اینکه انیس ؛ صرف نام یکی از روزنامه های مشهور و باسابقه کشور بوده است، و یا انکه به چیستی وچگونگی وجه تسمیه آن نیز توجه نموده و به گذشته و شناخت شخص انیس نیز نظر کرده ب بینیم که در ورای این کلمه چه فردی، باچه دردی وکدامین قصه ای نمودار میشود و بعدَش صاحب امتیاز ان چگونه بدار فنا رخت سفر می بندد.
کتاب سلجوقیان ؛ معاصر هرات که تازه به قلم توانای جناب استاد نصرالدین سلجوقی نگارش گردیده است ؛ از طریق استاد محترم عبدالرحمن « فریدون » سلجوقی به دستم رسید. از مطالعه آن فیض بردم و خواستم با تحریر اندک معلومات از محتوای پرُ بهای این کتاب خدمت دوستان چند سطر بنویسم تا مطالعین محترم نیز از نشر این کتاب ذیقیمت آگاهی حاصل نمایند.
کتاب سلجوقیان معاصر هرات در قید « ۳۰۸ » صفحه با مطالب خیلی دلچسب معلومات مفید درباره آبدات تاریخی هنری و فرهنگی و نشر اشعار شعرا؛ معرفی شخصیت های فلسفی ؛ سیاسی ؛ فرهنگی : چون علامه محمد عمر سلجوقی ؛ استاد علامه صلاح الدین سلجوقی ؛ مولوی عبدالروف فکری سلجوقی و سایر دانشمندان را با فوتوهای جالب آثار تاریخی آن منتشر نموده است.
نشر کتاب سلجوقیان معاصر هرات را که با زحمات زیاد و پشت کار چند ساله ء جناب نصرالدین سلجوقی ؛ با پشتی از تصویر « مسجد پای حصار و نمای شرقی قلعه اختیارالدین » مزین گردیده و از طریق موسسه فرهنگی پژوهشی آرتاکوانا هرات از طبع برآمده است ؛ برای نویسنده این کتاب و سایر سلجوقیان و مردم عزیز سرزمین ما تبریک و تهنیت میگویم.
افغانستان پس از حاکمیت طالبان با دشواری های زیادی رو برو است که وحدت ملی و تمامیت ارضی و استقلال سیاسی آن بیش از هر زمانی به چالش کشانده شده است. تمامیت خواهی ها، آموزش ستیزی، زن ستیزی، زبان ستیزی طالبان در موجی از دشمنی با آزادی های مدنی و حقوق بشری، کوچ های اجباری، انعطاف ناپذیری ها، تبعیض ها و برتری جویی های قومی و گروهی آنان زیر چتر شریعت اسلامی چنان روز تا روز شدت اختیار می کند و آرزو های انسانی مردم این کشور را هر لحظه بیشتر از لحظهء دیگر مانند زنگوله های یخ ذوب می کند که هرنوع امیدواری به آیندهء بهتر را به یاس بدل می نماید. این رویکرد طالبان با واکنش های تند اقوام و گروههای سیاسی رو به رو شده است.
تجمع، تجهیز و فراهم آوری امکانات تسلیحاتی و لوژیستکی برای گروه های تروریست بین المللی که در شمال افغانستان سنگر گرفته اند، هم زمان است با به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان و این نشاندهنده این است که بی ثباتی در این سرزمین، ماندگار و طولانی مدت خواهد بود و متاسفانه باید شاهد اتفاقات ناگوار دیگری در این کشور باشیم. دنیا هم اکنون در برابر طالبان تروریست و حامیان تروریست خارجی شان، چشم بسته است. تلاش می شود تا طالبان به خوب و بد تقسیم شوند و از این گروه یک چهره مناسب تر، ترسیم شود تا زمینه های تعامل با این گروه، به هدف بر آورده ساختن نیت های استراتیژیک بعدی در منطقه مساعد شود. این که چرا افغانستان همواره میدان این بازی های خونین بوده این است که متاسفانه این کشور، در بیش از چهاردهه اخیر، بستر
من به تازه گی، کتابی را در خصوص جنگ های چریکی نوشته ام. هدفم، ایجاد راهکار های تاکتیکی برای غلبه بر فاشیسم طالبانی، در وضعیت کنونی است. تاکید کرده ام که بر شکستاندن بن بست موجود، جنگ چریکی، به خصوص توسل به جنگ چریکی شهری، یک نیاز مبرم و یک کار مفید خواهد بود. خوش بختانه این کار من، با استقبال جدی و صمیمانه ی مردم و نیروهای ضد طالبانی، مواجه شد. اما هنوز از طیف همفکر طالب، واکنشی وجود ندارد. شاید بعد تر، چنین شود.
