند ومیرفتند. چشمم به چهار دختر جوان افتاد که توجه مرا سخت بخود جلب کردند. بیشترازهژده سال عمر نداشتند و بسیار متفاوت بودند. گویی از هالیوود و یا بالیوود آمده باشند لباس و آرایش شان کاملآ غیرافغانی حتی غیرروسی بود. روسی صحبت میکردند ودرلابلای صحبتهای شان یگان جمله دری کابلی هم میگفتند. بسیار پُرهیجان و پُرانرژی بودند و در بین سه صد نفر که در دهلیز دانشگاه حضور داشتند صدا و قهقه های خنده های شان بلندتر و بیشتر از همه بگوش میرسید.

ادامه خواندن واژه ؛ قسمت اول و دوم :زبیر پاداش

نقد ادبی به معنای معاصرش : داکتر نورمحمد نورنیا

لطیف ناظمی: اجازه بدهید مقدمتاً بگویم که نقد ادبی به معنای معاصرش نه‌تنها در افغانستان که در ادبیات فارسی نداشتیم. وقتی از نقد ادبی صحبت می‌کنیم، منظور نقد شعر، داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه و انواع آثار ادبی است که ما از آن میان فقط شعر داشتیم. داستان در کشور ما کم‌تر از صد سال عمر دارد. اولین داستان بلندی هم که داشتیم، نویسنده‌اش افغانستانی نبوده، اما در افغانستان زندگی می‌کرده است.

ادامه خواندن نقد ادبی به معنای معاصرش : داکتر نورمحمد نورنیا

  جنرالان پاکستانی و آخوند های ایرانی دو روی یک سکه : مهرالدین مشید

           نیم قرن رخداد های خونین و رنج های بی پایان مهاجران افغانستان

هرچند دشمنی جنرالان پاکستان و آخوند های ایران در برابر مردم افغانستان با توجه به‌ موقعیت جیوپولیتیک این کشور یک موضوع حساس، پیچیده و تاریخی است که بیشتر ریشه در سیاست‌های منطقه‌ای، منافع ملی، و بازی‌های قدرت دارد تا دشمنی مستقیم با مردم افغانستان؛ اما در این میان دشمنی های آشکار زمامداران پاکستان و ایران در برابر مردم افغانستان بویژه مهاجران این کشور طی نیم قرن گذشته تراژیدی بی پایانی است که سخن گفتن پیرامون آن کتابی پرحجم تر از “هفت من مثنوی” خواهد بود. تاسف بار اینکه در این روز ها خشونت ها و اذیت ها و اخراج های بیرحمانه ی مهاجران افغانستان از پاکستان و ایران به گونه ی بیرحمانه و بی رویه در موجی از وحشت آفرینی و تاراج دارایی های آنان حالت فاجعه باری را به خود گرفته است. هر دو کشور در این روز ها برای مهاجران افغانستان هشدار داده اند تا هرچه زودتر ایران و پاکستان را ترک کنند. این در حالی است که بسیاری از این مهاجران پس از سقوط جمهوریت از بد حادثه ی به کشور های پاکستان و ایران پناه برده اند که امنیت غذایی و امنیت سیاسی آنان در افغانستان در خطر است و دختران از حق آموزش محروم گردیده اند.

ادامه خواندن   جنرالان پاکستانی و آخوند های ایرانی دو روی یک سکه : مهرالدین مشید

سناریو های احتمالی در برابر حکومت طالبان : مهرالدین مشید

افغانستان پسا طالبان را چگونه فروپاشی ای تمثیل خواهد کرد

اینکه حکومت غیر قانونی طالبان با چه سناریو هایی روبرو خواهد بود؛ پاسخ گفتن به این پرسش بستگی مستقیم به عامل ها و متغیرهایی دارد که بخشی از آن در داخل افغانستان و بخشی در عرصه بین‌المللی رقم می‌خورند. پیچیده گی متغیر ها سبب شده تا احتمال وقوع سناریو های گوناگون را در افغانستان پیش بین شد؛ سناریو هایی که عبور از هر پرده ی آن دشوارتر از پیمودن ” هفت خوان رستم است. با این حال، می‌توان آینده افغانستان تحت حاکمیت طالبان را در قالب چند سناریوی محتمل بررسی کرد:

