مردم با حضور پرشکوۀ شان در انتخابات به تروریزم نه گفتند: مـهـرالـدیـن مـشـید

     مردم افغانستان با رفتن به پای صندوق های رای و با جضور میلیونی و شکوهمند شان در مراکز رای دهی بزرگ ترین حماسۀ ملی را آفریدند و ثابت کردند که بر رغم تهدید های دشمنان سوگند خوردۀ مردم افغانستان، هرگزبه عقب بر نمی گردند و تا پای جان برای تحقق دموکراسی، آزادی و عدالت می رزمند و تصمیم دارند تا چراغ آگاهی را روشنتر و نور امید برای زنده گی سعادتمند و سربلند را در دل های مردم هرچه تابنده تر بوزند. شرکت مردم درانتخابات هفدهمین مجلس نماینده گان افغانستان چنان چشمگیر بود که از سوی سازمان ملل، نمایندۀ ملکی ناتو و کشور های جهان مورد استقبال گرم قرار گرفت و از آن به عنوان استقبال میلیونی مردم یادآوری کردند. حضورگستردۀ مردم در انتخابات پارلمانی و و بویژه مشارکت گستردۀ زنان در این روند با واکنش‌های مثبت کشورها و سازمان‌های پشتیبان افغانستان رو به رو شده است؛ اما با تاسف که کمیسیون انتخابات به هر دلایلی که بود با کم کاری های بیش از افزون و ضعف مدیریتی حماسۀ شکوهمند و جنب و جوش ملی مردم افغانستان را بیرحمانه به بازی گرفت.
ادامه خواندن مردم با حضور پرشکوۀ شان در انتخابات به تروریزم نه گفتند: مـهـرالـدیـن مـشـید

میترا ارشادی عاصی کیست؟ مصاحبه کننده : مـریـم جـدیـر

  شناخت من با میترا ارشادی عاصی برمیگردد به سالهای خیلی دور، آنگاهی که پدران و مادران ما دوستان همدل و همصدا بودند. به آن زمانهای که دوستی ها با صفاتر و سفره عاطفه ها رنگین تر بود. میترا دختری سرشار از استعداد و شاگرد ممتاز لیسه عالی ملالی بود و ما که در صنوف پائینتر درس میخواندیم ، همیشه به دید تحسین و بلند به او و همقطاران اش مینگریستیم.
بعد همه در روزمرگی و حوادث ناخواسته زندگی سرگردان شدیم، تا آنکه نوید خوش ازدواج میترا را با عاصی بزرگ شنیدم . اما دیری نگذشت که خبر تلخ رفتن عاصی رسید . شاید قرار زندگی همین بود که باردگر با هم روبرو شویم هر چند این دیدار با اشک و درد همراه بود.
جریان زندگی باز هم ما هر دو را در یک مسیر قرار داد و در غربت سر از یک سرزمین بلند کردیم.
در گفتگویی به سراغ او رفتم برای شناخت بیشتر این بانوی توانمند و موفق . با ما همراه باشید.

از روند زندگی تان بگویید، میترا کیست؟

اولین فرزند خانواده ام هستم که در یک تابستان داغ و آفتابی در شهر کابل چشم به دنیا گشودم واز تولد تا مهاجرت در شهر دوست داشتنی ام کابل بسر بردم. ادامه خواندن میترا ارشادی عاصی کیست؟ مصاحبه کننده : مـریـم جـدیـر

“روز معلم” روز فرشته یی که واژهها از بیانش قاصر است : مـهرالـدیـن مشید

   امروز روز معلم گرامی ترین موجود آفریدهء خداوند در زمین است و نمی دانم که با نوشتن کدام واژه ها این روز را مبارکباد بگویم تا در پای آن روح معلمی شاد شود که با شکم گرسنه و دل نالان که با ده ها دشواری ها دست و پنجه نرم می کند و اما از پرورش فرزندان این سرزمین لحظه یی هم فروگذار نمی کند؛ اندکی تلطیف شود و شاید هم این ممکن نباشد.

