تـاریـخـچـه وظایف جـاسوسی پاکسـتان در قـبـال وضع کنونی افغانستان : مــاریــا دارو

FullSizeRender (3) copy امروز سروصدای زیاد  جاسوسی و استخبارات  پاکستان در افغانستان Maria-Daro-2008 copyبگوش میرسد. پاکستان نه تنها امروز این اعمال را در افغانستان انجام میدهد بلکه ریشه  تاریخی داشته و این گونه اعمال را از آغاز تاسیس ان کشور در قبال افغانستان  انجام داده است. برای  معلومات  بیشتر تاریخچه  جاسوسی پاکستان صفحات (۲۰۴ – ۲۰۵) جلد دوم  افغانستان در میسر  تاریخ  نوشته  شادروان  میرغلام  محمد غبار را برای شما عزیزان  مینگارم:                                                                                                                                                    «  …. سفارت  انگلیس در  دوران  جنگ (جهانی دوم ) موافقت صدراعظم ( هاشم خان) را حاصل  کرد که تا اختتام  جنگ برای  کنترول  تمام  افغانستان  دستگاه  جاسوسی  انگلیس  تحت  نظر سفارت  برتانیه درکابل  تاسیس  گردد.  این دستگاه  به  عجله  و در نهایت  سادگی  از اشرار ساده وجاهل افغانستان  در واحد های  ده نفره تحت قیادت  یکنفر  «دهباشی »درمناطق  عمده  شهرها و جوار راه  های عمومی  وقصبات  تشکیل  گردید .دهباشی  ها بایستی دارای  سواد میبودند  ومعاش ماهانه  خود و نفری متعلقه  خود را از مامورین  و نمایندگان سفارت برتانیه حاصل میکردند. دولت  افغانستان این عمال را درفعالیت  وظیفوی شان آزاد و مامون میداشت . وظیفه  اینها عبارت بود از دیدن  وشنیدن واقعات در منطقه محوله  و دادن  راپوربه دهباشی .

ادامه خواندن تـاریـخـچـه وظایف جـاسوسی پاکسـتان در قـبـال وضع کنونی افغانستان : مــاریــا دارو

صــفــحهً از تاریخ با در نـظـر داشـت وضـع امـروزی کـشـور : مــاریــا دارو

کتاب افغانستان در مسیر تاریخ جلد اول ودوم یک رهنمای بزرگ برای مردم ماست و تمام افشا گری های تاریخی که در این کتاب تحریر شده است ٬ مماثــل آنرا ما امروز به چشم خود تماشا میکنیم . بقول شادروان غبار « مردم افغانستان عامل اصلی تکامل تاریخی کشور اند … در قرن نزدهم نیز با هجوم های استعماری پنجه دادند و با وجود شکست خوردن و تسلیم شدن طبقه حاکمه کشور بدشمن ٬ دشمن را از وطن جاروب نمودند …. ما تاریخ گذشتـه کشور خـود را برای ایـن مطالعه مینمائیم که اوضاع امروزی خویش را صـحیـحتر درک نـمائیم تا مبارزین جوان ما در حرکت به پیش خط درست و آگاهانه اختیار نمایند . این تاریخ است که سیر کامل یک جامعه را در روشنایی نشان میدهد…..»

به همین  مناسبت  تاریخی  وبا  نشر  یک  قطعه  شعر از   عبـدالــکــریــم « نذیهی«  مبارز راستین  وروشنــفکــر در بین این  ویرانی  ها  و انهدام کشور  طی  غزلی  جوانان را به  مبارزه  دعوت میکند.

شادروران غبار  مبارز وطن پرست  این  شعر را در صفحه  (836 ) جلد  اول  افغانستان  در مسیر تاریخ  بحیث  اختتامیه  گنجانیده  است . ناگفته نباید  گذاشت  که  شاعر مذکور در آنزمان نسبت مشکلات سیاسی  نام  مستعار «جلوه  » را  اختیار  کرده بود.

تــاکــی

تاکی  از  جور وستم ٬ شکوه وفریاد کنید

سعی  برهم زدن منشاً بیداد کنید 

دست  ما دامن  تان باد ٬ جوانان غیور

که از ین ذلت و خواری ٬ همه آزاد  کنید

ادامه خواندن صــفــحهً از تاریخ با در نـظـر داشـت وضـع امـروزی کـشـور : مــاریــا دارو

دو گزارش پارلمان انگلیس در سه ماه گذشته سخت مایوس کننده است !: نوشته دکتور شهیرنثاری

nesariکتور شهیر نثاری  هنوز هم که هنوز است  بعضی از قدرت های جهانی مسولیت وحشت، دهشت و بلاخره بدبخنی ها آوره گی ها را در افغانستان و سایر کشور های اسلامی بر گردن ملت های شان میاندازند.

با تاسف که جنایات و فجایع را که ترورستان و افراطیون زیر نام دفاع از دین اسلام در کشور ما و سایر کشور های مانند عراق، سوریه و لیبی  براه انداخته اند، نه تنها که باعث بدبختی، فقر و آوراگی مردم بیگناه این سرزمین ها گردیده است بل ذهنیت بسیاری از مردم جهان را در مورد مسلمانان مخدوش ساخته است. در کمتر مجلس و یا نشست خارجی است که به این گونه ذهنیت ضد اسلامی – میان تهی  بر نخورید. در اکثر موارد مردم سایر کشور ها فکر میکنند که این مردم سرزمین های ما استند که دست به ناامنی زده و باعث گسترش نا امنی و بدبختی شده باعث تضعیف دولت های شان میشوند.

جای شک نیست که افراطیون و بنیادگرایان با پشتیبانی باداران و تمویل کننده های شان در جنگ افروزی  و گسترش خشونت، آوارگی  و از هم پاشی حکومت ها نقش بازی میکنند ولی ما باید از یاد نبریم که در بسیاری از موارد بعضی از قدرات های جهانی استند که در فرو پاشی حکومت ها مستقیما دخیل استند.

ادامه خواندن دو گزارش پارلمان انگلیس در سه ماه گذشته سخت مایوس کننده است !: نوشته دکتور شهیرنثاری

واصف باختری ٬ دلگیر از چیرگی كليشه‌‌هاى زمانـفـرسود :نوشته داکتـر صبورالله سیـاه سنگ

سیاه ستنگ    در زمستان 1980 استاد واصف باختری و رحیم رفعت گفت‌وشنود بلندی داشتند. گفت‌وگو به خواهش استاد اعظم رهنورد زریاب از سوی آقای رفعت برای فصلنامه انگلیسی Aryana – Afghanistan Republic به انگلیسی چاپ شد. هفته دیگر، پاسخها – بدون آوردن نام پرسنده – در روزنامه Kabul New Times بازتاب یافت و ماجرا برانگیخت.

