به اسقبال میلاد پیامبر اسلام؛چه مولودی که گلبانگ خرد را تا آسمان وحی بالا برد

1451 سال پیش از امروز در چنین روزی پیامبر اسلام در مکه به دنیا آمد.  هرچند تاریخ دقیق ولادت پیامبر مشخص نیست و اما اهل سنت تولد پیامبر را در 12 ربیع الاول جشن می گیرند و شیعیان ولادت پیامبر را برابر به  روز جمعه 17 عام الفیل برابر به 570 میلادی از این رو بزرگداشت به عمل می آورند. این جشن‌ها برای اولین بار به صورت عمومی در مصر در سال 1100 میلادی  (اواخر قرن پنجم هجری) در زمان خلفای فاطمی برگزار شد که بعدها به فراموشی سپرده شد تا آنکه در سال 1207  مظفرالدین گوکبری (شوهرخواهر صلاح‌الدین ایوبی) در اربیل به مدت یک ماه جشن‌هایی را برای میلاد پیامبر برگزار کرد. .[۲] منشأ بسیاری از جشن‌های مسلمانان  سنی به همین سال برمی‌گردد. فضای آشفته و اندوهبار در جهان اسلام این پرسش را در ذهن هر مسلمان بوجود می آورد که چگونه شده، دین پیامبری به عرصۀ بازی های خشونبار ترین حمله های انتحاری و انفجاری و کشتار و بیرحمی بدل شده است که خدا برایش می گوید «وَ مَا اَرْسَلْنَاکَ اِلاَّ رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِینَ »  و در جای دیگر می گوید وَإِنَّكَ لَعَلىٰ خُلُقٍعَظيمٍ﴿۴﴾ و تو اخلاق عظیم و برجسته‌ای داری. اگر بنا است که رفتار و کردار این مرد آسمانی و پیامبرعظیم الشأن سرمشق و الگو برای مسلمانان قرار بگیرد. باتاسف که امروز همه چیز برعکس است. دین او به ابزار انتحاری و انفجاری و کذب و دروغ و فریب و کستار و بیرحمی گروه های افراطی قرارگرفته است و جفای بزرگ به دین او شده است. گروه های افراطی اسلام رحمت آفرین را به دین خشونت آفرین بدل کرده اند.

ادامه خواندن به اسقبال میلاد پیامبر اسلام؛چه مولودی که گلبانگ خرد را تا آسمان وحی بالا برد

; فارسی ستیزی ریشه‌ی تاریخی نزد درباری های قبیله داشته است: محمد عثمان نجیب

                  عجب دجالانی داشتیم و‌ داریم. در زمان سلطنت ظاهر عیاش، هاشم خان و شاه ولی خان و دیگران همان خط مشی را تعقیب می‌کنند که محمودطرزی در زمان امان الله خان کرد و‌ امان الله هم قبول.

فاشیسم چیست؟ شاخ و دُمی که نه دارد. مضحکه بارتر آن است که حکم را به فارسی می نوشتند تا پشتو را رایج کنند. حتا خود شان نوشتن پشتو را یاد نه داشتند جریده‌ی اصلاح در شماره‌ی منتشره‌ی ۱۲ حوت ۱۳۱۵ برابر با ۳ مارچ ۱۹۳۷ میلادی خویش حکم‌ِ اجباری ترویج و‌آموزش زیان پشتو را منتشر کرده که به شاه ولی خان غازی!؟ سرک ها عمومی کابل داده بوده است.

در آن حکم صریح و آشکار زبان پشتو را زبان افغانی خوانده اند. «در نگاره بخوانید.»  حالا چگونه شد که یک باره از اقرار به انکار رفتند و زبان افغانی را پشتو نه می دانند؟

اشک نامه ای در پای درد های بی پایان و فصل غم انگیز غربت : مهرالدین مشید

یادها و خاطره ها سفری ناتمام از خواجه رواش کابل تا فورت دکس نیوجرسی

قسمت نخست

صبح سرساعت هشت همه همکاران به دفتر رسیدند وپس از احوال پرسی مختصر و شوخی های ظریفانۀ همیشگی با گرم جوشی و صمیمیت مثل همیشه کار های شان را آغاز کردند. همکاران باهمۀ بی اعتمادی به دستگاۀ حکومت بازهم  با اعتماد به نفس به کار خود ادامه می دادند. همکاران در جریان کار مثل همیشه تبصره های کوتاه در رابطه به رخداد های کشور ارایه می کردند واز اینجا و آنجا سخن می گفتند.  تبصره های شان با چاشنی مزاح و شوخی های های ظریف به همراه بود. آنان کمتر فکر می کردند که آن روز آخرین روز کاری شان در حکومت غنی باشد. هرچند بسیاری ولایت ها نیرو های دولتی به گونۀ مرموز وشاید هم دستوری بیرون شده بودند، طالبان بر بسیاری ولایت ها مسلط شده بودند و وضعیت در کل کشور به سود طالبان رقم می خورد. سقوط ولایت های یکی پی دیگر نگرانی همگانی را به بار آورده بود و مردم خشمگین بودند؛ چنان مشت سکوت برلب های مقام های ارشد نظامی و امنیتی کوبیده شده بود که هیچ مقام ارشدی لب به سخن نگشود تا دست کم مردم را در سایه و روشن حوادث بگذارند.

ادامه خواندن اشک نامه ای در پای درد های بی پایان و فصل غم انگیز غربت : مهرالدین مشید

عزیزانم بیایید، بخوانیم و بدانیم که ما کی هستیم!: سهیلا احمد

تاجیک ها یکی از قوم های آریایی استند، مردم شجاع، متمدن و دارایی تاریخ پرافتخاری استند.

تاجیک مردم تاج دار معنی میدهد، تاجیک قوم بومی (اصلی) خراسان بزرگ (افغانستان امروزی) استند که 43 فیصد افغانستان را، 90 فیصد تاجیکستان را، 15 فیصد اوزبیکستان را، 2 فیصد چین را و 10 فیصد ایران را تشکیل میدهند.

مردم پامیری بدخشان افغانستان، تاجبکستان و چین هم دراصل تاجبک اند فقط زبان شان فرق دارد اما به دلیل نامعلوم در افغانستان پامیرها را جدا از تاجیک ها میدانند و حتا در سرود ملی پامیری ها را جدا از تاجیک ها سرودند در حالیکه در چین و تاجیکستان پامیری ها را تاجیک میگویند.

فیصدی تاجیکان در شمال هندوستان، پاکستان و کشمیر نیز وجود دارند.

قوم دئی در ترکمنستان نزدیک دریایی خزر و قوم آوار در جمهوری داغستان روسیه نیز تاجیک اند که از میهن خود به آنجا مهاجرت کردند.

زبان تاجیک ها فارسی میباشد. 

تاجیک ها با فارس ها، کردها، لرها و دیگر اقوام آریایی همتبار استند.

تاجیک ها مردمان شهر نشین استند و پیشه اکثریت شان بازرگانی و تجارت میباشد.

مردم تاجیک در سال 21 هجری/642 میلادی توسط حضرت عمر فاروق (رض) و حضرت عثمان غنی (رض) به دین مقدس اسلام مشرف شدند و تمام مردم تاجیک مسلمان استند.

ادامه خواندن عزیزانم بیایید، بخوانیم و بدانیم که ما کی هستیم!: سهیلا احمد

آقای نور احمد نور! از تنِ خسته‌ و خونین حزب و از مردم افغانستان چی می‌خواهید؟… محمد عثمان نجیب

همین کافی نیست که غنی ‌و کرزی نماینده های تبار تان وطن را دو دسته به پاکستان و خیبر پښتونخواه تسلیم کردند؟

تأسیس رسمی حزب دموکراتیک خلق افغانستان مقارن سال دوم تولد من بوده.‌ سرنوشت چنان آورد که با پرکشیدن در عمر و قد و قامت راهی آن مکتب سیاسی شدم. زودتر دانستم که بیمار های زیادی در حزب رخنه کرده اند که از بودن شان نه بودن شان بِه بود. نه برای آن که من در حزب کاره‌یی بودم یا کسی از من چیزی را می‌پرسید.

 پیشنیه‌ی حزب را از ۱۳۴۳ تا زمانی که  عضویت من در آن تسجیل شد مرور کردم. در چنان فرایندی بود که توانستم فرصت را غنیمت دانسته و به شکاف های عمیق حزب آشنا شوم. اشتباه اساس گذاری  چنان حزب سیاسی باور به منفی به هم‌گرایی شدن ها بود. آن هم در کشوری به نام افغانستان و جامعه‌ی به شدت طبقاتی،  استبدادی،‌ انحصاری، تبارگرایی، تفاوت های اقتداری، ناهنجاری های اقتصادی، بهشت سودخواران و زمین داران و نیمه فیودال ها، نگاه های متفاوت شهر نشینی و شهری شدن و شهروندی تحصیل کرده هایی که حتا با دانش آموزی و زیست در محیط دانش‌‌گاهی ‌‌و شهری نه توانسته بودند مناسبات حاکمِ قبیله در جامعه فراموش کنند. تفاوت های برداشتی از دیدگاه های فلاسفه های سیاست و نظم نوین جهانی، نه داشتن ظرفیت های تحلیلی نسبت عدم مطالعه‌ی منطقی و قابل هضم و‌ درک سیاسی نزد بیش‌ترین هایی که افکار العنانی حکم‌روایی از تمثیل می‌کردند.

.

ادامه خواندن آقای نور احمد نور! از تنِ خسته‌ و خونین حزب و از مردم افغانستان چی می‌خواهید؟… محمد عثمان نجیب

ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا! : دکتور حمید الله مفید

 · 

ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا! (1)

ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ ١٩٥٠ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ، ﺭﻭﻡ ﺑﻪ ﺍﻭﺭﺷﻠﻴﻢ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﺮﺩ، ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﻭﻳﺮﺍﻥ نمود  ﻭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﮔﻰ کشانید .

 ﺣﺪﻭﺩ ٤٥ ﺗﺎ ٦٠ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺩه ﮔﺎﻥ، ﺑﺮﺍﻯ ﺳﺎﺧﺘﻦ *ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ* ﺑﻪ ﻛﺎﺭﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ . 

ﺑﺨﺶ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺩه ﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﻴﻦ ﻛﺎﺭ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ .

ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺍﻓﺘﺘﺎﺣﻴﻪ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﺎ ﻛﺸﺘﺎﺭ ٩ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﻏﻴﺮﺍﻫﻠﻰ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﺷﺪ .

ﺩﺭ ﻛﻮﻟﺴﻴﻮﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﺑﻮﺩﻧﺪ . 

ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻃﺒﻘﻪ ﭘﻨﺠﻢ ﺑﻮﺩ، ﻛﻪ ﺩﻳد بسیار ﺑﺪﻯ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ . 

ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﺎﺍﻣﻦ ﻭ ﺧﻄﺮﻧﺎﻙ بوﺩ، ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺳﻜﻮﻫﺎﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻃﻨﺎﺏ ﻫﺎﻳﻰ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﻯ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﻴﺸﺪﻧﺪ

ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﻔﺎﻉ ٥٠ ﻣﺘﺮﻯ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺳﻘﻮﻃﻰ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ . ﺍﻣﺎ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﻣﻦ ﺑﻮﺩ . ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺳﻜﻮﻫﺎﻯ ﺳﻨﮕﻰ ﻣﻰ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ .

ادامه خواندن ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا! : دکتور حمید الله مفید

بینوایان میهن وسرنوشت نامعین شان در«امارت سیاه طالبی» : حنیف حریف

عزیزان ، وقتی با  نگاره این کودک معصوم برخوردم ، خیلی ناراحت گردیده وجگرم آب شد.خواستم این دردرابانوشتن چند سطرزیرکاهش دهم :

 این کودک بینوای میهن که بایستی دریک صنف آموزشی ویا آغوش گرم خانواده ویا دریک پارک بازی کودکانه  قرارمیداشت ،

بادریغ ودردچون ملیونها کودک دیگر ازپول ناچیز فروش چند دانه تخم مرغ ، به یقین که خانواده جنگ زده وفقیر اش منتظر اند تا نان بخور و نمیر چاشت ویاشب شانرا آماده سازند.

این کودک بینوا ودرمانده به چه می اندیشد؟

به کودکان مرفه جنایتکاران، قاتلان، غاصبان، غارتگران، جنگ سالاران ، مافیای موادمخدر، مفسدین اداری و…که تمام نعمات مادی زندگی را در اختیار داشته وهر گز در روی جاده ها به خاطر لقمه نانی ازبام تا شام سرگردان نیستند!!

به آن هم سن و سالهایش که لباس مفشن و راحت برتن داشته وباموتر های شیشه دودی وگاردهای امنیتی به مکتب های شخصی مشغول آموزش اند، 

ویا به آنهای که در انبوه خوردنی های لذیذو وسایل بازی شان غرق ناز ونعمت اند،

ویا به تمام این بی عدالتی ها، نابرابری ها که از آدرس خدا بر زمین مستولی گشته،

ویا با آن دکاندار دین که برای این فقر جانکاه تحمیل شده ازجانب انسانهای ستمگر وظالم،  مزدوران غارتگر وجهانخوران متجاوز بر مردم ، توجیه های خدایی ودینی خلق می نمایند، 

ادامه خواندن بینوایان میهن وسرنوشت نامعین شان در«امارت سیاه طالبی» : حنیف حریف

خانه‌ی کرایی دیده بودیم، وطن کرایی نه: محمد عثمان نجیب

فرمان مادرِ عبدالرحمان خان.

این مقاله را در چند نوبت بخوانیم تا بدانیم که چرا باید به خود بیاییم؟

بخش سوم و نهایی

نوشته‌ی محمد عثمان نجیب

نه می دانم چی پیش آمد که تاجیک تباران ‌‌و اقوام ساکن در خراسان و پارسی زبان های پیشا ظهور احمدشاه درانی ‌و پسا سقوط نادر افشار با آن همه غنای کلتوری، فرهنگی و اقتدار به سقوط یک باره تن دادند و هرگز سربلند نه کردند؟ ایران هم‌چنان بر عکس توانست اصالت زبان پارسی را نه تنها نگاه‌ داشت بل در باروری آن سعی بلیغ به خرچ داد و پارسی زبانان مدیون کار های مداوم دانش‌مندان و فرهیخته‌‌گان ادب فارسی ایران زمین است نه آخوند های زشت کردارِ ایران.

سر رشته‌ی بزرگان پارس زبانان تاجیک و هزاره و ازبیک از ۲۸ رجب سال ۱۱۶۰ هجری قمری مطابق ۱۵ جولای یا ۱۷۴۷ حدود یک ماه پسا قتل نادر افشار و تاج گذاری احمدشاه ابدالی به افول رفت. 

تاجیک تبار ها و پارسی زبان ها راهی جزء دو انتخاب نه دارند: 

اول- تن دادن به ذلتِ مادام‌العمر و پی کوچی های ملی‌گرا! رفتن و مالیه پرداختن برای عشرتِ آنان.

 دوم- مقاومت برای شهروندی داشتن دست اول و بدون تبعیض و بدون پنجاه فیصد دروغ.

با آن که تشکیل ارتش احمدشاه ابدالی بیش‌تر غلجایی ها و ازبیک ها و هزاره ها و همه تحت فرماندهی نادر افشار بودند اما نقش اساسی هزاره ها ‌و ازبیک در رهبری و تصمیم‌گیری ها چندان مهم نه بود و تقریباً به حیث گروه های پیش‌مرگه مورد استخدام قرار می‌دادند. به روایت تاریخ های غبار و فرهنگ حتا احمدشاه ابدالی هم همه صلاحیت و اقتدار را برای عشیره و قبیله و قوم خود تقسیم کرد.

ادامه خواندن خانه‌ی کرایی دیده بودیم، وطن کرایی نه: محمد عثمان نجیب

کندزیانِ عزیز! درد و شهادتِ ما و شما را پایانی نیست که نیست : محمد عثمان نجیب

همه خوبی ها از پشتون، همه مرگ و‌ شهادت به غیر پشتون یا پشتونِ بی چاره. 

آقای دوستم، رفیق خوب من! 

حتا برای گرفتن دریشی ات هم کاری نه می‌کنی؟ وای برتو.

دجالان سیاه روی جهان، عزت فروشانِ قرن بیست و یک و تک تبار های مزدور و‌ اجنبی پرور در یک صبح سیاه وطن را به وحشیانِ هم تبار خویش فروختند تا دلِ بادران خود را در انگلیس و آمریکا و روسیه و چین به دست آرند. آنان خواستند تا جبیره‌ی جیره ‌هایی را به ایران ‌و پاکستان هم بپردازند که مستمری گونه طی بیست سال از سازمان های جاسوسی آنان می‌گرفتند. 

از زلمی ذلیل زاد تا کرزی بدزاد و غنی حرام زاد که از شیر رشوه بزرگ شده بود و هرگز مسلمانی در شأن نیست. همه و وطن را فدای امیال تمامیت خواهی قومی و انحصار گرایی تباری کرده و حمام خون را در کشور جاری ساختند. درنتیجه‌ی خیانت های رهبر نما های اقوام دیگر بود که اینان جسورتر بر مردم تاختند تا کشور را ظاهراً به طالبان اما در حقیقت به پاکستان مجری اهداف استعمار و سرمایه در منطقه سپردند. طالبان نیروی عبوری برای قدرت های اصلی در برنده شدن جنگ اقتصادی و غصب منابع آماده‌ی زیرزمینی ما که استخراج آن ها با توجه به انکشافات تکنولوژی بسیار سخت هم نیست و اهداف سیاسی و نظامی و تبدیل افغانستان به آزمایش‌گاه بزرگ سلاح های تولیدی جهان می‌باشند. 

ادامه خواندن کندزیانِ عزیز! درد و شهادتِ ما و شما را پایانی نیست که نیست : محمد عثمان نجیب

به ادامه ء درنگی بر شرم‌نامه‌ی هشت صبح؛ قسمت اول – دوم وسوم: محمد عثمان نجیب

ژورنالیست و خبرنگار وقتی خریده شد، سنجر سهیل می‌شود.

پَغْنَه دادن به کاستی های یک ورق متاع فروخته شده‌ی سنجر سهیل.

بخش اول

تراژدی خود‌فروشی و قلمِ‌دست فروشی برخی قلم‌ به‌دستان ما هم درست مانند ماتمِ خود‌فروشی و کثافت ۹۵ فیصد مقامات ما در بیست سال پسین بوده است. هرکسی نام آزادی مطبوعات و خصوصی بودن اطلاع رسانی شنید،‌ با لیاقت و بی لیاقت دربی را گُشود تا متاعی فروشد و‌ بهایی فراچنگ آورد. زوردارتر ها معاونین فرعنه‌ی پشتون در ریاست دولت شدند و همان‌جا ها پوسیدند و جا به دیگری خالی کردند و جز نام چیزی به دست نه آوردند و دیری نه گذشت که نام خود شان بدتر از بی‌نامی شد. پول دارتر ها وزیران نادان شدند و به همین گونه برعکس رشد طبیعی درخت که از ریشه به ساقه و تنه قد می افرازد راساً از فرق به پا می‌افتادند و نتیجه‌ی چنان افتادن های انحصاری و قومی و تباری و پولی هم آن است که حالا کشور به آن دست و ‌پنجه نرم می کند.‌ اینان و آنان و حالینه ها پیشینه ها همه سزاوار چیز هایی نه بودند که گرفتند. آنان بهترین فراش ها، بهترین قاب‌چی ها‌،‌ بهترین منتو فروش ها و‌ بهترین حمال ها بوده می‌توانستند. چون خود انتخاب کرده بودند که برده‌ی حاکم قبیله باشند. و پیشه هایی که گفتیم هزاران بار آبرومندتر از احراز چنان مقامات بود. آن هم در بدل واگذاری تمام اقتدار به سالاران قبیله‌‌گرا، اقتداری که هویت و قوت شان در آن نهفته بود.

ناپلیونمیگفت: (خیلی ازکسانیکه فعلاًسمت وزارت مرادارندحقاً بایدیک درشک هچی (بهاصطلاح وطن ماگادیران) ساده باشندوخیلی ازدرشک هچی هاهستندکه کاملاً لیاقت وزارت فرانسه رادارند.)

من این نقل قول ناپلیون را در مقاله‌یی زیر نام مستعارِ جواد تحت عنوان کرزی فرار کرد؛ نوشتم.

ادامه خواندن به ادامه ء درنگی بر شرم‌نامه‌ی هشت صبح؛ قسمت اول – دوم وسوم: محمد عثمان نجیب

افغانستان پس از طالبان و دورنما روابط هند و پاکستان: مهرالدین مشید

افغانستان بیش از هرزمانی در حال تبدیل شدن به بزنگاه و مرکز رقابت هند و پاکستان است و در این میان چین به کمک پاکستان در بازی منطقه ای خود دست بالاتر پیدا می کند و افغانستان را در خواب غنیمت خود حساب کرده است. هرچند پیش از این نیز هند و پاکستان برسر افغانستان درگیر بودند و اما پس از پیروزی طالبان در افغانستان به کمک مستقیم پاکستان رقابت میان هند و پاکستان افزایش یافته و معادله های جدید سیاسی و نظامی و اقتصادی در حال شکل گیری است.

پس از پیروزی طالبان در عین آنکه رقابت میان هند و پاکستان افزایش یافته است. همزمان به آن معادلۀ زد و بند های سیاسی در سطح جهان نیز در حال عوض شدن است و در این معادله پاکستان، روسیه، ایران و چین در نقش حامیان طالبان و فرانسه، انگلیس، امریکا و هند در نقش مخالفان طالبان هر یک به نحوی برسرافغانستان در برابر یکدیگرمصروف مانور هستند؛ اما پس از تصرف کابل بوسیلۀ طالبان معادله های سیاسی در سطح منطقه وجهان عوض شده است و بازی در مورد افغانستان معادله های جدیدی را در حال رقم زدن است. در این معادله پاکستان بحیث حامی درجه یک نظامی و سیاسی طالبان گوی سبقت را ربوده و بیش از هر کشوری خسم هندوستان را برانگیخته است؛ زیرا هند می داند که هدف اصلی از جنگ نیابتی اسلام آباد در افغانستان رسیدن به عمق استراتیژی اش در رقابت با هند است. از این رو گفته می توان که بعد از این افغانستان بیش از هر زمان به مرکز رقابت هند و پاکستان بدل خواهد شد. 

ادامه خواندن افغانستان پس از طالبان و دورنما روابط هند و پاکستان: مهرالدین مشید

خراسان در آثار پیشینیان: محمد عثمان نجیب

مولانا جلالالدین محمد بلخی
  • در معنی واژه خراسان، فخرالدین اسعد گرگانی در مثنوی ویس و رامین خود چنین می‌نویسد:
  • • ناصر خسرو قبادیانی بلخی گوید:
  • • جامی گوید:

بابر در تزک بابری می‌گوید:

«هندوستانی غیر هندوستانی را خراسانی گوید. چنانچه عرب، غیر عرب را عجم گوید، و در میان خراسان و هندوستان دو بندر است یکی کابل و دیگر قندهار…»

  • ابن بطوطه در سفرنامه خود گوید:

«همه خارجیان را در هندوستان خراسانی می‌خواندند».

خراسان سرزمینی پروراننده‌ی بزرگ‌ترین و‌ نام‌آور ترین ها روزگاران علم و معرفت بوده که تو از آن بی خبری.

فردوسی در ۳۲۹ هجری قمری دهکدهٔ پاژ، طوس، خراسان به دنیا آمده و اصلیت او از خراسان می‌باشد، و یکی از بزرگ‌ترین شاعران ایران باستان است. که از آثار او می‌توان به شاهنامه اشاره کرد.

ادامه خواندن خراسان در آثار پیشینیان: محمد عثمان نجیب

اشرف غنی، رییس جمهور پیشین افغانستان با رسوایی از کشورش فرار کرد:نویسنده: زاک کاپلین ؛ مترجم ذبیح بهادر …منبع :امریکن پرسپکت

اشرف غنی، رییس جمهور پیشین افغانستان ماه گذشته پیش از این‌که افغانستان به دست طالبان بیفتد، با رسوایی از کشورش فرار کرد. البته این کار در بین حاکمانی که از طرف امریکا حمایت می‌شدند، غیرمعمول بود. او با توجه به این‌که سابقه تکنوکرات بودن را داشت و سند مقطع دکترای خود را نیز از دانشگاه کلمبیا به دست آورده بود، رابطه خوب خود با نخبه‌گان سیاست خارجی واشنگتن را حفظ کرده بود.

برخلاف محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی یا نوری المالکی، نخست وزیر سابق عراق، غنی همیشه یک رفیق فکری خوب و دوست اجتماعی‌ای بود. او [برای سیاسیون و نخبه‌گان خارجی] مهمانی‌های خوبی تدارک می‌دید. غنی در جریان پیش‌برد برنامه‌های تلویزیونی «TED» و انجمن‌های اندیشکده‌، توانست یک کتابی را در مورد بازسازی دولت‌های ناکام نیز بنویسد. با توجه به این اقدامات، در واقع رویکرد او طوری بود که گویا از اره استخوانی [یک نوع ماشین بُرنده که در این‌جا هدف از آن حرف‌های رُک و راست در گام اول است] خوشش نمی‌آمد.

ادامه خواندن اشرف غنی، رییس جمهور پیشین افغانستان با رسوایی از کشورش فرار کرد:نویسنده: زاک کاپلین ؛ مترجم ذبیح بهادر …منبع :امریکن پرسپکت

ملت ها باقلمِ علما و اندیشهء فـلاسـفـه؛ با اشعار شاعران و با تابلوی نقاشان بیدار میشوند- نوشته : ماریا دارو

هرگاهنگاهی برتاریخ ملیتها بیآندازیم٬میبینیم که اساس نشرونمای جامعه باپرورش معارف پیوندعمیق وحیاتی دارد . امااگرازنظرنویسندگی و معارف کشور خویش رابا دیگران مقایسه نمائیم٬ به قایقشکستهء میماند که به سرنوشت نامعلوم درحرکتاست تاخودرابه ساحل برساند. با  کمال  تاسف بایدگفت  که درطول  تاریخ  کشورما  اکثراَ حکام آگاه  وصادق  که  جواب  گوی  نیازمندی  های جامعه باشند٬کمتربه قدرت ریسده اندو یاهرگزبه  قدرت  سیاسی  نرسیده  اند.

تاریخ  فتوحات کشورماگواهی  روشنیست  که  هموارهاستعمار  تلاش کرده  است  تاازحاکمیت  مستبد و دست  نشانده  خویش  حمایت  نماید .  پدران ما چنین  ظلم هارا  تجربه  کرده  اند. هرگاه  مبارزین راستین٬نویسندگان مردمی  ُشاعران  انقلابی  ونقاشان  هنرآفرین  سربلندکرده اندبه زودی سرکوب  گردیده  اند.

یکیازدوره  های  کهبدان  مباحات  نمائیم  همانا  دوره  های عزنویاناست  که  چند صدشاعر  ونویسنده  درآن عصر ازحمایت٬.. نوازش  وتشویق  سلطان برخوردار بودندوپس  ازگسترش  اسلام  نیزکشور ما ازنظر  پرورش علما غنی گردید٬ما نمیتوانیم  افتخارات  علما٬دانشمندان وشعرا  وفلاسفه  آن  دوره  های  درخشان  تاریخ رافراموش  نمائیم . امانباید تمامافتخارات  ماباچنین  دوره  های  گذشتهمحدود  گرددبلکهمطابق  ایجاب  زما نبایدحرکت نماییم.

اگر  متوجه حوادث باشیم٬میدانیم که درطی  سده  های بعدآن درکشور ماچه  گذشته  است وچندفیلسوف -٬شاعر٬ نویسندهونقاش  چون« ابن سینا٬ رودکی  وبلخی؛ مولانای بلخی ؛ رابعه بلخی ؛ مخفی بدخشی؛ عایشه درانی؛ مستوره غوری ؛رحمان بابا  وخوشحال  ختک؛  عبدالله انصاری  و بهزاد … غوث الدین خان نقاش ؛ رابه جهان  معرفی  کرده  ایم؟.

ادامه خواندن ملت ها باقلمِ علما و اندیشهء فـلاسـفـه؛ با اشعار شاعران و با تابلوی نقاشان بیدار میشوند- نوشته : ماریا دارو

طالبان ابزاری در دست اژدهای تروریسم
 : مهرالدین میشد

 در این روز ها از عمر نظامیان پاکستان به مثابهء کشوری خون آشام و اژدهای تروریسم حساب نیست و در این روزها سرگرم جشن گرفتن پیروزی های شان در افغانستان هستند. مقام های ملکی و نظامی آن سرگرم لابی گری های افتضاح بار و بی شرمانه برای طالبان هستند. نظامیان پاکستان در خفا سرگرم سر و سامان دهی طالبان هستند تا در یک چیدمان استخبار اتی مهره های گوناگون تروریستی را در منطقه های مختلف در افغانستان جابجا کنند تا هرچه بیشتر از سیطره ‌و حاکمیت شان در افغانستان مطمین شوند و یقین نمایند که دیگر پاکستان فرمان روای بدون تاج و تخت در افغانستان است و طالبان هم جز مزدوران گوش به فرمان آنان چیز دیگری نیست. از سوی دیگر نخست وزیر و وزیر خارجهء پاکستان تمامی تلاش های شان را برای برداشتن تعزیرات بر طالبان به خرج می دهند و در این راستا فراخوان بزرگی را آغاز کرده اند تا کشور های جهان و سازمان ملل طالبان را به رسمیت بشناسند.نظامیان پاکستان پس از نیم قرن تلاش های مذبوحانه و ضد انسانی و ضد اسلامی بویژه بعد از کودتای داوود و کودتای هفت ثور بالاخره توانست تا به اهداف راهبردی شان که همانا عمق استراتیژی پاکستان در افغانستان است، به آن برسند. 

ادامه خواندن طالبان ابزاری در دست اژدهای تروریسم
 : مهرالدین میشد

تازه ترین روایات زندگی من بخش « ۱۷۹» : محمد عثمان نجیب

افراسیاب ختک دکتر نجيب را به طالبان تسلیم و اعدام  کرد.

غنی شرف فروش، دزد فراری هوشیارتر از شادروان دکتر نجيب فراری بود چون دانست و بالای قوم خود اعتبار نه کرد.

تاریخ واقعيت شیرین و تلخی‌ست از انعکاس حقیقت های  سیاه و سفید.

 مشترکات زیادی در فرار هر دو وجود دارد اما چنانی که همیشه گفته‌ام سگ دکتر نجيب نظر به غنی با شرف‌تر بود.

ادامه خواندن تازه ترین روایات زندگی من بخش « ۱۷۹» : محمد عثمان نجیب

ماکسیم گورکی میگفت :برگرفته از صفحه جناب بریالی حنیفی 

نوشته از Abdul Ahad Barinmehr

در جهان سه گونه دزد هست.

دزد_معمولی

دزد_سیاسی

دزد_مذهبی

– دزدان معمولی کسانی‌اند که: پول، کیف، جیب، ساعت، زر و سیم، موبایل، وسایل خانه‌ و… شما را برای سیر کردن شکم‌شان می‌دزدند.

– دزدان سیاسی کسانی‌اند که: آینده، آرزوها، رویاها، کار، زندگی، حق، حقوق، دسترنج، دستمزد، تحصیلات، توانایی، اعتبار، آبرو، سرمایه‌های ملی شما و حتی مالیات شما را می‌دزدند و چپاول می‌کنند. و شما را در سیه‌روزی و بدبختی نگه‌ می‌دارند.

دزدان مذهبی کسانی‌اند که :  این دنیای زیبایتان را، جرات اندیشید‌ن‌تان را، علم و دانش‌تان را، عقل و خردتان را، جشن و شادمانی‌تان را، سلامتی تن و روان‌تان را، دارایی‌ و مال‌تان را و… می‌دزدند .و تازه یک چیزهایی نیز به شما گران می‌فروشند مانند خدا، دین، بهشت، خرافات، جهل، غم، اندوه، سوگواری، افسردگی و…

دزدان مذهبی که دروغ می‌گویند، می‌فریبند، مفتخوری می‌کنند، سواری می‌گیرند شما را در فرومایگی و فقر، بدبختی و نکبت و… نگه می‌دارند.

تفاوت جالب اینها اینجاست که 

ادامه خواندن ماکسیم گورکی میگفت :برگرفته از صفحه جناب بریالی حنیفی 

یک فهیم دشتی هزار یوسف هیواد دوست.. : محمد عثمان نجیب

رحمان بابا یک گپ غلطی زده برخی ها به آن فریب نخورند

آخرین شب ِ بود‌ن من در فیسبوک. دوستانی که بخواهند ما را دریابند…تقریباً در همه تارنما های وزین برون مرزی حضور داریم.

شاید. فیسبوک از بایگانی های خود نشراتی را بازرسانی کند اما از فردا پُست جدید ندارم و فعال نیستم.

تصمیم سبزِ من این شد که آخرین شب مهمان عزیزان خودم در فیسبوک ها باشم. در تمام دوران چند سال اگر پنج هزار دوست در فیسبوک داشتم فقط دوستان حقیقی از هشتاد تا صد نفر زیاد نه شدند. با این تعداد عزیزان از طرق مختلف هم رابطه‌ی مجازی داشته می توانم. بیشتر مصروف کار با دوستان و ‌مسئولان تارنما های برون‌مرزی می‌باشم. رسالت هر کدام ما برای سهم‌گیری در مبارزات آزادی ‌خواهانه چون کوه ها سنگین است. اگر نه می توانیم رزمنده‌ی مسلح در جبهه باشیم اما می توانیم بهترین مبارز قلمی باشیم. روز های دشوار وطن ‌میگذرند و سیاه رویی به کسانی می ماند که به غم ما شاد می شوند. یکی از عوامل مهم منتهی به چنین تصمیم من که از فردا عملی می شود، پیدا شدن برخی افراد بی هویت و بی احساس اند که آتش را در وجود من و هر کس دیگر فروزان می کند. مثال ما یک همکاری داشتیم مربوط جناح خلقی حزب به نام یوسف هیواد دوست.

این آقا که انصافاً در گذشته آدم بسیار با محبت و صمیمیت بود فکری هم نه می‌کردم که روزی به یکی از متعصب ترین و متحجر ترین حزبی تبدیل می شود به دلیل زبان‌‌‌گرایی پشتونیزم نخبه‌یی. در اولین روز حمله‌ی برادرانش به پنجشیر به جای اظهار تأسف از وحشت آفرینی پشتون خیبر پښتونخواه که هرگز نخبه‌ی پشتون افغانستان را به پشیزی هم نه خریدند با همسر گرامی شان کلاه های مربوط گویا جنبش منظور پشتون را به سر ها گذاشته و از ایشان تمجید نمودند.

ادامه خواندن یک فهیم دشتی هزار یوسف هیواد دوست.. : محمد عثمان نجیب

 تصفیه ی قومی ، هدف اصلی؛ اشغالگران پاکستانی وطالبان: اسمعاعیل فروغی

 تصفیه ی قومی ، هدف اصلی اشغال است اشغالگران پاکستانی وطالبان ، بخاطراستقرارنظام متمرکزقومی ـ دینی درافغانستان ازهروسیله ی ممکن وازهرکوشش وترفند استفاده خواهند برد. انتقال هزاران پاکستانیِ باشنده ی وزیرستان جنوبی و اهالی بسیاری شهرهای خیبر پشتونخواه به شمال افغانستان و تصفیه های قومی درسراسر ولایات شمال ، مناطق شمالی و نقاط مرکزی ، درسرخط این کوشش هاقرارخواهد داشت .

نیت ناپاک تصفیه های قومی ازدوگنداب بزرگ تغذیه می کند : اول ـ قومگرایی و تمامیت خواهی منحط طالبان که طرفدارانِ سینه چاکی درمیان طالبان نکتایی پوش و بسیاری شخ بروتان دیروزهم دارد و دوم ـ نیت خصمانه وشیطانی پاکستان برای تطبیق و تحقق سیاست عمق استراتژیک آنکشورکه متکی به آن می خواهد به کُل جغرافیای افغانستان تسلط یافته و بالاخره به داعیه ی دیورند نقطه ی پایان بگذارد. اینکه امروزعمران خان خودش را داعیه دار پشتون ها دانسته ، به تاجیکان ، اوزبیکان وهزاره ها وعده می دهد که برای شان جای وجایگاهی درساختارقدرت جستجوخواهدکرد ، مکارانه و تفرقه افگنانه ی محض است .

ادامه خواندن  تصفیه ی قومی ، هدف اصلی؛ اشغالگران پاکستانی وطالبان: اسمعاعیل فروغی

خانه‌‌ی کرایی دیده بودیم اما وطن کرایی نه ( بخش دوم ): محمد عثمان نجیب

بخش  دوم 

من عقیده دارم اگر مقاومت ملی نه باشد و‌ چنانی که سال ها پیش نوشتیم اگر مقاومت های هویتی حفظ نه شود و در ذهن هر یک انسان افغانستانی که همیشه در وطن خود شان شهروندان درجه‌ی سوم و چهارم حساب می شوند حک نه شود و به طفل ما در گهواره الهام نه کنیم، بدتر از دوران عبدالرحمان می شویم.

باور من این است با وجود انتقاداتی که طی دو دهه‌ی اخیر متوجه رهبران و نخبه های غیر پشتون است، ایشان می‌توانند دوباره وارد میدان شوند و معادله را تغییر دهند، من به مارشال دوستم تاذزمانی او بمیرد یا من بمیرم و بعد از مرگ هردوی ما باور دارم که هویت فروشی نه می‌کند، اما ملامتی او در کهالت به حضور عاجل در صحنه‌ی مقاومت امروز را نتیجه‌ی جُبن او یا امان الله گذر یا جنرال بابه جان نه دانم، بل سبب را رأی زنی های منطقی ‌و کسب حمایت ها می دانم، هر چند سکوت شان به هیچ وجهی توجیه پذیر نیست. من بر عکس دیگر به خلیلی و محقق و عطای نور و داود کلکانی و حاجی الماس و دیگران باور چندانی ندارم حتا اگر با مقاومت باشند… لازم است جانشین های متهعدی غیر از میراث رسیدن به فرزندان نادان شان داشته باشند. اگر یار محمد جانشین سیاست نظامی دوستم شود که شکی نیست مؤفق می شود، از محقق و‌ خلیلی و دیگران چی هیچ …‌‌ و …هیچ 

این مقاله را در چند نوبت بخوانید و بدانید که چرا باید به خود بیایید

اختلافات قومی و‌ تباری و ‌قبیله وی در دو بخش درانی و غلزایی اظهر من الشمس است.

ادامه خواندن خانه‌‌ی کرایی دیده بودیم اما وطن کرایی نه ( بخش دوم ): محمد عثمان نجیب

موسیقی در کدام اسلام حرام است؟ اسلام عبادی ويا اسلام ديوبندی! … هدایت حبیب

اخیرا سرپرست وزارت اطلاعات و فرهنگ که سخنگوی طالبان هم است می گوید:

بهتر است هنرمندان به دنبال شغل دیگری برای خود باشند. هم چنان او در گفتگویی با روزنامه نیویورک تایمز گفته بود که این گروه ممکن است موسیقی را ممنوع کند. چون در اسلام حرام است.

لازم به ذکر است که طالبان در دوره قبلی حکومت شان هم دیدگاه بسیار سختگیرانه ای افراطی برداشت شده از تفکر منحط ديوبندی نسبت به هنر و رسانه ها داشتند و عملا هیچگونه فعالیت های هنری در آن دوران سياه اجازه نداشت.

آنچه در اسلام حرام است، افکار و اعمال تندروی و خشونت است؛ نه هنر و ادبيات که نوازنده ی روان انسان و در مجموع زیبایی هاست.

مشکل اساسی دراين جاست که طالبان معتقد به اسلام ديوبندی پاکستان هستند نه اسلام عبادی محمدی.

ادامه خواندن موسیقی در کدام اسلام حرام است؟ اسلام عبادی ويا اسلام ديوبندی! … هدایت حبیب

نامه دختران دانش آموز به طالبان : احمد رجا

در نخست باید بگویم؛ که آمدن و تسلط شما در افغانستان از هر نگاه غیر قانونی و نا مشروع است. اما بر اساس معاملات قبیله‌ئی و بازی‌های کثیف جهانی، در افغانستان مسلط شدید، ولی فکر نکنید که هرگونه صحبت با شما به معنای مشروعیت بخشی شما باشد. این بحث جدا است.

این نامه را به نمایندگی از میلیون‌ها دختر و زن کشور به شما می‌نویسم. 

۱_ شما به کدام دلیل و بر اساس کدام قانون و منطق بین دانش‌آموزان دختر و پسر تفاوت قائل می‌شوید؟ این اقدام پنهانی و آشکار شما برای حذف و نا دیده گرفتن نیم پیکر جامعه، کشور را به جهل و نادانی دوره‌های دور می‌برد که دختر به دنیا آوردن ننگ بزرگ بود و دختران را زنده به گور می‌کردند. آیا پاسخ شما به پرسش « بای ذنب قتلت » چه خواهد بود؟ آیا پیامبر اسلام نگفته « العلم فریضه بکل مسلم و مسلمه » آیا اسلامیت و مسلمانی شما فرا تر از قرآن و حدیث پیامبر است. نه هیچ قانونی بین آموزش دختر و پسر تفاوت قائل شده است.

ادامه خواندن نامه دختران دانش آموز به طالبان : احمد رجا

جهان از دیرگاهی متوجه پنجشیر و مسعود بود؛ است( بخش اول ودوم ): محمد عثمان نجیب

من به شخصه تاریخ را بسیار دوست دارم. آئینه‌یی که نه آئین ها غبار آلودش می توانند و‌ نه قدرت ها از قدرت نمایی حقیقی اش کاسته می‌توانند.‌ نه شاهی تاریخ دگرگون کرده می تواند ‌و‌ نه گدایی از گرسنه‌گی خود را سیرایی میتواند. تاریخ را می‌توان به دل خود ‌و به زر و‌ زور خود نوشت. اما پایایی قدرت مانور تاریخ چنان است که نه می خواهد آئینه‌یی در دست دروغ سازان زمانه ها باشد.

 بشر غیر از اصل قرآن که از سوی خدا نازل شد و غیر از انجیل حقیقی کلام خدا، زبور حقیقی کلام خدا و تورات حقیقی کلام خدا و صحف ابراهیم و‌ موسا کلام های حقیقی خدا دیگر هر چی تاریخ داشته و‌ نوشته همه دروغ بوده کما این که تاریخ نگاران غیر وابسته و مستقلی هم وجود داشته اند، اما اصدار حکم حقیقت و غلط تاریخ حتا تاریخ های از سلسله های هخامنشی، ساسانی ها، ابن بطوطه، ناصر خسرو قبادیانی، هرودت، طبری و بیهقی و در کشور ما کاتب هزاره، غبار،‌ فرهنگ و‌ ده ها تای دیگر از نگارنده های تاریخ احمدشاهی تا تاج التواریخ و‌ سراج التواریخ و نام های گوناگون اندیش‌مندان زیادی بوده اند که جدا از ملاحظات و حلاجی های محتوایی قوت مانور ذهنی و حک رنگ نی و رنگ و پَر و قلم روی کاغذ، اراسته‌‌گی و شیوا نویسی نگارنده های آن هیچ‌گاه انکار شده نه می تواند. تعدد مجلدات کهن نگاری یا کهنه نویسی و باستان نگری مطرح و‌ مطمح نظر نیست. روش ‌و کاربرد واژه و شیوا نویسی و چنگ انداز دل نویسی بسیار مهم است که اکثر تاریخ نویسان از گذشته تا حال به آن پرداخته اند.

ادامه خواندن جهان از دیرگاهی متوجه پنجشیر و مسعود بود؛ است( بخش اول ودوم ): محمد عثمان نجیب

تداوم خلاى بزرگ حقوقى؛دور ديگر ملا كراسى !…: میر عبدالواحد سادات

با سقوط دولت در پانزدهم اگست خلاى سياسى و حقوقى در افغانستان ايجاد گرديده است ، تسلط گروه طالبان بقول خودشان از راه  « تغلب »  ، با زور و در نتیجه یک معامله مرموز و پیچیده استخباراتی و به کمک پاکستان ، مشروعيت داخلى و خارجى را ايجاد نكرده است . 

بعد از بيست و سه روز با نشر اعلاميه از ادرس  « امارت اسلامى افغانستان » )( نه امیر که شک بر انگیز است ) فهرست ( ٣٣ ) تن بحيث سرپرست رياست الوزرا ، وزارت ها و معينان اعلام گرديد ، تا برطبق اعلاميه به « حقوق قانونى ، اقتصادى و اجتماعى ملت » رسيدگى گردد . 

بدينترتيب خلاى بزرگ حقوقى كماكان رفع نگرديده است ، در اعلاميه  « حقوق قانونى » ذكر گرديده  و اما در مورد  سرنوشت قوانين افغانستان هيچ صراحت وجود ندارد . 

اشكار است كه تحريك اسلامى طالبان در مضيقه خاص ناشى از فشار جامعه جهانى ، متحدان منطقوى و حتى حامى اصلى شان پاكستان قراردارند . 

اكنون بزرگترين مشكل در برابر طالبان اين است كه : 

– صدور اعلامیه مبنی بر تعیینات از نام امارت اسلامی افغانستان و همچنان ایجاد وزارت جدید « دعوت و ارشاد ، امر بالمعروف و نهی المنکر » مبین این پیام به افغانان و جهانیان است که امارت اسلامی در افغانستان برقرار و شریعت من دراوردی طالبان تطبیق میگردد . 

ادامه خواندن تداوم خلاى بزرگ حقوقى؛دور ديگر ملا كراسى !…: میر عبدالواحد سادات

غنی نمادی از خیانت و لکهء ننگی بر دامن افغانستان: مهرالدین مشید

هرچند خیانت ها و دزدی ها و جنایت های غنی در افغانستان آنقدر آفتابی شده است که پرداختن به آن نیاز به نوشتن ” مثنوی هفت من” ی دارد. بنابراین دشوار است تا در یک مقالهء کوتاه به خیانت ها و جنایت های غنی از زمان به قدرت رسیدنش تا زمان فرار زبونانه و نهایت ذلیلانهء او پرداخته شود. غنی در مدت زمامداری خود آنقدر به منافع ملی و وحدت ملی و اقتدار ملی جفا و خیانت های آفتابی کرد که از چشم فرد فرد مردم این سرزمین پنهان نیست. باتاسف که او بیشتر خیانت ها و جنایت های خود را خواست تا در زیر ردای قومیت پنهان کند تا با آلوده ساختن دامان پاک یک قوم سلحشور و با عزت این کشور به اهداف ضد انسانی و ضد قومی و ضد ملی و اسلامی خود برسد. او در حالی در مدت زمامداری خود قومی عمل کرد و در سکوی انحصار تمکین کرد که بیشتر از همه جفا در حق پشتون ها را روا داشت. از همین رو می خواستم که عنوان را  ” غنی نمادی از خیانت و جنایت و لکهء ننگی بر دامان پشتون ها” برگزینم و اما بخاطر حرمت گذاشتن بر قوم غیور و وطن دوست افغانستان آنهم بخاطر ایجاد سوء تفاهم از نوشتن و انتخاب آن خودداری نمودم.

ادامه خواندن غنی نمادی از خیانت و لکهء ننگی بر دامن افغانستان: مهرالدین مشید