وطن در عمق یک محشر بیارید
به هر گوشه غم دگر بیارید
سرا پاخاک ما غرق مصیبت
به زخم سینه ها نشتر بیارید
همه اهل هنر را از وطن دور
بجایش مشت غارتگر بیارید
لب پر خنده را مهر خموشی
بسی ماتم به چشم تر بیارید
تنور جنگ را آتش فروزید
تعصب را زهر سو در بیارید
تمام خانه را پاک از صداقت
بجان عاشقان خنجر بیارید
به فکر روشنایی ها نباشید
به میهن شام بی اختر بیارید
به کشت کوکنار خود فزایید
بدیلش باده وساغر بیارید
شود انجام کار وفق مرادی
فساد وظلم را از سر بیارید
بسی دخت وطن سنگسار گردید
بمیدان آن یکی دیگر بیارید
گلستانرا بپای غم بریزید
گل بشگفته را پر پر بیارید
بخود قصری بنا در هر دیاری
غریبانرا صف لشکر بیارید
هزاران آدم بی هویت را
به دست بوسی هر رهبر بیارید
مشاور را بسی افزون نمایید
شود تا ننگ هر دفتر بیارید
دو سه لنگی که داریم بهر ما بس
بود چند تایی کور وکر بیارید
وکیل وحاکم ورشوه ستانرا
پی تاراج این کشور بیارید
بروی غارت کس در مبندید
چرا دزدان به درد سر بیارید؟
وزیر مفتخواری را زخارج
اگر آرید فراوانتر بیارید
به نزد قاضی ومفتی این شهر
زبهر داد خواهی زر بیارید
اگر کافی نباشد مال مردم
زملک دیگران دالر بیارید
جهادی را بکام دل رسانید
بهر سو فتنه ها وشر بیارید
به دین ومذهب مردم بتازید
منافق را سر منبر بیارید
کسی غوغای آزادی دهد سر
حریفان رابدام اندر بیارید
بگفتند در شمال طالب شده کم
ز پاکستان کمی دیگر بیارید
به خانه خانهُ مردم خرابی
جلو در اختیار خر بیارید
اگر چیزی زیادم رفته یاران
شما چند مصرع بهتر بیارید.