ادامه خواندن سناریو های احتمالی در برابر حکومت طالبان : مهرالدین مشید

از برج «عاج ایده ئولوژی انگاری» تا « فرودگاۀ اسلام سیاسی» : مهرالدین مشید

در جهان معاصر، دین نه‌تنها بحیث یک مسأله ‌ی فردی و معنوی باقی نمانده، بلکه به یکی از بازیگران اصلی عرصه‌ی سیاست در جامعه های مسلمان تبدیل شده است. آنچه امروز با عنوان «اسلام سیاسی» شناخته می‌شود، تنها یک پدیده‌ی سیاسی صرف نیست، بلکه حاصل یک روند فکری، نظری و ایدئولوژیک است  ریشه‌های آن را باید در دهه‌ها تلاش نظریه‌ پردازان و متفکرانی جست‌وجو کرد که در برج عاج اندیشه‌های انتزاعی خود، به دنبال بازسازی جایگاه اسلام در نظم مدرن جهانی بودند.
 این مقاله با نگاهی انتقادی به سیر تحول از «ایده‌ئولوژی‌انگاری» اسلام تا «تحقق عینی» آن در قالب پروژه‌های سیاسی، می‌کوشد نشان دهد، چگونه اندیشه‌هایی که در فضای دانشگاهی، روشنفکری یا مبارزه‌جویانه شکل گرفتند، بالاخره به سیاست‌ورزی، حکومت‌داری و حتی شکل‌گیری دولت‌هایی با ادعای اسلامی انجامیدند.

ادامه خواندن از برج «عاج ایده ئولوژی انگاری» تا « فرودگاۀ اسلام سیاسی» : مهرالدین مشید

نامش جبار است , 25 سال عمر دارد .:زبیر پاداش

سه ماه بعد از درخواست پناهنده گی , محکمه آلمان در خواست پناهندگی اش را قبول میکند و از طرف اداره سوسیال برایش تمام وسایل رفاه زندگی برآورده شده و از طرف اداره کارهمچنان در شرکت که من در آنجا کار میکنم به صفت کارمند شامل کار میشود , با خانم و سه فرزند درشهرفرانکفورت زندگی میکند هیچگونه مشکلی ندارد جز تکلم زبان آلمانی .

تکیه کلامش لالا و بادار , سردار و آغا جان است .

هر باریکه کدام نامه از ادارات رسمی و یا مکتب و کودکستان بچه هایش برایش میرسد برای من می آورد تا برایش ترجمه کنم , بعد از شنیدن محتوا هر نامه میگوید : ای زن هفت پشت تانه .

چندین بار بخاطر اعتنا نکردن به نامه های رسمی جریمه نقدی شده و تا حال میپردازد .

ادامه خواندن نامش جبار است , 25 سال عمر دارد .:زبیر پاداش

شعار های قومی دشنه های آخته بر پیکر زخمی مردم افغانستان :مهرالدین مشید

تراژیدی های بی پایان افغانستان و دورنمای صبح و ثبات در این کشور

هرچند اختلاف های گروهی و قومی در افغانستان پیشینه دارد؛ اما این اختلاف ها پس از به قدرت رسیدن طالبان در یک توطیه پیچیده ی منطقه ای و فرامنطقه ای به اوج اش رسیده است. این اختلاف ها اکنون از مرز های کوچک گروهی عبور کرده و به شعارهای بلند قومی تبدیل شده است. این شعار ها در افغانستان، به‌ویژه پس از حاکمیت طالبان، همانند شمشیرهای برهنه‌ای شده‌اند که نه‌تنها بر گلوی مردم، بلکه بر وحدت ملی و بافت اجتماعی این کشور سایه ی سنگین افکنده‌اند. این شعارها بیشتر از سوی افراد یا گروه‌هایی مطرح می‌شوند که در پی کسب قدرت، نفوذ یا برتری‌طلبی های قومی و زبانی هستند. شعار های قومی و نفرت پراگنی های زبانی چنان شکاف، بی‌اعتمادی و خشونت را در میان مردم افغانستان ایجاد کرده که فراتر از شمشیر های برهنه بر گلو های مردم این کشور سنگینی می کند.

