تبصره‌‌یی برخبر:نوشته‌ی محمدعثمان نجیب

فروشِ کُلیه، حاصلِ اسلامِ آخوندِ نامسلمان در ایران و 

نتیجه‌ی بی‌دادِ حاکمیتِ احمدزایی‌ با نکتایی‌ و طالِبِ 

غل‌‌زایی‌ درافغانستان! 

اعضای بدنِ انسان یکی از نعماتِ بزرگی برای حیاتِ انسان است که خدای بزرگ به هر زنده‌مان از جمله انسان‌ها بخشیده است. از لحاظ شرعی و حقوقی و عرفی تمام صلاحیت و اختیارِ اعضای بدن مربوط همان کالبدی است که روح در او زنده است و یا هم از بدن خارج شده. قرآنِ‌کریم بیش از سی مراتبه به اعضای بدنِ انسان اشاراتی داشته است که ثابت می‌سازد عضوِ بدنِ انسان ارزشِ بلندی نزدِ اللهِ متعٰال دارد.

سوره های مختلف و آیه‌های مختلف بانام گرفتنِ‌ بخش‌هایی از بدن حسِ آگهی می‌دهد تا انسان ارزشِ آن نعماتِ را بداند. بیش‌ترین یادکردهای مرتبط به اعضای بدن در سوره‌ها و آیت‌های مبارکه‌ی ( نوح، کهف، طهٰ، علق، انعام، مائده، بلد، یس، اسرا، محمد، نساء، غافر، نحل، یوسف، بقره، قیامت، اعراف، واقعه، قیامت، طارق، قصص، مؤمنون، حاقه ) و دیگران اختصاص دارند. هرچند در موردِ کلیه‌ها که بحثِ مورد دیدگاهِ ماست آیتِ صریحی نیست یا من متوجه ترجمه‌ی قرآن نه شده ام، اما در مورد اهدای اعضای بدن به صورت قطع چیزی در قرآن تذکر داده نه شده که اَمرِ خداوندی است. این عدم پرادختِ نص‌ِ صریح قرآن برای اهدای عضوِ بدنِ انسان‌های صحت‌مند و انسان‌های دارای بیماری‌های منتهی به مرگ نشانه‌ی آن‌ است که خداوند هر عضوِ بدنِ هر انسان را از بدوِ خلقت تا لحظه‌ی فرقت مربوطِ دارنده‌ی آن ساخته است یعنی بخشی از مایملک و حق‌العبدی هر بنده است. از آن‌جایی که انسان صاحب اختیار هم آفریده شده طبیعی هم است می‌تواند تصرفاتِ مالکانه‌ی شخصی و شرعی و قانونی به بدن و اعضای بدنِ خود داشته باشد. البته پاداشِ انجام نیکی‌ها توسطِ این اعضای بدن یا به صورتِ کُل همه‌ی بدن و جزای انجامِ بدی‌ها هم به دارنده‌ی آن داده می‌شود. از آن‌جایی که ما مسلمانان پسا احکامِ قرآن و حدیث به اجتهادِ مجتهدینِ اسلامی عقیده داریم و زنده‌گی روزمره و اجتماعی را متناسب به نیازها و صدورِ فتاوی مفتیانِ اسلامی تنظیم می‌کنیم، پرداختنِ به نوعی اهدای اعصای بدن در حیات و پس از حیات هم تبعیت دارد بر حکم علمای دین و اجتهادِ دینی و قوانینِ‌ اجتماعی موضوعه در کشور یا محلِ زیست دایمی و مؤقتِ ماست.

جهانِ خلقت و دنیای غرب و اسلام همه قوانینی دارند که اهدای اعضای بدن را سه‌گونه مجاز می‌دانند:

اول- در حیاتِ انسان و به خواستِ انسان که تشخیص دهد با اعطای یک عضوی از بدن‌‌اش برای کسِ دیگری خودش به خطر حیاتی دچار نه می‌شود. مانند اعطای‌ یک کلیه یا یک چشمای پیوند یک گوش،‌ یک انگشت، یک پنجه یا خون.

دو- پس از حیاتِ انسان و متناسب به وصیتی که او کرده است. در این نوع اهدا هیچ محدودیتی نیست مگر آن‌ که مراجع صحی به دلایلِ صحی یا محدودیت‌های صحی ‌و مراجع قانونی به دلایلِ محتوا و اندازه‌ی صلاحیتی که نظر به وصیت‌نامه دارند عمل کنند.

