دسته: مطالب تحقیقی و علمی
دانشمندان اسلام که کافر ومرتد گفته توهین شدند؛ حالا افتخار اسلام اند: نوید جمال
این دانشمندان توسط مسلمانان کا،فر و مرتد گفته توهین و تحقیر شدند اما امروزه میگویند اینها افتخار اسلام هستند:
01 – #یعقوب_الکندی
او در فلسفه، فیزیک، ریاضیات، پزشکی، موسیقی، کیمیا و نجوم متخصص بود. هنگامی که خلیفه مخالف اندیشه کندی به قدرت رسید، برای جلب رضایت و خوشنودی ملا ها، کتابخانه کندی مصادره شد و او در شصت سالگی سر عام شلاق زده شد، الکندی با هر تازیانه ای از درد فریاد می زد و حضار می خندیدند!
02 – #ابن_رشد
دانشمند معروف اندلسی ابن رشد که نقش اساسی در رنسانس (دوباره زنده شدن اروپا) داشت، ملحد اعلام شد و کتابهایش سوزانده شد. بنا بر روایتی او را به ستونی از مسجد جامع بسته بودند و نمازگزاران به صورتش آب دهان می انداختند. این عالم بزرگ، آخرین روزهای عمر خود را در ذلت و گمنامی سپری کرد!
03 – #ابن_سینا
ادامه خواندن دانشمندان اسلام که کافر ومرتد گفته توهین شدند؛ حالا افتخار اسلام اند: نوید جمالکاکاژول ؛ نویسنده؛ گی دو موپاسان؛ برگردان از زبان روسی : هارون یوسفی

یک روز پیرمرد مو سفید از ما تقاضای صدقه کرد . جوزف دوست همراهم پنج فرانک به او داد و وقتی نگاه متعجب مرا دید گفت:
” این مرد بیچاره مرا به یاد داستانی می اندازد که باید برایت بگویم . خاطره ای که مثل سایه همیشه دنبالم می کند:
خانواده من که اصلن اهل «هاور »بودند ، هیچ ثروتی نداشتند. تنها کارما این بود که به هر نحوی که میشد٬ باید به دخل و خرج خود احتیاط میکردیم . پدرم زیاد کار می کرد و شب ها ناوقت از دفتر بر می گشت٬ اما با آن همه زحمت٬ درآمد بسیار کم داشت . من دو خواهر هم داشتم . مادرم که از موقعیت پایین زندگی ما به شدت رنج می برد ، با سنگدلی با پدرم حرف می زد ، سرزنشهایی که مودبانه و غیر مستقیم٬ اما خطاب به او بودند . پدر بیچاره ام در جواب این حرف ها حرکتی می کرد که مرا به شدت اندوهگین می ساخت. او همیشه در آن مواقع دستش را به طرف پیشانی اش می برد ٬ گویی که می خواست عرقی را که روی آن نبود پاک کند و هیچ حرفی در جواب مادرم به زبان نمی آورد .
ادامه خواندن کاکاژول ؛ نویسنده؛ گی دو موپاسان؛ برگردان از زبان روسی : هارون یوسفیاستاد نامق، دانای مهرآیین و مُحقق با تمکین :عبدالقیوم ملکزاداستاد نامق

این نوشته بریدهای از ذکر خیر برادر عزیز استاد برهانالدین نامق بدخشانی است که حق زیادی به گردن ادبیات فارسی- دری و تورکی اوزبیکی دارد. نزدیک به بیست سال است مرا سعادت آشنایی با این استاد عزیز پدید آمده است، استادی که هدفی جز خدمت به فرهنگ و دانش در سر ندارد.
استاد نامق به حق شخصیتی است در خور تمجید، باتمکین، مؤدب، حلیم، کمسخن، بی ادعا، و برخوردار از بسا سجایای عالی دیگر. او یکی از غنایم بزرگ کشور است و یکی از پرکارترین شخصیتهای علمی و فرهنگیِ کمتر شناخته شدهای که باید آن را دارای شخصیت چند بعدی بر شمرد.
ادامه خواندن استاد نامق، دانای مهرآیین و مُحقق با تمکین :عبدالقیوم ملکزاداستاد نامقنوروز وجشن نوروز در گذرگاه تاریخ: دکترحمید الله مفید