زیرا که رنج معلم بزرگ تر از آن است که واژه ها به داد اش برسد. شاید اینکه خدا گفته وارث زمین بنده گان صالح و مستضعف است، روی سخنش با معلم باشد. اما اگر هزار بار بگویم که ” در کتاب دل نویسم بامدادروز تو تبریک باد” کمتر از آن باشد که بتوان حق معلم گرامی و ارجمند این فرشته خوی استثنایی و انسان ساز را ادا کرد. این معلم بود که ما را انسان ساخت و نخستین درس آدمگری را برای ما آموختمعلم یعنی رهبر و رهنما و اموزگار انسان در هر عصری برای هر نسلی است  و تنها معلم است که درس انسانیت را برای انسان می آموزد و با دمیدن نور اگاهی غبار جهل و زنگار نادانی را از درون دل ها می روبد و مغز های پوپنک زده را با برش های آگاهی پاک و شفاف می نماید. آری ای معلم گرامی تو ابر مرد نبرد مبارره با جهل هستی و قهرمان راستین معرکه های رویارویی نور با ظلمت و تو هستی که طلسم ناآگاهی را می شکنی و قفل های فولادین جهل را با کلید اگاهی می گشایی. آری معلم عزیز و نهایت ارجمند تو طور معرفت هستی که در وادی های تفتیده و خشکیده جهل و خرافات رسم و راه به پیش رفتن را برای انسان می اموزی و غواص چیره دستی هستی که هنر خوب شنا کردن را برای دانش آموزت می اموزی و نور آگاهی را در چهار دیوار های تاریک ذهن او می افشانی . ادامه خواندن “روز معلم” روز فرشته یی که واژهها از بیانش قاصر است : مـهرالـدیـن مشید

ماریا بشیر: «زنان در پارلمانِ هفت ساله دست‌آورد خاصی ندارند»

 پس از گذشته شانزده سال زندگی، زنان فراز و فرودهای را تجربه کردند و این فراز و فرود حاصل یک تحول ناگهانی بود، تحولی که هرچند میتوانست زمینه زندگی را برای همه به خصوص زنان بهتر از آن چه که است بسازد. هرچند زمینههایی برای حضور زنان در بدنه حکومت و دیگر نهادها فراهم شد اما از سوی دیگر برخی فرصتها گرفته شد و برخی فرصتهایی هم بود که زنان نتوانستند استفاده کنند.

حالا با این هم کسانی که در این چند سال در حکومت کار کردهاند تجربههای به دست آوردهاند که میتوانند در زمینههای متفاوت زندگی زنان موثر واقع شود.

ماریا بشیر از نامهایی نیست که شناخته شده نباشد. او در عرصه حقوق و قضا چندین سال با دشواریها، چالشها و تهدیدهای زیادی سر کرد و اما هم چنان استوار ماند. در مورد کار کرد زنان در پارلمان کشور با این فعال حقوق زنان گفتگویی انجام دادم خواننده باشید. ادامه خواندن ماریا بشیر: «زنان در پارلمانِ هفت ساله دست‌آورد خاصی ندارند»

زندگی در اجتماع مستلزم حضور همه افراد جامعه است: سیـد عـادل سـادات

  زندگی در اجتماع مستلزم حضور همه افراد جامعه است، زنان، مردان، کودکان و بزرگ سالان – در تشکیل جامعه سهم برابر دارند با مسؤولیت‌های متفاوت، اما در جامعه مرد سالار افغانی حضور نیمه از پیکر جامعه کاملاً از میان برداشته شده از قریه و قصبات گرفته الی شهرها این امر نهادینه شده و جامعه مرد سالار با تمام فراز و نشیب‌ها در جغرافیایی حکم روایی می‌کند، در ساعاتی از شبانه روز شهرها عملاً به شهر مردانه مبدل می‌گردد و گشت و گذار زنان در بسیاری از بخش‌های جامعه بنا بر قوانین نانوشته ممنوع می‌شود اما تا اکنون کسی توجه نکرده چرا در طول چندین دهه جنگ تعداد از فامیل‌ها جوانان خویش را از دست داده‌اند و این امر ادامه دارد. ادامه خواندن زندگی در اجتماع مستلزم حضور همه افراد جامعه است: سیـد عـادل سـادات

پیام خشمگین – از شاعر معاصر مـحترم مـختار دریـا

مختار دریا


در وطن جز خون و اتش دیده ی خونبار نیست
جز خروش هر یتیمی بر سر بازار نیست
نوجوانان وطن در خون خود غلتیده اند
این جنایتها بجز زان فرقه ی غدار نیست
سر جدا ازپیکر و دور ازبدن هر دست و پا
دیدن این جوی خون در جاده ها دشوار نیست ؟

ادامه خواندن پیام خشمگین – از شاعر معاصر مـحترم مـختار دریـا

ای جهان بدان که هزاران ساله ام : داکتر دنیا غبار

 

« ای جهان بدان که هزاران ساله ام

در سر راه ابریشم و مرکز علم و هنر 

هدف شرق و غرب ، شمال و جنوب، 

محبوس هر ابلیس و هردلقکم

تانک ها و مادر بامب های شان

ادامه خواندن ای جهان بدان که هزاران ساله ام : داکتر دنیا غبار

آیا هیچ از بربادی و تباهی درس عبرت نمیگیریم؟ یک بار بخوانید تا از عمق واقعیت ها آگاه شوید!

