خدیا کفر نمیگویم ؛ اثر از کارو : بازنویس : امان کبیری

خدایا کفر نمیگویم؛ پریشانم

چه می خواهی تو از جانم ؟ 

مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی

خداوندا !

اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای تکه نانی

به زیر پای نامردان بیاندازی

ادامه خواندن خدیا کفر نمیگویم ؛ اثر از کارو : بازنویس : امان کبیری

کنگرۀ نخبه‌گان تبر به دست : استاد پرتو نادری

پیرمرد، در کنگرۀ نخبه‌گان تبر به دست، سخنان خود را این گونه به پایان آورد: یک سخن، من طرف‌دار صلح پای‌دار نیستم! صلح باید بی‌پای باشد!

نخبه‌گان تبر به دست! همه اعتراض کردند و سرو صدای غیرت افغانی در سالون کنفرانس پیچید. همه‌گان فریاد می‌زدند: ما صلح‌ پای‌دار می‌خواهیم، ما صلح پای‌دار می‌خواهیم! کسانی هم به یاد سینما رفتن‌های دوران نوجوانی، هی اشپلاق می‌زدند.

پیرمرد، مانند تن‌دیسی خاموش ایستاده بود و به گفتۀ مردم از این همه سر و صداها خم به ابرو نمی‌آورد. صداها که ته‌نشین شدند و فضا روشن، پیر مرد با صدای بلندی که گویی رستم، اکوان دیو را به مبارزه می‌خواند فریاد زد: آ های نخبه‌گان از دنیا بی‌خبر! مگر می‌دانید که من چرا طرف‌دار صلح بی‌پای استم؟ پاسخی نشنید. باز با صدای بلندتری تکرار کرد آیا می‌دانید که من چرا طرف‌دار صلح بی‌پای استم؟ باز هم پاسخی نبود.

ادامه خواندن کنگرۀ نخبه‌گان تبر به دست : استاد پرتو نادری

بازی با دم اژدها یا تعامل با حاکمان تروریست و انسان دشمن : مهرالدین مشید

تبدیل شدن افغانستان به مفرزۀ تروریسم  و احتمال تکرار حادثۀ سپتمبر

در حالیکه افغانستان تحت حاکمیت طالبان هر روز بیشتر از روز دیگر به مرکز گروه‌های تروریستی خطرناک جهان بدل می شود و به گونه ی چشمگیری پایگاه های آموزشی و مفرزه های گروه های تروریستی در شمال و جنوب این کشور در حال گسترش است. در همین حال خطر گروه های تروریستی و نفوذ این گروه ها از افغانستان به کسور های منطقه و جهان مانند القاعده و سایر گروه های تروریستی در حال افزایش است و رنج های زنان و مردان این کشور تحت حاکمیت طالبان مستبد و زن ستیز سنگین تر و وحشتناک تر می شود؛ اما کشور های منطقه و جهان، بویژه آن کشور هایی که خود را منادیان حقوق بشر می خوانند، بی توجه به غم های مردم افغانستان و واقعیت های دردناک این کشور بر مصداق سخن ” بازی با دم اژدها” هر روز با بیرون کردن نام طالبان از فهرست گروه های تروریستی خوان تعامل با این گروه ی غاصب و سلطه گر را گسترده تر می سازند.

ادامه خواندن بازی با دم اژدها یا تعامل با حاکمان تروریست و انسان دشمن : مهرالدین مشید

چرا سازمان ملل متحد با وجود همه تلاش ها تا هنوز نتوانسته است مشکل افغانستان را حل و فصل کند: احمد سعیدی

آیا این سازمان خیلی بی کفایت است یا مشکلات دیگری دامنگیر آن است.

به عقیده من نکات ذیل عامل ناکامی های سازمان ملل متحد در حل و فصل قضیه افغانستان شمرده میشود.

1. پیچیدگی داخلی افغانستان: افغانستان دارای تاریخ طولانی جنگ‌ها و اختلافات قومی، مذهبی، و سیاسی است. این مشکلات داخلی که ریشه‌های عمیق فرهنگی و تاریخی دارند، حل مسائل را بسیار دشوار می‌کنند.

