حکومت مستبط، زن ستیز بحرین از شهامت زنان و جوانان درهراس اند. اما این آغاز مبارزه است

سایت نگاه  زن ، تجاوز پولیس بحرین برعفت خانم جوان 20 ساله و شهادت او را چنین اطلاع میدهد.

«آیات القرمزی»، شاعر محبوب و بسیار جوان بحرینی، محصل پوهنتون تربیت معلم،

نگاه زن
ayatalghermeziخانم آیات شاعره بحرین

یکی از کسانی است که در میدان لولو (شهدا) پشت تریبون رفت و سرشا) پشت تریبون رفت و سروده‌های تازه‌اش را در تمجید از انقلاب مردم بحرین برای انقلابیون قرائت کرد. اشعار حماسی او، آمیزه‌ای از انتقاد به وضعیت کنونی و تأکید بر ظرفیت و توانایی ملت بود. به‌ویژه در یکی از اشعارش، مستقیم به نخست‌وزیر، “خلیفه بن سلمان آل خلیفه”، تاخت که تشویق شدید حاضران در میدان را به دنبال داشت. او در این اشعار صریحاً حکومت را فاقد قدرت درک توصیف کرده و اظهار داشت قانون برای حکومت در حکم بازیچه‌ای است که هرگاه بخواهد، آن را پس می‌زند! از آن روز “آیات” بار‌ها مورد تهدید قرار گرفت. مادرش می‌گوید: «نامه‌ها و ایمیل‌های سرشار از توهین، اهانت، دشنام و حتی تهدید به ضرب شتم و قتل به دست ما می‌رسید؛ به ویژه صفحاتی در فیس‌بوک برای تهدید و توهین به دخترم راه‌اندازی شد. آیات به حوزۀ پولیس شکایت برد؛ اما او را مسخره کردند و مورد توهین‌های سخیف قرار دادند! نامه‌ها و گزارشاتی که او از این وضعیت به محکمه و نهادهای حامی حقوق بشر ارائه داد، محفوظ است.» به‌دنبال حملۀ نظامیان آل سعود به بحرین، دیکتاتور بحرین برای بقای خویش دست به اقدامات گوناگونی زد. از طرفی اردوی دولتی آل سعود و آل خلیفه، با فیر مستقیم، مردم معترض را از سرک‌ها پراکنده ساختند؛ نیروهای پولیس بحرین، با نظارت و رهنمایی افسران کویتی و اماراتی و پشتیبانی اردوی سعودی، پوسته‌های بازرسی بسیاری در هر کوچه و سرک راه انداختند تا فضای رعب و وحشت شدیدی را پدید آورند؛ دولت بحرین با اعلام حالت اضطراری، رسانه‌های مستقل را توقیف موقت کرد؛

ادامه خواندن حکومت مستبط، زن ستیز بحرین از شهامت زنان و جوانان درهراس اند. اما این آغاز مبارزه است

بمناسبت روز مادر

ای مادر

ای  مرا  همچو تاج  سر  مادر        تاج   یاقوت  و تاج  زر  مادر

خانه روشن زنورطلعت   تست     روشنی  بخش  چشم  تر مادر

راه هستی که پرخم و پیج است     تو    معلم   تو   راهبر  مادر

از   زبان   تو    تلخ    نشنیدم      ای   کلام  تو چون شکرمادر

واقف  از  غصهء   دل  دختر         با  خبر  از  غم   پسر، مادر

گر نهانی  به من   رسد دردی     توئی  زان  درد با خبر، مادر

خویش را بار ها   سپر کردی     وقت  رنج  وغم و خطر مادر

تو  فقط   قبلهء    مراد    منی     ای  مراد   دل  و  نظر مادر

هرطرف موج مهربانی  هاست     از  وجود  خوشت اثر مادر

درجهان هرچه بنگری خوبست     توئی از جمله خوب تر مادر

همچو تو خوب  نیست در عالم      می کنم  قصه  مختصر مادر

دل سراپا “اسیر” الفت تست     می دهم  در ره تو سر مادر

م.نسیم«اسیر»

نومبر2004

فرانکفورت

پیام تبریکی ماریا دارو

مادران  جهان روزگرامی داشت شمارا از صمیم قلب  تبریک  عرض میدارم ، در هر کجا زیست دارید  در نشاد ومسرت  زندگی را استقبال  نماید  و با  خانواده تان دور از گذند  روزگار  باشید.  برای  شما مادران  گرامی  چند  اهنگ  بمناسب این  روز  خجسته به اواز  هنرمندان  معروف  کشور  و یک پارچه  شعر از خانم سیما سماشاعر معروف  کشور به آواز  ماری  مطمیین،  تقدیم میدارم .

روی  ویدیو ها فشار دهید وبشنوید .

http://www.youtube.com/watch?v=_OnoVtHPyPI&feature=related

 

شعر در ستایش مادر

مادر

مادر
مادر عزیر با طفلش

مادر توی سرود و نشاط جوانی ام
مادر توی یګانه امید نهانی ام

مادر کنم به نظم و به ریتم و نوا و ساز
مادر کنم زبان به ستایش ترا نواز

مادرزمهر و عاطفه ای ان شبان تو
هردم شوم غریق به اشکان نام تو

دریای رحمت است نشان کلام تو
دریای شوکت است نشانم زنام تو

ګردم بخاک ناز تو هردم نواکنان
اشکم چکد بروی زمین خفت کهکشان

از مهر نام پاک تو ګردیده هستی ام
هستم مرید و خاک شود زندګانی ام

جنت مقام توست خدایا اجابتی
این مادر است،مادر من، مادر رسول

دریای بیکران زاشکت عقب بماند
مادر”علی” زنام ګم شده اش این حدیث بماند

سروده :احدفرید “غلی”

ارسالی  : آرزو نایبی

Arzo Neiby


نظم اردو از رجنی پران کمار

نــظـــم

تم کو دیکھا تو دل دھڑکنے لگا

تم کو پہلے بھی دیکھا تھا ھم نے

سفید برف کی چادر پہ ھم چلے تھے کبھی

چھاپ پاؤن کے ھم نے چھوڑے تھے

جب میرا ھاتھ  تم نے پکڑا تھا

قسمیں کھائی تھیں ساتھ رھنے کی

میری انکھوں کی تھی تعریفیں

میری اواز کو سراھا تھا تم نے

میرے انچل میں سر چھپایا تھا

پھر اچانک وہ دن بھی آہی گیا ،
تم نے وعدے کیے تھے بھول گیے

چل دیۓ کوچہ رقیب میں غیروں کی طرح

اج دیکھا تو مجھکو یاد ایا ۔ ۔ ۔ ۔ ۔

تم کو پیلے بھی دیکھا تھا ھم نے۔

روی چه انگیزه روز مادر جهانی شد

تجلیل وگرامی داشت از مقام خجسته مادرباید ازبدو پیدایش بشریت به گرامی داشت

روی چه  انگیزه
اهدا به مادران جهان

از مقام مادر جهان ” بی بی حوا” که بشریت از وی بوجود آمده است ومادر تمام بشریت
بوده اند،باید یادهانی میگردید. اما بنابرعدم رشد بشریت وکسب فضلیت زندگانی، درطول
تاریخ تجلیل از روزهای خچسته ” مادر وزن” صورت نگرفت، زمانیکه بشریت در امور زندگانی قدم های بسوی تکامل زندگی اجتماعی وکسب فضلیت گذاشتند، جاطلبی نیزتقویت گردید که ازهمان آغاز مادران نسبت عدم توجه برمقام وشخصیت شان رنج کشیدند، در جنگهای  مختلف که در جهان صورت گرفت ومادران درعزای پدر، برادر، شوهر وفرزند شان مویه کردند.

درسالهای { 1832 تا 1905} میلادی خانم{ آنا جارویس} که دارای یازده فرزند بود وازمرگ ومیر فرزندانش سینه پرُ التهاب داشت، تنها چهار فرزندش زنده ماند بود، بس. او در امورصحت اطفال بخاطرنجات حیات شان از مرگ ومیرخدمات شایانی انجام داد، سخنرانی های زیاد بمنظور وضع صیحی واجتماعی زنان وکودکان نمود، درسال
{ 1858 } میلادی یک روز را بنام روزکارمادربنیاد گذاشت زنان را بخاطر کارجمعی، حمایت کودکان وحفظ آنها درمقابل امراض گوناگون، دعوت وتشویق کرد.
اناجارویس زن اگاهی بود، فضای دوستی را بین طرفین جنگهای داخلی امریکا پس از پایان جنگ ایجادکرد. تحکیم دوستی را بین مادران، سربازان طرفین جنگ داخلی  تقویت بخشید ودروحدت ملی وآشتی طرفین مبارزه پیگیرنمود.
در رابطه ارج گذاری مقام ووظایف مادر میتوان ازسه زن { انا جارویس، آنا جارویس “دوم  ” دخترش و خانم جولیا وارد هئو سومین زن نام برد که ازجمله بیناد گذاران روز مادرمحسوب میشوند.
جولیا وارد هئو (1819 تا 1910) میزیست، او یک شاعر صلح دوست بود که از جنگهای داخلی امریکا، همچنان فرانسه والمان متاثر بود وبه ادامه کار اناجارویس در سال 1872 روزی را بنام مادران صلح دوست بنیاد گذاشت. بدین ترتیب” جولیا وارد هئو” برای مادرانی را که درجنگها فرزندان وهمسران شان راازدست داده بودند، با ارشاد سخنرانی و سرودن اشعارصلح دوستانه، اجتماع مینمود. صلح درجامعه جنگزده ازهمین جاه آغاز گردید اما این روز درامریکا به رسمیت شناخته نشده بود، که بتاریخ نهم ماه می سال {1905} اناجارویس اول درگذشت ودخترش اناجارویس ” دوم”  ادامه کار مادرش و خانم ” جولیا وارد هئو” را جاویدانه ساخت. آنا جارویس “دوم ” (1864 تا 1948) میلادی با نوشتن نامه به قانونگذاران کشوربرای رسمی ساختن روزمادرتلاش فراوان نمود.  وی برای اولین باربتاریخ دهم ماه مي 1908 میلادی درشهری که مادرش در روزهای یکشنبه درمدرسه کلیسا تدریس کرده بود، روزمادررا جشن گرفت. به تدریج مردم دیگر شهرهای امریکا روز مادر را جشن گرفتند تا سال 1912 چهل و پنج ایالت امریکا روز مادر را رسماٌ تجلیل کرده بودند. درسال 1914، به دستور رئیس جمهور وقت امریکا، “ویلسون” روز مادر به عنوان یک روز ملی به رسمیت شناخته شد. تاریخ نهم ماه می روز درگذشت خانم اناجارویس ” اول” زن مبارزکه بخاطر صلح، دوستی وحمایت اطفال وزنان حیاتش را وقف کرده بود میباشد.” روحش شاد باد” بعد در قاره های مختلف ازمقام مادرطی  کنفرانسها تجلیل بعمل آمد.زنان پیام اور برایگ صلح” اند، تلاش دارند،تا با مخالف با جنگ و پیشبرد امر صلح مبارزات سه خانم فقید امریکایی را زنده نگهدارند وعلیه پلان های  جنگ وتجاوز مبارزه شان را ادامه بدهند. از جمله در سال 2006 میلادی  زمان جنگ امریکا با عراق زنان ومادران با تظاهرات 24 ساعته را در مقابل کاخ سفید در مقابله با سیاست‌های جنگ‌ افروز دولت امریکا در روز مادر دست به تظاهرات صلح آمیز زدند.
با تجلیل از مقام گرامی  مادران،آنانکه در هر کشور بخاطر صلح پیکار نمودند، سایت ماریا دارو  روح شالن را شاد میخواهد وب رای مادران غمدیده وطن  که بیشتر از سی سال در زیر دود باروت جنگ نفس میکشند و با از دست دادن عزیران شان المناک اند، صبر جمیل، شکیبایی میخواهد. مادران جهان نگذارید تا هیولای جنگ دهن باز کند وجگر گوشه های  تان را غارت نماید.

منابع ماخذ: ویکی-ویکی پدیا و نوشته جناب صمیمی

ترس مادر

ترس  مادر
رجنی پران کمار

مادر چہ کلمہ زیبا و دلنشین است۔

کسی کہ ترا دارد چقدر خوش نصیب است ، اما من کہ جز حسرت ان ھا را در دل دارم۔ حسرت روز ھای زندگی ات را ، حسرت غم ھایت را بلی۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔حسرت ترس ھای زندگی ات را کہ چرا تمام زندگی ات را بترس زیستی۔ وقتی کہ نطفہ در وجودت نشرو نما میکردم میترسیدی کہ ایا سلامت بدنیا خواھم امد ؟ ترس از کار ھای سنگین پریز میکردی کہ بہ طفلت صدمہ نرسد، حتا ترس ان را داشتی کہ طفلت  پسر خواھد بود یا نہ کہ چون مادر کلانم و پدرم برایت اخطار دادہ بودن کہ بچہ میخواھند، وقتی بدنیا امدم ترست دو چند شد ، اولین کاری کہ کردی دست ، پا و چشمانم را امتحان کردی کہ سالم است یا نہ؟ مرا ھر لحظہ صدا میکردی کہ ایا شناوایی دارم یا نہ ؟  اولین گامھای را کہ برداشتم گوشت گرفتی ، اما در درونت دلخورہ گی داشتی کہ ایا طفلم راہ رفتہ میتواند یا نہ ؟
زمانی کہ راہ میرفتم بہ عجلہ نگاہ ھایت مرا پاسداری میکرد کہ بہ زمین نخورم۔ حتا بہ یاد دارم کہ در خواب با نورزش بالایم دست میکشیدی کہ از نموی قدم خاطر جمع شوی۔ شبی گفتم کہ میترسم ، مرا بہ اغوش گرفتی تکان ھای قلبت را احساس میکردم ، من در دنیای کودکانہ خویش خوابیدم اما تو تا صبح نحوابیدی۔ مادر جان تا کی ترس ، ترس ھای نا تمام شدنی ات را ھیچ وقت دوست نداشتم ، زمان مکتب رفتن فرا رسید ، تا وقتیکہ بر نمیگشتم در ترس بودی۔ یادم میاید کہ شبی تب کردہ بودم تمام شب بالای  بالینم نشستی  و تکہ را بہ آب سرد تر میکردی و بہ سرم میگذاشتی تا تبم کم شود۔ کمی بزرگ شدم ترست باید کم میشد اما ترست دو چند شد اگر بہ سفر میرفتم ھزار مرتبہ دعا میخواندی و تا امدنم رنگ پریدہ بہ در خانہ
نگاہ میکردی ، وقتی مرا نامزد میساختی باز ھم میترسیدی کہ ایا من خوشبخت خواھم شد؟
مادر جان بس است ، بس است و کنار بگذار ترس ھایت را، اما نہ ترس تو کمی نداشت کہ نداشت ، حتا در وقت جان دادن ھم ترس با تو بود ،ھمیشہ میگفتی کہ مرگ حق است از خداوند میخواستی کہ اولاد ھایت در بالینت باشند ، تا اخرین رمق حیات ،
ترس ۔ ترس ۔ ترس۔۔۔۔۔۔۔

