تخته ی شطرنج
نگرانِ وطنم هر طرفش معامله هاست
ای خدایا چکنم در دل من صد گله هاست
خاک میهن ز جفا تخته ی شطرنج شده است
اسب و فیل در گرو دور زدن فاصله هاست
پادشه گشته اسیر و ز وزیر نیست خبری
لشکر جبر زمان عامل این معضله هاست
دل من غصه و غم دارد و بیمار وطن
چونکه مرد وزن آن درگیر این مسئله هاست
قصه ی غمزده ای مردم آواره شنو
کاینچن رنج و ستم در دل این قافله هاست
این جهان گرچه بزرگ است به قفس میماند
بسکه هر دیو و ددی قاتل این چلچله هاست
چه کنم من که اسیرِغم ورنج سفرم
ای« بشیر» شورونوا درپی این حوصله هاست
قیوم بشیرهروی
ملبورن – آسترالیا
سی ام می ۲۰۱۹