روزنامۀ وال استریت ژورنال در شماره های اخیرخود نوشته است که امریکا بخاطر صلح، خواهان تاخیر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان شده است. به گفتۀ این روزنامه مقام های کلیدی ادارۀ ترامپ روی گزینۀ فشار بر کابل بحث می کنند تا حکومت افغانستان را وادار به تعلیق انتخابات ریاست جمهوری کند. هدف از تعلیق انتخابات، سرعت بخشی به تلاش هایی ذکر شده که بتواند، پای طالبان را به میز گفت و گو ها و ادغام آنان در روند آشتی بکشاند. به گفتۀ این روزنامه هرچند دفتر خلیل زاد در این مورد چیزی نگفته است و اما این نشریه به نقل از سه مقام کلیدی ادارۀ ترامپ نوشته که میگویند، کاخ سفید عجله دارد و میخواهد تلاشهایی که هدف از آن پایان جنگ افغانستان است به زودی ممکن به نتیجه برسد. گفته شده که خلیل زاد این گزینه را با تمام جناح ها و میانجی ها در میان گذاشته است او به همکارانش گفته است که ترامپ به او شش تا ۱۲ ماه وقت داده است، تا تلاشهای پایان جنگ افغانستان را به نتیجهی مطلوب برساند و در ضمن به مخالفت آقای غنی نیز اشاره شده که او به گونۀ جدی خواهان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است.
به نقل از سخنگوی او آقای چخانسوری نوشته که حکومت باید منبعث از ارادۀ افغانها باشد و این حکم قانون اساسی است. وی به برگزاری انتخابات به موقع تاکید کرده و انتخابات را یگانه گزینۀ قابل قبول عنوان کرده است؛ اما این نشریه به نقل از شماری از مقامهای حکومت اشرف غنی در نشستهای خصوصی از این گزینه حمایت کردهاند. یک سیاستمدار قدرتمند افغان به این رسانه گفته اگر جنگ به واقع به پایان برسد، تعلیق انتخابات ریاست جمهوری، گزینۀ مطلوب است. او گفت تعلیق انتخابات ریاست جمهوری، قیمت گزافی برای پایان جنگ و رسیدن به صلح نیست. این در حالی است که به گفتۀ این نشریه، شمار دیگری از مقامهای امریکایی با حکومت اشرف غنی همکاری میکنند تا انتخابات ریاست جمهوری ماه اپریل را برگزار کند. این سخن را یک مقام امریکایی که در افغانستان وظیفه اجرا میکند به وال استریت ژورنال گفته است.
این روزنامه به ادامه ابراز با ابراز نگرانی نوشته است، امریکا می تواند، از کمک های خود به عنوان اهرم فشار و نفوذ گذاری استفاده کند؛ اما می گوید، بازهم رهبران افغانستان اند که د رمورد گزینۀ تعلیق انتخابات ریاست جمهوری تصمیم خواهند گرفت. این در حالی است که امریکا می داند که تلاش های دشوار و نفس گیری برای پایان جنگ افغانستا در راه است که گویا ارزش تعلیق انتخابات افغانستان را دارد. این در حالی است که مقام های امریکا نگران پس لرزه های انتخابات ریاست جمهوری نیز هستند؛ زیرا هر انتخابات افغانستان با بی نظمی ها و جنجال های سیاسی به همراه بوده است. مقام های امریکایی نگران اند که کشیده گی های سیاسی برخاسته از انتخابات ریاست جمهوری، تلاشهای سیاسی خلیلزاد برای پایان جنگ را فلج و ناکام نماید. این در حالی است که تا حال نقاط مشترک میان جهتهای مختلف قضیۀ افغانستان روشن نشده است تا بر مبنای آن روند آشتی آغاز شود. آگاهان دلیل تغییر رویکرد ترامپ را ناکام شدن استراتیژی جنوب آسیای آن خوانده اند که نتیجۀ مطلوب نداده است. گفته هایی وجود دارد که که دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ کاندیدا خواهد بود و این نگرانی وجود دارد که به دلایل سیاسی و انتخاباتی استراتژی جنوب آسیای کاخ سفید را در آن سال لغو کند. این گمانه زنی هر گونه افزایش نیرو های امریکایی در افغانستان را در سال ۲۰۲۰ ناممکن می داند. چنانکه اوباما در آستانۀ ترک کاخ سفید در سال ۲۰۱۶ شماری از نیروهای امریکایی را در افغانستان نگهداشت، اما به نظر نمیرسد که ترامپ هم همین کار را بکند، این که ترامپ چه میکند، چندان روشن نیست.
