فیض محمدکاتب (۱۲۷۹–۱۳۴۹ ق) شخصیت فاضل ودانشمند کشوردراواخر قرن نزدهم دردستگاه سلطنت امیر عبدالرحمن بکار کتابت آغاز نموده است. امیر حبیب الله نوشتن تاریخ افغانستان را ازعهد احمد شاه ابدالی به عهده وی گذاشت که تا پایان کار خودش ویکسال امیر امان الله را درچهار جلد دربر میگیرد،تالیف نموده است. درمقدمهٔ جلد چهارم آمده است :«… راست گویی وواقع نویسی وحقیقت جویی درثبت وضبط حوادث ووقایع ،کارساده ای نبود. امیر حبیب الله شخصاْ برکاراونظارت داشت … آنجا که میان نوشته های فیض محمد وآرای دیگران اختلاف پیش می آمد،امیر خود به داوری می نشست… .»
جلدچهارم سراج التواریخ (درسه بخش) که سالهای اخیر امیر عبدالرحمن راتا یکسال سلطنت امیرامان الله دربر میگیرد،به ویرایش ، مقدمه وبخصوص فهرست بسیاردقیق دکتورمحمدسرور مولایی درسال ۱۳۹۰ خ درکابل بچاپ رسیده است .«مطالعه وبررسی سراج التواریخ به ویژه مطالب ومندرجات جلد های سوم وچهارم که به زمانه ای ما نزدیکتراست،سوابق اعمال ورفتاروکردار بسیاری ازافراد واشخاص وقبایل وطوایف را چنانکه درتاریخ اتفاق افتاده است،برای ما بیان میکند.»
ازآنجاییکه همه مسایل کشور توسط شخص امیر حل وفصل میشده و«اسناد» یا عرایض آن به «دفترتحریرات» آن زمان میرسیده ، فیض محمد کاتب با نثرمروج همان زمان آنرا ثبت تاریخ نموده است . این مطالب از پیدا شدن چند سکه درفلان ولایت یاآوردن چند مرغ پرپای ازخارج، باراول استفاده رنگ قلم ( بلو بلک)، تعمیر دلکشاه گرفته تابیجا نمودن وظلم وتعدی که برمردم هزاره و « نورستان» ودیگرمردمان این کشور در زمان پدر وپسر رفته، زنبارگی وتجاوز به ناموس مردم توسط امیر حبیب الله ،… بدون هرگونه ملاحظه کاری و مسامحه آنرا ثبت تاریخ نموده که درروشنی آن میتوان تاریخ دقیق کشور را درک نمود.(*)
بامروری براین اثر، یادداشتهای برداشته ام که بااندکی تغیرات ازنثرقدیم بدون اینکه دراصل متن تغیروارد نمایدآماده نموده ام وخدمت عزیزانیکه علاقمند به گذشته های تاریخی باشند ، دربخشهای جداگانه پیشکش خواهم کرد .