آوردن نامهای علی‌حیدر لهیب و محمد اسحاق مضطرب با پیشینه مائویزم، برجسته ساختن “کوره‌ آدمسوزی فاشیزم” آنانی که لهیب را نیز کشته‌بودند، انگشت گذاشتن بر پیروزیهای روزافزون ابتذال به بهای سرکوب اصالت و فرستادن یگان کنایه نیشدار به نشانی خودکامگان از زبان باختری مایه دردسرهای تازه گردید.               در جوشاجوش آشفتیگهای پیشبینی‌شونده درون پایتخت، بخش نخست افسانه “دراکولا و همزادش” نوشته “برمک کابلی” (روزنامه “حقیقت انقلاب ثور”/ 29 مارچ 1980) هنگامه در هنگامه آفرید. گویا درست گفته‌اند: “غم نو غم کهنه را از یاد میبرد”، زیرا تفنگداران کینه ‌توز نام واصف باختری را در جدول آماج رگبار یک خانه پایانتر نوشتند و نخست در پی شکار زندگی دکتور اکرم عثمان شدند.

ادامه خواندن واصف باختری ٬ دلگیر از چیرگی كليشه‌‌هاى زمانـفـرسود :نوشته داکتـر صبورالله سیـاه سنگ

موقف تاریخی افغانستان وتولد ناقص پاکستان!؟ نوشته : محمد علی مهرزاد

mehrzad-ali  مهرزاد افغانستان امروزی با نامهای مختلف ولی با هویت واحد درین سرزمین با داشتن کوهای سربفلک کشیده ودریاهای مست وخروشان ابی تمدن های درخشانی راپشت سرگذ شتانده است، دانشمندان داخلی وخارجی در باره موجودیت این سرزمین اتفاق نظردارند، وبه این امرمسلم اطمینا ن دارند که هنگامیکه سپاهیان اسکندراز آنچه اینک افغانستان نامیده می شود درحدود چهارم بیش از میلاد می گذشته اقوام مختلف ازجمله پشتونها حتی ماورای سرزمین های کنونی خود بودوباش داشتند .موقعیت استراتیژیک سرزمین های کوهستانی ایشان که برمعابرعمده درمیان اسیای میا نه وجلگهای ثروتمند هند راهای نظامی تجارتی را بدست داشتند.این موقعیت استثنایی همیشه درطول تاریخ مردمان این کشورراقادرگردانیده از امپراتوران پیرامونی خود باج وامتیازسیاسی بگیرند.همین روحیه رزمنده گی

ادامه خواندن موقف تاریخی افغانستان وتولد ناقص پاکستان!؟ نوشته : محمد علی مهرزاد

چــرا تـاریــخ گذشـتـه خـویـش را مطالـعـه مـیکـنـیـم ؟ ! : مـاریـا دارو

کتاب افغانستان در مسیر تاریخ جلد اول ودوم یک رهنمای بزرگ برای مردم ماست و تمام افشا گری های تاریخی که در این کتاب تحریر شده است ٬ مماثــل آنرا ما امروز به چشم خود در  افغانستان تماشا میکنیم . در آغازین  صفحات  افغانستان در مسیرتاریخ  جلد اول از تراوش قلم شاد روان غبار چنین  میخوانیم:

« …… مردم افغانستان عامل اصلی تکامل تاریخی کشور اند … در قرن نزدهم نیز با هجوم های استعماری پنجه دادند و با وجود شکست خوردن و تسلیم شدن طبقه حاکمه کشور بدشمن ٬ دشمن را از وطن جاروب نمودند …… ما تاریخ گذشتـه کشور خـود را برای ایـن مطالعه مینمائیم که اوضاع امروزی خویش را صـحیـحتر درک نـمائیم تا مبارزین جوان ما در حرکت به پیش خط درست و آگاهانه اختیار نمایند . این تاریخ است که سیر کامل یک جامعه را در روشنایی نشان میدهد………»  به همین  مناسبت  تاریخی با نشر چند بند شعر یک مبارز راستین  وطن شادروان  عــبــدالــرحــمــن خـان « لــودی»  که به ملت  افغانستان خطاب  کرده  است٬  بروح  تمام  شهدای وطن  دست  دعا بلند میکنیم. :

  نـــــعــــــره

ای  ملت از برای خدا  زودتر شوید

از شر مکر وحیله دشمن  خبر شوید

ادامه خواندن چــرا تـاریــخ گذشـتـه خـویـش را مطالـعـه مـیکـنـیـم ؟ ! : مـاریـا دارو

تـاریـخـچـــۀ مـخـتـصـــرهــنـــر در افــغــانـســتان (بخش پنجم) : پــروفـیــســر داکــتــر عــنــایــت الله شــهــرانــی

shahrani  دوم، هنر نقاشی: هنرنقاشی درافغانستان ریشۀ طولانی دارد، در هرعصر وزمان نقاشان ماهربه میان آمدندو بعدازهنر نمایی های خارق العاده به دنیای فانی شتافتند. تعداد معدودی ازآنهابه یاداخلاف ماندند وکثری از آنهابی نام ونشان رفتند. آنچه که نقاشی رادرتاریخ کشوربه درجۀ بین المللی وجهانی رسانید، هنرمیناتوری بودکه درزما حضرت سلطان حسین بایقرا و به تشویق ومددگاری اوحضرت استادبهزاد میناتورکار معروف ونابغه بروزکرد وحلقۀ بزرگ هنررابه میان آورد.اساسات پیشرفت هنرمیناتوری ونقاشی رامیگذارد وخانۀ نگارستان هرات و تختگاه سلطان بافرهنگ تیموری رازینت بخشید.

چون درین مقاله گنجایش شرح حال همۀ هنرمندان نقاشی افغانستان نیست، ازآن سبب طوریکه درهنرخط میرعلی هروی رامعرفی نمودیم، درهنرنقاشی شرح حال استادبهزاد رابسنده میدانیم وهنرمندان بعداز بهزاد راکه معاصران میباشند، باذکرنام وحرفی چندمعرفی مینماییم:

استادکمال الدین بهزاد (854-942 ه): استادکمال الدین بهزاد فرزند شرف الدین که مسقط الرءسش هرات است، ازجملۀ برجسته ترین نقاشان وهنرمندان قرن دهم هجری میباشد. این فرزندهنرمندهرات که بعدها پدر سبک میناتوری شمرده شد، باهنرنمایی های کلکهای با قدرت وهنرمندش جهان رابه لرزه درآورد. هنرمندبزرگ ونابعۀ هرات فریفته وشیفتۀ شهرت نبود، اوفقط عشق وعلاقـ سرشاردرتصویرکشدن ورسامی داشت، اوبه تذهیب کاری ودرساختن البم هاودیزاین بالای صفحات کاغذ دست میزد ومیخواست هنرهای واقعی که درفطرت و استعداد باطنی خود داشت بروز وتظاهر دهد.