2. مداخله قدرت‌های خارجی: قدرت‌های خارجی مانند ایالات متحده، روسیه، چین، و کشورهای منطقه همچون پاکستان و ایران، منافع مختلف و گاه متضادی در افغانستان دارند. این مداخله‌ها می‌توانند تلاش‌های سازمان ملل را تضعیف کنند یا حتی منجر به بی‌ثباتی بیشتر شوند.

ادامه خواندن چرا سازمان ملل متحد با وجود همه تلاش ها تا هنوز نتوانسته است مشکل افغانستان را حل و فصل کند: احمد سعیدی

خبر وفات خانم آزاده : آواز خوان معروف : داکتر احمد ناصر سرمست

با قلبی آکنده از اندوه و تأسف، خبر درگذشت بانو “آزاده”، یکی از نخستین آوازخوانان زن در تاریخ معاصر موسیقی افغانستان، را دریافت نمودم. زنده یاد “آزاده”، با اجرای آهنگ‌های چون من گلفروشم، سمنک، او‌ بته‌ والا، و لاله آزاد که با محترم استاد مددی اجرا شده است، در حافظه تاریخ موسیقی افغانستان و قلب دوستداران موسیقی و هنر افغانستان برای خودش جاه باز نموده است

مرحوم‌ “آزاده” به‌عنوان یک پیشگام در عرصه موسیقی، الهام‌بخش نسل‌های جدیدی از هنرمندان زن در کشور بوده و صدای او نمادی از پایداری در برابر تمام سختی‌ها و محدودیت‌ها بود که زنان هنرمند افغانستان با آن روبرو بوده اند.

ادامه خواندن خبر وفات خانم آزاده : آواز خوان معروف : داکتر احمد ناصر سرمست

 رحلت ژورنالیست بزرگ نبی پاکطین تسلیت باد!: سیلمان کبیر نوری

با درد و دریغ پیامی حاصل نمودم که جناب نبی ‌ پاکطین یک تن  از نخبگان طراز اول  ژورنالیزم کشور؛ روز چهارشنبه  ۷ سنبله ۱۴۰۳ خورشیدی برابر با  ۲۸ آگست ۲۰۲۴ میلادی، در اثر بیماری ایکه عاید حال شان شده بود، به عمر هفتاد سالگی بدرود حیات گفتند. 

این جانب به نمایندگی از دوستان و رفقا و عزیزان؛ این سفر بی برگشت آن روان شاد را به محترمان دکتور نبیل پاکطین، دکتور بکتاش پاکطین؛ انجنیر منیژه پاکطین؛ پامیر پاکطین؛ سایر اعضای فامیل محترم شان، خانواده همکاران ایشان در رادیو تلویزیون کشور و گستره مطبوعات و رسانه ها و راهیان راه مکتب ژورنالیزم افغانستان  و کافه هموطنان تسلیت عرض میداریم.

ادامه خواندن  رحلت ژورنالیست بزرگ نبی پاکطین تسلیت باد!: سیلمان کبیر نوری

صید گرفتار ؛ شعر از : استاد محمد اسحاق ثنا

چو برگی در شکنج پنجه های باد پاییزم 

به خواری و پریشانی و درد خود گلاویزم 

من آن صید گرفتارم به چنگ فتنهء صیاد 

ترحم کی بود او را به این حال غم انگیزم 

ادامه خواندن صید گرفتار ؛ شعر از : استاد محمد اسحاق ثنا

 خبر ناگهانی مرگ اسدالله ولوالجی : استاد پرتو نادری

همی‌گفتم که خاقانی دریغاگوی من باشد

دریغا من شدم آخر دریغا گوی خاقانی

وقتی از خاموشی دوستی چون اسدالله ولوالجی ناگهان خبر می‌شوی، مانند آن است که کسی سرت را با تمام نیرو بر دیوار سنگینی می‌کوبد و بعد تو می‌افتی تخت به پشت روی خاک سیاه!

خبر خاموشی اسدالله ولوالجی امروز همین‌گونه سرم را به دیوار سیاه سوگ و ماتم کوبید و لحظه‌هایی حس کردم که آسمان دور سرم می‌چرخد و چنان گردابی مرا در خود فرو می‌برد! او را در زندان پلچرخی شناختم،  سال 1363 بود، پیش از من چند سالی را آن‌جا سپری کرده بود.پناه‌‌گاهم بود، چقدر شیرین بود که دلتنگی‌هایم را با او قسمت می‌کردم. چند سالی از من خورد بود، اما این حس که همیشه او را چنان برادر بزرگی حس می‌کردم هیچ‌گاهی از من دور نشد.

