طالب رخ بدل میکند تا داعش ظهورکند : عبدالناصر نورزاد

 به وحشت انداختن مردم از حضور و استقرار گروهک های تروریستی خارجی مثل داعش شاخه خراسان، چیزی تازه ای نیست که تبلیغات به نفع آن صورت می گیرد. افغانستان کشوری که حد اقل چهار دهه است درگیر این چنین نیرنگ بازی ها است، وحشتی از احتمال براه اندازی چنین شوبده بازی ها ندارد. همه چیز بعداز سقوط ناگهانی سقوط جمهوریت و دسیسه سردسته  های جمهوری سه نفره، نابود شده است. ترسی برای از دست دادن چیزی یا جای وجود ندارد. می گویند: “آن که ندارد چیزی، نهراس از از دست دادن آن”. اما نگرانی معقول در این خصوص،  این بار این است که این برنامه ی بزرگ نمایی شده ای استقرار و بزرگ سازی پروژه داعش، می تواند در درازای زمان هم برای افغانستان و هم برای همسایه هایش چالش بیافریند.

ادامه خواندن طالب رخ بدل میکند تا داعش ظهورکند : عبدالناصر نورزاد

کتاب و کتابخانه : زبیر پاداش

دوست داشته باشیم یا نه، کتاب و کتابخانه به شکل امروزی، دیر یا زود برای همیشه فراموش خواهد شد و آیندگان، از ما نیاکان خود، با لبخند و شگفتی یاد خواهند کرد و به یکدیگر توضیح خواهند داد که روزگاری ما انسانها، برای ذخیره کردن دانش و دانسته‌های خود و دیگران، صدها و هزاران مترمربع فضا را اشغال می‌کردیم و درختان را می‌بریدیم و کاغذها را به هم می‌دوختیم و می‌چسباندیم و در کتابخانه‌های بزرگ، کنار هم می‌گذاشتیم.

شاید شگفتی آنها از این رفتار ما، چیزی شبیه شگفت‌زدگی ما از رفتار نیاکانمان باشد که پیامها را با دود یا با کبوتر نامه‌بر برای یکدیگر ارسال می‌کردند.

ادامه خواندن کتاب و کتابخانه : زبیر پاداش

ماما شوخک کی بود؟ : نذیر ظفر

مجله شوخك كه از جمله مجلات طنزى وطن بود در سال ١٣٤٩ خورشيدى به همت مرحوم عبد العزيز مختار اقبال چاپ يافت.

صاحب امتياز و مدير مسؤول آن مرحوم عبدالعزيز مختار بود و اين مجله پس از ١٦ سال وقفه نشراتى در زمان حكومت شهيد نجيب الله كه جرايد، مجلات، و روز نامه هاى غير دولتى دوباره به فعاليت هاى نشراتى شان اغاز نمود؛ مجلهِ شوخك نيز فعاليت خود را از سر گرفت.

اين مجله به هيچ حزب و سازمان سياسى وابستگى نداشت و در پشتى مجله با خط دُرشت نوشته شده بود:

اين مجله با هيچ سياسى و سپاهى ، شور و بى نمك، افراطى و ارتجاعى ، گرو هاى هنرى و بى هنر حتى تاجر پوقانه و معتادين شير و تخم پودرى قرابت و خويشاوندى ندارد.

ادامه خواندن ماما شوخک کی بود؟ : نذیر ظفر

هجوم ملخ های مرگ : داکتر حمیدالله مـفـیـد

مردم افغانستان روز های سیاه و پر ادباری را می گذرانند. 

خفاشان خون آشام از جنوب به کمک باد های خشن همسایه در این کشور هجوم آوردند و با سازشی که با همسونگران همخون کردند، تمام روزنه های نور وروشنایی را بستند ودرخت دموکراسی را از بیخ کشیدند.

همین اکنون نهاد تیر ای خود را آشکار کردند واستقرار سلطه ای خود را بر زمینه ای از نفی دموکراسی ، نفی تبار ها ، نفی فرهنگ زبان فارسی و نفی دست آورد های مدنیت و انسانیت تحکیم می بخشند. 

