جنگ های بیهوده ایکه زیر نام دین چندین نسل را به قربانی گرفت : مهرالدین مشید

جنگ هاییکه رزم آوران رهایی بخش را به جنگ جویان نیابتی بدل کرد

پس از آنکه افغانستان در نتیجه ی جفا های گروه های جهادی و خیانت های کرزی و غنی در تبانی با شبکه های جهنمی استخباراتی بعد از جنگ های طولانی بالاخره در کام تروریسم سقوط کرد و امروز این کشور به مفرزه و پایگاه ی تروریستان خطرناک جهانی بدل شد. این پرسش در ذهن هر شهروند افغانستان خطور می کند که آیا جنگ در برابر رژیم دست نشانده ی شوروی و نیرو های شوروی که در واقع سرآغاز فاجعه در این کشور به شمار می رود، جنگی آزادی بخش بود یا اینکه نه این جنگ تحمیلی بر مردم افغانستان بود که رزم آوران رهایی بخش را قربانی جنگ های نیابتی و رهبران گروه های جهادی را به کارگزاران شبکه های استخباراتی بدل نمود.

ادامه خواندن جنگ های بیهوده ایکه زیر نام دین چندین نسل را به قربانی گرفت : مهرالدین مشید

من زمانیکه در کابل بودم : احمد سعیدی

من زمانیکه در کابل بودم سالیان درازی با آقای جاوید کوهستانی همسو، هم مفکوره و همگام بودم.

من حالا در اروپا هستم ولی او متاسفانه در پشت میله های زندان است، که انشاالله به یاری خداوند و کمک دوستان بزودی آقای کوهستانی از زندان آزاد میشود. از چند روز بدینسو که آقای کوهستانی در زندان بسر میبرد دوستان زیادی اظهار همدردی کردند که از آنها ممنون و سپاسگزارم.

ادامه خواندن من زمانیکه در کابل بودم : احمد سعیدی

افزایش خطر تروریسم از افغانستان و رویکرد های رقابت محور جهانیان : مهرالدین مشید

نجات افغانستان در گرو فرصت ها و چالش های بی پایان

با توجه به حاکمیت استبدادی و انعطاف ناپذیر طالبان و موجودیت اختلاف میان گروه های مخالف نظامی و سیاسی طالبان و از جهتی هم درگیری ها در اوکراین و تشدید تنش ها در غزه ‌و افزایسش کشمکش ها میان اسرائیل و ایران و گروه های نیابتی این کشور در منطقه که هر روز بر پیچیده گی اوضاع سیاسی و اجتماعی جهان می افزاید و تنش ها در سطح منطقه و جهان هر روز بالا می گیرد. این پرسش در ذهن هر شهروند افغانستان خطور می‌کند که

ادامه خواندن افزایش خطر تروریسم از افغانستان و رویکرد های رقابت محور جهانیان : مهرالدین مشید

دښاغلی یوسف هېواددوست پیام؛ دښاغلی عمر ننګیار د فرهنگی فعالیتونه په باره

د افغاني فرهنګیانو په ژوندون ستاینه او یادونه

قدرمن فرهنګي شخصیت ښاغلی عمر ننګیار .

د ګران او منلي فرهنګي او ټولنیز شخصیت ښاغلي عمر ننګیار له نوم سره افغاني فرهنګي ټولنې بشپړه پېژندګلوي لري چې څه نا څه نیمه پېړۍ یې د هنر او ادبیات له لارې د یو غوره طنز لیکوونکي، ژباړن ،ممثل،فلم جوړونکي او د ښه قلم خاوند په توګه د قدر وړ خدمتونه کړي او ښایي له همدې امله به و چې په روسیه کې د افغانانو د ملي-فرهنګي پیوستون ټولنې د فعالینو په نوښت د افغانستان د دغه پېژندل شوی طنز لیکوال محمد عمر ننګيار د نيمې پېړۍ فرهنګي خدمتونو قدر او ستاینه تېره يکشنبه د سپټمبر میاشتې پر ۱۵ نېټه په مسکو کې د يوې پرتمینې غونډې په ترڅ کې تر سره شوه.

