زن ستیزی در افغانستان به مرحله جدیدی رسیده است

زن  سیتزی
شعار های که زنان حمل میکردند

هر زور در باره  زنان افغانستان مطالب عجیب شنیده  میشود.
درصحفه  بی بی سی  راپور جالب   توجه  ام را جلب  کرد  که زنان  برای افشای اعمال  نا مطلوب ، دور از اخلاق  اجتماعی مردان  بالاآخره  به سرکها برآمدند وبا شعار « این خیابان مال  من هم است» فریاد شان را ازاذیت  وآزار مردان  بلند کردند.
مرد وزن دوبال یک کبوتر است  که درفضای کشور مساویانه در پروااز باشند تا تعادل را نگهداری  نمایند. اما روزتا روز تعادل درکشورما برهم میخورد، زنان مورد تجاوز قرارمیگیرند، قتل میشوند …زیرهر اسم ورسمی که ممکن است، ازحضور شان در اجتماع جلوگیری میگردد. هرگاه  برادران  هموطن اندکی تعمق  نمایند که زندگی بدون  فرشته های دوست  داشتنی جهنمی بیش نیست…ویا خودرا بجای  خواهران شان  قرار دهند و لذت  آزار را بدانند، شاید درک نمایند که چه  رسوایی را  برپا کرده اند…  اگر یک  روز  زن ” مادر” خواهر ویا همسر تان  درخانه نباشد  لذت  زندگی وجود ندارد.  بگذارید با حضور خواهران تان جامعه مرد  سالاری  را وداع  نمایم . خواهران تان  در جامعه  از خود غروز شخصیت  و وقار دارند… آیا میخواهید  که وقار خوهران تان رااز بین ببرید  ؟   ….
راه  حل  این  پرابلمها را باید در خانواده  جستجو کرد هرگاه  والدین  فرزندان  شان را درست  تربیت  نمایند… حقوق همدیگر را درک  خواهند کرد زیرا حقوق  همشهری وجیبه همه ما میباشد .  در واقعیت امر،  انزوا  کردن  زنان  وعدم  حضور شان  در اجتماع  این  پرابلم  ها را بیشتر خواهد ساخت… درتمام  ممالک  مرد وزن  ممد  وتکمیل همدیگر اند، باید  مساویانه درهرعرصه زندگی اجتماعی حضور داشته باشند.  اما این  افتزاح از وحشت  نمایندگی مینماید…زیرا این نوع برخورد برای هیچ  مرد لذت آور نیست  جز اینکه  خود را تحقیر نموده باشد… کسانیکه  در پی  چنین  حرکات اند  درحقیقت  از واقعیتها  در هراس  اند که تحمل زنان را از نظرشایستگی های شان  ندارند.  هموطن ! اگر مادری  بنود، وجود تو ممکن نبود خواهران تان ،  مادران  فردای  جامعه  اند

هویت وشخصیت خانم ها هنوز هم درذهن خود زنان محصوراست

 

فرهنگ داستان نویسی
حمیرا قادری داستان نویس افغان

فرهنگ سنتی چنان در طی سدها دست وپای زنان را با زنجیربسته  است  که حتا ذهن زنان خود شان را سانسورمینمایند… خودم نیزدرحالت نوشتن قلمم را درمحدود نگهمیداشتم اما زمانیکه کتاب ” پا برهنه بازگشت ” را نوشتم، قلم ازمحورش فزون تراوید، حالت مشهود خانم هایکه درکتاب حضور داشتند به زبان شیوا بیان کردم…
بعد منتظرماندم چه نوع  انعکاس ازخوانندگان کتاب خواهم دید. خلاف انتظار به استقبال خوبی مواجع گردیدم زیرا درطی چندین سال  دراثرخشونت جنگ همه  راز ها بی پرده افشاه گردیده است و جای  برای مستوربودن واقعیت ها وجود ندارد یعنی مردم  ازلابلا اوراق واقعیتها نخوانده  بلکه وقایع را مشاهده کردند.
هدف یک نوسینده و شاعر باز گو کردن واقعیت های تلخ وشیرین زندگیست چه بخواهم ویا نه، حوادث اتفاق میآفتد…اما چرا ازتحریرش آبا ورزیم…  کتاب دارای حافظه قوی است، وقایع را برای سده های بعد حفظ  میدارد ونسل آینده رااگاه  میسازد.
ازداستانهای حمیرا جان قادری خیلی خوشم  میآید اما او نیزگفتنی هایش را سانسور کرده است …میدانم عوامل  که باعث سانسور قلم خانم ها و حتا مرد جامعه ما گردیده است هماناٌ فرهنگ سنتی است باید برای رایج ساختن هر پدیده جدید مبارزه کرد، تا کهنه جایش را رها نماید. این  مبارزه خیلی مشروع وانسانی است تا چند درحاشیه گفت وشنود نمایم. باید سریع البیان بود  زیرا اگر امروز سرعت عمل  بخرچ ندهیم راه  رسیدن به  مقصود را طویل ساخته ایم. چنانچه  شاعر شیرین  سخن  کشور  خانم  بهار سعید یگی از سخن سرایان سریع الهجه شعر دری میباشد که شجاعانه  از فصاحت شعرش دفاع و مبارزه کرده است. اکنون شما عزیزان را به صحبت خانم هموطنم ” حمیرا جان قادری” دعوت مینمایم که بشنوید و ازصحبت هایش و ازخوانش داستانش لذت ببرید. البته شایان یادآوریست که مصاحبه راازسایت جدید انلاین دانلود نموده ام.  برای  شیندن صحبتهای  خانم  قادری  روی  لینک  فشار دهید .

داستان حمیرا قادری

حمیرا قادر در باره داستان نویسی خود صحبت میکند

سویډن کمېټه د تخار په یولسو ولسوالیو کې

ریپورت
زلمی آشنا د تخار ولایت خبریال

سویډن کمېټه د تخار په یولسو ولسوالیو کې ۲۱۰ کلیوالي ښونځي لري چې ‍په کې څه باندې ۶زره ماشومان زده کړه کوي. په تالقانو کې د دغې موسسې چارواکي وايي په دغو ښونځیو کې هغه ماشومان چې د لارې د لرې والي له کبله نشي کولای دولتي ښونځیو ته په وخت ورسیږي، د زده کړې چانس تر لاسه کوي. په تالقانو کې د سويډن کميټې د ښونې او روزنې مسوول سید مختار سادات وايي چې د دغه پروګرام له لارې هر کال د تخار څه باندې دوسوه زده کونکو ته په خپله سیمه کې د لومړني زده کړې لار اواريږي: « د کلیوالي ښونځیو د جوړیدو موخه د لرې پرتو سیمو ماشومانوته چې د دولتي ښونځیو د لرې والي له کبله له زده کړې پاتې کېږي، د زده کړې زمینه برابرول دي. وروسته له دې چې دغه زده کونکي څلورم ټولګي ته رسیږي، که دولتي ښونځی ورته نزدې وي دولتي ښونځي ته لېږل کېږي او که نه نو تر اتم ټولګي پورې په همدغه ښونځي کې زده کړې کوي. »

ادامه خواندن سویډن کمېټه د تخار په یولسو ولسوالیو کې

به تصاویر نگاه کنید آیا این مراسم راازدواج مینامید یا جنایت بشر؟

ارسالی  : ج پلوشه  از هالند

ازدواج 450 دختر 6 تا 10 ساله با مردان 16 تا 36 ساله

همراه با عکس  های  از مراسم حماس:

ازدواج  دسته  جمعی  450 دختر از سن شش تا ده  ساله با مردان  شانزده ساله تا سی وشش سالهدر عزه .
متتن  این  حادثه بزکگاز زبان  المنی  است که ئ میتوانید  با مترجم گوگل  به  انگلیسی ویا فارسی  بر گردانید.  باور کردن این چنین جنایتی حتی در شرایط حاضر که به اخبار بد عادت کرده ایم واقعاً دشوار است
سبعیت تا چه حد؟..
هزینه جهیزیه را هم که میدونید از کجا آورده  اند؟؟؟؟

لینک منبع به زبان المانی

لینک منبع ترجمه شده با مترجم گوگل

 

جنایت بشر
به این چهره معصوم نگاه کنید
جنایت بشر
عروسبی اطفال شش ساله
جنایت بشر
مراسم عروسی

