“یادگار ابریشم”(گزینۀ نوشته‌های کامله حبیب): داکتر صبورالله سیا سنگ

امروز کار “یادگار ابریشم” به کمک دوستان گران‌ارج (داکتر سید وحیدالله هاشمی، عبدالقدیر فضلی، انجنیر عثمان عظیم، مینه جان رووفی، سیده جان حسین، جلیل سلطانی، کاوه شفق، میم، صنم جان عنبرین، غزاله جان عفت، دینا جان امین، عبدالله حسینی و ظاهر حبیب) پایان یافت.

با سپاس فراوان از نظیفه جان عزیز، تورپیکی جان سلطانی، صالحه جان اسدی، لیلا جان مستان، صفیه جان حقوق‌ حسابی، داکتر سید وحیدالله هاشمی، صبور رحیل دولت‌شاهی، شیرشاه ابوی، عبدالقدیر فضلی، کبیر امیر، کاوه شفق، صباح رهش، آصف معروف، و جعفر رضائی که فراتر از تایپ کردن در چند بخش دیگر نیز مهربانی نمودند.

ادامه خواندن “یادگار ابریشم”(گزینۀ نوشته‌های کامله حبیب): داکتر صبورالله سیا سنگ

خلق دردانه لری : دکترا فیض الله ایماق

قۉشیق ( دو بیتی )


باید گفت که، قؤشیق«سرود، دوبیتی، چار بیتی، غزل ، یار- یار، نای – نای،

سوزوان ( داستان منظوم یازی وزیبا )، اله ( سرودیکه به خاطر خواب

دادن اطفال توسط مادران سروده می شود) رمضانی، اوراقچی (سرود

دروگر)، سرود اطفال، کیلین سالم ( مراسم سالمنامه ی عروس)، ماتمنامه ،

ادامه خواندن خلق دردانه لری : دکترا فیض الله ایماق

باغ وطن: ایرکین واحدوفباغ وطن؛ ارسالی داکتر فیض الله ایماق

وطنداش باغینگه بیر نهال قده

بو نهال نامینی یخشیلیک اته

نهال نینگ یانیگه بیر گل ایکیب قؤی

بو گل نینگ نامینی گوزه لیک دیب قؤی

ادامه خواندن باغ وطن: ایرکین واحدوفباغ وطن؛ ارسالی داکتر فیض الله ایماق

شاد روان استاد توریالی شفق یک نام معروف، پایدار و جاودانه در تاریخ سینمای افغانستان (قسمت سوم ) نوشته: موسی رادمنش

شخصیت والا گهر شاد روان استاد توريالي شفق، فاضل، آراسته بافضایل روشن، بینش مسلکی رشته سینما را، هنر ایکه جلوه گر حقایق، تحولات و اعمال زشت وزیباست، با افگار روشنگرانه وصمیمانه اش برای تمامی راهیان سینما  که با ایشان در تماس بودند و اعضای پر تحرک شفق فلم و کورس آموزشی که درموسسه سینمایی شفق فلم ایجاد کرده بودند و مسوولیت آن بدوش من بود و در مجموع، خطاب به شاگردان اش تاکید میورزیدند، تاسعی بورزند که بکار وکمال شان ارزش قایل شوند.

بلی.. جناب استاد دقیق فرموده بودند،زیرا به ارزشها باید بی اندیشیم، چون ارزش یک قوه تحرک و تجلی فکریست، انسان را نیرومند میسازد.

ادامه خواندن شاد روان استاد توریالی شفق یک نام معروف، پایدار و جاودانه در تاریخ سینمای افغانستان (قسمت سوم ) نوشته: موسی رادمنش

گنجینه ی طلای تو از مال مردم است ؛ شعر از: میرزا ابوالپشم

کفشِ گران‌بهای تو از مالِ مردم است

آن فرشِ زیر پای تو از مالِ مردم است

تختی که با زنت تو در آن خواب می‌کنی

آن جامه و قبای تو از مالِ مردم است

خرجِ عمل، هزینه‌ی دکتر در انقره

داروی تو، دوای تو از مالِ مردم است

ادامه خواندن گنجینه ی طلای تو از مال مردم است ؛ شعر از: میرزا ابوالپشم

دیدبان “کشت‌زار سـوخته” : داکتر صبورالله سیاه سنگ

در ده سال میان 1977 و 1987 نیز برای برخی رسانه‌ها شعر، داستان و گزارش می‌نوشت، ولی از اکتوبر 1987 تا مارچ 1992 کارمند رسمی و همکار دایمی ماهنامۀ “سباوون” (ارگان اتحادیۀ ژورنالیستان افغانستان) شد؛ چنانی که در هر یک از پنجاه‌وپنج شمارۀ پیهم این نشریه، نام کامله حبیب به چشم می‌خورد.

نخستین گزارش او در اولین شمارۀ “سباوون” یادی از فیض کاریزی بود. سپس، پیوسته به گفت‌وشنودها می‌پرداخت و یادگارهای دل‌نشینی از وحید قاسمی، وحید صابری، انجنیر لطیف، ناهید، قمرگل و دیگران برای خوانندگان می‌داشت. 

ادامه خواندن دیدبان “کشت‌زار سـوخته” : داکتر صبورالله سیاه سنگ

دکان عشقری ! سر بازار اگر دکان نمی کردم چه می کردم : رشاد رحیمی(Reshad Rahimi)

پنجاه سال یا بیشتر از این شاعری در دل کابل این حرفی را تکرار میکرد…

این حرف را به تکرار از هر کسی شنیدم

ظالم به روی دنیا ترس از خدا ندارد

با رهروئ بگفتم اینراه کدام راه است

گفتا که راه عشقست هیچ انتها ندارد

در اخر جاده سنگ تراشی در بازار شور بازار کابل مردی باریک اندام با چهره نورانی  و لنگی و‌ چپن در  غرفه چوبی رنگ رو  رفته و شکسته ی چهار زانو نشسته بود و چشم براه عابرین بود.

ادامه خواندن دکان عشقری ! سر بازار اگر دکان نمی کردم چه می کردم : رشاد رحیمی(Reshad Rahimi)

یخشیلیغ شعر میرزا ظهیرالدین محمد بابر : ارسالی داکتر فیض الله ایماق

کیم کؤریبدیر ، ای   کونگل  اهل   جهاندن  یخشیلیغ

کیم که آندین یخشی یؤق کؤز توتمه آندین یخشیلیغ

گر   زماننی  نفی   قیلسام، عیب    قیلمه،  ای  رفیق !

کؤرمادیم   هر گز    نیتایین،  بو   زماندین   یخشیلیغ

دلربادین     یمانلیغ    کیلدی     محزون      کونگلومه

ادامه خواندن یخشیلیغ شعر میرزا ظهیرالدین محمد بابر : ارسالی داکتر فیض الله ایماق

آدم‌های سرشناس در روز مرگ شان نمی‌میرند، : داکتر صبورالله سیاه سنگ

ممکن است تصویر ‏‏‏۱ نفر‏، ‏لبخند‏‏ و ‏نوشتار‏‏ باشد

آدم‌های سرشناس در روز مرگ شان نمی‌میرند، زیرا دوست، آشنا، ناآشنا، بیگانه و گاه بدخواهان از خوبی آنان فراوان و فورانی یاد می‌کنند. مردگان سرزمین ما فردای آن روز می‌میرند و در تاریکی ته‌نشین می‌شوند، چنانی که گویی هرگز زاده نشده بودند تا زیسته باشند و دنباله یابند.

او نیز شاید هنوز به خاک سپرده نشده باشد، ولی مانند رفتگان دیگر، می‌رود که به فراموشی سپرده ‌شود. از گردش وارونۀ روزگار، در زندگی هم سرنوشت بهتری نداشت. تا دست راستش درست کار می‌داد، چندین سال از شما و همۀ ما نوشت، زیاد نوشت. بازتاب پس از کوچیدن خودش کوتاه بود: “یادش گرامی باد”. کامله حبیب سزاوار این‌همه نامهربانی نیست.

ادامه خواندن آدم‌های سرشناس در روز مرگ شان نمی‌میرند، : داکتر صبورالله سیاه سنگ

اهدای جایزه: ارسالب نصرالدین سلجوقی

موسسه مطالعات استراتژیک افغانستان. روز جمعه بیست و هشت جون ۲۰۲۴ ، پنجمین جایزه ابو علی سینا را طی محفلی که دربردارنده ء سخنرانی ها و اجرای موسیقی محلی هرات توسط جان بیلی John Baily وویرونیکا Veronica و میشل گاسکو رباب نواز هسپانوی Michel Gascoبا دکتر سلیمان حق پناه بود در لندن به پروفیسور جان بیلی و همسرش ویرونیکا تفویض نمود. این جایزه بنام یکی از دانشمندان مشهور جهان ، ابن سینا که آثارش فراتر از مرز های فرهنگی و جغرافیایی است نامگذاری شده است. جایزه مذکور عبارت است از قطعه سنگ لاجورد بدخشان انتخاب شده که بیش از ۷۰۰۰ سال مورد استفاده بشر قرار داشته است.

ادامه خواندن اهدای جایزه: ارسالب نصرالدین سلجوقی

شاد روان استاد توریالی شفق یک نام معروف، پایدار و جاودانه در تاریخ سینمای افغانستان (قسمت دوم ) نوشته: موسی رادمنش

با درود و مهر سروران ویاران خجسته درین راه…

میخواهم از ان زمان ‌و اقلیم اموزش های مسلکی چه،چیزی يا اندکی که لازم است خاطر نشان سازم ..

مرا عهديست باشادی که شادی ان من باشد

مرا کویست با جانان که جانان جان من باشد.

مولوی.

ادامه خواندن شاد روان استاد توریالی شفق یک نام معروف، پایدار و جاودانه در تاریخ سینمای افغانستان (قسمت دوم ) نوشته: موسی رادمنش

 سُرورگم شده : میرعنایت الله سادات                                      

عمری ست  گشته سُرورازبرم جدا  

  یا من شدم به هجر و فتادم زاوجدا

روزم به یاد گمشده ام شام می شود 

    شامم به فکر صبح  نباشد ازاو جدا

مقهور روزگار و سزاوار غربتم      

  افتیده ام به دام و نگشتم ازاو جدا

ادامه خواندن  سُرورگم شده : میرعنایت الله سادات                                      

توریالی شفق؛ اسم آشنا، پایدار و جاودانه در تاریخ سینمای افغانستان!

دوستداران هنر وفرهنگ، سینماگران جوان و راهیان سینما! 

از من خواسته شد تا پیرامون شخصیت والاگهر با ضمیر آگاه، مدبر، فاضل و آگاه رشته سینما جناب زنده یاد شادروان استاد توریالی شفق سناریست،مونتاژور، کارگردان متکی به آموزه های مسلکی ومعیاری، توضحات لازمی را پیشکش حضور تان نمایم، من باکمال حرمت به استاد عزیزم که الفبای سینما را از اثر لطف ومرحمت اش آموزش دیده واندوخته های دارم که همه کارکردهایم تکیه به رهنمود های خردمندانه این مرد مجرب و خجسته میدانم..

ادامه خواندن توریالی شفق؛ اسم آشنا، پایدار و جاودانه در تاریخ سینمای افغانستان!

برخی از ویژه گی های درست نگاری در زبان فارسی- دری ( سه قسمت): جستاری ؛ از دکتر حمیدالله مفید

گل نیست، ماه نیست ، دل ماست پارسی

غوغای کوه ، ترنم دریاست پارسی(قهار عاصی) .

درحقیقت زبان، اساسی ترین ابزار بازتاب وانتقال اندیشه است . زبان هنرمندانه در واقع بافت خلاقانه واژه هاست  که با استفاده از ان نویسنده مخاطب ، خواننده وخواهنده اش را می آفریند. به آنچه که نویسنده قبل از همه نیاز دارد ،آشنایی با اصول نگارش زبان ، دستور زبان ، گنجینه بزرگ از لغات وواژه ها ، قوه تخیل بدیع،ودقت در کاربرد درست واژه هاست که می تواند، اثر نویسنده را جاویدانه وپایدار  و خواننده را دچار شگفتی  سازد وبه ستایش وادارد.

ادامه خواندن برخی از ویژه گی های درست نگاری در زبان فارسی- دری ( سه قسمت): جستاری ؛ از دکتر حمیدالله مفید

سونیا و شفیق کاکایم قسمت اول؛ داستان زیبا از قلم ماریا دارو

خانه ما در خم وپبچ کوچه باغ های چهار آسیاب قرار داشت بهار که طبیعت حیات دوباره

میگرفت و درختان سبز و خرم میشدن و شگوفه میکردن. از بودن درآنجا خیلی خوشم میامد

وقتی مکتبی شدم باید از قریه میکوچیدیم و درمحل باید نقل ومکان میکردیم که من وبرادرم

شامل مکتب میشدیم.در گذشته هنگامیکه کاکاشفیقم مکتب ابتداییه رادر قریه خلاص کرد

ادامه خواندن سونیا و شفیق کاکایم قسمت اول؛ داستان زیبا از قلم ماریا دارو

رادیو تلویزیون وطن در باره آثار و داستان ها وشخصیت خانم دارو صحبت کردند.

برای شنیدن برنامه کورنی ژند رادیو تلویزیون وطن به مدیریت خانم فورزیه جان شهاب . نطاقان دیگر خانم عزیزه صدیقی و جناب سلطان ابوی ؛ روی ویدیو فشار بدهید.

البوم “نقاشان مهاجر افغانستان” : داکتر صبور الله سیاهسنگ

بیست‌ وسه سال پیش، شبی که فردای آن باید از پاکستان رهسپار کانادا می‌شدیم، به دیدن استاد غلام محی‌الدین شبنم رفتم تا برای واپسین بار سایۀ دست مهربانش را بر فراز سر داشته باشم. هنگام پدرود، نخستین خاکۀ چاپ البوم “نقاشان مهاجر افغانستان” را نشان داد و گفت: چند سطر یادگار بنویس تا در مقدمه بگذارم. گفتم: چشم و نوشتم:

تصویر نمادین و پیوست آن سرودی از استاد شبنم در سربرگ، جایی برای شناسۀ دیگر در این کتاب نمی‌گذارد. او با جامۀ سپید در کنار سنگ‌فرش‌ها غم‌گینانه نشسته و به گردآوری گل‌های پاشانی که پس از شکستن گلدان بر روی سنگ‌ به هر سو فتاده‌ اند، می‌پردازد. 

ادامه خواندن البوم “نقاشان مهاجر افغانستان” : داکتر صبور الله سیاهسنگ

“مردن در افغانستان نویسندگان: To Die in Afghanistan “To Die in Afghanistan “برگردان: داکتر صبورالله سیاسنگ

 

روند پامال شدن‌ حقوق بشر در افغانستان چهره‌های برجستۀ فرهنگی را از کشور بیرون می‌کشید. یکی ازین سیماهای پناهنده غوث‌الدین نقاش پیش‌گام و هنرمند گرافیست است. او در گفت‌وگویی (اسلام آباد، پاکستان/ 28 اگست 1985) اشاره کرد به فشارهای فراوانی که در اپریل 1985 او را واداشت تا پیاده از کابل رهسپار برون‌مرزها گردد:

«غوث‌الدین هستم و هفتاد سال دارم. مکتب را نزد آموزگاران داخلی و خارجی در لیسۀ صنایع خواندم. روزی شاه امان‌الله به مکتب ما آمد. نقشی از او کشیدم و صد سکه طلا پاداش گرفتم. فیض‌محمد وزیر معارف تمام شاگردان لایق مکتب را خواست و سکه‌ها را در حضور شهزاده به من داد.

ادامه خواندن “مردن در افغانستان نویسندگان: To Die in Afghanistan “To Die in Afghanistan “برگردان: داکتر صبورالله سیاسنگ

استاد یوسف کهزاد و بانو زکیه کهزادی که من می شناسم ! ازجفتی می گویم که برایم خیلی عزیزند : هما طرزی

در این چند سطرمحدود ،هدفم شرح حال نویسی نیست، تنها شناخت شخصی ام را از این دو نازنین برایتان بگونه ای مختصر و فیسبوکی بازگو میکنم.  از آوان کودکی با اسم خانواده ای با فرهنگ کهزاد آشنا بودم در خانه ای ما همیشه صحبت از استاد احمد علی کهزاد بود و کارکرد های شاخصش در راستای تاریخ کشورم ، پدرم میگفت اگر آقای کهزاد تاریخ این مملکت را برای فرزندان معارف ننوشته بود ، نمیدانم چه را به آنها درس میدادند. برادرانم بخصوص داکتر زمریالی میگفت که قدر استاد کهزاد بزرگ را باید ارج گذاشت که تاریخ این کهن سرزمین را چه زیبا در سطح جهانی اش پی ریزی کرده. و از استاد نبی کهزاد هم که مرتب رساله ها و مقالات و ترجمه های با ارزشی از زبان های انگیسی و فرانسوی می خواندیم و می شنیدیم و وقتی صحبت از استاد یوسف کهزاد بود، هنر نقاشی و تیاتر و شعر این نام را رنگینتر می ساخت.

ادامه خواندن استاد یوسف کهزاد و بانو زکیه کهزادی که من می شناسم ! ازجفتی می گویم که برایم خیلی عزیزند : هما طرزی

من و کتاب زندگی : صالحه وهاب واصل

جای اسمم در کتــــاب زنــدگی انسان نویس

هویتم را بی کس و بی میهن و نالان نویس

زادگاهم را که جــــان بگرفتــــه اعضایم از آن

مهد جنگ و آتش و باروت و آتشدان نویس

ادامه خواندن من و کتاب زندگی : صالحه وهاب واصل

پیام ماریا دارو به رادیو تلویزیون وطن ؛ درمورد فعالیت های هنری خانم ستوری منگل

در برنامه پرده داران هنربه گویندگی محترم معروف قیام از کار کردهای هنری خانم ستوری منگل بزرگداشت بعمل آمد و از من تقاضا گردید تا پیام خودرا بدین مناسبت بفرستم. لینگ پیام در ذیل میباشد.

برنامه پرده داران هنر رادیوتلویزیون وطن: بگویندگی محترم معروف قیام

در این برنامه بزرگداشت از کار های فرهنگی و هنری خانم ستوری منگل ؛صورت گرفت. یکتعداد دوستان فرهنگی در این پروگرام سهم گرفتند و نطریات خودرا در مورد فعالیتهای خانم ستوری منگل ابراز کردند.