مصاحبه جالب نذیر ظفربا : خانم ماریا دارو

در این  مقطع زمان که گروه منفور؛  فاقد سواد و فرهنگ با  افکار قرون وسطایی و معامله گر سایه تظلم را بر ملت ما افگنده  است و درب  معارف و مکاتب  را بر روی بانوان شجاع و مستعد ما بسته  اند؛ نباید احساس  ناامیدی  کرد زیرا قلم به دستان ما در داخل  و خارج ازکشور پیوسته  در نگارش  ادامه میدهند  و زبان و فرهنگ مان را با  گلواژه های  شان عطور زندگی  می  بخشند …

از این جمله نویسندگان  مجرب و چیره  دست یکی هم بانوی  گرانسنگ و نویسنده کتب متعدد خانم ماریا  جان  دارو است که با وجود مشکلات محیطی  شجاعانه می نگارد و برغنای معنوی ما می  افزاید.

 در همین روزها کتاب تازه  شان  تحت عنوان  (اتاق  شماره ۲۲) درآنلاین منتشر گردیده  است. 

در همین رابطه  مصاحبه  اختصاصی با این خواهرما انجام دادم و شما دوستان را به خوانش آن دعوت میکنم.

سوال  – تاکنون چند کتاب و با کدام عناوین را نوشته اید و هموطنان ما از کدام مرجع می توانند آنها را بدست آورد ؟

 جواب  – جناب  محترم ظفر گرامی  وارث الشعرا شیوا بیان ؛ ژورنالست آگاه و فعال و نویسنده  توانا ؛ خدمت شما وعلاقمندان  کتاب عرض سلام و ادب دارم.

ادامه خواندن مصاحبه جالب نذیر ظفربا : خانم ماریا دارو

د ډاکټری ماهره صفدری شمس لنډ ژوندلیک : داکتر ناصر اوریا

ډاکټره ماهره صفدری شمس (جون ۲۰ ۱۹۴۰ – ۱۸ نومبر ۲۰۰۶) په کابل کی نړی ته سترګی پرانستی او د ملالی ښوونځی څخه له فراغته وروسته د کابل پوهنتون د طب پوهنځی کی یی طبی تعلیمات سر ته ورسول.‌ د کابل، بغلان، کندهار او پکتیا ولایتونو کی یی خلکو ته ستر طبی خدمتونه تر سره کړل.‌

اروا دی ښاده، د سترو خدمتونو یاد دی تلپاتی او لوړ جنت دی ځای وی.

سوانح مختصر داکتر ماهره صفدری شمس

یکی از زنان منور٬ پیشگام طبابت افغانستان، مادر مهربان و طبیب خدمتگار افغان ها مخصوصاً زنان محروم کشور.

ادامه خواندن د ډاکټری ماهره صفدری شمس لنډ ژوندلیک : داکتر ناصر اوریا

پانزدهم اگست لکۀ ننگی بر دامان غنی و سیاه ترین روز در تاریخ افغانستان : مهرالدین مشید

روزی که ماموریت فروپاشی یک باره به انجام رسید

افغانستان روز های تاریخی بی شماری دارد که رخداد های بزرگ تاریخی این کشور را بر می تابد؛ اما پانزدهم اگست سال 2021 سیاه ترین روز در تاریخ پرفراز و نشیب این کشور، بویژه در چهل سال اخیر است. این روز، نه تنها روز سقوط حکومت افغانستان؛ بلکه روز فروپاشی تمامی ساختار های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی این کشور است که در نتیجۀ فرار زنگی مست یکسره همه چیز فرو ریخت و افغانستان دچار شق قومی خطرناک و بی پیشینه گردید.

ادامه خواندن پانزدهم اگست لکۀ ننگی بر دامان غنی و سیاه ترین روز در تاریخ افغانستان : مهرالدین مشید

مرغ زیرک در دو حلقه بند است : نوشتهء دکتر حمید الله مفید

پس از سالها تک و دو و کار و بیکاری در فرجام بمبیرک خان به تقاعد سوق شد.

