تنش درروابط امریکا وروسیه پیرامون سوریه موج جدید بی اعتمادی را درروابط وهمکاریهای بین المللی وبیم جنگ جهانی سوم را درجهان افزایش بخشیده است. امریکا وغرب روسیه را بخاطرحمایت ازبشاراسد به جنایات نظامی برعلیه مردم معمولی درسوریه متهم می نمایند وتهدید مینمایند که باتحریم های جدید اقتصادی این باربخاطرسوریه روسیه را مجازات نمایند. ولادیمیرپوتین رییس جمهور روسیه غرب وامریکا را مقصراصلی بحران ها وفجایع سوریه نمود ووزیر خارجه روسیه به امریکا وغرب هوشدارداد کاری نه نمایند که کاسه صبرروسیه لبریز گردد. برای نخستین بار دوابرقدرت بزرگ جهان در سوریه باهمدیگر بطورمستقیم باموضعگیری های کاملا متناقض ومتضاد روبرو گردیده اند که این تناقض آینده مذاکرات صلح آمیزرا به بن وبست مواجه گردانیده است، حتی نگرانی وجود دارد که تصادمات احتمالی درآسمان سوریه می تواند عواقب خطرناک وغیرقابل پیشبینی برای جهان داشته باشد . هردوکشورمی دانند که مذاکرات صلح بدون سایربازیگران مانند ایران، ترکیه ، عربستان وحتی قطرنتیجه مطلوب نه خواهد داشت. آنتونیو گوترریش دبیرجدید کل سازمان ملل نخستین وظیفه خودرا به این مقام بزرگ پایان بخشیدن جنگ درسوریه اعلام نمود به باور وی سوریه نه تنها قربانی مشکلات داخلی خود بلکه تضاد ها ومناقشات جهانی نیزگردیده است.
رویداد های اواخرقرن بیست واوایل قرن بیست ویک واقعیت سخنان دبیر جدید سازمان ملل را ثابت میگرداند که در کشورهای مانند افغانستان، سوریه، اوکرائین وعراق مردم قربانی مشکلات داخلی ومناقشات وتضاد های جهانی گردیده اند که دراثر خودخواهی وتبعیض رهبران قدرت پرست مردم از حق تصمیم گیری درسرنوشت کشورشان محروم گردیده اند وکشورهای شان به میدان نبرد وتمرین وآزمایش سلاحهای مدرن رقبای بزرگ تبدیل گردیده است . نهال بهارعربی دراثر خشونت وسرکوب بیرحمانه بشراسد برعلیه اعتراضات مدنی باخون آبیاری گردید وخاک سوریه مورد تهاجم داعش وسایر سازمانهای تروریستی ومخالفین قرارگرفت شهرها ویران وآبادات تاریخی که جزء ازگنجینه های عظیم فرهنگی جهان اند وحشیانه ویران وصدمه دیدند.امریکا باائتلاف شصد کشور جهان جنگ رابرعلیه تروریسم آغازنمود وطی پنج سال نتوانست تروریستهارا تارومار بگرداند بلکه داعش وسایر سازمانهای تروریستی ازقدرت ومنابع مالی بیشتر برخوردار گردیدند، ازسال 2011 آغاز بهارعربی درسوریه تاکنون 400 صدهزارنفر تلف وبیشترازیک میلون معلول وچهارمیلون آواره گردیده اند وامروز کشورهای بزرگ بروی ویرانه های این کشوربه خاطرمنافع خودتروریسم را بمباران می نمایند وتجزیه این کشوررا که سالها چون بازیگرموثردرمنطقه نقش داشت ناگزیرگردانیده است، درسپتمبر سال 2015 روسیه برای جلوگیری ازخطر روبه افزایش تروریسم درمنطقه با آغازحملات هوایی مواضع داعش وسایرسازمانهای تروریستی را درقلمرو سوریه بمباران نمود وبیشتر ازهزار مرکز تروریستی را نابود گردانید، درحال حاضرتروریستها از شهرآلیپو که دومین شهربزرگ سوریه است ودرحدود دومیلون جمعیت دارد ازمردم معملولی چون سپرزنده برعلیه حملات دولت استفاده می نمایند وامریکا وغرب روسیه رامتهم می نمایند که مردم معمولی را موردبمباران قرارمیدهند ومانع رسیدن کمک های بشردوستانه میگردند.