معرفی مرحوم سخی راهی : محمد صادق حیدری

استادمجیب مهرداد پاره هایی از زندگینامه و کارنامه اورا از زبان خودش به خوانندگان روزنامه “هشت صبح” چنین پیشکش کرده بود:   “اواخر سال ۱۳۳۳ خ [1955] در کابل به دنیا آمده ام. تا صنف دوازده درس خواندم و بیشتر از آن نتوا نستم ادامه بدهم. به قول معروف درغم تیل و نمک شدم. در پهلو ی اين که کار میکردم ، تا حد توان از بزرگان شعر و موسیقی کسب فیض نموده ام . زندگیم به فضل مرحمت پروردگار خوب است، هیچ گاهی از این خانه خراب شکایت نکر ده ام.  یادآوری احساساتی که در نوجوانی گرفتارش بودم ، به درد سرش نمی ارزد. درسال ۱۳۵۴ [1975] وقتی که با شاعر وارسته و عارف والا نظر حیدری وجودی آشنا شدم، شعر را  فهمیدم. در آن زمان شعر گونه هایی مینوشتم و باجرات کودکانه حضورشان میبردم . جناب شان با حوصله مندی آن را میخواندند و این حقیر را رهنمایی میکردند  تصنیف سرایی در آغاز برایم ناگزیری بود .

ادامه خواندن معرفی مرحوم سخی راهی : محمد صادق حیدری

درخشش دخت افغانستان تبار« لیلا شیرزی» در چکاد بلند موسیقی کلاسیک اوپرا در اروپا ؛ نویسنده : سیلمان کبیر نوری

      همه نیک میدانیم که آدمیزادگان استعداد ها و قابلیت های بالقوه ی عظیمی دارند. اینکه در دوران های بدوی و پیشامدرن در عرصه های گوناگون نوابغ، قدر قدرتان علمی، هنری و فرهنگی منجمله استادان و پیشروان شگفت انگیز هنر موسیقی ظهور کرده اند، برهان این مدعاست؛ منتها عده ی بزرگان  مورد نظر ما در آن دوران ها بنابر محدودیت ها در آموزش و پرورش و نیز سطح پایین عمومی دانش ها و فنون انگشت شمار بوده است.

      خوشبختانه در دوران کنونی که عصر مدرن شمرده میشود، به ویژه در کشور های انکشاف یافته و مترقی هم کمیت ها و هم کیفیت ها در علوم و هنر ها، در پرورش، تبارز استعداد ها و قابلیت های بشری، عمق و پهنای گسترده بسیاری یافته است. این حقیقت بدان معنی نیست که اکنون افراد بشر جا در جا و خود بخود شگوفان و کامل میشوند. بدون آموزش و فراگیری ساینتیفیک و اکادمیک سختکوشانه و نسبتا طولانی درهریک بخش یا عرصه ی مطمع نظر، پیامد کمال مطلوب به دست نمی آید.

ادامه خواندن درخشش دخت افغانستان تبار« لیلا شیرزی» در چکاد بلند موسیقی کلاسیک اوپرا در اروپا ؛ نویسنده : سیلمان کبیر نوری