اهدا به مادرم

اهدا
قلب پرُ تپش مادر

مادر ! روزت مبارک باد…
روزغمهایت ویا روز نشاد جوانیت را که بنام همسر زندگی درچنگ یک مرد اسیر شدی…نمیدانم کدامین آنراو را برایت مبارک باد بگویم ویا روزیکه که بنام مادر احمد …رسول، صمد وغیره یادت کردند…ومسرور بودی که بالاآخره بیک اسم مسما شدی …. درغیر آن یک موجود بی مسما در جامعه برای پیداکردن هویتت سرگردان بودی…یادم است که برایم  قصه کرده بودی{ شب عروسیت مادرت زار گریسته بود}. نمیدانستم چرا مادریی در شب عروسی دخترش میگرید….اماحال میدانم که چرا؟… توومادرت وامثال شما کسانی بودید که بشریت را دردامان تان نشر ونمو نمود، من ازتو بدنیا آمدم وهمین طورپدرم از مادر بزرگم بدنیا آمده است و این سلسله تا مادر جهانی ما {بی بی حوا} میرسد. اما نمیدانم چرا بین خودت وپدرم فاصله وجود داشت. روزی را بخاطر دارم که به ناله هایت کسی بها نمیداد، تو درحال مریضی باید برای فامیل نان می پختی ودرد هایت را درپخت وپز و آشپزی بفراموشی میگذاشتی… حتا زمانیکه حمل داشتی کسی بتو ترحم نمیکرد. زمانیکه میخوابیدی، دربسر خواب در دل شب ناله هایت مراازخواب بیدارمیکرد ، من که در بسترمیجنبیدم دردهایت وغم هایش را فروکش میکردی تا بیدارنشوم…مگرتواز گوشت، خون واستخوان ساخته نشده بودی…نمیدانم برایت چه نام انتخاب کنم. مقاومت، حوصله وبرده باری ترا چطور بیان کنم…. لبخند تلخ ترا که درهمه حالت نثارپدرم میکردی، که اصلاٌ مستحق نبود. زمانیکه دست راست وچپم را نشاختم، تا درجستجوی نام ویا لقب هستم، ترا بدان یاد کنم. هرقدر جستجو کرد واژه  زیبا که شایستگی ترا داشته باشد نیافتم…بالاخره دانستم که زیبا ترین کلمه  است.
مادرت روزت مبارک اما چرا یک روز؟ تو مستحق روزهای زیاد هستی …چرا باید یک روز را برای زن ویکروز را برای مادر تخصیص داده اند… مگر تو همان شب وروز را که مرا در وجودت پروریدی، بدنیا آوردی… وخون دل خوردی که تربیه ام کردی، دستم را گرفته راه رفتن را یادم دادی، روزت محسوب نمیشود؟
درهرقدم که من از زمین بلند میکردم، صورت زیبا یت زیباتر میشد ودر دلت شادی میکردی که فرزندم گام اول رابرداشت، همه آن روزها جز حسات پربار وشیرینت بود. مگر من از گام های اول تا این دم که خودم پدر شده ام انتظار حمایت ترا دارم… وتو تا زمانیکه زند بودی مشوش من بودی . بگذار مادر بعوض پدرم

اهدا به متادرم
یک شاخه مرسل

از تمام جفاهای که او درحقت روا داشت معذرت بخواهم زیرا تو سزاوار آن نبودی، برخلاف تو سزوار بوسید وزیارت هستی …
میدانم چرا کلمات زیاد در وصف زن و مادر گفته شده است، اما ایکاش بجای گفتن درعمل ترا احترام میکردند…. امروز، روز مادر است، نمیدانم  کدامین چیز را برایت مبارک باد گویم…. غمهایت را ویا حوصله مندی ات را.
من بجز یک شاخه گل که دربرابر مرقد میگذارم، چیزدیگرندارم،
جز تمام سرگذشت زندگینت را در دیدگانم مجسم میسازم، برویت درود میفرستم، ایگاش یکبار دگر بتوانم دست وپایت راغرق  بوسه سازم.

جایګاه مادر در اسطوره قدیم

جایگاه مادر
نجیبه آرش

در اسطوره ی قدیم آمده است که آیین زردشتی ارزش بیش از همه چیز را به زن و مادران نسبت داده ۰ به اعتقاد زردشت زن و مرد در آفرینش برابر و از یک ګوهر اند۰ به پاداشت راستکاری مادر ، بهشت را به او ارزانی نموده اند۰ اصلا در آیین زردشتی ( زمین نماد زن و مادر ) است۰ زیرا زمین مانند مادر بارور میشود و در آغوش میګیرد، زنده ګی ، سرسبزی و تراوت را به وجود می آورد و نګهدار است در عهد باستان اهورا مزدا به تساوی سه مرد و سه زن هستند۰ ایزد های مرد عبارت از « ایزد بهمن» ایزد اردبهشت» « ایزد شهر یار» و سه تن ایزد زنان عبار اند از « ایزد میترا مادر» فرشته نګه بان،  عهد پيمان و فروغ روشنایی۰« ایزد اناهیتا مادر» فرشته نګهبان عنصر آب « ایزد اسفندا ر مز» فرشته ی موکل بر ماه اسفند و نماد زمین بار ور که زمین در آن وقت خود نماد زن بود و میتوان ادعا کرد که در آن زمان به مادر حرمت زیادی داشتند۰ هر یک از الهه ها  وظایف خاصی را پیش میبردند میترا الهه   خوش اندام، بلند بالا ، توانمند ، بیدار خواب نګهبان ،میترا دارای هزار چشم و هزار ګوش وی نخستین ایزدی است که پیش از طلوع خرشید، جاویدانه بر فراز کوه البرز می آید ۰ او نخستین زنی است که از فراز بلندی ها سر بیرون کند و از آنجا تمام منزل ګاه آریا یی را دیده بانی کند، وی به همه چیز آګاه است و به همه زندګی میبخشد ۰ اهورا مزدا، میترا را در شایستګی ، همپاییه خود آفریده است و این امتیاز بزرګی است ! ؟
اناهیتا مادر، زنی  است توانمند ، درخشان و سوار بر ګردونه که چهار اسپ بزرګ و سفید، یک رنګ و یک نژاد که باد، تګرګ، باران و ژاله انرا میکشند۰ او به فرمان اهورا مزدا به زمین آمده تا دختران آماده بر زنا شوهری و زنان بار دار را در هنګام زایمان یاری رساند، در اویستا « اناهیتا » به پیکر دوشیزه جوان، زیبا و برومند میماند۰ وی جامه زرین ګرانبها و پر چین به تن دارد۰ ګشواره های زرین چار ګوشه ای از ګوش ها آویخته، ګردن بند بر ګردن نازنین بسته و بر فراز سر او تاج آراسته با یکصد ستاره جای دارد۰ از خلال اسناد متذکره چنین بر می آید که در آن عصر بسیار قدیم که هنوز خط و کتابت وجود نداشت ، نو آتش را کشف نموده بودند، ولی اهورا مزدا توجه خاصی به زنده ګی زنان و مادران داشت که فرشته ی از جنس خود شان نګهبان آرامش آنها تعیین نموده بود۰ و بخصوص هنګامیکه « اهورا مزدا» « جا  ماست» را برای همسری «پورچیستا» جوان ترین دختر خود بر میګزیند، از پورچیستا میخواهد که پس از رای زنی با خود و اندیشیدن با  خود تکلیف قبولی خود را به جا بیاورد ۰ بعدا به دختران خود و سایر دختران جوان ګفت: شما را اندرز میدهم که با اندیشه بشنوید و درستی بیاد بسپارید که با ګفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک زنده ګی کنید۰ بیګمان که این برای هر کدام شما پاداش نیک است۰زردشت در « ګات ها» هژده بار رسما از اسفندار مز یاد می کند، و با شکوه تر از همه در سروده های ۴۵ بند چهارم آمده است که اسفندا ر مز دختر اهورا مزدا خوانده شده و همه ساله بنام اسفندار مز جشن بزرګی بر پا میګردید، در آن روز مردان به همسران خود به پاس برده باری ها و فداکاری هایشان بخشش میدادند و بر این باور بودند که ستایش این یزد مادر ، مهربانی، عشق ورزی و همسری است۰ و هر ګونه نا مهربانی در حکم نا سپاسی و بی اعتناعی بر اوست۰ پس درین روز پیشه و کار را رها نموده به خجسته ګی هستی زن و مادر به جشن و پای کوبی می پرداختند و با پیشکش کردن هدایا به زنان و مادران از آنها سپاس ګذ اری مینمودند، همچنان زنان تمام کار های خانه را درین روز ویژه به پدران و پسران میسپردند۰
در کشور عزیزما افغانستان بعد از ګذشت قرن ها در تمام ادوار تاریخ که شاهد ظهور و اعتلا، سقوط اندیشه ها و ادیان مختلف بودیم، زنان و مادران نماد عالیترین سرچشمه ی حیات انسانی بشمار رفته اند۰ احترام وخدمت ګذاری به مادر را از بزرګترین وجایب خود دانسته اند و در فرهنګ پر بار کشور ما مادران را با صفات انسان دوستی، بزرګواری،شکیبایی،وفاداری،ازخود ګذری و حوصله مندی دانسته اند۰ بنا بر همین ملحوظا ت در تاریخ روز ۲۴ جوزا را روز رخصتی و جشن مادر نامیده اند که به ابتکار یک عده خانم های روشنفکر وتحصیل یافته: محترمه صالحه فاروق اعتمادی، محترمه کبرا نورزایی، محترمه لطیفه کبیر سراج،محترمه نفیسه مبارز مدیر مسول مجله میرمن،محفل شانداری در ریاست دمیرمنو تولنه بر ګذار میشد و به یک عده زنان برجسته و موفق هدایا توزیع میګردید۰

جایگاه مادرچنانکه در اولین محفل روز  جشن مادر شادروان ګل جان حبیب که چهار فرزند داکتر به جامعه تقدیم نموده بود مادر سال شناخته شد و مستحق جایزه ګردید۰ متاسفانه  سه دهه جنګ ها تمام عرصه های زندګی را بهم زد بخصوص بعد از هجوم به اصطلاح مجاهدین و طالبان سیا اندیش و زن ستیز، مادر با شرف افغان را به قربانګاه بردند، به زنجیر بستند و به اسارت کشیدند۰ و هر ګونه توهین، تحقیر،زجر، شکنجه،لت و کوب و سنګسار را بر آنها روا داشتند۰ وکابوس وحشتناک اسارت زنان رااز طریق رسانه های ګروهی به جامعه بین امللی انعکاس دادند و روان هزاران مادر با شرف و آزاده را که در تاریخ ګذشته اند نا آرام ساخته۰ در خاتمه جشن مادر را به پاس مادرانیکه نمونه شجاعت، پایمردی، مبارزات دادخواهانه و شاخص میهن پرستی و انسان دوستی بودند به همه زنان و مادران کشورم در خارج و داخل کشور تبریک و تهنیت میګویم۰
منبع و ماخذ ماهنامه پیک خبری ایرانیان

تا چند ببخشم من

تا چند ببخشم من
رجنی پران کمار

صبری گریـز پا را ، تا چنـد مـن ببخشـم

آن یار بیوفا را ، تا چنـد مـن ببخشـــــــــم

پیمـان ھا ببستـن ، ھر بار ھــم شکستــــن

ان یار بی حیــا را ، تا چنـد مــــن ببخشـم

گفتی کـہ میروم من ، ھیچ چیز مـن نگفتم

برگشت بی صدا را ، تا چنـد مــن ببخشم

تا چند از تو لغـزیش ، از ما گرفتن دســت

آن پا و لغزیشش را ، تا چند مـن ببخــشم

ھر چند من بگـریم  ، بـر حالــت تـزارم

پیدا نگشت یک شب ، تا چنـد مـن ببخشــم

بخشیدمش چو صد بار ، با حالتی پریشـــم

ان یار کم بہاء را ، تا چنــد مـــن ببخشـــــم

ازکوہ ما چو بگذشت ، ما ھم بہ سردویدیم

ان یار کم نمـا را ، تا چنــد مــن ببخشــــم

ما و دعای ھر شب ، او مســت خندہ نـاز

ان منکـر خـدارا ، تا چنــد مــن بـبخـشــــم

از آن کنـارہ کردم ، تا خویشتـن بیابـــــــــم

ان گـرد خاک پـا را ، تا چنـد مــن بـبخشم

تاریخ شهادت میدهد


تاریخ افغانستان برعلاو جنگها وشمشیرزنیهای، قطع وقلم کردن ریشه وبنیاد دمورکراسی وفرهنگی مترقی، تحمیل سنتهای عقب ماند تحت عناوین مختلف، موانع غیرقانونی برای کسب تحصیل دختران، با آنهم دارای اوراق زرین میباشد. شیرزنان افغانستان ازقرون متمادی چون نهال سبزسربلند گردند وبعضاٌ برومند شدند وبعصاٌ نه… اما کارنامه ها و افتختارت شان ثبت تاریخ کشورمیباشد که هیچ کس نمیتواندازخلاقیت وافتخارات شان منکر باشد. اگر تاریخ شهکارزنان افغان را ورق بزنیم، بنام های: ماگه طرزی،ملکه ثریا، اسماّ رسمیه، غازی ادی، رابعه بلخی، ملالی، نازو انا، مخفی بدخشی، سلطانه رضیه ، عایشه درانی ، زینب سراج ، مخفی کابلی، قمر میاخیل، کبرا نورزایی، صالحه اعتمادی، محبوبه میراحمد، سیما ثمروهزاران تن دیگربرمیخوریم، هرکدام درزمانهای مختلف جزتاریخ برافتخارزنان کشوربشمارمیروند اما بدختانه کشورما همیشه مورد تهاجم بیگانگان قرارگرفته، مسیرزندگی درجهت جنگ تغیر خورده ودشورایهای بعدازجنگ باعث خشونت بین ابتاع کشورگردیده است. روند ترقی وتحول متوقف گرده است چنانچه ما خود شاهد فعالیتهای شیرزنان کشورهستیم که قبل ازسالهای 1371 خورشید زنان ودختران ازحقوق مساوی، کارومزد مساوی درفعالیتهای اجتماعی برخوردار بودند. خانم ها درافغانستان درسالهای متمادی درکرسی وزارت اشتغال داشتند، درسالهایکه شیرزن افغان چو رقیه ابوبکر، ،دکتوراناهیتا راتبزاد ، خدیجه احراری و معصومه عصمتی وردک، به پارلمان افغانستان راه پیدا کردند، درآنزمان زنان امریکا وکانادا حق انتخاب کردن منتخب شدن را نداشتند. تعصب که توسط غربیها طی سالهای (1371 تا1380} با استفاده ازعقاید پاک مردم تحت عناوین مختلف، مذهبی و سنتی دامن زده شد وتعداد را به مقاصد شوم سیاسی خویش شستشوی مغزی نمودند مکاتب را آتش زدند ودختران را مانع اندختن علم شدند واکنون هم جریان دارد. اماقابل یادآوریست افغانستان یگانه کشوردرسطح جهان بودوهست که جنرال زن دراردوی خویش داشت ودارد. اگرتنها ازخانم سیهلا صدیق جنرال زن دراردو خویش نام ببریم کافی نیست زیرا زنان زیاد دردستگاه پولیس واردوبا تحصیلات عالی ومسلکی تربیت شدندوعملا دوشادوش برادران هم مسک شان فعالیت مینمودند. برعلاو اردو وپولیس درعرصه های مختلف جامعه تا سطح ساروال، وزیر، داکتر،نرس ، معلم ، استادان فاکولته، دستگاه های ارتباط جمعی ، تیاتر بانکها وغیره نیزاشتغال وظیفه داشتند. اماغربیها چهره افغانستان رابرای کشورهای شان قسمی معرفی میدارند که گویا دموکراسی برای زنان بعدازسال 2001 میلادی یعنی حمله مسلحانه ناتو اعاده گردیده است. نخیرما شواهد زنده وتاریخی را هم اکنون درکشورخویش داریم . کمپاین 50% مشارکت زنان که عملا بخاطر بدست اوردن حقوق زنان درمسایل سیاسی فعالیت مینمایند همچنان صد ها تن دیگردر بخش های پولیس، اردو ، سارنوال، استادان دانشگاه وغیره استغال دارند. خانم شجاع که اکنون به رتبه جنرالی دراردوی افغانستان ایفای خدمت مینماید. شیرزنی بنام “جنرال خاتول” در اردوی افغانستان قبل از 1371 خورشید با ختم تحصیلات مسلکی فعالیت داشت . امانظر به عقب گرد تاریخ اوراق زرین فعالیتها وافتخارات بانوان تحت ابر سیاه ، تعصب جنسیت قرارگرفت. خانم خاتول نسبت فعالیت چشمگیرکه دراردو داشت، مانند سایر زنان ، به پرده نشنی سوق گردید. خوانندگان محترم میتوانید به صحبتهای جنرال باافتخارافغان “خانم خاتول” با کلیک روی لینک گوش بدهید.