نکته حایز اهمیت این است که چطور بتوانیم با روی کرد ساده، اول بن بست موجود را بشکنیم، بعدا به شکست دشمن برویم و در مرحله اخیر، به تسخیر قدرت سیاسی، دست یابیم؟ من با مطالعۀ آثار عمدتا چپ کلاسیک، چریک های فدایی خلق، جنبش 26 جنوری در کیوبا( ارنستو چه گوارا و فیدل کاسترو)، شش اثر نظامی مائو و سایر موجود در خصوص این نوع جنگ، تلاش کردم تا یک استخراج ذهنی ای بومی شده، منطبق با وضعیت و بدرد بخور را طراحی کنم.
حکومت فراگیر ترفند های تازۀ پاکستان برای مشروعیت بخشیدن به طالبان!
افغانستان تحت حاکمیت طالبان به مثابۀ بهشت و لانۀ امن تروریستان جهانی؛ پس از بیست سال حضور سنگین نظامی و سیاسی امریکا در این کشور روز های دشوار و آزمونی و شرایط بس پیچیده و مبهم و تنش آلود را در موجی از فقر و بیکاری و ستیزه جویی های همگانی و از هم گسیختگی های شدید سیاسی و اجتماعی و اقتصادی پشت سر می گذارند.
در هرچند بیش از یک سال از حکومت طالبان سپری شده و از قانونیت و مشروعیت ملی و بین المللی آن خبری نیست و تا کنون هیچ کشوری امارت طالبان را به رسمیت نشناخته است؛ اما با همان سنگینی به محل شدید ترین رقابت های سیاسی و اقتصادی میان قدرت های شرقی و غربی زیر نام تعامل سیاسی با طالبان بدل شده است. این تعامل به مثابۀ تیغی زهر آلود بر گلوی مردم افغانستان هر روز طالبان را تقویت کرده و فرصت بیشتری به طالبان می دهد تا پاشنه های خویش را بر گردههای مردم افغانستان بویژه اقوام غیر پشتون بیشتر فرو ببرند.
این چهرهٔ مرموز بنیانگذار کشوری است که (بیش از ۴ دهه در پهلوی ایران و کشور های مشخص دیگر)، برای افغانستان قهرمان تخریب و پهلوان کشتار تربیه و ارسال کرده و می کند.
استعمار بر سبیل عادت، در طول تاریخ مخصوصاً در کشور های جهان سوم از بدکارترین ها قهرمان و اسطوره می سازد.
میتوان با آشنایی مختصر با “قائد اعظم” به ماهیت دیگر قهرمانان ساخته و پرداختهٔ استعمار قسماً پی برد.
بلی!
این چهرهٔ به ظاهر نحیف، کارآترین وسیله در تجزیهٔ هند بود.
چهره ای که بیش از نیم میلیارد مسلمان هند را به سه بخش جدا کرد.
جناب محترم سادات کتابی را تحت عنوان حال واحوال سرزمین من طی (۴۵۰) صفحه طور دیجیتال بچاپ رسانیده است. هموطنان عزیز ما میتوانند برای باز شدن و مطالعه کتاب بروی لینک فشار بدهند و از این کتاب مفید لذت ببرند.
به تو مینویسم از فراسوی سده ها، از سرزمین زندگان به خاکدان مردگان. سال دوهزارودوازده است. میسـنجم: نزدیک به هــزاروهفتاد سـال پیش کشـته شـده ای و سـوسـوی شـکوه نامت به نخسـتین پـرونده “قتل ناموسی” گره میخورد.
رابعه! بگذار بگویم مرا با سروده هایت کاری نیست. میدانم نخستین دوشیزه سرودپرداز کشورم هستی. میدانم نامور، پارسا و پرآوازه ای؛ و نیز همزاد زبان مان: فارسی. میدانم آرامگاهت را زنان و مردان نیایشگاه ساخته اند.
باز میگویم به سروده هایت دلبستگی ندارم. آخـر، در سرزمین عشق و دروغ و کشتار هر کس شاعر است. اینجا جنگسالاران هم شعر مینویسند. دوشیزگان گاه در تنگنای سلولها و گاه در پشت دیوارهای گلین کاشانه های روستایی میسرایند. دستگاه رادیو و برنامه ویژه “سرود بانوان” هم داریم. دختران ما از کنار اجاق و دیگدان دزدانه بیرون میروند، با تلفونهای همراه به رادیو زنگ میزنند و نگاشته ها شان را دکلمه میکنند. آنها ازین هنر در دو لایه کار میگیرند: گفتن سخن راست و پوشاندن سخن راست.
