سخنی با جوانان رشید وطن : پوهاند محمد بشیر دودیال

ولتر از همه سلامها و احترامات تقدیم تان باد !

بعد اینکه :

به یقین بدانید که سعادت در دانش، مطالعه، اندوختن علوم وآموزش فنون است. دانش سیرت و شخصیت شما را تکامل، جوهر و جلایش میبخشد. متاسفانه درین اواخر علاقه به کتاب و مطالعه کم گردیده است. عدۀ محدودی متعلم و محصل  اگر  سروکاری با کتاب و مطالعه نیز دارند، با صد افسوس باید گفت که کافی نبوده، فقط به خاطر (کامیابی در امتحان) و (بدست آوردن شهادتنامه)است. اوضاع پریشان کشور دلیل شده نمیتواند که شما به آموزش و مطالعه بیعلاقه و کتاب را کنار بگذارید. این طرز فکر اشتباه بزرگ تان خواهد بود. چه نسلهای گذشته ی ما بعضاً با اوضاع به مراتب دشوار تر از امروز روبرو شده بودند، ولی ارزش علم ودانش و علاقه به کتاب و مطالعه را  کنار نگذاشته بودند.

ادامه خواندن سخنی با جوانان رشید وطن : پوهاند محمد بشیر دودیال

نگاهی برکتاب «گوهراصیل آدمی» وفهم وهضم آن :  نوشته ؛ ماریا دارو

« گوهر اصیل  آدمی » –  یکصد و یک  زینه  برای  تقرب  به  جهانشناسی  ساینتفیک – کتابیست  پژوهشی  ، تحقیقی ، ساینتفیک برای تعریف و تثبیت و نشان دادن مقام  انسان  وانسانیت ، خود شناسی  و خدا شناسی و جهان شناسی . از آن جمله در آن موقف  و مقام  والای  زن «مادر» فرشته  زمین عاری از تعبیر های باطل و سوء  تفاهم  ها در شناخت در آمده است . 

به برکت جذابیت توصیف ناپذیراین  فرشته  زمین  و سلطان عشق و شعور مردان را  در این اثر محترم  محمد  عالم  افتخار؛ آن را که علاوه بر پشتی زیبا و مقدمات بیداری بخش ؛ دارای  (۴۳۲)  صفحه و  (۱۰۱) زینه  میباشد در (۱۷) روز مسلسل مطالعه  نمودم.

ادامه خواندن نگاهی برکتاب «گوهراصیل آدمی» وفهم وهضم آن :  نوشته ؛ ماریا دارو

تاریخچه آهنگ آهسته برو : وژمه ابراهیمی

آهسته برو یا آستابرو محفل عروسی :

در زمان سلطنت امیر شیر علی خان دو دلداده به نام های شیرین و شیرو ( اصل نامش شیر محمد ) در همسایه گی در منطقه دروازه ی لاهوری کنونی کابل می زیستند و سخت عاشق همدیگر بودند۰

شیرین دختری یک سوداگر معروف طلا در آن زمان به نام کاکه رجب کابلی بود، اما شیرو شاگرد یک کارخانه بوت دوزی ‌از خانواده نادار بود۰

ادامه خواندن تاریخچه آهنگ آهسته برو : وژمه ابراهیمی

مژده به علامندان کتاب؛ کتاب «اشک‌هایم را نوشیدم» از چاپ بر آمد : استاد پرتو نادری

در این کتاب داستان‌ها، داستانک‌‌ها، ترجمه‌هایی چند داستان برای کودکان از علی‌سینا و سوگ‌سرود‌های من، آمده است.

نوشته‌هایی از داکتر سیاسنگ، داکتر سینا دلیری و داکتر ملک ستیز در پیوند به خاطره‌ها و دیدارهای شان باعلی سینا.

دوستان می‌توانند این کتاب را از کتاب‌فروشی انتشارات سعید در جادۀ آسمایی و کتاب فروشی نشرات مادر در مارکت ملی فروشگاه شماره 67 ، منزل اول در پل‌سرخ به دست آورند.

این هم برش‌پاره‌یی از متن کتاب.

***

آیینه‌یی گرفتم تا خودم را در آن تماشا کنم. آیینه تاریک بود و شکسته؛ اما در آن تاریکی خودم را شناختم. چون من خود تاریکی آیینه بودم.