واژه نوروز را آریایی های باستانی به گونه ای «ناوه روچا» می خواندند در در زبان فارسی میانه به گونه ای« نوگ روژ » آمده است ، در زبان اوستایی به گونه ای «نوکه روکه» بود .در دوران خوارزمشاهیان وسغدیان نوروز را «نوسارد ونوسارجی » می گفته اند .سپس در دوره های پسین به گونه ای نوروج ونوروز به کار رفته است.
ریشه شناسی واژه نوروز:
ادامه خواندن نوروز وجشن نوروز در گذرگاه تاریخ: دکترحمید الله مفیداز کوچه های پرپیچ و خم تبعید تا روزنه های نافرمانی وعصیان قسمت چهارم و پایانی : مهرالدین مشید

«شاعری برخاسته از دل تبعید»
اما شاعران و عارفانی چون، مولانای بلخ از استثنایی ترین سروران و شاعران گیتی است که از دل تبعید هرچه عاشقانه و با شکوه سر بلند کرده و رنج بیکران تبعید را در نوای سحر انگیز نی به تماشا نشسته و جدایی و غربت زده گی و حیرت زده گی را همراه با اشتیاق بی پایان در کرانه های تبعید به رنگ دیگری عاشقانه تر از هرکسی احساس کرده است. او یگانه شاعری عارف مشرب است که غم های بیکران جدایی و فراق و تبعید را در بریدن قامت های بلند و با شکوه ی نیستان آفرینش به تماشا نشسته و غم بزرگ فراق و تبعید را در نوای عاشقانه نی به تجربه گرفته است. او چنان خستگی ناپذیر عشق می ورزید که هرگز رنج بیکران کینه توزی های دشمنان پدر و فراق و تبعید او خمی بر ابرو نیاورد و پیهم عاشقانه در تبعید فریاد برآورد:
“بياييد بياييد که گلزار دميده ست – بياييد بياييد که دلدار رسيده ست”
ادامه خواندن از کوچه های پرپیچ و خم تبعید تا روزنه های نافرمانی وعصیان قسمت چهارم و پایانی : مهرالدین مشیدرساله موسیقی درمانی: نقد ونظر ماریا دارو

دوستان گرانقدرازپیشرفت علم و فرهنگ دوره های تاریخی کشورآگاهی دارند وچندی قبل بنده کتابی را ازدست اخلاص جناب محترم استاد عبدالرحمن «فریدون» سلجوقی اثرگران بهای جناب محترم نصرالدین سلجوقی را بدست آوردم وازآن کتاب پرمحتوا خیلی فیض بردم؛ اکنون جناب محترم نصرالدین سلجوقی کتاب رساله موسیقی درمانی نوشته ی وتالیف ذیقمیت خواجه عبدالرحمن غزنوی بن سیف الدین غزنوی یکی ازدانشمندان قرن دهم را که اندکی پس از عصرتیموریان تحریروبا معرفی مقامات و پرده های موسیقی پرداخته بود وبیان خاصیت درمانی علم موسیقی را دررفع بعضی امراض شرح نموده است ؛ برایم ارسال داشته اند.
ادامه خواندن رساله موسیقی درمانی: نقد ونظر ماریا دارومولوی خال محمد خسته : پروفیسور داکترعنایت الله شهرانی

مولوی خال محمد خسته یکی از صاحبدلان، هنرمندان و ادیبان و نویسندگان افغانستان فرزند ملارستم بیک در سال (1282 هـ ش) در قریۀ دهباز ختلان (فعلاً مربوط خاک تاجیکستان) چشم به جهان کشوده است. پدر مولوی خسته ملا رستم بیک بن عبدالرحیم خان یکی از علمای برجسته و خطاط ماهری بود، که در اخیر امارت امیر عبدالرحمن خان در اول به دیار پروان در شمال کابل و بعداً در شهر مزارشریف متوطن گردیدند. در «دانشنامۀ ادب فارسی» بنابر قول دانشمند گرامی ایشان صاحب کامل انصاری، مولوی خسته را به اسم «خسته ختلانی» آورده اند.خال محمد در سن پنج سالگی در ترکستان افغانستان «صفحات شمال» چنانچه ایشان صاحب کامل انصاری می فرماید ملا رستم (پدر خال محمد) در زمان حکمروایی سردار محمد اسحالق خان فرزند امیر محمد اعظم خان حیات به سر میبرده و از کارگزاران سردمدار ترکستان به شمار میرفته است.
ادامه خواندن مولوی خال محمد خسته : پروفیسور داکترعنایت الله شهرانیبازی های جدید استخبارات پاکستان و اختلاف فریبنده ی اسلام آباد با طالبان : مهرالدین مشید