 

   ما مردم افغانستانبه استثنای انسانها با شرف و نجیب  وفداکارپشت موبایل و کامپیوترها پنهان شده و اکثر در شبکه های اجتماعی همدیگر را با شور و شوق تمام با  جملات  فوق مخاطب قرار میدهیم، و کوشش می کنم بار ملامت روزگار تیرهء افغانستان را به گردن همدیگر بیاندازیم.  این در حالی است که از ده ها پشت دعوای مسلمانی داریم!  آیا دین محمد امین و ابراهیمِ خلیل همین بود؟                          آیا به راستی ما انسان هستیم، یا فقط به شکل آدم زاده شده ایم؟                                              آیا هیچ از بربادی و تباهی درس عبرت نمیگیریم؟                                                        برعکس، بر خون همدیگر تشنه تر میشویم؟                                                                        چشم بینای که خداوند برما داده، کجا شده؟

آیا پشتون های پابرهنه ننگرهار وهلمند وکه از دست همین تروریست های وحشی ازاین کوه به آن کوه واز این قریه به آن قریه فراری هستند را نمیبینیم؟ پس چرا فقط چهارطالب و تروریستِ مزدور که پشتو حرف میزنند را میبینیم؟ ادامه خواندن آیا هیچ از بربادی و تباهی درس عبرت نمیگیریم؟ یک بار بخوانید تا از عمق واقعیت ها آگاه شوید!

« من خودم چادری را دور انداختم» : در خصوص ماگه رحمانی دوستان نظریات مختلف دارند. مصاحبهَ را که لیلا ریشتیا عنایت سراج با ماگه رحمانی انجام داده است٬ جهت معرفی وی منتشر کردیم.

                      سپتامبر ۲۰۱۷ · 

« ماگه رحمانی: من خودم چادری را دور انداختم »
لیلی رشتیا عنایت سراج :
خانم ماگه رحمانی ، شما در دو ساحه پیشقدم بوده اید ، كه هر دو اهمیت به سزا داشته و در حافظهٔ اجتماعی و ادبی كشور ما درج شده اند. اجازه بفرمایید پرسش نخست را نیز در همین رابطه مطرح سازم . آیا كوشش شما برای روشن ساختن نقش زن افغان در فرهنگ ما با كوشش برای دفاع از حقوق آنان ، از یك مفكورهٔ واحد ، یعنیهویت زن افغانمنشأ گرفته بود و یا میتوان آنها را دو مفكورهٔ جدا پنداشت كه تصادفاً در یك مقطع زمانی با هم تقاطع كردند؟
كدامیك از این دو مفكوره اولتر هستی گرفت؟ 
آیا مفكورهٔ تان بـیشتر جنبهٔ شخصی داشت و مثلاً مبارزات یك تـنهٔ تان بازتاب یك مجادلهٔ درونی بود ؟ آیا در این میان میشود خط فاصلی میان انگیزهٔ درونی و برونی كشید؟ آیا این مبارزهٔ تان همیشه در همان شكل و حد اولیه ماند و یا مثلاً در یك مقطع در خارج از كشور شكل وسیعتری به خود گرفت ؟
در زمینهٔ آنچه كه گفته آمد ، آیا منزل تاندر افـــغــانـــستــان و یــا هـــم در خــــارجشكل یك سالون ادبی و سیاسی را به خود گرفته بود ؟ در این رابطه بـیشتر به سالون ادبی مادام دی ستایل Madame de Sael نویسندهٔ فرانسوی كه در Coppet ( سویس ) فرهنگیان وقت (قرن نزده) آنجا دور هم جمع میشدند ، فكر میكنم . اگر چنین بوده باشد، آیا در آنوقت مخصوصاً در خارج از كشور ، به حیث اولین خانم مـــبـــارز افــغان در گردهم آیی های تان موضوع حقوق زن افغان مطرح میشد؟
ادامه خواندن « من خودم چادری را دور انداختم» : در خصوص ماگه رحمانی دوستان نظریات مختلف دارند. مصاحبهَ را که لیلا ریشتیا عنایت سراج با ماگه رحمانی انجام داده است٬ جهت معرفی وی منتشر کردیم.