حس کردم که نفسم بند بند می‌شود. پنجرۀ خانه را گشودم. در بیرون باران تندی می‌بارید، باران سیاه. شاخه‌های درختان جوان در زیر باران می‌لرزیدند. گویی باران، درختان جوان را شلاق می‌زد. باران سیاه در ناودان‌های خانه جاری بود. 

صدای باران در ناودان‌ها به شیون زنان فرزند مرده می‌ماند. صدای زنان فرزند مرده تمام آسمان خانه را پرکرده بود. یک لحظه حس کردم که شیون تمام زنان فرزند مردۀ جهان از حنجرۀ من بیرون می‌آیند. یک لحظه حس کردم که با تمام زنان فرزندمردۀ جهان پیوند دیرینه‌یی دارم.

دل‌تنگ کنار پنجره نشستم، مانند یک سنگ. دستانم را روی چشم‌هایم گذاشتم. دستانم داغ شدند. دستانم را از روی چشمانم برداشتم، دیدم باران سرخی از چشم‌های ورم کرده‌‌ام می‌ریزد. دستانم چنان‌ جامی از باران سرخ چشم‌هایم لبالب شده بودند. جام لبالب اشک‌هایم را سرکشیدم و تا آخرین قطره نوشیدم. اشک‌هایم مزۀ اندوه هزار ساله داشتند. 

پرتو نادری

اسد 1394 / کابل / شهرک قرغه

نگاهی به زنده‌گی زنده یاد قسیم اخگر : نوشته ء استادپرتو نادری

قسيم اخگر جايي در رابطه به پيدايي خود در اين جهان کبود مي گويد « همان سالي که در آخرين روزهايش اسماعيل بلخي و دوستانش را به جرم کودتا گرفتند. هر وقتي از تولد من ياد مي‌شد پدرم اين تقارن را بياد مي آورد، از او فهميدم که انقلاب چين هم در همان حول و حوش به پيروزي رسيده بود. شبي که بدنيا مي آمدم توفان و سرما بيداد مي کرد و درها را به هم مي کوبيد به همين قرينه نامم را توغل علي گذاشتند که چون نامأنوس و غير متعارف بود، جا نيافتاد.»

ادامه خواندن نگاهی به زنده‌گی زنده یاد قسیم اخگر : نوشته ء استادپرتو نادری

از حقوق قطعی زن : میرزاابوالپشم

از حقوق قطعی زن، چشم‌پوشیدن چرا

در حقیقت گردِ این موضوع پیچیدن چرا

دین مگر جز این ندارد منطق و حرف حساب

می‌زنید این ماجرا را روز و شب دامن چرا

ادامه خواندن از حقوق قطعی زن : میرزاابوالپشم

آمنه محمد خواستار همبستگی با زنان و دختران افغانستان شد : برگرفته از صفحه محترم رحمت الله روند

11:53 22.01.2023

معاون دبیرکل سازمان ملل متحد به احیای حقوق زنان افغانستان در زمینه تحصیل، کار و آزادی رفت و آمد امیدوار است.

به گزارش اسپوتنیک، آمنه محمد معاون دبیرکل سازمان ملل متحد پس از سفر به افغانستان بار دیگر خواستار همبستگی با زنان و دختران افغانستانی برای حفظ حقوق آنها در تحصیل و کار شد. محمد روز شنبه در توییتی نوشت: ” از هنگام ترک افغانستان، قویاً معتقدم که با نشان دادن همبستگی با زنان و دختران افغانستان، می‌توانیم حقوق آنها را برای تحصیل و کار احیا کنیم.”

ادامه خواندن آمنه محمد خواستار همبستگی با زنان و دختران افغانستان شد : برگرفته از صفحه محترم رحمت الله روند

با استاد در شناخت شهنامه فردوسی : استاد پرتو نادری

در این روزها کتابی خواندم زیر نام «در شناخت فردوسی و شاهنامه» از استاد محمد یونس طغیان ساکایی، استاد زبان و ادبیات پارسی دری در دانش‌گاه کابل. کتاب در کلیت خویش پژوهشی است در پیوند به شخصت و شگردهای شاعری فردوسی و جای‌گاه شاهنامه در ادبیات پارسی دری و ویژه‌گی های آن. همه بحث‌های کتاب در سه بخش دسته‌بندی شده است. 

