ﺳﺮ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﻼﺻﻪ ﮐﻨﻨﺪ، ﻣﯽﺷﻮﻡ ﻣﺸﺘﯽ ﺧﺎﮎ ،،،،!!!!
كه ممكن ﺑﻮﺩ ﺧﺸﺘﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻪ
ﯾﺎ ﺳﻨﮕﯽ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﯾﮏ كوه
|
|
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیرما
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
زنده یاد میر غلام محمد غبار در طول عمرش هوای آزادی را تنفس نکرد و در مبارزه علیه رژیم استبدادی آل یحیی قلم از استخوان سر کرد وبا خون دل وقایع ناهنجار ُ ظلم زندانهای مخفوف , را که چشم دیدش بوده و فداکاری مبارزین وطن دوست را بروی کاغذ ریخت ُ تا نسل نوین جامعه از گذشته های سیاه و ظلم رژیم های مستبد که بالای پدران شان چه گذشته است ُبدانند.
مرحوم غبار از جعل کاریهای تاریخ نویسان درباری پرده برداشت و طرز نوین تاریخ نویسی را در وطن رایج ساخت ُ او با اقدام ارزشمندش تاریخ نویسانی را که کتب و اثار شان فرمایش درباریان بود و بنفع خانوادگی و تمایلات تبعیضی می چرخید ُ سرنوشت رادمردانی راکه در راه مبارزه بخاطر آزادی به سلول های زندان ها پوسیده و بعضی شان به چوبه دار آویخته شدند ُ به فراموشی گذاشته میشدُ افشا کرد. چنانچه نویسنده ء ( جناب خالق بقایایی پامیرزاد ) بزبان شعر در مورد شادروان غبار چنین میگوید:
ای غبار ای سرور آزادگان
ای که بودی حامی محنت کشان
درد مردم را تو کردی آشکار
راوی روشندل روشندلان
در جسارت درصف مردان دهر
نام پاکت جاودان باشد عیان
دست پولادین بسازد پیکرت
برفراز قله ئی تا کهکشان
بر نوشتی راه درد ورنج را
بر صریر سوره ئی تاریخ مان
افغانستان درمیسر تاریخ از مبارزات وطن پرستانُ و ظلم رژیم
های مزدور و دست نشانده و تاریخ واقعی سرزمین آریانا ُ خراستان و افغانستان امروز بحث میدارد تا نسلهای آینده وطن بدانند که تغیر نامهای وطن و آب و خاک از دست رفته شان چطور و روی کدام ملحوظات به وقوع پیوسته است و پدران مبارز شان چرا تا اخرین نفس برای آزادی میرزمیدند.
ادامه خواندن غـــــبــــار راه آزادی : نوشــتــه مـــاریــا دارو
كسى كه سخنانش نه راست است نه دروغ فيلسوف است
كسى كه راست و دروغ براى او يكى است،چاپلوس است
كسى كه پول مى گيرد تا دروغ بگويد، دلال است
كسى كه دروغ مى گويد تا پول بگيرد، گدا است
كسى كه پول مى گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد،
قاضى است . كسى كه پول مى گيرد تا راست را دروغ و دروغ را راست
جلوه دهد،وكيل است
كسى كه جز راست چيزى نمى گويد، بچه است
كسى كه به خودش هم دروغ ميگويد،متكبّر است
كسى كه دروغ خودش را باور مى كند،ابله است
كسى كه سخنان دروغش شيرين است، شاعر است
كسى كه على رغم باطنى خود دروغ مى گويد.همسر است
كسى كه اصلاً دروغ نمى گويد،مرده است
كسى كه دروغ مى گويد و قسم هم مى خورد،بازارى است
كسى كه دروغ مى گويد و خودش هم نمى فهمد،پر حرف است
كسى كه مردم سخنان دروغ او را راست مى پندارند،
سياستمدار است
كسى كه مردم سخنان راست او را دروغ مى پندارند و
به او مى خندند،ديوانه است
دوستان گرامی شادروان مهــدی ظـفـر نطاق برجسته رادیو با به قدرت رسیدن نور محمد تره کی به شهادت رسید. در آرشیف رادیو افغانستان برنامه های زیاد سیاسی ُ اجتماعی و فرهنگی ُ مذهبی و اشعار تصوفی با صدایش موجود است خوشبختانه این شعر تصوفی حضرت بیدل را با صدای گیرایش بدست آوردم ُ آرزومندم از شنیدن آن لذت برده وبه بروح ایشان دعا نمایید .
http://youtu.be/ST_8Br48ChI
كلون در را زود انداختم.