ادامه خواندن دښاغلی یوسف هېواددوست پیام؛ دښاغلی عمر ننګیار د فرهنگی فعالیتونه په باره

قدر دانی انجمن همبستگی ملی-فرهنگی افغان‌ها در مسکو از فعالیت های ادبی و فرهنگی جناب محترم عمر ننگیار

انجمن همبستگی ملی-فرهنگی افغان‌ها در مسکو از پنجاهمین سال فعالیت‌های فرهنگی و ادبی طنزنویس محمد عمر ننگیار گرامیداشت بعمل آورد.

در این گردهمآیی که به اشتراک حدود پنجاه تن فعالین فرهنگی، اجتماعی و ادبی شهروندان افغانستان مقیم مسکو و کراسنادار مشمول زنان و مردان و ادوارد والنتینوویچ خندیکوف عضو اتحادیهٔ نویسنده‌های مسکو در رستورانت باکینسکی بولوار در جوار مارکیت یوژنیه وروتا برگزار شده بود، فعالین فرهنگی جمعیت افغان‌های مقیم مسکو هر یک داکتر شیرحسن حسن، داکتر شاه محمد گویا، مولاناشناس معروف شکرالله رحمانی، فعال فرهنگی و فعال حقوق زنان خانم اسما جان توریالی، شاعر مشهور زبان روسی ادوارد خندیکوف، استاد رحمت الله روند و عاکفی پیرامون فعالیت‌های فرهنگی و ادبی پنجاه سالهٔ محترم ننگیار صحبت کردند.

در بخشی از محفل پیام‌های واصله از جانب فرهنگی‌های معروف کشور چون استاد لطیف ناظمی، زرغونه ژواک، اسماعیل فروغی، ماریا دارو، سرگی انتیپوف، خورشیده همراقولووا، محمد یوسف هیواد دوست و ولادیمیر سیلیکین توسط محترم گویا و محترم سیف الله لاروی به خوانش گرفته شد.

ادامه خواندن قدر دانی انجمن همبستگی ملی-فرهنگی افغان‌ها در مسکو از فعالیت های ادبی و فرهنگی جناب محترم عمر ننگیار

پیام ماریا دارو در محفل بزرگ داشت فعالیت های فرهنگی و هنری جناب محترم عمر ننگیار بتاریخ ( 15 ) سپتامبر 2024 شهر ماسکو

ماریا دارو  کارمندا اسبق  رادیو  تلویزیون  ملی  افغانستان:

درود بر دانشمندان  و قلم بدستان حاضر در این مجلس  با شگوه!

من ماریا دارو که  شما عزیزان با من شناخت کافی دارید.احتراماتم راتقدیم حضورتان میدارم. 

 شما عزیزانیکه  در زیراین سقف  جمع شده اید واز کارکرد های  فرهنگی  جوانی  بنام عمر ننگیار سخن میگوید. ایکاش  حاضر میبودم. در هر حال  من ننگیار را شاید بیشتر از خودش میشناسم.

او زمانیکه  محصل  بود با ادره  هنرو ادبیات  مدیریت  درام و داستان  پشتو عقد قرار داد نمود و درکنار مرحمومین  فضل محمد -فضلی  و عبدالمنان ملگری و جانمحمد پلار صاحب  و سایر هنرمندان  و نویسند گان جوان  تجارب  تمثیل و نویسندگی اندوخت. و در رادیو درامها  و داستان ها  و سایر برنامه  های  فرهنگ  سهم فعال گرفت و بعداز مدتی به نوشتن بعضی مطالب در پروگرام  های  مختلف آغاز نمود. 

ادامه خواندن پیام ماریا دارو در محفل بزرگ داشت فعالیت های فرهنگی و هنری جناب محترم عمر ننگیار بتاریخ ( 15 ) سپتامبر 2024 شهر ماسکو

