یادی از معابد (کنیسه )یهودی ها: نصرالدین سلجوقی

در افغانستان بهودی های زیادی زیست می نمودند  که بیشتر آنها در هرات  به محلهء برادرانی ها، مهمند ها،کوچهء مرغ فروشی، کوچهء موسایی ها  اقامت داشتند ، که آنها در همان محلات. کنیسه های داشتند  که به عبادت می پرداختند.  چهار کنیسه در هرات شناسایی شده است که از جمله می توان از معابد گل و‌گیا، آشور ، غول یواو و معبد شمایل یادآوری نمود.

من همواره علاقه داشتم تااین کنیسه هارا از نزدیک مشاهده کنم چون در بین کوچه ها قرارداشت پیدا نمودن آن برایم دشوار بود ، خوشبختانه روزی یکی از دوستان  متدین ،منور و هنرور من  جناب آقای فوزی امینی که زمانی در همان محدوده ها زیست داشته موتری را تهیه نموده بود مرا با خود به دو کنیسه ای که ورود به آن به نسبت اینکه  از این کنیسه ها به عنوان مسجد و مکتب استفاده می شود آزاد بود  با خود برد که از لطف شان اظهار امتنان می نمایم.

ادامه خواندن یادی از معابد (کنیسه )یهودی ها: نصرالدین سلجوقی

راست یا دروغ: قاچاق طلا …؟ نویسنده: Phillip Corwin: برگردان؛ داکتر صبورالله سیاسنگ

دفتر وکیل وزیر خارجه/ شام هژدهم اپریل 1992: نمایندگان هند، پاکستان، روسیه و ایران نیز آمده اند. حضور آنان نمایان‌گر حمایت از طرح سازمان ملل و هم‌بستگی در موضوع اجازۀ خروج نجیب‌الله از افغانستان است. بینن سیوان [به وکیل]: به نمایندگی از سرمنشی سازمان ملل، از دولت شما از نگاه بشردوستانه خواهش می‌کنم که در تضمین خروج مصون رئیس‌جمهور پیشین و همراهانش از افغانستان کمک کند. باور دارم این اقدام در سطح جهانی به دولت شما کمک می‌کند و هم‌ به روند صلح یاری می‌رساند. موضوع عاجل است.

وکیل: هنوز برای راه‌حل صلح‌آمیز دیر نشده است، ولی اگر همین تقاضای کمک از دولت ما زودتر و با مشوره صورت می‌گرفت، چارۀ ساده می‌داشت. ضرب‌المثلی داریم: “دیر آید، درست آید”. موافقم که نجیب‌الله از دیدگاه تمام جوانب، مانع بزرگ صلح پنداشته می‌شد. امید ما این بود که خروجش با سایر مقامات در آرامش و فضای صلح‌آمیز انجام شود.

ادامه خواندن راست یا دروغ: قاچاق طلا …؟ نویسنده: Phillip Corwin: برگردان؛ داکتر صبورالله سیاسنگ

فریاد کشور های منطقه از طالبان برخاست : داکتر عارف عرفان

پروژه ای چند منظوره ای طالبان که همیاری تاکتیکی کشور های همسایه را برتافت،اکنون در همرنگی وهمپیمانی باتروریسم رنگ باخته وغوغای کشور های منطقه را برانگیخته است.کشور های منطقه یی با تغافل بر پیوند استراتژیک طالبان با ایالات متحده آمریکا مستدام تلاش داشتند تا روابط نیک با طالبان را تامین نموده واز پروژه های کلان،منابع ومعادن افغانستان سود جویند.

حال آنها متوجه شده اند،که طالبان افغانستان را به باشگاه تروریسم جهانی در آورده واز تروریسم قاطعانه حمایت می نمایند.