این چنین دورانی به ناگزیر پایدار نخواهد ماند. جبر زمان و تاریخ  بدون تردید این خفاشان وحشی را  با لگد سنگین خود  در هم خواهد کوبید. مگر نسل ما و نسل پسین  در این کشاکش  اندوهبار  زیانمند خواهند شد که بی گمان سخت کمر شکن  خواهد بود. زیرا چهره ای ستیهنده و پیورزگرای ددمنش حاکم  هر اندیشه ای آزاد و دگر را  دشمن می پندارد  وپیروزی خود را در نابودی دیگران می جوید.

ادامه خواندن هجوم ملخ های مرگ : داکتر حمیدالله مـفـیـد

بمناسبت روز جهانی کودک : حنیف حریف

وضیعت اسفبارکودکان جنگزده وعذاب کشیده افغانستان درطی یک سال حاکمیت«امارت سیاه وتحجرگرای تالبی»

به این مناسبت قبل ازهمه به اسناد پذیرفته جهانی مراجعه وبخشی ازاصل های مندرج«کنوانسیون حقوق کودک»مصوب نومبر سال ۱۹۸۹سازمان ملل راکه کشور های عضو، متعهد به تطبیق آن نیز میباشند، شریک می سازم .

ادامه خواندن بمناسبت روز جهانی کودک : حنیف حریف

نقدکوتاه برنقدها وگفته ها : میتراارشادی عاصی

از استاد غزل حافظ بزرگ شروع می کنم که فرمود 

ما نگوئیم بد و میل به ناحق نکنیم

جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است

کار بد مصلحت ان است که مطلق نکنیم

رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم

سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم

هر سال هر بار جسته و گریخته و گاه و بیگاه پراگنده تر از باطن و متن گفتار ها و نوشتار هایی در مورد عاصی می شنوم و می خوانم که بیشتر بار قصه گویی دارد تا یک نثرادبی و یا نقد ادبی.  وقتی که ما چهار چوب دنیای ادبی و شعری یک شاعر را با خس و خاشاکهای حاشیه ای پر میکنیم تنها قصه هایی ساخته ایم که بیشتر برای شب نشینی های شب یلدای ما مفید است تا بها دادن و قدر نمودن ازهنرمندی یا شاعری از مرز و بوم بی در و پیکر ما.

ادامه خواندن نقدکوتاه برنقدها وگفته ها : میتراارشادی عاصی

اشعار عاصی ازنظر بینش شاعرانه؛ چشم گیر و رنگارنگ است : استاد پرتو نادری

شعر عاصی از نظر موضوع و بینش شاعرانه به گونۀ چشم گیری گسترده و  رنگا رنگ است. این گسترده‌گی گونۀ از تنوع زبانی را در شعر او  نیز سبب می شود. چنان که گاهی باشاعری رو به رو می شویم با زبان، حس و دریافت حماسی، گاهی هم رگه‌های نگرش عارفانه را در شعر او می بینیم و زمانی هم با شاعری سروکار داریم که عاشقانه می سراید و سروکارش با تغزل است. با این همه، او بیشتر یک شاعر سیاسی – احتماعی است که هدف‌مندانه در خط مقاومت در برابر استبداد می ایستد که گاهی این ویژه‌گی در شعرهای تغزلی او نیز راه پیدا می کند. چگونه‌گی زبان او نظر به موضوعات شعرهایش دگرگونه می شوند.

ادامه خواندن اشعار عاصی ازنظر بینش شاعرانه؛ چشم گیر و رنگارنگ است : استاد پرتو نادری

 نسل کشی ها وکوچ دادن های اجباری : اسماعیل فروغی

نسل کشی ها و کوچ دادن های اجباری اهالی بومی ولایات شمال ومرکزافغانستان ازخانه های اجدادی شان و جابجاکردن کوچی ها و وزیرستانی های دوسوی مرز درخانه ها وقریه های مردم ، یکی ازاهداف اصلی وخصمانه ی طالبان وحامیان پاکستانی شان علیه سایراقوام است .

