بیعت به سیطرهء سیاسی و انتخاب به مشارکت سیاسی می انجامد با توجه به آیات قرآن و سیره و احادیث پیامبر نحوهء حکومت در اسلام ریشهء دینی ندارد و پیامبر هیچ گاه نخواست تا نوع خاصی از حکومت را بر امت خود تحمیل نماید. پیامبر با آزادی عمل در واقع خواست تا این رسالت را امت اش در روشنی انتخاب اصلح در طول تاریخ به انجام برساند.
از این رو پیامبر مبارزات اجتماعی خود را برای زدودن خرافات و جهل و تامین عدالت اجتماعی متمرکز گردانید. از این که هدف اصلی پیامبر اشاعهء آگاهی و آزادی و عدالت در جامعه بود تا مشارکت عادلانه در تمامی حوزه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در جامعه شکل بگیرد. از این رو نخواست تا با انتخاب نوع خاص حکومت دستان خلاق و ابتکار آفرین انسان را از پشت ببندد. پیامبر تا پایان حیات و حتا در لحظات آخرین حیات هم نخواست تا با گزینش شخصی بحیث زمامدار مسلمانان آزادی عمل و ابتکار مسلمانان را سلب نماید؛ اما این به معنای بی تفاوتی پیامبر در مورد آیندهء مسلمانان نبود، بلکه او با رویکردی پیامبرانه خواست تا رسم اصلح پسندی را در میان مسلمانان از خود به ارث بگذارد.
طالبان روز گذشته اعلام کردند که به دلیل به نتیجه نرسیدن گفتگو ها با جبهه مقاومت ملی افغانستان، حملات شان را بر مراکز مقاومت در پنجشیر و اندرآب آغاز کرده اند. حقیقت این است که حملات طالبان پیش از این اعلامیه، بر اندراب و پنحشیر آغاز شده بود.
نتیجه گفتگو از دیدگاه طالبان این بود که یکی دو کرسی در دولتی که میخواهند ایجاد کنند به جبهه مقاومت ملی افغانستان اختصاص بدهند، در حالی که ما از این گفتگو ها دنبال ایجاد آینده بهتر به افغانستان و مردمان این سرزمین بودیم و منافع شخصی و گروهی را در نظر نداشتیم.
در این روزها پایگاهء نظامی السیلیهء قطر میزبان هزاران مهاجر است که افغانستان را به قصد رسیدن به آمریکا ترک می کنند. این مهاجران شامل کسانی می شوند که دارای پاسپورت و یا گرین کارت آمریکایی و یا دارای اسناد اس آی وی اند و یا کسانی که از سوی خارجی ها معرفی شده اند تا کنون هزاران شهروند افغانستان توانسته اند با عبور از هفت خوان رستم و حتا دشوارتر از آن خود را به این کمپ برسانند و هزاران شهروند افغانستان هنوزهم در عقب دروازه های میدان های هوایی کابل به بهای قبول مرگ منتظر اند تا وارد میدان شوند و خود را به کمپ السیلیه برسانند. در همین حال پایگاه اینترنتی آمریکایی اکسیوس نوشت: پایگاه هوایی قطر مملو از مدفوع، ادرار و موش است. این ایمیل نشان دهنده ناامیدی در دولت فدرال و برخی از عناصر دولت آمریکا از نحوه رسیدگی به خروج از افغانستان است. کمپ السیلیهء قطر از جمله کمپ هایی است که زمانی سرشار از تجهیزات نظامی و تفریحی بود؛ اما آمریکا در سال ۲۰۱۱ تجهیزات و نیروهای خود را به اردن انتقال داد و کمپ السیلیه و مرکز مهمات فالتون و فودافون را تخلیه نمود. کارشناسان این اقدام را در راستای راهبرد جدید امریکا به منظور کاهش حضور نظامی در منطقه غرب آسیا تلقی کردند. از تحلیل گرانی چون “استارزاند استرایپس” این اقدام آمریکا، را نشان دهنده تغییر اولویتهای این کشور در منطقه عنوان کردند. پایگاه السیلیه یک پایگاه برای استراحت سربازان آمریکایی بود که بیش از ۲۰۰ هزار نیرو میتوانستند به مدت ۴ روز در آن به استراحت بپردازند.