ادامه خواندن  خبر ناگهانی مرگ اسدالله ولوالجی : استاد پرتو نادری

مخالفت با طالبان دفاع از حق است و نه دفاع از خاینان پیشین: مهرالدین مشید

طالبان نباید بخاطر شماری خاینان حق مشروع مردم افغانستان را انکار نمایند

رهبران طالبان آگاه باشند که افغانستان مرحله ی حساس و سرنوشت سازی را پشت سر می گذارد و شاید طالبان تصور نمایند که با راندن رهبران گروه های سیاسی، قومی و مذهبی به بهانه فساد چون ناخدایان مستقل زورق شکسته و توفانی افغانستان را به گونه ی انحصاری به منزل مقصود می رسانند و بدین بهانه مردم افغانستان را از حق مشروع و قانونی شان که همانا حکومت قانونی و مشروع است، برای همیش محروم می سازند. این در حالی است که‌ طالبان در حقیقت یک پروژه اند و برای بسر رساندن آن ماموریت یافته اند. حال بر طالبان است که در پی نجات افغانستان از وضعیت شکننده و دشوار کنونی اند و یا اینکه اشتباه ی گروه های جهادی را تکرار کرده و افغانستان و مردم آن را قربانی بازی های جیوپولیتیک کشور های منطقه و جهان می نمایند.

ادامه خواندن مخالفت با طالبان دفاع از حق است و نه دفاع از خاینان پیشین: مهرالدین مشید

“قانون” اسارت اسلامی افغانستان: میر عبدالواحد سادات

انگیزهء پرداختن به این موضوع، نشر سندی است که در روزهای اخیر از آدرس امیرالمومنین طالبان، تحت عنوان به اصطلاح قانون (امربالمعروف و نهی عن المنکر) نشر شده است. 

آماج بحث ما را موارد آتی تشکیل می دهد:

 سعی می نمایم تا بر مبنای عقلانیت سیاسی، بدون هرنوع روزمره زدگی و یا نسخه پردازی از برج عاج اروپا، با فکر کلان ملی و جوهر مترقی در مبارزهء تاریخی علم و جهل و جدل تاریخی سنت و تجدد که در صدسال اخیر در جدل مشروعه و مشروطه تداوم دارد؛ آرمان مشروطیت پدران سترگ معنوی ما را که در احوال جاری مبرمیت و فعلیت داشته و آینده نگر باشد، در برابر مانیفست زعامت طالبان و مافوق ارتجاعی و «اسارت طالبانی»، منشور منورانهء آزادی، ترقی و پدران معنوی ما و مشروطه خواهان را در برابر مشروعه قرون وسطایی آنان،  مطرح نمایم تا وجدان آگاه بشریت، از «غمگنانه باغ» ما آگاه باشند که تراژیدی نیم قرن اخیر و جاری شان معلول و محصول مداخله، تجاوز خارجی و جفای بزرگ جامعه بین المللی است. 

ادامه خواندن “قانون” اسارت اسلامی افغانستان: میر عبدالواحد سادات

دیدی گذرا بر اندیشه های اصلاحی در اسلام و جایگاه ی اسلام سیاسی« قسمت اول» :مهرالدین مشید

تروریسم بازتولید اسلام سیاسی و بی پایه بودن حاکمیت دینی

هرچند اسلام سیاسی پس از فروپاشی شوروی در دهه ی هشتاد بزرگ ترین شکست را در افغانستان تحربه کرد و مداخله دین در سیاست را زیر پرسش برد؛ اما پس از حاکمیت طالبان در افغانستان و به شگوفایی رسیدن گروه های تروریستی و وضع محدودیت های شدید طالبان بر زنان و مردان، افسار بستن به آزادی های بیان و نقض حقوق بشری افراد، ناکارایی اسلام سیاسی به گونه ی آشکار به نمایش درآمده است. این تجربه ی ناکام ضرورت بازخوانی دین را برای جدایی از حکومت و رهایی دین از چنگال افراطیت بیش از هر زمانی ضروری ساخته است

ادامه خواندن دیدی گذرا بر اندیشه های اصلاحی در اسلام و جایگاه ی اسلام سیاسی« قسمت اول» :مهرالدین مشید

وفات نبی پاکطین یک ضایعه فرهنگیست.