با ساز دوران بازنشستگی رقص میده میده روزگار را با شک وتردید انجام می داد.

با وجود آنکه بغلکش گرم وروزگارش عطر آلود بود، با زرنگی که داشت طی درخواستی از اداره بازنشستگی تقاضای (گروندزیشرونگ )( یا پول کمکی برای بازنشستگان) را کرد و در خواستی به اداره مربوطه نوشت و یاد آور شد ، که اگر برایش کمک نکنند، از گرسنگی و بدروزگاری تلف خواهد شد ، آنگاه خون او در گردن دولت خواهد بود.

ادامه خواندن مرغ زیرک در دو حلقه بند است : نوشتهء دکتر حمید الله مفید

سینمای مُفت ! خاطرهء از : استاد محمد بشیر دود یال

من شاید صنف سوم وپیشینکی (شاگرادنیکه بعد ازچاشت مکتب میرفتند)بودم، روزی پدر مرا از خیابان به خانه ی مامایم که در نقاش/جوی شیر بود فرستاد. در همان روزها سرکی که امروز از زیرزمینی به سمت نواباد و دهمزنگ رسیده، جدیداً قیرشده بود وبه نام “سرک نو” یاد میشد، ولی آثار حوض مرغابی، کوتی و بعضی سراچه های سنج دار هنوز باقی بود. وقتی در کنار گالری ملی رسیدم، رُنا و عایشه هم صنفی هایم را دیدم در لباس مکتب. تعجب کردم. پرسیدم: هی کجا میروید(شاید بدون سلام و علیک!) گفتند ما سینما می رویم. ترسیدم.

ادامه خواندن سینمای مُفت ! خاطرهء از : استاد محمد بشیر دود یال

 دیـــــوار : شعراز استاد خلیل الله خلیلی ارسالی داکتر صبورالله سیاه سنگ

همه مشت خار گشتم که زنی شرارم امشب

به هوا دهی، فشانی همه‌ جا غبارم امشب

همه دام‌ها گسستم، همه بندها شکستم

زجهان و جان برستم که کنی شکارم امشب

چو شکسته آن درایم که زکاروان جدایم

همه سوزم و نوایم که بری به کارم امشب

ادامه خواندن  دیـــــوار : شعراز استاد خلیل الله خلیلی ارسالی داکتر صبورالله سیاه سنگ

قدر استاد سخن لطیف ناظمی را بدانیم : دکتور ملک ستیز

یکی از ستاره های درخشان هنر و ادبیات کشور ما استاد لطیف ناظمی است. استاد ناظمی، ترانه‌سرا، شاعر، پژوهشگر ادبی، شخصیت عالی اکادمیک و تحلیل‌گر حوزه تاریخ و ادبیات فارسی است که نظیرش را نداریم. من یکی از شنوندگان جدی برنامه های هنر و ادبیات رادیو و سپس تلویزیون در دهه های ۵۰ و ۶۰ بودم.

به هنر و ادبیات بسیار دل‌بسته بودم و به عنوان یک نوجوان از بهترین برنامه های هنری و ادبی آن دوران لذت بی‌پایان می‌بردم. همین حالا این نوستالژی مرا همراه با خود به آن دوران خاطره‌انگیز می‌کشاند. استاد ناظمی با آمدن در عرصه رسانه، تحول بنیادی را بر پا کرد. متن‌ها معنا بیش‌تر پیدا کردند. نقد جان گرفت، پژوهش در ادبیات و هنر رخنه کرد و تلفظ و ادا های گویندگان و هنرمندان بهبود یافت. شعر و تصنیف در موسیقی هنجارمند شد و تخصص‌گرایی در رسانه‌های افغانستان ترویج و تعمیم یافت.