ادامه خواندن فریاد کشور های منطقه از طالبان برخاست : داکتر عارف عرفان

تازه‌ترین اثر داکتر محمدحسن شرق : داکتر سیاه سنگ

تازه‌ترین اثر داکتر محمدحسن شرق با سرنامۀ “تعلل در مصالحۀ ملی، تجویز تجزیۀ افغانستان و موضوع پنجشیر” که در صدمین سال‌گرۀ زندگی او نوشته شده بود، هفتۀ پیش از سوی انتشارات شاهمامه به چاپ رسید.

گرچه این کتاب را می‌توان دنبالۀ اپدیت “کرباس‌پوشان برهنه‌پا” (1990) و “تأسیس و تخریب اولین جمهوری افغانستان” (2000) دانست، با آویزه‌هایی که در چاپ دوم (2005) و چاپ سوم (2010) نیامده، ارزش زیادتر می‌یابد.

داکتر شرق در “تعلل در مصالحۀ ملی، تجویز تجزیۀ افغانستان و موضوع پنجشیر” نخستین بار از برخی نامه‌هایی که به مسکو فرستاده بود و گفت‌وشنودهای شیرین و تلخی که با گرباچف، داکتر نجیب‌الله، عبدالوکیل، بنین سیوان، دیگو کوردویز، گزارش‌گران در نیویارک و چند تن از سیماهای کلیدی افغانستان و جهان داشت، یادآوری می‌کند و می‌نمایاند که چشمۀ کشاکش نجیب‌الله با رفقا یا موافقین پریروز و دشمنان یا مخالفین دیروزش از کجاها گل‌آلود شد و رفته رفته رسید به جایی که امروز تماشاگرش هستیم.

ادامه خواندن تازه‌ترین اثر داکتر محمدحسن شرق : داکتر سیاه سنگ

نوآوری در نویسنده‌گی : جاوید فرهاد

نوآوری امری از پیش تعیین شده در نویسنده‌گی نیست؛ زیرا بر بنیاد استعداد و تجربه‌ی فردی هر نویسنده از زنده‌گی و بازتاب آن در بستری به‌نام زبان، روش‌های نوآوری متفاوت و چندگونه اند. به‌گونه‌‌ی مثال روش نوآوری فرانتس کافکا، آلبر کامو، صادق هدایت و محمود دولت‌آبادی از هم فرق دارد؛ درست است که گاهی رگه‌هایی از تاثیرگیری و تاثیرپذیری را از ره‌گذر محتوایی در آثار این نویسنده‌گان بزرگ زیر نامِ هم‌مانندی (مشابهتِ محتوایی) می‌توان دریافت؛ اما گونه‌‌ی پردازش آنان با توجه به‌روش نوآوری در تولید آثار ادبی متفاوت است؛ چون نوآوری وابسته به فردیّت نویسنده است و فردیت به‌جای جمعیّت یا روش نوآوری عمومی قرار دارد.

•نوآوری چیست؟

کشف تازه از هستی و سپس پردازش آن در نویسنده‌گی با روش متفاوت در بستری به‌نام زبان.

ادامه خواندن نوآوری در نویسنده‌گی : جاوید فرهاد

به جوانان عزیز کشورم! : داکتر ملک ستیز

این درس زندگی‌ام را از دنیای آموزش و فراگیری با شما شریک می‌سازم. شاید روزی به درد تان بخورد. این درس نتیجه سال‌های دراز درس‌خواندن و درس‌دادن من است و به خون جگر بدست آمده است. اما حالا این درس را برای سه دقیقه مرور کنید و اگر از آن چیزی آموختید با دیگران شریک سازید.

من سه نوع دانش‌جو را می‌شناسم.