طنز

طنز
دو خانم در باره بدست آوردن قدرت قصه میکنند

نوشته  از : ماریا دارو

شاگل :  (در) ده سنا رفتم  وسیل  کدم.
ماگل : چه دیدی کدام سیل(تماشا)  نوبود ؟
شاگل : چرا  نی  …بسیار سیلها که ده عمرت  ندیده باشی.
ماگل  : وی  خوارک  چرا مره  باخود نبردی …راستی چطور(ترا) تره ده سنا ماندن.
شاگل : … مه  خوده رفیق  زورسناتورصاحب ماریفی(معرفی)  کدیم .. تره  چرا میبردم ..
ماگل : خو خیراس  مه خوده همسایه  دست راست  وزیر زنها  ماریفی(معرفی) میکنم ….
شاگل :   خو  خی  اونه  وزیر زنا (زن ها) ره میشناسی .
ماگل :. خیر اس  تو  از مه  کده نفر قوی  تر میشناسی .
شاگل : نی بخدا…چندان شناخت ندارم…همو وقتها که ظلم  وستم شوهر، برادران شوهرم زیاد شده بود،  عارضه کدم.
ماگل : وای  کجایت  عارضه کده
شاکل  : ماگل  جان  یادت رفته ،ملک  قریه  وملا مسجد  همه  مه بیچاره  ملامت کدن،  پشتی  شیرلالا ره کدن … چند تا زنها  مره  گفتند  پیش وزیر زنها برو شکایت کو …مه  که رفتم …اول خود مره  ده  ده  نمی ماندند ….مه جانگور میخواستم  که اسپ  خوده ده  خانه ئ ملک  بسته  کنم…میخواستم یکه راست ده دفتر وزیر زنها برم….خو…مره نه ماندن داخل  شوم … بسیارگریان وناله  وزاری  کدم  که شما را بخدا مره ده  خانه  عم ( امن)  ماریفی کنید….
ماگل : خانه  عم  …. خانه  عم چیست  برو گم شو خانه  غم بگو ….
شاگل  : نی ماگل جان  …مه از خانه  غم  میگریختم  که  از ملک  گرفته  تا ملا قریه  ده …مابین  فامیلی ما دستک  میزدند…. رفتم  که  ازخانه  غم  به  عم (امن) برم .
ماگل:  خو حالی  فامیدم  که  چی  میگی …باز چه  شده  تره  ده  او  خانه جای دادند ؟
شاگل  : نی مره گفتن  که از یک  سنا تور زن باید خط  بیارم، رفتم  ده  پارلمان  … همو دوست  ترا  پیدا  کدم ….مره  گفت  که  از یک  خانه  یک  دیوانه  بس  است  ماگل چقدر خوار خُنده (خواهر خوانده) های خوده روان  میکند ؟
ماگل : تو چرا  خوده  دوست  مه ماریفی  کنی  ….
شاگل : نی  مه  خوده  دوست  تو ماریفی  نکدم….
ماگل: خی  چی  کدی
شاگل : مه  عارضه  کدم  تا  به وزیر زنها بگوبه و مره ده  خانه  عم  ببرن …
ماگل :   یعنی که عارض  شدی …
شاگل  : او ماگلجان  مره  به  بیردی  گفتن بان…کاغذ  برش دادم  که امضا  کنه  … کاغذ  ره  خانده نتانست  مره  گفت  برو  …خدمت  صادقانه  بالاتر از سواد است…ما خدمت  میکنیم.
ماگل : وقتیکه  خدمت  میکنه  چرا  کاعذ  امضا نکرد …
شاگل :  خانده  نمی تانست  که  امضا  کند….دیدم که کار مشکل  شد، بازمه خوده  از قلای  شما ماریفی  کدم.
ما گل:   باز چی  گپ شد…
شاگل :   خو گفت  که از یک  خانه  یک دیوانه بس  اس…تنها ازهمو قلا بر تو خدمت کد. دست خالی باز آمدم  پیش وزیز زنها …او طرفم سیل سیل کد، برم گفت که  تکلیفهای تمام زناهای افغانستان ازکمبود ویتامین  (.D) اس… یک قسم گپ های  مکتبی  زد نه فامیدم….بازهمو دخترک  جوان سکرترش مره گفت  که خاله جان ..منظور وزیرصاحب کمبود افتو( آفتاب)  اس …باز نه خانه عم شد ونه هیچ ؛ پس  ده خانه  غم …رفتم  ده سربام  خوده  ده افتو  انداختم ….که شیر لالا آمد تا تانست( توانست) لت وکوبم کد  … چرا  ده  افتو بام خو کدی…همسایه در بدیوار ما، ملا مسجد چشم چران است …گفتمش ….او جان گور …اگر ایطور است  چرا در مانبین  زندگی  ما دستک  مزنه ؛ تو اورا آوردی  که مره  دره  بزنه  باز حالی  میگی که  چشم چران است…جانت گور  شود  که یک  آدم  چشم چران  در در بدن  زنت  دست  زد.
ماگل :  وی …خاکت شوم شاگل  جان …برو  خیر اس ما  بیچاره ها سالها لت سالاری ومرد سالاری  را تیر کدیم  …مگر مه  چاره  تره  میکنم  پیش سناتور صاحب  هردو ما یکجا میروم …. بریش  میگیم  که اگر آسیاب  پدرت هم باشد به  نوبت  اس  …حالی  نوبت ما کی  میرسه که سناتور شویم….
شاگل  : راست  میگی ..
ماگل : چرت  نزد  مه وتو اینبار نوبته  میگیریم  ….ما از او چه  کم  هستیم …باز نوبت ما که رسید غم  تمام زنها  ره  میخوریم.
شاگل  : چی  ده قصه زنها ماندی  ….مثل سناتور صاحب نودهزار معاش  میگیریم…بازمیگیم  که ده ای  معاش پرده ما نمیشه  باید معاش های ما بالا شوه …
ماگل : والله  راست  گفتی ….
شاگل : اله…  اله  نود هزار افغانی معاشه که گرفتیم  …دگه شیر لالا مره  لت نخات  کد…بیا خوارک همی  امروز  بریم.
ماگل  : گوش  کو شاگل جان …در قدم  اول  خوده با واسطه بگیر…فامیدی
شاگل :وای  خاک  ده سرم  شوه  مه کی ره  میشناسم…
ماگل : خیراست  بگو…که دوست  وزیر صاحب زنها   هستی ….
شاگل  : اگر شاهد خواست چطور  کنم …..
ماگل : شاهد نمیخایه ، برایش نشانی  بگو…نشانی تجلیل  هشت  مارچه بگو  …نشانی همین  باشه  که یک  چادر از وزیر زنا تحفه  بدست آوردی …
شاگل  : واه  صدقت شوم  ماگل  چقدر خوب  نشانی  …گفتی  …
ماگل:   بخدا ما از او  سناتور چه پس  میمانم  …کدام  کار مهم  ما  نمیکنم، که سواد بکار باشه  یک دست خوده  ده  مجلس  تا  وبالا  میکنیم  ….سرنوشت  تمام ملت مالوم (معلوم)  میشه .
شاگل : چند دفعه دست خوده بالا کنم….
ماگل: هرقدر که ریس سنا  گفت  اکر طرفدار کم بود هردو دسته بالا کو سرنوشت ملت تعین و غم  تمام زنها را خواهیم  خورد.    پایان

خشونت علیه زنان در تخار کاهش یافته است

خشونت  زنان تخار
زنان تخاری سواد میآموزند

عبدالحسیب شریفی

در مقایسه با سال های گذشته آمار و ارقام موجود نشان می دهد که خشونت در مقابل زنان در ولایت تخار به میزان نه چندان زیاد کاهش یافته است. به گفته ی رزم آرا حواش رییس امور زنان تخار در مجموع در سال جاری در حدود 98 قضیه خشونت های گونه گون در این ریاست به ثبت رسیده است که 36 مورد لت و کوب، 49 مورد شامل قضایای حقوقی، 4 مورد قتل و 9 مورد آن قضیه تجاوز جنسی بوده است. رییس امور زنان تخار اضافه می کند که علاوه از موارد متذکره موضوع بد دادن و بدیل دختران در سال های گذشته وجود داشت؛ اما در سال جاری این چنین موارد وجود نداشته است.
وی تأکید می کند تلاش های وزارت امور زنان در ارتباط به جلوگیری از خشونت ها بی تأثیر نبوده و در قسمت کاهش خشونت کمک کرده است. او می گوید : « به اساس تلاش های این وزارت قانون منع خشونت علیه زنان تصویب و توشیح شده و همچنان کمیسیون منع خشونت از مرکز تا سطح ولایات جود دارد و جلسات ماهوار خود را دایر می کنند و در قسمت آگاهی دهی برای مردم، برنا مه های آموزشی، تدویر کنفرانس ها و سیمینار ها برای اقشار مختلف جامعه در زمینه موثر و مفید واقع شده است. » رییس امور زنان از فراهم سازی زمینه های کار و اشتغال نیز یاد آوری نموده می گوید : « برای یک هزار خانم  در سطح ولایت تخار پروژه های کار در بدل غذا تطبیق شده و از این قبیل برنامه های دیگر نیز وجود داشته که در قسمت جلوگیری از خشونت ما را کمک کرده اند.»

