داستان کوتاه از بیخ بته : نوشته شادروان اکرم عثمان

«نبی» از بیخ بته بود، هیچکس و کویش را نمی شناخت. حتی خودش . مثل سمارق که بهاران آب جویکی میروند او هم غفلتأ در آن کوچه سبز شده بود. گویی زمین ترکیده و از از میانش سربر آورده است. چارشانه، شاه زور و شیرمست بود و قدش یک ونیم قد دیگران. مورچه زیر پایش آزار نمیدید و بدترین دشمنش، شکمش بود چه پر میخورد و زود سیر نمی کرد. سفله بچه های کوچه که غریب آزار ویله گرد بودند بر او شیرک شده بودند و نامش را گذاشته بودند «نبی شتر!» و «نبی خاده!» اما او یک گوشش را دو می کرد و گوش دیگر را دیوار، چه خود از زور وافرش می ترسید، نمی خواست با سفله گان برابری کند و از شانش چیزی بکاهد. ادامه خواندن داستان کوتاه از بیخ بته : نوشته شادروان اکرم عثمان

زرغــــونــه « گـــــردش» رفــاه هنرمند تیاتر و رادیو تلویزیون سابق افغانستان ٬ برگرفته از صحفات 114 الی 116 کتاب آوای ماندگار زنان

 زرغـــونه رفاه درفامیل هنرمند بدنیا آمده فرزند هنرمند تیاتر آقای محمد نعیم رفاه میباشد و درلیسه عایشه درانی تحصیل خویش را تما م نموده  ازنو جوانی در رادیو درام ها وداستان ها وسایر پروگرام های رادیو بحیث ممثل با تشویق پدربزرگوارش دین فرهنگی خود را اد نموده است . وهم چنان در کابل ننداری نیزخدمات زیادی دربخش  تیاتر انجام داده است. ازجمله درام معروف شب شلاق به دایرکتری مرحوم  استاد عبدالقیوم بیسد  فوق العاده درخشید.  خانم رفاه گردش درریاست افغان فیلم چندین فلم را دوبلی نمود وازجمله فیلم دهکده بیدارمیشود وسیزده دلیل با صدای مقبولش  به سر زبانها افتاده بود. حتا همکاران نیزبا شوخی  اورا صد دلیل صدا میکردند.    ادامه خواندن زرغــــونــه « گـــــردش» رفــاه هنرمند تیاتر و رادیو تلویزیون سابق افغانستان ٬ برگرفته از صحفات 114 الی 116 کتاب آوای ماندگار زنان

مـرحـوم مـخـفـی حسینی کابلی – برگرفته از صفحه ۵۰ الی ۵۵ آوای مـانـدگار زنـان : تـالیـف مــاریــا دارو

 استاد مخفی  فرزند سید صالح درسال 1309ش- دریک خانواده روحانی در کوچه درخت شنگ شهر کابل  چشم بدنیا گشود. اساسات علوم دینی و ادبیات دری را نزد مادر شان که خود هم معلم ومدیر مکتب بوستان سرای دردوره سلطنت شاه امان الله خان غازی بودند ٬  فرا گرفت.  حفظ قران مجید را در سن دوازده سالگی  انشاد واولین شعر شان را وثیقه غنایی  تکامل بخشیدن  آموزش قرار دادند. استاد مخفی تحصیلات عالی  خود را در دارالمعلین  کابل به اتمام رسانید وبیشتر از پنج دهه عمرعزیزشان را وقف خدمات ارزشمند معارف  ومطبوعات کشورنمودند.                                او را میتوان یکی از علم بردران سپاه نهضت  دموکراسی زنان  آریانای کهن، خراسان وسعی وافغانستان  امروز دانست،  اودین خود را در برابر وطن و خواهران هم وطنش  فدا کارانه ادا نموده است. ایشان مفسر قران مجید وحدیث شناس خوب بودند از دیدگاه او درد والم ملت ناشی از دو پدیده متجانس، بیسوادی وتبار پرستی تلقی میگردید .  ادامه خواندن مـرحـوم مـخـفـی حسینی کابلی – برگرفته از صفحه ۵۰ الی ۵۵ آوای مـانـدگار زنـان : تـالیـف مــاریــا دارو