زن فروشی درافغانستان ابعاد گسترده پیدا نموده است

فرهنگ عقب مانده سنتی درتاریخ کشورما سابقه را طولانی وملال آور دارد. در ادوار مختلف  زمامداران برای رفع این نقصیه مبارزه پیگیر نکردند ویا خود علاقه برای رشد جامعه متمدن از راه دانش آموزی نداشتند، گفته اند {پوهنه رنا ده } چه جمله زیباست.
بنابرعدام توجه مسوولین روشنایی دانش همشیه تحت تاریکی جهل قرارداشته است.
درکشورسنتی مانند افغانستان بنابر بردلایل مختلف، بخصوص مرد سالاری شمع علم را کشته اند و تاریکی جهل را ممتد بودند. نسبت همین عقب ماندگی، ازوداج های زیرسن، بدله، طویانه گرفتن، فروش دختران درد بی درمانی بود که دامن گیرخواهران ومادرما بوده است. اما متسفانه بنابرعدم توجه رهبران کنونی اختطاف وفروش زنان، دختران وپسران نوبالغ برای استفاده های نامشروع وغیرانسانی، رقصاندن، انتقال مواد مخدره، همجنس بازی وجهت انجام اعمال غیرانسانی “انتحار”  صورت میگیرد. دولت فعلی باعاید سرشاریکه بنام بازسازی افغانستان ازکشورهای مختلف بدست میآورد تنها درچند ولایت بزرگ وشهر کابل به فعالیتهای نمایشی بخاطراغفال غربیها ودوام کمک های ممالت ذیدخل اقدام میدارند، اما بیخبرازآنکه درسایرنطاق کشورچه میگذرد، زنان در چه ستم مرد سالاری خورد وخمیرمیشوند .
قبل ازسال 1371 خورشیدی زمانیکه مبلغین ریاست سواد آموزی در ولایات وولسوالیها برای ایجاد کورسهای سواد آموزی میرفتند، در محاصره  مجاهدین قرار میگرفتند ویا کشته میشدند. جان باختگان این راه انسانی که برای بینایی یک کشورنود فیصد بیسواد که شمع علم می آفروختند، کم نیستند. چنانچه خودم برای سروی کورسهای سواد آموزی وایجاد کوپراتیف دهقانی در دو ولسوالی مربوط ولایت کابل توسط مجهادین محاصره گردیدم، تعداد زیاد زنان  ومردان فدا کار دراین راه انسانی  جان های شیرین شان راازدست دادند. حالا نتیجه کارجان باختگانکه”روح شان شادباشد”  برای تمام ملت افغانستان آشکارا میگردد، سوختاندن مکاتب، کتابخانه ها، تیزاب پاشی بروی دختران مکتب، کشتن معلمین زن، چه عواقب را درقبال دارد.  اکنون همان رهبران جهاد در مصدر قدرت نشسته اند، برای رفع نقایص فرهنگ سنتی، بیسوادی، زن فروشی که لکه ننگ برای تمام افغانها میباشد توجه ندارند. تنها برای جلوگیری ازآزادیهای فرهنگی مردم، مانند عروسی، شیرنی خوری وغیره وزارت عدلیه عدالت خویش را بنمایش میگذارد.
جلوگیری ازمسایل خرافات درعروسیها وظیفه وزارت کلتورو فرهنگ میباشد که توسط تلبغیات نشراتی باید ذهن مردم را روشن سازند،  وزارت عدلیه باید عدالت را در قریجات جاری بسازند تا “زنان” که خواهران ومادران ما اند، مانند برده بفروش نرسند. حقوق انسانی شان پامال نگردد وبنام ناموس ازایشان حراست صورت بگیرد. دو تن ازخانم های ولسوالی، مومند و شنوار مربوط ولایت ننگرهار بزبان خود میگوید که {رنا نشته” زنان ازسواد محروم اند حقوق خویش را نمیدانند وگرنه دربدل قاطربفروش نمیرسند

Right to Read: Education for Afghan Women & Girls

cw to aw
school

Special Edition Newsletter

Right to Read: Education for Afghan Women and Girls

CW4WAfghan is pleased to provide this Special Edition Newsletter (Fourth Edition) for our supporters. The purpose of the newsletter is to highlight the very successful workshop series held in Kelowna in October 2010, and to share with our members an update of our projects in Afghanistan and many of the activities undertaken by our network here in Canada. The theme of this year’s workshop was: Right To Read: Education for Afghan Women and Girls. These ongoing annual workshop events are a way to engage Canadians in open dialogue, with a focus on education as a pathway to peace in Afghanistan. Please mark your calendars for Sept 30-Oct 1, 2011 for our next conference in Oakville. Hope to see you then! If you would like to order free printed copies of this informative newsletter for your school or community, please email info@cw4wafghan.ca.

Download a pdf copy HERE

cw to aw
School

تو پھر کیا کروگے؟

شعر اردو
رجنی پران کمار

ھوایوں کے ساتھ تم کہاں تک اڑو گے

جو ایہں گے توفان تو پھر کیا کرو گے

جوانی پہ مت کر،غروراتنا ھمــــــــــدم

جوانی ڈھلے گی ،تو پھر کیا کرو گے

میری ان دعاوں میں شامل نھیــں ھـــو

لگ گیی بد دعایں، تو پھر کیا کرو گے

بلایا کرو نہ مجھے اپنــــــــے در پــــہ

قدم لڑکھڑایں ، تو پھر کیـــا کـــرو گے

کیا مت کرو ، چاندنی سـے محبـــــــــت

گرھن لــگ گیـــا، تو پھر کیا کرو گے

ایا نہ کرو تم ، خیالوں میں میــــــــــرے

ھویے جو کہ رسـو ا، تو پھر کیا کروگے

بھلانے کی تدبیریں ، تو تم کررھی ھــــو

بھلا نہ سکو گے ، تو پھر کیا کرو گـــے

سہارے بنــاؤ نــہ اتنــے کــــــــــہ اک دن

سہارے رھیں نــہ ، تو پھـــر کیا کرو گے

خواننده گان گرامی :در صحفات گذشته مطالب  دری  از قلم خانم رجنی  پران کمار به نشر رسید، این بار خانم پران کمار با ارسال شعر زیبای بر زبان  اردو  جهت مطالعه هموطنان اقدام نمودند.  هموطنان ما میتتواندبا زبانهای  مختلف  کشور سایت خودشان را خواندنی تر سازند.

هشت بهار گذشت وبهاران پرُ ثمردیگردرپیش روست

هشت بهار  گذشت و بهاران دیگر
تقدیم نشریه زن باد

پیام تبریکه
هشت سال ازتولد، کودک دوورقه ” نشریه زن” شهرونکورکانادا میگذرد، این کودک پا به بوستان ادب بازکرد، پرُبارشد وبه مجله رنگین، وپرُمحتوا تبدیل گردید. نشریه با نام زیبا “زن ” گره خورده است، آینده درخشان دارد  زیرا زنان  تراسه ساز، هنرآفرین اند، سرود زندگی میخوانند، نغمه سعادت میسرایند. همان طوریکه فرزندان صالح را درامان شان پرورش میدهند؛ در بوستان نظم ونثر وادب نیز با سرود هستی، نشاد وعشق  زندگانی  قلم میزنند، از وجود شان انسان وازاندیشه شان انسانیت نمو می نماید. متیقنم درآینده  قریب با آفریدنش آثارگران بهای ازسینه  پرُگهر بانوان شکوه وجلال اوراق مجله درخشان ترخواهد شد ومجله به حجم  کتاب عظیم سخن تبدیل وکسب شهرت جهانی خواهد نمود.

زن

بیتو صدای قافله خموش میشود        –         از وجد نام تو همه مدهوش میشود
شب سیه بی روی توسحر نخواد شد   –      خورشید هم در لانه سیه پوش میشود
زیبا ترین بهار بود لبخند زن           –           مردان زدیدنش همه  سبزپوش میشود
گر نعمتش افول کند ازبوستان عشق    –     ساز وترانه در گلوخموش میشود
آغوش تومکان نشاد آفرین ماست       –      با مهر تو صد غصه فراموش میشود
ای بوستان نظم وادب موج  افتخار      –       با توصدای شعروادب خروش میشود
زیبنده که نه سال ترا جشن بگیریم     –       صوت پیام هاست که درگوش میشود
ای پیشتازکودک نه ساله فرهنگ    –       با توهمه گلشن سرو، گل پوش میشود.

شاعران گرامی با سنگ ملامت مرا به سینه نکوبید، چونکه شاعرنسیتم تنها برای تشویق خواهرارجمند”شفیقه نورزی” جز این احساس؛  تحفه بیشترنداتشم، حضورت شان تقدیم میکردم.
اجازه دهید بهترین تربیکات وتمنیات خویش را خدمت  تمام نویسنگان، شعراء ” ذکور واناث” که با آثارشان درغنامندی فرهنگ وادب دراین نشریه قلم میزنند ونشریه را خواندنی ترمیسارند وهم چنان هیئت تحریر نشریه و جناب متین، مبین قیام؛ بانومحبوبه نورزی که به رنگینی مجله دست بکاراند وسایرهمکاران وخوانندگان گرامی عرض بدارم وهمبستگی بیشترشان را برای موفقیت های مذید وغنامندی فرهنگ وادبیات کشور برتمام عزیزانیکه بااین نشریه پیوند خورده اند ازخداوند استدعا بدارم.
نشریه زن نه سالگی  ات مبارک باد، سالهای چون بهاران داشته باشید.    با حرمت ماریا دارو

 

صحرای سوزان سعودی آتشکده ساره یازده ساله

صحرای  سوزان  سعودی
دختر 11 ساله چنین شعله ور گردید

قلم یکه  خوبآبه چشمان  مادری  بتصویر میکشد.
بلی  مادری که جسد  سوخته فرزند یازده ساله اش را به تماشاه نشسته است، مادریکه از عشق  مرد چون ….فرزندی بدنیا آورد ونامش را ساره گذاشت . ساره ازعشق جانبین  زوجین بوجود آمد . ساره …بلی  ستاره…بمعنی درد و محنت ورنج. من اشتباه کردم ترا ساره نامیدم. دخترم مرا ببخش …پنداشتم که نگاه ساره من ترکیب عنبر ومشک وختن است، عنبرسارا ء زندگانیم  میشود. اما نداستم  با مرد جهنمی  ازدواج کرده ام. نداستم اومنکرخدا وخلقت خدا است، نداستم عشق رااتش  میزند. عشق زندگی من وخودش را …ساره را اتش  میزند….بلی ساره ایکه ثمرعشق بسترشبهای ما بود. زنجیر وصال  وممتد زندکی  مشترک ما بود. ایکاش آن دیوی وحشی…درد بدنیاآوردن  فرزند را میدانست، لذت عشق را با  درد زایمان می چشید…
بلی  مردم !  با چشمانم جسد سوخته  فرزندم رامنهج تماشاکردم… گوشهایم تاهنوز صدای آن پرنده “سار” که تازه پرو بال میکشد و منقارش برای مکیدن شیره انگورتاکسان زندگانی آماده میشد، زهرمرگ را چشید.
ساره من تماشاگرکندن قبرش بود وبا زبان شیرین ازپدرش پرسد…پدر …پدرا ین چیسست  که تو آنرا به عجله میکنی….پدر…
پدر: این قبرتوست…ترا میکشم …ترا نا بود میکنم… ترا دراین دل سیاه خاک مدفن میکنم که فرارکرده نتوانی ….
ساره : چرا مرا میکشی….چرا مراآنجا دفن میکنی؟… چرا ….
پدرحیوان صفت در برابرشیرنی کلام فرزندش عاجز بود …نمیدانست چطور پاسخ شیرین کلامی پرنده خوش الحان ر ا بدهد. زیرااو تنها زهرزبان داشت….دستش راگرفت طرف صحرا بردش …آتشش زد، ساره عشق  زندگیم سوخت، دودش در صحرا پچید ….قبلم تکان میخورد، مشام بوی کباب  بدن فرزندم رااشتسمام میکرد…..دیوانه وار بیرون ازمنزل نگا کردم، پل پاهای ساره ظریفم را که نقش درزمین بود، جستجوکردم. دلم پرمیکشد تا پل پاهیاشی راتعقیب کنم….دنبالمش بروم …جستجویش کنم ….نمیدانستم چرا چین حالت برایم دست داد……

صحرای  سوزان سعودی
شمع های مشتعل برای ساره

ای قلم آیا قادری…آیا میتوانی احساسم  را درتماشای آن پرنده خوالجام  بتصویربکشی ….ای کاغذ آیا میتوانی این درد عظیم را که ازخونابه چشمان یک مادر درسینه سفید تو میچکد تحمل نمایی …. ای قلم بامن هم زبان شو….توبنویس …آنچه برمن وفرزند گذشته.
گویا شو ای قلم … چون زنان محروم ازسخن گفتن اند. میترسند که زند بگور  نشوند …نترسید  حالا زنده بگور  کردن  مروج  نیست  حالا اول  کباب  میشوید ، میسوزید، جهنم دنیا را دیده میروید. نه شما زنان  هنوز  هم در خموشی  بسر میبرید. ای قلم  تو بصد ا  بیا، نه پهریز…تو بگو به  که مردم دنیا آگاه شوند…بدانند دردی را که در سینه دارم، سنگ نیزتحملش را ندارد…این وحشت درحیوانات  وجود ندارد مگر درانسان … دروجود کسیکه نطفه خودرا قتل میکند …چه نام برای این این عمل میگذارید….زیرااین عمل ازجنایت بالاتر است.  مردم بنشوید ناله های مادری راکه  سینه اش از درد میترکد، مادر، یعنی  من که جسد سوخته  فرزندم را تماشا کرده ام….. لهیب آتش که وجود دخترم را سوخت، سینه ام راملتهب  نموده …روانم با روح اودر پروازاست…. جسم بیجانم موجودیت یک انسان زنده را ندارد…. مردم آیا میدانید غسل وکفن برای چیست….شهید غسل وکفن کار ندارد ….ساره شهید پاکی بود،  خونش درزیر شراره اتش نخشکید….مردم من مادرم …وجودم سراپا مملو از عشق، عشق  به انسان، وانسانیت ….عشق به زندگی  …اما درکنار یک وحشی ….. چهره خشن زندگی را دیدم.  اشک در چشمانم مانند خون ساره خشکیده است، سینه ازتپش بازمانده …قلبم  از حرکت میماند ..صدای فریادم ارز نیش قلم  بگوش جهان برسانید. ای زن …ای مادر با من هم صدا شو.ید ..بخاطرتعادل انسانیت بخاطرتعادل جنسیت، بخاطر تعادل شاهین عدالت درجهان، با من هم صدا شوید. ما بالااخره انسانیم…. به عاطفه نیازداریم… به عشق نیازنداریم .بخصوص با از دست دادن  فرزندان  خویش ….فرزندان ماکه نتیجه عشق،  بسترشب های ما اند.