ادامه خواندن خشونت علیه زنان در تخار کاهش یافته است

برای 15 تن از زنان بی بضاعت زمینه آموزش خیاطی مساعدشد

برای 15 تن
عبدالحسیب شریفی

نسیمه مدیر اقتصاد ریاست امور زنان تخار می گوید که این کورس به همکاری مالی موسسه مرسی کورپس  دایر شده که برای شاگردان در جریان آموزش مبلغ 3هزار و برای هریک از استادان مبلغ 11هزار و هفت صد افغانی معاش نیز می د هند. او می گوید که این کورس سه ماه را در بر خواهد گرفت که در این مدت برای شاگردان علاوه بر آموزش حرفه خیاطی، ماشین و دیگر لوزم این حرفه را برای شان می دهند. نسیمه می گویدکه بعداز ختم کورس آنان به شکل گروپی فعالیت آزاد می کنند، تکه را از بازار می خرند و از آن لباس هاي مورد علاقه مشریان می سازند و آن را به بازار عرضه می کنند و از این طریق پول به دست می آورند.

دلارام خانم 30 ساله مادر چهار طفل است. او در کورس خیاطی که در ریاست امور زنان تخار دایر شده آموزش خیاطی می بیند. او می خواهد خیاطی یاد بگیرد؛ تا درکنار برادان صاحب کار شود و ازهمین راه برای دیگر زنان مصدر خدمت شود. او خوشبین است که با یادگرفتن حرفه خیاطی در تقویه اقتصاد خانواده باهمسرش همکاری کند. وي مي گويد: « من اینجا به خاطر یاد گرفتن خیاطی آمده ام، تا از این طریق به دیگر خانم حرفه یاد بدهم.» در پهلوی این خانم دلارام یازده خانم دیگری هم هست که می خواهند حرفه خیاطی یاد بگیرند. یکتن از استادان این کورس می گوید که آنان پارچه هاي لباس را از بازار خریداری نموده بعد آن را به بازار عرضه می دارند و از این طریق مصارف شان را تهیه می نمايند. نجلا می گوید که آنان لباس های زنانه را مطابق خواست بازار تهیه می کنند : « ما هر نوع لباس های زنانه را از قبیل پنجابی، چپن و لباس های مکتب را به فرمایش خود شان ارزان تر از بازار می دوزیم؛ زیراکه ما می خواهیم که مشتری پیداکنیم..»
مسوولان ریاست امورزنان تخار می گویند که آنان تلاش می کنند تا با جلب کمک های موسسات و نهاد کمک کننده زمینه های را برای ارتقای ظرفیت زنان در بخش های تهیه کورس های حرفه یی، سواد آموزی و … را مساعد سازند.

وضعیت زندانیان تخار نگران کننده است

عبدالحسیب شریفی

وضعیت زندان  تخار
تخار زندان

زندانیان در محبس تخار با شکایت از وضعیت بد زندان و عدم رسیدگی به     موقع برای پرونده های شان از جانب مراجع عدلی و قضایی، از مقام های بلند پایه‏ی دولت افغانستان خواهان توجه جدی و رسیدگی عاجل به دوسیه های شان هستند. زندانیان این زندان می گویند، نبود جای مناسب نگهداری از زندانیان، نبود توجه به پرونده ها، پول، رشوت و حق تلفی آنان را به ستوه آورده و ممکن است در زندان تخار فاجعه خلق شود.محمد امین، 35 ساله  از ولسوالی رستاق به اتهام قاچاق مواد مخدر سه سال است که در زندان تخار زندانی است. وی می گوید :
ادامه خواندن وضعیت زندانیان تخار نگران کننده است

مرگ وميرمادران درهنگام ولادت نسبت به سال هاي گذشته درتخار۵۰ درصد كاهش يافته است

 


مرگ ومیر زنان در هنگام  ولادت
شفا خانه ولادی تخار

گذارش  از : عبدالحسيب شريفي

گرچند مرگ وميرمادران درهنگام ولادت درتخار، ظرف سال هاى گذشته آمار بالايي داشت؛ اما مسوولان  صحت عامه ى تخارمي گويند كه باتلاش هاى زيادى دولت افغانستان وجامعه ى جهانى، اكنون مرگ وميرمادران درهنگام ولادت رابه ۵۰ درصدكاهش داده اند.

ادامه خواندن مرگ وميرمادران درهنگام ولادت نسبت به سال هاي گذشته درتخار۵۰ درصد كاهش يافته است

زنی با اسطوره فداکار

مصاحبه کننده: نجیبه آرش

زن با اسطوره  فدا کاری
خانم آرا

پژوهشگر: احمد شاه فاروق

با خجسته زنی از دیار کمری ولایت کابل آشنا میشوید. من خوشبختانه با ایشان در جریان انتخابات دوره دوازدهم شورای ملی سال ۱۳۴۴ در حوزه چهارم رای دهی شهرکابل معرفت حاصل کردم، و بعد از موفقیت در انتخابات رابطه ما محکمتر شد۰ جوانان و زنانی که درین حوزه انتخاباتی کار میکردند او را به اسم عمه جان صدا میزدند، بنابرین من نیز او را عمه جان میګفتم و تا کنون هم نمیدانستم که نام شان (آرا) است ، همه او را بمثابه یک زنی با احساس ، زن عاشق به میهن ، عاشق به آزادی و انسانیت میشناختند۰

ادامه خواندن زنی با اسطوره فداکار

سناتور فريده کوچى:خدمت صادقانه براى مردم را بالاتر ازداشتن سواد مى دانم

فریده  سناتور
فریده چوکی

کابل ( پژواک ، ٣١ ثور،٩٠ ): فريده کوچى سناتور درمشرانو جرگه درحاليکه خواندن ونوشتن را کمتر بلد است، ميگويد که کار و خدمتى را که  او به مردم نموده ، کمتر افراد باسواد انجام خواهند داد.

اين سناتور انتصابى متولد ولايت جوزجان  بوده، اما بيشتر در ولايت بلخ زنده گى نموده است، اوکه تا صنف ششم تعليم ديده ، مدعى است:  خدماتى که وى به مردم انجام داده بهترازخدماتى يکتعداد باسوادان  است.. وى به دليل نداشتن تذکره تابعيت، سن واقعى خود را دقيق نميداند اما ميگويد که  بيش از ٤٠ سال دارد. خانم کوچى درحالى که با لباس واقعى کوچيها به حيث سناتور انتصابى درکرسى  اختصاصى اش روزانه  در مشرانو جرگه  حضورمى يابد ؛ به اين باور است که  دوست ندارد  به جزء  از لباس کوچى لباس  ديگر  به  تن  نمايد. فريده که لباس کمرچين آيينه دوزى به رنگ فيروزه اى به تن وچادر سياه با خط هاى زرى سفيد به سر داشت  و پيشانى ، زنخ  ودستانش  توسط سوزن،  خال کوبى شده بود،گفت که او همواره لباسى را که درخانه به تن مى نمايد به همان لباس به مشرانو جرگه وساير مجالس ديگر  ميرود.
اين سناتور  درمصاحبه  اختصاصى با آژانس خبرى پژواک گفت که او  خدمت صادقانه براى مردم را بالاتر ازداشتن سواد مى داند.  وى افزود : (( هى ! تو چى ميکنى سوات  ( سواد ) مره همى دهن مه سوات است  ، مغز مه سوات  است  ، حافظه مه سوات است ، تجربه مه سوات  است ، همى کار هار ا که مه کرديم والله اگر سوات داران کرده باشن…)) موصوف  مى گويد که بخاطرحفظ واعادۀ حقوق مردم کوچى  وساير اقوام درکشور، دادخواهى هاى زيادى نموده است  وبه همين دليل، توانسته  به مجلس سنا راه  يابد. اين سناتور علاوه ميکند که از هفت سال بدينسو کورس هاى سواد آموزى را براى يکتعداد  زنان بيسواد به کمک موسسات کمک کننده داير کرده و به حيث نماينده زنان درکميسيون حقوق  بشر ورياست امور زنان فعاليت هاى داشته است.