غربی ها روند مذاکرات سیاسی را به بر کناری بشراسد منوط میگردانند وروسیه وایران که ازمتحدین اسد اند برکناری اسد وانتخاب شخص دیگری رابجای او حق مردم سوریه می دانند. درمیان مخالفین رهبر قابل قبول برای همه وجود ندارد که به خاطر حفظ تمامیت ارضی ووحدت سوریه، مسئولیت را به عهده بگیرد. اوضاع سوریه بسیارشباهت به افغانستان دارد، مردم افغانستان نیز قربانی مشکلات داخلی وتضادها ومناقشات جهانی گردیده است. طی دوسال اخیروضع درافغانستان بدترازگذشته گردیده است، دراکثرولایات افغانستان اجیران پاکستانی جنگ می نمایند وپاکستان به کمک این اجیران جنگ راازمرزهای خود وارد تمام مناطق افغانستان گردانیده تا شرایط برای مداخلات علنی ایجاد گردد.رهبران بی خرد دولت وحدت ملی چون ستون پنجم شرایط رابرای حضورکشورهای مختلف مساعد ترگردانیده اند،بی عدالتی های اجتماعی، تبعیض دراشغال وظایف، بی احترامی به تساوی طلبی های بشردوستانه میان اقوام ساکن در افغانستان، چشم پوشی ازمبارزه باعناصر فاسد،بیکاری جوانان، فقرعمومی وآوارگی ازجمله عوامل اند که بیگانگان بجای مردم درباره آینده افغانستان تصمیم بگیرند ودرافغانستان مانند سوریه یک رهبرملی وجودندارد که بتواند تمام مردم افغانستان را بسیج نماید، وضع جاری مردم را مجبور به زندگی خصوصی شان گردانیده است و تفرقه های زبانی، مذهبی وقومی همه رابه حیات سیاسی واجتماعی کشور بی تفاوت ساخته است. رهبران بی خرد وحدت ملی به آن اندازه تنورتفرقه های قومی وزبانی را داغ گردانیده اند که تعدادی از افغانهای احساساتی ومخصوصا نسل جوان فریب نغمه های اغواگرانه دشمنان را میخورند و درشبکه های مجازی چون دشمن به توهین واهانت همدیگر می پردازند وحتی باادبیات بازاری وکلمات رکیک شمشیرکند ستون های پنجم را برعلیه خود تیزتر میگردانند.کسانیکه لااقل چهل سال پیش درافغانستان بزرگ وزندگی میکردند آگاه اند که نمایندگان اقوام مختلف بنام افغان افتخارمی نمودند که همه زاده سرزمین واحد ودرزیر یک سقف نورانی وشفاف افغانستان سرنوشت ومسئولیتهای مشترک دارند.« اما نسلهای امروزمی نویسند ما افغان نیستیم، افغان یعنی پشتون وما تاجکیم، ماهزاره ایم ،ما ازبکیم ما… افغان پشتونهای شوینیزم اند که دررگهای شان خون خشونت،جهالت وتمامیت خواهی جریان دارد و به زور کلمه افغان بودن را به سایراقوام تحمیل می نمایند. پشتونهای احساساتی تاجکها، ازبکها وهزاره ها را اقوام درجه دو، حرامی ، جاسوس وحتی مهاجرین که ازاقوام ساکن افغانستان نیستند وباید به سرزمینهای آبایی خودبرگردند توهین واهانت می نمایند.» بارها نوشته ام وبازهم تکرارمی نمایم که چالشهای قومی درکشوربه مراتب خطرناک ترازتروریسم ودشمنان خاریجی است، پدران می گفتند که اتحاد قوی ترین اسلحه مابرعلیه دشمن است دراتحاد اگرنان خشک نداشته باشیم درجنگ با دشمنان وطن یکدست خودرا میبریم و میخوریم وبادست دیگر پاهای دشمن راقطع می نمایم. چرا امروزدشمنی های قومی افزایش یافته است؟ دشمنان افغانستان واحد درطول تاریخ چراموفق نگردیدند که مردم رابرعلیه همدیگرتحریک نمایند وامروز ستون پنجم ازداخل موفق به این کارگردیده است؟ ستون پنجم ماموریت دارد تا افغانستان ازدرون فروپاشد، پشتون هارا برعلیه سایراقوام بخاطرزبان ومذهب تحریک مینمایند وسایراقوام را برعلیه پشتونها تحریک می نمایند تا به کمک این تحریکات منطق،انسانیت، مسئولیت های اخلاقی وسیاسی ومهم ترازهمه اصلاحات اجتماعی واقتصادی که ثبات وامنیت رادرجامعه تامین می نماید تحت تاثیرجنگهای زبانی وقومی فراموش گردد تا شرایط رابرای فروپاشی کشورناگزیربگرداند. افتخاروزیبایی افغانستان باتکثراقوام، زبانها وفرهنگ های متنوع آن است که درزیر یک سقف ودرسفره یک دسترخوان با فرهنگ های متنوع باهم زندگی نموده اند.کرزی درطول سیزده سال زمامداری خود بجای تامین وحدت ملی وحل مسایل قومی براساس تساوی طلبی های بشردوستانه واحترام به کرامت های انسانی رسم ورواج های مفلوک قوم پرستی را مشروعیت بخشید وقدرت وثروت توسط تکه داران اقوام مختلف غصب گردید. تمرکزقدرت وثروت به گروه تکه داران تشنه به خون با حماقتهای جاه طلبانه، ظاهرسازی های ننگین ودروغگویی ها وبداخلاقی های عصیانگرانه نه تنها باعث نفرت اکثریت به آنها گردید که خوشبختانه جوانان اقوام مختلف افغانستان، براساس عقل ومنطق ونه پیروی ازتکه داران تشنه به خون ازمنافع ملی افغانستان براساس عدالت اجتماعی، تساوی طلبی های بشردوستانه وآزادی ودموکراسی علم مخالفت رابر علیه آنان دراهتزاز درآوردند و جوانان هرقوم وملیت بدون احساسات کاذبانه واحترام به مقام والای انسانی حق دارن ازمنافع خود وافغانستان واحد دفاع نمایند. امروزجوانان بنام ملت واحد برعلیه تکه داران تشنه به خون قیام می نمایند وبه ملیت وقوم خود به خاطرآن افتخارمی نمایند تا هیچ قوم در افغانستان با وجدان مورد تبعیض قرارنگیرد. دولت وحدت ملی سیاست مفلوک وبدبوی کرزی را با شکل ومحتوی بدترآن تکرارمی نماید، جوانیکه راکه دراعتراضات مدنی برعلیه تکه داران تشنه به خون ازآزادی وتساوی طلبی های بشردوستانه دفاع می نمایندبا دسیسه جویی پشت پرده سرکوب وبه جاسوسی متهم میگرداند. مسئولین امورامنیت ملی متاسفانه تاهنوز تعریف روشن درباره جاسوس ندارند ویا خودرا به نوعی باین اتهامات بی اساس تبرئه مینمایند، درحالیکه جاسوس ها بر سرخود تاج دارند وبا پاسپورتهای بیگانه ومصئونیت های سیاسی باهم متحد گردیده اند وتاهنوزیک جاسوس مطابق قانون بخاطر خیانت بوطن محکوم نگردیده است تا مردم لااقل «قهرمان» خودرا بشناسند. دشمن درکاشانه ما راه یافته است، جنگهای هلمند، تخار،قندهارودست وبدست گشتن قندوز تمرین بزرگ وهدفمند برای تجزیه افغانستان می باشد.