 

نشریه زن نه ساله میشود

نشریه زن
خانم نورزی

مجله  فرهنگی (نشریۀ زن) در ونکوور کانادا به رهبری ومدریت خانم شفیقه نورزی زن فدا کار،مهربان و درعین حال نا بینا، که با چشم عقل و خردبه انتشار گنجینه ادبی کمرهمت بسته است. اکنون نشریه خواندنی ودلچسپ درآسانه نه سالگی قراردارد. بانوی ارجمند هموطن ما بانشرمقالات، اشعارو صدها مطالب خواندنی، درعالم هجرت درخدمت مردم خویش قرارداشته وبا پشت کارخستگی ناپذیر گامهای استواری دراین راستا برداشته است. باعرض تبریکات جهت نه سالگی مجله، سولات خویش را با مسوول مجله”نشریه زن” درمیان میگذارم.
سوال -مجله نشريه زن چه وقت و به انگیره ی چی نشر شد منبع مالی آن از کجاست؟

جواب:جهان سپاس ازشما که به من موقع داديد تا باهموطنان عزيز و فرهنگيان فريختۀ کشوررازهای نهفتۀ هشت سال گذشتۀ نشريه زن را بشما وعلاقمندان و فرهنگ دوستان عزيز در میان گذارم. باید گفت که: درسال 2001 ميلادی در اتحاديه عام المنفعۀ افغانها عضويت هيأت مديره را داشتم، با ايجاد گروپ زنان که خودم سرپرست آن بودم این مجله را در ماه اپریل 2002 میلادی بامصارف شخصی نشر کردم.  ابتدأ بشکل جریده داخل دو ورق به نشر میرسید و به بدسترس هموطنان قرارگرفت، در اثر سعی وکوشش همکارانم آهسته، آهسته رنگ و رونق بیشترگرفت تا بالاخره بشکل یک مجلۀ رنگين با صفحات بیشتر و موضوعات متنوع خواندنی مبدل گردید.

هدف از این اقدام زنده نگهداشتن زبان مادری که هويت ملی مارابه اثبات میرساند، میباشد. شما مطلع هستید که شرايط زندگی نسبت جنگها برای هموطنان ما درکشور نا مساعد گردید، هموطنان ما مهاجر به کشور های غیر جهت زندگی دور از پرابلمهای  جنگ پناه بردند. گرچه با مهاجرشدن زندگی  ارام نصیب هموطنان ما گردیده است اما  نبايد فرزندان ازکلچر و فرهنگ کشور آبائی خود دور نگهداشته شوند،واز طرف دیگر معرفی نویسندگان، شعرا، ادبا وعلمای کشور که اکثر آنها درهجرت بسر میبرند، از توانایی قلم برخوردار اند، درگوشۀ های دور از وطن در حال خاموشی بسر می بردند، مجله باعث پیوند دوستان اندیشمند نیزگردیده است و همچنان برای هموطنان بزرگ سال چه ازبرادران و خواهران گرامی ما که به زبانهای خارجی آشنائی بیشترندارند، بامطالعه آثار نویسندگان وشعرای وطن به زبان خود شان مصروف شوند، رنج تنهایی را کمتر حس نمایند. اطفال که در خارج از افغانستان تولد میشوند ویا اینکه در کودکی از دامان مادروطن جدا  ومهاجر شدند، به اصول وقوانین زبانهای مروج کشور آشنایی حاصل نمایند. مجلۀ زن در زمینه حامی و مدد گار آنهاست.

سوال: آیا نشریه ی زن متعلق به کدام سازمان سیاسی و اجتماعی است یا خیر؟

جواب – نه مجله با هیچ اداره و سازمان ارتباط ندارد و نخواهد داشت.با وجودیکه تمام مصارف نشريه از پول شخصی ام اعاده میگردید با آنهم در ابتدآ تحت نام اتحاديه افغانهای BC” “به نشر میرسید اما حالا اتحادیه در تقویه ی بینه ی مالی آن سهمی نداشته وندارد حتی کمترین همکاری درمضامین اجتماعی ازاتحادیه بدست ما نمیرسد. زیرا محتوای نشرات مجله را مضامین اجتماعی در بردارد نه سیاسی. بنآ مجله طرف علاقمندی خواننده گانش قرار دارد.

سوال– چرا با این همه مشکلاتی که گریبان گیر شما است با چنين کار بر هزینه وظيفۀ سنگين را بدوش گرفتید؟

جواب – اول –احساس دوم ادای  دین : مادر وطن تمام مراحل تحصيلی و تعليمی را بر ملت خود رايگان تهيه دیده بود تا مصدر خدمت برای بهبودی و پيشرفت مملکت خود گردیم، با تأسف که نظربه شرايط سياسی وايديالوژيهای مختلف اوضاع کشور رنگ ديگری گرفت. تعدادی راه هجرت رااختيار نمودند که من هم ازجملۀ آنها بودم و تصامیم که بعدازختم تحصیل برای خدمت مادر وطن داشتیم، از دست دادیم.

چون خدمت به وطن فرض و وجيبۀ ملی هر فرد است، لذا خواستم تا ازاين طريق بتوانم اقلأ شمۀ از وظيفۀ خود را درمقابل مادروطن که در دامن آن پرورده شده ام، انجام دهم. بنآ با پذيریش هم مشکلات اقتصادی، نداشتن مواد کافی وازهمه مهمتر تکلیف صحی یعنی (نا بينائی) متقبل شدم وبا همکاری های بی شائبۀ همکارانم در ماه یکبارمجله را به نشرمیرسانیم.

سوال – همکاران شما کی ها اند؟

جواب – هيأت تحرير را بانوان ارجمند تشکیل میدهند، محبوبه”نورزی” نجيبه”فرياد” وحليمه”قيام” ميباشندکه هریک ازاستعداد های خوب برخورداربوده، از هیچ نوع سعی تلاش برای بهبودی و پیشرفت گزينۀ ادبی خود دریغ نمی نمایند. همچنان مبين”قيام” و متين”قيام” جوانان با احساس شهرما ديزائین پوش مجله را افتخارانه عهده دار بوده و با انگشتان هنرآفرين خویش پوش آنرا دلکش و وجالب میسازند. ديزاين صفحات داخلی مجله مربوط به خواهرم محبوبه نورزی ميباشد. وی مطابق به محتويات مضمون و يا شعر پای ديزائین نشسته تا موضوع را بشکل زنده ترسیم نماید. خوشبختانه ازسال 2008میلادی، بدینسوخبرنگار و ژرونالیست آزاد که شخص خودشما با ما همکاری را آغاز نمودید ومارا مفتخر ساختید، که خوانندگان عزیز از مطالب شما نیز مستفید گردیده اند.

سوال- مشکلات درتهيۀ مطالب و ديزاين دارید؟

جواب – در آغازنشرمجله نويسندگان و شعرای عزيز ازنشر همچو گزينه خبر نداشتند و هم اخبارکوچکی که به نشر ميرسيد به دسترس شان قرار نگرفته بود، جمع آوری مطالب  به ذوق علاقمندان وقت زيادی را دربرميگرفت. آما آهسته، آهسته نشريه به دوستان و علاقمندان ادب و فرهنگ  پخش گرديد. جای سپاسگذاریست که قلم بدستان چيره دست و شعرا شهير کشور ما که در غربت سرا به ما افتخار بخشيده و اين گنجينۀ کوچک ادبی را با ارسال نبشته های علمی، ادبی و ساینسی و همچنان شعرای شهير با سروده های ناب و دلکش خویش اوراق جريده را مزين گردانيدند. از احساس نيک هريک ايشان جهان سپاس و امتنان که ما را تنها نگذاشتند ناگفته نبايد گذاشت که بعضی از علاقمندان و خوانندگان گرامی با ارسال مضامين منتخبۀ خودنیز صفحات مجله را آرایش و پيرایش میدارند، احساس شان قابل تمجيد است. چنانچه گفته اند که” صدا از يک دست برنمی خیزد تا دو دست بهم نخورد.” بلی هیچکاری به تنهائی صورت پذير نبوده و نیست.

سوال– در آينده ها چه پلان و يا مرامهای در رابطۀ پيشرفت آن داريد؟

جواب – خوب بهرصورت، ضعف اقتصادی برآوردن مرام و مقصد کار ما را مشکل ساخته است گرچه ما پلانهای زيادی برای بهبودکيفيت و کميت آن در نظر داشتيم و داریم، اما بلند رفتن قمیت طباعتی، قمیت ارسال پستی تاحدی باعث سکتگی درامورنشرات ما میگردد، درهرحال تلاش نهایی خویش را میکنیم که مجله از نشربازنماند. خير! به یاری خداوند(ج) و همکاری دوستان که شاید درمجله مطالعه کرده باشید، یک عده فرهنگ دوستان ما را در اين راستا کمک میدارند، با آنکه از همکاری ومساعدت  شان در هرشماره اظهار شکران گردیده است، بعید نخواهد بود باردیگرمنمونیت خویش را تذکر بدهم. هیچ کار بدون  مشکلات نیست، نشرات درغربت مشکلات زیاد درقبال دارد. مگر چشم اميد ماهمکاری  ومساعدت پولی  فرهنگیان ماست، تا برای جاویدان  ساختن اين مشعل ادبی کمک های  شان را دريغ نه نموده مارا همگام باشند. انشالله با کمک الهی و یاران قلم بدست و نویسندگان فریختۀ کشور به این راه ادامه خواهیم داد.

سوال – چه پيامی به خوانندگان و هموطنان داريد؟

جواب –  پیام من  منحث  متصدی  مجله برای  هموطنانم توافق نظر، همکاری دلسوزانه، مجله را با مضامین معدود  که فعلا در اخیتار دارند، به گنجینه سخن وادب تبدیل نمانید،بانگارش مطالب شان به غنای زبان مادری، اطفال که خارج از مهین زندگی دارند، سهم جدی بگیرند. در قسمت  بنیه مالی ،چيزی که عيان است حاجت به بيان نيست. مارا یاری  برسانند.

چه خوب  خواهند بود که تعصب را کنار بگذاریم، صدای  همدلی ، محبت و عشق  به مهین عزیز خویش را از طریق رسانه های جمعی، تلويزیون، راديو ویا اخبار وجرایدبلند نمایم.

در زنده نگهداشتن مسايل اجتماعی مانند برگزاری محافل عنعنوی و کلچری، محافل مذهبی وغيره، به هرنوع همکاری مادی و معنوی برای تداوم و پيشرفت آن ازجانب هموطنان باید تقویت گردد. هيچ شخصی و يا فردی قدرت و توانائی آن را به تنهائی نداشته و نه میدارد. چون کار فرهنگی کار مشترک است باید مسوولیتها بین مردم ما تقسیم گردد. متاسفانه تبعيض نژادی، مذهبی، لسانی وغیره مسایل  که اصلاٌ دردی را مداو نیست، مارا ازهم دور نگهداشته است. بیائید با قلب های باز دست همکاری دراز نموده تاهويت ملی خویش را حفظ نمایم. نکتۀ ديگری را بايد متذکرشد، عدم همکاری، هدلی دلیل عمده به پا نه ايستادن ماست. هرگاه خود متحد باشیم دست ما بطرف دیگران دراز نمیشود. امید پیام بنده جنبه شخصی بخود نگیرید، بلکه باعث وحدت قشرده افغانان گردد.

در اخير بايد متذکر شوم که چه بهتر خواهد بود که همه کينه و کدورت ها، حرس و حسادتها، خودمانی و خود خواهی ها، مهر زدنها و تاپه زدن های بی مورد و بی دليل  و پروپاگندهای بیجا و بی معنی را کنار گذاشته و در عوض مهر و محبت، صفا و صمیمیت، صداقت و راستی راحرمت، احترام گذاشتن به کرامت انسانی و انسان بودن شخص در قلب های خود جاگزین ساخته که باعث پیشرفت در راه شگوفائی یک ملت و يا یک مملکت  گرديم  و اجتماع سالم بوجود بیآوریم ، به همین آرزومندی برای تمام  ملت نجیب  افغان  صحت ،سلامتی وسرفرازی تنما میدارم.

دوستان عزیز با تشکر از خانم نورزی  که در زنده نگهداشتن فرهنگ ، زبان  وهویت ملی  کار پرُ ثمر را انجام میدهند. هرگاه  هموطنان میخواهند با  مجله  کمک  مالی  بدارند به  ادرس  ذیل  تماس حاصل  نمایند.

noorzay4481@shaw.ca

مصاحبه از امان معاشر

نشریه زن
امان معاشر


 

 


 

اظهار سپاس زنان افغانستان از زنان کانادا

دوستان گرامی!   زنان کانادا  از طریق  جمع آوری  اعانه ، معاش یک تعداد معلمین مکاتب و برآورده ساختن امکان درسی برای دختران افغانستان و سایر ضروریات مکتب راسالانه در چوکات حقوق بشر  ارسال  میدارند.  پستکارت ذیل  از طرف  دفتر مرکزی { زنان کانادا برای  زنان افغانستان}به مناسبت هشت مارچ ارسال  شده بود.  خانم مروارید ضیایی مدیر دفتر مرکزی  در افغانستان ضمن سپاس از زنان کانادا  از جریان کار های  تدریسی و حالت  شاگردان طی ایمیل اطمنان داده است. خوشبختانه بنده سعادت عضویت {زنان کانادا برای  زنان افغانستان} را دارم برایم  وظیفه داده شد تا موضوع را در سایت منتشر سازم .

متن را با انگلیسی مطالعه نماید .

سپاسگذاری
دخترک درحال درس خواندن

The following Email Message was sent by our Kabul Office Country Director, Murwarid Ziayee, to the Afghan partners who are running the schools, literacy classes, orphanage and village libraries in recognition of our solidarity and support for IWD:

Dear Partners and Friends,

On behalf of all of us at CW4WAfghan, we thank you and appreciate your enthusiasm and hard work for the advancement of Afghan women and girls through education. We are thrilled to extend our solidarity to you for your commitment towards women’s rights to education, a fundamental right that leads them to a better life for themselves as well as for their families.

Your partnership has a great value to us.

The International Women’s Day is widely observed in Canada and many CW4WAfghan chapters and members across Canada are hosting a number of events in which Afghan women and their courageous work will be honored at these events.

On this occasion, please find attached the appreciation certificate prepared by CW4WAfghan board of directors, that appreciates your commendable courage in changing women’s lives via education. We would be glad if the attached appreciation certificate is shared with other colleagues and beneficiaries as a sign of appreciation for their commitment and participation in the projects we support.

Wish you all the very best,

Murwarid Ziayee, Country Director

Canadian Women for Women in Afghanistan

سپاسگذاری

watch u

تبریکه بمناسبت هشتم مارچ

زنان جهان مانند بهار شگوفان باشید

در تبریکه روز هشتم مارچ ،روز همبستگی زنان جهان را تبریک وتهنیت عرض  نموده همبستگی  زنان جهان را در دفاع از خقوق شان  خواهانم .