هرچند هنوز روشن نیست که با برگزار نشدن انتخابات چه میکانیزمی می تواند، جای حکومت کنونی را پر کند؛ اما در این مورد چند گزینه پیش بینی شده است. یک دیپلومات غربی گفته، یکی از گزینه ها این است که انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود، اما حکومت بوجود آمده از این انتخابات باید یک ادارۀ موقت باشد که نیروهای سیاسی به شمول طالبان روی نظام آینده و تشکیل یک حکومت ائتلافی مذاکره کنند و شاید
گزینۀ دیگر این است انتخابات به تعویق بیافتد، جرگۀ بزرگ ملی یا لویهجرگه تشکیل شود و این جرگه به یک ادارۀ موقت مشروعیت بدهد تا کشور را اداره کند. دیگر نیروهای سیاسی به شمول طالبان با جهتهای مختلف برای ختم جنگ گفت وگو و چانه زنی کنند. حامد کرزی رییس جمهور پیشین و شماری از قدرتمندان دیگر از این گزینه حمایت کرده است. گزینۀ دیگر برای انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، برگزاری نشستی شبیه به کنفرانس بن در سال ۲۰۰۱ است که در آن نیروهای سیاسی گوناگون افغانستان بدون طالبان روی تشکیل حکومت جانشین طالبان توافق کردند؛ البته برگزاری نشستی شبیه به نشست بن که در آن طالبان هم حضور داشته باشند و نتیجۀ آن یک نقشه راه برای رسیدن به صلح باشد. گفتنی است که آقای خلیلزاد در نشست سال ۲۰۰۱ بن هم نقش بسیار عمده داشت. این در حالی است که تشکیل حکومت موقت و به نتیجه رسیدن روند صلح سناریوی دشواری است که تمام سناریو های مطرح را به چالش می کشاند.
خلیل زاد برای بسر رساندن این مامورت تا حال یک دور از کشور های افغانستان، امارات،عربستان سعودی، پاکستان و دفتر قطر طالبان دیدار کرده است که بار دوم هم با طالبان در قطر بدون آگاهی کابل دیدار کرد که این دیدارش مورد انتقاد آقای غنی قرار گرفت و وی موضوع را به فرماندۀ نیرو های امریکایی و سفارت امریکا در این باره شکایت کرد. پس از این سفر خلیل زاد، کنفرانسی پیرامون برقراری صلح در افغانستان در مسکو برگزار شد که هیآت صلح افغانستان در آن اشتراک کرد و نمایندۀ رسمی حکومت افغانستان در آن اشتراک نکرد؛ چون امریکا این نشست را تحریم کرد و صرف سفیر خود درمسکو را به این نشست فرستاد. امریکا خواست تا با عدم اشتراک در این نشست فرصت ابتکار و دخالت روسیه در افغانستان را بگیرد و اما کنفرانس برگزار شد و با مطرح شدن طالبان بیشتر به سود آنان تمام شد. وزیر خارجۀ روسیه هدف از این نشست را فرصت سازی گفت و گو های رو در روی طالبان با حکومت افغانستان خواند و در ضمن گفت که روسیه در افغانستان دنبال منافع خود است. پس از این نشستروسیه اعلان کرد که طالبان دیگر هراس افگن نیستند و صلح با آنان به شکست داعش میانجامد. هرچند نمایندۀ شورای صلح این نشست را به نفع صلح توصیف کرد و گفت که این نشست راه برای گفت وگو های مستقیم میان کابل و طالبان باز نمود. طالبان در این نشست هرنوع تماس با کابل را مشروط بر خروج نیرو های خارجی از افغانستان خواندند.