استعدادخدا داد بهزادآهسته آهسته تظاهر مینمود واطرافیان اوبه کار های محیرالعقولش انگشت بدهان هامیبردندوآوازه وصیت شهرتش به گوش امیرعلی شیرنوایی آن امیرهنرپرور وآن امیرعلم ودانش وآن امیرواقعی برمردم، مربی ومشوق درگاه هرات رسیدوبعدا قدرت و عظمت هنری اش شهرۀ آفاق گرفت.

ادامه خواندن تـاریـخـچـــۀ مـخـتـصـــرهــنـــر در افــغــانـســتان (بخش پنجم) : پــروفـیــســر داکــتــر عــنــایــت الله شــهــرانــی

مــوقــف تــاریــخـی افــغــانــستان و تــولـد نـاقــص پــاکـستـان!؟ : نویسنده – مـحـمـد عــلــی مــهــرزاد

mehrzad-ali  مهرزاد  محمدعلی- مهرزادافغانستان امروزی با نامهای مختلف ولی با هویت واحد درین سرزمین با داشتن کوهای سربفلک کشیده ودریاهای مست وخروشان ابی تمدن های درخشانی راپشت سرگذ شتانده است، دانشمندان داخلی وخارجی در باره موجودیت این سرزمین اتفاق نظردارند، وبه این امرمسلم اطمینا ن دارند که هنگامیکه سپاهیان اسکندراز آنچه اینک افغانستان نامیده می شود درحدود چهارم بیش از میلاد می گذشته اقوام مختلف ازجمله پشتونها حتی ماورای سرزمین های کنونی خود بودوباش داشتند .موقعیت استراتیژیک سرزمین های کوهستانی ایشان که برمعابرعمده درمیان اسیای میا نه وجلگهای ثروتمند هند راهای نظامی تجارتی را بدست داشتند.این موقعیت استثنایی همیشه درطول تاریخ مردمان این کشورراقادرگردانیده از امپراتوران پیرامونی خود باج وامتیازسیاسی بگیرند.همین روحیه رزمنده گی مردمان این سرزمین باعث شد تا امپرا تور برتانیا با خصوصیت استعماری خود نخواست تا قدرتی با این خصوصیت رزمنده گی وازاد منشی درجوارآن وجود داشته باشد.بریتانیا یی ها کوشیدند تا با امضاءتفاهم نامه یی میان هند برتانوی وامیر افغانستان ، صرف برای استقراروثبات درمناطق قبایلی پشتون قا یم شود، این تفاهم نامهخط دیورند را به ارمغان آورد؛ که میان مناطق قبیله یی واقع در میان هند برتا نوی وافغانستان می گذشت

ادامه خواندن مــوقــف تــاریــخـی افــغــانــستان و تــولـد نـاقــص پــاکـستـان!؟ : نویسنده – مـحـمـد عــلــی مــهــرزاد

بـیــسـت و هــشــتم اســد : مــحــمـد عــلـی مـهـرزاد

mehrzad alidownload (1)  کشور افغانستان در1919، دست آوردبزرگ جنبش مشروطه خواهان وما حصل جهاد مردم حق شناس افغانستان تحت رهبری شاه امان الله خان برضد سلطه 110 ساله استعمارانگلیس بر استقلال خارجی کشوربود که با امضاء قرارداد راوالپندی افغانستان وارد مرحله تازه ای از زنده گی سیاسی، اجتماعی واقتصادی،فرهنگی خود شد، مرحله که با جنبش قانون سازی وتاسیس مراکزتعلیمی وتحصیلی برای عموم مردم کشورهمراه بود. ایجاد مناسبات سیاسی مستقل با کشورهای خارجی وتاسیس سفارت های افغانی در کشورهای متحابه وپزیرفتن سفیرانکتاب  افغانستان درمسیر تاریخ

کشورها ی متحابه درکابل ، مبارزه با فساد اداری وقطع امتیازات مستمری خاندان محمد زایی ، وسران قبایل وروحانیون متنفذ وتعمیم ارزشهای دیگر اجتماعی در تاریخ افغانستان برای اولین بار صاحب یک قانون اساسی مدرن وعصری گردید.قانون که درفصل حقوق عمومی: اصول برابری وازادی شخصی ولغواسارت وبرده گی ، ازادی مطبوعات وشغل وپیشه وحق مالکیت شخصی ومصئونیت مسکن ومنع مصادره دارایی ولغو بیگاروشکنجه ومجازات غیر قانونی وغیره نکات برجسته اساسی بازتاب یافته بود. بنا برحکم ماده 11 این قانون در حدود 700 تن غلام وکنیزدرشهر کابل از منازل اربابان خود برآمدند،  این قانون اساسی  در جامعه افغانستان انقلابی بود، نه تنها بخاطرانکه حقوق مدنی شهر وندان را تضمین می کرد، بلکه عملیه دستگاه دولت را نیز تنظیم واصل مسئولیت کابینه رامعین می کرد، وهم چنان به این دلیل که اقتدارپادشاه را محدودوتابع قانون می ساخت ماده 7 این قانون ((مقاطعه رادیکال از حاکمیت شخصی واستبدادی مروج درافغانستان بود.)) در پرتوهمین قانون اساسی بود که اقلیت های دینی ومذهبی اجازه یافتند تا مناسک مذهبی خودرا بطورمناسبی بجا آورند.شادروان غباردر مسیرتاریخ افغانستان می نویستد:((روح این قانون ، آن بود که در عمل تطبیق می شد واز لوث کذب وریا وفریب کاری مبرا بود.))،چنانکه مراسم مذهبی وتکیه گاهای پیروان مذهب امامی مجالس مشوره در ولایات ادامه خواندن بـیــسـت و هــشــتم اســد : مــحــمـد عــلـی مـهـرزاد

توفان‌های درونی خالق جنگ و صلح : دکــتــور عــلــی احـــمــد کـــریــمــی

کارل مارکس

در عصری که کارل مارکس، پیشوای کارگران جهان؛ هدف زندگی را زوال سرمایه‌داری و حاکمیت طبقه کارکر و متحد آن کشاورزان می‌دانست و نیچه، هدف انقلاب را ترکیدن عواطف وحشیانه و از بند رسته و ویران‌گرانۀ خلق می‌خواند و دانشمندان در فکر تکنالوژی‌های پیشرفته غرق شده بودند، تولستوی، هدف زندگی را عشق به‌خدا و رستگاری بشر می‌دانست.