افسوس؛ شعر از : هارون یوسفی

زخمی ترین نشانه ی دنیاست این وطن

بیچاره و شکسته و تنهاست این وطن

هرگز به این کرانه نسوزد دلی کسی

بی سرپرست و بی سر و بی پاست این وطن

تاریک و تیره گشته٬ به آتش نشسته است

دیده به راه روشنِ فرداست این وطن

روزی نه شد که بی غم و سودا٬ به سر شود

میدانِ جنگ و فتنه و دعواست این وطن

از هر طرف صدای«من» و «قوم» و «ملت» است

بازیچه ی تبار و زبانهاست این وطن

بنگر به بامِ آبی و خورشیدِ روشن اش

آه ای خدا! چه خوب و چه زیباست این وطن

             هارون یوسفی

         24-9-2016

در سودای هنگامه شدن! نوشته از: یما ناشر یکمنش

صنف پنجم بود. در مکتب “دقیقی بلخی” دخترها و بچه ها با هم یکجا درس می خواندند. یکی از روزهای گرم تابستانی که چشم هایش از بسیار دیدن سوی تخته خسته بود، دنبال هیچ به صحن حویلی مکتب دوخته شد؛ و همان گونه بدون هدفی خاص به هر طرف نگاه می کرد. متوجه شد که پس از هر چند دقیقه، یک دختر را به ادارۀ مکتب می برند. وقتی این کار چند بار تکرار شد، ترسی او را فرا گرفت. نکند کاری از کسی سر زده باشد که او هم در آن شامل باشد؟ نکند گناهی از او سر زده باشد که خودش از آن خبر نداشته باشد؟

با داخل شدن هر دختر به ادارۀ مکتب، دلهره اش بیشتر شده می رفت که یکبار ملازم مکتب داخل صنف شد و صدا زد: “زهره را اداره خواسته است”. پاهایش سست شد. با هزار زحمت خود را از پشت ملازم تا اداره رساند. داخل که شد یکی از معلم ها صدا زد: “بخوان”. زبانش بند شد. چه را باید می خواند؟ باز گفت: “بخوان”. با لکنت پرسید چه را؟

بخوان که آوازت را بشنوم!

ادامه خواندن در سودای هنگامه شدن! نوشته از: یما ناشر یکمنش

چتر بزرگ ملی افغانستان، چراغ راه امید مردم افغانستان : نور محمد غفوری

متن مکمل بیانیهٔ اینجانب نور محمد غفوری در کنفرانس اعلان چتر بزرگ ملی افغانستان در دنمارک که به تاریخ ۲۸ سپتمبر ۲۰۲۴ خلاصهٔ آن به حضور مشترکین کنفرانس قرائت گردید، به خوانندگان محترم تقدیم می گردد: 

(بِسمِ اللهِ، تَوَکلْتُ عَلَى اللهِ، وَ لَا حَولَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِالله)

جای مسرت و مباهات است که امروز در این کنفرانس اعلانِ مرکز واحد سیاسی نیروهای وطندوست و ترقی پسند افغانستان تحت نام (چتر بزرگ ملی افغانستان) صورت می گیرد. قسمیکه شما حاضرین محترم خود می بینید و بینندگان تلویزیون و کلیپ های ویدیوئی انترنیتي نیز خواهند دید، در آغازین مجلس رسمی و جمعی این چتر سیاستمداران، دانشمندان، استادان، جوانان، زنان از کتگوریهای مختلف جامعهء افغانستان حضور بهم رسانیده اند.

ادامه خواندن چتر بزرگ ملی افغانستان، چراغ راه امید مردم افغانستان : نور محمد غفوری

به‌یاد عاصی عزیز و بزرگوار ؛ شعر از : داکتر وحدت الله درخانی

بیا دلبر که تا یکجا شویم ما

 از این گم‌گشته‌گی پیدا شویم ما

 بیا که چون قناری‌های عاشق

 ز کنج این قفس رها شویم ما

 بیا تا دست یکدیگر گرفته

 روانه بر چمن‌زارها شویم ما

 بسوی بیکران‌ها راه بگیریم

ادامه خواندن به‌یاد عاصی عزیز و بزرگوار ؛ شعر از : داکتر وحدت الله درخانی

به جوانان عزیز کشورم! : داکتر ملک ستیز

این درس زندگی‌ام را از دنیای آموزش و فراگیری با شما شریک می‌سازم. شاید روزی به درد تان بخورد. این درس نتیجه سال‌های دراز درس‌خواندن و درس‌دادن من است و به خون جگر بدست آمده است. اما حالا این درس را برای سه دقیقه مرور کنید و اگر از آن چیزی آموختید با دیگران شریک سازید.

من سه نوع دانش‌جو را می‌شناسم.

