موضوع را از پروژه یک ابر قرت غرب در وجود مجاهدین به بحث میگیریم نخست ازهمه باید گفت جهاد و یا مجاهدت دفاع از ایمان و عقیده و دفاع مادر وطن از تجاوز بشمار میایند ، تعریف دیگرندارد، اگرافغانها در ارتباط قضیه خونین متذکره عمیقاً فکر نکنند وفورمولهای منطقی را بمنظور علاج این نا صور تطبیق نکنند امکان زدودن شان از صفحهٔ هستی امکان پذیر است متوجه باشیم درصورت درادامهٔ چنان بی مبالاتی ممتد اکثریت خامو ش ( ملت ) الی الیوم بعید از امکان نیست مردم افغانستان جبراً بدون اراده ومرضی به پیشواز استقبال موجود وحشی تراز داعش بپای خودبشتابند ! این قضیه یک اما باخود دارد بدون شُبهه رمز (اما) درمنطق بیداري مردم افغانستان وتجمع آنها برمحورفلسفهٔ نجات درعنصر اتحاد همه اتباع کشور درفلات فورم هم بستگي فکري وعملي فراگیر ملی نهفته است ، درک مفهوم تیوریک این مبحث تاریخی فوق العاده ضروری و تطبیق درپرکتیک عبارت از شاه کلید قفل درِ باستیل و رستن ازاسارت معنوی ؛ فکري و فزیکي میباشد ، درآنصورت است; ملت بادرک مسؤلیت عظیم قادر به پیاده نمودن مضمون آینده ساز وحدت ملي درمیان همه ملیتهای ساکن افغانستان میگردد، درغیران صورت به گفته مشهور همان اش وهمان کاسه برسر سفرهٔ ماخواهد بود ، چنانچه است .
باصدهامثال واسنادانکار ناپذیر، کشورهاوملل بیدارباتوسل به یگانه فورمول سازندهٔ فوقاً تذکار یافته صاحب رفاه انساني ، اقتصادي وپیشرفتهاي متنوع علمي شده اند، تاکنون ما افغانها از کاروان علمي بشر درفاصلهٔ بعید قرارداریم ، بامید همراهی وتلاش هرچه عاجل تربمنظور پیوستن باکاروان انسانهاي مترقی وآزادگان بشر .
افغانها ! ازحفره هاي تاریک جهالت باید بیرون برآییم ، اِلاّ درهمان حفره هاي ظلمت درتبعید معنا, باطن و ظاهر ازمقام انسان وهمان شرافت مطرح باب انسان وانسانيت نابود میشویم بنابرملحوظات بسیار اهم وضروری به ملت ما راه نجات دیگري بجز ابطال طلسم ابلیس وجود ندارد ! من شنیدم طبقهٔ سستمگاران داخلي وخارجي که درذات خویش یکی اند با خود چنین میگویند : عجیب ملت خاص درنوع خویش دراختیار ما قرارگرفته به هر امرونهی ما پیشاني تسلیمي برآستان ما مي نهند ومی مالند !!! بیایید ازین ننگ بی مثال در قاموس بشریت خود وملت خودرا رهایی ببخشیم . برای رسیدن بآین آرزوی همگاني لازم است برتمامي اعمال وپندار خویش تجدید نظر عملی نماییم . آیاماواقعا تااین سرحد نزول عقل وفراست نمودیم .آیا واقعاً ما نمیتوانیم ازین جادو ومخمسهٔ جهالت راه رهایی ونجات وطن راسراغ نماییم ؟ چرا ما باین اندازه سقوط نموده ایم ؟ آیا راه نجات ما افغانهای قرن بیست ویکم انطباق همین فورمول هاي مبتذل جاري است ؟ چرامانند رمهٔ گوسفندان هرروزبطرف مسلخ براي ذبح خویش با قصابان روان استیم ؟ باصطلاح یک چوپان بایک دانگ همهٔ ماراایشت میکنند و ماهم سرهاي خویشرا پائین انداخته بطرف قصاب خود با ودوش آمادهٔ کش کردن کاردِ قصاب برگلون وبریدن شاه رگهای خویش انتظارنوبت میکشیم ! آیا همین است بیداري ویا معامله گري انسان گویا نوین یا انسان مستعمل شده ، فرسوده وفروخته شدهٔ عصر حاضر افغانستان درتبانی ددمنشان بشری ؟ چرا وبکدام منطق جاهل ترین , غبی ترېن ودشمنان انسان وانسانیت که اسم متعارف شان ضد بشر است بحیث مرشد وپیشوای خویش برشانه هاي خویش سوار نموده ایم . دروصف آنان هورا ونعرهٔ تکبیر مانند طوطیان سخن یاد گیر بحیث اوراد بمثابهٔ ذکراسم اعظم أداء مینماییم و از چگس به چگسی درجست وخیز استیم . افغانستان درشرایط فعلي به محل ترینینگ طوطیان مذکورمبدل گشته ، بیکی ازطوطیان کلمهٔ شهاده را یاد میدهند بدیگری چهار قل را و سومی را الم ترکیف وبه کلانتر شان سورهٔ والعصر اما آن طوطای کلان در خواندنشن اشتباه میکند . بعضی ازین طوطی ها چندحرف انگلیسي را تکرار میکنند جای تأسف درآنست که ماملت غافل برای آنها انگشت حیرت را بدندان گرفتیم ، وغرق کلمات انگلیسی وعربي آنها تحت عنوان ساینس دانان متبحرین , شیخ الحدیثان , عالمان جید دین راه خدا ورسول مقبولش ازبیخبری کامل عملاً به پرستش آنها مبادرت میورزیم ! لطفاگزارشات یکماهه ٔ رادیوها وتلویزیون هاي افغانستانرا بادقت تعقیب نمایید ! دراخیر نتیجه گیري بفرمائید ، دولت ، حکومت ومردم خویشرا باجهان درزهرمورد به مقایسه گیرید ! دولتیکه برنامهٔ یومیهٔ آن دزدي ، اختلاص ، بی امنیتي ، بیعدالتي ورشوه خواري تشکیل دهد واضافه برآن بطور ناگسستني ترورو انتحارجزء لاینفک نظام نامهٔ یک دولت گردیده باشد ، دزدان قطاع الطریق پاسبانان ناموس ومال مردم باشند، قاتلین مردم قضات و تطبیق کنند گان عدالت بر ملت عهده داری کنند ، داکتران مسلکي شقوق مختلف خانه سامان های وزیران بیسواد باشند، چگونه چنین یک حکومت راعنوان حکومت وحدت ملي دهیم ؟ درکدام کشور دنیا نمونهٔ حکومت داري افغانستان وجود دارد ؟ این نمونه وسمپل را ایالات متحدهٔ امریکا برای کدام دلیل موجه درکشورما تطبیق میکند ؟ ایالات متحدهٔ امریکاازمفهوم بنام وجدان بشری بحیث کشور گویا مدافع آزادیهای بشري چیزی درقاموس مخصوصش دربخش امور افغانستان برای پاسخگویی به جهانیان دارد ؟ یقیناً جواب منفي است ! هموطنان گرامي براي یک لحظه دارایی های جهادیان را با خود به محاسبه بیگیرید ، هر کدام آنها صاحب صدها ملیون دالر وصدها هکتار زمین ، مالک شرکتهای صادراتی ووارداتی ، شریک در بزر وتولید تریاک وهیروئین ، صاحبان شرکتهای هوایی وزمینی ، بانکها ودستګاهای رادیویی وتلویزیونی اند وبیست وچهار ساعت بمنظور اغفال و تحریکات بی موجب دروغ پراگنی میکنند
سوال مردم اینست ؛ ازکجا وچرا ٓانها همړقاتلان و همړملیونران شدند ، درصورتیکه درطول تاریخ افغانستان اعضای هیچ حکومتي دست برد به مال بیت المال بااین زور گیری وبی شرمی متوسل نگردیده اند که اینها گردیدند ، برطبق راپورهای مؤثق رشد اقتصادی ، اکثریت مردم جامعهٔ ما تحت خط فقر ویا معادل بافقر زندگی میکنند اما منازل رهایشی وسویه زندگی آن مشت خائین وارد شده بزور طیارات B52 را تماشاکنید! اکثریت مردم جامعه درفقر بمراتب نازل تراز زمان حکومت داکتر نجیب الله برای زنده ماندن مشت ویخن اند ؟
کشوریکه امریکاباتزویر وارعاب وتغیر ذهنیت جهانیان برای اهداف شوم خویش حمله کند ، لعنت برانها یکه حمله برناموسش راموجه میدانند ! اشغالگر باید چنین عدالت وامنیت را باخود بکشوراشغال شده انتقال دهد ! اینست سردمدارازآدی ودموکراسي جهاني ؟ مردم میگویند ؛ امریکا کدام قصورگیري را تاچه زماني ازمردم افغانستان درفکر دارد وتاچه وقت از ناقضین حقوق بشر جهانی که منبع اساسی خطر براي بشریت است ، حمایت میکند ؟
همهٔ افغانان تشویش آینده خویشرادارند وهیچ افغان نمیداند فردا برسرخود , فامیل ومیهنش چه بلا نازل میشود ! زندگي همه اتباع افغانستان دراضطراب وتوحش سپری میگردد!
هیچ منبع امیدبادلائل عقلي براي بهبودسراغ نمیشود، وحشت آوراست کشتی ما افغانها دربحر بیکران بدون قطب نمادرحرکت است وساحل نجات ولنگر انداختن هم نامعلوم !
هرکس ازجهالت ما استفادهٔ اعظمی میکند ماراخوب شناخته که ؛ براین ملت حکومت کردن بسیارآسان است ! این قسم آدمخوار وخود خوار که افغان است درجهان نظیرندا دارد ، ومسلماً این صفت ددمنشی مارا ازصفحهٔ روزگار میزداید . ولي اگر به حیث یک موجود متفکر ازعقل وخرد خود کار گیریم وسرنوشت خودرا خود تعین نماییم بدون شک به سرمنزل خوشبختي میرسیم مانند ملل دیگر حتماً میرسیم !
ماباید ازتطبیق فورمولهاي ناامتحان شدهٔ مجهول وانطباق فورمولهاي تجربه شدهٔ ناکام که برای ما درحال ومستقبل غیرمثمر وغیر ضروریست خودرارها کنیم یعنی خودرا ازدایرهٔ محاصرهٔ تیوریسن هاي دگماتیک بیرون کنیم وازهرحکمت ومصلحت لازم برای رهایی استفاده بعمل آوریم ! مثال خوب درمورد میتواند مرغابي باشد : هنگامیکه مرغابي از آب بیرون میشود ، باتکان دادن پر وبال خویش ازوجود خویش آب اضافی را میتکاند ، بدلیل آنکه درخشکه به موجودیت آب درپر وبالش ضرورت دیده نمی شود. باید آنرا ازوجود خود دورنماید ، ما افغانها هم میتوانیم ضروریات وغیر ضروریات جامعهٔ خویشرا بادرنظرداشت تجارب تلخ چهل سال مرگ ، دود وباروت وخانه خرابی خوب فهمیده باشیم ودر تشخیص آن دیگراجازه اشتباه تکرارابه هیچ منطق نداریم .این چه رهبرانی است که ما آنرابرسرخود میخ کوب نمودیم که با خواستن خدمت ازانها ملت را به مرگ وترور مواجه میکنند !
دراخیر خواهش زمان حاضر کشور از هموطنان روشن فکر وباسواد میطلبد : لطفاً سطح آگاهی وسواد مردم رنجدیدهٔ افغانستان را ازنظر دور مکنید . مطالب تحلیلی درارتباط به اوضاع واحوال کشور را برای درک وفهم اکثریت مردم عیار نمایید نه برای خودنمایی ها ومخالفتهای ذات البینی که این مأمول نابخردانه وغیر لازمی وعاری از سود وفایده رالطفاًخاتمه دهید . دیگر کوشش نکنید اشعار هومر ، نوشته های شکسپیر، اشعارمولا نا جلال الدین بلخی ومیرزا عبدالقادربیدل رادرکورس اکابر وسواداموزان به تمرین بیگیرید ویا نمایش مودلباس ودامنهای مینی ژوب وماکسی ژوب باتنوع رنگها برستیژ برای تماشای نابینایان , کرها وگنگه ها به اجرا گیرید . مطمئن باشید تشویش بخود راه ندهیدیکعده مردم میدانند شما بعضی اد لغات را بمثابهٔوحافظجیها ازبر کرده اید۰
علت ناکار آمدي وعدم موفقیت تان هم درآن ست که شما بلسانی سخن میگویید که آن لسان زبان مکالمه مردم عوام واکثریت مردم نیست. وظیفهٔ روشنفکران تشریح ناملائیمتیها وتشخیص استبداد بافورمولهای قابل درک ومطابق هضم توده های اکثریت محروم جامعه است ، نه شعر جنگی وواژه جنگی دربین چند نفرمعدود ومحدود در محافل اشرافي های یاغی وفراری ازجغرافیه ونا قضین اصول قبول شده ٔمبارزهٔ علمی قانون مند !
امید است آن عالی جنابان مقاله نویس روی خویشرا بطرف مردم کنند وباآنها درد دل را آغازکنند یکجا بامردم که مضمون اصلی ونهایی هرجامعه بحساب میایدکار مثمر ثمر را افتتاح نمایند۰
از حوصلهٔ فراخ شما سپاس گذارم .