بازهم سروده یی به یاد وطن:
یادم است آن«روزگاران»یادم است
یادم است آن نیک دوران یادم است
یادم است آن دامن پاک وطن
بیرق سه رنگ افغان یادم است
یادم است آن خاک مردی وغرور
شیرپرورده به دامان یادم استیادم است آن مهد تمهید جهاد
مردمان صاحب ایمان یادم است
یادم است آن نبض قلب آسیا
درنپش بالا وپایان یادم است
یادم است آن آسمان نیلگون
درفضای کوه پغمان یادم است
یادم است آن باغ های جان فزا
هم به کابل، هم به پروان یادم است
قندهاروننگرهاروپکتیا
کندزوبلخ وبدخشان یادم است
خواجه «عبدالله انصار»ازهرات
تخت رستم ازسمنگان یادم است
چارفصل خوشگوارودلنواز
دربهارودرزمستان یادم است
درمزار، ازجندهء «مولاعلی»
آن «گل سرخ» بهاران یادم است
دست وبازوی مهاجم را شکست
اجتهاد راد مردان یادم است
گرچه درحُب الوطن سوگند نیست
آن همه خوبی به «قرآن» یادم است
تا که جان درتن بود، ما را«اسیر»
همچو خون دررگ رگ جان یادم است
م.نسیم«اسیر»