   تولستوی، در سال ۱۸۲۸ در دهکدۀ یاسنایا پولیانا، در جنوب شهر تولا زاده شد. دو سال داشت که مادرش مرد. در سال ۱۸۶۲ با سوفیا برس ازدواج کرد. او همسر و یاور نمونه برای تولستوی بود و شوهرش را در آفرینش آثارش نیز کمک می‌کرد، چنان‌چه نسخۀ خطی جنگ و صلح را هفت بار با دست رونویسی کرد. خالق جنگ و صلح، فکر سیال و وجدان فعال داشت. نقادان ادبی روسیه می‌نویسند که حتا عیاشی و شراب‌خواری‌های قهار دوران جوانی او نیز ناشی از خستگی‌های جنون‌انگیز او برای پی بردن به هدف و مفهوم زندگی بوده است. او تمدن غربی را با جنبه‌های مادی‌گرانه آن زشت می‌دانست.«در میان‌سالی عقل را با خدا و دانش یک‌سان می‌دانست، اما عقلی را که او توصیف می‌کرد، بیشتر از دل سرچشمه می‌گرفت تا مغز».                                                                                در سال ۱۸۸۰ کتاب اعتراف را نوشت و برگشت خود را از مسیحیت ارتدکس اعلام کرد و اساس مذهب تازۀ خود را عشق به مسیح و اعتقاد به رستگاری بشریت بدون کلیسا دانست.

ادامه خواندن توفان‌های درونی خالق جنگ و صلح : دکــتــور عــلــی احـــمــد کـــریــمــی

به یاد شیخ الرئیس ابو علی سینای بلخی: م – داوود سیا ووش

شیخ  ابو علی  سینا  بلخی          اول سنبله زادروز ابن سینا گرامی باد!                                  وقتی در حلقات فرهنگی کشور نامی از ابن سینا برده شود، بلادرنگ فرهنگیان و دولتمردان از جا بلند شده با هیجان و احساسات به آواز بلند میگویند: ابن سینا از افتخارات ماست؛ اما جای تأسف آنست که در روز یادبود این ابر مرد علم و دانش که تاج افتخار آریانا میباشد هیچ فرهنگیی از جا بلند نمیشود که در یک کانون علمی، فرهنگی، ادبی و مدنی محفلی برپا کند و یا با ترجمه ی چند اثر وی سیمای این جاودانه مرد علم و ادب و فرهنگ و سیاست را به نسل جوان بشناساند. از حکومت که گله نیست، چون دولتمردان در بحبوحه ی مسایل پیش پا افتاده ی منافع شخصی شان چنان گیر مانده اند که اصلاً چنین مسایل به یادشان هم نمی آید.

زندگی نامه ابوعلی سینا

ابوعلی حسین ابن عبدا لله ابن سینا در سال 359-370 در روستایی در حوالی بخارا چشم به جهان گشود. پدرش عبدا لله اهل بلخ بود و مادرش ستاره از اهالی روستای افشانه. هنگامی که ابوعلی دوازده سال داشت به همراه خانواده در بخارا، پایتخت سامانی می زیست و پدرش عبدا لله نیز دارای شغل و منصب دیوانی بود.                                     عبدا لله فرزند خویش را نزد استادی به نام عبد ا لله ناتلی فرستاد تا نزد او معلومات خود را تکمیل کند. پیش از آن هم ابوعلی علم فقه را از شخصی به نام اسماعیل زاهد فرا گرفته بود.                                                       ابوعلی به حدی باهوش بود که گاهی در مطالب علمی وجوه تازه ای می یافت به طوری که باعث تعجب استاد خود می گشت . ناتلی نیز وی را تشویق به فراگیری علوم و دانش اندوزی میکرد و بدین گونه ابوعلی علم منطق را فرا گرفت و بعد به تکمیل ریاضیات پرداخت.

ادامه خواندن به یاد شیخ الرئیس ابو علی سینای بلخی: م – داوود سیا ووش

راوی غمنامه‌ها و شادینامه‌های روزگار : واصف باختری وتایپ از دکتور سیاه سنگ

Dr._AkramOsmanB  بماناد، این روایتگر بماناد! sss

(فخرالدین گرگانی/ ویس و رامین)

متنبی را گفتند: “در ستايش همه بزرگان روزگار سيف‌الدوله سروده‌ای، چرا در مدح ابوفراس چيزی نگفتی؟” در پاسخ گفت: “شکوه او مرا هراسناک و زبانم را لال ساخت.” واصف  باختری

همروزگاران متنبی اين کار را ناشی از “خبث و حسد” پنداشته‌ و ندانسته‌اند شکوهی که زاده جايگاه والای فرهنگی و علمی منش برين انسانيست، صدها بار برتر از شکوه دروغين فارسان توسن چوبين قدرت است. و اين مدرک از بايگانی تاريخ از آن روی آوردم تا تو خواننده گرامی بدانی که سخن گفتن در باره مردی چون اکرم عثمان چه دشوار است. در چند دهه پسين داستاننويسی ما بیگمان اکرم عثمان ناميست بلند و پرآوازه. دوستار خلق است و خلقی خواستار او و اين از آن روست که از برای تاريخ مینويسد. اما نه تاريخ مسخ شده‌ که اندیشورزی در باره آن گفته‌بود: “همانند بیوه ریچارد سوم شکسپیر است: خشمش زودجوش و ناپیگیر و حافظه‌اش ناتوان. نمیشود لبخند و زهرخندش را از هم بازشناخت و همواره خواهان آنست که خویشتن را به پیروزمندان تفویض کند.”

ادامه خواندن راوی غمنامه‌ها و شادینامه‌های روزگار : واصف باختری وتایپ از دکتور سیاه سنگ

تــصـاویــر عــدهء از نـشـرات آزاد در عــصـر شــاه امــان خــان غــازی

یکی  از  نشرات  آن دوره  جریده  هفته وار ستاره  افغان است  که با چاپ سنگی  در  دوصفحه  ازمحل  جبل السراج  باز از  چاریکار در  سال  1298 و 1299 ش – مطابق  1920 و 1921 م به  مدیریت  شادرروان  میر غلام  محمد  غبار شخصیت  مبارز ومورخ مردم نشرمیشد. هدف  از  نشر   این  جرید  زنده نگهداشتن روحیهء جهاد ضد استعمار  بریتانیه در استانه  جنگ استقلال  افغانستان  بود.