درین زمانه دل ازجور خار می لرزد : شعر از رسول پویان

 

درین زمانه دل ازجور خار می لرزد

ز چـیـغ و ولــولـۀ لاله زار می لـرزد

ز قتل و غارت گل هـای باغ انـسانی

ز درد و زخم سکوت هـزارمی لرزد

ز انهـدام طـبـیـعت ز غـارت هـسـتی

به دست قـدرت سرمایه دار می لرزد

بجای سبزه وگل رابش پلاستیک است

ادامه خواندن درین زمانه دل ازجور خار می لرزد : شعر از رسول پویان

سپي او زنداني مېرمن (لنډه کیسه) لیکوال : اکبر کرګر  

  • پوليس درنه وسپنيزه څوکۍ له بلې خوا راکش کړه. له مېرمنې نه چې تڼۍ يې خلاصې وې او مخ يې هم شوکي پوکي و، د کښېناستو غوښتنه وکړه. هغه غلې په څوکۍ کښېناسته. قانوني وکيل او يا استازي هم چې په څنگ څوکۍ کې ناست و، خپله دوسيه او پاڼې پرانيستلې، د نوم او شهرت پوښتنه يې وکړه او په ليکلو يې هم پيل وکړ.

پوليس له زنداني مېرمنې وغوښتل: ښه ته دې کيسه پيل کړه. موږ له ټولو خواوو نه رپوټونه لرو. ټول مالومات مو راټول کړي دي. وبه گورو، چې ستا خبرې زموږ د راټولو شويو مالوماتو سره څومره سر خوري.

مېرمنې خبرې پيل کړې؛ خو په قهر مالوميده. ستونى يې هم بند بند کېده. داسې يې ښووله، چې هغه بېگناه راوستل شوې او ورسره تېرى يا توپيري چلند شوی. مېرمنې په خبرو پيل وکړ. ستونى يې صاف کړ: پرون سهار له کوره راووتلم. ادامه خواندن سپي او زنداني مېرمن (لنډه کیسه) لیکوال : اکبر کرګر  

زنده گینامهٔ بی بی مفتوحه ایماق شاعر مردمی شهر اندخوی : امان معاشر

        این پورتریت  مفتوحه خانم – توسط داکتر شهرانی نقاشی شده است

     مفتوحه بنت نورعلی – در سال ۱۹۰۳ میلادی ، در قصبهٔ بیگیاوول  شهر قازان پایتخت جمهوری تاتارستان چشم به جهان گشود.   در زمان تسلط شوروی سابق ، مفتوحه با فامیل خود از زادگاهش به جمهوری اوزبیکستان نقل مکان نموده ،  سپس طور مهاجر ، وارد افغانستان می شود و در اولسوالی اندخوی ولایت اندخوی مسکن گزین می گردد.

     بعد از سپری شدن چند سالی ، مفتوحه با شاهیمردانقل  کلانتر ، باشندهٔ قصبهٔ ایماقخانهٔ آن اولسوالی ازدواج می نماید. مفتوحه  ایماق   چهار  پسر  بنامهای محمد انور ، محمد هاشم ، فیض الله و محمد الله داشت . پسران اولی و دومی وی ، در سنین ۵-۴ سالگی با مریضی چیچک یکی پی دیگری پدرود حیات گفتند.   

نمایی از مقبرهٔ بی بی  مفتوحه ، در شهدای صالحین کابل

  کلانتر  شاهیمردانقل  ایماق ، در  سال  ۱۳۲۸ خورشیدی  پسرش فیض الله  را  شامل  مکتب ابتدایی قورغان اندخوی نموده ، همان  سال ، بنابر  مریضی  ملاریا  در سن ۴۷ سالگی از جهان چشم پوشید و مفتوحه  با  دو  پسر  یتیم  و  صغیرش  ماند . عبدالعزیز  بای  و  حیدر قل  قریه  دار ، برادران   مرحوم شاهیمردانقل ، مفتوحه را مجبور می ساختند تا شوهر کند ؛ ولی  او  این پیشنهاد  ایورانش را نپذیرفته ، اظهار داشت : تا دم مرگ با دو پسرش زنده گی کرده، روی شوهر را هرگز نخواهد دید . این خانم حقیقتاً به قول و قرارش وفا کرده ، از کوچه ٔ شوهر نگذشت. همچنان ایوران مفتوحه تآکید می کردند تا  پسرش فیض الله را نیز از مکتب اخراج نموده ، به کاری گمارد تا برایش  لقمه نانی را فراهم سازد ؛ ولی او این پیشنهاد  را  همچنان  رد  کرده ، فرزندش  را  از  مکتب اخراج  نساخت ؛ بلکه همه شرایط زنده گی  را جهت تحصیل جگرگوشه اش مهیا ساخت. ادامه خواندن زنده گینامهٔ بی بی مفتوحه ایماق شاعر مردمی شهر اندخوی : امان معاشر

زنده گینامهٔ انابت ایماق ژورنالست سابقه دار کشور : امان معاشر

 بی بی حاجی بانو انابت  ایماق  اکبری   فرزند  الحاج احمد علی خان اکبری ، به  تاریخ ۲۱ مارچ سال ۱۹۵۸ میلادی  ، در شهر کابل چشم به جهان گشوده ، در هفت سالگی شامل لیسهٔ  عایشهٔ  درانی  کابل  گردید  .  وی  در  دوران  مکتب  به  مطالعهٔ  مجلات و روز نامه های  چاپ  افغانستان  و ایران ، علاقهٔ سرشاری  داشت.  

