کارشناسان اقتصادی، اقتصاد را قلب آزادی می دانند،با زیر بنای اقتصادی ورو بنای سیاسی شکل کامل جامعه ساخته میشود و تا زمانیکه بحرانهای و التهاب های سیاسی در جامعه حل نگردد شرایط و امکانات لازم برای برقراری ثبات اقتصادی و اجتماعی ایجاد نمیگردد.مهم ترین عامل بحرانهای سیاسی دولتهای نا مشروع می باشد،دولتهای نامشروع دولتهای ناکار آمد و ناکام اند،دراین نوع دولتها همآهنگی میان شاخه های قدرت مانند قوای مقننه،اجراییه،قضایی و نخبگان کشور وجود ندارد مردم به دولت به چشم دشمن می نگرند و بجای رفاقت، تنور رقابت ها بخاطر منافع زود گذر داغ تر میگردد و افراد متملق و چاپلوس زیاد تر شیفته این نوع حاکمیت می باشند.درشرایط کنونی کشور ما ،حاکمیت سه گانه وضع را بحرانی ترو غیر قابل کنترل گردانیده است، مردم با وجود فقر وبیکاری طاقت فرسا بیشتر درباره صلح و امنیت فکر می نمایندتا درباره رفاه اجتماعی خود.دولت بگونه بازیگر فعال بخاطر منافع ملی کشور دربازی های بین المللی از صحنه منزوی گردیده است و کشورهای تاثیر گذار منطقه با طالبان مذاکره می نمایند.
و طالبان تمایل ندارند تا بادولتی که آنرا دست نشانده می خوانند مذاکره نمایند،فقدان اعتماد میان طالبان وزلمی خلیلزاد نماینده رسمی وزارت خارجه آمریکا مشروعیت انتخابات ریاست جمهوری را به خطر مواجه گردانیده است،نامزدان ریاست جمهوری نیزدولت را نا مشروع می نماند،حنیف اتمر حاکمیت اشرف غنی را ظالمانه،نامشروع و تفرقه افکنانه محکوم می نماید و حتی هشدار می دهد که اگر اشرف غنی کنار نرود به سرنوشت داکتر نجیب مواجه خواهد گردید،این هشدار اتمر بیشتر جنبه ای انتقام جویانه دارد، هیچ کس از موافقین و مخالفین ومردم شریف افغانستان نمی خواهند ظلم وجنایتی که به داکتر نجیب صورت گرفت در مقابل اشرف غنی و یا فردی دیگری تکرار گردد، پیشگویی درباره سرنوشت اینده اشرف غنی دشوار است ولی ظواهر امر حاکی از آن است که مردم از سران جهادی و حنیف اتمر که در عالی ترین مقام مشاورت امنیتی همه کاره وسرکوبگر اعتراضات مسالمت امیز بود خسته گردیده اند وحتی نمی توانند تنفر خودرا نسبت به آنان پنهان نمایند و میان مردم افغانستان و به ویژه جوانان که مهم ترین امید وسرمایه های اینده کشور اند شعار های وطن پرستانه آنان را منفعت جویانه به خاطر تقسیم قدرت و ثروت می دانند.وطن دوستی برای تکه داران حریص چیزی دیگری نیست مگر وسیله دستیابی به شهوت قدرت و اهداف منفعت جویانه که ازاین وسیله برای حفظ قدرت همه را به اطاعت برده وار مجبور می گرداند و بزرگان تاریخ این نوع روش وطن دوستی منفعت جویانه را آخرین پناهگاه ارازیل واوباشان می دانند تولستوی نویسنده بزرگ قرن نزده و خالق جنگ وصلح وطن پرستی های منفعت جویانه دولتمردان ،پلیس و دستگاه های قضایی را به آتش افروزانی مقایسه می نماید که آتش وطن پرستی را می افروزند تا در شعله آن قدرت باقی بمانند تا به مقام پرستی نائل آیند و رذالت های سیاسی خودرا در زیر خاکستر این آتش دفن نمایند. باور مردم درباره وطن دوستی به مقایسه تحصیل کرده ها و سیاستمداران مقام پرست و منفعت جو به مراتب بی آلایش تر،پاک تر و شفاف تراست در صورتیکه باور شفاف مردم در آشپزخانه های قدرت تحریف نگردد.اشرف غنی در مدت زمامداری خود با وجود صلاحیت های نامحدود نه توانست در مبارزه با فساد و در جنگ با تکه داران سیر و سرکش قدرت را درچشم مردم محبوب و قابل احترام بگرداند،واسطه و پول در حکومت اشرف غنی نقش قانون را بازی نمود،قانون ابزاری برای حفظ منافع شخصی قانونگذاران گردید،قانون گریزی باعث بت پرستی های قومی،اختلافات ملی وزبانی وفساد اجتماعی بیشتر گردید.دامنه اختلافات وبی اعتمادی میان کشور های منطقه افزایش یافته تبلیغات وطن پرستی همواره برعلیه دیگران مانند پاکستان،ایران،روسیه وسایر کشور ها بوده است تا توجه مردم را از مشکلات داخلی دور بگرداند،دولتها بازیگران عقلانی هستند که هریک در تلاش برای وصول حد اکثربه منافع ملی خود هستند،امنیت ملی وبقای هرکشور منافع ملی آن هستند.مهم ترین درس تاریخ یاد دادن راه درست حکمرانی به حاکمان است تا تاریخ ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به قدرت نباشد. اشرف غنی می داند که پنج سال انتصاب آن در راس قدرت مشروعیت بخشیدن انتخابات تقلبی بود و حالا در شرایط حاکمیت سه گانه در جنگ قدرت میان طالبان و نامزدان ریاست جمهوری که هردو صلاحیت های اجرایی اورا نا مشروع می دانند معلوم نیست چه سر نوشتی نصیب آن خواهد گردید؟
دکتور علی احمد کریمی