۱. دانش‌جوی فعال

این دانش‌جو به مفاهیم یک درس و بحث‌های دانش‌گاهی توجه دارد. حتا قبل از آغاز بحث به ساختار و اجندا آن توجه کرده است. او در جریان بحث مفاهیم را با تحلیل آموزگار، متخصص و سخن‌ران به بررسی می‌گیرد. این دانش‌جو پرسش‌های در ذهن خود از جریان بحث می‌پرواند و تلاش دارد تا به آن پاسخ یابد. در بحث‌های حضوری دانش‌جوی فعال حتما پرسش‌های را مطرح می‌کند و در جریان بحث یادداشت می‌گیرد. او در ختم بحث عمل‌کرد آموزگار، سخن‌ران و نقش خود را در بحث به چالش می‌کشد و ارزیابی می‌کند.

۲. دانش‌جوی کم‌تر فعال

ادامه خواندن به جوانان عزیز کشورم! : داکتر ملک ستیز

برای سیاسنگ مهربان و کار زیبایش: «یادگار ابریشم» : نوشته بانو نازی مظفری

ممکن است تصویر ‏‏۱ نفر‏ و ‏نوشتار‏‏ باشد

دو سال قبل با نوشتن «آتش در پائیز» با صبورالله سیاسنگ آشنا شدم. آدمی مهربان، پرکار، متواضع و بی‌ادعاست. از همان موقع علاقمند شدم که تمام کتاب‌هایش را داشته باشم و در وقت های آزادم از خواندنش لذت ببرم تا لحظاتم را زیبا کنم. برنامه این بود که وقتی هالند بروم با خانم منیژه نادری هماهنگی کرده کتاب‌ها را دریافت کنم. اما به‌خاطر تنبلی خودم و این‌که همیشه بدون برنامه‌ریزی قبلی هالند رفتیم، موفق نشدم کتاب‌های مورد نظر را تهیه کنم. بلاخره تصمیم گرفتم به خانم منیژه نادری زنگ بزنم و خواهش کنم که کتاب‌ها را برایم ارسال کند.

ادامه خواندن برای سیاسنگ مهربان و کار زیبایش: «یادگار ابریشم» : نوشته بانو نازی مظفری

جلا وطنه حکومت څه شی دی؟ : نور محمد غفوری

«جلا وطنه حکومت» چې په انګلیسي کې (Exile Government)، په جرمنی کې  (Exilregierung) او په دری کې (حکومت در تبعید) ورته ویل کیږي، له هغه حکومت څخه عبارت دی چې د خپل اصلي هیواد له پولو څخه بهر، په یو بل هیواد کې جوړ او فعالیت وکړي. دا ډول حکومت عموماً هغه وخت منځته راځي چې د هیواد داخلي وضعیت خراب وي او په داخل کې ورته د واک د چلولوامکان نه وی. مثلا که د کوم هیواد خاوره د پردیو د یرغل په نتیجه کې نیول شوې وي، یا په هیواد کې انقلاب او یا کودتا رامنځته شي او د هیواد مشروع حکومت یا سیاسي مشران اړ شي چې له خپل هیواد څخه وتښتي او په جلاوطنۍ کې په یو بل هیواد کې خپل حکومت یا سیاسي فعالیتونه پر مخ یوسي. په داسې حالاتو کې طبعاً ددې اړتیا شته چې کوم خارجي ګاونډی دولت او یا د سیمې بل هېواد جلا وطنه حکومت ته ځای ورکړي، د تمویل چارې یې وسنجوي او په رسمیت یې وپیژني. 

ادامه خواندن جلا وطنه حکومت څه شی دی؟ : نور محمد غفوری

د جلا وطنه حکومت اقتصادي اړخ : نور محمد غفوری

په پرونۍ د «جلا وطنه حکومت څه شی دی؟» لیکنه کې مو د هغه عام تعریف، د جوړېدو اړتیا او شرایط، د حقوقي حیثیت او سیاسي مشروعیت او فعالیت په اړه خبرې وکړې. څرنګه چې د جلاوطنه حکومت موضوع په مطبوعاتو کې هنوز هم توده ده، غواړم چې په دې لیکنه کې د هغه د فعالیت اقتصادي او ټولنیز- کلتوري اړخونه چې په ملي او نړیواله کچه یې د حیثیت او اعتبار په لوړولو او د فعالیتونو په بریا او یا ماتې کې غوره رول لوبوي، رڼا واچوم؛ تر څو درانه لوستونکي پخپله پوه شي چې د افغانستان له پاره د داسې څه، د چا له خوا، په څه وخت کې او چیرته جوړول او په هغو پسې تلل، وطن او ولس ته څه او څومره ګټه رسولای شي او یا یوازې د ولسي ځواکونو د بې ګټې مشغولا، نفاق او تیتوالي سبب گرزي.  