فراربزدلانه اشرف غنی فرزند نامشروع افغانستان که خودرا قوماندان نیروهای مسلح وضامن قانون اساسی می خواند ازلحاظ سیاسی،اخلاقی وانسانی ننگین ترین صفحه درتاریخ افغانستان خواهد بود. یکه تازی ها،بی بند وباری ها و خودخواهی غنی درامور مملکت شرایط را برای وضع کنونی سریع تر گردانید وحتی دلیل نا امیدی بزرگترین قدرت جهان ومتحدین آن از ادامه همکاری آنها با افغانستان گردید . غنی مانند یک افعان معمولی، پاک دل،باانصاف و جوانمردنبود فطرتا طبعیت آزاد نداشت، طبیعت آزاد یک ودیعه الهی است که به انسانها داده می شود واز همین سبب خداوند اورا از نعمت بخشش و عذرخواهی ازمردم محروم گردانید.
تاریخ وطن فروشان و خائنان را نمی بخشد ، زندگی ادامه دارد. ترس دارم که وطن آبستن حوادث بدتر نیز باشد. اندیشه های بزرگ به پاسخ این سه سؤال ها که کی ملامت هست؟ چه بایدکرد؟ و کجا باید رفت ؟ به اصلاح اشتباهات گذشته و فکر آینده کوشیده اند. ملامت همه می باشیم ، چه باید کرد وکجا باید رفت تا خون تازه در وجود ملت واحد جاری گردد و افعانستان از تبعیض ،بی عدالتی ها وخشونت ها آزاد گردد واز وحشت بسوی تمدن گام بگذارد. این فتح بزرگترین وآخرین امتحان برای طالبان است تا بااعمال قهر آمیز مانند گذشته افعانستان را ازجهان منزوی نگردانند وشرایط را برای جنگ داخلی و تهاجم مجدد بیگانگان آماده نسازند.
هیواد مختلفو سیاسي ګوندونو ته اړتیا لري، تر څو چې د متفاوتو نظریاتو تر منځ د آزادې مباحثې او دیالوګ په بهیر کې د پرمختګ او د ولس د هوساینې تر نورو ښه او مناسبه (اوپتیمال) لاره وموندل شي. د هیواد د ملي عاید په ویش او د سیاسي واک په ګډون کې د مختلفو اقتصادی طبقو او ټولنیزو قشرونو کټې وڅیړل شي، سوله ایز بحثونه وشي، اعتدال مراعات شي، د ملي پرمختګ له پاره په ټاکلی زماني مقطع کې په شریکه بهترینه پریکړه وشي او د زړه بدیو او د کورنیو زورآزماینې او جنګ او جګړو مخه ونیول شي.
سیاسي ګوندونه غواړي چې د خپل فکر او ایدیالوژۍ له لارې په ټولنه کې د ستونزو د حل لارې وړاندې کړي، د ملت د مشترکې ارادې په جوړولو کې د خپل سوله ایز فعالیت له طریقه اغیزه وکړي او چې په ملي کچه پریکړې ته ورسیدل، بریالي شول او یا یې ماته وخوړه، د هیواد د شته قوانینو مطابق عمل وکړي. په ماته کې قناعت وکړي او خپلو ګوندي غړو ته قناعت ورکړی؛ او په بریا کې د کبر او غرور یا د زور او قوې د کارولو او اخ او ډب سبب نه شي او خپل غړي هم ورڅخه منع کړي. هیڅوک او هیڅ سیاسی ګوند حق نه لري او باید اجازه ورنکړل شي چې د هیواد سیاسي، اقتصادي او اجتماعي- کلتوري انتظام ګډ وډ کړي، وسلې او جګړې ته مخه کړي او ملت ته زیان واړوي.
مهین عزیز ما بخصوص کابل قلب پر تپش افغانستان در درازای تاریخ شاهد تحولات و تغیر نظامهای گوناگون بوده است. بعد از انتقال پایتخت از قندهار به کابل توسط تیمور شاه ابدالی در نیمه دوم قرن هژدهم، کابل شاهد جنگهای داخلی، جدال برادران محمد زایی، ظلم و ستم سلاطين مستبد و کودتاهای خونین و سفید بوده است؛ اما آنچه اخیراً اتفاق افتاد در نوع خود بی پیشینه میباشد. در موجودیت قوای متجاوز آمریکایی، رژیم دست نشاندهشان، بعد از بيست سال سقوط نمود و رییس جمهوری که خود را با علاقه مندی، سرقوماندان اعلی قوای مسلح مینامید، پا به فرار نهاد. قرار گزارشهای سفارت روسیه در کابل، موصوف با همدستان نزدیک اش با چار عراده موتر با مقدار هنگفت پول فرار نمود و مردم را در بیسرنوشتی رها نمود.