سه- پسا فوتِ انسان و در صورتِ نه داشتنِ وصیت‌نامه، به تشخیص و اجازه و موافقتِ بازمانده‌های درجه اول و قانونی متوفی یا شهید شده‌ها مثل پدر، ‌مادر، دختر،‌ پسر، هم‌سر، خواهر و برادر و یا هم در صورت نه‌بودِ هیچ کدام کفیل، سرپرست و یا نزدیک‌ترین کسی به او و در صورتِ عدمِ موجودیتِ مراجع رسمی و نهادهای قانونی.

رژیم آخوندی ایران منبعِ بد‌کنشِ فروش اعضای بدن که بدون اجازه اعضای بدنِ مهاجرانِ افغانستانی را بیرون می‌کند.

شرایطِ سختِ اقتصادی ‌و معیشتی و چپاولِ دارایی‌های ملتِ بزرگِ ایران توسط آخوند‌های دزد از خمینی تا خامنه‌یی، نه‌بودِ اشتغال و عاید و مواظبت‌های معیشتی برای مردم سبب شد تا حدِ‌اقل بیست سال پیش نشانه‌هایی از فروشِ کلیه‌ها بروز کردند. سر و صداهایی ایجاد شدند که مایه‌ی تأسفِ مردمِ ما و بروزِ نوعی هم‌دردی عاطفی نسبت به برادران و خواهرانِ اسیرِ ایرانی ما در دستِ خمینی خبیث تا خامنه‌یی خبیث‌تر از خمینی می‌شد و نفرتِ مردمِ ما را نسبت به اداهای دروغین و اعلام اسلامِ آخوندی علیه رژیمِ ایران برانگیخته‌ بود. شاید اهدای اعضای بدن در حالاتِ ضروری غیر اقتصادی بخشی از قوانینِ صحی کشورها از جمله ایران هم بوده باشد که بیش‌تر جنبه‌ی انسان دوستی و عاطفه‌گرایی داشتند. اما نارسایی اقتصادی هرگز دلیل قانونی فروشِ اعضای بدنِ در هیچ‌جا نه‌بوده است. فروش کلیه‌ها به‌دلیلِ فقرِ اقتصادی در ایران سر آغازِ ماجرا‌های جان‌کاهی بود که بعد‌ها دامنه‌های گسترده‌ی به خود گرفت و از تجارت‌های پر سودِ مافیایی شد.

فروشِ کُلیه و دختران در افغانستان: در کشورِ ما تا دورانِ حاکمیتِ سیاهِ احمدزایی‌ها و کوچی‌های هم‌تبارِ غنی نشانه‌های بسیار عام از فروشِ کلیه‌ها وجود نه‌داشته و قوانین صریحی هم اجازه‌ی پرداختن به چنان کار را نه‌داده اند مگر تصمیم‌های عاطفی، خانه‌واده‌گی و رابطه‌های خو‌نی و غیرِخونی. همه‌ی بدبختی‌ها از زمانِ غنی احمدزی و کوچی‌های احمدزایی بیش‌تر دامن‌گیرِ ملتِ ما شد و ناتوانی اقتصادی خانه‌واده‌ها عاملی برای فروشِ کلیه‌ها و اعضای بدنِ انسان‌های سرزمینِ ما شده و آسیب‌های زیاد روحی را به آنان وارد کرد. و حالا با آمدنِ طالب‌های غل‌زایی‌ها و حقانیت‌ها و پشتون‌های پنجاب و پشاور و قبایلِ. جنوب این رویه به خاطرِ زنده ماندنِ انسان‌های وطنِ ما تقریباً عام شده است. دختر فروشی و کلیه‌ فروشی دو دست‌آوردِ گندیده‌ی پشتونِ مزدور، اقتدارگرا و تمامیت خواه در افغانستان هم است. اولین نشانه‌های فروشِ کلیه‌ها به‌ عنوان یک رسمِ ناپسند از ایران به هراتِ افغانستان در زمانِ غنی این دزدِ فراری و بی‌وجدان و ذلیل و رذیل ‌و جاسوس وسعت پیدا‌ کرد که برادرانِ کوچی و حقانی طالبِ او آن را با تنگ‌تر ساختنِ حلقه‌ی‌ ناتوانی اقتصادی و فقر و بی‌داد و ظلمت و بی‌کاری عام ساختند. سوگ‌مندانه حالا قطارهای طویلی از کلیه‌فروشانِ اقتصادی پدید آمده اند. خطرِ حیاتی به مردم و تجارتِ پٰرسودِ قاچاق و فروشِ کُلیه! سر‌و‌صدا‌ های قیمتِ کلیه‌ها و قاچاقِ آن به خارج از افغانستان توجه باندهای تبهکار در داخلِ افغانستان را به خود جلب کرد ‌و منجر به ربودن‌ِ انسان‌ها شد. بیش‌ترین قربانیانِ این تجارتِ خونین و آدم‌خوار هم جوانان و نوجوانان بودند. برخی پزشکان،‌ خدمه‌های صحی به خصوص در برخی شفاخانه‌های شخصی افغانستان دام‌گاه‌های صیادانِ انسانیت بودند که حتا در دوران کرونا هم بسیاری جوانان را به نامِ کرونا شهید ساختند و اعضای بدنِ شان را پارچه پارچه کرده به فروش رسانیدند. و این تجارت هنوز هم ادامه دارد که هیچ کسی از عاملینِ آن چیزی نه‌پرسید. پس لازم است به فکر باشیم تا بتوانیم وطن و حیاتِ وطن‌دار با مقاومت دوباره به دست بیاوریم و     شاید انتظارِ ما از طالب چیزی نیست. خدایا بالای ملتِ ما رحم کن. آمین یا رب‌العالمین

نوشته‌ی محمد‌عثمان نجیب 

تبصره و اخطاری بر یک خبر

اخطار به سفیر ترکیه و دیگر مداخله‌گران در بحرانِ افغانستان:

از ملتِ افغانستان و جبهه‌ی مقاومتِ ملی معذرت بخواهید 

 بر اساسِ نصوصِ صریح شرعی جهاد علیه طالب و پاکستان روا است.

جهان بداند که مقاومتِ مردمِ افغانستان ادامه دارد. با 

شما و بی شما. 

                  گیره زما واکې د مُلا همین است.

گاهی برخی ضرب‌المثل‌های عامیانه درست از قلبِ سیاست افغانستان می‌‌گذرند که شوک و‌ لرزنده‌گی شدتِ آن هر کسی در هر جایی باشد سراسیمه و آشفته‌ کرده و سر درگمی را برایش بار می‌آورد.‌ چی یک کشور باشد، چی نماینده‌ی یک کشور باشد یا چی یک شخص و یا یک انجمن و سازمان. ضرب‌المثل یاد شده در موردِ افغانستان و مردمِ آن همین‌گونه صدق می‌کند که هم در داخل و هم در خارج مدام ریش از خودِ شان بوده و اختیارش از ملا. این اختیار داری ریش‌های غیر پشتون‌ها را پشتون‌تبارهای قبیله داشته و به آن افتخار کرده اند. اصلاً غیر از خودِ افغان‌های خود کسی دیگری را تحویل نه گرفته اند. 

امان‌الله را که شاهِ ترقی‌خواه و‌ بدلون غوښتونکی ‌و هزار و یک لقب دیگر می‌دادند از متعصب‌ترینِ آنان بود که به اجدادش دعا‌گویی مانده است. 

نظام‌نامه‌ی ناقلین در زمانِ او صادر شد که برای هر افغانِ مرد و زنِ داوطلبِ رونده‌های قطغن‌زمین تا هشت جریب زمینِ آبی اعلا را از مردمانِ بومی به زور و‌ جبر گرفته و به افغان‌های خود می‌‌بخشید. برای امان‌الله و محمود‌ طرزی موضوع حق‌العبد و حق‌الله مطرح نه بود. یعنی اگر یک دودمانِ ده نفره از جنوب و شرق به شمال نقل‌مکان می‌کرد هشتادجریب زمینِ درجه اول برای شان داده می‌شد که چنان شد و نادرِ غدار و خانه‌واده‌اش آن را ادامه دادند. 

امان‌الله حتا وقتی مثلِ روباه از چنگِ شیر فرار کرد، هنوز خسته‌‌گی راهِ گریز و ترسِ فرار از چهره‌اش دور نه شده بود که مشخص به قومِ افغانِ خود و به قولِ خودش فرمان داد و در آن توهین زیادی را به امیرحبیب‌الله خادم دین رسول‌الله روا داشته او را غیرِ افغان خوانده و مستحقِ تخت نشینی نه‌دانسته بود. برعکس خودش برای برگشت به تختِ‌شاهی چشم به راه‌ِ روس و فرانسه و کشورهای دگری بود تا او را به حیثِ یک جاسوس دوباره بر تخت و تاجِ کابل بیاورند که چنان نه شد. همان وابسته‌گی‌هایی که در زمانه‌های قدیم از دوست محمد تا بچی افضل و محمدظاهر و محمدداود و ملا محمدعمر و ملا محمد‌غنی و ملا محمدحامد و حالا ملا محمد‌یعقوبِ‌ پاکستانی در نقابِ ملا هیبت‌الله اساس گذاشته شده بود حالا هم ادامه دارد.  وقتی از گذشته‌ها چنان باشد پس شورش و ‌مقابله و جهاد در مقابل طالب رواست.