ادامه خواندن د جلا وطنه حکومت اقتصادي اړخ : نور محمد غفوری

ادبیات چیست؟ :اثر ژان پل سارتر : احمدشاه ستیز

برای دوستداران ادبیات…

تقریبا هفتاد سال پیش، کتاب ادبیات چیست توسط ژان پل سارتر نوشته شد. در آن زمان، تعهد ادبیات به جامعه جزو مسائل روز و قابل توجه گروه‌های مختلف روشن فکران بود. سارتر با نوشتن این کتاب دیدگاه جدیدی نسبت به ادبیات و تعهد ارائه داد.کتاب در زبان اصلی (فرانسوی) در چهار فصل نوشته شده است که در برگردان آن به فارسی، مترجم فصل آخر آن را به دلایلی ترجمه نکرده است که در مقدمه‌‌ی کتاب ذکر می‌کند. نسخه‌ی فارسی کتاب در سه فصل نوشتن چیست؟ نوشتن برای چیست؟ و نوشتن برای کیست؟ تنظیم شده است. روزگاری که سارتر این کتاب را نوشت، روزگار هجمه‌ی منتقدان و اهالی ادبیات به آثار او بود. منتقدان آثار او را به بهانه‌ی ادبیات محکوم می‌کردند بی‌آن که هرگز بگویند مقصودشان از ادبیات چیست. سارتر عصبی و دلخور از دیدگاه‌های این چنینی دست به نوشتن این کتاب می‌زند.

ادامه خواندن ادبیات چیست؟ :اثر ژان پل سارتر : احمدشاه ستیز

نگاهی به کتاب ( چاپلوسی ) تألیف : استاد نصیر مهرین ؛ معرفی از قلم : قیوم بشیر هروی

اخیرآ دوست فرهیخته ، قلم بدست توانا ومؤرخ ورزیده کشور جناب استاد نصیر مهرین نسخه ی پی دی اف از آخرین اثر گرانسنگ شان بنام (چاپلوسی) را که به تازه گی از چاپ برآمده برایم فرستادند. قبل از هرچیز جا دارد تا از لطف ایشان سپاسگزاری نموده و ضمن عرض تبریک مؤفقیت های مزید شانرا آرزو نمایم.

و اما چاپلوسی کتابی با قریب 180 صفحه حاوی نکات ریز و درشتی می باشد که  توسط تاریخ نگار وارسته جناب استاد نصیر مهرین تهیه و تحریر و بوسیله انتشارات شاهمامه در تابستان 1403 خورشیدی برابر با جولای 2024 میلادی  در هالند به زیور چاپ آراسته شده است.

ادامه خواندن نگاهی به کتاب ( چاپلوسی ) تألیف : استاد نصیر مهرین ؛ معرفی از قلم : قیوم بشیر هروی

“قانون” اسارت اسلامی افغانستان: میر عبدالواحد سادات

انگیزهء پرداختن به این موضوع، نشر سندی است که در روزهای اخیر از آدرس امیرالمومنین طالبان، تحت عنوان به اصطلاح قانون (امربالمعروف و نهی عن المنکر) نشر شده است. 

