هرچند موقتی هم بود ! بی تردید مهر تأیید و تأکید بر بی کفایتی و بیکاره گی حکومتداران کابل کوبید.
اینکه سقوط یک شهر توسط طالبان، داعشیان و یا مجاهدان چه مصایبی ببار آورده؛ فاتحان سرمست گروههای مختلف اسلامی کدام فجایع و جنایات را پس از فتح شهری مرتکب میشوند؛ همه میدانیم. (در تمام زمانه ها، چور و چپاول، تجاوز به ناموس مردم و کشتار بیرحمانه اولین تحایف این فاتحان سرمست بوده است) و اینکه عوامل سقوط کندز کدامها هستند مورد بحث من نیست. آنچه من میخواهم درین نگارش کوتاه بیاورم اینست که:
کندز که حیثیت دروازه ی شمال کشور را دارد، نه بشکل تصادفی بلکه مطابق سناریوی از قبل پیشبینی شده ی طراحان خارجی این حمله و بیاری همان ستون پنجم مشهور و مشهود، سقوط داده شده است. سقوط موقتی کندز اهداف آزمایشی چند بعدی را از سوی طراحان اصلی آن دنبال میکرد:
آزمایش استفاده از آسیب پذیری کندز بخاطر عبور به شمال،
آزمایش توانایی های میان تهی حکومت وحدت ملی در دفاع و اداره ی کشور.
و بالاخره آزمایش مخالفان دولت افغانستان برای ایجاد و گسترش ساحه ی جدید قدرت درشمال افغانستان. طالبان و حامیان شان با این هجوم برق آسا به کندز میخواستند به اهداف کوتاه مدتی نیز نایل آیند که عمده ترین آنها عبارت بودند از:
ــ چپاول دارایی های مردم و دارایی های دولتی از جمله بانکها بمنظور تأمین مصارف فصل زمستان طالبان. ــ غنیمت گیری دیپوهای بزرگ سلاح ومهمات قوای امنیتی کندز که پس از هجوم طالبان، شهر را ترک گفته، سلاح و مهمات شانرا بجا گذاشته بودند.
ــ و مهمتر از همه آزاد سازی حدود ششصد زندانی از زندان شهر کندز که حدود دوصد تن آنان طالبان و تروریستان خطرناک بوده و بقیه مجرمین جنایی و قاچاقبران مواد مخدر بودند.
شواهد گواهی میدهد که کندز مطابق سناریوی از قبل تعین شده و به یاری دستان نیرومندی از درون دولت سقوط داده شده است. و برخلاف ادعای جناب رییس جمهور محمد اشرف غنی که در تازه ترین کنفرانس خبری شان تیم امنیتی شانرا از سوال و شک و اشتباه مبرا دانسته؛ از خبرنگاران و مردم مجدانه خواستند تا تیم امنیتی شانرا مورد شک و سوال قرار ندهند؛ مسوولین اول امنیتی کشور و شخص رییس جمهور، مقصرین اول این شکست و شرمساری بزرگ هستند.
جناب رییس جمهور که برخلاف عرف و اخلاق اسلامی و انسانی و بی توجه به اندوه استخوانسوز مردم کندز، با خنده های قهقه و شوخی های مزه دار با خبرنگاران درباره ی سقوط کندز و درباره ی مرگ، ویرانی و خسارات ناشی ازآن صحبت میکردند (کنفرانس مطبوعاتی اول اکتبر سال 2015 ــ کابل)؛ همانند سایر حوادث مرگبار طی یکسال زعامت شان، به دفاع از اقدامات خود و تیم امنیتی شان پرداخته، بازهم مثل اینکه آب از آب تکان نخورده باشد؛ مردم را به بهشت موعود وعده سپردند. ایشان بجای آنکه به بررسی خردمندانه و صادقانه ی علل سقوط شهر کندز پرداخته، مسوولین امنیتی کشور را متوجه خطای بزرگ شان نموده و بمردم ــ بویژه مردم عذاب دیده ی کندز وعده ی مجازات مسوولین و پرداخت غرامت بدهند؛ قضیه را بسیار عادی و پیش پا افتاده جلوه داده، حتا از ژورنالیستان و مردم خواستند تا تیم امنیتی شانرا هرگز مورد شک و سوال قرار ندهند.
به باور من، اگر ریگ در کفش رییس جمهورغنی و شرکای حاکمیتش نباشد، باید هرچه زودتر مسوولین فاجعه ی کندز شناسایی شده، والی فراری کندز بکابل خواسته شده و مسوولان اول امنیتی کشور به میز محاکمه کشانده شوند. در غیر آن فاجعه ی کندز هم همانند فاجعه ی قتل وحشتناک فرخنده و فجایع مکرر دیگر به باد فراموشی سپرده شده و سناریوی از قبل تعین شده ی ادامه ی جنگ در کشور کماکان به پیش خواهد رفت.