• مقدمات،

• در شناخت فردوسی،

• شاهنامه چیست؟

افزون بر این نویسنده در پایان کتاب شرحی برخی از واژه‌ها و ترکیب‌ها را نیز افزوده است که می تواند چنان کلیدواژه‌هایی، فهم شعرهای آمده در متن را برای خواننده آسان سازد.

بخش مقدمات یا فصل نخست در حقیقت آستانه‌یی است برای رسیدن به بحث اصلی کتاب که به گونۀ فشرده، چشم اندازی دارد به اوضاع سیاسی – اجتماعی حوزۀ تمدنی خراسان بزرگ از پیدایی اسلام تا روزگار ابوالقاسم فردوسی.

ادامه خواندن با استاد در شناخت شهنامه فردوسی : استاد پرتو نادری

شعر عالی از امیر اخوان: ازصحفه سیلمان لمر

· کسی را می شناسی چهره ی شاداب بفروشد

به یک بیمار افسرده کمی اعصاب بفروشد

گلویَم سخت خشکیده، خریدار دوخط شعرم

کسی‌ را می شناسی شعر جایِ آب بفروشد

ادامه خواندن شعر عالی از امیر اخوان: ازصحفه سیلمان لمر

مکثی اقتصاد گرسنگی : نوشتهء عبدالناصر نورزاد

سیزدهمین بخشی از کتاب” نبرد برای عدالت- در نقد لیبرالیسم نو و بازار آزاد-

اقتصاد گرسنگی، پایه ای اصلی یک اقتصاد نیو لیبرال است که با اعمال آن، زمینه برای پولدار شدن بعضی ها و فقیر تر بقیه دیگر، مساعد می شود. در یک اقتصاد با پایه ای لیبرال نو و با آزادی های غیر اخلاقی اقتصاد و تجارت، زمینه برای فقر اکثریتی و رفاه اقلیت مفت خور  برابر می شود. لیبرالیسم نو در تلاش است تا دستمزدها را به اساس کالایی کردن نیروهای کار پایین نگهدارد بنابراین با تبلیغ و بهره برداری از انعطاف پذیری نیروی کار کوشش می کند تا حقوق و مزایای نیروهای کار را با گذشت هرروز تنزیل داده و قرارداد های کاری را یک جانبه، محض مفاد سرمایه داران و کارخانه داران، تنظیم نماید. در چنین حالتی چون سندیکاها و گروهای مدافع حقوق کارگری بنابر سیاست های لیبرال نو در جامعه وجود ندارد، توان مقاومت گروه های کاری و کارگری کاهش یافته و شرایط برای استثمار هرچه بیشتر طبقات توسط سرمایه داران مساعد می شود. با شرایط بد اقتصادی و وضع معیشیتی کارگران و آن هاییکه برای یافتن لقمه نانی، حاضر اند جام زهر بنوشند، زمینه برای استثمار انسان های بی گناه مساعد شده وسود بی شماری در جیب سرمایه داران و طبقه مرفه می ریزد.

ادامه خواندن مکثی اقتصاد گرسنگی : نوشتهء عبدالناصر نورزاد

داستان عاشقی سیاه‌موی‌ و جلالی‌ : Shadab Zhakfar

سیاه مویم، سیاه پوشیده امشب

سال ۱۳۴۱ خورشیدی بود که کریم شوقی، آوازخوان معروف رادیو کابل به جرم قتل برادرش به چهارده سال و دخترش جمیله به هفت سال زندان محکوم شد. کریم که به پای خود پیش پولیس رفته بود، می‌خواست اعدام شود و حتا چنین تقاضایی را هم از دادگاه کرده بود، اما داکتر نظر داده بود که او در حالت “جنون اضطراری” با برادرش دعوا کرده و از سوی دیگر قصد کشتن برادرش را نداشته و قتل به صورت تصادفی اتفاق افتاده است. از همان رو قاضی دادگاه به جای اعدام او را به حبس محکوم کرد. 