ادامه خواندن سناتور فريده کوچى:خدمت صادقانه براى مردم را بالاتر ازداشتن سواد مى دانم

در وزارت زنان افغانستان چه میگذرد؟

در وزارت زنان چه
حسن بانو عضنفر

سرپرست وزارت زنان ناراحت  های  روحی وروانی زنان کشور را طی  صحبت درتلویزیون ناشی از کمبود ویتامین “D”  میخواند، روز مادر را در قصر وزارت زنان با مصارف گذاف  برگذارمیسازد،  برای نمایش تجملی گاه گاهی عقب میز خظابه قرار میگیرد و اما این همه خطابه ها وتجلیل ها برای  زنان چه دردی را مداواست؟…او از کاهش پرابلم های  زنان سخن میگوید، در حالیکه خبرنگاران از عدم  امنیت زنان در سر تاسر افغانستان راپور میدهند. جناب فهیم فطرت خبرنگار آزانس خبری روز “پروان-21 ثور” مشلاتی را که در باره زنان ولایت پروان خانم سرپرست وزارت زنان قناعت بخش خوانده بود، مینویسد{ خانم سرپرست امورزنان امروز طی سفری به ولایت پروان باغ زنانهء آن ولایت را افتتاح کرده اذعان داشت که وضعیت زنان دراین ولایت نسبت به ولایت های ناامن به مراتب بهبود پیداکرده است. وی تصریح داشت که یک سلسله مشکلات هنوزهم فرا راه زنان دراین ولایت وجود دارد اما انکشافات درعرصه های معارف وصحت را برای زنان امیدوارکننده خواند. اما فوزیه، خانمی که درمراسم افتتاح باغ زنانه شرکت کرده بود میگوید که آمدن تشریفاتی وزیرزنان وافتتاح باغ زنانه مشکلات زنان پروان را مرفوع کرده نمیتواند. او؛گفت که وزارت زنان باید درقسمت فراهم کردن کارهای زیربنائی وایجاد شغل برای زنان این ولایت توجه مبذول بدارد تادر وضعیت اقتضادی آنها بهبود بوجود آید.}
اگروضع زنان بهبود میباشد پس کمبود ویتامین (  D) هرچه زودتر در زیرآفتاب  سوزان افغانستان رفع خواهد شد.
خانم فرشته ندا، راپوتر دیگری  مینویسد{ در حالی که مقامات دولتی افغان و نهاد های دفاع از حقوق زنان در این کشور از تلاش ها به هدف بهبود وضعیت زنده گی زنان و مادران سخن می زنند، اما زنان افغان از عدم توجهء مسوولین و عدم دسترسی به امکانات سخن می گویند.
ده ها تن از زنان که در مراسم تجلیل از روز مادر به روز یکشنبه در مقر وزارت امور زنان افغانستان در کابل راه اندازی شده بود، درد های دل شان را درمورد مشکلاتی که دارند، چنین بیان کردند(ما همه صد در صد به آگاهی ضرورت داریم. وزارت های صحت، اقتصاد و تعلیم و تربیه باید با ما همکاری کنند.در قسمت زنان هیچ وقت در افغانستان توجه نه شده و نه هم می شود. در محفل امروز بسیار پول به مصرف رسیده بود، اما برای زنان هیچ چیزی در نظر گرفته نه شده بود، حتی ما را یک گیلاس چای و یا یک بوتل آب هم ندادند.این عده که شکایت داشتند، بیشتر زنان باشنده شهر کابل بودند، اما بسیاری از زنان افغان در ولایات و مناطق دور افتاده این کشور از مشکلات جدی تر شکایت دارند.اما در پاسخ به این همه مشکلاتی که زنان در افغانستان دارند، مسوولین در این کشور می گویند که برای زنان برنامه ها و پروژه های جدی دارند که در گذشته نیز اجرا شده و در آینده نیز یکی پی دیگر به اجرا گذاشته می شود. داکتر حسن بانو غضنفر؛  گفت که برای رسیده گی به مشکلات زنان و مادران افغان باید برنامه های بیشتری نیز طرح شود وی در ادامه چنین گفت؛ آنچـه که تا امروز اجرا شده کافی و بسنده نبوده، برای دریافت راه حل معقول برای چنین معضلات بزرگ اجتماعی، تمام ارگان های دولتی و غیر دولتی ذیربط، موسسات ملی و بین المللی، تاجران وطن و وزارت امور زنان آماده است تا دور هم بنشینیم و طرح بیرون رفت از این معضلهء بزرگ اجتماعی را که سال هاست دامن گیر عدهء از خانواده های بی بضاعت افغان شده است،دریابیم. زنان افغان در جریان سال های جنگ بیشترین آسیب ها را تحمل کرده و بار سخت زنده گی را حتی در نبود مردان خانواده های شان به دوش کشیده اند.بسیاری از این زنان شکایت دارند که پس از سقوط ادارهء

دروزارت زنان
زنان برای گدایی

طالبان، شماری از نهاد ها به نام کمک به زنان تاسیس گردید، اما فعالیت این نهاد ها از دایرهء شهرها بیرون نشده و حتی در شهر ها نیز به زنان مستحق هیچ امداد صورت نگرفته است.}
طی سالهای  متمادی  متاسفانه این  قشر عزیز ومادران  نسل آفرین کشور در شرایط خیلی ناگوار زندگی را پیش میبرند. با آن همه پولهای هنگفت  که از طرف  کشورهای  غربی  تحت پلان وپروژه های  انکشافی  در افغانستان کمک میدارند ، چطور کوچکترین مشکل زنان جامعه که داشتن سرپناه، بیمه صحت، تعلیم وتربیه ، زیر بنای  اقتصادی ، ایجاد کار برای  بیوگان،  حقوق  کار و مزد مساوی  برای  شان درنظر گرفته نمیشود.از زندان های زنانه بررسی لازم صورت نمیگیرید و تجاوز بر عفت زنان در سرتا سر افغانستان توسط  کارمندان  دولت،پولداران، وقدرتمندان امور صورت میگیرید.تجاوز در زندان های  زنانه ،وضع رقت بار زندان زنان وحشت آوراست . زنان خود ادعا دارند که سطح آگاهی  شان بلند برده شود، زیرا دلیل عمده عدم فهم زنان از حقوق شان میباشد. مقاله خوانی  خانم غضنفر درد زنان ومادران عزیز مارا دوا نخواهدکردباید هر چه بیشتر توجه در بلند بردن سطح اگاهی  زنان با ابیجاد کورس های اموزیشی اقدام جدی  از طرف  وزارت زنان صورت گیرید. شاید خانم سرپرست  وزارت زنان  همچو مسایل  و مشکلات را شینده نتواند اما این تصاویر از وضع زنان در افغانستان سخن میگوید. ویدیو های  منتشره از تجاوزات جنسی، سنگسار زنان ، لت وکوب زنان، گوش وبینی بریدن ها،وخود کشی وخود سوزی  زنان در تمام نقاط  کشور جهان را به وحشت انداخته است.