طالبان، در عین همان روز وارد ارگ ریاست جمهوری شدن و سایر مقامات دولتی، همه ناپدید شدن.
این رویداد، در گام نخست باعث سرافکندگی بزرگ برای دولت مردان، بهاصطلاح مجاهدین، جنگ سالاران و بیروکراتهای وارد شده از غرب و امریکا میباشد زیرا همینها بودند که در این بیست سال، گاهی در هرم و زمانی در رأس قدرت قرار داشتند. همینها بودند که در فساد گسترده، غصب زمینهای دولتی، چپاول داراییهای عامه، معادن و گمرکات، فرار از قانون و بی امنیتی، باعث سقوط نظام، ظهور و برگشت مجدد طالبان گردیدند.
حالا تعدادشان با تجمع در پنجشیر، میخواهند به بهاصطلاح «مقاومت دوم» جنگ را علیه طالبان آغاز نمایند. این جز ادامه خون ریزی، سوریه ساختن افغانستان و تکرار سناریوی بیست و پنج سال قبل چیزی دیگری نمیباشد.
با انفاذ نخستين قانون اساسى و تاسيس اولين دولت ملى در كشور ، پرچم سه رنگ ملى به اساس تصويب لويه جرگه توسط شاه امان اله فقيد ، اين شاخص ترين نماد استقلال ، ازادى و ترقى افغانستان برافراشته گرديد و طى قريب به اين یک قرن فقط در مقاطع بسيار كوتاه هميشه بيرق سه رنگ ملى احترام گرديده و رسميت داشته است .
البته در دهه نود ميلادى و انارشى تنظيمى و استبداد طالبان ( دولت اسلامى و امارت اسلامى ) نيز درفش سه رنگ ملى وجود نداشت و متاسفانه بدون درس از گذشته عبرتناك ، تا كنون نيز عده يى از منسوبان انان ، سر دشمنى با بيرق سه رنگ ملى دارند و ميخواهند ، درفش تنظيمى و گروهى خود را
عامل اصلی سقوط افغانستان و تسلیمی و نابودی اردوی ملی پولیس ملی امنیت کشور معصوم ستانکزی ریس هیت جمهوریت در قطر میباشد معصوم ستانکزی همه قوماندانان قول اردوها ووالیان را با اعضای ارشد طالبان د قطر تلیفونی هماهنگ نمودند تا بدون جنگ ولایات و قول اردو ها را تسلیم نماید
همه قوماندانان قول اردو
لوی درستیز احمد زی که به جنگ نمیرفت و از دفتر کارش بیرون نمیشد
به جنرال گل نبی احمدزی وظیفه سپرده شد تا سه ولایت و سه قول اردو را تسلیم نماید سه ولایت پکتیا پکتیکاه خوست را و قول اردو ۲۰۳ تندر را جنرال گل نبی احمد زی در تفاهم با معصوم ستانکزی که پروگرام تسلیمی را از قطر هماهنگ مینمود تسلیم نمودند
و برادرش خیال نبی احمد زی قوماندان قول اردو هرات را که با معصوم ستانکزی در قطر درتماس بود به طالبان تسلیم نمودند قوماندان قول اردو ۲۰۹ شاهین ولایت مزار جنرال ذبیح الله که با معصوم ستانکزی در قطر در تناس بود بدون جنگ به طالبان تسلیم نمودند
والیان هرات ، قندهار ، هلمند ، غزنی ، ننگرهار ، لوگر ، فراه ، که با معصوم ستانکزی در قطر در تماس بودند بدون جنگ تسلیم طالبان نمودند
پوتین: ما نمیخواهیم شبه نظامیان تحت پوشش پناهندگان از افغانستان وارد کشور ما شوند
رئیسجمهور روسیه امروز (یکشنبه، 22 اگست) گفت که ما نمیخواهیم شبه نظامیان تحت پوشش پناهندگان از افغانستان وارد روسیه شوند. به گزارش اسپوتنیک، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه میگوید که روسیه با استقرار پناهندگان از افغانستان در کشورهای آسیای میانه مخالف است، زیرا با استفاده از رژیم بدون ویزه، شبه نظامیان قادر خواهند بود به خاک فدراسیون روسیه نفوذ کنند.