آماج بحث ما را موارد آتی تشکیل می دهد:

 سعی می نمایم تا بر مبنای عقلانیت سیاسی، بدون هرنوع روزمره زدگی و یا نسخه پردازی از برج عاج اروپا، با فکر کلان ملی و جوهر مترقی در مبارزهء تاریخی علم و جهل و جدل تاریخی سنت و تجدد که در صدسال اخیر در جدل مشروعه و مشروطه تداوم دارد؛ آرمان مشروطیت پدران سترگ معنوی ما را که در احوال جاری مبرمیت و فعلیت داشته و آینده نگر باشد، در برابر مانیفست زعامت طالبان و مافوق ارتجاعی و «اسارت طالبانی»، منشور منورانهء آزادی، ترقی و پدران معنوی ما و مشروطه خواهان را در برابر مشروعه قرون وسطایی آنان،  مطرح نمایم تا وجدان آگاه بشریت، از «غمگنانه باغ» ما آگاه باشند که تراژیدی نیم قرن اخیر و جاری شان معلول و محصول مداخله، تجاوز خارجی و جفای بزرگ جامعه بین المللی است. 

ادامه خواندن “قانون” اسارت اسلامی افغانستان: میر عبدالواحد سادات

ماموریت طالبان؛ به استهزا کشاندن دین و تبدیل کردن اسلام به افیون توده ها : مهرالدین مشید

طالبان بیماران روانی اند و بر روی اعصاب مردم افغانستان رژه می روند

فرمان جدید رهبر طالبان مصداق این شعر زیبا است: “هر دم از این باغ بری می‌رسد – تازه‌تر از تازه‌تری می‌رسد.” این شعر بر حال و هوای رهبر طالبان و دم و دستگاه ی آنان صدق می کند که چگونه رهبر این گروه پس از به قدرت رسیدن هر از گاهی فرمان های زن ستیزانه ‌و انسان دشمنانه را صادر می کند. رهبر طالبان با صدور هر فرمانی برضد زنان هر روز گویی حادثه آفرینی های تازه می کند. او با این فرمان ها نه تنها حقوق زنان را پیهم زیر پا می گذارد و دست و‌پا های آنان را با زنجیر ها می بندد؛ بلکه زنان را در انتظار فرمان جدید و حادثه آفرینی تازه نیز می گذارد. فرمان اخیر رهبر طالبان دشمنی آشکار گروه ی طالبان را نسبت به زنان و حق آنان بیش از هر زمانی آفتابی گردانید و به این حقیقت مهر تایید گذاشت که رهبر طالبان دشمن قسم خورده ی زنان است و زیر چتر دشمنی با زنان ماموریت به استهزا کشاندن اسلام و تبدیل کردن دین به افیون توده ها را به انجام می رساند.

ادامه خواندن ماموریت طالبان؛ به استهزا کشاندن دین و تبدیل کردن اسلام به افیون توده ها : مهرالدین مشید

استاد واصف باختری ؛ بخش دوم:  داکتر عبدالله محمودی و احمد شاه ستیز

این نوشته داکتر صاحب عبدالله محمودی را که سال قبل به مناسبت وفات استاد باختری پوست کرده بودم، اینبار در بخش های مختلف بازنشر می کنم. 

با درود به داکتر صاحب عبدالله محمودی که صرفنظر از تشنجات و عناد های شخصی ، فامیلی ، سیاسی، برچسپ زنی ها و افتراهات، و برخوردهای ناصواب، در برابر استاد باختری ،در دوران که من به یاد دارم ، بسیار صادقانه ادای دین کرده اند و زنده یاد استاد واصف باختری را از اولین روز های اشنایی تا اخیر زندگی استاد به معرفی گرفته اند.

یاد استاد واصف باختری گرامی باد.