ادامه خواندن قدر استاد سخن لطیف ناظمی را بدانیم : دکتور ملک ستیز

نه!  به روایت ” طالبان بدیل ندارند” مسوولیت همه است! : نوشته ؛ ناصر نورزاد 

در جنگ روانی، همواره، دستگاه های استخباراتی به مدد رسانه ها و وسایل اجتماعی، تلاش می کنند تا برای تطبیق و تحقق برنامه های خاص شان، ذهنیت خاصی را در اذهان عامه تزریق کنند. آنچه فعلا در مورد افغانستان تحت کنترول طالبان جریان دارد، عین قضیه است. از «الف»  تا «ی» همه طوطی وار تکرار می کنند:” طالبان بدیل ندارند”. روایت مضحک و سازماندهی شده که توسط رسانه های اجتماعی به گونه مستمر و منظم در خور مردم داده می شود. واقعیت تلخ این است که این روایت کاذب، نزدیک است که به یک “واقعیت بدون شک” مبدل شود. متوجه می شویم که کار سازمان های استخباراتی به مدد رسانه ها، در شرایط فعلی خیلی ها موثر و کار ساز بوده است. مردم قبول کرده اند که طالبان بدیل ندارند و باید تسلیم این واقعیت خود ساخته اما تلخ شوند. چه درد آور است که قبول کنیم دروغی همانند “طالبان بی بدیل“، بر زندگی امروز ما بدون راه بیرون رفت، چیره شده است.

ادامه خواندن نه!  به روایت ” طالبان بدیل ندارند” مسوولیت همه است! : نوشته ؛ ناصر نورزاد 

“فاتح اصلی و واقعی جنگ امروزی، ملالی بود : داکتر ناصر اوریا 

محمد ایوب‌ خان فاتح میوند حین خاکسپاری پیکر ملالی شهید.

د تاریخ یوه پاڼه * صفحه ای از تاریخ

۵ اسد یا ۲۷ جولای یادِ قهرمانی شیرزن افغان و حماسهٔ‌ جاودان میوند

“که په مـیــــــوند کــی شـهیـد نشوی

خـدایږو لالیه بی ننگی ته دی ساتینه”

حماسهٔ ۵ اسد ۱۲۵۹ * ۱۲۵۹ کال د زمری ۵ حماسه * ۲۷ جولای ۱۸۸۰

همانطوری که پر زیبای طاوس دشمن جانش است، موقعیت سوق الجیشی (جیوپولتیک) و منابع طبیعی افغانستان نیز از جمله عوامل جلبِ علاقهٔ استعمار و همسایه های طماع به این سرزمین آزاده و بالنتیجهٔ سیه روزی مردم ماست. ولی از این واقعیت نیز نباید چشم پوشی کرد که عامل عمدهٔ این بدبختی ها نادانی و نقاق خود ماست.

ادامه خواندن “فاتح اصلی و واقعی جنگ امروزی، ملالی بود : داکتر ناصر اوریا 

« باختری سایب شاید ده مرمر باشن» : رحیم ابراهیم

سال ۱۳۶۴ یا ۶۵ بود که به کابل رفته بودم. چندی روزی از روی ناچاری- میسر نشدن پرواز به میمنه- در آنجا پاییدم. روزی به دکان همدرس مرحومم محمد ایوب -از اندخوی- رفتم. او در یک دکان تولیدات آهنگری «نیم‌وقته» کار می‌کرد. با او قرار گذاشتم که به دیدن همدرس دیگرِ ما (گل احمد یما) برویم. او را دریافتم و قرار شد که به دیدن «واصف باختری» برویم.  استاد واصف باختری، در اتحادیۀ نویسندگان افغانستان،‌ مدیر مسؤل مجلۀ‌ ژوندون بودند. به دفترش در شهر نو رفتیم. آجا نبودند. یما از کسی سراغش را گرفت. آن شخص گفت: « باختری سایب شاید ده مرمر باشن»

گل احمد یما، آنجا را دیده بوده است. از مسجد حاجی یعقوب به دست راست پیچیدیم. چند دکان آنسوترک، بر سرِ دکانی نوشته شده بود. «به رستورانت مرمر خوش آمدید». 

ادامه خواندن « باختری سایب شاید ده مرمر باشن» : رحیم ابراهیم

خانه سنگی : نثار علیمی

خـانه سنگيسال ١٣٦٧ خورشيدي بزرگداشت از مولاناي بلخي رومي نابغه شرق در منزل زند ياد داكتر جاويد واقع كوچه نقيب متصل جاده سالنگ بهمت اهل فرهنگ و ادب برگزار شده بود . جمع كثيري از فرهنگيان قلمرور سرايش و نگارش هنرمندان و ادب دوستان زبان جهان شمول پارسی شركت داشتند . رونق بخش این نشست شخصیت ها و فرهيختگان نام آشنای کشور مانند قله ى شامخ زبان پارسي  زنده ياد استاد واصف باختري زنده ياد قهار عاصي شاعر حماسه عشق و زنده یاد و محب بارش شاعر و نویسنده و استاد دانشگاه كابل و بصیر بدروز شاعر و نویسنده و فعال سياسي ، سلام سنگی هنرمند موفق سینماگر افغان فلم و دکلماتور هنر و ادبیات و فردوسی شناس شرکت داشتند . 

ادامه خواندن خانه سنگی : نثار علیمی

د یوی پیړی څخه پخوا؛ بیشتر از یک قرن قبل : داکتر ناصر اوریا

 معلومات مختصر در بارهٔ شخصیت ملی، دیوان نرنجن داس وزیر مالیهٔ شاه امان الله و پدر “بی بی رادو جان”

د ۱۹۲۰ میلادی کال د جولای میاشت کښی، افغانی هیئت د افغانستان د خارجه چارو وزیر علامه محمود طرزی په مشری، د افغانستان د خپلواکی د په رسمیت پیژندلو د تړون د لاسلیک لپاره، بریتانوی هند ته سفر وکړ.

افغان ملی شخصیت، ښاغلی دیوان نرنجن داس، د شاه امان الله د کابینی د نن ورځی د مالیی وزیر معادل، ددی هیئت یو لوړپوری غړی وه.

ادامه خواندن د یوی پیړی څخه پخوا؛ بیشتر از یک قرن قبل : داکتر ناصر اوریا

 افتاده‌ عشقری را بالای خاک ديدم : نجم العرفا حیدری وجودی

                  افتاده‌ عشقری را بالای خاک ديدم

                  گفتم به اين اديبی يک بوريا ندارد !

    [  امروز ۱۰سرطان سال ۱۴۰۲ هجری عرس مبارک جناب حضرت عشقری رح است ] 

کوچه های افسانه ساز کابل که ليل و نهار زيادی را پشت سر گذرانده با راه‌ رو های تنگ ، با خانه های بلند و ديوار های کمتر انداخته ، در سال ۱۲۷۱ خورشیدی در خانهً تاجر پيشهً بنام شير محمد معروف به (داده شير) کودکی به دنيا آمد که نامش را غلام نبی گذاشتند و بعد ها به صوفی عشقری مشهور شد.

وی هنوز نخستین سالهای کودکی را سپری نکرده‌بود که پدر، مادر و برادرش را از دست داد ؛

او از ۱۸ سالگی به شاعری روی آورد.

ادامه خواندن  افتاده‌ عشقری را بالای خاک ديدم : نجم العرفا حیدری وجودی

اژدهای خفته نویسنده: عبدالوکیل سوله مل:مترجم؛ عبدالقدیر فضلی

داستان سیاسی-تاریخی «د ځواک د ارهټ منگوټي»-که نویسنده آن را با عنوان «اژدهای خفته» برای ترجمه فارسی-دری برگزید، توسط محترم عبدالوکیل سوله مل، نویسنده و فعال اجتماعی و مدنی نوشته شده است که تا امروز چندین جلد از مجموعۀ کتاب ها و داستان های وی به چاپ رسیده است. بنا به درخواست و پیشنهاد نویسنده، آن را از پشتو به فارسی-دری ترجمه کردم که تقدیم دوستان و هموطنان گرامی می کنم.