خپلواکی

 

نـالــه شــبـگـیـر : نــوشـتـه نــذیــر ظــفــر

 zafarnazir  

از سر شوریده ی ما عشق دســـــت بردار نیست

داروی دردی محبــــــــت جز وصــــال یار نیست

ادامه خواندن نـالــه شــبـگـیـر : نــوشـتـه نــذیــر ظــفــر

اســتــرداد استــقــلال وطـــن را گرامــی داریــم : امــان مـعـاشــر

نورزی copy  بنا به تفاهم قبلی که با فامیل محترم محمد کبیر نورزی داشتم ،خواستم که به اوشان داخل خانه شوم وقتیکه زنگ دروآزه آنها را بصدا درآوردم خانم نابینا دروازه را کشوده ومرا به داخل دعوت نموده در اتاق رهنمایی کردند که محترم الحاج محمد کبیر نورزی سخنان از خاطراتش به زبان می آوورد و شفیقه جان با قدر امکان تراوشات خاطرات پدرش را در کمپیوتر مخصوص نابینایان تایپ و ثبت می نمود.حاجی صاحب جسمن ضعیف و توان حرکت زیاد را نداشت و به چوکی مریضی (ولچیر)نشسته بودند، اما فکر آرام و خاطره خوب داشتند.
محترم الحاج محمد کبیر نورزی یکی از مشروطه خواهان کشور ماست، چون تاریخ زنده و شاهد گواه از آغاز با شکوهی استقلال افغانستان برایم قصه کردندو سخن از متن ومحتوای اولین نشریۀ افغانستان شمس النهار زدند . خودشان همکار اخبار ندای خلق به مدیریت عبدالرحمن محمودی بوده که همچو اولین ارگان سیاسی در وطن ما پا به عرصۀ وجود گذاشته است.
محترم محمد کبیرنورزی در قصه ی شرین خودزمان دولت شاه امان الله خان را زمان زایش روشنگری ترسیم نموده، و فعالیت های نشرات انیس، ویش زلمیان، ویسا، اتقاق اسلام در هرات و بیدار در مزارشریف را چراغ و روشنی در راه تاریکی ها دانستند.
موصوف رویداد های تاریخی وفرهنگی در امر رشد ، انکشاف وخدمتگذاری های شاه عادل وترقی خواه را حکایه نموده، آغاز انکشاف سویه علمی و پیدایش رنسانس علمی و تاریخی در کشور میداند ،که هر فرد و تبعی افغانستان از روی رضا ویا جبر هتمن باید با سوادمی شد .
نورزی صاحب یاد آور شدند ! مقصود و هدف شاه ترقیخواه پیدایش جامعه ی نوین و با سواد بود .شخص خود شاه امان الله خان از من که شاگرد صنف پنجم بودم امتحان گرفتند.خودم دیدم که شاگردان مسگر، آهنگر ، رزگر،کبابی و دیگر هموطنان محروم از سواد را در منزل بالای شاه دو شمشیره درس سواد اموزی میدادند و با دستان تباشر الود از آنجا به ارگ پادشاهی برمیگشتند.
محترم کبیر نورزی در رابطه به اولین نشریۀ زن در افغانستان گفتند”(انتشار اولین نشریۀ زن در افغانسان بنام ارشاد نسوان به سر دبیری ملکه ثریا خانم امان لله خان عرض وجود کرد که در مورد تنویر اذهان طبقه ی اناث نقش بارزی ایفا نمود .من آنرا می خواندم .ارشاد نسوان به مقصد منور ساختن و تغییر حیات نسوان در هر زمینه مطالب مربوط به زنان به خصوص مسائل صحت، پخت وپز در آشپزخانه را زیاد تر نشر مینمود که همه با علاقمندی آنرا مطالعه می نمودند با در نظر داشت ذهنیت روشن این ملکه ی ممتاز و یاد آوری خاطرات پر آن ، دخترم شفیقه نورزی علی الرغم نابینایی به همکاری محبوبه خواهرش بنا بر توسعه ی این جانب به نشر ماهنامه زن در ونکوور کانادا مبادرت ورزیدو از مدت مدیدی بزنان جامعه افغانی خدمت می نماید و موضوعات مختلف را غرض آگهی هموطنان بخصوص جامه ی مهاجر کشور بنشر می رساند که شخصآ احساس غرور می نمایم.).
محترم نورزی با نقل از قسمتی یکی از بیانیه های شاه امان الله خان که گفته است:( ” خدا میداند که من ملت غریب وعاجز خود را به اندازه دوست دارم وبه مقابل خیر وبهبود و آرامی و آسایش طبقه عاجز ملت خود نه خان نه ملک نه ملا نه سید ونه به دیگر صاحب رسوخان اهمیتی میدهم. بلی این مسله را بار بار گفته ام ، اگر ملت غریب ما آرام وخاطر جمع گردند ، طبعا ً، خان، ملک، سید، ملا و تمام آنها هم آباد و آسوده می باشند . اگر خدای ناخواسته پریشان ونا آرام باشند ، پس من تنها آرامی خان، ملک، سید، ملا را نخواسته بلکه از خودم را هم)شاه امان الله را عادل و مهربان، به فرد فرد مردم افغانستان، بدون کوچکترین امتیاز قومی، لسانی و مذهبی بیان کرده و عشق علاقه ُ شاه را به معارف و عام ساختن آن قدر دانی نمودند.در رابطه به سخنان خود ادامه داده گفتند:
امان الله خان شخصا ً خودش با هیأتی به قندهار رفت تا از اجرای فرامين مطمُن گردد. هنگام ديدار از يک مکتب دید که درس شروع میباشد ولی چند متعلم در صحن مکتب به بازی مشغول میباشند. از مدیر مکتب پرسید، چرا این بچه ها درس نمیخوانند؟. مدیر به جواب گفت که ساعت درس دينیات است و این بچه ها از اهل هنود هستند .
شاه امان الله گفت، انها اقلیت هستند وما باید به اقلیت های خود بیشتر توجه داشته باشیم؛ شما دينیات خودشانرا برایشان درس بدهید که افغان اصیل باشند).
شاه امان الله مرد وطنپرست، مردم دوست و ترقی خواه بود. او در راه ترقی وتعالی کشورش قدم های بزرگ برداشت اما نيرو های مرتجع به تحريک انگليس، اين شاه وطنپرست و ترقی خواه را با دسيسه از ميان برداشتند.
به منظور تبریکی جشن سالروزاسترداد استقلال کشور ما افغانستان به یکی بلاک های ناحیه ی برنابی برتش کلمبیا کانادا که اساسآ پدران و مادران مسن ما در آنجا زندگی دارند ، رفتم تا جشن روز استرداد استقلال کشور را بر آنها مبارک بگویم. وقتیکه نزدیک به تعمیر شدم پاها یم احساس سستی و نا توانی کرد. مکث مختصری کردم ، بیادم آمد که یکی از شاعران مستعید ما در ونکوور مرحوم عبدالله عنبری (رح) که در یک خانه این بلاک زنده گی داشتند،در اثر فشار تکلیف قلبی مدت چهار روز با مرگ دست و پنجه نرم کرده بودند. در آن هنگام تلاش نمودند تا خود را به دروازه برسانند و یا به تلفون که وضع نا هنجار خود را به نزدیکان و دوستان خویش برسانند و از آنها طالب امداد شوند با تاسف دست رسی به کسی پیدا نکرده بعد از چهار روز دروازه را کسی می کشاید و آنرا در حالت نزع می بیند بدون معطلی به شفاخانه میبرد و در آنجا جان را به جان آفرین تسلیم میکند.در حالت تردد بودم که محترم حاجی طاهر امیری که در آن بلاک زندگی داشتند پیش رویم ظاهر میشود
بعد از احوال پرسی داخل صحبت میشویم و روز استقلال کشور را که همین اکنون پاکستان انرا می خواهد نابود و کشور ما را زیر سیطره خود بگیرد ،تبریک گفتم .در منزل ده به دیدار محترم سردار عبدالخلیل یونسی رفتیم که خانم مهربان و محترم شان ما را پذیرای نموده داخل خانه بردندو با اهدای دسته گلی از طرف برنامه مادر روز جشن استرداد استقلال کشور را به محترم سردار صاحب تبریک عرض کردم . محترم از کهولت بسیارتوان استادن را نداشت و در چوکی قرار گرفته بود و از آمدن ما اظهار خوشی و امتنان کرد.موصوف با افتخاری سر شار از شاد مانی از تحصیل استرداد استقلال کشور صحبت نموده و فوتوهای شاه امان الله خان را که با امضای شخص غازی امان الله خان به خانواده ی آنها به شکل یاد گاری اهدا شده بود، به ما نشان داد و نظرات ترقی خواهانه ی آن شاه بزرگوار را فشرده بیان داشتند و یاد آور شدند که مردم کمسواد کشور با دسیسه ی بیگانه گان این شاه ترقی خواه را از کشور بیرون راندند .
محترم سردار صاحب یونسی گرامیداشت و تجلیل از روز استقلال را برای ملت افغانستان تبریک و یاد آور شد که افتخارات گذشته را نباید فراموش کرد و آنرا درس آموزنده برای نسل آینده قرار داد.
— امان معاشر 