دروزارت زنان  چه
زن بزن
در وزارت زنان
خانم عایشه

 

 

 

 

این تصاویر  وزضع بهبود زنان را بیان  میدارد

عشق یکطرفه و سوزش تیزاب

خانم جوان مورد تهدید عشق یکطرفه قرار گرفت. اما باید گفت که عشق کاردل است با رز وتهدید خریده نمیشود، تیزاب پاشی بروصورت نازنین خانم آمنه بهرامی، که شدید ترین تهدید بخاطرعشق  احماقانه بود، چه سود ببارآورد…حکومت ایران حکم قصاص متهم را صادرنمود، فیصله قصات را باید تمجید نمود، زیرا خانم بهرامی اززندگی روشن به تاریکی کشانده شد، واین زندگی نیز کمتراز مرگ نیست، خانم بهرامی کتاب درباره عشق یکطرفه مجید تحت نام چشم دربرابر چشم نوشت، خواندن این نوع کتابها خیلی وحشتناک است اما خوب است که واقعیاتها گفته شود تا باعث پند دیگران گردد.  با کور کردن وقصاص آن مرد مجنون آنچه خانم آمنه بهرامی درد وسوزش تیزاب را کشید ، وی را تسکین خواهد کرد، ومجید قبل از قصاص  باید سوزش  تیزاب  را حس  نمایند وتاریکی  را که برای  خانم بهرامی  تحفه داده بود دوباره باز ستاند. در این باره حکومت های مختلف ایران طی چند برای تداوی خانم آمنه بسیارکوشیدند، عدالت خویش را نیز تطبیق نمودند تا باعث تنبیه دیگران گردد. بیننده عزیز میتوانید بالای لینک فشار دهید و جریان محکمه را با صدرو حکم محکمه در حضور داشت  متهم و خانم امنه بشنوید وتماشاه کنید.
http://youtu.be/HPngILTFgRM

http://www.youtube.com/watch?v=8A6gQDjAUSY

من بقربانت شوم: سروده زیبا از احمد فرید “علی”

من بقربانت شوم جانت شوم  جانت شوم
غرق دریای پریشانت شوم شانت شوم

اشک بالینت شوم نامت شوم نامت شوم
این جهان را من گریبانت شوم شانت شوم

ای خدا ای مایه ای ایمان ما و جان ما
جان ما قربان تو خاکت شوم خاکت شوم

ای تو مادر ای تو خواهر ای تو ارزنده بمن
جاندهم در راه تو افتاده در پایت شوم

این حدیث اشک باران را فدایت من کنم
نام تو قربان تو مملو ز اشکانت شوم

خفته باشد چون” علی” هردم خیالت را شبان
خواب من پایان ندارد بی تو کی جانان شوم

ارسالی  آرزو نایبی  ازکابل

تجاوز وحشتناک ترین حادثه در زندگی انسان است


درکشورسنتی چو افغانستان آبرو وحیثیت یک دختروابسته به عزت وآبروی فامیلش میباشد، در چنین حادثه تلخ چه باید کرد. حکومت افغانستان درهیچ نقاط کشور امنیت مردم را تامین کرده نمیتواند، تجاوز در تاریخ کشور بدین وحشت برکودک 12 ساله  صورت نپذیرفته بود. اما با هشت ثور 1371 –ش- میمون تجاوز نیز برای کسانیکه مسلح بودند و میباشند، امرعادی وجزحق قانونی شان شمرده میشود، زیرا حکومت برای برسی همچوجنایات وقه نگذاشته است. دراولین راپورکه بعدااز سقوط طالبان طرف بی بی سی درمورد تجاوز این دختر وقتل مادرش توسط طالبان رخ داده بود تمام جهان شوکه گردید، اما با برگشت دوباره برادران هیچ نوع باز د اشت،بررسی وحفظ  آبرووحیثت فامیلهای بهادداده نشد. ازهمان تاریخ  تجاوز بردختران خورد سال رایج گردید. باور داریم که این چشمان پر اشک را هیچ کس  فراموش  نکرده است وفلیم این حادثه را نیز از طریق بی بی سی هموطنان گرامی تماشاه کرده اند.

تجاوز وحشنتک ترین
اشک های سوزان از اثر تجاووز جنسی سال 1371

سال پارما شاهد تجاوز برعفت فوزیه  خواهر هراتی ما  توسط  افراد مسلح  پولیس در ولایت  هرات بودیم، دیدیم که هیچ  نوع مجازات برای  متجاوزین داده نشد و به کمک افراد مقتدر ولایت مربوط مجرمین ازحبس نیم بند نیزرها گردیدند، امسال که سر آغاز سال است شاهد تجاوز برطفل  12 ساله در ولایت  تخارهستیم. این حادثه ؛ برآبرو وحیسثت تمام  افغانها برمیخورد زیرا تجاوز به طفل 12 ساله جنایت بشراست. درولایت کگندز عشق را سنگسار مینمایند، درتخاربرطفل تجاوز طفل  مینمایند. مردم  نیز در آشفتگی  بسرمیبرند، فرهنگ عقب مانده وسنتی جای آنکه برای شریفه  و فامیلش حس همنوای داشته باشند، برخلاف طفل 12 ساله باچشم حقارت مینگرند، یعنی چه …. نمیدانم چرا مردم بی احساس وبیتفاوت شده اند. اگرهمین بیتفاوتی و بی اتفاقی مردم نباشد، هیچکس قادربه تجاوز برناموس کس نمیگردد. هموطنان عزیز چه میشود که بخاطر دفاع ازناموس خویش با هم متفق باشیم …تا دست متجاوزین داخلی وخارجی را کوتاه سازیم. وحدت مستلزم سعادت ماست … اگرامروز تو دربرابرهمسایه وهمسایه دربرابرتو بیتفاوت باشند، دزد هرآنچه خواسته باشد برآورده میسازد. اگرمردم با ورحیه وحدت دلسوزی وهمسایه داری برای امنیت، کوچه، قریه  شهر ووطن خود، ازبیتفاوتی، تعنه زدن کارنگیرند، وحشیان تجاوزبرعفت دختران، زنان، این عمل غیر انسانی را تکرار نخواهندکرد.
زیشخند ها ازکجا سرچشمه میگیرید، ازعقب ماندگی و بیتفاوتی در برابر یک عمل زشت وغیر انسانی که خیلی دردناک است. این حالت جای تاسف وتاثر است نه برای سرگوشی های افتزاامیز… سلاح بدوشان چه دولتی اند ویا غیردولتی با استفاده از نظقه ضعف  مردم ” عدم اتفاق”را با تهدید ها های مختلف به سکوت وادارمسیازند…که این سکوت درحقیقت راه نجات وگریزمتجاوزین ازچنگ قانون است. فامیلها نباید سکوت تلخ ومرگباررا بخاطرتعنه زدن مردم نا اهل برخویش تن روا دارند. هرگاه چنین عمل دوراز انسانیت به استهزان مردم برسد، برای جلوگیری از تکرارحادثه  فامیل بالا اخره از زهر خند وزیشخند خوداری مینمایند.  نمیدانم جرم آن کوک چیست؟؟؟؟ به سخنانش  گوش کنید .

http://www.youtube.com/watch?v=TvtospBjAlg

>

حکومت مستبط، زن ستیز بحرین از شهامت زنان و جوانان درهراس اند. اما این آغاز مبارزه است

سایت نگاه  زن ، تجاوز پولیس بحرین برعفت خانم جوان 20 ساله و شهادت او را چنین اطلاع میدهد.

«آیات القرمزی»، شاعر محبوب و بسیار جوان بحرینی، محصل پوهنتون تربیت معلم،

نگاه زن
ayatalghermeziخانم آیات شاعره بحرین

یکی از کسانی است که در میدان لولو (شهدا) پشت تریبون رفت و سرشا) پشت تریبون رفت و سروده‌های تازه‌اش را در تمجید از انقلاب مردم بحرین برای انقلابیون قرائت کرد. اشعار حماسی او، آمیزه‌ای از انتقاد به وضعیت کنونی و تأکید بر ظرفیت و توانایی ملت بود. به‌ویژه در یکی از اشعارش، مستقیم به نخست‌وزیر، “خلیفه بن سلمان آل خلیفه”، تاخت که تشویق شدید حاضران در میدان را به دنبال داشت. او در این اشعار صریحاً حکومت را فاقد قدرت درک توصیف کرده و اظهار داشت قانون برای حکومت در حکم بازیچه‌ای است که هرگاه بخواهد، آن را پس می‌زند! از آن روز “آیات” بار‌ها مورد تهدید قرار گرفت. مادرش می‌گوید: «نامه‌ها و ایمیل‌های سرشار از توهین، اهانت، دشنام و حتی تهدید به ضرب شتم و قتل به دست ما می‌رسید؛ به ویژه صفحاتی در فیس‌بوک برای تهدید و توهین به دخترم راه‌اندازی شد. آیات به حوزۀ پولیس شکایت برد؛ اما او را مسخره کردند و مورد توهین‌های سخیف قرار دادند! نامه‌ها و گزارشاتی که او از این وضعیت به محکمه و نهادهای حامی حقوق بشر ارائه داد، محفوظ است.» به‌دنبال حملۀ نظامیان آل سعود به بحرین، دیکتاتور بحرین برای بقای خویش دست به اقدامات گوناگونی زد. از طرفی اردوی دولتی آل سعود و آل خلیفه، با فیر مستقیم، مردم معترض را از سرک‌ها پراکنده ساختند؛ نیروهای پولیس بحرین، با نظارت و رهنمایی افسران کویتی و اماراتی و پشتیبانی اردوی سعودی، پوسته‌های بازرسی بسیاری در هر کوچه و سرک راه انداختند تا فضای رعب و وحشت شدیدی را پدید آورند؛ دولت بحرین با اعلام حالت اضطراری، رسانه‌های مستقل را توقیف موقت کرد؛