وی در دیدار با نمایندگان حزب روسیه واحد گفت: هم اکنون درباره افغانستان صحبت شد؛ با امنیت ما ارتباط مستقیم دارد.
رئیسجمهور پوتین خاطرنشان کرد که کشورهای غربی «پیوسته موضوع استقرار پناهندگان افغانستان در کشورهای آسیای مرکزی را تا اخذ ویزه امریکا و دیگر کشورها مطرح میکنند».
ماجرای کنون افغانستان برمی گردد به دشمنی خاص دول استعمارگر و خاصیت انتقام جویانه آن.
بطور مثال ؛ پایین کردن بزرگترین بیرق ملی افغانستان که تعریف از حوادث تاریخی کشور میباشد و بر فراز تپه وزیر محمد اکبر خان غازی در اهتزاز بود؛ در اولین روز حاکمیت طالبان در شهر کابل بتاریخ ۲۵ اسد ۱۴۰۰ خورشیدی یک تصادف نیست ؛ بلکه نمونه از انتقام گیری انگلیس توسط نوکرانشان میباشد.
وزیر محمد اکبر خان غازی شخصیت ملی و وطن دوست کشور ما مکناتن سر قوماندان قوای انگلیس را در جنگ اول افغان و انگلیس ( ۱۸۳۸ الی ۱۸۴۲ ) بقتل رسانیده بود.
انگلیسیها در زمانیکه ابرقدرت جهان بودند ؛ سه بار شکست خود را در برابر کشور ما تجربه کرده بودند و از یاد نبرده است.
در کتاب بیدارگر عصر چاپ نخست اثر استاد محترم فضل الرحمن فاضل درباره انتقام جویی انگلیس از مرحوم سید جمال الدین افغانی ؛ در صفحه ( ۲۱۲) از قول محمود طرزی چنین نگاشته است:« …. زمانی که مریضی سید جمال الدین افغانی تشخیص و عملیات اولی بطور دقیق انجام گردید بعد از مدتی دوباره تکلم کرده می توانست ؛ اما در عملیات دوم داکتر یهودی نصف زبانش را قطع کرد و بعد از سه الی چهار روز حیات سید نیز به انجام رسید.
داکتر یهودی که سید جمال الدین افغانی را تحت تداوی قرار داده بود؛ از مقامات که گماشته شده ؛ برای قتل سید وظیفه دار بود. وی را از کشوری به کشوری مانند سایه تعقیب و به عنوان یک دوست با سید خود را نزدیک ساخته بود. داکتر بعد از انجام عملیات به سفارت ایران در ترکیه رفت و از آنجا ناپدید گردید. »
موضوع قتل سید در مجله « الهلال » چاپ قاهره در اول اپرایل (۱۸۹۷) میلادی منتشر گردید ؛ مرحوم طرزی مجله مذکور را در ترکیه بدست آورده بود ؛ موضوع را در روزنامه سراج الاخبار تحت عنوان( سدهء سید ) در کابل (۱۳۹۷) ش به چاپ رسانید. این موضوع برای آگاهی مردم افغانستان خیلی مهم می باشد روی همین حساسیت موضع را جناب محترم استاد فاضل کلمه به کلمه درج کتاب بیدارگر عصر نموده است .
در صفحه (۴۴۴) کتاب افغانستان در مسیر تاریخ جلد اول نوشته مورخ و مبارز شهیر مرحوم میر غلام محمد غبار چنین میخوانیم:
« … روی هم رفته ماحصل سیاست انگلیس در افغانستان این بود که خواه به جنگ و اشغال نظامی و خواه به سیستم ولسلی و خواه به تجزیه و تقسیم و خواه کنترول توسط حکومات افغانی؛ مملکت را بشکل پارچه پارچه شده و ضعیف و مجزا از جهان و متروک منزوی نگهدارند؛ استقلال سیاسی و ارتباط او را با دول جهان معدوم نمایند؛ از نشر تمدن از فرهنگ جدید جلو گیری کند؛ ملت را در نفاق و خانه جنگی نگهدارد ؛ دولت ها را طرف تنفر مردم قرار داده مجبور به توسل بخود نماید. و در عین حال کشور را با تبلیغات وسیع خود به صفت جهل و وحشت و دزدی و دروغگویی به دنیا معرفی کرده و هیچ نوع فضیلت و افتخار تاریخی برایش نگذارد.