براساس مستندات نهادبین المللی ” دیده بان حقوق بشر ” ، روند نسل کُشی و کوچ دادن های اجباری که گذشته ی سیاه تاریخی درافغانستان داشته و به دوران حکمرانی امیرعبدالرحمان خان می رسد ، هم اکنون درولایات مختلف افغانستان – ازدایکندی تا هلمند ، قندهار، ارزگان وهرات وازپنجشیرواندراب ها تا بلخاب ، تخار ،غزنی ، فاریاب ، بلخ وبدخشان ، باشدت ادامه داشته ، طالبان بیرحم ،هموطنان هزاره و شیعه ی ما را، تاجیکان واوزبیکان را مجبوربه ترک خانه ها و زمین های شان می کنند. این نهاد بین المللی ، اینهمه کوچ دادن های اجباری را یک جنایت بزرگ بشری ومجازات گروهیِ مغایربا حقوق بین الملل خوانده است .

ادامه خواندن  نسل کشی ها وکوچ دادن های اجباری : اسماعیل فروغی

نامه سرگشاده انجمن حقوق دانان افغان در اروپای به سرمنشی ملل متحد : میر عبدالواحد سادات

  ·  · نامه سرگشاده انجمن حقوقدانان افغان در اروپا به جلالتمآب سرمنشی ملل متحد۲۹ اگست ۲۰۲۱جلالتمآب انتونيوگوتراش سرمنشى سازمان ملل متحدبا تقديم احترام فايقه!در احوالي كه فاجعه و ماتم بزرگ ملى در افغانستان محصول عملكرد ناقص و مبين ناكامى “جامعه بين‌المللى” و شكست فضاحت‌بار اخلاقى دولت ايالات متحده امريكا و متحدان آن، ناشى از عدم رعايت تعهدات حقوقى و اخلاقى شان مى‌باشد و عواقب اسفبار آن

بعد از دو دهه حضور گستردۀ آنان و تحميل جنگ و كشتار و صرف ملياردها دالر، سقوط پر ابهام دولت، خلاى قدرت و تبديل افغانستان به مأمن امن شرارت پيشه گان بين‌المللى مى باشد، براى افغانان مظلوم كه تراژيدى خونبار شان معلول مداخله و تجاوز خارجى است و “جامعه جهانى” كه مكلفيت اخلاقى (Moralobligation) شان در قبال افغانستان اظهر من‌الشمس مى‌باشد، به آنان خيانت نموده است

ادامه خواندن نامه سرگشاده انجمن حقوق دانان افغان در اروپای به سرمنشی ملل متحد : میر عبدالواحد سادات

رویت استاد « شیدا» وعوض بچه ی کربلایی : جاوید فرهاد

“عوض‌علی بچه‌ی کربلایی” را که با محنت؛ اما با صداقت و لب‌خند بر لبانش هر  روز باربری می‌کرد، همه باشنده‌گان شهر کهنه (مُراد خانی، سراجی، آهنگری، شوربازار، بارانه، گذر علی‌رضاخان، چنداول، عاشقان و عارفان، دروازه‌ی لاهوری، گذر پخته‌فروشی، هندو گذر، گذر خرابات و اهالی تخته پُل می‌شناختند.

خانه‌اش در “مُراد خانی” بود و هر روز بامداد، هم‌زمان با بانگ خروسان محله از خانه می‌برآمد و کله‌ی صبح نزدیک “پُل یک پیسه‌گی” یا نزدیک مسجد “پل خشتی” می‌ایستاد تا به پیشه‌ی شریفِ باربری‌‌ (جوالی‌گری) بپردازد.

ادامه خواندن رویت استاد « شیدا» وعوض بچه ی کربلایی : جاوید فرهاد

بخاطر حقوق کاپی و حفظ حقوق هنرمندان : نوای ناشناس

استاد ناشناس سالها پیش از ظاهرشاه خواسته بود تا برای مسئلهٔ کاپی رایت موسیقی افغانستان کاری کند برای آن شاه این مسئله ارزش نیافت و آن را نادیده گرفت. سپس در دوره های بعدی هم به «حقوق کاپی» موسیقی افغانستان پرداخته نشد.