ادامه خواندن شعار های قومی دشنه های آخته بر پیکر زخمی مردم افغانستان :مهرالدین مشید

زندگینامه درمحمد نوری نطاق سابقه دار رادیو تلویزیون ملی افغانستان : حاجی صادق حیدری

درمحمد نوری گوینده و دکلیماتور موفق رادیو تلویزیون ملی افغانستان درمحمد نوری فرزند شیرمحمد درسال 132۸ درشهرکابل متولد شده ، دروره ابتداییه را مکتب علاوالدین ودوره ثانوی را درلیسه غازی، درسال 1348 خورشیدی به اتمام رسانیده بود ، مدت یک سال همکاری اش را بامغازه حمید زاد درشهرنو کابل آغاز نمود، وبعدا درسال 1350 خورشیدی باگذشتاندن وموفقیت امتحان گوینده گی به رادیوافغانستان پذیرفته شد . وقسمی که قبلا یاد آوری گردید درهمان سال درپهلوی همکاری با اداره نطاقان، منحیث عضومدیریت ارزیابی برنامه رادیو افغانستان و در آغازسال 1362 خ به اثر پیشنهاد اسماعیل فروغی به حیث مدیر انسجام آن اداره تعیین گردید . ‎درمحمد نوری در برنامه های مختلف رادیوسهم می گرفت و بعنوان یک گوینده مسلکی مطالبی راکه گرداننده گان برنامه ها برایش پیشنها می کردند، مانند برنامه های سیاسی ، اجتماعی ، مذهبی، وادبی را با مهارت تمام اجرا می نمود،

ادامه خواندن زندگینامه درمحمد نوری نطاق سابقه دار رادیو تلویزیون ملی افغانستان : حاجی صادق حیدری

 “مرگ قو” و عکس‌های دو نفره : داکتر صبورالله سیاه سنگ

سرشناس بودن در کنار زیان‌های پنهان، سود نمایان هم دارد. اگر به جای احمد شاملو کس دیگری می‌سرود: “یک بار هم حمیدی شاعر را/ در چند سال پیش/ بر دارِ شعر خویشتن/ آونگ کرده‌ام” و آن را “شعری که زندگی‌ست” می‌نامید، بی‌گمان سرکوب می‌شد.

گرچه شاملو انگیزۀ خشم نهفته در پشت این چند مصراع را آشکار نکرد، سرودپردازان دیروز ایران می‌دانستند که “حمیدی شاعر” نیز چندان کشمش بی‌چوبک تشریف نداشت؛ زیرا خطاب به معشوق و همه نیماگرایان سروده بود: “گر تو شاه دخترانی، من خدای شاعرانم”. (مفاخره شنیده بودم، متعالیه نیز شنیدم!)

همین‌جا یادم آمد که ۴۴ سال پیش یکی از هنرمندان پرآوازۀ سرزمین ما در پاسخ به گزارش‌گری که پرسیده بود “موقف ادبی خود را چگونه می‌بینید؟”، فرمود: “همشیره! من نر تمام شاعران افغانستان هستم”. 

ادامه خواندن  “مرگ قو” و عکس‌های دو نفره : داکتر صبورالله سیاه سنگ

زندگی نامه احمد محمود امپراطور

شاعر اهل بدخشان افغانستان است که در ۱۳ حوت سال ۱۳۶۳ هجری شمسی متولد شده است. 

او به خاطر اشعار زیبا و عمیق خود در ادبیات افغانستان شناخته شده است.

  او معمولاً به مسائل اجتماعی؛ فرهنگی، طبیعت و عشق می‌پردازد. 

امپراطور یکی از شاعران تاثیرگذار و محبوب در میان مردم افغانستان است و توانسته با استفاده از زبان ساده و موثر، احساسات و تجربیات زندگی را به زیبایی بیان کند.