نگاهی به سیر تأریخی زبان دری به استناد آثار خطی افغانستان و کشورهای همجوار «بخش چهارم» : حــامــد نـویـد

         پس منظر تأریخی زبانهای هند و آریایی غربی:

به اساس یادداشتهای هرودوتس پاسارگادها ( پارس ها )  در قرن ششم پیش از میلاد  شالودهُ  حکومتی را در شمال خلیج فارس و شرق رود دجله اساس گذاشتند که در عهد کورش هخامنشی )در حوالی  550 ق. م.( به دولت  نیرومندی مبدل شد. پیش از ایجاد دولت هخامنشی عیالمی ها در شهر شوش حکومت میکردند که فرهنگ مشابهی با اکادها و مردمان بابل داشتند و زبان شان از دسته بندی زبان های سامی به شمار میرفت. زبان شناسان آغاز زبان پارسی نوشتاری را در ایران، قرن چهارم ق. م میدانند  زیرا در کتیبه کوروش که در 45  سطر به زبان بابلی نگاشته شده ٬ واژه های فارسی وجود ندارد. درین سنگنبشته که به خط آرامی میخی تحریر یافته و به نام استوانه کورش مشهور است، از کلمه فارس و یا ایران ذکری نیست، بلکه این شاه هخامنشی خود را به نام پادشاه جهان و فرمانروای توانمند َّ « بابل » ( باء لیم ) ٬ ( شوء م ء ری ) و ( اکدَ ) یاد کرده است. نخستین نمونه زبان فارسی در کتیبه  بیستون نگارش یافته که به نام سنگ نبشته داریوش مشهور است.  درین کتیبه نیز زبان بابلی مسلط است و در حدود  بیست فیصد آن به زبان پارسی آمیخته با ُکردی نگارش یافته.  تاریخ نگاران این زبان را به نام »فارسی باستان« یاد می کنند که از نگاه ساختار واژه ها و دستور زبان به قول زبانشناس معروف ایران دکتر ژاله آموزگار از پهلوی اشکانی تفاوت کلی  داشته است.

ادامه خواندن نگاهی به سیر تأریخی زبان دری به استناد آثار خطی افغانستان و کشورهای همجوار «بخش چهارم» : حــامــد نـویـد

آگاهی به جوانان٬بانوان درد کشیده وطن و به دوستان شعر و ادب – هشتمین مجموعه شعری استاد گرانقدر محمد اسحق ثناشاعر دو زبـانـه « دری و اوزبکی » از چاپ برآمد : مــاریــا دارو

 محترم  استاد محمد اسحق  ثنا  هشتمین مجموعه  شعر اش را با  قطع  و صحفات  خیلی  ساده  و دور اززرق  و برق  تجملی مگر با اشعار نغز و عالی  در کشور کانادا به  چاپ رسانیده  است٬

استاد ثنا این مجموعهء زیبا را  با نهایت  مهربانی  برایم  هدیه  نموده است. بقول  شاعری « هرکه سخن را به سخن ضم کند                           قطره یی از خون جگر کم کند » 

استاد ثنا   کسیست که  داستانهای  دلخراش  جنگهای  میهنی  ٬ درد  دوری از وطن  و حوادت تاریخی  را با چند مصرع ٬ خیلی  زیبا  بیان  میکند. استاد  ثنا  مجموعه شعری اش را  زمزه های  دل  نامیده  است  ٬ واقعاٌ حرفی  که  از  دل  برخیزد  بردل  نشیند. 