نميدانم چرا يكهو به ياد همزادم افتادم، اوه فرهزادهام.
روي بسترش در بيمارستان بلبل مردهاي ديدم
كه ملحفه را خيس كرده بود اما
بنفش و الماسوار ميتابيد.
ادامه خواندن پســتــو و شــگــوفـــه های خــاکــی فــانــوس : شــاپور احـــمدی
خــــــپلی ســــترگی د لـــیدلي دي کــــــــنه دي
د نرگس له ســــــــترگو ښـــــکلي دي کـــنه دي
هغــــــه زړونه چی زخـــمي دي نه روغـــــــــیږي
تا په دوه ســـــــــترگو ویشـــــــــتلي دي کـنه دي
ادامه خواندن خــپــلی ســـتــرگـــی : حــیـــران صــــاحـــب
دوستان گرانقدر این داستان یک گوشه از تاریخ شکوهمند شاه فرهنگ دوست افغانستان شادروان شاه امان الله خان و استاد هنر استاد قاسم افغان است جناب داکتر عثمان چهره نقاب داران دربار را افشا و صداقت ُ راستی و پاس نمک استاد قاسم را نسبت به شاه امان الله خان در برابر امیر حبیب الله کلکانی بیان میدارد.
http://youtu.be/9auiS26LLEc
http://youtu.be/YPHCsK7gbjM
وقتیکه از لابلای اوراقِ تاریخ ، به گذشته های دور می نگریم ، به گذشتـ های دوری که هنوز انسانِ نیمه برهنه و متوحش ، در ساده ترین شکلِ زندگی بشری می زیسته وگذشته هایی که هزاران سال لازم بود تا این انسانِ نیمه وحشی با گذر از این دوران ، وارد مرحلـۀ تمدن گردد ، می بینیم که جای پایی از مردمانِ آریایی ، روی این کرۀ خاکی پیداست .
اگر باز هم از لابلای اوراقِ این دفــــتر ، مراحل مختلفِ زندگی بشری را مرور کنیم ، به این نتیجه می رسیم که تغیراتی هرچند کوچک در زندگی انسان ، ابتدا به کندی صورت می گرفته و این تغیرات ، تابعی از زمان و مکان بوده و در همـه جـــا و در هر زمانــــی بطور یکسان صورت نمی پذیرفته بل این تغیرات ، تحت تأثیرِ شرایط محیطِ طبیعی و اجـــتماعیِ باشندگان آن ، سیر تکامل خود را طی میکرده و از همین جاست که کانون های تمدنِ باستان، نماینـــدۀ سیر تکــامل جــوامع مختلفِ بشری در ازمنـــۀ مختلفِ تاریــخی بوده و از همدیگر متمایزند .
سرزمین آریانا که از بیست هزار سال قبل از میلاد مسیح وجود داشته ، با پشت سر گذاشتنِ مراحل سختی از تکامل ، از یک جامعۀ ابتدایی و بدوی ، به جامعۀ پیشرفتۀ امروزی ارتقا یافته است .
شادروان میر غلام محمد غبار، مؤرخ و نویسندۀ نامدار کشور افغانستان ، در اثر جاودانه اش ، کتابِ ( افغانستان در مسیر تاریخ ) چنین میگوید :
تا دلبر من درک ندارد این زنده گی هم، نمک ندارد
ما لذت رنج ها چشید یم محتاج دگر چشک ندارد
بعد جنگ ها و تحقیــــر بشــــــر
مر جهان را پیش آمد این بصــــر
درشناخت حق هرکشور بــــذات
عد ل و آزادی بیابد بس ثبـــــــات

قهرمان موسیقی افغانستان ُ استاد محمد حـــســیــن ســـرآهـــنــــگُ طوریکه به همه مشهود استُ از پــیـشتازان درجه یک موسیقی کلاسیک شرقی بشمار میرفت. او تعلیمات اساسی موسیقی را درشروع از پدر خویش استاد غلام حـــســین فرا گرفت و بعدبه هند رفته شاگرداستاد عاشق علی خان گردید.
استاد عاشق علی خان از پیشوایان مکتب پتیاله بوده که این مکتب نه تنها مزایای مکاتب موسیقی قبل از خودرا داراستُ بلکه باازدیاد طرز تهمری خوانی ُ امتیاز خاصی را عرضه میدارد. استادان نامدار برای غلام علیخان و برادرش برکت علی خان هردو پرورده ء همین مکتب شمرده میشوند.