پاچاگل دستش را روی سبیلِ درازش کشید، پرچمِ سرخِ کوچکِ روی میز را به طرف دیگرِ میز هل داد، به تصویرِ بزرگِ رهبرِ حزب که به دیوار آویزان شده بود نگاه کرد، کتابِ جدیدی به نام «زندگی نوین» را که تا نیمه خوانده بود، کنار گذاشت. بلند شد با قدمهای سریع به سمتِ در رفت تا برود بیرون و سیگارش را روشن کند، در را باز کرد، اما دوباره بَست، چرخید، پنجرۀ بزرگِ دفتر را باز کرد، ایستاد و سیگاری روشن کرد. او حتی اولین دود را داخل سینه اش نبرد که تلفن زنگ زد، دوید، گوشی را برداشت:

سلام، رفیق پاچاگل!

هنوز جوابِ سلام را نداده بود که دستور داده شد: یک بار بیا…

سیگارِ روشن را برداشت، گذاشت در دهانش، اما دوباره با سرعت گذاشت و بیرون رفت. مستقیم به طبقه دوم رفت تا قوماندان را ملاقات کند. پس از سلام، روبه روی قوماندان که با کسی تلفنی صحبت می کرد، ایستاد، قوماندان به او اشاره کرد که بنشیند. به محض اینکه تلیفون را قطع کرد، او را صدا زد:

– می دانی چرا احضارت کردم؟

او حیران شد. نمی دانست چگونه به سوال قوماندان پاسخ دهد. به فکر رفت. قوماندان صندلی چرخدارِ خود را چرخاند. دوباره با او روبرو شد. دستش را دراز کرد و به این طرف و آن طرف تکان داد، انگار که توجهش را به چیزی معطوف کند:

– چه تغییراتی در دفتر می بینی؟

ادامه خواندن اژدهای خفته نویسنده: عبدالوکیل سوله مل:مترجم؛ عبدالقدیر فضلی

دریای هلمند کلانترین دریای داخلی افغانستان است : عبدالقدیر فضلی

دوستان عزیز، تا می توانید این مطلب را در صفحات اجتماعی و فیسبوک تان به طور گسترده و وسیع با دوستان تان شریک کرده به همرسانی کنید. (تشکر)

دریای هلمند کلانترین دریای داخلی افغانستان است که از کوه بابا سرچشمه گرفته، بعد از طی ۱۱۵۰ کیلومتر در سرحد میان افغانستان و ایران به جهیل “سیستان” می ریزد.

معاونان دریای هلمند، دریاهای ترنک، ارغستان و بزرگترین آن دریای “ارغنداب” است که در شروع ولایت هلمند به این دریا می ریزند، اما در مسیر حرکت دریا، ده ‌ها شیلۀ کوچک دیگر نیز به آن وصل می‌ شود.

دریای هلمند با گذشتن از گرشک، در میان صحراهای بیکران جریان می یابد که فقط در کرانۀ دریا، خال-خال مردم زندگی دارند. بر کرانۀ راست دریا دشت مارگوو بر کرانۀ چپ دریا دشت “زره” و “گود زره” امتداد می یابند.

ادامه خواندن دریای هلمند کلانترین دریای داخلی افغانستان است : عبدالقدیر فضلی

از جنگجویان استخباراتی تا پیش مرگان جنگ قومی : مهرالدین مشید

پیش مرگان جنگ قومی چوب سوخت شبکه های استخباراتی

در این تردیدی نیست که گروۀ طالبان دست ساخت آی اس آی پاکستان و ابزاری در دست این شبکۀ جهنمی است تا اهداف راهبردی این شبکه را در افغانستان بسر برساند. طالبان از زمانیکه به قدرت رسیده اند؛ هر آنچه عمل کرده اند، برضد مردم افغانستان و به سود پاکستان بوده است. چنانکه دامن زدن به جنگ های قومی و زبانی و گروهی و جابجایی های تازه در شمال به بهانه های گوناگون از اهداف نخستین آی اس آی در افغانستان به شمار می رود که گروۀ طالبان از آغاز به قدرت رسیدن شان تا کنون برای عملی شدن آنها به تدریج گام برداشته و بر می دارند.