افغانستان روزگار خیلی حساس و وحشتناک و آزمونی را سپری می کند که شرایط آن حتا در تعریف های متعارف جامعه شناسی قابل تفسیر نیست. سخن برسر افغانستان سخن بر سر درد های بی پایان و رنج های بیدرمان مردان و زنان این کشور به تاراج رفته در پرتگاه تروریزم و باتلاق تروریستان است که روح و روان آنان در زیر شلاق ها و کیبل طالبان افسرده تر و بیمارتر می شوند. هرچند در ماتم سرای افغانستان تحت حاکمیت طالبان آرزوی های مردان و زنان این سرزمین مانند زنگوله های یخ درحال ذوب شدن است و اما در این میان آرزو های شیرین و تک درخت آرمان های دختران مظلوم این سرزمین بیشتر از هر زمانی ناشگفته در حال پرپر شدن است.
واج یا واگ یا واژ شکل اوستایی آن Vach و نیز Väocat هندی باستانی و سنسکرت آن Vach وViväkti در پهلوی واژک شده است به معنی سخن و آنچه که انسان برای گفتن ادا می کند.
ریشه شناسی واژه کلمه: الکلمه عند النحاه اللفظ الداله علی معنی
این واژه از زبان سامی به زبان عربی آمده و به معنی سخنی که معنی داشته باشد. پیش از آن که به شناسایی یا تعریق واژه بپردازم ، خاطر نشان می سازم تعریفی که در کتاب های ادبیات یشین آمده است ، که لفظ با معنی را کلمه گویند از قاموس دستور زبان امروزی برداشته شده است. مفهوم واژه و ارایه تعریفی کارآمد از آن کار سادهای نیست و دشواری این کار از تحلیل سادهترین دادههای زبانی آشکار میشود، هرچند اهل زبان به طور شمی مفهوم واژه را میشناسند و از این واحد ساختاری در تولید جملهها (نحو) استفاده میکنند.
تاجایی که میاندیشم، در شعر معاصرافغانستان کمترشعری توانسته است که به پیمانۀ شعر « لالۀ آزاد» ابراهیم صفا به این همه شهرت گسترده و تاثیرگذاری بزرگ برسد. گویی این لالۀ آزاد نام دیگر ابراهیم صفا است. اگر هیچ شعر دیگری هم که از این شاعر برجای نمیماند، همین شعر بسنده بود تا نام پرشکوه او را در همه روزگاران پرچم افرازد.
میپندارم که « لالۀ آزاد» در پرورش ذوق ادبی شاعران نسلهای بعد از صفا، به گونۀ مشخص پس از آن که این شعر در مضمون قرائت فارسی، شامل برنامۀ آموزشی معارف افغانستان گردید، تاثیرگذاری قابل توجهی داشته است. تا به یاد می آورم کمتر شاگرد مکتب بود که این شعر را درحافظه نمیداشت.
امیر عبدالرحمان خان شاه ظالم که کله مناری از سر سران هزاره ساخته بود ودر تاریخ نامور و مشهور است ، کله مناری دیگری از کله ها و سر های تاجیکان و ازبکان تالقان ولایت تخار نیز ساخته بود.
امیر مذکور در صفحه ۳۸ و ۳۹ کتاب مشهور خود تاج التواریخ چاپ مرکز نشراتی میوند سال طبع ۱۳۷۵ خورشیدی رویداد تازشش را به تالقان که در فرایند آن از سر سه هزار تاجیک و ازبیک در شهر تالقان کله منار ساخته بود، چنین بیان می دارد:
ابوبکر محمّد بن زَکَریا رازی (۲۵۱ ه. ق–۳۱۳ ه.ق)همهچیزدان، پزشک، فیلسوف و کیمیادان است. رازی آثار ماندگاری در زمینهٔ پزشکی و شیمی و فلسفه نوشتهاست و بهعنوان کاشف الکل، جوهر گوگرد (اسید سولفوریک)و تیل خاک مشهور است. وی همچنین دربارهٔ کیهانشناسی، منطق و ریاضیات نیز آثاری دارد.
بهگفتهٔ جرج سارتن، که به پدر علم تاریخ مشهور است، رازی «بزرگترین پزشک جهان اسلام در زمان سدههای میانه بود». پرویز اذکایی و جوئل کریمر در کتاب «احیای فرهنگی در عهد آل بویه» رازی را شخصیتی دانستهاند که بر قله انسانگرایی ایستادهاست.