زمانیکه  این  مجموعه را  مرور  کردم  دیدم که در لابلای  اشعار نغز استاد ثنا  درد و سوز و گداز  دوری  از میهن ٬ اشغال  وطن  ٬ قتل  عام  جوانان  هموطن  ٬ ظلم  وستم  بر بانوان وطن  و استفاده سوء  از  نیات  پاک  دین مبین  اسلام …. و همه  حوادث و  غم نامه  های  که  از طرف مستبدین و  اشغال  گران  بر میهن  ومردم  ما تحمیل  گردیده  و میگردد ٬ انعکاس  داده  شده  است. این مجموعه  تصویر  المناک  حودادث  اخیر  کشور  را پیش  چشمان  ما به  نمایش  میگذارد. ادامه خواندن آگاهی به جوانان٬بانوان درد کشیده وطن و به دوستان شعر و ادب – هشتمین مجموعه شعری استاد گرانقدر محمد اسحق ثناشاعر دو زبـانـه « دری و اوزبکی » از چاپ برآمد : مــاریــا دارو

شـعـر انتقادی از : م – نسیم اسیر

درملک ما کسی که وکیل ووزیرشد

زد غوطه ها به کان نمک تا خمیرشد

چون تکیه براریکهءجاه ومقام زد

درفکرکا رخود شد وراحت پذیرشد

درپیش پای مقتدران خم نمود سر

بربی وسیلگان وطن سختگیرشد

ادامه خواندن شـعـر انتقادی از : م – نسیم اسیر

نگاهی به سیر تأریخی زبان دری به استناد آثار خطی افغانستان و کشورهای همجوار بخش سوم پیکره های شهزاده خانم های باختری : حــامــد نـویـد

 هنر و ادبیات از فضائل جوامع بشری اند که عواطف و عقاید انسانی را با گویایی خاصی در مسیر زمانه ها شرح  می دارند. در فرهنگ آریایی عصر ویدی ناستیه به معنی مهربان و دسره به معنی شریر، آمده است. وها دیوا خدای  باد ها در فرهنگ ویدی بود که در متون عصر کوشانی نیز به نام ( واتا)  ذکر یافته. واتا در ثقافت آریانای باستان رب النوعی بود که در جنگ ها در پیشاپیش لشکر جنگجویان می دوید و آنها را به پیروزی می رساند. کلمه واتا در زبان دری باد است. آریه، در ریگویدا و آرینه در اوستا نام سرزمین آریانای باستان بود  که در وندیداد به نام سرزمین آریانا ویجه یاد شده مؤرخین یونانی و رومن آن را به نام آریانا نوشته اند که تمام سرزمین کنونی افغانستان را احتوا میکرد.

ادامه خواندن نگاهی به سیر تأریخی زبان دری به استناد آثار خطی افغانستان و کشورهای همجوار بخش سوم پیکره های شهزاده خانم های باختری : حــامــد نـویـد

بـه یـادبـود یـکی از قـهـرمـانـان مـلی واقـعـی افـغـانـستـان : نـاصــر اوریا

آیا گاهی به ذهن تان خطور نموده که اولین اخبار آزاد و غیردولتی را کی و در چی زمان طبع و نشر کرد؟                                                                                                               جریدهٔ ملی “انیس” اولین اخبار آزاد و غیردولتی بود که به همت غلام محی الدین “انیس” در ۱۵ ثور سال ۱۳۰۶ هجری شمسی در کابل به زیورچاپ آراسته و منتشر شد.

غلام محی الدین انیس مردِ قلم و اندیشه از پیشگامان مطبوعات و ژورنالیزم افغانستان، مؤسس و اولین مدیر مسؤل روزنامهٔ ملی انیس بود. (سال های فعالیت از ۱۳۰۶ الی ۱۳۱۷ هجری شمسی)  خانوادۀ غلام محی الدین انیس از مُقُر ولایت غزنی بود و پدرکلانش هنگام زمامداری امیر عبدالرحمن خان مجبور به ترک وطن شده و به کشور مصر رفت. جد محی الدین انیس طبیب چشم بود و بعداً پسرش غلام نقشـبند که پدر محی الدین انیس بود، راه پدر را دنبال نموده و داکتر چشم شد.

