تا از گلوی سینۀ ما درد پاره است
نام شکوهمند عدالت «هزاره» است
از جنس آرش است کمان شجاعتش
قومی که از شهامت رستم عصاره است
تا راه، گام، جاده، سفر هست… میرویم
تاریخ را شکستن و عزمِ دوباره است
از شب مترس، هموطنم بیشتر بر آی!
اینک زمین که داعیهدار ستاره است
موجیم و سرکشیم و سرودیم و آشتی
ما را که عار از سکنای کناره است
ای خواهرم که خون تو شمشیر را شکست!
تا نام توست، در دل ما یادواره است
آن گردن نداشتهات را بلند گیر!
وقتی به گوش رهبرمان گوشواره است
در پشت «ارگ» با قلم خون نوشتهایم
نام شکوهمند عدالت «هزاره» است
نجیب بارور