آنا لله و انا الیه راجعون

نبی پاکطین یک تن از نطاقان برجسته رادیو تلویزیون ملی رخ بر نقاب خاک نهاد. روانش شاد باد.

بااندوه فراوان اطلاع حاصل نمودیم که شبکه رادیو تلویزیون اسبق افغانستان و افغان فلم و ژورنالیست توانمند نبی جان پاکستان در کشور هندوستان به اثر مریضی قلبی به رحمت حق پیوست.

قدرمان پاکتین یک حوزه قدرتمند و بی نظیر، روزنامه نگار و نویسنده پس از اواسط قرن بیستم بود. پاکستان در کنار مدیریت و ریاست رادیو تلویزیون در بست های بالاتر نیز در انکشاف نخستین تلویزیون ملی در ولایات سهم گرفت.

وی برای مدتی ریاست آژانس اطلاعاتی باختر را نیز با مدیریت خوب رهبری کرد و دیپلومات عالی در وزارت خارجه شد.

روحش شاد و خاطراتش جاویدان باد

(یوسف هیواددوست- رادیو تلویزیون صدای افغان از دنمارک)

  نگاهی به دیوان اشعار نثار احمد ” نثاری”: مهرالدین مشید

از طفیل عشقری، شایق جمال و حیدری

بوریای فقر ما پهلو به دیبا می‌زند

این بیت را از آن جهت به عنوان حسن آغازین سخن برگزیدم که از یک سو بیانگر تاثیر پذیری شعر شاعران نامدار و سخنوران فرهیخته ی ادب فارسی بر جناب نثاری است و از سویی هم بیانگر تاثیر پذیری اندیشه های عرفانی جهان بینی فلسفی، جاذبه های فکری آنان بر وی است. چنانکه جناب نثاری با توجه به‌ عزت نفس و مناعت طبع خویش در ” سخن شاعر” چنین نگاشته است: من که جرات و اجازه ی آن را به خود نمی دهم که نام خود را در ردیف شعرای جلیل القدر زمان خود ثبت نمایم، مگر زخمه ی مضراب نگاه های نافذ، مهرآفرین، جذاب و توجهات آن بزرگوارانی که در رشد، پرورش و شدن من نفس ها سوخته اند؛ مرا وادار ساخت تا داشته هایی را که در حد برداشت، استعداد، قابلیت و دید خود از عرصه های مختلف عرفانی، ادبی، اجتماعی و سیاسی داشتم، بدست نشر بسپارم.

دیوان جناب نثاری با قطع و صحافت زیبا در ۶۵۸ صفحه به چاپ رسیده است که با “سخن شاعر” آغاز شده و بعد با تقریظی از نجم العرفا حیدری وجودی آذین یافته است. به دنبال آن “زنده گی نامه ی شاعر” نوشته ای از خواجه محمد نعیم صدیق، تقریظی از آقای افسر رهبین، شعری از نقشبند وجودی، تقریظی از سرمحقق اقای واجد، یادداشتی از مرحوم فطرت افغان و سخنی کوتاه در باره ی آقای نثاری و اشعارش، نوشته ی آقای” نادر خرم” زیور آرای دیوان او شده اند. پس از آن “حمد و مناجات”، “نعتیه ها”، “غزلیات، “رباعیات و دو بیتی ها”، “سروده های اجتماعی، “اخلاقی و سیاسی” شاعر و “یادداشتی هم از گرد آورنده ی این دیوان” قبول احمد نثاری به پایان رسیده است.

ادامه خواندن   نگاهی به دیوان اشعار نثار احمد ” نثاری”: مهرالدین مشید

چند غزل از میرزا ابوالپشم

گرچه در کیش محبت شکوه کردن خوب نیست

با مریضان دگر آب و هوای خوش نکوست

زخم ناسور هرکه دار سیر گلشن خون نیست

در جهان هر چیز از سر بگذرد درد سر است

درد اگر باشد سخن بسیار گفتن خوب نیست

آنچه ناممکن بود ضائع مکن اوقات خویش

چون  غنا آید،غم بیهوده خوردن خوب نیست

ادامه خواندن چند غزل از میرزا ابوالپشم

به یونسی عزیز و به همه بی‌سرپناهان سرزمینم؛از کابل تا نرخ تا بدخشان ؛بخش دوم: استادپرتو نادری

 که آسمانه‌یی جز اسمان ندارند!