جالب آن است که جهان با گروه تروریستی دست‌پرورده‌ی خودش بازی موش و‌ گربه دارد. 

ضمیرکابلوف سفیر روسیه چند صبایی سخن‌گو و مدافع خود‌خوانده‌ی لابی‌‌گری برای طالبانِ وحشی بود. وقتی دانست که در مسیر خلافِ موج شناوری دارد شرمنده گردیده و یک‌‌باره خاموش شد و دیگر از او سخنی نه‌شنیدیم و انشاءالله که با طالبانِ خود به نیستی برود و سر قطار باشد.

حالا نوبت به کشورِ ترکیه رسیده که از قولِ سفیر آن کشور در کابل نقل شده است. خبرگزاری تسنیم این خبر را با نشرِ بخش‌هایی از یاوه‌ سرایی‌های خلافِ رعایتِ اصول و‌ مبانی دپلوماتیک نشر کرده است که مداخله‌ی صریح و شرم‌گینی در زنده‌گی و‌ مبارزات ملی مردم ما است. نماینده‌ی اردوغان مثل خودِ اردوغان به فکر احیای امپراطوری عثمانی هر غلطی می‌کند و هر سویی دست و پا می‌زند تا دست‌‌اش به منافع جهانی برسد. در این دست اندازی‌ها ضربه‌ی سنگینی به ترکیه وارد کرد و  ‌دیدیم که ترامپِ دیوانه یک شبه چه ضربه‌های سیاسی اقتصادی بر پیکر کشور ترکیه وارد کرد. نتیجه‌ی همان ضربات است که دیگر اقتصاد کمرشکسته‌ی ترکیه سربلند نه کرده و‌ موازی به سقوطِ اقتصادِ روسیه شکسته شد که در اثرِ تحریم‌ها و تهدید‌ها توانایی قامت افرازی را ندارد. اینان همه باید از ملت افغانستان و جبهه‌ی ملی برای نجاتـ افغانستان معذرت بخواهند و‌ رسماً و بدونِ تأخیر معذرت خواهی کنند.

نه ‌می‌دانم دلیلِ حمایت از کابل توسط انقره و روسیه در چی است و بود؟ و در شرایط کنونی چیست؟ ترکیه و روسیه و ایران با اقتصادهای ورشکسته با نظام‌های دکتاتوری و با تحریم های پیوسته‌ی خارجی و اختلافات سیاسی درونی چی را انتظار دارند که به ملت افغانستان در حمایت از یک دولت تروریستی جفا روا دارند و اجازه‌ی شورش علیه طالبان را ندهند؟ آقایان شما چی کاره‌ها هستید که برای ملتِ ما اجازه‌ی مقاومت و شورش علیه اشغال را بدهید؟ شماها دزدانِ دهن‌گیرِ جوال‌های طالبانی و پشتونیسم سیاسی هستید که می‌دانید مزدور و معامله‌گری از آن‌ها ‌و وطن‌فروش‌تر از آن‌ها کسی نیست. افغانستان و‌ ملتِ سلحشورِ شمال ‌و غرب و مرکز و همه ساحاتی که وطن برای شان ارزش دارد مثل کوه‌های وطن برای دفاع از وطن می رزمند و ایستاده اند. در این راه نیازی به اجازه‌ی هیچ اجنبی‌یی نیست و نه می‌بینیم. شما ها که بسیار عاشقِ روی طالب هستید از همین حالا او را به رسمیت بشناسید. هر‌چند به رسمیت شناختن یکی از اجزای معادلات در سیاست و حکومت است. اما این شناختن‌های محیلانه‌ی غیر مستقیم شما اگر صریح و‌ مستقیم هم شود اثرِ منفی بر مبارزاتِ جبهه‌ی رهایی بخشِ مقاومتِ ملی تحت رهبری مسعودِ پسر  نه دارد بل‌که عزمِ آزادی خواهان را برای برگردانِ استقلال از چنگالِ دزدانِ قبیله‌گرای پشتون و افغان مستحکم‌تر می‌سازد. آن‌جاست که پوزهای شما ها مثل آمریکا به خاک مالیده می‌شود. اما این بار غنی و کرزی و عبدالله خاین نیستند که با شما‌ها معامله کنند و شما هم هرچی خواستید انجام بدهید.

 نشانی برقی مصاحبه‌ی سفیرِ ترکیه

https://tn.ai/2648727