شبی در ساحل بیماه بودم
ستاره تا ستاره آه بودم
چو من سرتا به پا دل بود دریا
ز راز بیخودی آگاه بودم
*
سرودی بیخودی میخواند دریا
به ساحل گیسو میافشاند دریا
در آن خلوت، برهنه، مست، بیباک
کجا آخر، کجا میراند دریا
*دو چشمت کافرستان، کافرستان
دلت کافرتر از چشمت، به قران
اگر برمن شبی بگشایی آغوش
دوتا خورشید بینم در خراسان
*
شبانه شور صد بلبل سرایم
برای دخترکابل سرایم
دوبیتیهای سوزان دل خویش
به دور گردنش گل گل سرایم
پرتونادری