در این روز ها گزارش هایی به نشر رسیده که نظامیان پاکستان پس از تماس ها با رهبران شورای مقاومت ملی مستقر در ترکیه، حاضر شده اند تا برای شماری از رهبران این شورا دفتر سیاسی در پاکستان بدهند. بر بنیاد این گزارش ها نظامیان پاکستان این پيشنهاد را به گونه ی مشخص برای عطا محمد نور و محقق ارایه کرده و از آنان خواسته اند تا در پاکستان دفتر سیاسی بگشایند. پاکستان در حالی این تصمیم را گرفته که رابطه این کشور با کابل بر سر حمله های تحریک طالبان پاکستان به تیره گی گراییده است و گفت و گو ها با میانجیگری شبکه ی حقانی و مولونا فضل رحمان رهبر جماعت العلما پاکستان بدون نتیجه باقی مانده است.
ادامه خواندن بازی های جدید استخبارات پاکستان و اختلاف فریبنده ی اسلام آباد با طالبان : مهرالدین مشیدخاطراتی از فرهنگیمرد وطن استاد محمد صدیق روهی : نوشته ء پروفیسور داکترعنایت الله شهرانی

ســــعدیا مرد نیکو نام نمیرد هرگــز
مرده آنست که نامش به نیکویی نبرند
در کشور سویدن، افغانها برهبری جناب آقای پوهاند رسول رهین فعالیتهای خوبی را در باب احیاء فرهنگ افغانستان انجام داده اند، از جمله کتابی بنام «کی کیست در فرهنگ برونمرزی افغانستان» که سلسلتاً تهیه و بچاپ میرسد، در جلد سوم آن نگارندۀ این سطور کلمات چندی دربارۀ حیات پربار و با برکت ارواحشاد، جنتمکان استاد روهی نوشتم و مدیر نشرات با تصرفاتی آنرا بطبع رسانید.
راقم این سطور در سال (1959 مسیحی) متعلم مکتب دارالمعلمین کابل بودم، معلم مضمون پشتوی ما استاد مرحوم محمد صدیق روهی بود. استادان آن سال شخصیتهای مشهوری بودند که بعدها در افغانستان چهرههای شناخته شده شدند، استاد عبدالمحمد شینواری، حفیظالله امین که بعدها رئیس جمهور افغانستان شد، استاد غلامعلی آئین که وزیر و والی دوران خود مقرر گردید، استاد محمد وزیر نظامی، استاد راز محمد زارع و دیگران.
ادامه خواندن خاطراتی از فرهنگیمرد وطن استاد محمد صدیق روهی : نوشته ء پروفیسور داکترعنایت الله شهرانیروز جهانی زبان مادری را گرامی بداریم: داکترحمید الله مفید

زبان بازتاب خرد آدمیست ، انسان با واژه ها جهان را می شناسد وبا زبان اندیشه وتفکر خود را به دیگران بازتاب می دهد.زبان نماد شناخت انسان از جهان است.
با به دیده داشتن همین اهمیت زبان است ، که روز ۲۱ ماه فبروری برابر به دوم و گاهی سوم ماه حوت از سوی یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده است.
نامگذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ ترسایی به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی نیز به تصویب رسید، مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زبان مادری سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبان ها اعلام کرد واز سال ۲۰۰۰ ترسایی از این روز در بیشتر کشور های جهان گرامی داشت به انجام می رسد.
ادامه خواندن روز جهانی زبان مادری را گرامی بداریم: داکترحمید الله مفیدپوهاند غلام حسن مجددی(رح) مؤسس فاکولتۀ تعلیم و تربیه دانشگاه کابل : دکتور عنایت الله شهرانی