ادامه خواندن بـه یـادبـود یـکی از قـهـرمـانـان مـلی واقـعـی افـغـانـستـان : نـاصــر اوریا

شرارت پاکستان، امنیت جهانی را تهدید میکند!.. : احمد سعیدی

 شاهد خاقان عباسی نخست وزیر پاکستان نمیدانم با حضور کدام تناب و میخ گستاخانه به خود حق داد تا  در مقر سازمان ملل متحد بگوید پاکستان دیگر تحمل همکاری های سیاسی و نظامی هند را به افغانستان ندارد  بعد از اظهارات نخست وزیر پاکستان آقای اشرف غنی رئیس جمهور نیز از روی حقایق دیگری پرده برداشت آقای غنی گفت ما دست دوستی و برادری به پاکستان دراز کردیم اما آنها بالای دست ما تف کردند بنظر من مانند همیش مناسبات افغانستان و پاکستان در یک بن بست پیچیده ای قرار دارد تردیدی وجود ندارد که افغانستان در حال حاضر در ادامه خواندن شرارت پاکستان، امنیت جهانی را تهدید میکند!.. : احمد سعیدی

بانو حبـیـبـه عسکر هنـرمند مـعـروف تیـاتر ٬ رادیـو وتـلویزیـون افـغانستـان برگرفته از صفحه ۴۲ الی ۴۵ کتاب آوای ماندگار زنان : مــاریــا دارو

 خانم حبیبه عسکر مشعل دار تیاتر افغانستان چطور کارنامه  های  هنری  اش را آغاز کرد. طوریکه قبلا به خدمت خواننده گان عزیز تذکر داده شد که تیاتر زینب ننداری به همت والای محترمه زینب عنایت سراج ومتعلمین لیسه مسلکی میرنو تولنه (موسسه نسوان) به کارهنری وفرهنگی پرداخت. خانم حبیبه عسکر-آن شیر دختر افغان  در حالیکه (13) سال  داشت ٬   در آغاز  دهه چهل  با جسارت پرده اسارت و برده گی را درید وبا شهامت در ستیج زینب ننداری در حضور عموم  تماشاچیان ( زن ومرد) برای اجرای تمثیل ظاهر شد وجرائت تمثیل را برای دیگر  زنان   نیز انتقال داد.                                             اولین نمایشانامه او بنام (عیدارتیست) اثر مرحوم فضـل احمد نیــنواز و دایرکتر آن مرحوم سید مقدس نگاه بود . خانــم عســکر در دوران زنــدگی  هنـ-ری خود حــدود (600) نمایشنامه در تیاتر های مختلف  کشور موافقانه بازی کرده است. بعضی از آنها را بگونه مشت نمونه خروار تذکر میدهم. دختر دیوانه نوشته  شادروان محترم مهدی دعاگوی، شام زندگی، او پدرم نیست (در راه عقیده) اثر شادروان استاد لطیفی، زنان عصبی، ترجمه شادروان  دکتور محمد نعیم فرحان، بازگشـــت ناگهــانی اثراز نویسنده فرانسوی ترجمه ونگارش شادروان  موسی نهمت،  گنهکاران بی گناه به دایرکت استاد  مهربان نظراوف که این درام  را هنرمندان تاجکی وافغانی در یک استیج مشترکآ تمثیل کردید {یک شب هنرمندان طبقه اناث افغان با هنرمندان ذکور تاجکی وشب دیگرهنرمندان  ذکورافغان با هنرمندان طبقه اناث تاجکی بازی میکردند یک مسابقه خوبی هنری بود که خوش بخــتانــه هنرمندان افغانی خیلی موفق بودند ومخصوصآ درمقابل حبــیبه عسکرستاره درخشان افغانستان هیـــچ یک ازهنرمنــدان اناث تاجکی مقاومت کرده نتوانست. 