ادامه خواندن از جنگجویان استخباراتی تا پیش مرگان جنگ قومی : مهرالدین مشید

روز های دشوار به پایان می رسد و اما این سکوت مرگبا ر فراموش نمی شود : مهرالدین مشید

تاریخ هرگز این سکوت مرگبار را فراموش نخواهد کرد

افغانستان دشوار ترین روز های تاریخی خود را سپری می کند و مردم این کشور از خم و پیچ هایی عبور می کنند که گذشتن از هر خم آن دشوارتر از پیمودن ” هفتاد خوان رستم” تاریخ است. مردم افغانستان بارها از پیچ و خم حوادث عبور کرده اند و بدترین دشواری ها را پشت سر نهاده اند؛ اما هیچ گاهی این چنین شاهد پراگنده گی و تشتت و اختلاف گروهی و قومی و زبانی در کشور خود نبوده اند. شگفت آور اینکه این بار شماری سیاستگران بیشتر وابسته به یک قوم چنان پنبه در گوش های خود نهاده اند و در برابر جنایت های گروهی و قومی و زبانی طالبان مهر سکوت مرگبار بر لب های خود زده اند که گویی در افغانستان خیر و خیریت است و هیج جیزی واقع نشده است. نه تنها

ادامه خواندن روز های دشوار به پایان می رسد و اما این سکوت مرگبا ر فراموش نمی شود : مهرالدین مشید

بازیگری چیست؟ – زبیر پاداش

 بازیگری چیزی بیش از انتقال رفتارهای روزمره به قلمرو نمایش نیست. همانطور که زبان شاعرانه از نظر نوع با زبان روزنامه نگاری تفاوتی ندارد، دستمایه ها و تکنیک های بازیگران روی صحنه هم از نظر نوع تفاوتی با رفتارهای ما در برخوردهای عادی و روزمره ندارند. شاید همین مسئله توجیهی برای این باشد که چرا استعاره ی “زندگی همچون صحنه نمایش است” اینقدر رایج و معمول است. هر چه باشد ما در کارهای روزمره خود را کم و بیش به شکل شخصیت های نمایش در می آوریم، صدا، فیزیک بدنی، ژست و لباس هایمان را به کار میگیریم و میان رفتار های ذاتی (“صورتک واقعیمان”) و رفتارهایی در نوسان هستیم که با آنها آگاهانه کنار میآییم

ادامه خواندن بازیگری چیست؟ – زبیر پاداش

ضربالمثل های تورکی اوزبیکی : دکتور فیض الله ایماق



عدالت، انصاف و انصاف سیزلیک حقیده مقاللر

ضرب المثل هاییکه در باره ی عدالت ، انصاف و بی انصافی گفته شده است

خطانینگ یؤلداشی- جزا

رفیق خطاکار، جزاست

یورسنگ سیاق
ییرسن تیاق
هرکه به  خطا رود

ادامه خواندن ضربالمثل های تورکی اوزبیکی : دکتور فیض الله ایماق

جنگ خاموش میان طالبان و انحصار قدرت در قندهار : مهرالدین مشید

اختلاف میان قندهار و کابل یا اختلاف میان آی اس آی و طالبان

در این روز ها تنش درون‌گروهی میان طالبان رو به افزایش است و جنگ خاموش میان رهبران طالبان از کابل تا قندهار بیش از هر زمانی شدت ادامه دارد. بربنیاد گزارش رسانه ها پس از بالا گیری تنش های درونی میان شبکۀ حقانی و ملایعقوب با ملاهبت الله و جناح او، رهبر طالبان تصمیم گرفته تا برای پیش گیری از تجزیۀ درون‌گروهی و یک دست سازی طالبان،  قدرت خویش را در قندهار بیشتر متمرکز بگرداند. این موضوع پس از آن رسانه ای گردید که دفتر مجاهد سخنگوی طالبان از کابل به قندهار منتقل و انعام الله سمنگانی بحیث رئیس اطلاعات و فرهنگ قندهار تعیین گردید.