     در سال ۱۳۵۵ خورشیدی زمانیکه  شاگرد صنف ۱۰ لیسه  بود ، با داکتر فیض الله ایماق  مدیر عمومی پروگرامهای محلی رادیو افغانستان ازدواج   نموده ، به  لیسهٔ  « میرمنوتولنه »  تبدیل گردید و در سال ۱۳۵۷ ازین  لیسه فراغت حاصل کرده ، همکاری خویش  را به مثابهٔ گرداننده ی   پروگرام اوزبیکی آغازید. ادامه خواندن زنده گینامهٔ انابت ایماق ژورنالست سابقه دار کشور : امان معاشر

من افغانم : شعر از لینا روزبه حیدری

من نه  تاجیکم نه پشتون ٬ نی هزاره و نه رترکم

نی  ز ازوبیک ٬ نه  بلوچم نی زایماق  سترکم

من به  مذهب  نی  زسنی ٬ نی زشیعه ٬ نه زسیکم

نو دو رنگم ٬ نی دروغم ٬ نی  فسادم٬ نی  شریکم

نی  زشمالی  ٬ نی جنوبی ٬ نی زعربم ٬ نه زشرقم

نی زکوی فتنه پیشان٬ نی  پی تشویق  فرقم

ادامه خواندن من افغانم : شعر از لینا روزبه حیدری

زنده گینامه ٔ داکتر حسن بانو غضنفر : امان معاشر

   من حسن بانو غضنفر فرزند الحاج عبدالغفار خان غضنفر در سال ۱۳۳۶ ۱۹۵۷ در ولسوالی آقچه ولايت جوزجان در یک خانوادهٔ علم پرور و با رسوخ متولد  شده، دورهٔ طفولیت را غالباً تحت حمایت و راهنمایی پدر بزرگوارم که مرد با تجربه و با تدبیر بود؛  گذراندماین دوره رامی توانم به عنوان به یاد ماندنی ترین و شیرین ترین دورهٔ حیاتم بنامم .  درست  به یاد دارم شب ها، در منزل ما، بزم  خودمانی کتاب خوانی برپا می شد، مادر كلان، پدر كلان و  والدين عزيزم کتاب های چون کلیات حضرت ابوالمعانی بیدل ، دیوان حافظ ، تحفه المعراج و منطق الطیر را به آواز بلند می خواندند و من با علاقهٔ  خاص و فراوان به پای این بزم می نشستم.

  تاثیر  از ماحول آن چنان  در شکل گیری شخصیت من غالب بوده است که ، درست به یاد دارم در سنین  بازی کودکانه بین سنین ۴ ۵ ، توان سرودن ترانه گونه ها را داشتم، وقتی دختران هم سن و سالم یک ترانهٔ فولکلوریک را می سرودند، من فی البدیحه ، بعد از ختم ترانه، با همان وزن و قافیه، آنرا ادامه می دادم و به یاد دارم که اکثر این ترانه را در جریان (گاز بازی می افزودم چون حرکت متناوب تناب نا خواسته مرا برای پیوند دادن کلمات کمک می کرد .  در آستانهٔ  شموليت به  مكتب كتاب صنف اول مكتب را خوانده می توانستمبعد ها با مطالعه مجلات اطفال سواد ابتدايی ام تقويه شد. ادامه خواندن زنده گینامه ٔ داکتر حسن بانو غضنفر : امان معاشر

هشتم مارچ به زنان با شهامت و مقاوم افغانستان مبارکباد کاش هر روز بدین بهانه در زنده گی زنان افغانستان تحول مثبت رونما شود: مـهـرالـدیـن مـشـید