ادامه خواندن بانو حبـیـبـه عسکر هنـرمند مـعـروف تیـاتر ٬ رادیـو وتـلویزیـون افـغانستـان برگرفته از صفحه ۴۲ الی ۴۵ کتاب آوای ماندگار زنان : مــاریــا دارو

حکومت وحدت ملی و ترویج اصطلاح افغانستانی ٬ شعر گلچینی از احساس قلبی شاعر گرانمایە : م نسیم اسیر

بـنـازم هـمت مـام وطــــن را     به دامــن پروریـده تـو و من را

كــهن بـوم و بر پر افتـــخارم      هــمــان افغانــستان نـــامدارم

به این نامست شأن و شوكت ما  ز افغان پایـه های وحدت ما

 به نـام قـوم اگـر بـاهم ستیزیم      بنـای وحـدت از بنـیاد ریـزیم

ادامه خواندن حکومت وحدت ملی و ترویج اصطلاح افغانستانی ٬ شعر گلچینی از احساس قلبی شاعر گرانمایە : م نسیم اسیر

مصاحبه محمد آغا زکی با فیلم ساز جوان بانو رویا سادات: “امید سینمای افغانستان/ میان رقاصه بازاری و ممثل متعهد تفاوت است”

اشاره: سینمای افغانستان، هیچ وقت سینمای درخشانی نبوده است. در دوره حکومت چپ، سینمای افغانستان تازه در حال نمو بود، رفیق یحیایی، آرزوی اتصال افغانستان به شبکه سینمای جهانی را داشت که با خودش جوان‌مرگ شد. فلم‌سازان جوان دیگر همه یا پراکنده شدند یا معدود مثل صدیق برمک دوباره شروع به کار کردند. با این حال ما گروه پرشماری از اهل سینما داشتیم که همه صاحب دعوا بودند، اما در چنبره‌یی تنگ گرفتار بودند.

رویا سادات از معدود زنانی بود که فلم‌ساز شد. درخشید و با او الکا نیز درخشید. رویا اما گرفتار مدیریت شد؛ چیزی که قاتل هنر است. اما او با مدیریتش، راهی را برای دیگران باز کرد؛ دیگر جوانانی که عاشق سینمایند. رویا امروز یک نام اسطوره‌یی است. یک شاخص برای رشد دیگر سینمادوستان. ادامه خواندن مصاحبه محمد آغا زکی با فیلم ساز جوان بانو رویا سادات: “امید سینمای افغانستان/ میان رقاصه بازاری و ممثل متعهد تفاوت است”

آزادی را از کجا آموختم؟… من آزادی را در امریکا نیاموختم.: نگارنده: نورجهان اکبر

چند هفته قبل یک خبرنگار امریکایی برایم چتل‌نویس مقاله‌ای را که در مورد من نوشته‌بود فرستاد تا به آن نظر اندازم. در بخش معرفی، نویسنده نوشته بود که به خاطر فرصت خارق‌العاده‌ای که برای تحصیل در امریکا به من داده شده بود، من طعم آزادی را چشیدم و تصمیم گرفتم دیگر در مقابل بی‌عدالتی خاموش نباشم. در همین جمله، اکثر سوتفاهماتی را که در مورد زنان و فرهنگ افغانستان، در مقایسه با آنِ امریکا، وجود دارد می‌بینم.                                                                                       باورهای غلط در مورد فرهنگ و زنان افغانستان معمولا در نوشته‌هایی که در این مورد نشر می شوند به نظر می رسند. در اکثر مقالات و گزارشات در مورد فعالین حقوق زن در افغانستان، نویسنده‌های غربی چنین فرض می کنند که ما، زنان افغان، حتما باید ارزش های آزادی و برابری را بیرون از افغانستان آموخته باشیم.                                                                                                             این نویسنده ها و گاهی هم فعالین می پندارند که در ممالکی مثل افغانستان احساس آزادی و برابری وجود ندارد و طبیعتا ما همه زندانی و مظلوم هستیم و بنابراین الزاما باید مفهوم آزادی انسان ها را از غرب آموخته باشیم.