          دیدارهای هفته دو بار در کانون اخبارشعلۀ جاوید علایق و دوستی و قرابت شخصی ما را سبب شد. باری بنا بر فیصله سازمان من وباختری موظف به دیدار زنده یاد میوندوال فقید ادیب و فرهنگی پیشکسوت شدیم ، تا باعث جلب علاقه او به همسویی وهم جهتی با اخبار خود شویم .در نخستین دقایق صحبت ، میوند وال صاحب با کلمات متین و فخیم وطرزبیان نوین ونوسا زی و جمله پردازی واصف باختری روبروشد و بعد از کسب  استیذان که او را جلالتمآب ، وزیر صاحب و یا میوندوال صاحب بنامیم جناب شان زیاد متحسس شدند . بزودی دیوار های یخ فرو ریخت وقدرت ،

ادامه خواندن استاد واصف باختری ؛ بخش دوم:  داکتر عبدالله محمودی و احمد شاه ستیز

کابل با روحی خسته و عصیانی و پیکرۀ خونین و هوای تاتاری : مهرالدین مشید

تراژیدی ترین شهری که عشق را دفن کرده و با خاطرات آن زنده گی می کند 
بحث بر سر کابل، بحث در مورد شهر رویا های ویران است که شور و شادی مردم آن به تاراج تاتار های جنوب رفته و خیابان های پرجنب و جوش آن داغ ننگین سکوت مرگبار را بر سر و دوش می کشند.  باغ‌های زیبا و شگوفای آن از نغمه ی بلبلان خالی و کوچه‌های قدیمی آن که زمانی نفخ زندگی را در روح های آشفته می دمیدند.
حالا در خموشی مرگبار و یاس دردناک فرورفته اند؛ تاسفبارتر اینکه کوچه های خوشنام، مشهور و تاریخی آن چون، بارانه، ریکا خانه، سنگ تراشی، چنداول، خرابات، پرانچه و… از فرهنگ ستیزی و آبدات دشمنی تاتار های جنوب درامان نمانده است و خواب در چشمان خسته ی باشنده گان آنان شکسته است. کابل تحت سیطره ی طالبان اختناق شدید سیاسی، امنیتی و اجتماعی را پشت سر می گذارد و زیر پاشنه های گروه‌های تروریستی به شهری غریب و به تاراج رفته بدل شده است. 

ادامه خواندن کابل با روحی خسته و عصیانی و پیکرۀ خونین و هوای تاتاری : مهرالدین مشید

بنام خداوند لوح و قلم؛ دو اثر ماندگار از شاعر معاصر وطن ؛ وارث الشعرا نذیر احمد ظفر: نوشته از پروفیسور عنایت الله شهرانی

بنام خداوند لوح و قلم     

     درین اواخر دو اثر بر گزیده و عالی از جناب محترم وارث الشعرا نذیر احمد ظفر به عنا وین (بانوی قلم فرسا) که در باره حیات علمی و هنری و اداری محترمه خانم ماریا بیگم دارد بحث میکند ، و دو دیگر مجموعه اشعار و یا دیوان چهارم ژور نا لیست کار کشته نذیر ظفر به عنوان (آرا)بطبع رسیده است.اول با نوی قلمفرسا: مو لف دانشمند و قلم بدست توانا جناب ظفر این کتاب را به افتخار خد مات ارزنده ِهنری، ادبی و علمی با نو ماریا جان در دو صد و هشتاد و دو صفحه نوشته و به طبع رسانیده است. درین اثر پر محتوا نظر یکتعداد از نویسنده گان وطن خاصتا همکاران خانم ماریا دارو، در قسمت کار کرد های محترمه ماریا دارو در خصوص طرز بر خورد وی با ما مورین و هنر مندان رادیو افغانستان آورده شده است، که واقعا میتواند آیینهِ فعالیت های او را نماینده گی نماید،به قرار نوشته محترمه فوزیه جان شهاب ، ماریا جان دارو مو سس کودکستان رادیو تلویزیون میباشد.