در آستانۀ سفر خلیل زاد به قطر، نشریۀ وال استریت ژورنال از گفت و گو های او با رهبران طالبان در دوحه و شماری رهبران طالبان در دوبی سخن گفت. در همین حال شماری رهبران طالبان آزاد شده از زندان های گوانتامو و پاکستان آهسته آهسته به دفتر قطر منتقل می شوند تا روند گفت و گو های طالبان با خلیل زاد و بالاخره دیدار رو در روی طالبان را با حکومت افغانستان فراهم کنند. چنان که تا حال پنج تن از رهبران طالبان که از زندان گوانتامو با بوبریگدال افسر امریکایی تبادله شدند، به قطر فرستاده شده اند و ملامحمد فضل یکی از پنج رهبر سابق طالبان است که تازه به دفتر سیاسی این گروه در قطر پیوسته است.
پیش از نشست خلیل زاد در دوحه با طالبان گفت و گو های چهار جانبه به تاریخ ۲۲عقرب در ابوظبی میان نماینده گان امریکا، عربستان سعودی، امارات و افغانستان در قطر برگزار شد و نماینده گی افغانستان را رئیس شورای امنیت ملی داشت. دراین نشست روی موضوعات صلح، ثبات، امنیت افغانستان و گفتوگوهای مستقیم با طالبان گفتوگو کردند. گفته شده که در این نشست به یک سلسله توافقاتی دست یافته اند و اعضای این نشست متعهد گردیدند تا دولت و مردم افغانستان را در راستای رسیدن به صلح و ثبات پایدار کمک و همکاری نمایند. به دنبال نشست ابوظبی هیآت امریکایی به رهبری خلیل زاد دور دوم گفت و گو با طالبان را در دوحه انجام داد. هرچند جزئیات بیشتر این گفتوگوها تاکنون روشن نشده، اما از قول آقای خلیلزاد گفته شده که او از نتایج گفتوگوهای چهارجانبه ابوظبی و در کل از ایجاد اجماع حوزۀ خلیج در رابطه به روند صلح در افغانستان بسیار خشنود است. منابع آگاه گفت و گو های ۲۴عقرب را یک پیشرفت خوانده اند که خوشبینی هایی را برای صلح تقویت نموده است. آگاهان با اشاره به رویکرد جدید طالبان در گفت وگو چون بحث روی قانون اساسی و آزادی های مدنی و حقوق بشر، موضوع آنان را انعطاف پذیر تر خوانده اند. هرچند هنوز سر نخ گفت و گو چندان آشکار نیست و هنوز هم گرهی بسیاری از مجهول ها در معادلۀ صلح گشوده نشده است.
دراین میان نحوۀ حضور نظامی امریکا در افغانستان و میزان این حضور، یکی از موضوع های مورد بحث در روند صلح است و مانع مهم دیگر در راه افتادن روند صلح، خودداری طالبان از گفت و گو با حکومت افغانستان است. در همین حال آقای غنی اعلام کرده است و حاضر است بدون هیچ پیششرطی با طالبان گفتوگو کند؛ اما طالبان مشروعیت حکومت او را نمیپذیرد. با توجه با این همه دشواری ها، حال پرسش این است که آیا تشکیل حکومت موقت می تواند، گره گشای حل مشکل افغانستان باشد و به جنگ هفده ساله و به تعبیری چهل ساله در افغانستان پایان دهد. هرچند گزینۀ حکومت موقت در واقع یک عقب رفت است و خط بطلان کشیدن بر بخشی از دستاورد های هفده ساله بویژه در عرصۀ دموکراسی که با تاسف انتخابات های ناکام گذشته فاتحۀ دموکراسی نابالغ افغانستان را هم خوانده است؛ اما امنیت در افغانستان امروز از اولویت های مهم برای هر شهروند افغانستان به شمار می رود و برای تامین امنیت در کشور باید چیز هایی را از دست داد و چیز هایی را هم باید بدست آورد. رجوع به گزینۀ حکومت موقت هم یکی از آنها است که باید برای صلح به آن تن داد؛ اما این که آیا حکومت موقت تامین کنندۀ صلح می تواند، باشد. باتوجه به دشواری هایی که در این حصه وجود دارد، هنوز نسخۀ کارا شمرده نشده است؛ زیرا برای ساختن آن نه تنها در کابل اختلاف نظر است؛ بلکه با این که