بخش قابل توجه شاعری حیدری وجودی چهارگانیها و ترانههای اوست. موضوعات چهارگانیها و ترانههای او خیلی گسترده است. از نیاش خداوند تا توصیف پیامبر اسلام، توصیف شخصیتهای مذهبی و شخصیتهای عارف، پیشوایان طریقت، شکایت از گردش بد روزگار، اندوه غربت و دوری یاران، عشق، بیان زیباییهای طبیعت، اندوه ویرانی کابل، اندوه بیچارهگی مردم، پریشان روزگاری مسلمانان و موضوعات دیگر در ترانههای او باز تاب دارند.
آزادی و عشق آدمی بازی نیست
غیر از شدن و کمال خودسازی نیست
نشکسته طلسم نفس حیوانی را
با کشتن مرد و زن کسی غازی نیست
دل نام مبارک حضور من و توست
جان جام جهاننمای نور من و توست
هر فرد به روزگار، طوری دارد
آزادی و عشق کوه طور من و توست
از هرچه توان گذشت از تو نتوان
زیرا که تویی به هرچه پیدا و نهان
تو مهری و من چو ذره در روی جهان
بی مهر کجاست ذره را نام و نشان
دیوان اشعار، ص ۴۶۰
چهارگانیهایی هم زیر نام «سبحه نامه» دارد که در آنها با سبحه گفتوگو میکند. خلوص روان خود را با سبحه در میان میگذارد.
ای سبحه که بوی نازبویی داری
عطر گل عشق و آرزویی داری
همچون دل آوارۀ گمگشتۀ من
سرگردانی و جستوجویی داردی
ای سبحه! تو آیینۀ جان که شدی
منظور نگاه مهربان که شدی
از مهرۀ مهر که صفا یافتهای
خورشید سپهر جاودان که شدی
ای سبحه تو عکس روی یاری داری
آیینۀ جان بیقراری داری
هر دانۀ تو دلیست با رنگ دیگر
از رشتۀ جان کیست؟ تاری داری
همان، ص ۴۶۴
چهارگانیهایی هم زیر نام «کابل» سروده شده اند که شاعر در این چهارگانیها اندوه ویرانی کابل را در دوران جنگهای تنظیمی مویه میکند.
ای کابل ویران شده معمار تو کو
داری غم بیشمار غمخوار تو کو
در وادی حسرت که سراپا درد است
بیمار غریبی و پرستار تو کو
ای کابل جانانه که بیجان شدهای
همچون دل من زار و پریشان شدهای
تو صبح امید بینوایان بودی
ماتمکدۀ شام غریبان شدهای
ای غنچۀ باغ آرزوها کابل
چون شعر نگاه یار زیبا کابل
از چشم بد زمانه گشتی آخر
وحشتکده دیده و دلها کابل
همان، ۴۶۸
یک رشته دو بیتیهای حیدری و جودی زیر نام «جهشها» آمده است. او در این دو بیتیها از رمز و راز جهان و هستی میگوید با گونۀ نگرش فلسفی و از جایگاه انسان در هستی میگوید و ظرفیتهای انسان در خوبیها و بدیها. گاهی هم چنین دو بیتهایی او با پند و اندرز میآمیزند.
جهان دریای ناپیدا کنار است
بشر بر بال امواجش سوار است
قرار و عاقیت از مرگ میخواه
که بحر زندهگانی بیقرار است
جهان رنگ را بیش و کمی هست
وجود آفتاب و شبنمی هست
به بیرنگی اگر همت گماری
برون از این دو عالم عالمی هست
بشر ای سختگیر زندهگانی
توانایی به عین ناتوانی
ندانم شکوه از جور فلک چیست
تو خود هستی بلای آسمانی
جهان امروز میدان نبرد است
دلم از گرمی بیداد سرد است
من از مردی و نامردی چه گویم
عمل آیینۀ نامرد و مرد است
خوشا چون موج از ساحل رمیدن
دماد مست و بیپروا تپیدن
ز ضبط نفس از پهنای دریا
گهرهای فروزان آفریدن
زمانها از تپش سرمایهدار است
مکانها از جهشها استوار است
به چشم روش عالینگاهان
دو عالم را بشر آیینهدار است
همان، ص ۴۹۰
این بخش از ترانههای حیدری وجودی و برخی از ترانههای دیگر او از نظر زبان، نگرش شاعرانه و اندیشههای بازتاب یافته، همگونیهایی با دو بیتیهای اقبال لاهوری در «لالۀ طورٍ» و «ارمغان حجاز» دارد.
در ترانههایی که زیر نام «فریاد» آمده است، حیدری وجودی بیشتر عاشقانهسرایی میکند. البته این عاشقانهسرایی کمتر با عشق صوفیانه و عرفانی میآمیزد؛ بلکه همان عشقی است که لمس میشود. به تعبیری همین عشق زمینی.
بیا تا باز رویت را ببوسم
لبان مهرجویت را ببوسم
نسیم صبح گردم در هوایت
سحر دزدیده مویت را ببوسم
وجود نرمت از یادم نهرفته
لبان گرمت از یادم نهرفته
گرفتم بوسهیی از پشت پایت
نگاه شرمت از یادم نهرفته
حریر پیکرت بردهست هوشم
ز بیهوشیست این جوش و خروشم
به سان لالههای کوهساران
جدایی تو کرده داغپوشم
همان، ص ۴۹۴
آن گونه که دیده میشود، نویسندهگانی که تا کنون در پیوند به شعر و شاعری حیدری وجودی، نوشتههایی دارند، این نوشتهها بیشتر استوار بر چگونهگی غزلهایی اوست. سیمایی هم که از شاعری او به دست داده میشود برخاسته از غزلهای اوست. در حالی که غزل کلیت شاعری او نیست.
جدا از بینش عارفانهیی که در بیشتر غزلهای وجودی رنگ میگیرد، شعرهای او در قالبهای دیگر از نظر محتوا و پرورش موضوعات اجتماعی ویژهگیهایی دارد که باید به آن پرداخته شود.
آنگاه خواهیم دید که عرفان حیدری یک عرفان بیاعتنا به زندهگی اجتماعی و رویدادهای اجتماعی نیست؛ بلکه او نسبت به وضعیت مردم و نسبت به جنگهای ویرانگر در کشور؛ نسبت به بیعدالتی اجتماعی حاکم بر جامعه چنان یک شاعر اجتماعی واکنش نشان میدهد و این همه در سرودههای او بازتاب دارند.
شعرهای حیدری از نظر موضوع گسترده است و اگر بخواهیم سیمای کاملی از شاعری او ارائه کنیم نیاز است تا به گونۀ مسؤولانه به همه ابعاد شعر و شاعری او پرداخته شود.
پرتو نادری