« مخرتربین پالسی انگلیس را در افغانستان ؛ همانا کنترول کشور به واسطه امرای آن بود. زیرا در صورت استلای مستقیم ؛ مردم کشور دشمن خارجی را تشخیص کرده خط السیر خود را در برابر او معین کرده می توانستند. در حالیکه نفوذ دشمن در زیر نقاب داخلی؛ این خط السیر را مغشوش می ساخت. تخریبات دوامدار راه خود را در بین جامعه افغانستان گشاده میرفت.
« این طرح انگلیس در اواخر قرن هجدهم ( دوره شاه زمان ) تا اوسط قرن بیست ( ختم جنگ بین المللی دوم) چه در عمل نظامی وچه در روش سیاست و پر و پاگند بالاخره با اعمال نفوذ مخفی ؛ قدم به قدم در افغانستان تطبیق و تعقیب گردید….. »
در صفحه ۴۵۲ جلد اول افغانستان در مسیر تاریخ ؛ مرحوم غبار می نویسد: « و اما فعالیت جاسوسی انگلیسی در افغانستان از عملیات نظامی او شدیدتر و موثر تر بود. دولت های افغانستان در برابر جاسوسی انگلیس بکلی خلع السلاح و عاجز از مدافعه بود؛ زیرا در دولت های افغانستان ادارات منظم ضد جاسوسی وجود نداشت و آنچه هم بود فقط برای نظارت و کنترول مردم داخلی افغانستان بود و بس .
مفهوم تکرار تاریخ، به شکلهای گوناگونی در تاریخ جهان آمده است. تکرار تاریخ به دو حادثه ای گفته می شود که با یکدیگر شباهت دارند؛ به عنوان نمونه، سرنگونی امپراتوریها، شاهان و سایر زمامدارن مستبد که در الگو های تاریخی سیر تکرار را پیموده اند و در برهه های گوناگون تاریخی باهم شباهت هایی داشته اند. هرچند منطق درست این است که تاريخ تكرار پذير نيست و اين علتها هستند كه مشترك بوده و حوادث مشابه را بوجود می آورند و اشتراک علت ها به نحوی می نمایند كه گویی تاريخ تكرار می شود. هر تکراری در تاریخ به نحوی نمادی از نبرد حق و باطل تاریخ است و بنا براین هر تحول و تکرار تاریخ در دو روی آشکار می شود. در یک روی آن حق خواهان و درروی دیگرآن ستمگران در سیما های فرعون و قارون و بلعمباعور ظاهر می شوند که وجود آنان لکهء ننگی بردامان تاریخ اند و آنان شرمسار تاریخ هستند. با تاسف که تکرار تاریخ در کشور ما هر از گاهی از عمق نبرد داد برضد بیداد به مثابهء انفجار نور در ظلمت عروج می کند. و در ظلمت باقی می ماند که نتیجۀ آن قربانی های داد در پای بیداد و به تاراج رفتن ارزش های داد در پای بیداد است. اما در سناریوی تکرار های تاریخ هر از گاهی نقش نیرو های ضد انسانی و ضد آگاهی و عدالت که از آنان به نام شرمساران تاریخ ذکر شده است، هر ازگاهی برجسته بوده است. برجستگی آنان البته در زشتی و پلشتی آنان و کارنامه های سیاهء آنان است. امروز ما در موجی از سیاه ترین تکرار دست و پنجه نرم می کنیم که خون دو نسل را به قربانی گرفته است.