   هشتم مارچ برابر به روز همبستگی زنان جهان، را برای تمامی زنان دردمند و مظلوم افغانستان تبریک و تهنیت می گویم البته تبریک به زنان باشهامت و مقاوم و شجاع افعانستان که رنج واقعی زن بودن را پایمردانه و باوقار به  سر و دوش متحمل شده اند که با همه دشواری ها و مصیبت های بزرگ و پایان ناپذیر شجاعانه و با شهامت چون دژی استوار در برابر توفان های زنده گی و ناملایمات آن ایستاده اند و چرخۀ گرانسنگ حیات را با شانه های استوار و عاطفۀ گرم و صمیمانۀ مادرانه به پیش می رانند. تبریک و شادباش برای آن مادران ، خواهران ، دختران و تمامی زنان دردمندی که قامت های کشیده و استوار شان در برابر خشونت های دردناک هرگز خم نمی شود و از شور و شعف انسانی شان برای شور آفرینی ها برای شگفتن گل های تازۀ زنده گی برای رهایی و رستگاری بشریت هرگز چیزی کاسته نمی شود. بدین وسیله صمیمانه ترین تمنیات و تبریکات خویش را نه تنها برای نزدیکان، دوستان مانند شما از عمق دل تقدیم میکنم ؛ بل برای آن خانم واخانی و برای آن زن شندندی و برای آن خانم کنری، بادغیسی، نورستان وخوستی و … از عمق احساس و با گسترده گی موجی از عاطفه های سرشار نیز تقدیم می کنم که در دورترین زوایای تاریک این سرزمین محروم از ابتدایی ترین نعمات زنده گی به سرمی برند و با جهانی ادامه خواندن هشتم مارچ به زنان با شهامت و مقاوم افغانستان مبارکباد کاش هر روز بدین بهانه در زنده گی زنان افغانستان تحول مثبت رونما شود: مـهـرالـدیـن مـشـید

بمناسبت هشتم مارچ روز جهانی زن٬ توجه دوستان را بر کتاب ارزشمند «سرنوشت خانواده ها در جوامع غربی» اثر میر عنایت الله سادات معطوف میدارم: ماریا دارو

    کتابهای  بسیار در باره  مسایل  اجتماعی  و فرهنگی  و اقتصادی از قلم نویسندگان به  چاپ رسیده  و مطالعه نموده  ام  ُبدیهی است  با مطالعه  هر کتاب یک کمبود در بعضی  بخشهای اجتماعی  و اقتصادی و فرهنگی در ذهن خواننده  خطور مینماید اما جناب  محترم  سادات  در این  زمینه  آنقدر بدقت  تحقیق و پژوهش نموده  اند که  هیچگونه  خلا درمسایل  مربوط  به  خانواده  تاثیرات اجتماع ُ فرهنگ ُ اقتصاد و اقتصاد سیاسی برخانواده در اثر شان بنظر نمی رسد .

محترم  سادات  دو قاره  امریکا و اروپا رااز مبدای  زندگی  انسان  در کره  خاکی  و از مبتدی  ترین اقتصاد اولیه  خانواده تا رشد اقتصاد امروز  قدم بقدم با رشد و نموی فکری  انسانها و انعکاس  سوء آن در رشته  تحریر  درآورده  است .  
این  اثر گران بها در یکصد و سی وسه  صحفه  و چهارده  عنوان  درشت و درخشنده  که  خواننده  را به  عمق  مطالعه  دعوت  مینماید  ُ مرتب  شده  است. بگونه  مثال  نکات  عمیده  این  آن را خیلی  فشرده  بشما  بازگو میدارم .


کانون خانوده یکی از استوار ترین و دیرینه ترین واحد اجتماعی می باشد که تداوم فرهنگ واقتصاد با رشد فکری  ایشان تسلسل داشته است . به گواهی تاریخ  درشرق  نخستین گهواره تمدن و فرهنگ آغاز گردید و تاسیس خانواده از  منزلت  وارج فراوانی برخوردار بوده  است. ادیان سماوی، پیامبران ، نظریه پردازان و مصلحین اجتماعی  واحد خانواده را اساس  زندگانی  جمعی قلمداد نمودند .
درباره انواع خانواده سخن بسیار تذکر رفته است و سیر تحول آن در پویه تاریخ یکی از مباحث دلچسپ جامعه شناسی می باشد. کانون خانواده کماکان در خاورزمین از مقام و اعتبار فراوانی برخوردار است  ولی در سر زمین غرب در برخورد با مظاهر دنیای مدرن از جمله تقسیم کار،  فردگرایی  و آزادی های مدنی و استقلال اقتصادی جنس زن، واحد خانواده دستخوش دگرگونی هایی شد که از دید ما شرقی ها زیان پذیر می باشد. ادامه خواندن بمناسبت هشتم مارچ روز جهانی زن٬ توجه دوستان را بر کتاب ارزشمند «سرنوشت خانواده ها در جوامع غربی» اثر میر عنایت الله سادات معطوف میدارم: ماریا دارو