ادامه خواندن داستان عاشقی سیاه‌موی‌ و جلالی‌ : Shadab Zhakfar

نیست گوش شنوا… شعر از محترم میرزا ابوالپشم

نیست گوش شنوا، ناله و غوغا چه‌کنم

پیش هر بی‌خبری، هلهله بر پا چه‌کنم

درد من درد من اندوه من اندوه خودم

بی‌سبب با دگران هی‌هی و هی‌ها چه‌کنم

ادامه خواندن نیست گوش شنوا… شعر از محترم میرزا ابوالپشم

دخترم را تکه تکه کردند : انصارالله برهان

یک هفته به امتحان آزمایشی دخترم در کورس کاج مانده بود تمام هفته را درس خواند یک لحظه هم به چیزی دیگر فکر نمی میکرد همواره درس میخواند تا در امتحان ناکام نشود 

دخترم از طلفیت دختر لایق و زحمتکش بود تمام عمرش را صرف مطالعه و کتابخوانی کرد

ادامه خواندن دخترم را تکه تکه کردند : انصارالله برهان

درسوگ دانش آموزان کاج : میرزا ابوالپشم

خفته در عمق نگاهان تو صد درد، پدر!

کمرت خم شده در سوگ و رخ‌ات زرد، پدر!

زندگی قاب عزا شد، تو تماشاگرِ آن

چه کسی این همه را بر سرت آورد، پدر!

به امیدی که نهال‌ات ثمر و میوه دهد

دست‌هایت چه تلاشی که نمی‌کرد پدر!

چه دل‌آزرده تو اکنون به جهان می‌نگری

غم و اندوه زمان با تو چه‌ها کرد، پدر!

ادامه خواندن درسوگ دانش آموزان کاج : میرزا ابوالپشم

به کاجستان ز بس شمشاد بشکست : استاد پرتونادری

 · 

شکسته قامت شمشاد در باغ

همه سبزینه‌ها ناشاد در باغ

چه کس گسترده با دستان پاییز

گلیم ماتم  و فریاد در باغ

*

به کاجستان ز بس شمشاد بشکست

مرا اندر گلو فریاد بشکست

دلم قندیل  برج  زنده‌گی  بود

ادامه خواندن به کاجستان ز بس شمشاد بشکست : استاد پرتونادری

بمناسبت روز جهانی کودک : حنیف حریف

وضیعت اسفبارکودکان جنگزده وعذاب کشیده افغانستان درطی یک سال حاکمیت«امارت سیاه وتحجرگرای تالبی»

به این مناسبت قبل ازهمه به اسناد پذیرفته جهانی مراجعه وبخشی ازاصل های مندرج«کنوانسیون حقوق کودک»مصوب نومبر سال ۱۹۸۹سازمان ملل راکه کشور های عضو، متعهد به تطبیق آن نیز میباشند، شریک می سازم .

ادامه خواندن بمناسبت روز جهانی کودک : حنیف حریف

پدر : محمد اسحاق ثنا

به باغ زندگی ات بهترین ثمر پدر است

که او به فکر بهی بهر دختر و پسر است

برای اینکه جگر گوشه اش رسد به کمال

همیشه در تپش و سعی مستمر پدر است

ادامه خواندن پدر : محمد اسحاق ثنا

دزدان دوموکرات و دو پاسپورته : استاد پرتو نادری

 · 

شیر بی‌دم و سر و اشکم کی دید

این‌چنین شیری خدا خود نافرید

دزدان دموکرات دو پاسپورته و دزدان جهادهی خام‌ریش هزارچهره، مافیای مدنی، همه جا هیاهو و هوچی‌گری‌ دارند، های جهوریت، های ارزش‌های جمهوری. تا چنین هیاهو و هوچی‌گری‌ها را می‌شنوم، آن روایت تمثیلی مولانا یادم می‌آید. 

مولانا در دفتر نخست مثنوی روایتی دارد تمثلی از مرد قزوینی که نزد دلاک یا خال‌کوبی رفته بود تا بر شانۀ او تصویر شیری را خالکوبی کند. این روایت با زمینۀ طنزآلودی این گونه آغاز می‌شود.

سوی دلاکی بشد قزوینیی

که کبودم زن بکن شیرینیی

گفت چه صورت زنم ای پهلوان

گفت بر زن صورت شیر ژیان

طالعم شیر است نقش شیر زن

جهد کن رنگ کبودی سیر زن

ادامه خواندن دزدان دوموکرات و دو پاسپورته : استاد پرتو نادری

مناظرهِ کور و بینا : نذیر ظفر

از تصادف با روند روزگار

گشت نابینای با بینای یار

روزها با هم حکايت داشتند

از غم دنیا شکايت داشتند

گفت نابینا به بینا کاي رفیق

ای به درد و غصه‌هاي من شفیق

ادامه خواندن مناظرهِ کور و بینا : نذیر ظفر

چرا جنگ بر سرِ زبان؟ : استاد جاوید فرهاد

زبان، یک پدیده‌ی اجتماعی-فرهنگی است که در بخشِ اجتماعی، به‌حیثِ ابزاری برای رسانیدن پیام در نفسِ اجتماع به تناسب میزان گویش‌وران و نیازهای اجتماعی و مدنی مخاطبان عمل می‌کند، و در بخشِ فرهنگی به‌تولید اندیشه، رشد و به‌سازی خود می‌پردازد.