امپریالیست های انگلیس، این استعمارگران کهنه کار وشیاطین بزرگ برمبنای سیاست های مداخله گرانه، جنگ افروزانه، تجاوزکارانه، اشغالگرانه وغارتگرانه، از همان بدو تجاوز واشغال میهن ما شریک استراتیژیک وناتوی واشنگتن بشمار میآید، درطی دو دهه اشغالگری شان بخصوص در ولایت راهبردی هلمند ودر ولسوالی خان نشین که پایگاه بزرگی را ایجاد نموده بودند. جنایات بیشماروانتقامجویانه ایرا علیه جان، مال وشرف مردم ما انجام داده ، نه تنها ولایت هلمند را به مرکزعظیمی از زرع ، تولید ،انبار، صدور وترافیک مواد مخدره مبدل نموده ،بلکه از همین پایگاه بزرگ معادن ذیقیمت زیر زمینی از جمله یورانیوم مارا باپروازهواپیماهای غول پیکرترانسپورتی غارت وتاراج نمودند!؟… اکنون این جنایتکاران حرفوی چنان میخواهند بر ذهنیت های آگاه مردم جهان وبخصوص شهروندان بی گناه وتحت تجاوز واشغال ما درچنین وضع فاجعه بارتحمیل شده از جانب همین انگلیس وشرکا ، وبه گفته زنده نام ببرک«کارمل» فقید که باری خطاب به ژورنالیست بی بی سی گفته بودند:« آقای آشنای قدیم»، اشک تمساح ریخته وچنین وانمود سازند که گویا«بنده بی دخل است»!؟…
طوریکه انگلیس هاتلاش های مذبوحانه را برای “کم جلوه دادن” نقش خود در جنگ و تراژدی موجودافغانستان راه اندازی نموده اند!؟…
چنانچه وزیر دفاع انگلیس میگوید که لندن با تمام توان برای تشکیل ائتلافی نظامی برای حمایت از نیروهای افغان، پس از خروج آمریکا با ناامیدی تلاش کرد اما متحدان ناتو از مشارکت در آن امتناع کردند.
بحران افغانستان؛ ادامه هرج و مرج و تیراندازی در فرودگاه کابلبراساس ویدیوهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده صدای تیراندازی گسترده از فرودگاه کابل به گوش میرسد و در برخی از آنها مردم در حال فرار هستند.خبرگزاری فرانسه با تایید این خبر گفته که این تیراندازیها از سوی نیروهای آمریکایی مستقر در فرودگاه صورت گرفته است. یک شاهد عینی به خبرگزاری فرانسه گفته که حجم تیراندازی نیروهای آمریکایی بسیار بالاست.در عین حال و به دنبال پیشروی گسترده طالبان در افغانستان و فرار آقای غنی از کابل، آمریکا و متحدانش در حال ترک کابل هستند، چین و روسیه گفتهاند برنامهای برای بستن سفارتخانههای شان در کابل ندارند.در دیگر تحولات افغانستان: خبرگزاری تسنیم در ایران گزارش کرده است که محمد اسماعیل خان، از رهبران جهادی افغانستان شب گذشته وارد مشهد شده است.
شعار ها به زبانهای فارسی- دری و انگلیسی آماده شده است
شعار ها به صورت مصور، با درج شماره، در رسانه های جمعی به دست نشر سپرده میشود
هموطنان گرامی!
کشور عزیز مان افغانستان در نتیجه ی یک توطیه بزرگ، شنیع و جنایتکارانه از جانب به اصطلاح جامعه ی جهانی، به پاکستان تسلیم داده میشود. تجاوز آشکار پاکستان با صدور ده ها هزار طالب مسلح به داخل افغانستان و چشم پوشی جامعه ی جهانی و حمایت آشکار از بنیادگرایان و افراطیون اسلامی ( طالبان این بلک واتر ارتش پاکستان ) است. البته نقش و ماموریت حاکمیت اشغال(حامد کرزی- اشرف غنی این خاینین به مردم افغانستان) نیز درین پروسه بیشتر از همه فاجعه بار بوده است.