امپراطور در سال ۱۳۶۳ هجری شمسی متولد شده است.

اگر سال ۱۴۰۳ هجری شمسی را در نظر بگیریم، او در حال حاضر حدودا ۴۰ سال سن دارد. 

شخصیت احمد محمود امپراطور: 

ادامه خواندن زندگی نامه احمد محمود امپراطور

جوانی من باخیال‌های شعرنادرنادرپور: استاد پرتو نادری

 چه سال‌های جوانی من که باخیال‌های شعرنادرنادرپور  گذشتند. می‌خواندم وذهنم ازتخیلات بلندی پرمی‌شدند. من ب ابسیاری از شعرهای او گامگام بااو راه زده‌ام. حتاوقتی خبرخاموشی‌اش راشنیدم،لحظه‌های یاحساس کردم که دراورنگ بزرگ شعرهای او مرده‌ام.

این روزها شعر ” حماسه‌ای در غروب” هی در ذهن من بیدار می‌شود و تصویرهایی از آن بر زبانم تکرار!

این شعر را این جا برای خودم و دوست داران شعر او نوشته‌ام.

ز پناهگاه جنگل های خاموش خزان دیده

ادامه خواندن جوانی من باخیال‌های شعرنادرنادرپور: استاد پرتو نادری

چالش های فرا راه طالبان و ناکارآمدی این گروه برای حل آنها : مهرالدین میشد

نیم قرن رخداد های خونین؛ درس های آموزنده برای طالبان

چه طالبان بپذیرند و یا نپذیرند، افغانستان بدترین بن بست سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی را تجربه می کند و حکومت دیفکتو و غیر قانونی آنان از سوی هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده است. این در حالی است که اوضاع اقتصادی افغانستان در موج فزاینده و سنگین بیکاری و فقر هر روز بدتر می شود. طالبان پس از بیشتر از سه سال درک کرده اند که بقای حکومت به این صورت ناممکن است و عواقب حکومت آنان را موج سنگینی از خشم درون کوب برخاسته از فقر، بیکاری، منع آموزش دختران و وضع دستور های سخت گیرانه بر زنان و مردان تهدید می کند .

ادامه خواندن چالش های فرا راه طالبان و ناکارآمدی این گروه برای حل آنها : مهرالدین میشد

اسارت؛ ایستگاهی حیرت شکن و سیاه چاله ای گریز ناپذیر : مهرالدین میشد

اسارت یعنی ایستگاه ی سیاه چاله ی ظلمت بار که از برج و باروی آن موج سنگین و گلوگیر استبداد زبانه می کشد و توانایی ها، ظرفیت ها، قریحه و خلاقیت های انسان در پشت دیوار های فولادین آن به زنجیر کشیده می شوند‌. هر زمانیکه سخن بر سر اسارت آغاز می شود، در ذهن انسان بصورت ناخودآگاه زندانی تصور می شود که در هفت دربند دیوار های فولادین ساخته شده و در پشت دیوار های آهنین و غیر قابل نفوذ آن انسان های با غول و زنجیر کشیده شده، در خاطره های انسان تداعی می شوند.
اما همیشه این چنین نیست و آنگاه وحشتناک تر می شود که این ایستگاه به جغرافیای بزرگی تبدیل شود که نه در آن آثار غول و نشانه های زنجیر را مشاهده کنی و نه هم خود را در پشت دیوار های فولادین احساس نمایی؛ بلکه همه چیز در آن متفاوت تر از زندان های معروف و مخوف دنیا است.

ادامه خواندن اسارت؛ ایستگاهی حیرت شکن و سیاه چاله ای گریز ناپذیر : مهرالدین میشد

نام جلال نورانی با طنز نویسی افغانسان چنان پیوندی دارد. او را می توان یكی از پایه گذاران طنز نویسی به مفهوم امروزین آن در كشور خواند. : استاد نصرالله پرتو نادری

چه دردناک است که ناگهان نگاهایت روی سطرهای می‌دوند و در پایان در می یابی که دوستی خاموش شده و بعد قطره قطره لغزش داغ اشک‌هایی را روی گونه‌هایت احساس می‌کنی.

روز دوشنبه  بیست و هفتم مارچ 2017 برابر باهفتم حمل 1396 خورشیدی نگاه‌های من همین‌گونه روی سطرهای خبر خاموشی طنز نویس، نمایش‌نامه نویس و پژوهشگر ادبی کشور جلال نورانی دوید، چنان کودکی پا برهنه‌یی که از خط قوغ آتش بگذرد!

نورانی در تاریکی دلگیر تنهایی در زادگاه خود کابل،  چه غریبانه از جهان چشم پوشید.  روانت شاد باد! چه نا به هنگام تکاور زنده‌گی به آن سوی دیوار شکستۀ مرگ جهاندی!

***

ادامه خواندن نام جلال نورانی با طنز نویسی افغانسان چنان پیوندی دارد. او را می توان یكی از پایه گذاران طنز نویسی به مفهوم امروزین آن در كشور خواند. : استاد نصرالله پرتو نادری

دگرگونی های ژرف و گسترده و چالش های فکری و اعتقادی : مهرالدین مشید

    تحولات شتاب زدۀ جهان؛ ناپاسخ گویی و شگفت زده گی افراطیون

در جهان متحول کنونی که هر روز چرخه های تغییر با شتاب بی مانند تمامی حوزه های فکری، فلسفی، فرهنگی، اجتماعی و صنعتی را می نوردد؛ هرگونه ثابت اندیشی، قشری نگری و دگم انگاری بعید از عقلانیت و خرد ورزی است. آنانی که خویش را از این قافله جدا می پندارند و با خیال های واهی و افکار پریشان می خواهند به مثابه ی تافته ای جدا بافته در مسیر تحول حرکت کنند، نه تنها که از کاروان تغییر و دگرگونی ها فرسنگ ها عقب می مانند؛ بلکه بدتر از آن در فراز و فرود و کوه و کتل های تحولات از حرکت به پیش باز مانده و به مثابه ی لکه ننگ بر جبین انسانیت با افتادن در زباله های تاریخ محو و نابود می شوند.

ادامه خواندن دگرگونی های ژرف و گسترده و چالش های فکری و اعتقادی : مهرالدین مشید

لیلة القدر بیدار شدن است نه بیدار ماندن! احمد محمود امپراطور

شب قدر، شب برداشته‌شدن حجاب‌هاست؛ شبی که فاصله خاک و افلاک رنگ می‌بازد و درهای غیب به روی دل‌های بیدار گشوده می‌شود.

 در این شب، نه زمان قید دارد و نه مکان، که همه چیز در نور بی‌کران الهی محو است.

فرشتگان با کاروانی از نور، بر جان‌ های صاف و دلباختگان فرود می‌آیند.

 دفتر قضا و قدر در دستان ملائک است و سرنوشت‌ها به قلم حکمت ازلی نوشته می‌شود. 

ادامه خواندن لیلة القدر بیدار شدن است نه بیدار ماندن! احمد محمود امپراطور

طالبان در گیر یک کشتی نرم درونی و منطقه ای و فرامنطقه ای : مهرالدین مشید

طالبان به خط آخر رسیده اند یا مهندسی جدید در کار است :

هرچند اختلاف میان طالبان پدیده ی تازه نیست و این کشیده گی ها در واقع انفجار یک سلسه اختلاف های پیشین است که حالا آفتابی شده است. حال پرسش این است که آیا اختلاف های درونی طالبان که حالا به یک کشتی نرم درون‌گروهی و منطقه ای و فرامنطقه ای بدل شده است؛ بقای امارت هبت الله را به خطر جدی روبرو کرده است و آیا رویارویی حقانی ها و قندهاری ها زمینه را برای یک جنگ داخلی برای براندازی او فراهم کرده است؟

ادامه خواندن طالبان در گیر یک کشتی نرم درونی و منطقه ای و فرامنطقه ای : مهرالدین مشید