متاسفانه این طرز فکر در میان افغان ها هم رایج است، اما این حس مالکیتِ بعضی نویسنده های غربی نسبت به مفاهیم انسانی چون آزادی باعث به وجود آمدن دیدگاهی می شود که همه انسان های جهان را به دو دسته، یا متمدن یا عقب مانده، تقسیم می کند و نوشتن با این طرز تفکر باعث می شود که زنانی که در ممالکی مثل افغانستان برای برابری مبارزه می کنند مورد اعتماد مردم خود قرار نگیرند و به رسمیت شناخته نشوند. بنابراین طرز فکری که آزادی و برابری را ارزش های مختص به غرب می داند شمشیری که دو جانبه است که زنان افغانستان را مجروح می سازد. ادامه خواندن آزادی را از کجا آموختم؟… من آزادی را در امریکا نیاموختم.: نگارنده: نورجهان اکبر

مصاحبه محترم آشنا بامحترم نوراحمد خالدی کارشناس ،تحلیل ګر مسایل سیاسی وتاریخی افغانستان ،نویسنده ،شاعر وکارمند سابق ارشد احصائیه افغانستان واسترالیا رادرمورد اهمیت وتاریخچه ۲۸ اسد روزی استقلال افغانستان .

  درمورد اهمیت وتاریخچه ۲۸ اسد روزی استقلال افغانستان را دراینجا بشنوید

شــاعـر عـصـیـان گـر و سـرود خــوان آزادی قــهـار عـاصـی: نوشتهء کاوه کرامی – گرفته شده از سایت بی بی سی

شاید چندان اغراق آمیز نباشد، اگر بگوییم قهار عاصی یکی از پرآوازه‌ ترین و شاخص‌ ترین شاعران پارسی‌ دری سرای معاصر افغانستان بشمار می‌رود.                           عاصی از آوان زندگی، نه از گزندگی واقعیت گریخت و نه گذاشت

خبردار بیگانه  بیگانه است: شعر  شادروان عاصی  به صدای  سلام سنگی :

که واقعیت دامنه افق پرواز تخیل او را محدود کند. کودکی‌اش با شور و کنجکاوی، نوجوانی‌اش با آموزش و کارگری، بزرگی‌اش با شناخت  و درک واقعیت‌ها و  واکُنش در برابر ناهنجاری‌ های جامعه‌اش همراه شد.

اسم : عبدالقهار امان عاصی

زادگاه: ملیمه – ولایت پنجشیر

زادروز: ۴ میزان/  ۱۳۳۵روزمرگ: ۶ میزان/ ۱۳۷۳

تحصیلات: لیسانس دانشکده  کشاورزی دانشگاه کابل  آثار:  ادامه خواندن شــاعـر عـصـیـان گـر و سـرود خــوان آزادی قــهـار عـاصـی: نوشتهء کاوه کرامی – گرفته شده از سایت بی بی سی

تو ای غازی تو ای مرد دلاور « امان الله خان » همه افـغـان به پیکار تو نازد — خدا روح و روانت شاد سازد «حمید پرافشان » به مناسب تجلیل از (۹۸) سال استقلال افغانستان ویدیو تلویزیون طلوع را تقدیم میداریم.

قرار یکه  استماع  نمودید از تحولات و افتخارات و اشتباهات  زمان «شادروان  امان الله خان» یاداآوری  گرید مگر افراد و اشخاص و جواسیس خارج و داخلی که در سقوط  نظام دست  داشتند٬ نام برده نشده  است.

معارف و جوانان : پــرتــو نـادری

هر چند معارف در سراسر کشور با وضعیت نا گواری رو به رو است، با این حال شاید این وضعیت در بدخشان نا گوا تر ازبسیاری ولایات دیگر باشد. سال گذشته شمار اندکی از دانش آموزان بدخشان در امتحان کانکور کامیاب شدند. این امر نشان می دهد که وضعیت معارف در بدخشان سال به سال ناگوارتر می شود. فارغان جوان بدخشان چه پسران و چه دختران با دشواری از امتحان کانکور عبور می کنند.این در حالی است که شماری بیشترآنان پس از راه یابی به دانشگاه ها در همان نخستین امتحان های دانشکده‌های خود ناکام می مانند و بر می گردند به خانه تا یک سال دیگر را در دهکده های خویش انتظار بکشند . در این مدت زمان فقر بی‌کاری و گاهی هم غم غم و نق نق خانواده آن ها را نا گزیر می سازد تا یک باره از خیر آموزش عالی صرف نظر کنند. جوانان ما در بدخشان هم اکنون با چنین وضعیتی دردناکی رو به رو اند. در این میان دختران بیشتر از پسران بار این درد بزرگ را بر دوش می کشند.                                         هموطن عزیز!

ادامه خواندن معارف و جوانان : پــرتــو نـادری

مـعــصـوم بـرهــنـه پیکرتراش مشهوریکه دستان معجزه گرش را باید بوسه زد: زلــمـی رزمــی

وقتی نام این مرد هنرآفرین ، مودب، خوش سیما و معجزه گر را درحلقات هنری- فرهنگی آلمان ها بر زبان می آوریم، همه با احترام و به علامت تائید سرتکان میدهند و تو برخود می بالی که هموطنی به چنین بزرگی و معروفیت داری.                      راستی زندگی و یک شخصیت هنری را بجز از راه آثارهنری اش از چه راهی میتوان

شناخت؟     

آری!

این بزرگمرد هموطن ما کسی نیست جز معصوم برهنه نقاش و مجسمه ساز توانمند هموطن ما که نام و آثارگرانبارش افتخار و سرافرازی جامعه افغانی درغربت است .                           سید عمر معصوم برهنه سال 1958 میلادی در شهر کابل پا بعرصه وجود گذاشت ، بعد از تحصیلات متوسطه و عالی، بماسکو رفت و از اکادمی هنرهای شهر ماسکو در رشته مجسمه سازی دپلوم بدست آورد.

ادامه خواندن مـعــصـوم بـرهــنـه پیکرتراش مشهوریکه دستان معجزه گرش را باید بوسه زد: زلــمـی رزمــی

داستـان مـعـروف نـازی جـان هـمـدم مـن : نوشته شادروان دکتور – م – اکــرم عثـمـان .. بـرگـرفـتـه از سـایــت ارمــغــان مــلی

نمیدانم عشق مرض بیدرمان است یا بی عشقی، و غلام رسول هر دو را از سر گذراند. وقتی که عاشق نبود در تب بی عشقی میسوخت و وقتی که عاشق شد در تب عاشقی. بسیار میکوشید به کسی دل ببازد ویا از کسی دل ببرد. به جایی نرسید لاجرم بیکار ماند و متاع ارزانش بی خریدار.

یکی از روز ها همینکه به خانه رسید مهمانخانه را پر از مهمان یافت به او مژده دادند که اهل بیت خاله بعد از سالها برای چندی از هندوستان به مهمانی آمده اند. غلام، حسب معمول بزرگان را دست و کودکان را سر و رخسار بوسید اما همینکه نوبت نازی دختر خاله رسید درماند کجایش را ببوسد. خاله زاده در ساری زعفرانی روشن، چون خمچه رسای طلا مقابلش به پا خاست. گفتی آتشی نا به هنگام از دل زمین شراره کشیده است. غلام سریع و دست و پاچه سلام کرد و گوشه گرفت. خاله زاده از دور زیر نظر گرفتش، قد و قامت غلام در نظرش عجیب می آمد. از روزگار کودکی تا آنگاه که همدیگر را ندیده بودند. غلام یک و نیم قد مردهای دیگر شده بود و پشت لبهایش سیاه میزد. لحظاتی به خیر تیر شد.

ادامه خواندن داستـان مـعـروف نـازی جـان هـمـدم مـن : نوشته شادروان دکتور – م – اکــرم عثـمـان .. بـرگـرفـتـه از سـایــت ارمــغــان مــلی