۱. دانش‌جوی فعال

این دانش‌جو به مفاهیم یک درس و بحث‌های دانش‌گاهی توجه دارد. حتا قبل از آغاز بحث به ساختار و اجندا آن توجه کرده است. او در جریان بحث مفاهیم را با تحلیل آموزگار، متخصص و سخن‌ران به بررسی می‌گیرد. این دانش‌جو پرسش‌های در ذهن خود از جریان بحث می‌پرواند و تلاش دارد تا به آن پاسخ یابد. در بحث‌های حضوری دانش‌جوی فعال حتما پرسش‌های را مطرح می‌کند و در جریان بحث یادداشت می‌گیرد. او در ختم بحث عمل‌کرد آموزگار، سخن‌ران و نقش خود را در بحث به چالش می‌کشد و ارزیابی می‌کند.

۲. دانش‌جوی کم‌تر فعال

ادامه خواندن به جوانان عزیز کشورم! : داکتر ملک ستیز

بیا که گریه کنیم. : ملک ستیز

در ۲۸ سپتامبر سال ۲۰۲۰ در کابل جان بودم. وضعیت سیاسی نا به‌هنجار همه‌ی زندگی مردم را فرا گرفته بود. انتحاریون‌که برای رسیدن به حوریان بهشتی در تلاش و عجله‌ی عجیبی بودند، روزانه خود را در هر گوشه‌ی از کشور می‌کفاندند. خون، کشتار و بدبختی بر زندگی مردم سایه افکنده بود. دزدانی در قدرت و دزدانی در اپوزسیون جا عوض می‌کردند. گهی وزیر، گهی منتقد، گهی سفیر، گهی وکیل و اگر هیچ‌جایی باقی نمی‌ماند به لشکر مشاوران مزدبگیر بی‌کار و بی‌مایه می‌پیوستند. چور، چپاول و فرصت‌طلبی همه‌جا را درنوردیده بود. دزدان حرفه‌ای، دولت را به خزانه و وسیله غنیمت‌جویی تبدیل کرده بودند. آن‌ها از یک‌سو افغانستان را چور می‌کردند و از سویی‌دیگر به فکر برون‌کشیدن دارایی‌ها و خانواده های خود از کشور بودند. قدرت‌مندان با بکس‌های آماده برای سفر و فرار به دفاتر می‌رفتند و برنامه های زندگی را در برون از کشور فراهم ساخته بودند.

ادامه خواندن بیا که گریه کنیم. : ملک ستیز

●عاصی؛ کِچکِنی از شاعرانه‌گی مُفرط : جاوید فرهاد

•کم‌تر شاعری را در دهه‌ی شصت هجری-خورشیدی می‌توان سُراغ کرد که به‌پیمانه‌ی زنده‌یاد “قهار عاصی” حسِ لب‌ریز از شور و شاعرانه‌گی مُفرط داشته باشد:

“حرف از تو زدیم شعر بشنفتدش

خاموش نشستیم، گُهر سفتندش

نامِ تو گرفتیم، سرودش کردند

تصویرِ تو کردیم، غزل گفتندش” (قهار عاصی)

•ویژه‌گی دیگر عاصی این بود که در کنار زبانِ سرشار از غِنا و تغزّل، سیاستِ شاعرانه‌ و رگه‌های اندیشه‌ی حماسی و میهنی را یک‌جا در ظرفِ زبان می‌ریخت و هنرمندانه از این یک‌جا سازی، آمیزه‌ای به‌نام شعر تحویل می‌داد: 

“بيا كه گريه كنيم! 

ادامه خواندن ●عاصی؛ کِچکِنی از شاعرانه‌گی مُفرط : جاوید فرهاد

در سوگ رفتنت « عاصی »شعری سروده‌ام : ابوالپشم

ای قامتِ بلندِ نجابت!

آنروز ها که پرچمِ آزادی را 

در عرصه‌ی سکوتِ سیاه سخن‌وران

بی هیچ ترس و واهمه افراختی بلند

بسیار شاعرانِ جبونِ سخن‌فروش

از کارزارِ شعر و شهادت گریختند

آنروز ها

ادامه خواندن در سوگ رفتنت « عاصی »شعری سروده‌ام : ابوالپشم

یادی از« یادگار ابریشم» : نیلوفر راعون

جعبه ی نامه ها را که گشودم، چشمانم را “یادگار ابریشم” در پیله ی هیجان و شادمانی پیچاند. این کتاب شیوا را با دست نویس زیبای گردآورنده ی این اثر، استاد صبورالله سیاسنگ به دست آوردم. 