در گــرامــیـداشـت از سـالــگــرد اســتــقــلال افــغــانــستــان و یــادی از غــازی مــیرمــســجــدی خـــان – نویــســنـده :داوود ســـیــاووش

میر مسجدی  خان  غازی افغانستان طی 80 سال از 1839 تا 1919 به اشکال مختلف تحت سیطره ی مستعمراتی بریتانیا قرار داشت. گاهی انگلیس در کنار پادشاهی چون شاه شجاع ایستاد، زمانی میزبان امیر دوست محمد خان بود، باری با امیر محمد یعقوب خان همکاری نزدیک داشت و مدتی با پرداخت معاش به امیر عبدالرحمن خان و امیر حبیب ا لله سیاست خارجی افغانستان را اداره میکرد، تا آنکه با اعلان استقلال توسط شاه امان ا لله به این وابستگی خاتمه داده شد.

آنچه را در ذیل میخوانید، صحنه یی از کارنامه ی میر مسجدی خان میباشد که به مثابه ی مظهری از حماسه آفرینی و قهرمانی برخاسته از متن و بطن مردم بر ضد استعمار بریتانیا با روح سلحشوری مردم و با خون ملت در تاریخ رقم خورده است.

سيد مير مسجدي خان مشهور در قلعه خويش در جلگاه بحيث مركز مجاهدين باقي ماند. در اين قلعه جنگي 50 نفر مرد مبارز اقامت داشت. انگليسها كه تشنه خون مير مسجدي خان بودند و چندين

ادامه خواندن در گــرامــیـداشـت از سـالــگــرد اســتــقــلال افــغــانــستــان و یــادی از غــازی مــیرمــســجــدی خـــان – نویــســنـده :داوود ســـیــاووش

هـــنــرمــنــد دلـــهــا: ژیــلا – نویــســنــده دکــتــور صــبــور الله ســیــاه ســنــگ

سیاه ستنگ پانزدهم جولای 2016 هفتادوسومین سالگره بانو ژیلاست.  jila200هنرمندی که ابریشم آوازش را پنجاه سال (1959–2009) در نهانگاه هوش و روان مردم یادگار گذاشته باشد، آرایشگر سیمای فرهنگ خواهد بود. گهرپاره‌هایی چون ژیلا اگر نایاب نباشند، کم‌پیداتر از کیمیا هستند و برای نمایاندن آبروی موسیقی افغانستان نقش نگارین دارند.

کبرا (ژیلا) آوازخوانی را از نوجوانی در نیمه دوم دهه 1950 آغاز کرده‌بود. ناهمانند با شمار زیادی از هنرمندان ما که زاده دامان تنگدستی اند، او – ازین چشم‌انداز – خاستگاه بهتری داشت. آرامش نهفته در گرمای آوازش را میتوان با آسایشی که وی در آن بارآمده‌بود، همپیوند دانست.

ژیلا در دل آیینه‌ها

1
گزارشگر: از شغلت راضی هستی؟

ژیلا: نه. زیرا آوازخوانی من در قید و بست قرارداد با رادیو درآمده و این رنج‌آور است. چهار کمپوزر برای اینهمه آوازخوان چقدر آهنگ بسازند؟ چون آوازخوان قرارداد کرده، مجبور است خوب یا بد چهار آهنگ به رادیو تحویل دهد. شعر را هم در رادیو سانسور میکنند و این مشکل دیگریست برای آوازخوان و کمپوزر. آهنگساز مجبور است به علت داشتن قرارداد، آهنگ بسازد و آوازخوان به حکم اجبار قرارداد، چهار پارچه بخواند. اگر نتوانست، معاشش را نمیدهند.