سروده زیبا در وصف زن از جناب عابدی

جناب  محترم عرفان الله “عابدی ”  در بلاگ ” ماریا دارو” خوش  آمدید؛ سروده زیبای تان را در وصف  زن سپاس گفته منتظر همکاری  های  بیشتر شما میباشم.

عرفان الله عابدی  از کابل

زن

در متن شعر زتن
چو گلهای بهاری همشه شاداب باشید

یک دهان خواهم به پهنای فلک

تابگویم وصف زن را یک به یک

زن مگو دریای راز مرد هاست

مرجع رازو نیازو دردهاست

زن چه باشد آشنایی ناشناس

هرزمان پیداشود در یک لباس

یک زمان گردد نکوتر از ملک

پا گذارد از بلندی بر فلک

می شون کان وفا، کانون مهر

قلب او رخشان تر از قلب سپهر

همچو گل شاداب و خوشرومی شود

چشم خاموشش سخن گومی شود

گر بخواهد زن، به توجان می دهد

هرچه می خواهد دلت، آن می دهد

در متن شعر زن
مرسل زیبا

گر زن نبود نوابغ جهان را چه کسي پرورش مي داد

فرار رسیدن روز جهانی زن را برایت تبریک میګویم

آرزوی یک طفل افغان ونامه او بر آنجلینا جولی ستاره فیلم امریکایی

دوستان گرامی  این  متن ذیل از وبلاگ نگاه زن کاپی گردید، بخوانید که اطفال  وطن چه آرزو دارند.

آرزو یک طفل  افغان
میدانید این طفل چه آرزو دارد؟

سلام آنجلا جولی از وقتی به افغانستان آمدی رفیقم احمد میگفت که آنجلا جولی آمده تو خبر داری؟ و من می گفتم که آنجلا جولی دیگر کیست؟ احمد به رویم خنده میکرد و میگفت: دیوانه آنجلیا جولی را نمیشناسی او بزرگترین اکتور جهان است. به راستی تو را نمیشناختم  تا اینکه تو به کمپ ما آمدی . ازدحام زیاد بود. همه به سوی تو می رفتند. آدمهای جدید، زنها و مردهایی که تا آنوقت در کمپ ندیدمشان هم بودند. اطراف تو را افرادی گرفته بودند که هر کدام یک لبخند بر لب داشتند. من در گوشه ای فقط از دور می دیدم. قد بلندی داشتی چشمان زیبا و پوست سفیدت همه کودکان داخل کمپ را حیران کرده بود. تو آمدی بودی تا از اطفال دیدن کنی ولی آدم های کلان اطرافت را پر کرده بودند. زنی صورتت را می بوسید، مردی با تو عکس میگرفت و ملای کمپ ما با تو قول میداد. همه، آن همه ای نبودند که قبلا دیده بودم. تو آمدی، از اطفال سوال کردی. آنها ما را به تو نشان دادند. قلب ما تیز تیز میتپید. هر قدم که به طرف ما می آمدی ما زیادتر مضطرب می شدیم. سر کودکی را نوازش کردی به دیگری به زبان خودت آفرین گفتی وقتی به سوی من آمدی ترسیدم، قدمی به عقب گذاشتم، لبخند زیبای تو سبب شد  که بایستم. مرا آرام بغل کردی آغوش تو گرم بود من تا حال این آغوش گرم را احساس نکردم آخر مادر نداشتم که حس کنم، موهای پریشان تو از زیر چادرت بر آمده پیش چشمانم را گرفت. ناگهان دیدم همه از من و تو عکس میگیرند. در تمام عمرم کسی حتی به شوق از من عکس نگرفته بود و حالا صدها بار عکس گرفته می شد. کسی بعدا به من میگفت عکست در تمام مجله های خارجی چاپ خواهد شد و تو آدم مشهوری خواهی شد که با آنجلا جولی عکس ات را گرفته اند.

طفل افغان با انجلا جولی

آنجلا جان دیگر بعد از رفتنت ما باز همان نان ساده را میخوریم همان لباس پاره پاره را می پوشیم. دیگر کسی ما را در آغوش نگرفت. کسی از ما عکس هم نگرفت. من به ترجمانت گفتم که من مادر ندارم مادرم در یک حمله انتحاری کشته شد و پدرم  در جنگ به دستور رهبرش تیرباران شد حال پدرم زیر خاک و رهبرش هوتلی دارد که تو حال در هوتل او چند روزی بودی و او قدر و عزتت میکرد من میخواهم در آینده یک آدم مشهور شوم و مثل خودت بیایم به همه کمک کنم. این نامه را وقتی می نویسم که دیگر هیچ کس از ما خبر نمی گیرد از آنهمه آدمی که همراهت آمده بودند خبری نیست. آن زنی که به شوق صورت زیبایت را میبوسید دیگر نمی بینیم، عکاس ها هم دیر وقت است این طرفها نمی آیند و ملای کمپ ما که با تو قول میداد دوباره غظبناک نشسته و از حرام بودن دست دادن زن و مرد برایمان میگوید. آنجلا جان این نامه را پنهانی می نویسم. تاریکی شب است. من هنوز عکس تو را بین کتابچۀ خودم نگاه کردم و هر روز انتظار میکشم تا تو بیایی و بدون مردها و زنان و عکاسان و ملای کمپ مان تو را تنها ببینم و برایت بگویم که مادرم چرا کشته شد و پدرم چگونه وسیلۀ دست رهبرش گردید.

انجلا جولی در یتیم خانه ا

استفاده از سایت با نشانی  وبلاک مجاز است

فوتو ها ومضومن آرزوی  کودک افغان از  وبلاگ  نگاه زن  کاپی  شده ایت.

زنان شجاع هشت مارچ ،یعنی شکستن قفس ننگ

ن- م – ساغر از کابل

هشت مارچ
زن در قفس ننگین چادری ومیله های اهنین

از خدا میپرسم  چرا زن آفریده شدم، چرا عدالت در باره من  مراعات نمیشود. چرا  شاهین ترازو هم مانند نیست اما درکتب آسمانیت  گفته بودی” من بندگانم را مساوالحقوق خلق  کرده ام”. پس کجاست  آن وجدان بیدار که فرمان ترا عملی  بدارد. تو خالق همه هستی،  میباشی . پس قاضی  چه بکاراست. قاضی  که خود غرق  گناهست، چرا برمخلوق  تو فرمان میراند.  هستی عالم همه  فرمان توست، قاضی  موعود توهستی، بنده های  گنهکار چه حق  دارند، فرشتگان را که  “هستی  را در دامانش  پروش  میدهد ودوام زندگی  با آنها  بستگی دارد”، فرمان میرانند. این سولات از کودکی مرا محاصره کرده بود، جواب  آنرا خالق  برایم  داد، گفت کلام  اول که در فرانکریم ذکر است آنرا عملی کن.{ بخوان}

ما زنان از امرخدا پیروی میکنیم اما نا خدایان روزگار ما را تیزاب میباشند.                                                             خدا گفت، عشق آفریده ام، عشق را تجربه کن. بلی! صدیقه وخیام  فرمان خدا را پیروی کردند، اما نا خدایان آنها را سنگسار کردند. خدا گفت، ترا انسان خلق کردم  و”شرف المخلوقات ” خواندمت. بلی! مگرکجاست آن شرافت که دامن مادرم، خواهرم را لکه ننگ میزند، با تجاوز دسته جمعی کودکان وزنان  راتحقیر وعذاب روحی  میدهند.                                                   خدا گفت آنچه درطبعیت برایت آماده کرده ام، مستفید شو، با حرکت زمان خود را تطابق  بده. بلی! میخواستم چنان کنم اما نا خدایان برمن فرمان میراند، برایم  قفس ازچادری ومیله  آهنین اماده ساخته اند.                                                      خدا گفت، بهشت بشریت را زیر پای تو نهادم…… بلی!  مگر نا خدایان مادر را نیز تجاوز مینمایند، مرمی باران میکنند. درکمرش بم  انحاری  می بندند وجمعیت ازهم  قطارانش را هلاک میکنند.                                                                  خد اگفت، بنده  حق کشته مورچه را ندارد، هلاک وحیات بشریت بدست من است . بلی ! مگر ناخدایا برای نابودی بشریت کمر بسته اند، روزانه هزران نفرزیر بم های انفجاری و انتحاری آنها جان میدهند.                                                          خدا گفت، جنایات بشر دردنیا و در اخرت محاسبه میشود. یقن کردم، اما ناخدایا از نام توقدرت بیشترگرفته اند، فرمان مسلمانی میرانند.  بلی! هموطنان، هشت مارچ یعنی  چه ؟؟ ؟؟؟   زنان جهان درهرکشورتحت  رنج وستم قانون مدنی قراردارند، هرکشور نظربه رشد فکری، ترقی  وتمدن، در اجراات استسماری  و ستم  زنان دارای سلیقه متفاوت میباشند. اما در کشور که من زاده شدم ممتاز ترین کشورهاست، زیرا قانون معدنی وآسمانی برمن حاکم است. ممتاز بودن در این جهت است که با سوً استفاده از کتب خدا ودنیا بر من، تو، مادران وخواهران ما  ستم روا داشته اند. با فیلم وتصاویرتماشاه کنیم .  ای  فرزند جاهل ! این منم که توهستی، این مادر”زن” است که توهستی، بشنوای فرزند  نا اهل که چه کردی، ازشیرپاکم  تغذیه کردی . برای کشتنم  کمر بستی. بیا بدرد دل زنان” مادران”  را گوش کن، از اعمال جنایت پیشه خود خجالت بکش.     زنان قفس را ننگ را آخر میشکند و ازحق خویش چون بنده خدا، دربرابر ستم نا خدایان دفاع مینماید. غافل مباش که دامن پرُ خونت شواهد انکار ناپذیر است.

خواهر هموطنم از بم انتحاری جان بسللامت برده است

آیا از دیدن این  چهره وجدان تان تکان نمیخورد؟.  یقن دارم انکه وجدان دارد، دست به کشتن بیگناهان نمی زند، مگر میدانم، کسانیکه دست به جنایت بشر میزنند، فاقد وجدان اند.   وجدان همان طوریکه  دیده نمیشود مگر احساس میشود. نمیدانم برای  این نوع احساس  چه نام گذارم، در قامونس  ، فرهنگ وتمدن بشریت نامی برای آن نیافتم. آیا خواهران هموطنم سایسته  آین نوع مجازات است؟                                          هموطن  عزیز !  تو مرا رهنما شود برای  این نوع  جنایت  چه نوع مجازات لازم است. آنانیکه باید مصوون باشنند، از شخصیت عالی برخوردار وقابل  احترام همگان باشند، چنین وحشت زده ، در محضر عام از مرگ حتمی  میگریزند. اکنون شمارا به تماشاه  ویدیو کلپ از جنایت بشر دعوت مینمایم.  به درد دل  دختران معصوم  ولایت کندهار گوش کنید.

تیزاب پاشی بصورت دختران معصوم ولایت کندهار watch

تصاویر از سایت همایون و ویدیو از یوتوپ گرفته شده است

کاپی  از این سایت با نشانی  منیع  مجاز است

بزرگ داشت از صدمین سال روز همبستگی زنان جهان


نویسنده : بانو نجیبه آرش

صدمین سال روز
بانو نجیبه آرش

بشریت مترقی امسال صدمین سالگرد  هشتم مارچ را در بهبوهه خیزش های آزادی خواهانه در شرق میانه بر ګزار مینمایند۰ جوانان بیدار و بی تعصب عرب اعم از زنان ومردان آګاه که جفای حکومت های مستبد و مزدور را با تمام وجود درک نموده اند ، دیګر نمیخواهند  زیر استبداد سلطنت امیران و شیوخ عیاش و خود کامه بروند.  بویژه زنان عرب در مصر، تونس، لیبی، قطر، کویت و الجزیره میخواهند هشت مارچ روز همبستګی زنان جهان را در همپیوندی زنان سایر ملل مستقل بطور آزادانه در کشور شان بر ګزار نمایند۰زنده باد ندای صلح، آزادی وپیروزی زنان به پا خاسته ای عرب!

در سال ۱۸۵۷ زنان کارګر نساجی و خیاطی شهر نیویارک برای افزایش دستمزد،  کاهش ساعت کار و بهبود شرایط کار ، به خیابان ها ریختند و به   تظاهرات پر داختند ۰  که این نخستین هنګامه خیزش زنان، علیه بی عدالتی، ظلم و ستم سرمایه و تکانه نیرومندی در جهت بیداری زنان جهان محسوب میګردد.اګر چه این جنبش حق طلبانه و دادخواهانه توسط پولیس سرکوب شد ولی ریختن خون ناحق آن ها سبب شد تا زنان جسور ، شجاع و متعهدی در جهان سر بلند کنند که راه طی  شده  کلارا زتکین و روزالوکزامبرک را با سعی و تلاش و مبارزات خستګی نا پذیری پی گیرند . سر انجام خواسته های بر حق  قربانیان هشتم مارچ در سال ۱۹۱۰ میلادی طی پیشنهادی به کنفرانس کوپنهاګین به تحقق رسید وهشت مارچ در سال ۱۹۱۱ بحیث روز همبستګی بین المللی زنان به رسمیت شناخته شد۰در همین سال ۱۹۱۱ خیابان های آلمان ، اطریش ،سویس و دنمارک با مارش زنان به لرزه در آمد و در سال ۱۹۱۳ میلادی در روز هشتم مارچ ، زنان روسیه تزاری برای بدست آوردن حقوق خود علییه طبقه حاکمه روسیه شوریدند. از آن به بعد ملیون ها زن در سراسر جهان با براه انداختن کنفرانس ها، اعتصابات و مظاهرات خیابانی از هشتم ماچ بزرګداش بعمل آوردند .در کشور عزیز ما افغانستان با وجود بینش و تفکر قرون وسطایی تجلیل از هشت مارچ – روزهمبستګی بین ا لمللی زنان جهان  باپیشینه بیش از ۴۵ سال با نام پر افتخار سازمان دیموکراتیک زنان افغانستان به مثابه جنبش مترقی  چپ زنان تحت رهبری زن شجاع ، پیشتاز و دلیر کشور ما داکتر اناهیتا راتبزاد ، ګره ماندګاری خورده است۰ که برای نخستین بار در ۸ مارچ سال ۱۳۴۶ خورشیدی طی برنامه یی خواسته های بر حق زنان  با برگذاری این روز پر افتخار، فریاد شد. ګردان رزمنده سازمان دیموکراتیک زنان افغانستان  با درک این حقیقت  که درجه آزادی زنان مقیاس طبیعی آزادی عمومی جامعه است، برای بدست آوردن حق   (آزادی در خانواده ،جامعه وبرابری حقوق  زن با مردان ) قهرمانانه قامت بر افراشتند.آنها توانستند در آن برهه تاریخی با حضور فعال از طریق یک حرکت روشنګرانه اجتماعی و فغالیت های سیاسی در پهلوی  جنبش های دیموکراتیک وسیاسی کشور، با مبارزات جسورانه پارلمانی دوره ۱۲ شورای ملی و اعتراضات ، مظاهرات خیابانی ، تدو یر کنفرانس ها و تجلیل شایسته از هشتم مارچ در سراسر کشور نقش ارزنده واثر ګذاری را  برای نسل های امروز و فردای زنان کشور ما بجا بګذارند ۰چنانکه زنان در دهه هشتاد تا اوایل دهه نود در میان قشر روشنفکر کشور نه به ګونه نمادین بلکه درعمل به ګونه واقعی جایګاه شایستهء خود  را احراز نموده بودند و احیای حقوق زنان با مردان بطور واقعی آن برای نخستین بار در قانون اساسی جمهوری افغانستان و سایر قوانین و مقررات دولتی حاکمیت حزب وطن(ح۰د۰خ۰ا)  تسجیل ګردیده بود۰

روز هشت مارچ به مثابه روز آزادی زنان جهان به رسمیت شناخته شد و در اسناد تقویمی روز رخصتی اعلان ګردید و همه ساله با شرکت فعالانه هزاران تن از مادران ،زنان و دختران شجاع و آګاه کشور در هم پیوندی زنان آزادیخواه سراسر جهان به قصد بیداری سیاسی ورشد آګاهی اجتماعی زنان  با تدویر محافل با شکوه با اشتراک مقامات ارشد دولتی از هشتم مارچ بزرګ داشت بعمل میامد۰

بزرگ داشت از صدمین
هشت مارچ

ورفته رفته تجلیل از این روز شایسته بیک عنعنه سرتاسری در کشور ما تبدیل ګردید  و از زنان شایسته  در عرصه های مختلف بدون تعصب ،تفکیک ملی، مذهبی،لسانی،سیاسی و سازمانی تقدیر بعمل میآمد۰ به اساس پیشنهاد ریاست سازمان به مقام دولت افغانستان همه ساله به پیشواز هشتم مارچ عده کثیر زنان محبوس از حبس رهایی یافته به آغوش ګرم خانواده های خویش باز میګشتند ۰شوربختانه باید ګفت که بعد از سقوط دولت ملی و مترقی افغانستان در سال ۱۹۹۲ میلادی با هجوم ګره های تاریک اندیش ودر ګیری های تنظیمی ،تخریب ادارات دولتی، تبدیل مکاتب دخترانه به سنګرګاه ګروهای متخاصم، دختران را از تحصیل باز ماندند.  زنان کارمند اکثرا خانه نشین شدند و به نسبت نبود امنیت در زیر چادری رفت و آمد میکردند که با آمدن طالبان زن ستیز، آخرین شمع آزادی زن خاموش شد۰ هشت مارچ تکفیر شد، وجود زن اشتباه خلقت خوانده شد به مادر که خود آزادی بود فرمان میراندند ، به زن که ندای آزادی بود شلاق میزدند و حضور بینقاب زن در اجتماع به اشد مجازات محکوم میشد۰ ولی صدای زنان هر ګز خاموش نشد. زنان، جنایات طالبان را در ګوشه چادر ګره زده خانه به خانه برده توضح و تشریح میکردندو ازهشتم مارچ بطور مخفی زیر پوشش محافل عروسی و شیرینی خوری استقبال به عمل میاوردند۰اګر چه بعد از حوادث یازدهم سبتمبر ۲۰۰۱ میلادی  تغیرات در چوکات سیاسی کشور ما رونما  ګردید ودر موجودیت نهاد های بین المللی فضای بالنسبه دموکراتیک وتحرکی در ایجاد آزادی بیان شکل گرفت؛ ولی بنا به نبود امینیت سرتاسری در کشور و بروز حوادث خونین که از جانب تروریستان طالبی به کمک دستګاه جهنمی (   آی۰ اس۰آی) پاکستان بوقوع میپیوندد که متاسفانه عاملین ان بنا بر ضعف حکومت پی ګیری نشده و به جزای اعمال خود نمیرسند؛ این تغیرات اندک درسیرهمگانی سازی ناتوان است.

از همین جاست که حوادث مکرر وتکرار میشود۰ ازین رو بزرګداشت از روز جهانی هشتم مارچ نیز در فضای ترس و بی باوری مقامات دولتی بطور بی رنګ و سمبولیک تدویر میګردد۰ ولی زنان آګا و جسور کشور ما با حفظ افتخارات ګذ شته و با وصف چالش های جدی در فرا راه شان؛ با شرکت فعال در لوی جرګه قانون اساسی، شرکت ګسترده در انتخابات ریاست جمهوری ، شرکت فعال زنان در انتخابات ولسی جرګه در هر دو دوره، سازمان دهی نهاد های زنان چون کمیته مشارکت سیاسی زنان، پروګرام ۵۰٪ و نشر ده ها قطعنامه جهت تخطی از حقوق زنان و تقبح جنایات شرارت افګنان طالبی ، حضور خود رادر جامه افغانستان تثبیت  کردند۰زنان مبارز و آګاه در خارج کشور هم آرام ننشسته اند پیوسته از طریق تشکیل اتحادیه ها، انجمن های زنان، نشرات رسانه ای ، در جهت آګاهی زنان و کمک های بشر دوستانه مادی به خانواده های فقیر و تهی دست کابل۰ از هیچ ګونه سعی و تلاش دریغ نورزیده اند و  درفش هشتم مارچ ـ  روز همبستګی جهانی زنان را پیوسته دراحتزاز نګاه داشته اند۰

به پیش بسوی تجلیل شایسته از صدمین سالګرد هشتم مارچ روز همبستګی بین المللی زنان جهان در شهر کابل که خوشبختانه با حشر عمومی به دعوت محترم نواندیش شاروال کابل برا انداخته خواهد شد۰ البته پیروزی در وحدت و تشکل ماست.     درخشان باد مشعل تابناک هشتم مارچ روز همبستګی زنان جهان

ماخذ: یاداشت های سیاسی و رویداد های تاریخی از محترم سلطان علی کشتمند

تاریخچه جنبش زنان در افغانستان


جنبش زنان مترقی در افغانستان
شیرین نظیری

نویسنده :    شیرین نظیری


در قسمت اول در جنبش های جهانی اشاره شده است که در نیمه دوم قرن هژده و با آغاز قرن نزده هم، پیشرفت های تخنیکی با اکتشافات و اختراعات جدید در عرصه های مختلف در جهان بوقوع پیوست و در نتیجه آن سطح زندگی و دانش بشری ارتقا نموده و ارزش های جدید درفرهنگ و مناسبات اجتماعی ، طرز دید و ارتقای سطح حیات نیز بوجود آمدند.که این همه تحولات و تغیرات منجر به تغیرات در سطح زندگی بشر گردیده و با عث بروز اختلافات میان پدیده های نو و کهنه ، فقر و غنا ، آزادی و استبداد در داخل کشور ها و هم چنان در سطح جهانی گردید،هر کشور این تفاوت ها را نظر به سطح زندگی مردم خود در آزمون زمانه قرار داده و فراز و فرود های مدهشی را پیمودند و در نهایت به اهداف و استراتیژی های خود نایل آمدند.
درکشور ما افغانستان نیز این ارزش هاگاهی به یک مدت کوتاه به جلو و زمان زیادی به عقب بر گشته است و هم اکنون که بیش از یک و نیم قرن از آن می گذرد باز هم ما در چرخش های عقب گرائی خود قرار داریم و تفاوت های زیادی میان کشور ما و جوامع مدرن امروزی وجود دارد. یکی ازین تفاوت ها فرهنگ مرد سالاری است و چنان در روح وروان جامعه ما قویاً جا گرفته ، که مانند دیوار مستحکم مانع نفوذ ترقی، پیشرفت و تکامل شده و حتا احقاق حقوق زنان را که یک امر انسانی و مستلزم عصر جدید است شدیداً در تحت شعاع خود قرار داده و زنان را در چهار دیوار خانه ها زندانی ساخته. اما با آن هم عده ای از شیر زنان ما در گذشت تاریخ و هم چنان در وضعیت های استثنائی،در ها و دروازه ها را شکستانده و صدای خود را بلند نموده و در امور رزمی مردان را تشویق ،در جنگ علیه تجاوز و استبداد بیگانگان سهم گرفتند و نقش خود را بدرستی انجام داده و نام خود را ثبت تاریخ کشور نموده و جاودانه ساختند. این آزاده گان خود جوش  چون ملالی ، اینو ، غازی ادی ، زهرا و دیگران…. بودند.
غبار به یکی ازین صحنه ها در ارتباط با جنگ دوم افغان و انگلیس به نقش مهم این سر سپرده گان افغان اشاره کرده می نویسد: ” در جنگ های جبال کابل بود که مردم بیرق های رنگارنگ بر افراشتند و زنان کابل وظیفه آب و نان رسانی مبارزین ملی را در قله کوه ها بدوش گرفتند. دسته جات این شیر زنان با کوزه های آب و بسته های نان مثل آهوان در سنگلاخ های جبال میدویدند و جنگ آوران دلیر را تغذیه می نمودند.”
غبار ادامه میدهدکه: ” چهار صد نفر از زنان کابل درین وظیفه سهم گرفتند و هشتادوسه نفر آنان در جنگ کوه آسمائی شهید شدند.” « صفحه 629 »

انگلیس ها از تحریک و تشجیع زنان افغان در شدت جنگ ،افزون برآن فراهم آوری مواد غذائ در سنگر های جنگ و مقاومت، شدیداً به هراس افتادند و کوشیدند زنان را در حصار خانه ها نگه داشته و آنها را از ساحه جنگ به هروسیله که امکان پذیر است به دور نگه دارند. انگلیس ها با اهدای پول و پست های حساس به متنفذین قومی ، روحانیون مذهبی و اشخاص جا طلب که همواره نیات شوم خود را بالای این مردمان قبولانده و اهداف خود را تطبیق نموده اند.

درین مقطع زمانی انگلیس بار دیگر دست به پلان جدید زد و از ترویج چادری در میان زنان  کار گرفت و نیروی فعال جنگ را نیم پیکر جامعه را تشکیل می دادند، بواسطه شوهران شان خانه نشین و دور از اجتماع ساخت که تا امروز این نیمه بدنهً جامعه در عزلت قرارگرفته و از امور اجتماعی به دور نگه داشته شده اند.یکی از علل عقب مانی جامعه ما نیز در همین موضوع نهفته است. ولی در حالات استثنائی زنان شجاع کشور آرام ننشسته و وظایف خود را در قبال مادر وطن بدرستی انجام داده اند. یکی ازین فداکاری های زنان در سال های اخیر ،مقاومت زنان غیور افغان در برابر طالبان این دشمن نهضت زن در شمال کشور است. زمانیکه طالبان وارد شهر مزار شریف گردیدند. زنان شهر مزار شریف با انداختن آب جوش ، سنگ ها و کثافات از بالای بام ها، صفوف آنها را در هم شکستند. نظر به همین دلیل بود که طالبان بار ها در شهر مزار شریف به شکست فاحشی مواجه شدند. زیرا اهالی مزار خود را به زودی به این دشمنان خود فروخته پاکستانی و ضد ترقی و پیشرفت تسلیم ننموده و زن و مرد این سر زمین در برابر جهل و تاریکی به مبارزه برخاستند و هزاران نفر جان های شیرین خود را در دفاع از شهر شان از دست دادند.تاریخ گواه برآنست که ما همیشه نخبه گان مبتکر داشته ایم که با نام شان افتخار می نمائیم. یکی ازین نخبه گان و پیش گامان نهضت زن در جامعه ما ملکه ثریا است.این بانوی آزادی خواه که آوان کودکی و نو جوانی خود را در خارج کشور سپری نموده بود، با استفاده از دست آورد های کشور زادگاهش، دست به یک سلسله تحولات مثبتی درحیات زنان درکشورآبائی خود زده ،که زبان زد مردمان ما و درج تاریخ کشور گردیده است.
وضعیت ناگوار زنان ، زندانی شدن زنان در چادری و محصور ماندن آنها در چهار دیوار خانه ها ، بیسوادی و محکومیت و محرومیت زنان در زیر پاشنه های مرد سالاری برای ملکه ثریا ،رنج آور بود زیرا ملکه ثریا این همه احساس و اندیشه ها را از پدر میهن دوست و ترقی خواه خود محمود طرزی کسب نموده و قطب نمایی راهی خود، جهت بر آورده شدن آرمان های والایش نموده بود.
محمودطرزی در مورد تعلیم و تحصیل زنان چنین می گفت که: فقط زنان تعلیم یافته و منور می توانند که مادران و همسران خوب باشند و هم چنان همین زنان است که فرزندان را که آینده متعلق به آنها است به بار می آورد و در دامان پر عطوفت خود می پرورانند. محمود طرزی این مرد روشن ضمیر در سراج ا لاخبار افغانیه ، مطالب بیدار کننده برای نخستین بار جهت آگاهی زنان با احتیاط کامل در ستون تحت عنوان”ناموران زنان جهان”بدست نشر سپرد و در آن از زنان قهرمان،سهم گیری آنهادرامور اجتماعی اقتصادی و حل پروبلم های اجتماعی زنان مطالب سودمندی برای جلب خواننده گانش می گذاشت.
جنبش زنان که در زمان شاه امان اله خان شکل گرفته بود. محور اصلی آنرا پیشرفت وترقی و نجات زن از محرومیت و رنج های گوناگونیکه دامنگیرش گردیده بود تشکیل میداد. که این تشکل حقوق و آزادی زنان را در تمام عرصه ها بخصوص تعلیم وتربیت، حق تحصیل، حق کار و استراحت، حق آزادی فردی،مصئونیت فردی، آزادی گفتار وبیان ،اجتماعات، فعالیت های سیاسی ومدنی، وسفرهای تحصیلی را به خارج کشورتامین می نمود.
” انجمن حمایت نسوان ” عصر امانی یک گام دیگر در رشد اجتماعی نسوان بود.این
انجمن به سر پرستی « افتخاری » قمر غازی و اداره رقیه « عنایت سراج » اعتمادی و زینب عنایت سراج « یکی از پیشآ هنگان نهضت زن که خدمات ارزشمند او در خور تقدیر است » و به همکاری یک عده زنان با سواد و با تجربه دوره امانی شروع به فعالیت کرده و بزودی به یک مرکز تجمع زنان جوان و کلان سالان کابل در آمد.پروگام های آن بیشتر شامل سواد آموزی ، دوخت و بافت و هم چنان امور منزل بود.
در سال 1322 خورشیدی، در زمان سلطنت محمدظاهر شاه، اتحادیه‌ی زنان که در آن بیست زن عضویت داشت، بنابر مقتضیات زمان، نهادی را به‌نام “مؤسسه عالی نسوان” به‌منظور تشکل، آموزش و روشنگری زنان افغانستان در محل مرکزی شهر کابل (ساختمان همجوار شرقی هوتل سرینای فعلی) پايه‌گذاری کرد. دو سال بعد از آن (در سال 1324 خورشیدی)، در اثر پیشنهاد و پیگیری بی‌بی زینب خواهر امان‌الله خان، برای این مؤسسه، یک قطعه زمین در ساحه شهرنو کابل (موقعیت فعلی وزارت امور زنان) خریداری شد و در آن یک باب کودکستان، مکتب، سینما و دفاتر کار اعمار گشت که سینمای آن را به‌نام زینب ننداری مسمی کردند و در مکتب مؤسسه عالی نسوان آن وقت که مدیریت آن را خانم رقیه به‌عهده داشت ،زنان متأهل که بنابر دلایل مختلف از تحصیل باز مانده بودند،درس میخواندند
مؤسسه عالی نسوان، در سال 1342خورشیدی به “میرمنو تولنه” تغییر نام داد و مقرر شد که زیر نظارت وزارت کار و امور اجتماعی اداره شود و ریاست آن را تا سال 1357 به‌ترتیب، حمیرا نورزایی، کبرا نورزایی، صالحه اعتمادی بر عهده داشتند. فعالیت‌های موسسه نسوان بیشتر به‌عنوان یک نهاد فنی و حرفه‌ای محدود به شهر کابل و مشغول خدمات مانند تدویر کورس‌های فنی و حرفه‌ای خیاطی، قالی‌بافی، ماشین‌نویسی (تایپستی)، گل‌سازی، آرایش و دیکوریشن، تدبیر منزل، سوزن دوزی ، قالین بافی و بافت بود.
در سال 1338 « 1957 » موسسه به حیث یک سازمان مستقل دارای اساسنامه و اهداف مشخص بنام” د میرمنو تولنه ” راجستر شد و توجه آن بیشتر به انکشاف مذید نهضت زنان و اشتراک آنها در امور مهمه معطوف گردید تا موقف زن را در جامعه افغانی بطور سالم تقویه نماید.
در سال های اول 1970 برای تجلیل از مقام والای مادر توسط موسسه نسوان تجویز بعمل آمد تا بروز 14 جون همه ساله روز مادر برگزار گردد و درین روز از بین مادران واجد بالا ترین شرایط ” مادر سال ” انتخاب شود. میرمنو تولنه تحت اداره کبرا نورزائی و بعدا صالحه فاروق اعتمادی انکشاف مزید کرد. کبرا نورزائی ریاست د میرمنو تولنه را رشد و انکشاف قابل ملاحظه ئی داد ، کورس های سواد آموزی ، کودکستانها در مرکز و ولایات کشور و شعبه صناعتی و دست دوزی انکشاف کرد. صالحه به مکتب مسلکی دمیرمن و تولنه توجهً خاصی مبذول داشت ، در فرستادن دختران غرض تحصیل به خارج کشور صرف مساعی نمود.

