
ذلیل سازی مردم افغانستان با ریش و ریشخند
درینجا میخوانید:
– کارل مارکس و فریدریش انگلس هم ریشو بودند
– ریش و لباس در معادلات استخباراتی
– حربه ی روانی موثر بعد از ریش و پشم
– روانشناسی لباس و پوشش ظاهری
– نتیجه گیری
انگیزه ی این نگارش و پژوهش، تعیین محترم اشرف غنی احمد زی1- فعلا مسئول کمیسیون انتقال مسئولیتهای امنیتی در کشور بوده است که با انتصاب ایشان به این پست مهم، شاید صدور حکم گذاشتن ریش را نیز حاصل نموده باشند. زمانیکه در سال 1992 پس از شکست حکومت دوکتور نجیب الله، که با برنامه و تفاهم دقیق رهبران دو ابر قدرت وقت( ریگن – گرباچوف) به سر رسید و در نتیجه، بعد از چهارده سال جهاد!؟ نیروهای جهادی به قدرت رسانیده شدند، ؛ به قول اسناد موثق و انکار ناپذیردر کتاب «خاموش مجاهد» (افغان جهاد دپردی ترشاه مدبر شهید جنرال اختر عبدالرحمن / لیکوال محمد یوسف)،جهاد فی سبیل الله!؟؛ من در وزارت امور خارجه ی افغانستان ایفای وظیفه مینمودم. دران زمان آقای حامد کرزی پست معینیت وزارت امور خارجه را عهده دار بودند. آقای حامد کرزی که شاید این نبشته را بخوانند، ویا احیانا” اگر در وزارت امور خارجهء افغانستان نظم دیپلوماتیک رعایت شود!؟ بدون شک که این نبشته در اختیار ایشان قرار داده خواهد شد و روی میز ایشان قرار خواهد گرفت. اما منظورمشخص من آگاهی آقای رئیس جمهور نبوده، بل حصول آگاهی هموطنان عزیزم از چند و چونی در گستره ء ریش و عبا و قبای ملی و رسمی در کاربرد ابزاری، معاملات، معادلات و تعاملات ریاضیکی شبکه های استخباراتی منطقوی و بین المللی در کشور مطمح نظر است که طی دو قرن تمام ادامه دارد، میباشد.
– کارل مارکس و فریدریش انگلس هم ریشو بودند
روزی، دوست بسیار عزیزم برایم خاطره ی جالبی را از ریش بازگو کردند که برای هر خواننده عزیز نیز حتمن جالب می افتد.: – در زمانیکه مصروف تحصیلات و دفاع اسپرانتوری خویش در کشور بلغاریا بودم، روز های امتحانات مان فرارسید.در جریان سپری نمودن امتحان ها؛ این روز؛ روزی بود جالب. در همان روز و برای سپری نمودن امتحان وقتی داخل صنف شدم، استاد و هیئت من را به نشستن روی چوکی دعوت نمود. به چوکی مقابل استادان نشستم.ایشان در مورد نتایج پاسخ های محصل قبلی گفتگو داشتند. منکه دلهره ی امتحان در دلم موج میزد، به یکبارگی متوجهِ دیواری شدم که باعکسهای کارل مارکس، فریدریش انگلس، لینن و تودور ژیفکوف رئیس جمهور برحال کشور بلغاریا مزین شده بود. عکسها در پهلوی هم قرار داشتند. وقتی به آن عکسها ژرف شدم بدون اراده خندیدم.استادان متوجه من شدند.که به عکس ها میدیدم و ناگهانی خندیدم. آقای پروفیسوری از جمع استادان پرسید: چرا؛ به عکس ها خندیدی؟ خود را جمع و جور کرده گفتم به عکسها نخندیدم، بل برایم جالب بود اینکه، مارکس دارای ریش انبوه و پهنی است. عکس دوم یا انگلس ریشش سبکتر شده است. لینن در زنخ خود ریش دارد و در اخیر رئیس جمهور تودرور ژیفکوف اصلا” ریش ندارد. زمانیکه مصروف این توضیحات بودم همه به عکسها میدیدند و به توضیحات من سراپا گوش بودند. همین آقای پروفیسور به خنده پرسید: مطلب بسیار جالبی را متوجه شده اید. خوشبختانه که من هم درین مورد اندوخته هایی داشته ام و چه جالب است که میخواهم برای بار اول این معلومات را برای شما ارایه بدارم. مرد ها بصورت طبیعی از ابتدای ظهور بشریت ریش داشته اند. اما بعد ها ی بسیار پس، خواسته اند تا برای تفکیک شان از حیوانات، چون گوریلا و غیره, ریش را بچینند ( مثل اینکه زنان معاصر ما امروز ابرو ها را میچینند). بدون شک که این شیوهء کار جنجال برانگیز و عذابدهنده نیز بوده است. این رویکرد بیشتر از همه در بین نجبا، درباریان و اشرافیان معمول بوده است. چون ایشان امکانات مادی (سلمان موظف) و وقت کافی برای این کار داشته اند. این را نباید فراموش کرد که استفاده از یک تیغ ریشتراشی دران زمان که به شکل چاقوی امروزی ازان استفده میشد، و آن هم برای صدها نفر، خالی از درد سر ها، به ویژه انتقال امراض گونه گون از یکی بدیگری، نبوده است. اما در شرایط امروز که هرکسی میتواند با یک تیغ ریش تراشی، خود به صفایی و نظافت روی خویش بپردازد و آنهم با صرف وقت کم ، بنا” مشکل در کجاست؟ در دین شما گفته نشده است که نظافت جزء ایمان است؟ مارکس درقرن هژده و آنهم که در حالت بد اقتصادی بسر میبرد و وقت چیدن یا تراشیدن ریش، و مراجعه به نزد سلمان نیز برایش بینهایت کم بود، چرا باید ریش نمیگذاشت؟ یا اینکه انگلس هرچند تجارت پیشه بود، ولی وقت نزدش سخت ارزش داشت و مثل امروز سهولت ریش تراشیدن میسر نبود، بنا” داشتن ریش مختصر را ترجیع میداد. حالا آقای تودور ژیفکوف برخلاف رهبرانیکه از اندیشهء و راهکار ایشان پیروی میکنند، خود ریش ندارند. اما امروز برای برطرف ساختن این پروبلم اصلا مشکلی وجود ندارد. از طرف دیگر طوریکه طب امروز به نتیجه رسیده است، آدم ریشدار، فقط با تنفس عادی خویش که منتج به بروز رطوبت الوده ای میشود که ریش، این رطوبت را جذب کرده و زمینه را برای جذب و جابجایی میکروبهای متعددی مساعد میسازد؛ که صد درصد مضر اند و تعفن ساز. ….- کجای این خنده دار بود؟




