یادگار ابریشم دربرگیرنده ی تمام گفت گو ها و نوشته هاییست که از قلم بانو کامله حبیب در سال های ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۲ در مجله ی سباوون به نشر رسیده بودند. از مصاحبه ها با هنرمندان و آواز خوانان سرشناس آن زمان تا سرگذشت سیاه و تاریک دختران و زنانی که گل های زندگی شان با دستان آلوده ی یک عده  مردنما ها پر پر شده بود. 

ادامه خواندن یادی از« یادگار ابریشم» : نیلوفر راعون

تاریخچه ی ضرب المثلها و حکم : دوکتور فیض الله نهال ایماق


باید گفت که فولکلور – خزینه ی ملی یک کشور است ، باید خزینه ی ملی را تا حد توان  نگهداشت.اگر ثروت فولکلوریک درج و نشر نشود، در اثر گذشت زمان از دست میرود.     

بر شما معلوم است که ادب شفاهی پهناهی گسترده دارد. و مطابق نظریات دانشمندان به چهار دسته تقسیم شده است . 

۱ – داستانها؛

۲- اشعار و نشیده ها؛

۳- سرود ها  و بازیهای کودکان؛

۴ – أمثال و حکم.

ادامه خواندن تاریخچه ی ضرب المثلها و حکم : دوکتور فیض الله نهال ایماق

د جلا وطنه حکومت ټولنیزه- کلتوري خوا : نور محمد غفوری


د خبرونو او مطبوعاتو له مخې داسې ښکاري چې په افغانستان کې د جلاوطنه حکومت د جوړولو موضوع ورځ تر بلې مهمه بلل کيږي او دادي همدا اوس دریو نفرو ځانونه په تبعید کې د افغانستان د حکومت ولسمشران بللي دي. له دې کبله ګټوره ده چې زموږ وطنوال ددې موضوع په اړه کافي معلومات ولري، تر څو وکولای شي په ښه ډول  په دې اړوند د خپل وطن په ګټه موضع ونیسي. ما په مخکې دوو لیکنو کې د جلاوطنه حکومت د ماهیت او د هغو د اقتصادي اړخ په اړه توضیحی لیکنې وکړې او دادي اوس د هغه په ټولنیز- کلتوري اړخ باندې رڼا اچول غواړم.

ادامه خواندن د جلا وطنه حکومت ټولنیزه- کلتوري خوا : نور محمد غفوری

یک تصویر و هزاران هزار  سخنی : مهرالدین مشید

روزی خواستم، چیزی بنویسم و موضوع را انتخاب نکرده بودم. رخداد های افغانستان و جهان را مرور می کردم که ناگهان آرامگاۀ حیدری وجودی چشمانم را به خود خیره گردانید. یک باره دغدغه های سیاسی را از من ربود و حیرت زده گی های ادبی و عرفانی در من غلبه پیدا کردند و گویی در یک چشم زدن من را به خود مجذوب گردانیدند. یک باره متوجه شدم که تصویر ها بهتر از حرف ها و کلمه ها سخن می گویند. از همین رو بوده که اشکال برای انتقال مفاهیم قدامت بیشتری دارند. بر بنیاد تاریخ اختراع خط، انسان ها برای گفت و گو نخستین بار از سمبول ها استفاده کردند.