درین مقاله دربارۀ شخصیتی صحبت میگردد که وی را باید بر حق «پدر معارف در افغانستان» لقب داد، این بزرگمرد یا معلم بزرگ معارف افغانستان ارواحشاد، جنتمکان، فضیلتمآب، دانشمند بیبدیل، مسلمان پاکدل و خوش عقیده، نویسنده و مترجم و بیدلشناس معروف پروفیسور حضرت استاد غلام حسن مجددی میباشد. آنچه درین مقاله آورده میشود، شمهیی از حیات پر فیض و برکت آن انسان متقی، پرهیزگار و مسلمان صادق و متعهد است. و نگارنده تنها احساسات باطنی خود را منحیث یک شاگردش بزعم خود مینویسد و هستند کسانیکه بهتر از این قلم بنویسند و شاید هم بمراتب صاحب معلومات دربارۀ آن حضرت باشند. استاد مجددی بوقت حیات مبارکش علاقمند به شهرت نبود و شاگردان وی که بدون مبالغه به دهها هزار بالغ میشوند، هر یک بروزگاری مبتلا گشتند، و از جانب دیگر بازماندهگانش غالباً در جمعآوری آثار و یادگارهای آن موجود عالیجناب و گوهر نایاب توجه نکردند. اولین و آخرین معلومات دستداشتۀ این نگارنده که توسط برادر دانشمند جناب حضرت صاحب محمد نعیم جان مجددی رسیده است، در سه صفحه کوچک و آنهم معلومات نیم صفحهیی در هریک که جمعاً نمیتوان همه را برابر بر یک صفحۀ معیاری بشمریم، و حتی سال تولد را به قمری آورده بودند که درست نبود، از جانب دیگر تا جائیکه اینجانب منحیث شاگرد آن بزرگمرد تاریخ معارف افغانستان، از شخصیتهای محترم شنیده بودم جناب در یارکند اویغورستان که امروز بنام سینکیانگ میگویند چشم به جهان گشوده است،
ادامه خواندن پوهاند غلام حسن مجددی(رح) مؤسس فاکولتۀ تعلیم و تربیه دانشگاه کابل : دکتور عنایت الله شهرانیداستان کوتاهی از انتون پاولوویچ چخوف«چاپلوس» مترجم؛ از زبان روسی : هارون یوسفی

اچوملوف٬ آمر حوزه امنیتی ٬ بالاپوش نو و دوسیه ی کوچکی در دست

٬ در حال گذشتن از میدانیِ بازار است و پولیسِ مو خرمایی با سبدِ پر از انگورِ مصادره شده٬ به دنبال او روان. سکوت در همه جا حکمفرما است… میدان، کاملن خالی است٬ کسی در آن دیده نمیشود…دروازه های بازِ دکانها و میخانه ها٬ مثل دهنهای گرسنه٬ با نگاه های پر از غم و اندوه به روزِ داغِ تابستان خیره شده اند. دَور و برِ این دروازه ها ، حتا یگ گدا هم به چشم نمیخورد. ناگهان صدایی به گوش میرسد که فریاد میزند:
پدر لعنت٫ حالی دندان هم میکنی؟ بچه ها ایلایش نتین٬ او روز ها تیر شد٬ حالی دگه دندان گرفتن ممنوع شده٬ بچه ها بگیرینیش٬ نمانین
در همان موقع صدای آهسته ی غو غوِ سگکی هم به گوش میرسید.
ادامه خواندن داستان کوتاهی از انتون پاولوویچ چخوف«چاپلوس» مترجم؛ از زبان روسی : هارون یوسفینویسنده گی مسؤولانه یعنی نفخ صور و برپایی شور در دل واژه ها قسمت سوم : مهرالدین مشید

نویسنده گی یعنی روایت آفرینی و اسطوره سازی های جدید
نویسنده گان، پژوهشگران و روزنامه نگاران در واقع منادیان آگاهی، آزادی و عدالت در جامعه ی خود اند که با توجه به خودآگاهی های انسانی، اجتماعی، تاریخی و جغرافیایی و رسالت های اجتماعی و تاریخی شان، به نحوی خود را در برابر مردم خود پاسخگو تلقی می کنند. بزرگترین رسالت یک نویسنده انتقال اطلاعات و تجربه ها به نسل آینده است تا هویت و ارزش های واقعی تاریخی و فرهنگی جامعه در راستای آزادی و آگاهی ماندگار بماند. از همین رو است که البر کامو بزرگ ترین رسالت نویسنده را خدمت به آزادی و آگاهی عنوان کرده است. با این تعبیر نویسنده گان پاسداران آگاهی و آزادی در هر عصری برای هر نسلی اند.
ادامه خواندن نویسنده گی مسؤولانه یعنی نفخ صور و برپایی شور در دل واژه ها قسمت سوم : مهرالدین مشیدفغانستان ورشکسته و برنگاه ی تروریستان و واگرایی در اردوگاه ی مخالفان : مهرالدین مشید

