عنانم را به حیوان میسپارند!
به وحشی ها ی نادان میسپارند
به خفاشان عصر و قاتل ما
به جلادانِ دوران میسپارند!
چه سازم کشورِ بی صاحبِ ما ؟؟
به جاسوس و غلامان میسپارند
به ترسایان بی رحم و ستمگار
به شمر و بی خدایان ، میسپارند
به آنانیکه سر از ما بریدند!
به خونخوار و پلیدان ، میسپارند
چه شد دین و کجا شد غیرت ما
که ما را بر یهودان ، میسپارند
بگو افغان که بر عزمت چه آمد ؟؟
كه خاکت را به دونان میسپارند
به جاهل های با مغز تحجر
با افکار شبستان ، میسپارند
که با دنیای دانش در ستيزند
به چهار پا ها و حیوان میسپارند
ز غرب حاصل سیه روزیست ما را
نگر خاکم چه ارزان میسپارند
خوشی ، آرامی را از ما گرفتند
به ما اشک و غم جان میسپارند
ندیدم رهبر پاکیزه طینت
به هر بارم به شیطان میسپارند
که در پستی نظیرش را نيابي
به دزد و خاین و خان میسپارند
«مهرو»