تازمانیکه وطن فروشان جور است، وطن جور نمیشود : مصاحبهء داکتر نور احمد خالدی

   سوال: ”خالدی صاحب بزرگوار بعضی از پشتونها خودشان ادعا دارند که ما از قوم بنی اسراییل هستیم    وادعا ی انها مبنی از استناد کتاب بنام خورشید جهان استنویسندهای معاصر ما پشتونها رااریایی معرفی نموده به دلیل اینکه ازلحاظ زبان شناسی هیچ حرف عبری در زبان پشتو یافت نمیشود درحالیکه کلمات اریایی فروان است تا درمورد رد ویا تایید این ادعا یک مقاله بنویسید بااحترام.“ (عبداله حبیب سرحدی )

پاسخ: افرادی بنابر عقاید مذهبی اسمهای قیس و خالد را که اصلا دو قوماندان اعراب در خراسان بودند و بعد از ختم ماموریت شان در مناطق پشتون نشین اقامت گزین شده از بازگشت به عربستان خودداری کردند با خالد بن ولید یکی فرماندهان معروف صدر اسلام اشتباه گرفته و شایعات بی اساس منشا بنی اسراییلی بودن قوم پشتون را بنیاد نهادند. مطالعات ژنیتیکی موجودیت پشتونها و تاجیکها را در تمدن وادی سند و شمال هند و پاکستان از دها هزارسال به اینطرف در این سرزمینها ثابت کرده است. از کوههای غور تا چترال و بلوچستان اقوام پشتون مسکن دارند. موازی به آنها تاجیکها از پامیر تا درهُ های تگاو، نجرو، پنجشیر وغوربند مسکون بوده اند. مطالعات ژنیتیکی قرابت اجدادی این دو را باهم دیگر از نظر دی ان ای ثابت کرده و هردو ریشه در تمدن وادی سند و شمال هند و پاکستان دارند. این دو قوم از ده هزارسال به اینطرف در این سرزمینها بوده اند.

از جانب دیگر تاریخ نشان میدهد که پشتونها و غوریها دین اسلام و زبان دری را به شمال هند گسترش دادند ودر سال ۱۲۲۰م اولین زمامدار پشتون تبار، سلطان جلال الدین، در هندوستان به قدرت میرسد یعنی در کمتر از ۶۰۰ سال بعد از معرفی اسلام. این خود نشان میدهد که اقوام پشتون از نظر تعداد نفوس و سابقه در سرزمینهای میان دریاهای هلمند و دریای سند قدامت و پختگی لازم را داشته اند و نظریهء بنی اسراییلی بودن قوم پشتون را با مهاجرت از شرق میانه به این سرزمینها منتفی میکند.

بعضی محققین، از جمله کهزاد و ارغندیوال، به این عقیده هستند که قهرمان اسطورهءگرشاپگرشاسپنامه اسد طوسی و شاهنامه فردوسی طوسی همان چهرهء افسانویغرغشتپشتون است. علاوه بر آن اینها معتقد اند که صفاریها از اقوام پشتون بودند.

اگر اقوام اصلی این سرزمینها را براساس تمدن ویدیآریاییبگوییم هردوآریاییهایاصیل همین سرزمین هستند. در کتاب مجموعهُ نظریات بنده دراکادمیاچند مقاله در این مورد موجود است. از جانب دیگر نظریات تاریخی، باستانشناسی و ژنیتیکی تازه تر بیانگر آن است که تاجیکان افغانستان تفاوت بسیار کمی از پشتونهای این کشور داشته هردو منشا نژادی واحدی دارند. مرحوم میرغلام محمد غباردرین مورد مینویسد:” .تاجیکهابه تائید اقوال هرودوت وبیلیووغیرهمعلوم میشودکه مسکن تاریخی شعبه دادیکای قدیمی پختانه همان صفحات شرق وشمال افغانستان بوده واز آنجا بمرور زمان در سایر سرحدات داخله وخارجه افغانستان مهاجرت اختیار کرده اند، که تا امروز در افغانستان وماورا النهر وفارس بنامهای تاجیک ودهگانودهوار یاد میشدند” (افغانستان در مسیر تاریخ). هدف ازدادیکای پختانهتوسط مرحوم غبار دقیقاً توضیح داده نشده است. همین مفهوم را محقق هم عصر وزمان غبار، استاد کهزاد ازقول هرودوت روایت کرده مینویسد: “دادیک ها Dadicae” (تاجیک) را هرودوت ازشعبپکتیهاپختونها میداند، ومتصل باگنداهاریهاذکرنموده وبا اهالی صفحات شرقی آریانا مخصوصاً گنداهاری ها پیوستگی داشتند (احمد علی کهزاد، آریانا،ص85). کهزاد درادامه می افزاید: “دادیک ها یا تاجیک هاعبارت ازهمین مردمانی هستند که درزبانزندآریانا که بیشترمرکز نقل آن صفحات جنوب کشوربود بنامداکیو-Daqyou” یاشده اند، یعنی کسانیکه بیشتر به زمین کشت وزراعت علاقه داشتند. بعقیده برخی ازنگارشگران کلمهدهقانازهمان کلمهداکیوبمیان آمده است.” کلمهدهقانتوسط عربها پس ازگسترش دین اسلام درخراسان بکارگرفته شد، درین زمان اصطلاحدهگاندرگویش مردم خراسان مروج بود، که به صاحبان وملوک ده وبلند ترین عنوان نجابت وفضیلت گفته میشد. ازینکه حرفگدرزبان عربی وجود ندارد، بجای آن حرفقرابکاربرده اند.

مقایسه ساختمان ژنیتیکی اقوام پشتون و تاجک افغانستان شباهت های بسیار زیاد آنها را نشان داده و همچنان نشان میدهد که اقوام پشتون و تاجک افغانستان از لحاظ ژنیتیک با نفوسهای اقوام شمال و غرب هند بسیار نزدیکتر اند تا اقوام شمال قفقاز، اروپا وایران امروزی. (جریده پلوس وان، چاپ بیست و هشتم مارچ سال ۲۰۱۲م) این نتیجه میرساند که تیوری قبلی مهاجرت آریایها از شمال قفقاز به افغانستان امروزی و از آنجا به هندوستان نادرست میباشد. بر اساس این مطالعات ژنیتیکی، اقوام پشتون و تاجک افغانستان از لحاظ ژنیتیک با نفوسهای اقوام شمال و غرب هند بسیار نزدیکتر اند تا اقوام، شرق میانه، شمال قفقاز، اروپا وایران امروزی. این مطالعات ثابت میکند که پروسه انتقال وراثت ژنیتیکی از هندوستان به افغانستان به اقوام پشتون و تاجک جریان داشته است. نتایج فوق در حقیقت تایید نظریات میر غلام محمد غبار و احمد علی کهزاد در مورد قرابت اقوام پشتون و تاجیک مستقر در افغانستان است. بر همین منوال پروفیسور حقنظر نظروف درمورد اصطلاح دادیکهای پختون عقیده دارد که “… تاجیکها وپشتونها هردو ازیک اصل وریشه آریایی منشاء میگیرند…”. او مینویسد: “مورخان تاجیکستان تاریخ خلق تاجیک را درمحدوده ماوراالنهر وآسیای میانه محدودساخته انددرحالیکه62% تاجیکها در افغانستان زندگی میکنندسهم آنهادرآفرینش فرهنگ مادی ومعنوی خلق تاجیک به مراتب ازمردم تاجیک ماوراالنهر زیادترمیباشد.”                                      (مقام تاجیکان درتاریخ افغانستان، دوشنبه، 1999)