ادامه خواندن بنام خداوند لوح و قلم؛ دو اثر ماندگار از شاعر معاصر وطن ؛ وارث الشعرا نذیر احمد ظفر: نوشته از پروفیسور عنایت الله شهرانی

“یادگار ابریشم”(گزینۀ نوشته‌های کامله حبیب): داکتر صبورالله سیا سنگ

امروز کار “یادگار ابریشم” به کمک دوستان گران‌ارج (داکتر سید وحیدالله هاشمی، عبدالقدیر فضلی، انجنیر عثمان عظیم، مینه جان رووفی، سیده جان حسین، جلیل سلطانی، کاوه شفق، میم، صنم جان عنبرین، غزاله جان عفت، دینا جان امین، عبدالله حسینی و ظاهر حبیب) پایان یافت.

با سپاس فراوان از نظیفه جان عزیز، تورپیکی جان سلطانی، صالحه جان اسدی، لیلا جان مستان، صفیه جان حقوق‌ حسابی، داکتر سید وحیدالله هاشمی، صبور رحیل دولت‌شاهی، شیرشاه ابوی، عبدالقدیر فضلی، کبیر امیر، کاوه شفق، صباح رهش، آصف معروف، و جعفر رضائی که فراتر از تایپ کردن در چند بخش دیگر نیز مهربانی نمودند.

ادامه خواندن “یادگار ابریشم”(گزینۀ نوشته‌های کامله حبیب): داکتر صبورالله سیا سنگ

شاد روان استاد توریالی شفق یک نام معروف، پایدار و جاودانه در تاریخ سینمای افغانستان (قسمت سوم ) نوشته: موسی رادمنش

شخصیت والا گهر شاد روان استاد توريالي شفق، فاضل، آراسته بافضایل روشن، بینش مسلکی رشته سینما را، هنر ایکه جلوه گر حقایق، تحولات و اعمال زشت وزیباست، با افگار روشنگرانه وصمیمانه اش برای تمامی راهیان سینما  که با ایشان در تماس بودند و اعضای پر تحرک شفق فلم و کورس آموزشی که درموسسه سینمایی شفق فلم ایجاد کرده بودند و مسوولیت آن بدوش من بود و در مجموع، خطاب به شاگردان اش تاکید میورزیدند، تاسعی بورزند که بکار وکمال شان ارزش قایل شوند.

بلی.. جناب استاد دقیق فرموده بودند،زیرا به ارزشها باید بی اندیشیم، چون ارزش یک قوه تحرک و تجلی فکریست، انسان را نیرومند میسازد.

ادامه خواندن شاد روان استاد توریالی شفق یک نام معروف، پایدار و جاودانه در تاریخ سینمای افغانستان (قسمت سوم ) نوشته: موسی رادمنش

دیدبان “کشت‌زار سـوخته” : داکتر صبورالله سیاه سنگ

در ده سال میان 1977 و 1987 نیز برای برخی رسانه‌ها شعر، داستان و گزارش می‌نوشت، ولی از اکتوبر 1987 تا مارچ 1992 کارمند رسمی و همکار دایمی ماهنامۀ “سباوون” (ارگان اتحادیۀ ژورنالیستان افغانستان) شد؛ چنانی که در هر یک از پنجاه‌وپنج شمارۀ پیهم این نشریه، نام کامله حبیب به چشم می‌خورد.

نخستین گزارش او در اولین شمارۀ “سباوون” یادی از فیض کاریزی بود. سپس، پیوسته به گفت‌وشنودها می‌پرداخت و یادگارهای دل‌نشینی از وحید قاسمی، وحید صابری، انجنیر لطیف، ناهید، قمرگل و دیگران برای خوانندگان می‌داشت. 

ادامه خواندن دیدبان “کشت‌زار سـوخته” : داکتر صبورالله سیاه سنگ

پاره‌یی از مثل‌های عامیانه در مثنوی معنوی : استاد پرتو نادری

پاره‌یی از مثل‌های عامیانه در مثنوی معنوی

1. امانت را خاک خیانت نمی‌کند.

این مثل را زمانی به کار می برند که کسی بر امانت کس دیگر خیانت کند. یعنی خاک هم به امانت کسی خیانت نمی‌کند و تو خیانت کرده ای.