به پاس زحمات فراوان رازی در داروسازی روز ۲۷ ماه اگست، روز بزرگداشت رازی کیمیادان بزرگ و روز داروساز نامگذاری شدهاست.
به وحشت انداختن مردم از حضور و استقرار گروهک های تروریستی خارجی مثل داعش شاخه خراسان، چیزی تازه ای نیست که تبلیغات به نفع آن صورت می گیرد. افغانستان کشوری که حد اقل چهار دهه است درگیر این چنین نیرنگ بازی ها است، وحشتی از احتمال براه اندازی چنین شوبده بازی ها ندارد. همه چیز بعداز سقوط ناگهانی سقوط جمهوریت و دسیسه سردسته های جمهوری سه نفره، نابود شده است. ترسی برای از دست دادن چیزی یا جای وجود ندارد. می گویند: “آن که ندارد چیزی، نهراس از دست دادن آن”.
نوخسروانی با نام مهدی اخوانثالث چنان پیوند خورده است که خسروانی با باربد. به این مفهوم که اخوان این قالب شعری را بر بنیاد یکی از خسروانی باز مانده از باربد به گونهیی یک قالب شعری جداگانه پدید آورده است.
نوخسروانی که گونهیی از کوتاهسرایی است، در شعر پارسیدری یک قالب جوان است و عمر درازی ندارد. در حالی که خسروانی، ترانه و رباعی عمر درازی دارند و میشود گفت که سپیدهدم شعر پارسیدری با همین قالبها کوتاه آغاز یافته است.
کتاب “پیر روشنی فروش” در 308 رویه، امروز در انتشارات واژه در شهر کابل چاپ شد!
در همین جا هم در دامنهء کوهستانی با پیرمرد بر خوردم، به گفتهء شاعر گفتمش: به کجا چنین شتابان!
گفت: میروم به دیدار ” پیر روشنی فروش”!
این هم سطرهایی برای دوستانی که حوصله خواندن دارند!
این مقدمهنویسی هم چه دشوار کاری است! گاهی در میمانی که چه بنویسی و چگونه بنویسی!
«پیر روشنیفروش» که تمام شد، دیدم کتاب را بی مقدمه آغاز کردهام. مانند پیرمردی دهکدۀ دوری که چون بخواهد سخن گوید، به تعبیر مولانا هیچ ترتیبی و ادابی نمیجوید و چارپلاق دروازۀ دلش را میگشاید و بعد هی میگوید و میگوید.
به وحشت انداختن مردم از حضور و استقرار گروهک های تروریستی خارجی مثل داعش شاخه خراسان، چیزی تازه ای نیست که تبلیغات به نفع آن صورت می گیرد. افغانستان کشوری که حد اقل چهار دهه است درگیر این چنین نیرنگ بازی ها است، وحشتی از احتمال براه اندازی چنین شوبده بازی ها ندارد. همه چیز بعداز سقوط ناگهانی سقوط جمهوریت و دسیسه سردسته های جمهوری سه نفره، نابود شده است. ترسی برای از دست دادن چیزی یا جای وجود ندارد. می گویند: “آن که ندارد چیزی، نهراس از از دست دادن آن”. اما نگرانی معقول در این خصوص، این بار این است که این برنامه ی بزرگ نمایی شده ای استقرار و بزرگ سازی پروژه داعش، می تواند در درازای زمان هم برای افغانستان و هم برای همسایه هایش چالش بیافریند.
بیش ازچهاردهه میشود که افغانستان دریک بحران شدید امنیتی قراردارد . سوال اصلی این است که آیا علل اصلی بحران دردرون جامعه وجود دارد ویا ازخارج برآن تحمیل میشود ؟
اکرعوامل این بحران ازداخل نشأت میکنند ، پس چرا بخاطر امحای آن ، اقدامات مؤثر اتخاذ نمیشود ؟
درغیرآن اگرعوامل خارجی مؤجد این بحرانات اند ، بازهم سوال مطرح میشود که این قدرتها ازافغانستان وجامعۀ آن چی میخواهند ؟
پیرامون این سوال مباحثات زیاد صورت گرفته ولی تاهنوز افغانها به یک شناخت واحد ومورد قبول همگانی دست نیافته اند. بناءً باید درین ارتباط گفتگوها را ادامه داد ، تا بدون علایق شخصی وتعصبات ، به تشخیص ومعرفی عوامل اصلی بحران امنیتی نایل آیم.
مجله شوخك كه از جمله مجلات طنزى وطن بود در سال ١٣٤٩ خورشيدى به همت مرحوم عبد العزيز مختار اقبال چاپ يافت.