ادامه خواندن هـــنــرمــنــد دلـــهــا: ژیــلا – نویــســنــده دکــتــور صــبــور الله ســیــاه ســنــگ

افـــغـــانــستــان گـــروگان نــاتـــو : دکــتــورعـــلـــی احــــمــــد کـــــریـــمـــی

عکس  آقای  کریمی تنش اوضاع در افغانستان ظاهرا نگرانی کشورهای ناتو وسایرکشورهای منطقه رابیشترگردانیده است وبیم دارند که حملات پراگنده طالبان ازدهات وقصبات به شهرهای بزرگ وازآن جمله به نقاط مرزی گسترش یابد. روسیه نگرانی دارد که خطر گسترش بی امنیتی ها درافغانستان عامل بی ثباتی در جمهوری های آسیای میانه خواهد گردید.افغانها که زیاد تر ازچهارده سال خطرواقعی این نگرانی ها را به جان ومال خودآزمایش نموده اند این بیم و نگرانی هارا مانند تیاتربزرگ میدانند که درآن یک بازیگربرای منافع خود نقشهای ابلیس وآدم را بازی می نماید وآدم گروگان ابلیس گردیده است.  افغانستان گروگان ناتو است. ناکامی های ناتوچون قدرتمندترین بلوک نظامی وسیاسی درجهان  برای همه مایه تعجب و سوال برانگیزگردیده است، وضع درافغانستان طی دوسال اخیربعد ازتاسیس دولت تحملی جان کری به مراتب بدتر ازچهارده سال پیش از آغازماموریت ناتو گردیده است.

ادامه خواندن افـــغـــانــستــان گـــروگان نــاتـــو : دکــتــورعـــلـــی احــــمــــد کـــــریـــمـــی

ارشــادالــنـسوان، نــخـستـیـن نــشـریــه ای ویــژه ای زنـــان در افــغــانــســتــان -نــویــســنــده : عـبـدالنــصـیــرمــوحــدی

photo  به باور آگاهان عرصه مطبوعات و تاریخ نویسان، کشتی مطبوعات در  زمان امیرشیرعلی خان به دریایی بیکران این عرصه لنگر انداخت که نخستین نشریه افغانستان تخت نام “کابل” به چاپ رسیده است و گفته میشود نمونه از این نشریه در آرشیف ملی هندوستان وجود دارد. ولی متاسفانه هنوز نمونه از این نشریه به دست روزنامه نگاران و تاریخ نویسان کشور قرار نگرفته است. پوهنیار نوریه اشرف استاد دانشکده ژورنالیزم دانشگاه کابل در چپتر آموزشی اش تحت نام”تاریخ ژورنالیزم افغانستان” با تایید این موضوع که نشریه”کابل” نخستین نشریه افغانستان است می گوید، این نشریه بین سالهای 1242 تا 1245 میلادی به دو زبان دری و پشتو به صورت موقوت فعالیت داشته است. نشریه مذکور جز از پلانهای اصلاحاتی سیدجمالدین افغانی در  زمان امیرشیرعلی خان بود.  ولی عدهای نشریه “شمس النهار” را که در سال 1873 میلادی شروع به کار کرد، نخستین نشریه در تاریخ مطبوعات کشور می دانند.

ادامه خواندن ارشــادالــنـسوان، نــخـستـیـن نــشـریــه ای ویــژه ای زنـــان در افــغــانــســتــان -نــویــســنــده : عـبـدالنــصـیــرمــوحــدی

دمـــوکــراســی، احــزاب ســیـاســی و جــامــعـۀ مــدنــی : پــرتــو نـــادری

پرتو نادریفلسفۀ وجودی دموکراسی به  موجودیت احزاب سیاسی و نهاد های مدنی  وابسته است. برای آن که دموکراسی بدون احزاب سیاسی و نهاد های مدنی نمی تواند دموکراسی واقعی باشد. آن جا که احزاب سیاسی و نهاد های مدنی وجود ندارند ، این خود بیانگر آن است که در آن جامعه دموکراسی وجود ندارد. هر دولتی که بدون احزاب سیاسی و نهاد های مدنی  خود را دولت متکی بر اصول دموکراسی بخواند به یقین که دروغ می گوید. باری شهید محمد هاشم میوندوال در یکی از شماره های نشریۀ مساوات نشریۀ حزبی خویش در رابطه به  خود داری شاه از توشیح قانون احزاب نوشته بود که : دموکراسی بدون احزاب سیاسی به گادی بدون اسب می ماند.

ادامه خواندن دمـــوکــراســی، احــزاب ســیـاســی و جــامــعـۀ مــدنــی : پــرتــو نـــادری

مصاحبه ٬ داوود سیاووش بـاغلام جــیـلانــی عــارض دانـشــمــند جــغـرافیای افـغـانـستـان

  پدر  جغرفیای  و سیاووشارمغان: شما به حیث یک دانشمند رشته بفرمایید که با این منابع آبی بزرگی که ما داریم دولتمردان افغانستان چه کنند که محیط زیست افغانستان بهبود و کشور سرسبز شود و برق تولید شود، پپیشنهاد مشخص شما در این ارتباط چیست؟