مردی که نمی‌خندید! : دکتور ملک ستیز

سال ۱۳۵۷ بود. تازه صنف هشتم را در مکتب ابتداییه‌ء عبدالعلی مستغنی واقع کارته‌‌ء سه تمام کرده بودم. از آن‌جا به لیسه‌‌ء عالی حبیبیه ارتقا کردم. از خوشی در پیراهن نمی‌گنجیدم. برادران بزرگ‌ترم با افتخار زیاد از حبیبیه یاد می‌کردند. پدرم لیسه‌‌ء حبیبیه را شکوه روشن‌گری می‌دانست. من تازه به نوجوانی گام گذاشته بودم. وقتی از کوچه‌های کارته‌ء سه به سوی لیسه‌ء حبیبیه گام می‌گذاشتم، غرور عجیبی برایم دست می‌داد. آن‌گاه جوانان کتاب‌ها را به دست راست، چسپیده به سینه می‌گذاشتند و راه می‌رفتند. این‌کار علامتی از روشن‌فکری جوانانه‌‌ء همان دوران بود. این فرهنگ از دانش‌گاه کابل می‌آمد و در میان لیسه‌ها مروج می‌شد. من به صنف نهم الف ۲ معرفی شدم. وقتی چوکی‌های لیسه‌ء حبیبیه را دیدم که از فلز ساخته شده و میزی در جلوی هر دانش‌جو  قرار دارد، احساس استقلالیت در من اوج می‌زد. سطح استادان لیسه‌ء حبیبیه واقعاَ عالی بود. استادان با نظم خاص و فرهنگ بی‌نظیری به تدریس می‌پرداختند. آن‌گاه ساختار آموزشی به دو کانون تقسیم‌بندی می‌شد که دسته‌‌ء سیانس و علوم اجتماعی نامیده می‌شد. من‌که عاشق حقوق بودم به رشته‌ی علوم اجتماعی رفتم.  رسامی از محترم استاد حنیف شبگرد

ادامه خواندن مردی که نمی‌خندید! : دکتور ملک ستیز

نامه‌یی بیک هنرمند بزرگ : نوشته از؛ دکتورملک ستیز

من در خانواده‌یی بزرگ شده‌ام که هنر در آن همیشه جایگاه محترمی داشته است. به یاد دارم پدر و مادرم زمانی‌که در سال ۱۳۵۶ از کعبه برگشتند، تحفه‌ی جالبی برای‌ما آوردند. آن‌ها یک سیستم پخش موسیقی را که قدرت بالایی در کیفیت صدا و ظرفیت کلان ذخیره‌ی آهنگ‌های موسیقی را داشت برای ما آوردند. این سیستم نرم‌افزار مجهزی داشت که به آن «کارتریج» می‌گفتند. از سوی دیگر دستگاه پر قدرت امواج کوتاه رادیویی داشت. وقتی سیستم FM رایج شد، ما از کیفیت بالای موسیقی لذت می‌بردیم. در خانه‌ی ما سه دسته از هنرمندان شنونده داشتند. دسته‌ی نخست را هنرمندان غزل‌خوان می‌ساخت که استاد سرآهنگ و استاد رحیم‌بخش برجسته‌ترین‌های آن بودند.

ادامه خواندن نامه‌یی بیک هنرمند بزرگ : نوشته از؛ دکتورملک ستیز

امروز سالروز درگذشت استاد محمد حسین سرآهنگ  : ساهل رسا

استاد محمد حسین سرآهنگ مشهور به سرتاج موسیقی و بابای موسیقی افغانستان

او فرزند استاد غلام حسین بود و در سال ۱۳۰۲ خورشیدی در کوچه خواجه خوردک یا خرابات کابل متولد گردید. او در جریان دروس ابتدائی مکتب به فراگیری علم موسیقی نزد پدر آغاز کرد. پدرش متوجه استعداد او در موسیقی شد و او را به هند برد تا شاگرد استاد عاشق علی خان بنیانگذار مکتب موسیقی پیتاله گردد. محمد حسین شانزده سال پای درس استاد عاشق علی خان نشست و با گنجینه‌ای از علم موسیقی به وطن بازگشت و از همان آغاز تأسیس رادیو کابل همکار هنری رادیو بود.

ادامه خواندن امروز سالروز درگذشت استاد محمد حسین سرآهنگ  : ساهل رسا

یک نام آشنا برای همه،یک چهره قابل افتخار: نوشتهء صمد کارمند

امیر جان صبوری را از گذشته های دور از زمانیکه سروده بود “تو از شهر خورشید به اینجا رسیدی” می شناسم،از زمانیکه در دهلیز های کمیته مرکزی سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان سر گردان بخاطر موسیقی و هنر بود و ارکستر گل سرخ را با گل های رنگارنگ رنگ و رونق می بخشید. صبوری،جوانی از ادرسکن هرات به کابل آمده بود تا آواز بخواند و گل کند در میان تمام آنانی که خوشبویی ترانه های شان روان انسان را نوازش می داد،وی با ارکستر گل سرخ که هنوز نو نهال بی ثمر بود کار را آغاز کرد و چنان با علاقه و محبت ریشه دواند که بزودی گل سرخ،افغانستان شمول شد و هر آنکس زمانی صبوری،وجیهه و فرید را می دید و یا می شنید به فکر گل سرخ می افتاد،گلی که تازه رویده بود اما چه زیبا و عاشقانه.