سناریو های شکسته و نشان های گذار؛ اما روایت های سیاسی ناتمام
سقوط افغانستان به دامن تروریسم و بزنگاه ی خطرنا ک ترین گروههای تروریستی، در نتیجه ی یک توطئه ی مرموز و سازمان یافته، برابر به از دست رفتن تمامی فرصت هایی بود که مردم افغانستان از سال های زیادی بدین سو برای رسیدن به یک آینده ی خوشبخت و شگوفا، به آن چشم دوخته بودند. هزاران دریغ و درد پیش از آنکه روزنه های امید بر روی شان گشوده شود، همه چیز یک باره پرپر شد. امروز مردم افغانستان نه تنها خود را در کشوری ورشکسته و سخت در انزوای سیاسی و در مقابله با موج سنگینی از فقر، بیکاری، تهدید و توهین تحت حاکمیت زن ستیز، آموزش ستیز و انسان دشمن طالبان احساس می کنند؛ بلکه سنگین تر از آن واگرایی و واداده گی در اردوگاه ی ضد طالبان آنان را مایوس گردانیده است.
ادامه خواندن فغانستان ورشکسته و برنگاه ی تروریستان و واگرایی در اردوگاه ی مخالفان : مهرالدین مشیدعلامه استاد عبدالحی حبیبی ازقلم نویسای پروفیسور داکترعنایت الله شهرانی (۱۹۱۰- ۱۹۸۴م)

استاد عبدالحی حبیبی در سال (۱۹۱۰م) در یک خانوادۀ مشهور قندهار بدنیا آمد، پدرش آخوندزاده عبدالحق از اولادۀ حبیبالله آخوندزاده مشهور به «حبو آخوند» میباشد. استاد حبیبی تحصیلات ابتدائیه را در مکتب خرقۀ مبارکه در قندهار و پس از فراغت به تشویق عبدالعزیز خان مشهور به بابا که در آنوقت مدیر جریدۀ طلوع افغان بود در سال (1927م) در قطار کارکنان جریدۀ مذکور شامل گردید. سپس مدیر جریده در قندهار و بعداً مدیر عمومی پشتو تولنه، معاون ریاست مستقل مطبوعات، رئیس معارف قندهار و وکیل تجار در چمن
ایفای وظیفه نمود.
دودمان استاد عبدالحی حبیبی:
همـــه قبیلۀ من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت
در یک فوتو کاپی سه صفحهیی که دو صفحۀ کتاب در یک صفحۀ مستند کاپی شده و از صفحۀ «314» تا «319» در آن موجود است تحت عنوان «اوضاع فکری و اجتماعی » در بارۀ خاندان های مشهور علمی و روحانی افغانستان ذکر ها رفته است و در صفحۀ «315» آن نسخه بدون ابتدا و انتها و نشانی که به گفته جناب استاد راشد سلجوقی غالباً مجلۀ «هرات» باشد. در بارۀ دود مان علمی استاد عبدالحی حبیبی سخنان بسیار مؤثق آورده شده است. این یک پراگراف از آن نسخه آورده
ادامه خواندن علامه استاد عبدالحی حبیبی ازقلم نویسای پروفیسور داکترعنایت الله شهرانی (۱۹۱۰- ۱۹۸۴م)بیست و نهم جنوری مصادف است به 164 مین زاد روز انتون پاولوویچ چخوف: هارون یوسفی