خاک امین و هرچه در وی کاشتی

بی خیانت جنس آن برداشتی

دفتر اول ، ص 24.

2. با ماه نیشنی ماه شوی، با دیک نشینی سیاه شوی.

این مثل را در مورد تاثیر پذیری انسان از هم‌نشینانش می‌گویند. انسان از دوست نیک کردار نیکی و از دوست بد کردار کردار بدی می‌آموزد.

هم‌نشین مقبلان چون کیمیاست

چون نظر شان کیمیای خود کجاست

دوفتر اول، ص 133.

ادامه خواندن پاره‌یی از مثل‌های عامیانه در مثنوی معنوی : استاد پرتو نادری

حاجی ایرگش اوچقون-حیاتی و ایجادی باره سیده-قیسقه معلومات : داکتر فیض الله نهال ایماق

شاهیمردانقل بای اؤغلی حاجی ایرگش اوچقون، خراسان یاکی افغانستان نینگ ایسکی باشکینتی بؤلگن

  اندخوی شهری نینگ آق مسجد محله سیده ۱۹۲۷انچی ییلده، دنیاگه کیلدی، ۲۰۰۹ نچی ییلده ایسه،  

ادامه خواندن حاجی ایرگش اوچقون-حیاتی و ایجادی باره سیده-قیسقه معلومات : داکتر فیض الله نهال ایماق

آدم‌های سرشناس در روز مرگ شان نمی‌میرند، : داکتر صبورالله سیاه سنگ

ممکن است تصویر ‏‏‏۱ نفر‏، ‏لبخند‏‏ و ‏نوشتار‏‏ باشد

آدم‌های سرشناس در روز مرگ شان نمی‌میرند، زیرا دوست، آشنا، ناآشنا، بیگانه و گاه بدخواهان از خوبی آنان فراوان و فورانی یاد می‌کنند. مردگان سرزمین ما فردای آن روز می‌میرند و در تاریکی ته‌نشین می‌شوند، چنانی که گویی هرگز زاده نشده بودند تا زیسته باشند و دنباله یابند.

او نیز شاید هنوز به خاک سپرده نشده باشد، ولی مانند رفتگان دیگر، می‌رود که به فراموشی سپرده ‌شود. از گردش وارونۀ روزگار، در زندگی هم سرنوشت بهتری نداشت. تا دست راستش درست کار می‌داد، چندین سال از شما و همۀ ما نوشت، زیاد نوشت. بازتاب پس از کوچیدن خودش کوتاه بود: “یادش گرامی باد”. کامله حبیب سزاوار این‌همه نامهربانی نیست.

ادامه خواندن آدم‌های سرشناس در روز مرگ شان نمی‌میرند، : داکتر صبورالله سیاه سنگ

اگـر امریکا بر افغانسـتان تجـاوز نمی‌کرد-نویسنده: Robert Grenier :برگردان و فشرده‌سازی: داکتر صبورالله سیاسنگ

September 15-16, 2001

از اولین دیدار در رهایش‌گاه William Milam (سفیر امریکا در اسلام‌آباد/ پاکستان)، ملا عبدالجلیل آخند – معاون وزیر امور خارجه – و من تماس‌های منظم تلفونی برقرار کرده بودیم. بسیار خوددار و هوشیار و بود. از چهره‌اش نمی‌شد راز دلش را خواند. گاه‌ از خانۀ خودم [در امریکا] به او زنگ می‌زدم. گرچه نشانۀ تمایل به هم‌کاری در وی نمی‌دیدم، اصل رابطه داشتن برایم مهم بود، زیرا در جریان گفت‌وگوها به برداشت‌های دیگرش از افکار طا-لبان دست می‌یافتم. 

ادامه خواندن اگـر امریکا بر افغانسـتان تجـاوز نمی‌کرد-نویسنده: Robert Grenier :برگردان و فشرده‌سازی: داکتر صبورالله سیاسنگ