ادامه خواندن یک نام آشنا برای همه،یک چهره قابل افتخار: نوشتهء صمد کارمند

پهلوان امان الله«امانی » بلبل خموش شمالی لاله زار؛ نوشتهء : ماریا دارو

       این مطلب را درماه  می « ۲۰۱۱ » م- نوشته بودم ؛ اما تا حل از صحتمندی امانی اطلاعی بدسترس نیست لازم  دیدم  باز نشر کنم.

تجلجل  از روز پدر برایم فرصت بخشید تا پدری را ازسرزمین حادثه ها وآشوب ها برای  تان معرفی  بدارم؛ با آنکه ضرورت  معرفی ندارد؛این  پهلوان  هنرمند چیره دست؛ خوش صدا و محبوب القلوب همه  هموطنان   گرامی  ما میباشد.

پهلوان امان الله  معروف به « امانی» فرزند  مرحوم  نجيب الله از خانواده هنرمند و هنر پرور از سبزه زار و لاله زار شمال ولایت پروان شهر زیبای  « چاریکار» میباشد. مرحوم  نجيب الله  که  خود مسلک  ساقو سازی داشت؛ اما آن مرد خردمند در هنر پرور هنردوستی درآن ایام عقب ماده  فرهنگی ؛ مرد ممتاز  زمان خود بشمار میرفت.مرحوم  نجيب  الله دارا  شش فريند « سه دختر وسه پسر» بود پسرانش غلام مرتضا؛ نبی الله و امان الله میباشند.

وی  فرزندان  هنرمند تربیت  کرد و یک   برادر مرحوم  نجیب الله بنام  حمید الله چاریکاری نیز  هنر  اواز  خوان و در  دسته  هنری چاریکار تنبور مینواخت. 

ادامه خواندن پهلوان امان الله«امانی » بلبل خموش شمالی لاله زار؛ نوشتهء : ماریا دارو

خراباتیان سوگوارکابل : استاد پرتو نادری

       صنف دهم دارالمعلمین اساسی کابل بودم، نمی‌دانم روزی چه بحثی پیش آمد که غلام فاروق یکی از صنفی‌هایم از من پرسید، می‌دانی مردم فهمیدۀ کابل بیش‌تر به کدام یک از آواز خوانان رادیو علاقه دارند؟

بی‌درنگ گفتم به خیال!

با صدای بلندی خندید و گفت: مردم فهمیدۀ کابل به استاد رحیم‌بخش علاقه دارند به استاد رحیم‌بخش!

مثل آن بود که سخن غیر قابل باوری را می‌شنیدم. هیچ دلیلی نداشتم که با فاروق مخالفت کنم. سخن او را پذیرفتم؛ ولی در دل خود موافق نبودم. بحثی هم نکردم، می‌ترسیدم که اگر با او بحث کنم شکست خواهم خورد. چون او بیش‌تر از من با کابل و کابلیان آشنا بود. من آن روزگار یک بچۀ سادۀ قشلاقی بودم.

به هر صورت نظر فاروق مرا بر آن داشت تا به آواز استاد رحیم‌بخش بیش‌تر توجه کنم و آهنگ‌های او را با دقت بیش‌تری بشنوم.

ادامه خواندن خراباتیان سوگوارکابل : استاد پرتو نادری

یادی ازحافظ اکه آوازخوان محبوب فراموش شدهی خانقاهی : نوشتهء ؛ الحاج دکتور فیض الله ایماق

شب نوروز سا ل ۱۳۴۹ بود، هنر دوستان اندخوی، طبق عادت  خواستند  دراین شب  خجسته  و پُر میمنت ، مجلسی از سرور وخوشی برپا کنند وزنگ دل را در آوای نغمه های دوتار و ترانه های  دل انگیز خواننده ی معروف دیار خود بزدایند، همان بود که شخصی را به کلبه ی هنرمند سابقه دار، فرستادند تا او در مجلس یاران اشتراک کند . 
دق الباب شد. صدایی از منزل هنرمند به گوش نرسید، بالاخر ، قاصد نعره زد: « حافظ اکه، حافظ اکه…!» ولی جز خاموشی مطلق که سرتاسر اطراف و اکناف را فراگرفته بود، چیزی به گوش نمی رسید. 

ادامه خواندن یادی ازحافظ اکه آوازخوان محبوب فراموش شدهی خانقاهی : نوشتهء ؛ الحاج دکتور فیض الله ایماق

ثبت موسیقی محلی افغانستان در یونسکو : نصرالدین سلجوقی

سازمان آموزشی ، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) و شورای موسیقی بین المللی موسیقی محلی (ICTM) به همکاری دانیلو موسیقی شناس (1994 -1907) برای حفاظت و احیای میراث فرهنگی ، مجموعه ء موسیقی محلی از هفتادودو کشور جهان را با تنوع سرسام آور به جمع آوری آهنگ های موسیقی محلی پرداخته اند که آنها آهنگ های است که درجا و از محلات میدانی گرفته شده و همه را به عنوان ضبط میدانی ارائه نموده است. این مجموعهء بی نظیر شامل اصطلاحات متنوع موسیقی می باشد که دردسترس عموم قرارگرفته شده ، که بابارگیری دیجتالی ، خدمات آن روی سی دی ها بطورفزیکی در 127 البوم به کتابخانهء( یونسکو) نگهداری می شود.

باید متذکر شد خوشبختانه ازآن مجموعه دو البوم که شامل دو حلقه سی دی صوتی است مربوط به ولایت هرات افغانستان می باشدکه دربردارندهء آهنگ ها واجرا های است که در سالهای (1973 – 1977 م) توسط پروفیسور جان بیلی وویرونیکا دبلدی ریکورد شده که هنرمندان موسیقی زن ومرد در آن نقش دارند چنانچه در بخش مردان می توان از آواز خوان ها ، نعت خوان ها واجرای موسیقی اشخاصی های چون ( استاد امیر جان خوشنواز ، قاری محمد یوسف ، صوفی ابوبکر، غلام

ادامه خواندن ثبت موسیقی محلی افغانستان در یونسکو : نصرالدین سلجوقی

مردی که نمی خندید : نویسنده؛ دکتور ملک ستیز

رسامی از محترم استاد حنیف شبگرد

سال ۱۳۵۷ بود. تازه صنف هشتم را در مکتب ابتداییه‌ء عبدالعلی مستغنی واقع کارته‌‌ء سه تمام کرده بودم. از آن‌جا به لیسه‌‌ء عالی حبیبیه ارتقا کردم. از خوشی در پیراهن نمی‌گنجیدم. برادران بزرگ‌ترم با افتخار زیاد از حبیبیه یاد می‌کردند. پدرم لیسه‌‌ء حبیبیه را شکوه روشن‌گری می‌دانست. من تازه به نوجوانی گام گذاشته بودم. وقتی از کوچه‌های کارته‌ء سه به سوی لیسه‌ء حبیبیه گام می‌گذاشتم، غرور عجیبی برایم دست می‌داد. آن‌گاه جوانان کتاب‌ها را به دست راست، چسپیده به سینه می‌گذاشتند و راه می‌رفتند.

ادامه خواندن مردی که نمی خندید : نویسنده؛ دکتور ملک ستیز

ماجرای قتل بنگی چه یا «بُلبُلک سنگ شکن» : جاوید فرهاد

بزم شاد عروسی در گذر “ایش‌محمد بیگ” (زادگاه بنگی‌چه) برگزار بود. 

مردم از چندین روستای “تاشقرغان” برای اشتراک در جشن عروسی “بچی اکه‌بای” و شنیدن صدای بنگی‌چه و دمبوره‌اش گِرد آمده بودند.

تابستان بود و بنگی‌چه دستار پهلوی برسر، با دارو دسته‌اش(غیچک‌نواز، زیربغلی‌نواز و زنگ‌نواز) روی صُفه‌ی کاه‌گِلی و زیر درختان انجیر و انار، با آواز بلندِ بومی‌اش می‌خواند:

” آن‌که افزون شده‌اس سیم و زرش

زر نباریده ز آسمان به‌سرش

از کجا کرد بگو این زر و سیم؟

یا خودش دزد بوده یا پدرش”

اربابان زمین‌دار و مستبد مانند: ارباب شیرین، جوره‌بای، وکیل جان‌محمد و چند تای دیگر که آن‌هنگام (سال ۱۳۵۸ خورشیدی) زمین‌های شان به‌دهقانان بی‌زمین و کم‌زمین از سوی نظام وقت در تاشقرغان توزیع شده بود، از خواندن آهنگ‌های انتقادی بنگی‌چه در آن جشن عروسی سخت برآشفته شده بودند و از فرط خشم “دندان‌خایی” می‌کردند؛ اما دهقانان نادار، بنگی‌چه‌ی منتقد را تشویق می‌کردند.

یکی می‌گفت: ” اَخ جانم ده‌جانت اکه‌جان ( بنگی‌چه)!”

دیگری از ته‌ی دل کف می‌زد و بلند آواز می‌کشید:” دَمت گرم بچی بَدَل!(بدَل‌مست نام پدر بنگی‌چه بود)

ادامه خواندن ماجرای قتل بنگی چه یا «بُلبُلک سنگ شکن» : جاوید فرهاد

خاطره ی از اولین نمایش ؛فیلم خواب طلایی : دکتور همایون مروت

و اینک فلم خواب طلایی را که در مورد دیدگاه ها و احساسات درونی آفرینشگر بی بدیل، امیرجان صبوری و گروپ هنری گل سرخ است، به شما خوبان پیشکش می کنم، آنهم با خاطره ی از اولین نمایشش.

به یاد دارم 34 سال پیش تابستان 1987 در سالون سینمایی رادیوتلویزیون ملی قرار شد  بعد از نمایش فلم، من به پرسش های مسئولین جواب بدهم. در پایان فلم بعد از سکوت طولانی یکی از دوستان پرسیدند: آقای مروت! در تصویر آخر فلم تو تمام مرده های تپه ی شهدا را از قبر بلند کرده، به طرف غروب روان کردی یا به طرف طلوع خورشید؟ من در خالیکه دست و پاچه شده بودم، گفتم: شما چه فکر می کنید؟ او که از طرفداران سرسخت دولت بود،گفت: واضح است که به طرف طلوع. من که هدف اصلی ام غروب بود، گفتم: شما دقیق فهمیدین.

جناب هارون یوسفی که رئیس نشران تلویزوین بود، متوجه شد که ادامه ی صحبت می تواند ید تر باشد، وارد صحبت شده گفت: برای صحبت وقت نداریم. بروید و به کار های تان برسید! بعد یکی از کارمندان را مخاطب قرار داده گفت: این فلم را در برنامه ی امشب نمایش بدهید!

کارمند گفت: رئیس صاحب! برنامه ی امشب وقت بسته شده. هارون یوسفی با قاطعیت گفت: یگان چیز را کنسل کین! جناب یوسفی در حالیکه از سالون خارج میشد، مرا هم با خود صدا کرد. در دهلیز من گفتم: رئیس صاحب! نمیشه که همین فلم را اول یکی دوبار اعلان  و بعدن  نشر کنین؟ جناب یوسفی گفت: این فلم باید همین امشب نشر شود. ورنه اگر امشب نشر نشود، با این گل هایی که تو به آب دادی هرگز بشر نخواهد شد. 

ادامه خواندن خاطره ی از اولین نمایش ؛فیلم خواب طلایی : دکتور همایون مروت

موسیقی وسیاست….قسمت دوم: شفیع عظیمی

…باوجودشرایط ناهنجارجوامع فیودالی خان خانی. لشکرکشی هاوجنگهای شاهان برای توسعه وتسلط.کارزارفعالیت هنرمندان راگاهی دشوارمیساخت  وبعضی وقتهاچه مشکلات وبلاهاودسیسه هاازطرف زورمندان وحکمرانان برهنرمندان بوجودمیاوردند.

چنانچه خوندمیردرکتاب حبیب السیرگوید(عبدالقادربن غیبی ازندامای میرانشاه پسرتیموربودومیرانشاه حاکم ازربایجان بعلت زیاده روی درمسکرات.اختلال حواس مبتلاشدووقتی به پدرش تفهیم شدکه اطرافیان ناباب اورابکارهای زشت واداشته است.پدرش در۸۰۲هه بتبریزعزیمت کرد.

عده رامجازات میکند وعبدالقادرباحس خطرموفق بفرارمیشود.چون سیدقطب نایی.حبیب الله عودی.عبدالمومین خواننده.محمدکاخکی ازاستادان معروف انوقت رادستوردارزدن صادرمیکندوبهنگام اجرای حکم محمدکاخکی ازشوخی روبه قطب الدین عودگفت استادی درهمه جاپیشقدم بوده اینکه بایدچنین باشد.

ادامه خواندن موسیقی وسیاست….قسمت دوم: شفیع عظیمی

موسیقی وسیاست : عظیمی

  موسیقی وسیاست:…بخش اول…انسانهادرقرنهای متمادی باموسیقی زیست نموده درشادی سرورغم واندوه حتی درشرایط جنگ درجوامع مختلف ازان استفاده بردندوموسیقی رادرجشن هاومراسمهای گوناگون ودرکارزارزنده گی که باعث تسکین دلجویی وارامش روح وروانشان بوده بکارمیبردند.دراغازین پیدایش موسیقی تاکنون درجوامع طبقاتی وعقب مانده فیودالی ازطریق اشعارطنزفکاهیها تقلید تمثیل کمیدیهادرمقابل بی عدالتیهاظلم وستم انسانهاونابرابیهارابرای اظهاروخواستن حق وحقوق شان بشکلی انعکاس میدادند.

میتوان گفت داستانهای اوازگوراوغلی بادمبوره سحرامیزش که درمقابل ظلم وستم وبی عدالتی قداعلم کرد.افسانه (نی سحرامیز) هند.سیمفونی سحرامیزاروپا.حکایه های کلیله ودمنه بااشعارازحضرت مولانا که پرنده گان وحیوانات رابرای ازادی ومظالم ایجادونوشته شده است مثال اورد..هندباستان سرزمین افسانه ها عنعنات رسوم مزاهب وزبانهاست .رقص وموسیقی واوازجزمزهبشان بوده بهمین سبب دراوج تکامل پیش میرود.مقامهای موسیقی ازنگاه روزوشب وفصلها اثرات خاص خودرادارد.بهمین اساس داستان یکی ازموسیقیدانان که موردتوجه سلطان بودوسلطان ازتحکم واصرارازاوخاست که اهنگ راگ(دیپاک)که اتش ایجادمیکندبنوازد.

ادامه خواندن موسیقی وسیاست : عظیمی

شش مقام موسیقی در اوزبیکستان قسمت اول : شفیع عظیمی

قسمت اول :شش مقامUzbek classic music..موسیقی شش مقام که دراوزبیکستان. تاجیکستان.اویغورستان چین.افغانستان بنام مقام.ازربایجان موغام.وترکمنستان هم مقام گویندوترکمنها دوازده مقام بنام نوایی دارند ومقامهای ترکمنی ازنگاه اجرایی شیوه خاص خودرادارد.هندیها راگ.ترکها فصل.درایران دستگاه.عربهاهم فصل ودراروپاClassic Musicگویند.اصطلاح کلاسیک دراروپاازاواخرقرن 18م به بعدپیداشدوهمه اثاردوره رنسانس دربخشهای مخنلف ازهنرموسیقی نقاشی هیکل تراشی تیاترمعماری وادبیات وغیره که اساسات ان درگزشته نظربه اصول وقواعد تکنیک کاروموضوع انها پایه گزاری شده است اطلاق میشود.موسیقی شش مقام اوزبیک را یونیسکوجزمیراث فرهنگی اوزبیکستان برسمیت شناخت.شش مقام درهرولایت اوزبیکستان چون سمرقند بخارا فرغانه خوارزم قوقند تاشکندبه شیوه های مختلف مورداجراقرارمیگیرد.اصطلاح مقام یاموسیقی مقام بعدازاستقرارونفوزعربهاوتکشیردین اسلام درحوزه خراسان زمین ودیگرساحات بمرورزمان بوجودامد.ایجادمساجدمدرسه هاومراکزدینی که طلبه هابخاطراموختن علم ودانش ازکتب دین اسلام، فلسفه، ریاضی، نجوم ودیوان مختلف ازشعرای بزرگ بودفرامیگرفتندوموضوع اشعارحمدوثناها مرثیه پندونصیحت ادامه خواندن شش مقام موسیقی در اوزبیکستان قسمت اول : شفیع عظیمی

تاریخچه آهنگ ملا محمد جان – و اولین هنرمندی که این آهنگ را سروده است شادروان محمد حسین پدر شادروان سرآهنگ میباشد. از صفحه خاطرات وطن برای شما برگزیده ایم

  آهنگ ملا محمد جان را اولین بار خانم سلما نه بلکه شادروان استاد غلام حسین (پدر مرحوم استاد محمد حسين سرآهنگ) در سال ١٩٠٦/١٩٠٧ با آرکستر ساز های مشکی در شهر کلکته هندوستان اجرا و در ریکارد ثبت نموده است«آهنگ معروف و تاریخی ملا محمد جان یکی از قدیمی ترین آهنگ های فولکلور یا محلی هرات باستان میباشد و در اصل سرود عاشقانه و بیان درد و سوزدل عایشه دختر عاشقیست که نذر گرفته بود تا در روز نوروز به مزارشریف به زیارت مولا علی (ع) رفته و دعا کند تا حاجت و آرزویش که رسیدن به ملا محمد جان است برآورده گردد.
در رابطه با آهنگ ملا محمد جان و داستا ن عاشقانه «عایشه و ملا محمد جان» در کتب مربوط به تاریخ هرات، روزنامه ها و جراید بارها مطالبی نوشته اند.
سرود عاشقانۀ ملا محمد جان بیانگر عشق واقعی این دو جوان بوده و داستانی دارد به این شرح:
ادامه خواندن تاریخچه آهنگ ملا محمد جان – و اولین هنرمندی که این آهنگ را سروده است شادروان محمد حسین پدر شادروان سرآهنگ میباشد. از صفحه خاطرات وطن برای شما برگزیده ایم

بابه قران و آق پشک : استاد وحیـد قاسمی

عبدالغفار فر زند سلطان مشهور به بابه قیران متولد شهر باستانی تاشقرغان یکتن از چهره های برجسته موسیقی مردمی کشور ما بوده است که قطعات وآهنگهایش تا به امروز به نام سبک قطغنی شهرت دارد و این سبک آمیزه ی از موسیقی ازبکی و ترکمنی سمت شمال افغانستان میباشد.
دسته هنری و همراهانش این نوازندگان بودند: حکیم تنبوری، صمد توله چی، شریف زیربغلی نواز، بابه نور و بچه رحمان.
هنرمند از یاد رفته ی دیگری بنام آق پشک ( پشک سفید ) نیز همروز گار بابه قیران بود که در نواختن دمبوره با او رقابت میکرد و این نکته ارزشمند در کتابی بنامموسیقی در فرهنگ صفحات شمال افغانستاناثر پژوهشی پروفیسور مارک سلوبین،موسیقیدان ونظریه پرداز اندیشمند امریکایی تذکر رفته است که درسالهای 1967- 1968میلادی دراقامت پانزده ماهه اش در افغانستان به تحقیقات موسیقی فولکلور پرداخت.
ادامه خواندن بابه قران و آق پشک : استاد وحیـد قاسمی

کشور بدون موسیقی
 : یما ناشر یکمنش

 طالبان با فتح کابل اولین گام مهم را در مسیر تبدیل افغانستان به گورستان موسیقی برداشتند. همان طور که منیژه باختری در کتاب نود و سه سال رسانه و قانون (انتشارات سعید، کابل) مینویسد، یکی از نخستین اقدامات آنها تسخیر رادیو و تلویزیون ملی به رهبری ملا محمد اسحاق نظامی بود. زیر نظر وزیر اطلاعات و فرهنگ، ملا امیر خان متقی، نشرات تلویزیون قطع شد و رادیو زیر نام «د شریعت ژغ رادیو» شروع به نشرات کرد. رادیو «صدای شریعت» یگانه رادیوی به ظاهر بدون موسیقی بود که در سطح کشور نشر میشد و در جهان از این نظر بیرقیب بود.
طالبان عملاً تولید و نشر موسیقی را منع کردند. ریاست موسیقی وزارت اطلاعات و فرهنگ تبدیل شد به ریاست ترانههای اسلامی. آنها در سه تا چهار سال آغاز امارت خود، حدود دو هزار ترانه (منیژه باختری، ص۳۳۲) ثبت کردند. آنچه طالبان ترانه مینامیدند عبارت بود از موسیقی کلامی بدون ساز که اشعارش بیشتر در ستایش کشتهشدگان طالب، نعت پیامبر اسلام، تشجیع مردم به جنگ با کافران و بعضی موضوعات دیگر بود.طالبان با ممانعت از پخش و ثبت موسیقی در یگانه مرجع دولتی که همزمان بزرگترین مرجع در تمام کشور بود، یعنی رادیو تلویزیون افغانستان، عملاً تولید و نشر موسیقی را در افغانستان متوقف کردند. و برای نظارت و تفتیش در این کار ادارهای به وجود آورده بودند به نام وزارت امر بالمعروف و نهی عن المنکر.
ادامه خواندن کشور بدون موسیقی
 : یما ناشر یکمنش

نوازندگان پنجه طلایی -نوشته : وحید قاسمی

           خالد ارمان عزیز یکتن از نوازندگان پنجه طلایی و انگشت شمار در موسیقی امروز افغانستان

دوستان عزیز
فراگیری موسیقی نیاز به ریاضت ها و تمرینات مداوم دارد و سالها سپری میگردد تا یک نوازنده با قبول زحمات شبانه روزی ، قادر به نواختن یک آله موسیقی میگردد.
جا دارد ازنوازندگان پنجه طلایی موسیقی امروز افغانستان با کمال افتخار نام ببرم :
جناب حکیم لودین نوازنده آلات کوبه ییپرکاشنکه فعلا در المان بسر میبردجناب همایون سخی نوازنده رباب که اکنون در امریکا اقامت داردجناب علی اسماعیل زاده نوازنده ویلون که اکنون در کابل زندگی میکنداقای پکتا نوازنده توله که اکنون در کابل زندگی میکندالف بادغیسی نوازنده کمانچه بادغیسی که اکنون با تهی دستی در بادغیس بسر میبردویس کاظمی نوازنده طبله که اکنون در کابل بسر میبردسالار نادر نوازنده طبله که فعلا در امریکا بسر میبردحاجی فرخاری نوازنده زیر بغلی که اکنون در فرخار زندگی میکند.محترم عارف احمدی , سیر هاشمی ،معروف جان شریف و تمام نوازندگان عزیزما ستون های موسیقی کشور ما میباشند .عمر این عزیزان دراز باد و به امید روزی که این نوازندگان پنجه طلایی را در داخل کشور روی یک ستیژ در حال هنرنمایی ببینیم.