امروز- بیست و نهم جنوری مصادف است به 164 مین زاد روز انتون پاولوویچ چخوف- داستان نویس و نمایشنامه نویس معروف روس
داستان کوتاه” وانکا ” را که یکی از بهترین داستانهای این نویسنده است با هم میخوانیم
برگردان از زبان روسی: هارون یوسفی
وانکا
پسر نه ساله به نام وانكا ژوكوف كه او را سه ماه پيش براي شاگردي به بوت دوزی آلياخين سپرده بودند در شب کریسمس خوابش نمي برد. او صبر كرد تا صاحب دكان٬ شب همراه زن و كارگرانش براي دعای عيد به كليسا بروند.
وقتی همه رفتند، از الماری صاحب دکان، بوتل رنگ و قلم را کشید، صفحهاي كاغذ چملک را باز و شروع به نوشتن کرد:
“ پدر کلان عزيز- كنستانتين ماكاريچ،
مه، به شما خط نوشته میکنم . کرسمس شما مبارک! خدا به شما همه چیز بته ! مه خو مادر و پدر ندارم، تنها خودت برآیم باقی ماندی “
ادامه خواندن بیست و نهم جنوری مصادف است به 164 مین زاد روز انتون پاولوویچ چخوف: هارون یوسفیدکتور شهرانی مردی از تبار احساس و مھربانی : دکتور خواجه بشیر احمد انصاری


نخستین بار با جناب داکتر عنایتالله شھرانی در شام جمعه 28 جنوری سال 1994 میلادی در مـنطقه 9/4 G شھر اسلامآباد آشنا شدم و این آشنایی در امتداد این سیسال به دوستی ماندگار و احترام پایداری انجامید. نخسیتن چیزی که توجه مرا در ھمان لحظات نخسـت احوالپرسی جلب نمود چھره آرام و آھنگ نرم صدای او بود که از جوھر اصیل و شخصیت مھربان مردی نیکو سرشت ترجمانی مینمود.در نتیجه تحولات سیاسی اواخر سال 1996م، تقدیر بر آن رفـته بود که به امریکا سفر نموده و در ھمینجا بمانم، و نخستین کسی را که از بودنم در این سرزمین اطلاع دادم جناب استاد عنایتالله شھرانی بود. پـس از آن تاریخ به بعد پیوسـته در تماس بـوده و از تجربه و علم و مشورهھای ایشان سود فراوانی بردهام. در این 27 سالی که از اقامتم در امریکا سپری میشود، سه شخصیتی که بیشتر از ھمه با ایشان در تماس بودهام جناب داکتر عنایتالله شھرانی، جناب داکتر محمد نظیف شھرانی و مرحوم استاد سمندر غوریانی بوده است.
ادامه خواندن دکتور شهرانی مردی از تبار احساس و مھربانی : دکتور خواجه بشیر احمد انصاریپیوست با کودتای نام نهاد عبدالملک خان عبدالرحیم زی : عنایت الله سادات

پژوهشگرمحترم نصیر مهرین !
یقین دارم که مساعی بی شائبۀ شما بخاطردریافت حقایق ناگفته ای تاریخ کشور ما ، جستجوگران و محققین فرهیخته ای داخلی و خارجی را کمک فراوان مینماید. نوشته ای شما پیرامون” کودتا های نام نهاد ” برای من هم انگیزۀ شد ، تا آنچه را که در رابطه به اتهام کودتا از جانب خانوادۀ حکمران علیه مرحوم عبدالملک عبدالرحیم زی و شماری ازاراکین بلند پایه ای وزارت مالیه و سایرشخصیت ها ( درسال 1957) میدانم ، خدمت شما تقدیم بدارم در قسمت ششم نوشته ای شما با تذکرنام های از محبوس شده گان به ارتباط آن ” کودتای نام نهاد” از پدر من هم ( میرعزیزالله سادات رئیس محاسبات) یاد شده است . اما اسمای جمع آوری شده تا هنوز مکمل نیست. لذا بجا میدانم تا با تصحیح و تکمیل فهرست زندانیان و آسیب دیده گان این اتهام ، همچنان متکی برمعلومات وبرداشت های ارائه شدۀ پدرم و همکاران نزدیک اوازین ماجرا ، گامی در جهت شناخت هدف و انگیزۀ این اتهام بردارم . تصحیح و تزئید این فهرست درپاورقی([I]) همین معروضه مرقوم است که خوانندۀ محترم میتواند به آن مراجعه نماید. برای توضیح بهتر موضوع لازم میدانم تا قضیه را از دو دیدگاه ارائه بدارم : اولا برخورد سلطنت بمقابل پدرم چگونه بود . ثانیا” چرا سلطنت با مطرح ساختن اتهام کودتا ، دست به سرکوب مردمانی زد که هیچگاه خطری از آنها متصور نبود .
ادامه خواندن پیوست با کودتای نام نهاد عبدالملک خان عبدالرحیم زی : عنایت الله ساداتداڅېرې دهېرېدوندي- ليکوال : حبيب الله غمخور