انزدهم برج اسد ١٤٠٠ افغانستان در استانه اَي يكصدو يكمين سالگرد كسب استقلال از بريتانيا ، از ساليان ٢٠٠١ بدينسو نه تنها استقلالش ، بلكه ازادي ، عدالت و تماميت ارضي اش در جنگ هاي نيابتي اختاپوت جهاني ، دست بدست ميشود ؟ قرن ٢١ براي سرزمين و منطقه اَي ما ، زشتر و بيرحمانه تَر از جنايات جنگ دوم جهاني ، اغاز گرديده است ،
قرنيكه فرهنگ وحشت و جنايت بدتر از نازي ها ، پلپوت ها و داعشيان عراق را ، از سر گرفته اند ؟ هموطن : تو فرزند قلب پر تپش قاره اسيا هستي ، اسياي كه نان ًاور براي اينده بشريت جهان ما خواهد بود ؟! فريضه ديني و انساني ات است تا اين قلب زندگاني بشر را به قيمّت زندگي ات حفاظت كني . هموطن عزيز : تو با خردمندي درك كرده اي كه اختاپوت جهاني يكبار ديگر توانست با تكثير ويروس كرونا ١٩ ، هفت ميليارد نفوذ بشري جهان ما را ، پوز بند بزند ؟ اين شبكه مخرب و ضد بشري بار ديگر اطمينان يافت كه پروسه زندگاني بشر را ميتواند مطابق ميلش مديريت كند ؟
يكى از ابعاد مصيبت جانكاه ما اين نقيصه تاريخى است كه در بررسى « زخم خونين » خود ، به علت اساسى ( علت العلل و مادر علت ها ) كمتر توجه مينماييم . مردم مظلوم افغانستان كه تراژيدى خونبار شان محصول و معلول مداخله و تجاوز خارجى است ، بعد از تحمل چهل و پنج سال جنگ تحميلى و حضور دو دهه دکانداران حقوق بشر ، كماكان سلاخى مى شوند و كشور شان به حمام خون مبدل گرديده است . افغانستان در دور جديد ” بازيهاى بزرگ ” و در كشمكش كلان جيوپولوتيك جهانى و منطقوى ، اماج دور نوبتى تجاوز گسترده ( G H Q ) و عمال اى اس اى پاكستان قرار گرفته وبه كانون جنايات جنگى و ضد بشرى ، كشتار اهالى ملكى و سيل از بيجا شدگان داخلى در احوال افت كرونا و طاعون فقر و دها مصيبت جانكاه ديگر ، فاجعه حقوق بشر را در كشور مستولى ساخته است . بحكم وجدان و نداى نعش اغشته بخون مادر وطن بايد اين سوال را رك و راست مطرح نماييم كه : چرا ؟ و بايد ! بقتل برسيم ! و قاتل اصلى ما كى است ؟
«خیال صلح با طالبان خام بود» عنوان سرمقاله 16 اسد 1400 روزنامه وزین هشت صبح است. میتوان گفت که این سرمقاله؛ یکی از عالیترین و نادرترین سرمقاله ها در تاریخ روزنامه نگاری افغانستان است.
نویسنده سرمقاله؛ حکمی را که در عنوان آورده است، بر مبنای چنان انالیز حقایق و واقعیت های سیاسی، نظامی و دپلوماسی؛ استخراج میکند که شباهت به دست آورد های بزرگترین لابراتوار های فیزیک ذرات مانند لابراتوار عظیم «سرن» در اروپا دارد.
با حفظ همین مقام و صلابت؛ بازهم نتیجه؛ کشف قلهِ یک کوه یخ سترگ است که درون بحری عظیم و ژرف قرار دارد.
موږ له هيچا سره خصومت نه لرو او نه يې کوو. ټول افغانان زموږ خويندې او وروڼه دي. ددې ټولنې د هر غړي خوشبختي زموږ د زړونو آرمان دى.
موږ دا طمعه نه لرو چې په طالبي افکارو او اعمالو به د اوږدې مودې له پاره وطن جوړ شي او يا د دا په حتمي زوال محکوم حکومت له جمهوري نظام او له ځانه دفاع وکړاى شي. نه دا شړيدلى حکومت دوام موندلى شي، نه طالبان حکومت کولاى شي او نه ورته پريښودل کيږي. د هر يوه په دفاع او صفت يې ځان ستړي کول د انرژۍ بيځايه ضياع ده.
هموطن امروز افغانستان غرقه در خون و آتش و بزنگاۀ تروریزم منطقه ای و جهانی بیش از هر زمانی به یک فراخوان ملی نیاز دارد تا مرد و زن این سرزمین در برابر تهاجم نظامیان پاکستانی بسیج شوند و در یک محوریت ملی برضد تجاوز کاران پاکستانی و مزدوران آنان هماهنگ و متحد عمل کنند.
هموطن امروز دفاع از تمامیت ارضی کشور و دفاع از نوامیس این سرزمین مهم تر از منافع شخصی و مذهبی و گروهی و قومی شهزوندان این کشور است. زیرا نبرد در برابر ملیشه های پنجابی زیر نام طالب فریضۀ دینی مرد و زن این سرزمین است و بویژه در برابر آنانی که زیر نام جهاد به هدف غنیمت گرفتن زنان این سرزمین از سوی نظامیان پاکستان توظیف شده اند.