حالا جنگ بر سرِ زبان( که آن زبان بد است و آن زبان خوب) راهی را برای رشد و گسترش هیچ زبانی باز نمی‌کند.

روی سخنم به‌سوی آنانی است که با دریافت‌های شوونیستی و گرایش‌های سنتی و قبیله‌ای شان(چه در داخل افغانستان و چه در بیرون از آن) یک زبان را بهشتی و دیگری را جهنمی می‌پندارند و با ارایه سندهای ساختگی و دروغین، عُمری‌ست فریبِ پنداشت‌های واهی خود را خورده‌اند. هر زبانی در حوزه‌ی تولید اندیشه و تولید فرآورده‌های فرهنگیِ بیش‌تر؛ اما بهتر، و با توجه به نیازهای جامعه‌ی مدنی و سطحِ نیازِ گویش‌وران آن به‌آن زبان، در محراق ارزیابی و ارزش‌یابی قرار می‌گیرد.

تعصب در برابر زبانِ دیگر یا زبان‌های دیگر،  گونه‌ای از “جهلِ مرکب” است که به تعیبر شاعر: آدم تا ” ابدالدهر” در آتش آن می‌سوزد و از دام این تعصب هم به‌زودی رهایی نمی‌یابد.

ادامه خواندن چرا جنگ بر سرِ زبان؟ : استاد جاوید فرهاد

باکلاس چیست؟ وباکلاس کیست؟ : عادله ادیم

زندگی ما در عصر حاضر با شبکه‌های اجتماعی گره خورده است چنانچه شبکه های اجتماعی جزء مهمی از زنده گی هر فرد شده است، روزانه هر شخص ساعات متمادی را در این شبکه ها به جستجوی مطالب و سرگرمی های دلخواه شان می پردازند.

من هم با وجود مصروفیت های زیادم، دور از این دنیای مجازی نیستم و گاه و بیگاه در این دنیای رنگین مجازی سرگردان هستم. گاهی سری به سر زمین محبوب جوانان، شبکه چینایی تیک ‌تاک «TiKTok می زنم نه به خاطر سر گرمی خودم، بلکه می خواهم از زندگی جوانان وطنم آگاه شوم.

باید یاد آور شد که شبکه های اجتماعی جنبه‌های مثبت و منفی خود را دارد، خوب یا بد بودن این دستاورد تکنولوژی به نحوهٔ استفاده‌ٔ کاربران آن بستگی دارد. با تاسف یک تعداد از جوانان ما در این بازار پر رنگ تیک تاک «TikTok به بیراهه روان هستند و بجای استفادهٔ مثبت، از جنبه های منفی این شبکه بیشتر متأثر می گردند.

ادامه خواندن باکلاس چیست؟ وباکلاس کیست؟ : عادله ادیم

سوانح مختصر محمد ابراهیم صفا : داکتر ناصر اوریا

محمد ابراهیم صفا شاعر، نویسنده، محقق٬‌ مترجم و مرد آزاداندیش افغان در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در محله باغبان کوچهٔ شهر کابل چشم به جهان گشود.

پدر محمد ابراهیم صفا، ناظر صفر محمد خان پسر محمد یوسف فرزند محمد اعظم خان یوسفزایی از جمله شخصیت های متنفذ و مبارزین ضد استعمار انگلیس در منطقه گلگیت چترال بود. با ورود پای منحوس استعمار انگلیس به شبه قارهٔ هند قلعه و اموال محمد اعظم خان توسط ایادی استعمار به آتش کشیده شد. خوشبختانه ناظر صفر محمد (پدر ابراهیم صفا) که بدست آنها اسیر بود توسط یک تاجری که دوست خانوادگی شان بود آزاد و به کابل آورده شد که در محلهٔ باغبان کوچهٔ شهر کابل سکنی گزید.

ادامه خواندن سوانح مختصر محمد ابراهیم صفا : داکتر ناصر اوریا