ادامه خواندن حکومت مستبط، زن ستیز بحرین از شهامت زنان و جوانان درهراس اند. اما این آغاز مبارزه است

بمناسبت روز مادر

ای مادر

ای  مرا  همچو تاج  سر  مادر        تاج   یاقوت  و تاج  زر  مادر

خانه روشن زنورطلعت   تست     روشنی  بخش  چشم  تر مادر

راه هستی که پرخم و پیج است     تو    معلم   تو   راهبر  مادر

از   زبان   تو    تلخ    نشنیدم      ای   کلام  تو چون شکرمادر

واقف  از  غصهء   دل  دختر         با  خبر  از  غم   پسر، مادر

گر نهانی  به من   رسد دردی     توئی  زان  درد با خبر، مادر

خویش را بار ها   سپر کردی     وقت  رنج  وغم و خطر مادر

تو  فقط   قبلهء    مراد    منی     ای  مراد   دل  و  نظر مادر

هرطرف موج مهربانی  هاست     از  وجود  خوشت اثر مادر

درجهان هرچه بنگری خوبست     توئی از جمله خوب تر مادر

همچو تو خوب  نیست در عالم      می کنم  قصه  مختصر مادر

دل سراپا “اسیر” الفت تست     می دهم  در ره تو سر مادر

م.نسیم«اسیر»

نومبر2004

فرانکفورت

پیام تبریکی ماریا دارو

مادران  جهان روزگرامی داشت شمارا از صمیم قلب  تبریک  عرض میدارم ، در هر کجا زیست دارید  در نشاد ومسرت  زندگی را استقبال  نماید  و با  خانواده تان دور از گذند  روزگار  باشید.  برای  شما مادران  گرامی  چند  اهنگ  بمناسب این  روز  خجسته به اواز  هنرمندان  معروف  کشور  و یک پارچه  شعر از خانم سیما سماشاعر معروف  کشور به آواز  ماری  مطمیین،  تقدیم میدارم .

روی  ویدیو ها فشار دهید وبشنوید .

http://www.youtube.com/watch?v=_OnoVtHPyPI&feature=related

 

شعر در ستایش مادر

مادر

مادر
مادر عزیر با طفلش

مادر توی سرود و نشاط جوانی ام
مادر توی یګانه امید نهانی ام

مادر کنم به نظم و به ریتم و نوا و ساز
مادر کنم زبان به ستایش ترا نواز

مادرزمهر و عاطفه ای ان شبان تو
هردم شوم غریق به اشکان نام تو

دریای رحمت است نشان کلام تو
دریای شوکت است نشانم زنام تو

ګردم بخاک ناز تو هردم نواکنان
اشکم چکد بروی زمین خفت کهکشان

از مهر نام پاک تو ګردیده هستی ام
هستم مرید و خاک شود زندګانی ام

جنت مقام توست خدایا اجابتی
این مادر است،مادر من، مادر رسول

دریای بیکران زاشکت عقب بماند
مادر”علی” زنام ګم شده اش این حدیث بماند

سروده :احدفرید “غلی”

ارسالی  : آرزو نایبی

Arzo Neiby


نظم اردو از رجنی پران کمار

نــظـــم

تم کو دیکھا تو دل دھڑکنے لگا

تم کو پہلے بھی دیکھا تھا ھم نے

سفید برف کی چادر پہ ھم چلے تھے کبھی

چھاپ پاؤن کے ھم نے چھوڑے تھے

جب میرا ھاتھ  تم نے پکڑا تھا

قسمیں کھائی تھیں ساتھ رھنے کی

میری انکھوں کی تھی تعریفیں

میری اواز کو سراھا تھا تم نے

میرے انچل میں سر چھپایا تھا

پھر اچانک وہ دن بھی آہی گیا ،
تم نے وعدے کیے تھے بھول گیے

چل دیۓ کوچہ رقیب میں غیروں کی طرح

اج دیکھا تو مجھکو یاد ایا ۔ ۔ ۔ ۔ ۔

تم کو پیلے بھی دیکھا تھا ھم نے۔

روی چه انگیزه روز مادر جهانی شد

تجلیل وگرامی داشت از مقام خجسته مادرباید ازبدو پیدایش بشریت به گرامی داشت

روی چه  انگیزه
اهدا به مادران جهان

از مقام مادر جهان ” بی بی حوا” که بشریت از وی بوجود آمده است ومادر تمام بشریت
بوده اند،باید یادهانی میگردید. اما بنابرعدم رشد بشریت وکسب فضلیت زندگانی، درطول
تاریخ تجلیل از روزهای خچسته ” مادر وزن” صورت نگرفت، زمانیکه بشریت در امور زندگانی قدم های بسوی تکامل زندگی اجتماعی وکسب فضلیت گذاشتند، جاطلبی نیزتقویت گردید که ازهمان آغاز مادران نسبت عدم توجه برمقام وشخصیت شان رنج کشیدند، در جنگهای  مختلف که در جهان صورت گرفت ومادران درعزای پدر، برادر، شوهر وفرزند شان مویه کردند.