(مثلث مهربانی)

بعد شنیدم که دوست من«یونسی» هی میدان و طی میدان از هفت کوه سیاه و جنگل و دریا گذشته و رفته است تا آن سرزمین های دور. شنیدم که در اتریش، کوهستانی‌ترین کشور اروپایی زنده‌گی می‌کند. زنده‌گی برایش گوارا باد! من کوه و کوه‌‌نشینان راهمیشه دوست داشته ام. یونسی عزیرم! آن کوهستان‌ها برایت گوارا و گشایش آور باد!

یونسی، شعر را با لحن خاصی می‌خواند  که گاهی مرا سرشار از خنده می‌ساخت. نمی‌دانم چرا همیشه بر می‌خاست چنان تندیسی از شکوه و زیبایی می‌ایستاد و دست می‌افشاند و بلند بلند می‌خواند:

« نادری» رخت سفر بند و برو جای دیگر

غیر رسوایی در این شهر چه نامی داری

این‌جا شعر «پناه باد» را که در همان روزهای اتاق‌ پالی سروده بودم، به «یونسی» عزیز اهدا می‌کنم و به همه بی‌سرپناهان سرزمینم. بی‌پناهانی که هر نظامی می‌آید آنان را بی‌پناه‌تر می‌سازد. این شعر را به بی‌پناهان سرزمینم اهدا می‌کنم که آسمانه‌یی جز آسمان ندارند! «یونسی»! پس از آن که تو رفتی، من پیش‌رفت بزرگی کردم دیگر در کوچه‌ها و پس کوچه‌های کابل به دنبال«اتاق» سرگردان نبودم؛ بلکه به دنبال«خانه»یی سرگردان بودم، از اتاق نشینی به هم‌سایه نشینی رسیدم. هنوز وضعیت برای من تغیر چندانی نکرده است. 

ادامه خواندن به یونسی عزیز و به همه بی‌سرپناهان سرزمینم؛از کابل تا نرخ تا بدخشان ؛بخش دوم: استادپرتو نادری

ماموریت طالبان؛ به استهزا کشاندن دین و تبدیل کردن اسلام به افیون توده ها : مهرالدین مشید

طالبان بیماران روانی اند و بر روی اعصاب مردم افغانستان رژه می روند

فرمان جدید رهبر طالبان مصداق این شعر زیبا است: “هر دم از این باغ بری می‌رسد – تازه‌تر از تازه‌تری می‌رسد.” این شعر بر حال و هوای رهبر طالبان و دم و دستگاه ی آنان صدق می کند که چگونه رهبر این گروه پس از به قدرت رسیدن هر از گاهی فرمان های زن ستیزانه ‌و انسان دشمنانه را صادر می کند. رهبر طالبان با صدور هر فرمانی برضد زنان هر روز گویی حادثه آفرینی های تازه می کند. او با این فرمان ها نه تنها حقوق زنان را پیهم زیر پا می گذارد و دست و‌پا های آنان را با زنجیر ها می بندد؛ بلکه زنان را در انتظار فرمان جدید و حادثه آفرینی تازه نیز می گذارد. فرمان اخیر رهبر طالبان دشمنی آشکار گروه ی طالبان را نسبت به زنان و حق آنان بیش از هر زمانی آفتابی گردانید و به این حقیقت مهر تایید گذاشت که رهبر طالبان دشمن قسم خورده ی زنان است و زیر چتر دشمنی با زنان ماموریت به استهزا کشاندن اسلام و تبدیل کردن دین به افیون توده ها را به انجام می رساند.

ادامه خواندن ماموریت طالبان؛ به استهزا کشاندن دین و تبدیل کردن اسلام به افیون توده ها : مهرالدین مشید

استاد واصف باختری ؛ بخش دوم:  داکتر عبدالله محمودی و احمد شاه ستیز

این نوشته داکتر صاحب عبدالله محمودی را که سال قبل به مناسبت وفات استاد باختری پوست کرده بودم، اینبار در بخش های مختلف بازنشر می کنم. 