درزمان انتخابات جنجالی ریاست جمهوری یک شرط وملاک اصولی برای نامزد به این مقام درنظرگرفته می شدتا طرفداروخوشبین به پاکستان باشد واگر نامزدواجد این شرایط نمی بود اورا ودارمیگردانید تا این خوشبینی را تبارزبدهد. رمزطولانی ماندن امریکا درافغانستان وسیاستهای قمچین وکلچه آن با تروریسم درآنست که امریکا ازراه پاکستان وارد افغانستان گردید واگرمانند شوروی سابق ازراه تاشکند وارد میگردید شاید به همان سرنوشت مواجه میگردید.تراژدی مابدترازسوریه است. سوریه مانند روسیه وایران وحزبالله متحد دارد که ازهواوزمین برعلیه امریکا ومتحدین آن می جنگند، اوباما که بازور وتهدید کمربه برکناری اسد بسته بود زودترازاو ازصحنه سیاسی جهان خارج خواهد گردید، پاکستان باحمایت مالی امریکا درافغانستان می جنگد،تروریست ها وجنگجویان اجیر وانتحاری ازصادرات پرورشگاهای پاکستان است ومقرری ها درمقامات عالی کشوربا اشاره های پاکستان صورت می گیرد. افغانستان درخطراست دروغگویی وپنهان کاری ودسیسه سازی های پشت پرده دراین لحظات حساس عمرتباهی وبربادی کشوررا کوتاه ترمی گرداند. درهلمند،قندهار،غزنی وسایرمناطق جنوب افغانستان تبادل کالا وحتی مهریه دختران افغان با کلدارپاکستانی صورت می گیرد، تنها احمق هامی توانند بپذیرند که پاکستان فقط چشم طمع را به مناطق جنوب افغانستان دوخته است .فجایع قندوزنشان داد که پاکستان واجیران آن قصد تصاحب منابع غنی وسرشار شمال افغانستان را دارند. طبعا این هدف دشمن به مقاومت فداکارانه مردم مواجه خواهد گردید ولی منجربه جنگ وخون ریزی وفجایع بزرگ بشری خواهد گردید وراه را برای حضورسایرقدرتها هموارخواهد گردانید و فجایع سوریه درافغانستان تکرارخواهد گردید، اگربیدارنگردیم بازیگران بزرگ دنیا وکشورهای همسایه درباره ما وآینده کشور ما تصمیم خواهن گرفت.ما حق نداریم امروزبی تفاوت باشیم وظیفه ایمانی ودین ملی ما ایجاب مینماید تا بخاطرنجات کشور از جنایات که درآستانه تکوین است متحد گردیم .هرنوع تعلل وفرارازمسئولیت به فردا مارا ازعذاب وجدان نجات نه خواهد دارد، افغانها پنبه های غفلت راازگوشهای خود درآورید،اسیرنزاع های پوچ وخرافی نگردید و همه ازسرنوشت مشترک خوددفاع نمایید واین بارمسئولیت رابردوش فردا نگذارید فردا دیرخواهد بود.روسیه وامریکا درسوریه دست به خودکشی نه خواهند زد، اختلافات و جنگ زرگری آنها درتضاد منافع درآینده نیزادامه خواهد یافت ولی سوریه به خاطربی احترامی به اراده مردم خود قیمیت گزاف ترازویرانی ها وتلفات جانی کنونی خواهد پرداخت، فجایع سوریه باید درس عبرت برای ما وسایر کشورها باشد تا درحل مشکلات داخلی خودرا قربانی تضاد ومناقشات جهانی نگردانیم.
دکتورعلی احمد کریمی- تحلیلگراموربین المللی- مسکو