استاد سرآهنگ برعلاوه از اینکه اساسات موسیقی کلاسیک راازاین مکتب بیآموخت ُدر ساحه نوآوری ُ کمپوزُ وغزل سرایی پیش قدمی نمود. تا اینکه سرآمد زمان خویش گردید. امتیاز غزل سرایی استاد سرآهنگ دراین است که اولا کمپوز نغمه بصورت سچه وخالص از یک مقام و یا راگ معین مشتق گردیده است.
دوم: شعر منتخبه بصورت بسیار متوازن در آهنگ کمپوز گنجانیده شده.
سوم : اشعار بلند پایه را انتخاب کرده ُ توجه خاص به شاعر فیلسوف مشرب زبان دری ُ میرزا عبدالقادربیدال داشته ُ و در واقع این استادسرآهنگ بوده که بیدل را متجلی ساخت. درک معانی ُ صحت شعر خوانی و کمپوز غزل ازخصوصیات اوست. او با غزل سرایی خویش موسیقی فولکلوری و منطقوی وطن را غنا بخشید.
{دوستان و علاقمندان سایت با عرض حرمت : نماشنامه کتاب ُ کتابخانه وکتاب دار کهن نوشته دراماتیست فرانسوی (پول الیگر )که قبلا بنشر ریسده استُ انیک با الهام ازآن بخش کتاب خوان رااز قلم پر بار پروفیسر دکتور عبدالواسع لطیفی خدمت شما تقدیم میداریم.} فرصتی در یک محفل خودمانی متن درام ( پول الیگر) راازکتاب زندگینامه استاد عبدالرشید لطیفی – نویسنده و دراماتیست شهیر وطن و مشوق بزرگوارم در نویسندگی- خواندم ُ دو دوست فرزانه و ادب پرورم جناب ( حشمت خلیل غبار و همسر فرزانه و نویسنده و پژوهشگرش خانم ماریا دارو غبار ) که تازه بر وصلت پر سعادتی رسیده اندُ پیشهنادی ارزشمندی نموده ُ گفتند. جای «کتابخوان» دراین درام (پول الیگرد) خالیست و بمن یاد آورشدند که چه خوبیست که سخنی از کتاب خوان نیز دراین درام میبود ُمن با دیده ودل قبول نموده و با الهام از درام مذکور نقش کتاب خوان راچنین نوشتم: صحنه دلچسپ درام پول الیگرء درباره کتاب ُ کتابخانه و کتابدار کهن را تماشاه کردیدُ حالا به کتاب خوان نیز گوش فرا دهید از مجموعه کتابهایکه مرور کرده است چه گفتنی برای شما تماشاچیان دارد . ادامه خواندن نمایشنامه ء کتابخوان نوشته : پــروفــیسر داکــتر عبــدالــــواســـع لـــطــــیـــفــــی
وطنداران گرامی هرگاه میخواهید تاریخ افغانستان عزیز را که سابقه چنید هزار ساله دارد ُبدانید بخش اخیر این ویدیو که به مصاحبه جناب حامد نوید ً شخصیت فرهنگی و باستان شناس افغانستان همرای خانم زهره داوود یوسف میباشد به دقت بشنوید . شنیدن این مصاحبه علمی ُ تاریخی و فرهنگی برای جوانان وطن ما خیلی ضرور میباشد.
پول الیگر دراماتیست شهیر فرانسه ُ سالهای قبل از این در یک نمایشــنامه مختصر و بسیار جالب خودُ کتاب و کتابخانه و کتابدار را بحیث ممثلان در کالبد هنرمندان تیاتر روی صحنه آورده و به تماشاچی ُ نعمت بزرگ مطالعه وارزش کتابهارا ُ درجهان مطبوعات ُ تبارز میدهد.در درام پرُ انتباه (الیگر) هنرمندان چیره دست رول «کتاب» و « کتابدارکهن » را به عهده داشته و در برابر تماشاچیان چنین تمثیل میکنند .
خیلیها تصور میکنند که خواندن رمانهای مختلف، هیچ سود آنی برای آنها در بر ندارد، آدمهای زیادی را میشناسم که معتقدند کهخواندن رمان یعنی دور ریختن وقت و سرمایه، بعضیهاشان میگویند که چرا وقتی مثلا میشود اقتباس سینمایی یک رمان را در عرض دو ساعت دید، بیاییم و کتابی را صفحه به صفحه بخوانیم.ما البته برای این دسته از مردم، توجیهاتی داشتیم، توجیهاتی که بیشمار بودند:– آشنایی یا دنیاهایی جدید، فرهنگهای تازه، ایدههای تازه و زوایای دید متفاوت– آفزایش دامنه واژگان اندوخته شده در ذهن