چه باید کرد
دیار ما عجایب سرزمین است
همیشه در عزا وماتمین است
برای غارت ِ هستی و بودش
زشاهان تاگدایان درکمین است
زدست ما نیاید هیچ کاری
زخود هرگز نداریم اختیاری
جهان خواران درآنجا جمع گشته
سپردند اختیارش بر بی وقاری
چه باید کرد که او آباد گردد
زچنگِ اجنبی آزاد گردد ؟
فتند دزدان به چنگال عدالت
که این ملت کمی دلشاد گردد
به هر جا باشی ودرهر مقامی
بگو ای هموطن تو هم کلامی
چگونه وارهانیم خویشتن را
زدست این هیولا یا زدامی
مسعود حداد
30 اگست 2014
امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.