در سال 1344 شمسی « مطابق نومبر 1965 میلادی» با الهام از جنش های بین المللی زنان و جنبش های ملی گذشته ،سازمان دموکراتیک زنان افغانستان در تحت رهبری دوکتورس اناهیتا راتب زاد به اشتراک ثریا پرلیکا،کبرا علی ،حمیده شیرزی ،مومنه بصیر و جمیله کشتمند در شهر کابل اساسگذاری شد.
در نتیجه فعالیت های کادر ها و اعضای این سازمان، برای اولین بار در تاریخ کشور، زنان در مظاهره معروف سه عقرب که توسط گروه هایی چپی سازمان دهی شده بود.  اشتراک نمودند و مجرای دموکراسی را در قانون کشور باز نمودند.هم چنان این نخستین بار بود که به همت این شیر زنان عده ئی از زنان جوان و دختران به فعالیت های سیاسی شامل گردیدند و در کنار برادران خود بسوی پارلمان شتافته بودند. تا جریان راه اعتماد داکتر یوسف را از نزدیک مشاهده نمایند ولی تجمع با برخورد پولیس مواجه شد و حادثه را ببار آورد.در نتیجه بی نظمی ها،داکتر یوسف از اخذ رای اعتماد منصرف شد و از پست صدر اعظمی خود استعفا داد. از آن روز به بعد مظاهرات، مانند اموری روزمره مردم گردیده و  هر روز شهر کابل ،شاهدی یکی ازین نوع تظاهرات بود.
دختران نیز ازین فضای باز سیاسی بی نصیب نمانده و مستقلانه شروع به فعالیت های سیاسی نموده و در جلب و جذب زنان و دختران در صفوف سازمان خود کوشیده و آنراگسترش دادند این حلقه های سازمانی دختران هر یک به نوبه خود فعالیت های چشمگیری داشتند.
در سال  1347 مطابق 1968 میلادی یک عده از اعضای محافظه کار ولسی جرگه تلاش کردند تا قانونی را به تصویب رسانندکه تا طبق آن دختران افغان از تحصیل به خارج کشور باز مانند. با شنیدن این خبر  و با سازماندهی زنان آگاهی سازمان زنان صد ها دختر علیه این پیشنهاد به مظاهره پرداختند و آن را مغایر قانون اساسی و تساوی حقوق زن و مرد دانستند.و چنان فشار به ولسی جرگه وارد کردند که آنها مجبور شدند از پیشنهاد منصرف گردند. « ماخذ دوپره نانسی: اندیشه های انقلابی و زنان افغان ». بار دیگر در سال 1349 مطابق 1970 میلادی چند جوان افراطی مربوط به جناح ” جوانان مسلمان” در برابر پوشیدن لباس کوتاه و شیک پوشی زنان احتجاج نمودند و به پای دختران و زنانیکه لباس کوتاه به تن داشتند، فیر کردند و هم چنان به روی بعضی از آنها تیزاب « اسید» پاشیدند. درین ارتباط در تحت سازماندهی و رهبری سازمان زنان بیش از 5000 زن و دختر در شهر کابل به سرک ها ریختند و با مظاهره بسیار گسترده از حکومت آنوقت خواهان بازرسی و مجازات عاملین اینکار شدند که در نتیجه حکومت یکعده از عاملین را گرفتار و زندانی ساخت.
این مظاهرات در حقیقت بیانگر بیداری طبقه نسوان به ویژه زنان شهری کابل در زمینه احقاق حقوق شان می باشد.
دکتور اناهیتا راتب زاد این زن مبارز که افتخار نمایندگی مردم شریف شهر کابل را درپارا لمان 12 بعهده داشت و ازین طریق صدای زنان رنجدیده کشور را بگوش جهانیان ومسئولان امور میرسانید. در تحت رهبری راتب زاد نهضت زن نیز به موفقیت های چشمگیری نایل آمد و شورا هایولایتی زنان در سراسر کشور ایجاد گردید. این سازمان که از سابقه دار ترین سازمان زنان در کشور و منطقه است ، دارای 165 هزار عضو که در 31 شورای ولایتی ، 25 شورای شهری ،38 شورای ناحیوی ،25 شورای ولسوالی و 3100 سازمان اولیه تنظیم بودند به همن ترتیب به تعداد 29 کلوپ زنان در مرکز و ولایات کشور فعال بوده و این کلوپ ها زمینه آموزش را در عرصه های مختلف از قبیل تایپستی ، خیاطی،سوزن دوزی ، سواد آموزی ، آرایشگری، برای زنان فراهم ساخته بود از طریق این کلوپ ها عده زیادی زنان حرفه های مورد علاقه خود را فرا گرفته و در امور اجتماعی مصروف کار و ایجادگری گردیدند و هم چنان با مشارکت زنان تحصیل کرده درامور سیاسی ، اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی،زنان به پیشرفت های قابل توجه ئی نایل آمدند. زنان موفق به کسب پست های وزارت ها ، ریاست ها ، نمایندگان مردم در مجالس سنا، شورای ملی، جنرال و …. شدند. و 60 فیصد مامورین دولت ، کارگران و کارفرمایان را زنان تشکیل می داد. در عرصه نظامی نیز زنان خدمات قابل ملاحظه را انجام دادند. نمونه های برجسته آن جنرال سهیلا صدیق و جنرال خاتول محمد زی است « جنرال خاتول محمد زی در سال 1363 در ارتش نظامی آغاز به کار نموده بود.»
جنبش سواد آموزی برای زنان در سر لوحه فعالیت های این سازمان قرار داشت. در اثر سعی و تلاش همه جانبه این سازمان صد ها دختر و زن جوان از نعمت سواد بهره مند گردیدند. ولی با تاسف باید بگویم که ده ها معلمه افتخاری این کورس ها توسط عقب گرایان و کور دلان جاهل به شهادت رسیدند. که بطور نمونه از شمله شهید ، نورجهان شهید، حمیرا شهید ، فاضله شهید ، شفیقه جبار خیل شهید، خاتول شهید … نام برد.      ” روح شان شاد و خاطره شان جاویدان باد. ”
در اثر سعی و تلاش سازمان زنان در محو و نابودی بیسوادی در کشور هزاران زن از نعمت سواد بهره مند شدند و به پاس این خدمات دلسوزانه اعضای سازمان دموکراتیک  زنان ، مفتخر به مدال یونسکوگردید.  ما زنان افغان امتیاز و افتخار آنرا به شهدای گلگون کفن خود که در جنبش سواد آموزی جان دادند و شیر دلانه پیش رفتند و نه هراسیدند، اهدا می نمایم.
سازمان زنان با 180 سازمان های ملی ، منطقوی و بین المللی بشمول فدراسیون بین المللی زنان مراوده نزدیک داشت. سازمان دموکراتیک زنان افغانستان با تجربه 46 ساله خود،در مبارزه به خاطر حقوق حقهً زنان لحظهً توقف ننموده بلکه نظر به شرایط زمان شیوه ها و عملکرد های متفاوتی را بکار گرفته است. همین اکنون شورا های زنان در داخل و خارج کشور مصروف فعالیت هستند. و در کنفرانس های جهانی و میتینگ های محلی اشتراک میورزند. هیت سازمان زنان همین اکنون مصروف آماده گی به کنفرانس جهانی زنان منعقده در ونزویلا است تا صدای زن افغان را ازین طریق به گوش جهانیان برسانند.
« این بود شمهً از کار و فعالیت این سازمان نیرومند و مدافع حقوق زن در کشور،
در باره فعالیت های سازمان دموکراتیک زنان افغانستان در آینده معلومات مفصل خدمت تان ارائه می گردد.»
در میزان سال 1992 میلادی، شب ظلمانی دیگری فرا رسید، طالبان داخل شهر کابل شدند،دروازه های علم و دانش را بروی دختران و زنان بستند .زنان بار دیگر زندانی منازل خود گردیدندو از تمام حقوق انسانی و مدنی محروم ساخته شدند طالبان، مؤسسه عالی نسوان و میرمنو تولنه را باهم مدغم نمودند و در عوض زنان، مردان را استخدام نمودند. خوشبختانه حکومت طالبان در سال 2001 سقوط کرد و زنان توانستند یک نفس تازه بگیرند و  ظاهراً با ظلم و استبداد وداع گویند. وزارت امور زنان به اساس توافقات کنفرانس بن، در چوکات اداره مؤقت افغانستان ایجاد گردید و در قوس ۱۳۸۰ خورشیدی به حیث عضو قوه اجرائیه اداره مؤقت معرفی شد. کارمندان اناث و ذکور مؤسسه عالی نسوان و میرمنو تولنه مجدداً جذب و مقرر شدند. وزارت امور زنان در سال ۱۳۸۲ ستراتیژی خود را که متوجه امور خیریه بود،به یک ارگان پالیسی ساز مبدل کرد.« نگارنده: کار وزارت زنان محسوس نیست».
طبق اطلاع دست داشته در شرایط کنونی در کشور ،نهاد های چون:  کمیته مشارکت سیاسی زنان افغانستان ، شبکه زنان افغانستان ،اتحادیه سراسری زنان افغانستان ، کمپاین پنجاه در صد زنان افغانستان و …در داخل کشور برای بدست آوردن حقوق زنان فعالیت دارند. و از روز های ملی و بین المللی نیز تجلیل بعمل می آورند و اعمال زشت و غیر انسانی طالبان را در برابر زنان بیدفاع کشور ،در طی گردهمائی های مشترک تقبیح می نمایند.
ما در حالیکه صدمین سالگرد هشت مارچ روز آزادی و همبستگی زنان جهان را به همه همکاران،دوستان و زنان مصیبت دیده افغانستان و جهان تبریک گفته عرض میداریم که ازاین فرخنده روز ، در شرایطی در کشور ما تجلیل به عمل می آید که با وجود سازمان های فوق الذکر،وزارت  امور زنان و حضور قریب به چهل کشورخارجی،بالای زنان ما در داخل کشورچه میگذرد؟؟؟
روز تا روز بر مشکلات زنان کشور ما افزوده می شود و زندگی زنان در نقاط مختلف کشور با چالش های جدی همراه با خطر مرگ مواجه است.خشونت علیه زنان در خانواده ها از جمله موضوعات فراگیر در زندگی زنان افغان به شمار میرود.
–  حد اقل 9.46 در صد زنان به خشونت فیزیکی در خانواده های خود مواجه اند.  ازاین جمله 5. 12فیصد زنانی که مورد خشونت های فیزیکی قرار داشته اند.