شما با مسکو، دوحه، اسلاآباد، تهران، پیکنگ، واشنگتن، پایتختهای آسیای میانه و آسیای غربی مذاکره و معامله میکنید و از مزایای روابط بینالملل استفادهی شایان میبرید. اما در فهم قوانین جنگ، یکباره بیسواد میشوید. اسرای جنگی را تیرباران میکنید، مردمان ملکی را قتلعام میکنید، هنرمندان را توهین، شکنجه و هلاک میکنید، ادارات عامه را نابود میسازید، زنان را سنگسار و جوانان را شلاق میزنید. عجیب است شما در کسب امتیازات بینالملل خیلی باسواد هستید و در صف نخست مینشینید اما در رعایت قوانین بینالملل جاهل و دیوانه هستید.
شما در درسهای که از رهبران استخبارات پاکستان میگیرید، دانشجوی برتر و اما در رعایت انسانیت بیسواد و ناکام مطلق هستید. حالا چه شده که به زبانهای انگلیسی، اردو و عربی آزاد سخن میگویید اما زبان رسمی و حقوقی صلح، آرامش و عدالت را بلد نیستید.
جنگ در ولایات به شدت و قساوت جریان دارد. وزارت دفاع ملی افغانستان در صفحۀ فیسبوکی خویش خبر میدهد که «در24 ساعت گذشتۀ 206 تن طالب کشته و 209 تن زخمی شده اند» که به این ترتیب احصائیۀ یک روزه کشته شدگان و زخمی های جانب طالبان به 615 نفر میرسد. اگر به همین اندازه تلفات عساکر دولتی و به همین تعداد تلفات مردم ملکی را حساب بگیریم، تلفات کشته شدگان و مجروحین جنگ در یک روز به 1845 نفر (کشته شدگان 618 نفر و زخمیها 627 نفر) میرسد. اگر از محاسبۀ اضرار روحی، مالی، مادی، تخریب بنیادهای زیر بنایی واجتماعی و عواقب بعدی کوتاه مدت و دراز مدت جنگ بگذریم و تنها تعداد کشته شدکان و زخمی ها را در نظر بگیریم، باید سوال مطرح کنیم که این جنگ بخاطر حفظ قدرت سیاسی یک گروه و گرفتن قدرت سیاسی از جانب گروه دیگر ارزش چنین تلفات را دارد؟
بیست سال کمکهای سازمان ملل وسایر کشورهای معتبر و غنی جهان در افغانستان از دست دادن امکانات و فرصتهای تاریخی به شمار می آید. این کمک ها نادر ترین شانس و فرصت برای آزادیهای فکری،اخلاقی ،سیاسی،سرمایه گزاری و اصلاحات اقتصادی بود. اما متاسفانه به جای استفاده از این امکانات بی سابقه دولتهای فاسد تخم عداوتها ،دشمنی های قومی، کینه توزی ها و افراطگرایی ها را در سرتاسر کشور پاشیدند و حتی باعث تشویق و برگشت به وحشت و جهالتهای قرون وسطی گردیدند.
موضوع صلح و جنگ در افغانستان امر حیات و ممات کشور است. افغانها در شرایط کنونی در چنان بحران عمیق و همه جانبه به سر میبرند که حتی سوال بودن و یاعدم موجودیت کشور افغانستان در کره خاکی را بطور جدی مطرح می سازد.
در چنین شرایط جنگ تحت هر بهانه و نامیکه ادامه یابد، به نقص ملت و صلح ولو اگر موقتی و منفی هم باشد از تعمیق بحران و ایجاد شقاق اجتماعی در حد معین جلوگیری می نماید، به نفع مردم و برای صاف نمودن راه برای صلح دایمی و مثبت مفید واقع می شود.
یکسال قبل در این مورد تحت عنوان «چگونه باید در راه صلح کار و پیکار نمود؟»، مقالۀ نوشته ام که اکنون می خواهم با تغیراتی اندکی آن را برای خوانندگان عزیز تقدیم نمایم، زیرا که مبرمیت نوشته تا هنوز پابرجا، پیش بینی ها درست و موضعگیری ها، موضوعات رهنمودی و محتوی تحلیلی ان مورد دقت است: