«نبی» از بیخ بته بود، هیچکس و کویش را نمی شناخت. حتی خودش . مثل سمارق که بهاران آب جویکی میروند او هم غفلتأ در آن کوچه سبز شده بود. گویی زمین ترکیده و از از میانش سربر آورده است. چارشانه، شاه زور و شیرمست بود و قدش یک ونیم قد دیگران. مورچه زیر پایش آزار نمیدید و بدترین دشمنش، شکمش بود چه پر میخورد و زود سیر نمی کرد. سفله بچه های کوچه که غریب آزار ویله گرد بودند بر او شیرک شده بودند و نامش را گذاشته بودند «نبی شتر!» و «نبی خاده!» اما او یک گوشش را دو می کرد و گوش دیگر را دیوار، چه خود از زور وافرش می ترسید، نمی خواست با سفله گان برابری کند و از شانش چیزی بکاهد. ادامه خواندن داستان کوتاه از بیخ بته : نوشته شادروان اکرم عثمان
دسته: فرهنگ و ادبیات و هنر
گذاشتن کتاب و برداشتن رباب ٬ گردآوری و ویراستاری: داکتر صبورالله سیاه سنگ
با آنکه تاریخ تولد درمحمد روشن نیست، میتوان یکی از سالهای میان 1890 و 1895 را برای چشم گشودنش به جهان نشانی کرد؛ زیرا عبدالوهاب مددی در رسانههای لمر، فرهنگ خلق، هنر و نیز کتاب “سرگذشت موسیقی معاصر افغانستان” آن را 1892 و روشننگر در روزنامه انگلیسی کابل تایمز 1894 نگاشتهاند.
مددی در مارچ 1980 از زبان خودش آوردهاست:
«نامم دُرمحمد است، مشهور هستم به دُرَی لوگری از دهنو، باغ سلطان لوگر. پدرم پیشه سلمانی داشت و آدم سرشناس بود. یادم است، یک روپیه کابلی میدادم و شصتوپنج دانه تخم مرغ یا پنج چارک آرد و نیمچارک گوشت گوسفند یا نیمچارک روغن یا یکنیم گز تکه چیت روسی یا پنج سیر خربوزه میخریدم. ادامه خواندن گذاشتن کتاب و برداشتن رباب ٬ گردآوری و ویراستاری: داکتر صبورالله سیاه سنگ
زرغــــونــه « گـــــردش» رفــاه هنرمند تیاتر و رادیو تلویزیون سابق افغانستان ٬ برگرفته از صحفات 114 الی 116 کتاب آوای ماندگار زنان
زرغـــونه رفاه درفامیل هنرمند بدنیا آمده فرزند هنرمند تیاتر آقای محمد نعیم رفاه میباشد و درلیسه عایشه درانی تحصیل خویش را تما م نموده ازنو جوانی در رادیو درام ها وداستان ها وسایر پروگرام های رادیو بحیث ممثل با تشویق پدربزرگوارش دین فرهنگی خود را اد نموده است . وهم چنان در کابل ننداری نیزخدمات زیادی دربخش تیاتر انجام داده است. ازجمله درام معروف شب شلاق به دایرکتری مرحوم استاد عبدالقیوم بیسد فوق العاده درخشید. خانم رفاه گردش درریاست افغان فیلم چندین فلم را دوبلی نمود وازجمله فیلم دهکده بیدارمیشود وسیزده دلیل با صدای مقبولش به سر زبانها افتاده بود. حتا همکاران نیزبا شوخی اورا صد دلیل صدا میکردند. ادامه خواندن زرغــــونــه « گـــــردش» رفــاه هنرمند تیاتر و رادیو تلویزیون سابق افغانستان ٬ برگرفته از صحفات 114 الی 116 کتاب آوای ماندگار زنان
پیدایش ٬ تکامل و دورنمای زبان دری: میـر عنـایـت الله سـادات
مؤرخ توانای افغان، احمد علی کهزاد بیش از نیم قرن قبل (1951م) طی بیانیۀ علمی و تاریخی خود در تالارموزیم ایران گفت: ” هیچ شبهۀ نیست که پرورشگاه اولیۀ این زبان (دری) در حصص شمالی افعانستان بود که از پامیر تا هریرود را در بر میگرفت و در ماوراالنهر(A) هم رواج داشت. بعضی ها تصور کرده اند که زبان دری معجونی است مرکب از زبان پهلوی ساسانی و لغات عربی . حالانکه یکی از صفات زبان دری حقیقی ، عدم دخالت زبان عربی است و چند قرن پیش از زبان عربی در افغانستان تشکل نموده بود. از جانب دیگر دری زبانی نیست که بعد از نابود شدن زبان پهلوی ساسانی بمیان آمده باشد .بلکه دری و پهلوی دو زبان است که موازی هم یکی در افغانستان و دیگری در ایران بمیان آمده و نشو و نماکرده و به زبان هائی معین از اینطرف به آنطرف و دگری از آنطرف به اینطرف پراگنده شده است” (1)
ادامه خواندن پیدایش ٬ تکامل و دورنمای زبان دری: میـر عنـایـت الله سـادات
دوستان گرانقدر ! غمهای وطن رااز قول یک شاعر به شما میگویم
در محشر ازغم های جمن خواهم گفت
از صبر وسکوت وسوختن خواهم گفت
بگذار همه بهشت ودوزخ گویند
من وای وطن وای وطن خواهم گفت
بی وطن را هیج آرام نیست
این عقاب آموخته در دام نیست
زندگی در ملک مردم مردن است
داغ محرومی به محشر بردن است
الهی رایگان مگذار مارا
بدست این وان مگذار مارا
کرم پرورگارا٬ ای خداوند
به لطف این آن مگذار مارا

از مرگ تا زند گی : شـادروان اکـرم عثـمـان
ديگر برای حسينه دنيا به آخر رسيده بود. فقط او مانده بود و يک تنهايی تلخ و جانفرسا. آن سوی ارسی، جهان برايش از جنب و جوش خالی شده بود باغچه ای که دو تا ساختمان بلند منزل را از هم جدا ميکرد برايش هو ميزد. می پنداشت که آن سوی شيشه ها تمام مگسها، زنبورها، ملخ ها و مورچه مرده اند و صرف دلتنگی و مرگ زنده اند.
حسينه که در کابل بود هرگز تنهايی را حس نکرده بود. هميشه چيزهای مهم و غير مهمی هوش و حواسش را بخود مشغول ميکرد، و از تداوم و تسلسل زندگی خبر می آورد، در طول روز چندين بار صدای قيل و قال و بگو مگوی زنهای همسايه به گوشش می نشستند که در آن سوی ديوار های کم عرض سنجی همديگر را تلک و ترازو ميکردند و گور مرده های شانرا بر باد ميداند. آن غوغاها گرچه مشمًز کننده بودند ولی حامل يک پيام ادامه خواندن از مرگ تا زند گی : شـادروان اکـرم عثـمـان
پیدایش ، تکامل و دورنمای زبان دری : میـر عنـایـت الله سـادات
شما آگاهی دارید که در روز های اخیر ، بازهم گروهی بخاطر خوشنودی دشمنان مردم افغانستان ، دست به تفرقه افگنی زده و تبلیغاتی را علیه فرهنگ ملی افغانها براه انداخته اند . آنها با نام گذاری “سرویس دری بی بی سی ” مخالفت ورزیده و تقاضا مینمایند تا نام این پروگرام دوباره به ” سرویس فارسی”تغیر یابد . انگیزۀ چنین مخاصمت ها با فرهنگ ملی افغانها ، مبرهن است .سالها قبل همینطور مناقشه ها ، پیرامون زبان دری از طریق نشریه یی در ایالات متحدۀ امریکا راه اندازی شده بود. که می بائیست در برابر آن ، حقایق را بر ملا ساخت .به تأسی ازهمین مرام اینجانب تحقیقی را در آن زمان آماده ساخته و بخاطر آگاهی در اختیار رسانه ها گذاشته بودم که ضرورت اشاعۀ مجدد آن پس از دوازده سال هنوز هم ضروری به نظر میرسد. لطفا در ذیل آنرا مطالعه کرده وبا ارائه معلومات مزید خود ، به آن غنا ببخشید.
عنایت الله سادات by mariadaro on Scribd
تکامل تاریخی زبان و شعر دری – مصاحبه جناب نور خالدی با رادیو آواز دوست : آقای آشنا
برنامه سخن و اندیشه که بیانگر و معرف تاریخ، فرهنگ و هنر افغانستان است، از طریق تلویزیون ملی افغانستان: دکتور حلیم تنویر
قدامت زبان دری : برنامه سخن و اندیشه – دکتور حلیم تنویر
نوخسروانی قالبی برای کوتاه سرایی : پــرتــو نـادری
نوخسروانی با نام مهدی اخوان ثالث چنان پیوند خورده است که خسروانی با باربد. به این مفهوم که اخوان این قالب شعری را بر بنیاد سرودهای خسروانی به گونۀ یک قالب شعری جداگانه پدید آورده است. نوخسروانی که گونهیی از کوتاه سرایی است، در شعر پارسی دری یک قالب جوان است و عمر درازی ندارد. در حالی که خسروانی، ترانه و رباعی عمر درازی دارند و میشود گفت که سپیده دم شعرپارسی دری با همین قالبها کوتاه آغاز یافته است.
اما باید گفت: از نظر وزن هرچند نوخسروانی وزن عروضی دارد؛ اما محدویت وزنی ترانه و رباعی را ندارد. یعنی میشود هر نوخسروانی را در وزن جداگانهیی سرود. در حالی که ترانه و دوبیتی از نظر وزن محدودیت دارند، یعنی یک شاعر ناگزیر است تا تمام رباعیها یا دوبیتیهای خود در همان اوزان مشخص رباعی و دوبیتی بسراید. ادامه خواندن نوخسروانی قالبی برای کوتاه سرایی : پــرتــو نـادری
اصالت تاریخی کوچه های مرغ فروشی و گلفروشی را نابود میکنند: بابک سیاووش

اگر کوچه های کاه فروشی، کفتر فروشی و کتابفروشی شهر کهنه کابل با انفجار گلوله های جنگ داخلی نابود شد، اینک عده یی از سرمایه داران بی سلیقه در همدستی با گروهی از زمامداران بی سلیقه تر از آنان سیمای تاریخی کوچه ی مرغ فروشی و گلفروشی را با اعمار بلند منزل های مضحک نا بود می سازند. در دهه های سی و چهل خورشیدی (چیکن ستریت) و (فلاور ستریت) در کابل از نام هایی بود که توجه جهانگردان را از اروپا و امریکا به افغانستان جلب میکرد و احتمالاً در یادداشت های بسیاری از جهانگردان از این کوچه نامبرده شده اما در دوره یی که غرب با تمام پوتانسیل نظامی و اقتصادی خود در افغانستان حضور دارد، این کوچه را عده یی از زمامداران و پول داران ظالمانه به تاریخ می سپارند و ادامه خواندن اصالت تاریخی کوچه های مرغ فروشی و گلفروشی را نابود میکنند: بابک سیاووش
داسـتان فـوق الـعـاده عالی یکـزن جـوان : ارسالی حمید الله مریال
دریک روز برفی زن جوانی بالباس کرمی درجاده راننده گی میکرد ناگهان تیر موتر پنچرشد وزن ناچار شد ازموتر پیاده شود تا از راننده گان دیگر کمک بگیرد
موتران یکی پی دریگری رد میشد وهیچ توجه ای به زن نمیکردند وحدود چهل وپنج دقیقه زن برای کمک ایستاده بود ولی هیچکسی برای کمک او ازموتر پیاده نشد
بلاخره یک موتر بسیارقدیمی کنار موتر زن ایستاده شد ومرد جوانی پیاده شد .زن درابتدا خیلی ترسیده بود ولی برخود مسلط شد مرد بابسیار مودبانه پرسید خانم چه کمکی کرده میتوانم ؟ زن توضیح داد که موترش پنچر شده و هیچ کسی برای کمکش پیاده نشد
مرد جوان ازاو خواست تا داخل موتر منتظر باشد چون دقیقه های زیادی برروی سرک در خنک مانده است … ادامه خواندن داسـتان فـوق الـعـاده عالی یکـزن جـوان : ارسالی حمید الله مریال
گهواره خالی- داستان کوتاه از شادروان مـحـمد اکرم عثـمان
«گل آغا» کارمند شـصت و هـشـت سـاله، عصر که از کار برمیگردد پیش از تبدیل لباسـهایش چایجوش حلبی کوچکی را بر سـر اشـتوپ میگذارد و منتظر میماند تا آب جوش بیاید و برایش چای دم کند. آن وقـت در کنج بالایی اتاق رو به ارسی می نشـیند و پتویی را بر سـر زانو های پر دردش می کشـد و نامه ای پاسـخ طلب از فـرزندش را که از امریکا آمده بود ته و بالا می کند. آنها از پدر شـان خواسـته بودند که هـرچه زودتر کابل را ترک بگوید و به آنها بپیوندد. بیرون از اتاق چمن رنگ پریده، در پنجهء پاییز زودرس جان میکند. باغچهء سـبز و خرم چند صباح پیش، دیگر عرصهء پرواز زنبور های سـبز رنگ کوچکی بود که به خاطر تخم گذاری سـنگین بار و تنبل به نظر می آمدند و بر آخرین گلهای خزانی می چسـپیدند و گلبرگها را می لیسـیدند. ادامه خواندن گهواره خالی- داستان کوتاه از شادروان مـحـمد اکرم عثـمان
رنگ شکسته : م – یـوسـف کـهـزاد
ای خاک آریاناُ از پیکر تو جان رفت
تاچشم باز کردیم از دست ما عنان رفت
تاریخ خونچکان شد فرهنگ بی زبان شد
تا عقده ها روان شد هر چیز از میان رفت
پیشنۀ کوتاه سرای در پارسی دری : پـرتـو نـادری
هرچند شماری از پژوهشگران نخستین نمونههای شعر پارسی دری را در آثاری پس از حملۀ عرب جست و جو کرده اند که این دسته از پژوهشگران بیشتر باورمند که شعر پارسی دری پس از اسلام آغاز یافته است؛ اما شمار دیگری پیشینۀ شعر پارسی دری را به پیش از اسلام میرسانند که سرودههایی بوده اند دارای اوزان هجایی یا سیلابی.
به گفتۀ سفیعی کدکنی: « هنوز به روشنی دانسته نشده است که شعر دری از کجا و کی پیدا شده است. داستانهایی که تذکره نویسان در بارۀ نخستین شعر وشاعر زبان دری آورده اند هیچ کدام نمیتواند سندی قاطع و استوار داشته باشد. مورخان و تذکره نویسان، بی آن که توجهی به حقیقت ماجرا داشته باشند، میگویند که شعر دری پس از حملۀ تازیان به وجود آمده است. پیش از آن سابقهای نداشته است و آن چه یادکرده اند بیشتر نمونههایی است از اشعاری که در اسلام سروده شده است مانند شعر: ” ابوحفص سغدی” و ” ابوالعباس مروزی” و یا شعر منسوب یه ” یزید بن مفرغ” تازی و پیداست که اگر بخواهیم شعر دری را به بعد از اسلام منحصر کنیم باید یکی از همین نمونهها را بپذیریم.» ادامه خواندن پیشنۀ کوتاه سرای در پارسی دری : پـرتـو نـادری
درى مادر زبان فارسى است – برگرفته از صفحه محترم ابوی
ايران سالانه كلمات جديد را داخل زبان فارسى ميكند و زبان درى ما غنامند است و ما نيازى به كلمات خارجى نداريم. پيدايش و پـرورش زبان دری است
٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٭
٢٠ میزان (مهر) ١٣٩٠
دوست همزبانی به نام طاهر احمدی از کشور همسایه ی ما ایران نوشته ای را درباره ی خاستگاه زبان دری در خراسان زمین به نشر رسانده اند که میتواند گفتمان برانگیز باشد. به همین دلیل به جا دانستیم تا این نوشته ی آقای کاویانی را که در سال ٢٠٠٤ ترسایی در تارنمای آریایی به نشر رسیده است، نیز در این گفتمان بگنجانیم تا هواخواهان این گفتمان از این نوشته ی پژوهشی ایشان نیز سودی برده باشند. ادامه خواندن درى مادر زبان فارسى است – برگرفته از صفحه محترم ابوی
برنامه گفتمان این هفته درباره تاراج آثارباستانی افغانستان میباشد.
شعـر ما، مســـتِ پیــامِ زندگیــــست : حیدری وجودی
شعـر ما، مســـتِ پیــامِ زندگیــــست
آرزوی صبـــح و شــــامِ زندگیــــست
شعر ما در بــــزمِ سر مســـتانِ عشق
بـــادهء بیــــــرنگِ جـــــامِ زندگیست
شعـــر ما شیــــرازهء احســـــاسِ ما
نبــــضِ بیــــــدار نــــــظامِ زندگیست
ادامه خواندن شعـر ما، مســـتِ پیــامِ زندگیــــست : حیدری وجودی
سهگانی سعیدی بر «جانماز چینی» : استـاد پـرتـو نـادری
شریف سعیدی با انتشار گینۀ شعری « جانماز چینی» چنان مینماید که گویی یک باره از آن همه منظومه سرایی و شعرهای بلند به دنیای کوتاهه سرایی رو کرده است. جانمازچینی گزینۀ « سهگانی» های اوست. تازه ترین فرم کوتاهه سرایی در پارسی دری. سعیدی در این گزینه 138 سهگزانی خود را که سرودههای سالهای پسین اوست به نشر رسانده است.
البته در شعر پساطالبانی ما به گونۀ چشمگیری شاهد گرایش به کوتاهه سرایی در کشور هستیم. چنان که در این سالهای گزینههای شعرهای کوتاه از چند شاعر جوان در شهرکابل انتشار یافته است؛ اما این شعرها عمدتاً یا گزینههای ترانهها و رباعیها بوده اند، یا گزینههای شعرهای کوتاه در شکل نیمایی و سپید، یاهم هایکو وارههایی. این نکته راه هم باید یادکرد که شعر معاصر افغانستان در ادبیات پساطالبانی گرایشچشمگیر و گسترهیی به کوتاههسرایی داشته است. حتا میشود گفت که کوتاهه سرایی یکی از مشخصههایی شعر پساطالبانی است. بدون تردید شماری هم با موفقیت این راه را پیشگرفته اند و شماری هم به نام شعرکوتاه سرگرم ساختن کاریکلیماتور، چستانکها و معماهای کوچک اند.
ادامه خواندن سهگانی سعیدی بر «جانماز چینی» : استـاد پـرتـو نـادری
معرفی سه شاعر نامدار و معاصر کشور٬ استاد واصف باختری٬ لیلا صراحت روشنی و نـادیـا انجـمن : نـرگس هـاشــمی
لیلا صراحت روشنی
لیلا صراحت روشنی فرزند سرشار شمالی، در ٢۳ جوزای سال ۱۳۳٧ خورشیدی در شهر چاریکار ولایت پروان در خانوادهای فرهيخته و روشنفکر زاده شد. پدرش از نويسندگان به نام افغانستان و آموزگاری خردمند در شكلگيری و شكوفايی شخصيت هنری فرزندش بود.
ليلا در سال ۱۳٤٤ خورشيدی وارد مکتب شد و مکتب را در سال ۱۳۵۵ در ليسهٔ ملالی به پايان رساند. در سال ۱۳۵۶ خورشیدی وارد دانشکدهی زبان و ادبیات گردید و در ۱۳۵٩ ش در رشتهٔ زبان و ادبيات فارسی از دانشگاه كابل دانشنامهٔ ليسانس گرفت. سپس از ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ خورشيدی در ليسه مريم آموزگاری پيشه كرد.
نگاهی به سیر تاریخی زبان دری به استناد آثارخطی افغانستان و کشورهای همجوار – بخش پنجم و پایانی : حــامــد نـویـد
ترجمه نکات عمده کتیبه رباطک از انگلیسی به دری: سطر یکم تا سوم: فرمانروای بزرگ برحق، دادگر، یزدان پناه، و در خور ستایش که نسبش به ایزدان و نانه )الهه پیروزی( می رسد سال اول پادشاهی اش را چناچه خدایان خواسته اند، به نام سال اول آریا )آرین ( اعالم می سطر سوم تا چهارم : و اوست کسی که لغو زبان آیونی )یونانی( را امر فرموده و گسترش زبان (آری) را فرمان میدهد. سطر چارم تا هفتم مربوط به قلمرو امپراتوری کوشانی و دیار تحت فرمان کانیشکا در سرزمین هند است که در آن اسم شهر های آتی آمده است: ادامه خواندن نگاهی به سیر تاریخی زبان دری به استناد آثارخطی افغانستان و کشورهای همجوار – بخش پنجم و پایانی : حــامــد نـویـد
نگاهی بـه ادبـیـات رزمی افـغـانـستـان : استاد احمد یـاسین فـرخـاری
نگاهی به ادبیات رزمی افغانستان by mariadaro on Scribd
خالده فروغ کیست؟ : نـعـمـت حسیـنـی
خالده فروغ یکی از برجسته ترین بانوان شاعر امروز افغانستان است. خالده فروغ درسال ۱۳۵۱خورشيدی درشهر کابل دیده به جهان گشود. فروغ از شمار شاعرانی است که با گونه ها و سبک های مختلف شعرفارسی طبع آزمایی کرده است.
نعمت حسینی، تهیه کننده برنامه یک آفرینشگر دو دیدگاه
خالده فروغ متوسطه را در لیسهء مریم خواند و راهی دانشگاه کابل شد و از دانشکدهء زبان و ادبيات دانشگاه کابل سند فراغت گرفت .
پس از تحصیل نخست در ادارهء هنر و ادبیات رادیو افغانستان شامل کار شد و از سال 1373 خورشیدی مسوول بخش های ادبی در آن اداره مقرر شد. پس از افتادن کابل به دست طالبان او راهی پاکستان شد و در هجرت مسوول مجله صدف بود.
فروغ با فروپاشی حاکمیت طالبان دوباره برگشت به زادگاهش. او پس از بازگشت به اففانستان در دانشکدهء زبان و ادبیات دانشگاه کابل استاد شد. وی سوای آن که استاد دانشگاه است، یک برنامهء فرهنگی ادبی را به نام «کاخ بلند دُر دَری» در تلویزیون طلوع گردانندگی می کند.
خالده از شمار شاعران امروز افغان است که هم به گونهء نیمایی شعر می سراید و هم به گونهء سنتی. اشاره بسیار به اسطورهها و شخصیتهای تاریخی و استفاده از بحرهای نامتداول در
نگاهی به سیر تأریخی زبان دری به استناد آثار خطی افغانستان و کشورهای همجوار «بخش چهارم» : حــامــد نـویـد
پس منظر تأریخی زبانهای هند و آریایی غربی:
به اساس یادداشتهای هرودوتس پاسارگادها ( پارس ها ) در قرن ششم پیش از میلاد شالودهُ حکومتی را در شمال خلیج فارس و شرق رود دجله اساس گذاشتند که در عهد کورش هخامنشی )در حوالی 550 ق. م.( به دولت نیرومندی مبدل شد. پیش از ایجاد دولت هخامنشی عیالمی ها در شهر شوش حکومت میکردند که فرهنگ مشابهی با اکادها و مردمان بابل داشتند و زبان شان از دسته بندی زبان های سامی به شمار میرفت. زبان شناسان آغاز زبان پارسی نوشتاری را در ایران، قرن چهارم ق. م میدانند زیرا در کتیبه کوروش که در 45 سطر به زبان بابلی نگاشته شده ٬ واژه های فارسی وجود ندارد. درین سنگنبشته که به خط آرامی میخی تحریر یافته و به نام استوانه کورش مشهور است، از کلمه فارس و یا ایران ذکری نیست، بلکه این شاه هخامنشی خود را به نام پادشاه جهان و فرمانروای توانمند َّ « بابل » ( باء لیم ) ٬ ( شوء م ء ری ) و ( اکدَ ) یاد کرده است. نخستین نمونه زبان فارسی در کتیبه بیستون نگارش یافته که به نام سنگ نبشته داریوش مشهور است. درین کتیبه نیز زبان بابلی مسلط است و در حدود بیست فیصد آن به زبان پارسی آمیخته با ُکردی نگارش یافته. تاریخ نگاران این زبان را به نام »فارسی باستان« یاد می کنند که از نگاه ساختار واژه ها و دستور زبان به قول زبانشناس معروف ایران دکتر ژاله آموزگار از پهلوی اشکانی تفاوت کلی داشته است.