–   7 در صد مادران که فرزند پسر بدنیا نیاورده اند. توسط شوهران شان مورد لت و کوب قرار گرفته اند.
–   66.2 فیصد زنان با انواع خشونت های لفظی در خانواده های شان مواجه اند
–   4.17 در صد والدین به این باور هستند که داشتن فرزند دختر در زندگی آنها اثر مثبت ندارد و مایه اندوه است.
–    از مجموع زنانی که در آمد اقتصادی – مالی اند صرف 9.5 در صد شان قدرت تصمیم گیری مستقلانه در مورد مصرف در آمد شان را دارند.   حد اقل 59 در د ازدواج های بررسی شده ، ازدواج اجباری بوده که از آن جمله  حد اقل 30 در صد ازدواج ها به شکل بدل صورت گرفته است و بر علاوه 70 در  صد موارد زنان از حق داشتن مهر محروم گردیده اند.
–    حد اقل 38 در صد زنان در سنین بین 11 الی 15 سال ازدواج کرده اند.
–     88 در صد زنان که در شرایط تعدد زوجات به سر میبرند.از بی عدالتی شوهران
شان در زمینه پرداخت نفقه،کم توجه ئی به کودکان و سایر موارد خبر میدهند.
–     40.6 در صد موارد بررسی شده دختران از رفتن به مکتب محروم بودند که ازین میان 29.4 در صد آنها عامل نرفتن شان را اقتصاد ضعیف عنوان کرده اند.
–      71.9 در صد زنان پس از ازدواج از ادامه تحصیل و کار محروم گردیده اند.
–      31.4 در صد از زنان برای درمان خود بخاطر نبود مراکز صحی، فقر و دور بودن داکتر،دوا،ممانعت خانواده ها از رفتن پیش داکتر،از مواد مخدر استفاده میکنند
–      تعدادی زیادی از زنان سقط شان را کار های سنگین همچون آب آوردن از چشمه و چوب آوردن از کوه 23.6 در صد، لت و کوب 11.4 در صد و عدم دسترسی به تداوی 37 در صد عنوان می کنند.
یافته های فوق که نشاندهنده نقص گسترده حقوق زنان میباشد از تحقیقاتی که در سال های 2009 و 2010 توسط نهاد تحقیقاتی حقوق زنان
و اطفال و کمیسیون مستقل حقوق بشر انجام یافته ،بناء یافته است.
به باور آگاهان آمار خشونت علیه زنان در افغانستان افزون از آن است که  مراجع فوق ارایه داشته است. زیرا بسیاری از خشونت ها علیه زنان در خارج  از شهر ها ، در روستا ها صورت می گیرد و بنا به عرف و رسوم عقب مانده حاکم بر جامعه ، شکایت کردن قربانیان به مراجع عدلی عیب پنداشته میشود  ازین سبب بسا فجایع کتمان و بر آن پرده کشیده می شود. افزون بر آن در  مواردی چون سنگسار زنان ، آتش سوزی زنان ، کشتن زنان توسط شوهران  شان و تجاوز دسته جمعی بالای دختران زیر سن و بعضاً هم کشتن آنها توسط جنگ سالاران و زورمندان در راپور فوق تذکر بعمل نامده است.
خواهران عزیز و بانوان گرامی!
تجلیل نمودن از هشت مارچ با راه اندازی تظاهرات خیابانی،گردهمائی های وسیع ، میتینگ های پرشور همراه با کنسرت ها و اهدای تحایف، نمایشات مقطعی بوده، دردی زنان کشور ما را مداوا نمی کند.بیائید به مناسبت صدمین سالگروز همبستگی زنان یک بار دیگر پیمان رهائی زنان کشور عزیز مان را از زیر پاشنه های طالبان سیاه اندیش،مرد سالاران و جنگ سالاران تجدید نمایم و      شیوه های کار و مبارزه خود را شکلی دیگری دهیم و راه های جدیدی را که مثمریت بیشتر داشته باشد جستجو کنیم. تا باشد که به آهسته گی و متانت به اهداف خود نایل آیم.
در سال که گذشت ما و شما چندین بار با شنیدن اخبار وحشتناکی، چون سنگسار زنان « در ولایات قندوز و هرات » ، ترور زنان ، انتحاری ، اختطاف و تجاوز « دختران زیر سن » و خود سوزی های زنان در ولایات هرات ، فراه و کاپیسا
شوک دیدیم ،گریه کردیم و هفته ها با خواب های خود خدا حافظی نمودیم. زیرا این اعمال غیر انسانی بنیادگریان سیاه دل ، یک بار دیگر خاطرات تلخ و تکان دهنده حاکمیت طالبان را در اذهان ما زنده می ساخت.
بناءً برماست که همه زنان افغانستان صرفنظر از هر جناح و هر حزب و هر سازمان که هستیم،یک مشت فولادین شویم و با مقاومت خود صدای زنان ،ده و قریه ، صدای زنان بیسواد خانه ، صدای کودک تحت سن « ازدواج اجباری» و دها          بدبختی های زنان را برملا ساخته و با اتحاد خود به مراجع ذیربط مراجعه نموده و خواستار تغیر در حیات اجتماعی و خانواده گی زنان شویم. در صدمین سالروز هشتم مارچ روز آزادی زنان ، باید دست آوردی مثبت برای زنان جامعه خود داشته باشیم تا شعار های ما از حرف به عمل پیاده گردد.
“من فکر می کنم که همین سال ها بهترین چانس تغیر در وضعیت زنان است. زیرا قوای خارجی، حامی نسبی زنان به اصطلاح در کشور وجود دارد در غیر آن ، این پروسه سال ها دوام خواهد کرد. ”
نامه ها و قطعنامه های ما عنوانی محترم رییس جمهور ، پارلمان و قوه مقننه ارسال شود و از آنها خواسته شود که:
– منع هر گونه احکام عرفی ، سنتی در قبال زنان تحقق پذیرد.
– جلوگیری از اعدام های صحرائی و سنگسار زنان توسط طالبان.
– اعدام ملا امام که حکم سنگسار و اعدام را مرعی الاجرا قرار میدهد.
– حبس و مجازات به اشخاصیکه در مراسم سنگسار اشتراک می نمایند.
– مجازات شدید به متجاوزین دختران زیر سن و هم چنان ازدواج های اجباری
– عدم عفو رییس جمهور از مرتکبین خشونت و جنایت در برابر زنان افغان
– معرفی ناقضین حقوق زن به مراجع قانونی
– بر اساس  آیه 119 سوره نساء در قرآن که آمده است: نباید در مخلوقات خدا تغیر   ایجاد کرد، به مردم تفهیم شود« منع گوش بریدن ، بینی بریدن ،انگشت بریدن ،سوختاندن زنان. »
– مجازات شدید به شوهر و اعضای خانواده ایکه،خود سوزی در آن صورت میگیرد.
در سطح کشور باید توسط رهبران دولتی به ویژه توسط آغای رییس جمهور ،
روحانیون ، متنفذین قومی ، مجالس قانون گذاری ، پارلمان و نهاد های مدنی و دولتی مربوط ، در جهت از میان بردن این وحشت، اقداماتی موثر صورت گیرد.
– اگر مامور ویا مدیر هستیم ، یاکارگر و کارفرما، و اگر هم شنونده و بیننده و یا متعلم و محصل در هرحرفه و پیشهً که قرار داریم . تبلیغات ما در باره خشونت علیه زنان ادامه داشته باشد. ما باید این طور تصور کنیم که با یک لحظه تنبلی ما ، جان یک خواهر رنج دیده ما به خطر مرگ مواجه بوده  و مرگ حتمی  او را به کام خود میبلعد.
6.6 فیصد معلولیت دایمی22.2 فیصد مجروح گردیده اند 58.7 فیصد زخم و کبودی     داشته اند. هموطن! تو چگونه قلب داری که خواهرت را با سنگ ها می کشی؟؟
–      برادر !    آیا قلب تو سنگی است ؟؟
–     علمای دین! شما سنگ اسلام به سینه میزنید چگونه میتوانید احکام  تورات را عملی سازید؟؟

منابع:     یاداشت های شخصی نگارنده .
—       دوپره نانسی ، اندیشه های انقلابی و زنان افغان.
—       غبار ، میر غلام محمد ، افغانستان در مسیر تاریخ،جلد اول .
—       کاظم ، سید عبدالله ، زنان افغان زیر فشار عنعنه  و  تجدد

سنگسار انسانیت

کارتون
سنگسار انسلنیت

سنگسار انسانیت

زن درادوارمختلف تاریخ، کشورهای مختلف وادیان مختلف از ویژه گی های خاص برخورد داربوده اند. صدسال قبل زنان قهرمان اروپا که با ایثار وفدارکارتوانستند در مقابل  بی عدالتی ها صدای شان را بلند نمایند و” کلارا زتکین” زن مبارز المانی روز هشت مارچ را بیاد مبارزین قهرمان وآغازین مبارزه عدالت وبرابری حقوق زن درجوامع بشری، رسماٌ تجلیل ومهر تائید بگذارد. اما متاسفانه درکشورما این مبارزه سیرصعودی را پیموده است، زیرا افغانستان نظر به موقعیت جغرافیایی خویش همیشه مورد توجه ابر قدرت جهانی قرار داشته ولشکرکشی های زیاد را پیش سر گذرانده است و حکومات مزدورهیچگاه درتشویق وترغیب آموزش  علم درکشور نبوده ومردم را زیرنام های  سنن پسنیده ، سوٌ استفاده ازمسایل مذهب از آگاهی علمی کنار برده اند بناٌ مرد و زن جامعه وبخصوص زنان چانس مبارزه برای اعاده حقوق خویش را نداشته اند. مخصوصاٌ درطی سه دهه جنگ اخیر زنان کشور ما نه تنها برای بدست آورد حقوق شان که تازه روند دموکراسی زنان بار ور میشد، چانس  مبارزه را از دست داده اند، بلکه به بردگی وپرده نشنی محکوم شدند. اکنون کشورهای غربی وحامیان حقوق بشردر افغانستان سیل آسا سرازیر شده اند، نقض حقوق بشر، تجاوزات جنسی ، قیودات درقفس چادری، ظلم وشنکجه مردان، سنگسار، دره زدن، اعدام های دسته جمعی  وغیره مصائیب را تماشاه میدارند. مرد سالاری در وطن ما پیشنه دیرین دارد، اما در شرایط صلح امیز مردان منور برای دختران، خواهران وهمسران شان اجازه تحصیل و آزادیهای  مناسب را اعاده کرده اند . اما ازانجایکه اکثریت مردم ما تحیت  تاثیر عنعات سنتی بسر میبرند و مساسل عنعنوی را بامسایل مذهبی  بدون تشخیص علمی ادغام مینمانید وحقوق حقه زنان را که تفاهم  ازدواج، کسب تحصیل، اعاده حیثیت زن یامادر بودنش میباشد، نیزفراموش کرده اند. درعصرحاضر بشریت در پله های نهایی علم وفضلیت قراردارد، بدبختانه وضع زنان کشورما تاسف انگیزوحتا وحشت آوراست. زن عشق ومحبت است، نغمه وسرود زندگانیست، زن شریک غمهاوشادیهای همسرزندگانیست. نباید حضور زن را در زندگی  فراموش کرد. متاسفانه ازعدم توجه دولت زبون، عدم امنیت سرتاسری، مردم تحت افسون جناح مخالف دولت قرارگرفته و هرنوع  جهالت واعمال وحشیانه را به مذهب ارتباط میدهند وزنان “فرشته گان ” صلح را بی رحمانه در کودکی بامردان بزرگ سن عقد میبندند، بفروش میرسانند، ستم دوراز انستانیت با زنان روا میدارند، گوش وبینی بریدن های زنان بخاطرایجاد وحشت، مغرورانه به مدُ روزمبدل میسازند که هیچ نوع ضغیه مذهبی ندارد. ملت مظلوم درزیرسنگ آسیاب دوگانه دولت وظلم طالبانی خورد وخمیرمیشوند. زنان وجوانان وروشنفکران راست وچپ کشته میشوند، کجاست عدالت وانصاف جمهوری اسلامی تاخون آنها مورد بازپرسی قراردهد. هرگاه یک زن ویا مردغیر عادلانه درکشورهایکه فعلاٌ درافغانستان بخاطر منافع سیاسی شان مصروف اند، محکوم قرارگیرید، سر وصدا رسانه های جمعی، کمیسون های حقوق بشر گوش جهان راکر میسازند. اما خون ملت افغانستان برای شان بها ندارد، اعدام پانزده جوان هموطن ارزش بازپرسی را نداشت، زیرا جناب ریس جهموری اسلامی افغانستان بااخذ پول هنگفت ازجناب احمدی نژاد ریس جهموری اسلامی” آخندی” ایران، باید تماشاه گراعدام پانزده جوان هموطنش باشد چون قبلاٌ خون بهای جوانان مظلوم رااخذ ودرتلویزیونها اقرارکرده است، زبانی برای پرسش ازدولت آخندی ایران دردهان ندارد.    .                 هشت مارچ روزهمبستگی زنان در کشوریکه 47 مملکت غربی برای تامین امنیت ونظارت حقوق بشر درآنجا مصروفیت دارند وامنیت هم وجود ندارد، قابل تجلیل نیست. درتجلیل ازهشت  مارچ باید خون آبه چشمان مادرانیکه فرزندان، دلبند شان درایران اعدام گردیدند، زنان وکودکانیکه دربم های انتحاری جام شهادت نوشیدند، زنان ومردانیکه درجایگاه انیانیت سنگسار شدند، باسیل اشک به تماشاه بنشنیم.    خواهران ومادران هموطن !                                                                       زیرنام هشت مارچ نباید با چند جلسه نمایشی که از طرف سازمان های دولتی  برای  اغفال  مردم در تلویزیون های افغانی نشرمیگردد، خویش تن را فریب دهیم. زیرا جهان دراین روز از پیسرفت وخلاقیت، اخترعات علمی، تمدن وحقوق مساوی زنان سخن میگویند، یاد آن کارگر زنان قهرمان را که درامریکا واروپا بخاطرحقوق اقتصادی، اجتماعی شان به پاایستادند، به نیکویی تجلیل میدارند. مگرزنان وطن ما مظلومانه درزیرسنگسارجان میدهند، دختران هموطن ما درسن چهارساله بفروش میرسند ودردوازده ساله درمقابل کمره ازشوهرش استدعا طلاق مینماید. آن طفل دوازده ساله باید برای اندختن علم بمکتب برود اما بدبختانه دخت معصوم افغان ازطلاقش حرف میزند ونام طلاق برای مسما وآموزش علم نا مسماست ویا دختران بیگناه لیسه نازو انای  ولایت کندهار بخاطرکسب علم ودانش برصورت شان بجای میکپ، تیزاب پاشی میگردد. زنان درخانه خود مصوونیت ندارند ودسته جمعی توسط کارمندان امنیتی مورد تجاوز قرارمیگیرند. هموطنان ما شاهد ماجرای تجاوز برعفت فوزیه خواهرهراتی ما ازطریق رسانه های افغانی بودند. اما همین شیطانها عشق درآن سنگسارمینمایند. تجاوزحرام قطعی راعمل میکنند. درحالیکه ایجاب وقبول حکم “شرعی” میباشد. نویسندگان وژورنالیست ونطاقان، خدمتگذاران واقعی مردم با زهرمرمی استقبال میگردند. بیاید دراین روز همبستگی زنان بنام صدیقه ها ، نادیا انجمن ها، صفیه عمه جان ها، ناهید ها، ذکیه ذکی ها، شکیبا سانگه اماج ها، شیما رضیاییها، آمنه بدخشی و معلمین اناث ولایت کنرها وصدها قربانی دیگر که هنوز افشا نشدند با فرستاد درود ودعا بروح پاک شان، سوگوارانه هشت مارچ را تجلیل نمایم. بیائید این ننگ انسانیت را نفرین نمایم که زنان وطن ما بخاطرحق گفتن جان میدهند. بزرگترین شرم ننگین دولت فعلی را با یاران غربی وشرقی که امنیت یک کشورسی میلونی را تامین کرده نمیتوانند، نفرین نمایم.  بیاید برای تیزاب پاشان جاهل که دختران معصوم را خلاف شرعیت اسلام مانع آموختن علم میشوند، نویسندگان راازنوشتن واقعیتها مانع وتیزاب میپاشند، نفرین بداریم زیرا مابرای تجلیل ازهشت مارچ چیزندارم که بدان ببالیم. جزآنکه به شجاعت شیرزنان که درقرن 21 هنوزهم درستم مرد سالاری نفس میکشند، گوش وبینی شان راازدست میدهند اما از گفتن حق نمی هراسند، ببالیم. آنانیکه به حیات انسان احترام قائل نیستند، اصلاٌ به دین ومذهب خویش نیزمتعقد نیستند ویا علماٌ مذهب را نشناخته اند. زیرا درهیچ مذهب کشتن انسان مجاز قانونی ندارد، عشق مقدس است ودرهرمذهب پذیرفته شده میباشد، آیا عشق صدیقه وخیام مقدس نبود؟ آن جفت مظلوم درسرزمین ستمگران که اناسینت را سنگسار مینمایند، خلق شده بودند. انسانیت مقدس است، رویش انسانی وانسان دوستی مقدس است. آیا حیات انسان برای دولت زبون افغانستان اهمیت دارد؟.

سنگسار انسانیت
اعدام پانزده جوان افغان هموطن عزیز!!!! . هرکجا میرویم غم ودرد توباماست صدای ناله هایت درمویه کردن ازدست دادن عزیزانت صدای فریاد دختران مصموم وطن گوشهای ما را چکش میزند. ناچار درهشت مارج روز همبستگی زنان زانوی غم دربغل گیریم و ناله هایت را استمعاع کنیم وبروح قربانیان فتواها بمهای انتحاری درود نثار کنیم

هم وطنان عزیز !  تاریخ این جنایت نا بخشنودی را در حریم همسایگی ما فراموش نخواهد کرد.  شمار فربانیان ملت اواره افغان در جهان بشریت ثبت گردیده است این  اندوه بزرگ  چطور کرسی  نشنان را که از خون ملت دست های  شان را حنا بسته اند تکان وجدان نمیدهد. آنانکه دیروز از خون مجاهدین و مردم بیگناه که در زیر باران راکتهای  مرگبار شان جان دادند، به القاب  گونان ملکی ، نطامی  ومذهبی  نایل  آمدند، امروز بازهم از خون ملت بینوا تجارت میدارند ، باید خموش باشند زیرا ابروی  برای  عاملین همچون جنایت باقی نمانده است.خموشی  شان مهر تائید در سهم گیری  جنایات میباشد و گرنه در کشوری  های  اسلامی  چنین جنایت مجاز نخواهد بود. فوتو ذیل از استاد حمیده برمک که با جهار فرزند وهمسرش قربانی  جنایت بشر در قرن 21 شد ، میباشد.

سنگسار انسانیت
استاد حمیده برمک


ویدیوها را تماشاه و استماع نماید.

QKWrTRw8fSE

watch afghan woman

نوت : کارتون و تصویر  اعدام پانزده جوان از سایت “همایون ”  وفوتوی استاد برمک از سایت فردا کاپی شده است

یا ذکر منایع ، استفاده از مطالب  مجاز است