پیام خشمگین – از شاعر معاصر مـحترم مـختار دریـا

مختار دریا


در وطن جز خون و اتش دیده ی خونبار نیست
جز خروش هر یتیمی بر سر بازار نیست
نوجوانان وطن در خون خود غلتیده اند
این جنایتها بجز زان فرقه ی غدار نیست
سر جدا ازپیکر و دور ازبدن هر دست و پا
دیدن این جوی خون در جاده ها دشوار نیست ؟

بهر این قوم دغا گویید از ما این پیام
بهر ازادی میهن این سر ما کار نیست
شسته از جان دست در میدان رزم دشمنیم
چونکه دشمن هیچ برما سرور و بادار نیست
با وضوی خون به محراب عبادت میرویم
چون شما وحشی دلان تکبیر ما مردار نیست
ای که در مسجد تجاوزگر،سرمنبر شدی
تف براین وجدان که حتی لحظه ی بیدار نیست
تابکی خون ریزی و سوزاندن ای وحشی تبار
درخیالت پکتیا و قندز و قیصار نیست ؟
یکطرف کابل دگرسوقندهار و هم هرات
غرقه در خونند آخر برشما این عار نیست؟
چاکران اجنبی و ریزه خواران عدو!
بشنوید اینجا بجز اندیشه ی پیکار نیست
میرسد روزقیام مردمی از هر جهت
جای تان جززیر تیغ و حلقه های دار نیست
خشم ملت سیل بنیان کن بود دراین مقام
رهبر فاسد بجز یک سارق طرار نیست
شعله های سینه ی دریا رسد بر اسمان
انکه اتش زد بجانش جز همان بدکار نیست
بهر بربادی میهن دشمن این مرزو بوم
لحظه ی از نقشه های دشمنی بیکار نیست
مختار دریا 18 اگست 2018 کانادا