احزاب سیاسی در کل این طرح را قبول دارند؛ اما میان گروههای سیاسی و نهاد های جامعۀ مدنی و شخصیت ها هم در این زمینه هنوز اجماع سیاسی وجود ندارد که در این میان نامعلوم بودن جایگاۀ طالبان در این حکومت نه تنها معلوم نیست که حتا تمایل آنان برای اشتراک در این حکومت تقرب به صفر می کند. میکانیزم هایی که پس از تشکیل حکومت موقت برای فرصت سازی گفت و گو با طالبان ذکر شده، خود مزید بر علت است و نه رهگشا. باتوجه به شتاب کاخ سفید برای صلح افغانستان، گمانه زنی هایی موجود است که امریکا می خواهد، برای خروج خود از باطلاق جنگ افغانستان و رهایی از هزینه های کمرشکن آن راۀ بیرون رفت آبرومندانه را می جوید که تشکیل حکومت موقت بدون توجه به پی آمد و تبعات آن ممکن بهترین گزینه حساب شده باشد؛ اما واقعیت این است که نه تنها برگشت
مسآلۀ مهم دیگر این که طالبان تا زمانی که در سنگر های نبرد کوبیده نشوند؛ هرگز حاضر به اشتراک در یک حکومت موقت نیستند. از این رو آنان تا زمانی به جنگ ادامه خواهند داد که تمام افغانستان را اشغال کنند. این در حالی است که از اعلامیه های نظامیان امریکایی فهمیده می شود که امریکا هرگز در پی سرکوب طالبان نیست و از این رو هر روز طالبان را به صلح می خواند که این غیرمستقیم روحیۀ طالبان را برای جنگ و پیروزی در جنگ ترغیب می کند.
از این رو است که می گویند هر تصمیم امریکا درافغانستان دلایل سیاسی دارد که برای مردم افغانستان فاجعه بار خوانده شده است. این در حالی است که خلیل زاد در گذشته سیاست های اوباما را در مورد افغانستان انتقاد می کرد و تصمیم های او رادرمورد افغانستان دینامیک سیاست داخلی امریکا می خواند و نه بر بنیاد اوضاع سیاسی افغانستان. حالا که خلیل زاد خود سرقافله شده است، هنوز معلوم نیست که این موضوع را در نظر دارد یا خیر. از این رو چگونه می توان، مطمین بود که او سرنوشت مردم افغانستان را قربانی سیاست های داخلی امریکا نکند. بیشترین گمانه زنی ها بر این است که تصمیم امریکا در پیوند به حکومت موقت بیشتر مصرف داخلی امریکا را دارد و با توجه به لجاجت طالبان پی آمد آن برای مردم افغانستان ناگوار خواهد بود. بعید است که این حکومت گرۀ کور مشکل افغانستان را بگشاید و به جنگ چهل ساله در افغانستان نقطۀ پایان بگذارد. از سویی هم فشار امریکا بر خلیل زاد وماموریت شتاب زدۀ او خاطرات گفت و گو های خانم رافایل با احمد شاه مسعود را در آستانۀ اشغال کابل بوسیلۀ طالبان در خاطره های تداعی می کند که چگونه طالبان به وعده های شان وفا نکردند و برعکس وعده های شان به کابل هجوم آوردند، هیچ نیرویی را در حکومت شریک نکردند و خلاف گفته های شان به نشست شبیۀ بن و تشکیل حکومت موقت تن ندادند و به دستور آی اس آی به حکومت مطلقه و پولیسی و اختناق آمیز شان ادامه دادند. این در حالی است که گفت و گو ها به گونۀ قسمی مرموز است و حتا در شماری موارد بدور از چشمان حکومت و بیشتر هم بدور از چشمان مردم افغانستان و گروه های سیاسی، نهاد های مدنی و شخصیت های مطرح کشور به پیش برده می شود و جزییات این گفت و گو ها کم تر به رسانه ها درز می کند. لز این رو گمانه زنی هایی وجود دارد که گفته میشود که آیا تلاش ها برای تشکیل حکومت موقت نقشۀ راه برای پایان جنگ چهل سالۀ افغانستان و استقرار صلح و ثبات در این کشور است یا برعکس سناریوی از سوی امریکا برای خروج نیرو هایش از افغانستان و بیرون رفتن امریکا از باطلاق این جنگ است. یاهو