اینک اقدام استاد ناشناس راه افتاده است و وکیل مربوطه با دستیارانش آهنگهای استاد ناشناس  را از شماری از صفحاتی که حقوق نشر آنها را ندارند، حذف کرده اند و سلسله هنوز جریان دارد. 

برای معلومات در زمینه خوب است بدانیم که موسیقی در کل دو گونه حقوق دارد، حقوق کامپوز یا ساختار موسیقی که شامل (سرود و طرز موسیقی، آوازخوان) میشود و حقوق ثبت آهنگ که صرف به دستگاه و یا موسسه‌یی متعلق میشود که آهنگ را ضبط کرده است.

ادامه خواندن بخاطر حقوق کاپی و حفظ حقوق هنرمندان : نوای ناشناس

کژبین همه را نابودمیکند؛ حتا خودش را : استاد پرتو نادری

(۲)

این داستان در منابع دیگری پارسی دری نیز آمده است. چنان که شییخ فریدالدین عطار این داستان را در کتاب«اسرارنامه» این گونه به نظم کشیده است.

یکی شاگرد احول داشت استاد

مگر شاگرد را جایی فرستاد

که ما را یک قرابه روغن آن‌جاست

بیاور زود آن، شاگرد برخاست

ادامه خواندن کژبین همه را نابودمیکند؛ حتا خودش را : استاد پرتو نادری

سمنگان چه معنی دارد؟ – : بهرالدین شارق

سمنگان یکی از مناطق کهن با تاریخ دیرینه آن یکی از ولایات تورکستان جنوبی می باشد. در اکثر تواریخ و لغات نامه های گذشته و معاصر فارسی ذکر آن نیز بنام یکی از ایلات تورکستان قید و ثبت  گریده است . 

مردمان آن به سوار کاری مشهور بوده در بزکشی ( اوغلاق در اصل آلاق می باشد ) و شکار به ویژه آهو علاقه فراوان دارند ، همچنان در  رشد فرهنگ،  زراعت وصنعت نیز سطح بالایی دارند که از جمله بادام آن شهرت جهانی دارد. 

در گذشته های دور قبل از اسلام در این سر زمین دین زرتشتی و بودایی حاکم و ساکنین آن پیرو  این دو آئین بوده اند که نماد های باقی مانده آن گواه این حقیقت است .

در سمنگان ساکنین بومی آن اقوام تورک با قدمت چندین  هزار ساله داشته عبارت از اوزبیک ها مشتمل بر اقوام  قونغرات، لقی، بیک،سرای، اویماق، تاتار، تورکمن،چغتای،قپچاق وغیره می باشند  زندگی دارند و هم اقوام تورک فارسی زبانان  عبارت از ( تاجیک و هزاره ) می باشند که  در حدود ٪۵۰ آنها به زبان مادری( اوزبیکی) صحبت می کنند . اکثریت جمعیت این ولایت  حدودا ٪ ۹۰  تورک می باشند. 

ادامه خواندن سمنگان چه معنی دارد؟ – : بهرالدین شارق

ماجرای غمگین بودن خودم : جاوید فرهاد

سال‌ها پیش از امروز، هنگامی که ۱۵ ساله بودم و تازه در آستانه‌ی جوانی قرار داشتم، در رخصتی‌های ۳ ماهه‌ی تابستانی با مادرم و دو خواهرم از “پل‌خمری” به “کابل” می‌آمدم.

کابل آن سال‌ها هوای پاک، مردمان شهرنشین و خوش‌ مشرب داشت. 

پوشیدن پتلون‌های “کاوبای پاچه‌قات” و بلوزهای نیم‌قُوله‌ی “جوزف” تازه مُد شده بود.

خویشان و بستگان ما نسبت به خانواده‌ی ما که نادار بودیم، مُعتبر (متمول) بودند.

ادامه خواندن ماجرای غمگین بودن خودم : جاوید فرهاد

ماجرای درد ناک عسل نخوردن : استاد جاوید فرهاد

این روایت به‌سال‌ها پیش بر می‌گردد؛ به‌ سال‌هایی که ما در شهر “پل‌خمری” می‌زیستیم و بابیم (پدرم) که کارگر نساجی بود، هفده‌صد افغانی تن‌خواه داشت.

پنج‌سر عیال بودیم؛ من، دو خواهرم، مادرم و بابیم که شب‌وروز کار می‌کرد تا شکم گرسنه‌ترینان را در خانه سیر بسازد و مصرف خوراک، پوشاک، قلم و کتاب‌چه‌ی من و خواهرانم را بدهد، و به مادرم سالانه یک کالای نو بخرد.

ادامه خواندن ماجرای درد ناک عسل نخوردن : استاد جاوید فرهاد

روایتی از « پیرو ی بچی آدی» : استاد جاوید فرهاد

نامش “پیرمحمد” و مشهور به “پیروی بچی اَدی” بود.

چندین دهه پیش از امروز در شهر کهنه‌ی کابل می‌زیست و از کاکه‌ها و جوان‌مردان بنام روزگارش بود.

مردمان کابل قدیم به دلیل آن‌که پیرمحمد پدرش را در کودکی از دست داده بود، او را “پیروی بچی ادی” می‌گفتند و یگانه پسر مادرش بود و او هم هیچ‌کسی جز همان مادر نداشت.

از کودکی مزه‌ی تلخ بی‌کسی (یتیمی) را با ده‌ها محرومیت دیگر در زنده‌گی تجربه کرده بود؛ اما آزاده‌گی، سخاوت و کاکه‌گی از رفتار، گفتار و سیمایش خوانده می‌شد.

یک‌شام که سرمای توان‌فرسا از لای ارسی‌های چوبیِ چهارمغزی رنگ‌رورفته به درون اتاق‌ها نفوذ می‌کرد و در بیرون برف سنگین می‌بارید، پیروی بچی ادی برای خریدن دو قُرص نان خاصه‌ی گرم از خانه بیرون شد.

دَمِ نان‌وایی “خلیفه خالوی پهلون” ایستاد و   پولش را از جیب بغل واسکتش کشید و با ادای ویژه‌ گفت:

” السلام و علیکم بادار جان، دو تا نان خاصه خو بتی!”

ادامه خواندن روایتی از « پیرو ی بچی آدی» : استاد جاوید فرهاد

شرح احوال و آثار پروفيسور غلام محمد ميمنگی : خالق بقایی پامیرزاد

آريانای کهن ، خراسان ديروز که در ادبيات معاصر ما بنام سرزمين خورشيد نيز ياد گرديده و افغانستان کنونی ، مهد پرورش نوابغ ، فلاسفه ، حکما ، دانشمندان ، شعرا و نويسندگان است. ما در حوصلهً اين برنامه از معلم ثانی فارابی ، ابن سينای بلخی ، ابوريحان البيرونی ، رودکی پدر شعر فارسی دری ، ظهيرفاريابی ، مولانای بلخی ، ناصرخسرو بلخی قبادِيانی ، فردوسی ، حافظ ، سعدی ، خيام ، رابعهً بلخی ، مولانا جامی هروی و سنايی غزنوی نمونتا نام ميگيريم و بدون شک پروفيسور غلام محمد ميمنگی را از جملهً اين شخصيت های نامور بحساب می آوريم که متاسفانه در موردش کمتر حرف زده شده و خواسته اند او را به فراموشی بسپارند. من به نوبهً خود از پروفيسور شهرانی در تدوين کتاب  356 صفحه ای پيرامون شخصيت پروفيسور ابراز امتنان می نمايم.

جناب دوکتور شهرانی در مقدمهً کتاب ، پروفيسور ميمنگی را گرامی مرد هنر و فرهنگ تاريخ معاصر افغانستان و از اساس گذاران تحول فرهنگی کشور ميداند و می افزايد که وی در افغانستان بار اول عنوان پروفيسوری را حاصل ميکند و به اين ترتيب ارزش هنر و فرهنگ را بيشتر از ديگران به جامعهً ما عملا به ازمغان می آورد. اگر وی يکی از اعضای خاندان برسر اقتدار ميبود ، بدون شک او را شاهنشاه هنر ، نابغه و علامهً دوران می خواندند ولی او گروگان و اسير يک حکمران مستبد مثل عبدالرحمن است که به ارزش کارهای پروفيسور نمی توانست پی ببرد و حاصل استعداد سرشارش را چون مال غنيمت و گنج باد آورده می شمرد.

آقای برهان الدين نامق ، استاد دانشگاه بين المللی اسلامی ، اسلام آباد شخصيت ديگريست که مقدمهً بس رسا و با محتوا بر زندگی و کارنامه های پروفيسور تحت عنوان ” هنرنقاشی در افغانستان” نوشته و بر سابقهً هنر در منطقهً ما که به سده های پيش از ميلاد ميرسد روشنی انداخته و عصر تيموريان هرات را دورهً روشنگری و رنسانس شرق خوانده است.

ادامه خواندن شرح احوال و آثار پروفيسور غلام محمد ميمنگی : خالق بقایی پامیرزاد

از عیاران تا به کاکه های کابل : داکتر یقین

شاد روان غلام محـمد غبار، دانشمند و تاریخ نویس شناخته شده افغانستان، که خود روزگار پرجوش و خروش کاکه ها و جوانمردان کابل و دیگر ولایات کشور را اندکی دیده و خاطراتی را از این گروه مردمدار را به خاطر دارد، در کتاب افغانستان در مسیر تاریخ، در این مورد نگاشته است: « اینها در کابل به عنوان کاکه، و در قندهار به عنوان (جوان) تا قرن بیستم عمر نمودند.

کاکه دوست، بچه آذر، 

بچه بهایی،

 پیرو بچه ادی،

 کاکه طلا،

 کاکه نقره،

 کاکه شکور،

 میرزاعبدالعزیز لنگرزمین،

 صوفی غنی و غیره از مشاهیر این فرقه در قرن نزدهم و بیستم در کابل می باشند. کاکه های کابل، در پائین چوک، شور بازار، مراد خانی و چنداول حلقه های جداگانه و رؤسای علیحده داشتند. 

ادامه خواندن از عیاران تا به کاکه های کابل : داکتر یقین

ساختمان ثقافت؛ اسلامی در آستانهء تخریب : هادی عزیزی

غزنی از جمله‌ شهرهای امپراتوری های بزرگ گذشته افغانستان به شمار می‌آید که قدامت تاریخی کهن دارد، از بالاحصار گرفته تا زیستگاه و آرامگاه‌های سلطان محمود غزنوی و شاعر نام‌آور ادبیات دری کشور سنایی غزنوی. با توجه به  مکان های تاریخی و تمدنی این شهر، جذب اعضای سازمان های علمی و فرهنگی کشورهای اسلامی”آیسیسکو”  را به خود گرفت، جلسه‌ی که در سال 2007 میلادی در شهر «طرابلس» لیبیا روی این موضوع برگزار شد، ولایت غزنی را به عنوان پایتخت تمدن اسلام انتخاب شد. از همان سال به بعد برنامه های بزرگ توسعه‌ا‌ی در این ولایت به راه انداخته شد؛ از جمله‌ی مهم‌ترین پروژه ها، پروژه‌ی ساختمان مرکز ثقافت اسلامی در مرکز غزنی بود، بعد از انتخاب شهر زیبا و فرهنگ پرور غزنی به عنوان مرکز ثقافت اسلامی، کار این پروژه تحت نظر ریاست تصدی ساختمانی بنائی وزارت شهر سازی و مسکن حکومت قبلی به تاریخ 15/3/1391، آغاز و در 16/8/1395، تکمیل گردید.

ادامه خواندن ساختمان ثقافت؛ اسلامی در آستانهء تخریب : هادی عزیزی

شیخ الرئیس ابوعلی سینا بلخی : دکتور ناصر اوریا

شیخ الرئیس ابوعلی سینا بلخی، ‌حسین بن عبدالله ملقب به ابن سینا طبیب معروف جهان، کی بود؟

ابن سینا بلخی، طبیب، منجم، نویسنده، متفکر و دانشمندی که از جمله بزرگترین افتخارات علمی و فرهنگی افغانستان و جهان به شمار میرود، در سال ۳۷۰ هجری قمری مطابق سال ۹۸۰ میلادی (تاریخ دقیق روز و ماه در دست نیست اما گفته میشود که به تاریخ ۲۲ اگست ۹۸۰م) در قریهٔ “افشانه” نزدیک بخارا دیده به جهان گشود.

پدرش عبدالله از بلخِ افغانستان و مادرش ستاره نام داشت که از بخارا (ازبکستان امروزی) بود.

پدر ابن سینا که به حیث کارمند بلندرتبه مالی در حکومت نوح ابن منصور سامانی کار می کرد، به دلیل ماموریت و وظیفه اش به بخارا، کوچیده بود.

ابن سینا تا سن ده سالگی علوم متداوله عصرش را آموخت و در این سن تمام قران را نیز حفظ نموده بود.

ادامه خواندن شیخ الرئیس ابوعلی سینا بلخی : دکتور ناصر اوریا

آن روایتگر بزرگ ؛ خود به روایتی بدل شد …: نوشته؛ استاد پرتو نادری

این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف

می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش

آن روایت‌گر بزرگ، خود به روایتی بدل شد …

درختان انبوه شاخ ادبیات و فرهنگ افغانستان یگان یگان فرو می‌غلتند و سر بر خاک غربت می‌گذارند. درختان انبوه شاخ ادبیات و فرهنگ افغانستان چارۀ دیگری ندارند، جز آن كه مرگ را پذیرا شوند، بی آن كه زمزمۀ نسیم آشنایی از سرزمین خود بشنوند. فرو افتادن هر درخت در این باغ‌ستان سوخته مصیبت بزرگی‌ است و اما مصیبت بزرگ‌تر این كه هنوز نفس مسیحایی بهار، مژدۀ از رویش‌های تازه ندارد.  هنوز روشن نیست كه تا فصل شگوفه چندین و چندین بهار فاصله است. هنوز روشن نیست كه زمستان سوزان غربت چی یلداهای دردناكی دیگری را تجربه می‌كند. 

ادامه خواندن آن روایتگر بزرگ ؛ خود به روایتی بدل شد …: نوشته؛ استاد پرتو نادری

ملک ستیز کیست ؟ : محمد عمرهژیر

دکترملک ستیز  فرزند امیرمحمدخان خوشیوال در 2 ماه می سال 1964 درولایت خوست افغانستان دیده به جهان گشود. ابتدائی را در مکتب عبدالعی مستغنی شهر کابل و دوره متوسطه و لیسه را در لیسه عالی حبیبه به انجام رسانیده است .

بعداٌ دررشته حقوق ومناسبات بینالمللی در  دانشگاه روابط بینالملل مسکو  درسطح ماستری علوم درس خواند وبعد ازمهاجرت  به کشور  دنمارک برای  دوسال درمرکز  مطالعات  ستراتیژک وانستیوت  حقوق بشر آنکشور به  تحصیلاتعالی  پژوهشی  پرداخت .

ملک ستیز ازسال 1999 میلادی  به اینسو دربخش مناسبات جهانی  انستیتوت حقوق بشر  دنمارک درسمت  مشاوریت ارشدایفای  وظیفه مینماید  اودرمدت شانزده  سال کار  تحلیلی و تحقیقی  تجارب زیادراد رروابط بینالملل درکشورهای افریقایی، جنو ب شرق اسیا، اسیای  میانه و  اروپا یی غربی به دست آورد .

ادامه خواندن ملک ستیز کیست ؟ : محمد عمرهژیر