درنودوستانوددې وتلی تاريخ پوه اولرغون پېژندونکی استاد احمد علی کهزاد په اړه مي داڅوټکي معلومات دخپلو پښتو ژبي ځوانو لوستونکو لپاره وليکل ،ترڅو زموږ پښتو ژبی ځوانان ددې علمی شخصيت په هکله يوڅه معلومات ترلاسه کړي .
زه چې ورته گورم موږ دخپلو علمی شخصيتوله نومونو سره بلد يو خوددوي ژوندليک موندی لوستی،چي زما په فکردا يوه لويه سهوه ده .موږ بايد دخپل هيواددعلمی او ادبی شخصيتونودژوند ليک په هکله حداقل يوڅه معلوما ت ولرو .
مشهور تاريخ پوه احمد علی کهزاد!
احمد علی کهزاد دمحمدعلی خان زوي په ۱۲۸۷ ل کال دثور پر اتمه دکابل ښار د چنداول په يوه منوره اوعالمه کورنۍ کي سترگي نړۍ ته پرانيستلې .
ادامه خواندن داڅېرې دهېرېدوندي- ليکوال : حبيب الله غمخورعبدالخالق؛ اشکِ بزرگتر ازچشم تاریخ- نویسنده: ب. آزاد – برگردان داکتر صبورالله سیاسنگ

سال دوم جمهوریت محمد داوود (1974) بود. به شعبۀ رییس تفتیش وزارت داخله تلفون کردم و از محترم عبدالله ببرک خواستم یا به دفتر کارم بیاید یا بیرون در جایی دیدار کنیم؛ زیرا پرسشی داشتم و برای نوشتن آن موضوع در کتابم بخش خاصی را مدنظر گرفته بودم.
او فرزند ببرک خان ځدراڼ است و پدرش از سران بزرگ قوم که در سال استقلال در جبهات تل و وانه دلیری فوقالعاده نشان داده بود. به کابل هم آمد و از سوی امانالله خان به گرمی پذیرایی شد. شاه در پارک وزارت خارجه با همه بلندپایگان دولت عکس یادگاری گرفت. ببرک خان ځدراڼ نیز در آن تصویر دیده میشود.

عبدالله خان ببرک در جوانی از نزدیکترین نگهبانان اعلیحضرت محمد نادر خان بود. شنیده بودم که یک گلوله تفنگچۀ عبدالخالق به بازوی [چپ] او هم خورده است. هنگام دیدار، آن رویداد را تایید کرد. داغ گلوله را نیز نشانم داد و گفت وقتی ناگهان فیرهایی بر اعلیحضرت از سوی متعلمی صورت گرفت، او هم در ارگ بود. شلیک گلولهها جنرالان ایستاده در آنجا و سایر کارمندان دولتی را ترساند، چنانی که وقتی شاه به زمین میافتاد، از جنرالها و مامورین یک تن هم نمانده بود. همه گریختند. حتا جنرال شاه محمود خان برادر سکۀ نادر خان پیشتر از دیگران از میدان ناپدید شد. من لاش نادر خان را در آغوش گرفتم.
آن روز – مانند هر سال – شاگردان زیاد از مکاتب مختلف خواسته شده بودند. اعلیحضرت به متعلمین ممتاز جایزه میداد. هراس بدی بر شاگردان چیره شده بود. کس نمیدانست که چه رخ داد و اینان کجا میدویدند. هر سو چیغ و واویلای گریه بلند بود.
ادامه خواندن عبدالخالق؛ اشکِ بزرگتر ازچشم تاریخ- نویسنده: ب. آزاد – برگردان داکتر صبورالله سیاسنگوام گرفتن واژههای پشتو در زبان فارسی دری افغانستان؛ نگارنده: دکتر ريم ابوالخير
،استادیار زبانشناسی فارسی، مجری، مترجم و تهیهکنندهی برنامههای فارسی در شبکهی رادیویی مصر
عادت داریم که از واژهی «وام» بیشتر در کارهای مربوط به بانک استفاده کنیم؛ اما این واژه برای بیان یک پدیده در زبانشناسی نیز بهکار میرود. «وامگرفتن» یکی از کهنترین پدیدههای تاریخ زبانها است که حاصل تماس فرهنگی است و جنبههای زبانی و غیرزبانی خود را دارد.
ادامه خواندن وام گرفتن واژههای پشتو در زبان فارسی دری افغانستان؛ نگارنده: دکتر ريم ابوالخيرملک خان شخصیت ملی، وزیر مالیه و کفیل وزارت اقتصاد : داکترناصر اوریا

عبدالملک عبدالرحیم زی (مشهور به ملک خان) فرزند عبدالرحیم خان در سال ۱۹۱۴م در گمران ولایت لوگر چشم به جهان گشود. ملک خان مکتب را در لوگر خوانده و در کابل داخل اداره استخبارات شد. وی به تشبث شخصی شامل یک کورس محاسبه شده و نسبت انجام کاری مورد توجه داود خان که در آن زمان وزیر دفاع بود، قرار گرفت. داود خان وی را به حیث مدیر لوازم مکتب حربیه مقرر نمود.
ملک خان با استفاده از یک بورس تحصیلی در کشور ترکیه به تحصیل در رشته لوژستیک (لوازم) حربی پرداخت و بعد از عودت به وطن ابتدا به حیث معاون و سپس به حیث رئیس لوژستیک وزارت حربیه تؤظیف شد.
در آنزمان در مکتب حربیه استادان ترکی حضور داشتند و چون ملک خان با لسان و طرز تدریس استادان ترکی آشنا بود، زمانی که معلم غیرحاضر می بود، وی به تدریس شاگردان می پرداخت.
ادامه خواندن ملک خان شخصیت ملی، وزیر مالیه و کفیل وزارت اقتصاد : داکترناصر اوریاروز بين المللی حقوق بشر : تتبع ونگارش: ناهيد علومی

آزادی، مساوات و عدالت برای همه
آزادی، مساوات و عدالت برای همه
گرامي داشت از 75 مين سال اعلاميۀ جهانی حقوق بشر
تتبع ونگارش: ناهيد علومی
روز جهانی حقوق بشر یک موافقتنامه بینالمللی است که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تاریخ 10دسمبر 1948 در شهر پاریس کشور فرانسه به تصویب رسیده است.
این اعلامیه نتیجهٔ مستقیم جنگ جهانی دوم بوده و برای اولین بار حقوقیی را که تمام انسانها، مستحق آن هستند، به صورت جهانی بیان میدارد.
ادامه خواندن روز بين المللی حقوق بشر : تتبع ونگارش: ناهيد علومیاسلام گرایان افراطی و انحطاط سیاسی و اجتماعی در جهان اسلام؛ قسمت اول : مهرالدین مشید

طیف های گوناگون سلفی ها و دشمنی آنان با فرهنگ و تمدن بشری
هرچند اسلام گرايی پس از ظهور سید جمال الدین افغان در قرن نوزدهم پیشینه ی دوصد ساله دارد؛ اما اسلام گرايی افراطی که پس از ظهور گروه های تروریستی مانند، القاعده، طالبان و داعش و … در سه دهه ی اخیر به مثابه ی زخم سرطانی و علاج ناپذیر در جهان اسلام ظهور نموده اند. این گروه ها نه تنها وحشت و نگرانی در کشور های اسلامی؛ بلکه در سراسر جهان بوجود آورده و حتا تمدن و فرهنگ بشری را دچار مخاطره نموده اند. ظهور این گروه ها و سیطره ی گروههایی مثل طالبان در افغانستان بیش از هر زمانی سبب نگرانی های روز افزون مسلمانان و کشور های اسلامی در سراسر جهان شده است. زد و بند های استخباراتی و روابط پنهان این گروه ها با شبکه های جهنمی منطقه و جهان ثبات و آرامش در کشور های اسلامی و حتا سراسر )هان را به چالش کشیده است. از رویکرد های وحشتناک و تروریستی گروههای یاد شده فهمیده می شود که
ادامه خواندن اسلام گرایان افراطی و انحطاط سیاسی و اجتماعی در جهان اسلام؛ قسمت اول : مهرالدین مشید