ادامه خواندن جنگ خاموش میان طالبان و انحصار قدرت در قندهار : مهرالدین مشید

آدم خان نمادی ازانسان چندین بعدی ومردی هزار چهره : نوشته ی مهرالدین مشید

سریال های آدم خان، ساخت آقای افضلی دشنه ای آخته برگلوی طالبان

آدم خان نمادی از انسان کامل در نقش مرید و مراد در سریال های آدم خان در این روز ها سریال های آدم خان بیشتر گل کرده و شگوفه نموده است. این سريال ها در این روز ها بیننده گان بیشتری را به خود کشانده اند. آدم خان با نقش های مرکزی خود موفقیت های خوبی از خود نشان داده و بحیث کرکتری جذاب و مبتکر به این سریال ها هر روز جان تازه می بخشد. از مضمون و محتوای این سریال ها فهمیده می شود که در پشت صحنه افرادی آگاه و خلاق وجود دارند

ادامه خواندن آدم خان نمادی ازانسان چندین بعدی ومردی هزار چهره : نوشته ی مهرالدین مشید

|قصه‌ی غلامِ چرک نوشته ی : استاد جاوید فرهاد

کوچه های قدیم شور بازار کابل

غلام لب‌های گُرده و چهره‌ی استخوانیِ سیاه و خاک‌آلود داشت‌. همیشه پیراهن و تنبان رنگ‌ و رفته به تن می‌کرد و پشتِ گردنش قور زده بود.

پدرش را در کودکی از دست داده بود و پیشه‌اش شور نخود فروشی در کوچه‌ی شور بازار بود.

از کودکی به دلیل چهره‌ی سیاه و خاک‌آلودش، به “غلامِ چرک” مشهور بود؛ اما از لقبِ استهزا آمیز “چرک” سخت نفرت داشت.

هنگامی که صنف چهارم مکتب بود، ساعت تفریح به‌خاطر هراس از ریش‌خند بچه‌های مکتب، از صنف بیرون نمی‌شد و یک‌پارچه نان خشکِ تنوری را از تبراق تکه‌ای درازی که مادرش برایش دوخته بود، بیرون می‌کشید و با اشتیاق آن را چَک می‌زد.

در هنگام رخصتی بچه‌های شوخ، کله‌ی کته و کَلش را سلّی باران می‌کردند و او ناگزیر می‌شد که چپلک‌های پلاستیکی‌اش را از پا بکشد و آن‌ها را در تبراق بیندازد و سپس در میانِ موجی از سلّی باران‌ها و چرک چرک گفتن  شاگردانِ مکتب، فرار کند.

ادامه خواندن |قصه‌ی غلامِ چرک نوشته ی : استاد جاوید فرهاد

نه بوی نوروز است نه بهاری : گلچهره احمدی

نوروز وبهاران همه عزیزان به گوارایی وشادابی بهتر مبارک.

نوروز یکی از استثایی ترین جشن  های باستانی سرزمین ماست که با تعادل شب وروز، فرارسیدن بهار وسال نو هجری خورشیدیورویش وپویش گل وشگوفه وبیداری باغچه ها ودریاچه ها وپایان زمستان وآغاز بهار مصادفت دارد. نوروز جشن رستاخیز طبعیت وپایانزمهریر وسردی وگوارایی هوا است که در آن خداوند بزرگ نبوغ واستعداد لایتناهی خودرا برای بندگانش به نمایش می گذارد. نوروز نه مبلغ  کدام آیینی است ونه سخنگوی دین ومذهبی می باشد.  اما در متن خود پیام ها، رسم ورواج ها وباورهای شادی آفرین  فراوانی را ازسرزمین های غبار آلود اساطیری تا دورهٔ تاریخی به ما انتقال داده است. 

ادامه خواندن نه بوی نوروز است نه بهاری : گلچهره احمدی