با درود به داکتر صاحب عبدالله محمودی که صرفنظر از تشنجات و عناد های شخصی ، فامیلی ، سیاسی، برچسپ زنی ها و افتراهات، و برخوردهای ناصواب، در برابر استاد باختری ،در دوران که من به یاد دارم ، بسیار صادقانه ادای دین کرده اند و زنده یاد استاد واصف باختری را از اولین روز های اشنایی تا اخیر زندگی استاد به معرفی گرفته اند.

یاد استاد واصف باختری گرامی باد.

          دیدارهای هفته دو بار در کانون اخبارشعلۀ جاوید علایق و دوستی و قرابت شخصی ما را سبب شد. باری بنا بر فیصله سازمان من وباختری موظف به دیدار زنده یاد میوندوال فقید ادیب و فرهنگی پیشکسوت شدیم ، تا باعث جلب علاقه او به همسویی وهم جهتی با اخبار خود شویم .در نخستین دقایق صحبت ، میوند وال صاحب با کلمات متین و فخیم وطرزبیان نوین ونوسا زی و جمله پردازی واصف باختری روبروشد و بعد از کسب  استیذان که او را جلالتمآب ، وزیر صاحب و یا میوندوال صاحب بنامیم جناب شان زیاد متحسس شدند . بزودی دیوار های یخ فرو ریخت وقدرت ،

ادامه خواندن استاد واصف باختری ؛ بخش دوم:  داکتر عبدالله محمودی و احمد شاه ستیز

استاد قاسم افغان و شاه امان الله : نوشته میرعبدالواحد سادات

جواب تاریخی به اخلاف ملای لنگ که با تحقیر اهالی پر فضیلت موسیقی و شکستاندن آلات موسیقی آنان « فخر » مینمایند :

استاد قاسم افغان حامى بزرگ استقلال و شاه امان اله 

در بزرگداشت  سال روز احراز استقلال سياسى افغانستان و تبجيل از پاسداران سترگ استقلال ، جا دارد از نقش اثر گذار استاد قاسم افغان در ان صفحات شورانگيز تاريخ ، با قدردانى و افتخار ياد دهانی  نماييم و مقام والاى اين شخصيت بزرگ ملى و فرهنگى را گرامى بداريم كه جايگاه رفيع اين برليان تاريخ موسيقى و بنياد گذار موسيقى معاصر كشور ، اظهر من الشمس است . چنانچه استاد مددى از مفاخر موسيقى افغانستان در كتاب خود ( سرگذشت موسيقى معاصر افغانستان ) ، استاد قاسم را موسيقيدان جامع در تمام شقوق موسيقى كه بر همگان حق استادى داشته ، معرفى و ” مكتب قاسم ” و ” سبك قاسمى ” متعلق به او ميداند . 

ادامه خواندن استاد قاسم افغان و شاه امان الله : نوشته میرعبدالواحد سادات

(سالگرد ماتم ) این روز سیاه و  ماتم بر ملت ساحشور و غیور ما تسلیت باد؛ شعراز : وارث الشعرا نذیراحمد ظفر

طالب رســـــید و دزدان هر سو فرار کردند

چون موش های تر سو رو سوی غار کردند

این طـــــــالبان نا دان این چاکــــران دوران

از بهر غضب قــــــــدرت صد انتحار کردند

ادامه خواندن (سالگرد ماتم ) این روز سیاه و  ماتم بر ملت ساحشور و غیور ما تسلیت باد؛ شعراز : وارث الشعرا نذیراحمد ظفر

نوای باد ؛ هدیه به روان پاک استادواصف باختر: اسد روستا

نمیدانم چرا امشب نوای باد غمگین است

سرشکم بر رخم از خاطرِ ناشاد غمگین است

چرا مرغ سحر از ناله خاموش است در گلشن

گلوگاه اش مگر از ناوک صیاد غمگین است

ادامه خواندن نوای باد ؛ هدیه به روان پاک استادواصف باختر: اسد روستا

(دامنِ افلاک )اگر سوزی کتابم را بروی خاک بنویسم ؛ شعراز : سمیع حامد

به خون خود خطی بر دامنِ افلاک بنویسم

شعار سر بلندی را بروی خاک بنویسم

مکاتب را اگر از جهل بر بستید بروی من

به دشت و دره با هر سبزه و خاشاک بنویسم

کتابم را بسوزان باکم از آن نیست میدانم

ادامه خواندن (دامنِ افلاک )اگر سوزی کتابم را بروی خاک بنویسم ؛ شعراز : سمیع حامد