درسالهای { 1832 تا 1905} میلادی خانم{ آنا جارویس} که دارای یازده فرزند بود وازمرگ ومیر فرزندانش سینه پرُ التهاب داشت، تنها چهار فرزندش زنده ماند بود، بس. او در امورصحت اطفال بخاطرنجات حیات شان از مرگ ومیرخدمات شایانی انجام داد، سخنرانی های زیاد بمنظور وضع صیحی واجتماعی زنان وکودکان نمود، درسال
{ 1858 } میلادی یک روز را بنام روزکارمادربنیاد گذاشت زنان را بخاطر کارجمعی، حمایت کودکان وحفظ آنها درمقابل امراض گوناگون، دعوت وتشویق کرد.
اناجارویس زن اگاهی بود، فضای دوستی را بین طرفین جنگهای داخلی امریکا پس از پایان جنگ ایجادکرد. تحکیم دوستی را بین مادران، سربازان طرفین جنگ داخلی  تقویت بخشید ودروحدت ملی وآشتی طرفین مبارزه پیگیرنمود.
در رابطه ارج گذاری مقام ووظایف مادر میتوان ازسه زن { انا جارویس، آنا جارویس “دوم  ” دخترش و خانم جولیا وارد هئو سومین زن نام برد که ازجمله بیناد گذاران روز مادرمحسوب میشوند.
جولیا وارد هئو (1819 تا 1910) میزیست، او یک شاعر صلح دوست بود که از جنگهای داخلی امریکا، همچنان فرانسه والمان متاثر بود وبه ادامه کار اناجارویس در سال 1872 روزی را بنام مادران صلح دوست بنیاد گذاشت. بدین ترتیب” جولیا وارد هئو” برای مادرانی را که درجنگها فرزندان وهمسران شان راازدست داده بودند، با ارشاد سخنرانی و سرودن اشعارصلح دوستانه، اجتماع مینمود. صلح درجامعه جنگزده ازهمین جاه آغاز گردید اما این روز درامریکا به رسمیت شناخته نشده بود، که بتاریخ نهم ماه می سال {1905} اناجارویس اول درگذشت ودخترش اناجارویس ” دوم”  ادامه کار مادرش و خانم ” جولیا وارد هئو” را جاویدانه ساخت. آنا جارویس “دوم ” (1864 تا 1948) میلادی با نوشتن نامه به قانونگذاران کشوربرای رسمی ساختن روزمادرتلاش فراوان نمود.  وی برای اولین باربتاریخ دهم ماه مي 1908 میلادی درشهری که مادرش در روزهای یکشنبه درمدرسه کلیسا تدریس کرده بود، روزمادررا جشن گرفت. به تدریج مردم دیگر شهرهای امریکا روز مادر را جشن گرفتند تا سال 1912 چهل و پنج ایالت امریکا روز مادر را رسماٌ تجلیل کرده بودند. درسال 1914، به دستور رئیس جمهور وقت امریکا، “ویلسون” روز مادر به عنوان یک روز ملی به رسمیت شناخته شد. تاریخ نهم ماه می روز درگذشت خانم اناجارویس ” اول” زن مبارزکه بخاطر صلح، دوستی وحمایت اطفال وزنان حیاتش را وقف کرده بود میباشد.” روحش شاد باد” بعد در قاره های مختلف ازمقام مادرطی  کنفرانسها تجلیل بعمل آمد.زنان پیام اور برایگ صلح” اند، تلاش دارند،تا با مخالف با جنگ و پیشبرد امر صلح مبارزات سه خانم فقید امریکایی را زنده نگهدارند وعلیه پلان های  جنگ وتجاوز مبارزه شان را ادامه بدهند. از جمله در سال 2006 میلادی  زمان جنگ امریکا با عراق زنان ومادران با تظاهرات 24 ساعته را در مقابل کاخ سفید در مقابله با سیاست‌های جنگ‌ افروز دولت امریکا در روز مادر دست به تظاهرات صلح آمیز زدند.
با تجلیل از مقام گرامی  مادران،آنانکه در هر کشور بخاطر صلح پیکار نمودند، سایت ماریا دارو  روح شالن را شاد میخواهد وب رای مادران غمدیده وطن  که بیشتر از سی سال در زیر دود باروت جنگ نفس میکشند و با از دست دادن عزیران شان المناک اند، صبر جمیل، شکیبایی میخواهد. مادران جهان نگذارید تا هیولای جنگ دهن باز کند وجگر گوشه های  تان را غارت نماید.

منابع ماخذ: ویکی-ویکی پدیا و نوشته جناب صمیمی

ترس مادر

ترس  مادر
رجنی پران کمار

مادر چہ کلمہ زیبا و دلنشین است۔

کسی کہ ترا دارد چقدر خوش نصیب است ، اما من کہ جز حسرت ان ھا را در دل دارم۔ حسرت روز ھای زندگی ات را ، حسرت غم ھایت را بلی۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔حسرت ترس ھای زندگی ات را کہ چرا تمام زندگی ات را بترس زیستی۔ وقتی کہ نطفہ در وجودت نشرو نما میکردم میترسیدی کہ ایا سلامت بدنیا خواھم امد ؟ ترس از کار ھای سنگین پریز میکردی کہ بہ طفلت صدمہ نرسد، حتا ترس ان را داشتی کہ طفلت  پسر خواھد بود یا نہ کہ چون مادر کلانم و پدرم برایت اخطار دادہ بودن کہ بچہ میخواھند، وقتی بدنیا امدم ترست دو چند شد ، اولین کاری کہ کردی دست ، پا و چشمانم را امتحان کردی کہ سالم است یا نہ؟ مرا ھر لحظہ صدا میکردی کہ ایا شناوایی دارم یا نہ ؟  اولین گامھای را کہ برداشتم گوشت گرفتی ، اما در درونت دلخورہ گی داشتی کہ ایا طفلم راہ رفتہ میتواند یا نہ ؟
زمانی کہ راہ میرفتم بہ عجلہ نگاہ ھایت مرا پاسداری میکرد کہ بہ زمین نخورم۔ حتا بہ یاد دارم کہ در خواب با نورزش بالایم دست میکشیدی کہ از نموی قدم خاطر جمع شوی۔ شبی گفتم کہ میترسم ، مرا بہ اغوش گرفتی تکان ھای قلبت را احساس میکردم ، من در دنیای کودکانہ خویش خوابیدم اما تو تا صبح نحوابیدی۔ مادر جان تا کی ترس ، ترس ھای نا تمام شدنی ات را ھیچ وقت دوست نداشتم ، زمان مکتب رفتن فرا رسید ، تا وقتیکہ بر نمیگشتم در ترس بودی۔ یادم میاید کہ شبی تب کردہ بودم تمام شب بالای  بالینم نشستی  و تکہ را بہ آب سرد تر میکردی و بہ سرم میگذاشتی تا تبم کم شود۔ کمی بزرگ شدم ترست باید کم میشد اما ترست دو چند شد اگر بہ سفر میرفتم ھزار مرتبہ دعا میخواندی و تا امدنم رنگ پریدہ بہ در خانہ
نگاہ میکردی ، وقتی مرا نامزد میساختی باز ھم میترسیدی کہ ایا من خوشبخت خواھم شد؟
مادر جان بس است ، بس است و کنار بگذار ترس ھایت را، اما نہ ترس تو کمی نداشت کہ نداشت ، حتا در وقت جان دادن ھم ترس با تو بود ،ھمیشہ میگفتی کہ مرگ حق است از خداوند میخواستی کہ اولاد ھایت در بالینت باشند ، تا اخرین رمق حیات ،
ترس ۔ ترس ۔ ترس۔۔۔۔۔۔۔

اهدا به مادرم

اهدا
قلب پرُ تپش مادر

مادر ! روزت مبارک باد…
روزغمهایت ویا روز نشاد جوانیت را که بنام همسر زندگی درچنگ یک مرد اسیر شدی…نمیدانم کدامین آنراو را برایت مبارک باد بگویم ویا روزیکه که بنام مادر احمد …رسول، صمد وغیره یادت کردند…ومسرور بودی که بالاآخره بیک اسم مسما شدی …. درغیر آن یک موجود بی مسما در جامعه برای پیداکردن هویتت سرگردان بودی…یادم است که برایم  قصه کرده بودی{ شب عروسیت مادرت زار گریسته بود}. نمیدانستم چرا مادریی در شب عروسی دخترش میگرید….اماحال میدانم که چرا؟… توومادرت وامثال شما کسانی بودید که بشریت را دردامان تان نشر ونمو نمود، من ازتو بدنیا آمدم وهمین طورپدرم از مادر بزرگم بدنیا آمده است و این سلسله تا مادر جهانی ما {بی بی حوا} میرسد. اما نمیدانم چرا بین خودت وپدرم فاصله وجود داشت. روزی را بخاطر دارم که به ناله هایت کسی بها نمیداد، تو درحال مریضی باید برای فامیل نان می پختی ودرد هایت را درپخت وپز و آشپزی بفراموشی میگذاشتی… حتا زمانیکه حمل داشتی کسی بتو ترحم نمیکرد. زمانیکه میخوابیدی، دربسر خواب در دل شب ناله هایت مراازخواب بیدارمیکرد ، من که در بسترمیجنبیدم دردهایت وغم هایش را فروکش میکردی تا بیدارنشوم…مگرتواز گوشت، خون واستخوان ساخته نشده بودی…نمیدانم برایت چه نام انتخاب کنم. مقاومت، حوصله وبرده باری ترا چطور بیان کنم…. لبخند تلخ ترا که درهمه حالت نثارپدرم میکردی، که اصلاٌ مستحق نبود. زمانیکه دست راست وچپم را نشاختم، تا درجستجوی نام ویا لقب هستم، ترا بدان یاد کنم. هرقدر جستجو کرد واژه  زیبا که شایستگی ترا داشته باشد نیافتم…بالاخره دانستم که زیبا ترین کلمه  است.
مادرت روزت مبارک اما چرا یک روز؟ تو مستحق روزهای زیاد هستی …چرا باید یک روز را برای زن ویکروز را برای مادر تخصیص داده اند… مگر تو همان شب وروز را که مرا در وجودت پروریدی، بدنیا آوردی… وخون دل خوردی که تربیه ام کردی، دستم را گرفته راه رفتن را یادم دادی، روزت محسوب نمیشود؟
درهرقدم که من از زمین بلند میکردم، صورت زیبا یت زیباتر میشد ودر دلت شادی میکردی که فرزندم گام اول رابرداشت، همه آن روزها جز حسات پربار وشیرینت بود. مگر من از گام های اول تا این دم که خودم پدر شده ام انتظار حمایت ترا دارم… وتو تا زمانیکه زند بودی مشوش من بودی . بگذار مادر بعوض پدرم

اهدا به متادرم
یک شاخه مرسل

از تمام جفاهای که او درحقت روا داشت معذرت بخواهم زیرا تو سزاوار آن نبودی، برخلاف تو سزوار بوسید وزیارت هستی …
میدانم چرا کلمات زیاد در وصف زن و مادر گفته شده است، اما ایکاش بجای گفتن درعمل ترا احترام میکردند…. امروز، روز مادر است، نمیدانم  کدامین چیز را برایت مبارک باد گویم…. غمهایت را ویا حوصله مندی ات را.
من بجز یک شاخه گل که دربرابر مرقد میگذارم، چیزدیگرندارم،
جز تمام سرگذشت زندگینت را در دیدگانم مجسم میسازم، برویت درود میفرستم، ایگاش یکبار دگر بتوانم دست وپایت راغرق  بوسه سازم.