صاحب امتياز و مدير مسؤول آن مرحوم عبدالعزيز مختار بود و اين مجله پس از ١٦ سال وقفه نشراتى در زمان حكومت شهيد نجيب الله كه جرايد، مجلات، و روز نامه هاى غير دولتى دوباره به فعاليت هاى نشراتى شان اغاز نمود؛ مجلهِ شوخك نيز فعاليت خود را از سر گرفت.
اين مجله به هيچ حزب و سازمان سياسى وابستگى نداشت و در پشتى مجله با خط دُرشت نوشته شده بود:
اين مجله با هيچ سياسى و سپاهى ، شور و بى نمك، افراطى و ارتجاعى ، گرو هاى هنرى و بى هنر حتى تاجر پوقانه و معتادين شير و تخم پودرى قرابت و خويشاوندى ندارد.
پیام انجمن حقوقدانان افغان در اروپا به مناسبت ۲۶ مین سالگرد شهادت دوکتور نجیب الله رئیس جمهور سابق افغانستان
۲۶ سال قبل در شب تاریک و غم آفرین ۲۷ سپتامبر۱۹۹۶ طالبان در تبانی و تحت هدایت مستقیم حکومت و استخبارات پاکستان بزرگ ترین جنایت بشری را در قتل ظالمانه و وحشیانه رئیس جمهور سابق افغانستان ، شهید دوکتور نجیب الله و برادرش احمد زی مرتکب گردیدند. رهبری طالبان که اکنون تعداد بیشترین شان در حکومت نا مشروع فعلی پست های کلیدی را در اختیار دارند، در قضیه قتل یک رئیس جمهور اسبق افغانستان ، به اراده اجنبی ها سهیم و مجری این جنایت هولناک اند.
آیا گاهی به ذهن تان خطور نموده که اولین اخبار آزاد و غیردولتی را کی و در چی زمان طبع و نشر کرد؟
جریدهٔ ملی “انیس” اولین اخبار آزاد و غیردولتی بود که به همت غلام محی الدین “انیس” در ۱۵ ثور سال ۱۳۰۶ هجری شمسی در کابل به زیورچاپ آراسته و منتشر شد.
غلام محی الدین انیس مردِ قلم و اندیشه از پیشگامان مطبوعات و ژورنالیزم افغانستان، مؤسس و اولین مدیر مسؤل روزنامهٔ ملی انیس بود. (سال های فعالیت از ۱۳۰۶ الی ۱۳۱۷ هجری شمسی) خانوادۀ غلام محی الدین انیس از مُقُر ولایت غزنی بود و پدرکلانش هنگام زمامداری امیر عبدالرحمن خان مجبور به ترک وطن شده و به کشور مصر رفت.
جد محی الدین انیس طبیب چشم بود و بعداً پسرش غلام نقشـبند که پدر محی الدین انیس بود، راه پدر را دنبال نموده و داکتر چشم شد.
محمود درویش شعری دارد زیرنام« من یوسفم پدر» در ظاهر امر این شعر همان روایت یوسف پیغمبر است در قران در سورۀ یوسف و روایات دینی دیگر. برادران حسود و جاهطلب، یوسف را در چاه میکنند و به گرگان بیابانی تهمت میزنند که گرگها او را دریده اند. در شعر درویش، این یوسف در چاه شده همان ملت فلسطین است. یا همان آرمان ملت فلسطیین است.
برادران نمادی است برای اسراییل، یا نماد آن شمار فلسطینانی است که از داعیۀ آزادی فلسطین روی برگشتانده و با دشمن تفاهم کردهاند. یا هم میتواند نماد آن دولتهای وابسته عرب باشدکه به دادخواهی بر نمیخیزند، به جای آن که در کنار مبارزان فلسطین قرار گیرند و از آزادی فلسطینیان پاسداری کنند به مردم فلسطین و آرمانهای آنان پشت میکنند. به دنبال یوسفگمشده در چاه نمیروند.
عایشه درانی دور سوم زندهگیاش را در چنین وضعیت سیاسی ـ اجتماعی با تلخکامیهای زیادی پشت سر میگذارد. شوهر میمیرد، فرزند کشته میشود و روزگار با او سر ناسازگاری دارد.
دوران شاد کودکی و نوجوانی، دیگر برای او به یک خاطره بدل شده است و در حسرت آن میسوزد. چین وضعیتی، در شعرهای این دوره او بازتاب گستردهای دارد. او در شکواییههای خویش در حسرت از دست دادن فرزند میموید و از کجرفتاری روزگار شکایت دارد.