قحطی را میتوان در همه جا احساس کرد، حتا در رهبریت.
سازمان ها برای رسیدن به هدف اصلی در پهلوی تمامی منابع از قبل تعیین شده، به رهبری مکلف و متعهد ضرورت دارد.
واژه ی رهبریت بسا با هیبت و ارزشمند است. این واژه را برای آن عده افرادی که گویا به مقام رهبری رسیده و در اصل پشیزی از مراحل رهبریت را در خود پرورش نداده اند، نمی توان یاد کرد.
برای پیشبرد سازمان و سوق دادن آن به سوی هدف اصلی به رهبر ضرورت است، ولی این را به یاد داشته باشیم که صرفآ نام نهاد شدن رهبر به یک فرد کفایت نمی کند، بلکه رهبر باید توانایی های چند بعدی مدیریتی را داشته باشد تا سازمان را با تمامی فراز و فرود آن به مسیر درست رهنمایی کند و کارمندان را با توانایی مثبت اندیشی ای که دارد تشویق و ترغیب نماید.
سازمان ها در تمامی موارد برای مقابله با رقبا در بازار کار نیازمند رهبری قوی و ثابت قدم می باشند.
رهبران هم مانند تمامی منابع انسانی سازمان و مدیران به مشکلات کوچک و بزرگ مواجه می شوند، اما خصوصیاتی که می تواند رهبر را از سایر منابع دیگر سازمان متمایز کند، توانمندی، حوصله، پذیرش، خطر پذیر، مهربان، ثابت قدم، مثبت اندیش و استراتژست بودن آن می باشد. نه تنها آن ویژه گی ها باید در وجود یک رهبر با ثبات موجود باشد، بلکه تمامی خصوصیات مثبت خویش را جهت بلند بردن پرستیژ سازمان به رده های پایین منابع انسانی به گونه های مختلف انتقال دهد.
سازمان ها محراق توجه داشته باشند تا آنعده افرادی را که در خود گمشده اند و صرفآ به نام رهبر یاد می شوند در سمت بالایی قرار ندهد. غفلت در گماردن رهبر غیر مسلکی و غیر متعهد، سالیان متمادی خساره را به سازمان وارد می سازد و بدون شک باید وقت زیادی را صرف برگشتاندن سازمان به حالت بهتر آن نمود. در این موقع رقبا می توانند چانس خوبی را از آن خود نمایند و به پیش گیری از سازمان ما اقدام نمایند، چون این یک اصل است که رقبا در همه حالات انتظار پیشرفت خویش هستند و پسمانی سازمان ما کمک زیادی به بلند رفتن سود آنها می گردد.
وقتی سازمان ها تصمیم می گیرند که برای انجام امور خویش رهبر انتخاب نمایند، ضرور است تا پیشینه کار رهبر، عملکرد، تحصیل و نحوه کارکرد گذشته آنرا به دقت مورد ارزیابی قرار دهند و بعد از تحلیل نتایج، در صورتی که به سازمان مفید واقع شود، انتخاب گردد. مسوولیت اصلی رهبر بعد از انتخاب شدن وی در سمت رهبری آغاز می گردد.
این نکته مهم را به یاد داشته باشید، در صورتی که سازمان ها، نو پا نبوده و از قبل وجود داشته باشند، محصولات و خدمات فروش و پس از فروش به صورت بهینه آن انجام شود، مشتریان و مصرف کننده گان رضایت کامل از عرضه ی خدمات داشته باشند و در حین زمان تصمیم اتخاذ گردد که رهبر جدید بنابر ملحوظاتی به سازمان گماشته شود، در این جا اگر از قبل محصول ما رشد و سازمان خوش نامی خود را حفظ کرده باشد، ولی با تمام تلاش نتوانسته باشیم بنابر هر دلیلی (تفکر، تدوین و اجرای استراتژی ها، مدیریت منابع انسانی و همچنان بازاریابی “داخلی و بین المللی”) به توسعه بازار موفق به در نیاییم، در این هنگام باید چوکی و پست مدیر عامل (رهبر شرکت) به شخص واجد شرایط (رهبری) دیگری واگذار گردد تا باشد نگرش به موضوعات ذکره شده ی بالا تغییر مثبت نماید و سازمان به سوی موفقیت رهیاب شود. این در حالیست که رهبران باید برای رقابت های سنگین در بازار های پر خطر بازرگانی آماده باشند و تعادل کنترول در سازمان را ثابت نگهدارند.
رهبران مسوولیت های استراتژیک سازمان را به عهده دارند.
بااحترام
جمشیدمطمین