
بسیج برای نجات کشور یا تمرکز روی ساختار نظام؟ در این روزها بحث نظام متمرکز و غیرمتمرکز و فدرالی در کشوری مطرح است که پیش از همه به نجات نیاز دارد و سرنوشت آن در دست آهنین طالبان است و تاریخ ناشاد آن بدون اندک ترین سعی و تلاش برای نظام سازی و حکومتداری خوب، سراسر درد و رنج و مصیبت بوده است. سرنوشت مردم آن قربانی عیش و نوش خلیفه ها و سلاطین عیاش و زنباره و حاکمان فاسد و خاین بوده است. این سلسلهء ناشادی ها از قرن های دور بدین سو بر شانه های نحیف این مردم سنگینی داشته است. حاکمان و سلاطین و زمامداران آن جز برای نام و نان زورآزمایی و قدرت طلبی کرده اند که اندک ترین گامی هم برای رفاه و پیشرفت کشور و مردم برنداشته اند. چه رسد به اینکه آنان از آن همه افزون خواهی ها و کشتار ها و بیرحمی ها و عظمت طلبی ها و فحاشی ها اندکی کوتاه می آمدند و چند گامی برای نظام سازی می گردند. در این صورت دست ما اکنون برای ساختن نظام این قدر کوتاه نمی بود و امروز بار جنگ بر سر نظام متمرکز و غیرمتمرکز و فدرالی و غیره بر شانه های مردم ما اینقدر سنگینی نمی کرد.