جایګاه مادر در اسطوره قدیم

جایگاه مادر
نجیبه آرش

در اسطوره ی قدیم آمده است که آیین زردشتی ارزش بیش از همه چیز را به زن و مادران نسبت داده ۰ به اعتقاد زردشت زن و مرد در آفرینش برابر و از یک ګوهر اند۰ به پاداشت راستکاری مادر ، بهشت را به او ارزانی نموده اند۰ اصلا در آیین زردشتی ( زمین نماد زن و مادر ) است۰ زیرا زمین مانند مادر بارور میشود و در آغوش میګیرد، زنده ګی ، سرسبزی و تراوت را به وجود می آورد و نګهدار است در عهد باستان اهورا مزدا به تساوی سه مرد و سه زن هستند۰ ایزد های مرد عبارت از « ایزد بهمن» ایزد اردبهشت» « ایزد شهر یار» و سه تن ایزد زنان عبار اند از « ایزد میترا مادر» فرشته نګه بان،  عهد پيمان و فروغ روشنایی۰« ایزد اناهیتا مادر» فرشته نګهبان عنصر آب « ایزد اسفندا ر مز» فرشته ی موکل بر ماه اسفند و نماد زمین بار ور که زمین در آن وقت خود نماد زن بود و میتوان ادعا کرد که در آن زمان به مادر حرمت زیادی داشتند۰ هر یک از الهه ها  وظایف خاصی را پیش میبردند میترا الهه   خوش اندام، بلند بالا ، توانمند ، بیدار خواب نګهبان ،میترا دارای هزار چشم و هزار ګوش وی نخستین ایزدی است که پیش از طلوع خرشید، جاویدانه بر فراز کوه البرز می آید ۰ او نخستین زنی است که از فراز بلندی ها سر بیرون کند و از آنجا تمام منزل ګاه آریا یی را دیده بانی کند، وی به همه چیز آګاه است و به همه زندګی میبخشد ۰ اهورا مزدا، میترا را در شایستګی ، همپاییه خود آفریده است و این امتیاز بزرګی است ! ؟
اناهیتا مادر، زنی  است توانمند ، درخشان و سوار بر ګردونه که چهار اسپ بزرګ و سفید، یک رنګ و یک نژاد که باد، تګرګ، باران و ژاله انرا میکشند۰ او به فرمان اهورا مزدا به زمین آمده تا دختران آماده بر زنا شوهری و زنان بار دار را در هنګام زایمان یاری رساند، در اویستا « اناهیتا » به پیکر دوشیزه جوان، زیبا و برومند میماند۰ وی جامه زرین ګرانبها و پر چین به تن دارد۰ ګشواره های زرین چار ګوشه ای از ګوش ها آویخته، ګردن بند بر ګردن نازنین بسته و بر فراز سر او تاج آراسته با یکصد ستاره جای دارد۰ از خلال اسناد متذکره چنین بر می آید که در آن عصر بسیار قدیم که هنوز خط و کتابت وجود نداشت ، نو آتش را کشف نموده بودند، ولی اهورا مزدا توجه خاصی به زنده ګی زنان و مادران داشت که فرشته ی از جنس خود شان نګهبان آرامش آنها تعیین نموده بود۰ و بخصوص هنګامیکه « اهورا مزدا» « جا  ماست» را برای همسری «پورچیستا» جوان ترین دختر خود بر میګزیند، از پورچیستا میخواهد که پس از رای زنی با خود و اندیشیدن با  خود تکلیف قبولی خود را به جا بیاورد ۰ بعدا به دختران خود و سایر دختران جوان ګفت: شما را اندرز میدهم که با اندیشه بشنوید و درستی بیاد بسپارید که با ګفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک زنده ګی کنید۰ بیګمان که این برای هر کدام شما پاداش نیک است۰زردشت در « ګات ها» هژده بار رسما از اسفندار مز یاد می کند، و با شکوه تر از همه در سروده های ۴۵ بند چهارم آمده است که اسفندا ر مز دختر اهورا مزدا خوانده شده و همه ساله بنام اسفندار مز جشن بزرګی بر پا میګردید، در آن روز مردان به همسران خود به پاس برده باری ها و فداکاری هایشان بخشش میدادند و بر این باور بودند که ستایش این یزد مادر ، مهربانی، عشق ورزی و همسری است۰ و هر ګونه نا مهربانی در حکم نا سپاسی و بی اعتناعی بر اوست۰ پس درین روز پیشه و کار را رها نموده به خجسته ګی هستی زن و مادر به جشن و پای کوبی می پرداختند و با پیشکش کردن هدایا به زنان و مادران از آنها سپاس ګذ اری مینمودند، همچنان زنان تمام کار های خانه را درین روز ویژه به پدران و پسران میسپردند۰
در کشور عزیزما افغانستان بعد از ګذشت قرن ها در تمام ادوار تاریخ که شاهد ظهور و اعتلا، سقوط اندیشه ها و ادیان مختلف بودیم، زنان و مادران نماد عالیترین سرچشمه ی حیات انسانی بشمار رفته اند۰ احترام وخدمت ګذاری به مادر را از بزرګترین وجایب خود دانسته اند و در فرهنګ پر بار کشور ما مادران را با صفات انسان دوستی، بزرګواری،شکیبایی،وفاداری،ازخود ګذری و حوصله مندی دانسته اند۰ بنا بر همین ملحوظا ت در تاریخ روز ۲۴ جوزا را روز رخصتی و جشن مادر نامیده اند که به ابتکار یک عده خانم های روشنفکر وتحصیل یافته: محترمه صالحه فاروق اعتمادی، محترمه کبرا نورزایی، محترمه لطیفه کبیر سراج،محترمه نفیسه مبارز مدیر مسول مجله میرمن،محفل شانداری در ریاست دمیرمنو تولنه بر ګذار میشد و به یک عده زنان برجسته و موفق هدایا توزیع میګردید۰

جایگاه مادرچنانکه در اولین محفل روز  جشن مادر شادروان ګل جان حبیب که چهار فرزند داکتر به جامعه تقدیم نموده بود مادر سال شناخته شد و مستحق جایزه ګردید۰ متاسفانه  سه دهه جنګ ها تمام عرصه های زندګی را بهم زد بخصوص بعد از هجوم به اصطلاح مجاهدین و طالبان سیا اندیش و زن ستیز، مادر با شرف افغان را به قربانګاه بردند، به زنجیر بستند و به اسارت کشیدند۰ و هر ګونه توهین، تحقیر،زجر، شکنجه،لت و کوب و سنګسار را بر آنها روا داشتند۰ وکابوس وحشتناک اسارت زنان رااز طریق رسانه های ګروهی به جامعه بین امللی انعکاس دادند و روان هزاران مادر با شرف و آزاده را که در تاریخ ګذشته اند نا آرام ساخته۰ در خاتمه جشن مادر را به پاس مادرانیکه نمونه شجاعت، پایمردی، مبارزات دادخواهانه و شاخص میهن پرستی و انسان دوستی بودند به همه زنان و مادران کشورم در خارج و داخل کشور تبریک و تهنیت میګویم۰
منبع و ماخذ ماهنامه پیک خبری ایرانیان