کبرا حبيب مظهري، د ښځو د نهضت له مخکښانو څخه: سهیلا حسرت نظیمی

ډاکټره کبرا حبيب مظهري شاعره، ليکواله او کره کتونکې ده.
کبرا مظهري د مرحوم سید مظهرالحق حسیني لور ده د نسب سلسله یې سید علي ترمذي ته رسېږي چې د نوموتي افغان علمي شخصیت او سیاستوال سید جمال الدین افغان نسبي رشته هم له همدې کورنۍ پورې اړه لري.
د ډاکتر کبرا مظهري مور او پلار دواړه لوستي خلک وه له همدې امله نوموړې درس او تعلیم ته زیاته تشویق او وهڅول شوه
اغلې کبرا په ۱۳۵۰ کال د الائي له لېسې فارغه شوې او د دارالمعلمين له زده کړو وروسته يې لوړې زده کړې په هندوستان کې کړي دي.
لا اتلس کلنه نه وه چې د ننگرهار د خلکو د اعتماد وړ شوه او په ۱۳۴۴ زيږديز کال يې د دوی په غوښتنه ځان شورا ته کانديد کړ. خو د عمر د کموالي له امله، سره له دې چې د بري رايې يې ترلاسه کړې هم وې، شورا ته و نه منل شوه.
ادامه خواندن کبرا حبيب مظهري، د ښځو د نهضت له مخکښانو څخه: سهیلا حسرت نظیمی

دیدگاه زن افغان از هشتم مارچ روز بین المللی زن. داکتـر خاتـول فـروتـن

 تا جائیکه تاریخ گواهی میدهد زنان در سرزمین ما از سالیان متمادی دوشادوش مردان در عرصه های مختلف سهم داشتند و حتی بعضی شان نقش آفرینی نموده اند. مردان که اکثرآ در امور دفاع از قبیله، خاک و خانواده مصروف بودند زنان هم در خانه داری،مادری، تربیه فرزندان، سرودن اشعار و آواز خوانی، مهمان نوازی و سائیر رسوم و عنعنات آن زمان مصروف بودند. اگر دشمنی بین قبیله ها رُخ میداد، زن بود که این دو قوم را با دادن قربانی پیوند میداد. عده ی دیگری که کوچی ها بودند زنان آگاه تر از مردان داشتند چون تولید مواد و فروش و یا دادو ستدد آن بدوش زنان بود.         مرد افغان همیشه پیشاپیش قدم می گذاشت و زنان و فرزندان شان به عقب مردان راه می رفتند. تصور میگردید که گویا حق زن پایمال شده اما این چنین نبود. مرد میخواست که اگر حیوانی درنده ویا گودالی و هر نوع خطری که سر راه شان بیاید خود را در معرض خطر قرار دهد و زن و فرزندش را حفظ نماید.این خود بیانگر تقسیم وظایف بین انسان ها بود که مردان خود را فدای زنان و اطفال می نمودند. ادامه خواندن دیدگاه زن افغان از هشتم مارچ روز بین المللی زن. داکتـر خاتـول فـروتـن

تـــقــدیــم به تــمام زنــان مــظــلــوم افــغــانـــســتان و جــهــان – تــاریـــخ مــبــارزات تــان جـــاویـــد و ســعــادت تـــان هــمـــیشـــگی بـــاد: ماریا دارو

زن، گلیست از بـهار آفریـنـش٬ که الفبای زندگی راازسـرچـشمه نگاهی پر محبـت او آمـوخـتـم. روز همبستـگـی تان مبارک باد.

زنان ، بحیث مادر٬ همسر ٬ خواهر و دختر روشن ترین افق پیروزی و پرشکوه ترین اوج موفقیت اجتماع انسانیست . زنان بمثابه نمادی از انس ، محبت و ظرافت ٬ سراپای وجودش جز شور وعاطفه ملکوتی نیست. زنان معماران واقعی جامعه اند٬ هر خانه، هر قلب، هر احساس، هر لحظه از شادی و   سعادت  بدون زنان نامکمل است،  فقط شما زنان  میتوانید آنها را تکمیل نمائید.

شما زنان که  اساس گذار هستی و ادامه  دهنده نسل بشر میباشید ٬ همدوش با مردان برای حصول  حق مشترک تان درقانون گذاری اجتماعی ٬ سیاسی  واقتصادی علم مبارزه را در کف گرفته و مکمل  ابعاد مهم اجتماع  بشری و رفع تبعیض جنسی  ٬ ادامه دهنده  راه مبارزات  قهرمانان  هشت مارچ  نیز باشید.  اعمار یک جامعهء  عاری از حق تلفی  و تبعیض  جنسی « زن و مرد» رااساس گذارید ٬ زیرا مونث و مذکر در خلقت دوبال  یک پرنده  اند و سهم  مساوی  دراجتماع  بشری دارند .

زنان  و مردان  نیک و مبارز در زندگی شخصی٬  اجتماعی  ٬ فرهنگی  ٬ اقتصادی وسیاسی  مکمل  و متمم  همدیگر  میباشند.  هرگاه  ما در تکمیل  این وجیبه  مقدس  توجه  عمیق  داشته باشیم  روحیه  توافق و هم نظری در وحدت  خانه وخانواده٬ اجتماع  و  کشور عزیز  خویش  و بالاخره  توافق  مثبت  در جهان بشریت  گام مفید برداشته ایم.  پیروزباشید.    بــــاحــــرمــــتمــاریــا دارو

 

 

 

 

 

 

قصه تاریخ این خاک کهن یادت نره : محمد یوسف کهزاد

گوش کن ای جان من تا این سخن یادت نره

قصه تاریخ این خاک کهن یادت نره

داستان راد مردان وطن یادت نره

درکنار بسترت گپ های من یادت نره

گرچه انسانی ولی ادم شدن یادت نره

قیمتی از هر طرف دیده درایی می کند

دالر وکلدار هم قدرت نمائی می کند

با غریبان زندگی هم بی وفائی می کند

هر کجا پا میگذاری زن گدائی می کند

کودک لب تشنه ان بیوه زن یادت نره

روز وشب دیدم که طفلان درفغان افتاده بود

ازخیال نازک شان رنگ نان افتاده بود

گویا سنگ ستم از اسمان افتاده بود

طایر بی بال وپر از آشیان افتاده بود

داستان نا تمام فقر زن یادت نره

ای وطن تو زاد گاهی مردم داناستی

یکدمی بر خود نظر کن از همه بالا ستی

زادگاهی جامی وخوشحال و مولاناستی

از سنائی وعطار وبوعلی سیناستی

این زمان آوارگان بی وطن یادت نره

ادامه خواندن قصه تاریخ این خاک کهن یادت نره : محمد یوسف کهزاد

شفیقه محمود حبیبی : از برگه کتاب آوای ماندگار زنان اثر ماریا دارو

 کتاب حاظر بیانگر احوال، زندگی شخصی واجتماعی وفرهنگی زنان رسالتمند کشورماست .  زنان پیام آور صلح ومحبت اند . پرورش دهنده روان انسانی و  تکمیل کننده جوامع بشری میباشند.

تا زمانیکه اخرین اشعه نور خورشید در دل زمین میخلد وتا زمانیکه ستاره های اسمان بروی انسان لبخند میزند وتازمانیکه تسلسل بشر ادامه دارد،  تلاش زنان برای بهبود زندگی، عدالت اجتماعی، تامین برابری زن ومرد واز بین بردن تبعیض ادامه دارد. موجودیت زنان در همه امور زندگی فردی واجتماعی امریست ضروری  و هربرگ این کتاب « آوای  ماندگار زنان  افغانستان »ازخدمات ارزشمند و شهکاریهای زنان رسالتمند وطن ما بحث میدارد.

خانم شفیقه حبیبی  یکی از همان جمله زنان کشورماست که درساحه مطبوعات خدمات زیاد انجام داده است . ازجمله نطاقان برجسته، خوش صدا بوده که کارنطاقی با رادیو از زمان که (رادیوکابل) در پل باع عمومی موقعیت داشت ٬ شروع کرده است.

          خانم شفیقه  حبیبی  همرای  محترم  احمد شاه شهاب  هنگام قرائت  اخبار 

او از جمله گلدسته های بوستان لیسه ملالی بود که راهی  بوستان فرهنگ گردید.  عشق گویندگی در وجودش جوانه زد و این جوانه ها به نهال سرسبز مبدل گردید .  به زودترین فرصت به قرائت اخبار راسآ  پرداخت. استعدادش تنها در خوانش اخبار محدود نماند  بلکه برنامه های مختلف را قرائت کرد . خواندن  برنامه های هنری وادبی، تبصره های سیاسی، برنامه های خاص ملی با حنجره خوش الهام او  به گوش مردم رسیانیده  شد.                                      خانم حبیبی  با محترم انوش  هنگام  خواندن اخبار

زمانیکه رادیو کابل به وسعت رادیو افغانستان انکشاف کرد ٬ خانم شفیقه نیز پربار تر گردید شیرین ترین لحظات حیاتش درانجام خدمات اجتماعی صرف کرد  مگر او صرفآ به خدمات ژورنالیستی  اکتفا نکرد٬ بخاطر رهائی زن از ستم  بیسوادی ، بیکاری، مظالم اجتماعی  و بخاطر شکستن زنجیر دست وپاگیر   زنان افغان وطلسم مرد سالاری دست بفعالیتهای چشم گیر زد و یکی آنهم مبارزه بزرگ انتخابات  ریاست جمهوری (2004) میلادی همراه با یک خانم دیگر بنام  خانم مسعوده جلال از جمله  کاندیدان ریاست  و بانو شفیقه  حبیبی  معاون ریاست جمهوری بودند  تا زن افغان را در انظار جهانیان مطرح ساخته باشد. ادامه خواندن شفیقه محمود حبیبی : از برگه کتاب آوای ماندگار زنان اثر ماریا دارو