ادامه خواندن یک تصویر و هزاران هزار  سخنی : مهرالدین مشید

برای سیاسنگ مهربان و کار زیبایش: «یادگار ابریشم» : نوشته بانو نازی مظفری

ممکن است تصویر ‏‏۱ نفر‏ و ‏نوشتار‏‏ باشد

دو سال قبل با نوشتن «آتش در پائیز» با صبورالله سیاسنگ آشنا شدم. آدمی مهربان، پرکار، متواضع و بی‌ادعاست. از همان موقع علاقمند شدم که تمام کتاب‌هایش را داشته باشم و در وقت های آزادم از خواندنش لذت ببرم تا لحظاتم را زیبا کنم. برنامه این بود که وقتی هالند بروم با خانم منیژه نادری هماهنگی کرده کتاب‌ها را دریافت کنم. اما به‌خاطر تنبلی خودم و این‌که همیشه بدون برنامه‌ریزی قبلی هالند رفتیم، موفق نشدم کتاب‌های مورد نظر را تهیه کنم. بلاخره تصمیم گرفتم به خانم منیژه نادری زنگ بزنم و خواهش کنم که کتاب‌ها را برایم ارسال کند.

ادامه خواندن برای سیاسنگ مهربان و کار زیبایش: «یادگار ابریشم» : نوشته بانو نازی مظفری

ستیز خوب، قهرمان مهربانی و آشنایِ جان من! 

امروز پُست (فرهاد دریای من کی بود) ترا در فیسبوک خواندم. با خوانش‌ اولین‌ سطرها ناگهان زمان به عقب برگشت و در سراشیب رویایی سال‌های لغزیدم که درختان اکاسی پیره‌دار عشق‌های ساده‌ و کابلی بودند و ما احمدظاهر می‌شنیدیم و شبانه دور از نظر اهل خانه “پُتَکی پُتَکی” گریه می‌کردیم … واژه‌هایت مرا به سال‌های بُردند که تازه آواره شده بودم و ترانه‌های آوار‌گی را خسته خسته در گلو می‌شکستم اما مجال سرودن نبود، نه می‌توانستم بمانم، نه می‌توانستم برگردم …

ادامه خواندن ستیز خوب، قهرمان مهربانی و آشنایِ جان من! 

فرهاد دریای من کی بود؟ : نوشته پ ملک ستیز

 

فرهاد دریای من موهای حلقه‌ا‌ی خرمایی‌رنگ و چشمان دریایی داشت. ابرو ها و تار های تازه‌دمیده بر پشت لبش رنگ حنایی داشتند. در آن سال ها تازه دهه‌ی پنجاه خورشیدی آخرین روز ها و شب‌های شوم‌اش را به حافظه تاریخ پر آشوب سرزمینم می‌سپُرد. فرهاد دریای من چنان عاشقانه ظهور کرد که آوازش خیابان‌ها و  ‌پس‌کوچه های کابل، هرات، مزار و قندهار و بامیان گرفته تا دره های پنجشیر و خوست، کنر و نورستان را درنوردید. راستش من با واژه‌ی عشق از زبان و ترانه های احمد ظاهر جان آشنا شدم. احمد ظاهر یک تا دو دهه، بزرگ‌تر از من بود و صدا و ترانه هایش از نسل پیشین به گوشم آشنا، در دلم نشسته و در وجودم نهادینه شده بود. ناگهان حاثه‌ی دردناکی اتفاق افتاد و احمد ظاهر این بلبل خوش‌الحان نسل جوان را با صدای اطلسی‌اش از میان ما بُرد. مرگ احمد ظاهر درست زمانی اتفاق افتاد که من ۱۵ سال داشتم.

ادامه خواندن فرهاد دریای من کی بود؟ : نوشته پ ملک ستیز

جهان برای مهار نمودن طالبان فراتر از دادگاهی شدن آنان عمل کند : مهرالدین مشید

دین طالبان بن بست موجود شکسته می شود

پس از هشدار وزیران خارجه جرمنی، استرالیا، کانادا و هالند مبنی بر اینکه هرگاه وضعیت زنان و دختران افغانستان بهبود نیابد، طالبان را به محکمه بین‌المللی عدالت خواهند کشاند. بسیاری از کشور های جهان از این طرح حمایت کرده و از طالبان خواسته اند که نقض بر حقوق زنان و دختران در افغانستان پایان بدهند. در صورتیکه طالبان به این خواست جهانی پاسخ مثبت ندهند. در آنصورت کشور های یادشده از دادگاه ی بین المللی خواهند خواست تا تخطی ها و جنایت های بشری طالبان را مورد بررسی قرار بدهد‌.

ادامه خواندن جهان برای مهار نمودن طالبان فراتر از دادگاهی شدن آنان عمل کند : مهرالدین مشید