عارض: پیشنهاد مشخص من اینست که دولتمردان افغانستان با دلسوزی کامل به خود و به وطن، با دلسوزی به مردم افغانستان و با دلسوزی به پیشتازی زراعتی که در این منطقه بود چون افغانستان یک کشور زراعتی بود مثلاً 18 نهر مزار شریف را که شما در نظر بگیرید، یا مدنیت تیموری های هرات را در حوزه هریرود در نظر بگیرید، یا مدنیت سیستان را در نظر بگیرید، یا بست را در نظر بگیرید، یا خود کابل را، کابل شاهان، بگرام و این ها را در نظر بگیرید. کل ساحاتی زراعتی بود که در اختیار شان بود و ساحات زراعتی شان را انکشاف میدادند. من در یک کتابی خوانده بودم که زمانی کابل شاهان در بالا حصار کابل زندگی میکردند در بگرام هم یک پایتخت دیگر آنها بود اینها همان سرکی را که مستقیماً از دروازه شرقی بالا حصار خارج شده به امتداد بی بی مهرو تا بگرام در میرفتند دو جانب سرک درخت های بسیار متراکم بود که آفتاب هیچ بالای سوار نظام آنها نمی افتاد از این نقطه نظر واقعاً با تغییر اقلیم، با بی پروایی های ایکو سیستم که در افغانستان است، با این بی پروایی ها ستراتیژی که افغانستان (فعلاً به آن مواجه است با گذشته قابل مقایسه نیست) مثلاً مدنیت زراعتی باختر ما و شما در آسیای میانه پیشگام و پیشتاز و شاخص عمومی همین منطقه بود اما امروز شما بروید ساحه حیرتان را ببینید ساحه خود مزار شریف را ببینید، ساحه بلخ را ببینید، از آب این ساحات از بلخ آب و این ها استفاده کرده نمیتوانند، دیگر پیشنهاد من اینست که با یک تکنولوژی معاصر با یک تدبیر و پلان بسیار مدبرانه باید آبگردان ها در مسیر دریا ها احداث شود و آب آن به نفع زراعت، به نفع سرسبزی، به نفع آبادی کشور به کار برده شود. ما اگر همین کمر همت را بسته بتوانیم که آبگردان های زیادی را در مسیر دریا های خود احداث کنیم باور کنید که، تنها صادرات برق آبی ما کفایت میکند که این کشور را به پای ایستاد کند ما باید از هر لیتر آب خود استفاده مثبت کرده بتوانیم در حالیکه برف ها ذوب میشود آب ها به جریان می افتد، تمامش میرود به طرف بحر هند، برف ها ذوب میشود آب هریرود میرود به طرف سرخس و ترکمنستان، آبهای هلمند ما به سیستان میرود ما از آبهای منطقه هیچ استفاده مثبت کرده نتوانسته ایم.

ادامه خواندن مصاحبه ٬ داوود سیاووش بـاغلام جــیـلانــی عــارض دانـشــمــند جــغـرافیای افـغـانـستـان

از هــویــت قومــی تا هــویــت ملــی : پــرتـــو نـــادری

partaw-naderiافغانستان کشوری است با اقوام و زبان‌های گوناگون، چیزی که سال‌هاست، نبود آن در میان اقوام گوناگون کشور احساس می شود، هویت ملی و مشارکت ملی است راستین است؛ هرچند رهبران سیاسی افغانستان شعارها و سخنان شان با واژه‌های چون وحدت‌ملی و مشارکت‌ملی گره می خورد، اما چنین رهبرانی به آن چه که می گویند بی باور اند. چنین  است که گاهی یک چنین شعارهایی رنگ و بوی عوام فریبی می یابد. چون برای ملت سازی یا بهتر است گفته شود که برای ملت شدن  کمتر  دیده شده است که برنامه های مشخصی روی دست گرفته شود. افزون براین مفهوم هویت ملی و مشارکت ملی و منافع ملی هنوز در کشور ما مفاهیم گم شده اند ، به زبان دیگر دولت ها هنوز تعریف مشخصی از آن چه که به نام هویت ملی و مشارکت سخن می گویند، ارائه نکرده اند.

ادامه خواندن از هــویــت قومــی تا هــویــت ملــی : پــرتـــو نـــادری

مـــرد و نــامــرد : نوشته – دکــتــور اکــرم عـثـمـان – برگرفته ازسـایــت ازمـغـان مـلی

  98c02f5c727ee94919aae134f4563b4c6186ddf9بازهم ورق بر گشته بود. استاد پیر دست به عصا میخواست به بار گاه امیر جدید برود، به بارگاه امیری که رهین دست بازیگر روزگار بود و زور و زر را از باد یافته بود. در آستانه، با این که همه آن استاد بزرگ وزبان گویای زمانه را میشناختند کسی سلامش نکرد وراهش نداد. حاجبان همان حاجبان قدیم بودند، همان هایی که به نرخ روز نان میخوردند و نبض زمانه را نیک میشناختند.                                    استاد خود سلام کرد ودر برابر نوکران تعظیم معنی دارای نمود. فرومایه ترین آنها که روزگاری در برابر استاد دولامی شد واز فرط چاپلوسی، بار ها کفشهای استاد را پیش پایش گذاشته بود با سردی پرسید:

کی ره کار داری ؟ اینجه چه میخایی؟

استاد با تواضع جواب داد: چیزی نمی خایم، مه قاسم استم خواننده قدیمی دربار، آرزو دارم امیر جدید سلام کنم.

حاجب گفت: عجب!

قاسم گفت: چه عجب مگم سلام کردن به امیر مایه تعجب است ؟

حاجب گفت: مگم امیر هنوز خواب هستند.

با آنکه نزدیک چاشت بود وهیچ امیری نباید تا آن گاه بخوابد قاسم دم نزد وپرسید:

آیا می تانم معطل شوم ؟

ادامه خواندن مـــرد و نــامــرد : نوشته – دکــتــور اکــرم عـثـمـان – برگرفته ازسـایــت ازمـغـان مـلی

کــچــالــو را کــی در افغانستان تــرویـــج کـــرد؟ نـــویـــســنــده عـــلــی کـــریــمــی

   کچالو یکی از مهمترین محصولات غذایی بشر به شمار می رود. پس از گندم، برنج و جواری، چهارمین گیاه پراهمیت در سیستم غذایی جهان کچالو است. طبق آمارهای سازمان ملل، طی اولین دهه قرن بیست و یکم، هر فرد در جهان به طور اوسط سالانه 33 کیلو کچالو مصرف کرده است. در افغانستان، کچالو احتمالاً پس از نان گندم، رایج ترین غذایی است که مردم با آن شکم های شان را سیر می کنند. انگلیسی ها در قرن 19 میلادی کچالو را به افغانستان آوردند.

ترویج کچالو      خاستگاه اصلی   

خاستگاه کچالو کشور پرو در آمریکای لاتین است. دانشمندان بقایای کچالو را در قسمت هایی از این کشور کشف کرده اند که قدامت آن ها به 500 سال قبل از میلاد می رسد. در آن زمان، مردمانی که در امپراطوری «اینکا» در آن مناطق زندگی می کردند، نه تنها کچالو را می کاشتند و می خوردند؛ بلکه آن را عبادت نیز می کردند. آن ها کچالو را خشک می کردند و در هنگام سفرهای طولانی با خود می بردند. گذشته از این، گدام های بزرگی از کچالو ساخته بودند که در سال های قحطی و خشکسالی از آن ها استفاده می کردند.

ادامه خواندن کــچــالــو را کــی در افغانستان تــرویـــج کـــرد؟ نـــویـــســنــده عـــلــی کـــریــمــی