دو شاهد خاموش ۱۷ سال در سوگ نبود شامامه و سلسال: شادروان پوهاند عبدالاحمد جـاویـد

 

 

 

 

در سالگرد انهدام مجسمههای بامیان در ماه مارچ 2001 به وسیله گروه متحجر طالبان، تاری خوارهدوشاهد خاموشنوشته زیبای استاد زندهیاد پوهاند عبدالاحمد جاوید را باید بارها و بارها خواند و خاموشخانه ذهن خویشتن را با طنین ارجناک نفسهای داغ بینش استاد عطرآگین ساخت، با بالهای زرین و رؤیایی این کبوترنامه به منقار روایت، چندینسده به عقب رفت و به درههای سرسبز بامیان باستان و شهرغلغله سیر و سفرکرد، در آب بند امیر دست و روی تازه نمود و در جشن با شکوه عروسی شامامه و سلسال شرکت کرد. باید از خمیر، گل و سنگ این نوشته ماندگار دگر باره در بامیانهای ذهن و ضمیر خویش چنان شامامه و سلسالی بتراشیم، که هیچ اهریمن بدآهنگی را بدان راهی نباشد و هیچ طالب بدسگالی را بدان چنگ و دندانی نرسد. ادامه خواندن دو شاهد خاموش ۱۷ سال در سوگ نبود شامامه و سلسال: شادروان پوهاند عبدالاحمد جـاویـد

نقش یک شترمرغ در تباهی افغانستان : دکتور سید احمد جهش

  توقع میرفت که جناب زلمی خلیلزاد بعد ازختم تحصیل درایالات متحده امریکا، مصدرخدمتی برای وطن ومردم خود شود. اما متاسفانه که زندگی درامریکا همه احساس افغانی وعاطفه انسانی را ازمغزش پاک نموده اورا به یک ماشین خودکار و آله ی دست “نیوکنسرواتیف” های امریکا مبدل ساخته است.

 موصوف درکنفرانس بن اول  و پس ازاندر سایر کنفرانس ها و همایش ها هم چو شترمرغ، به چال و نیرنگ، گاهی درنقش یک افغان؛  و زمانی درنقش یک امریکائی درصحنه ظاهرشده؛ چه بلاها ومصیبت هایی نبود که به وطن ومردم بیچاره وبی دفاع مان رقم نزده باشد.

آیا خلیلزاد میداند ؟

– وطن ما توسط نیروهای جهنمی اضلاع متحده امریکا وسازمان جنایتکار ناتو اشغال شده است.

– امریکا وانگلیس وطن ما رابه مزرعه تریاک تبدیل نموده تا حال بیشتر از سه ملیون هم وطن را معتاد ساخته اند. هر روزبه تعداد دها وصدها انسان بیگناه مارا میکشند.

 معادن مارا در معرض چور و تاراج قرار داده اند.

– آیا بدون اجازه ی نیروهای امریکائی واروپائی ومتحدین شان کسی می تواند  درتمویل و تسلیح  شبکه های  تروریستی طالب وداعش دست یازد؟ ادامه خواندن نقش یک شترمرغ در تباهی افغانستان : دکتور سید احمد جهش

با تاسف باشندگان شریف کابل امروز باز درخون غرق اند.

در باب  وطن  گفتنی  بسیار دارم

از  دیدن خون ٬ مرغ دل  بریان  دارم

از بس که  خون بجای اشکم  جاریست 

                                  دامن  ز خون  دیده کی  پنهان دارم   « ماریا دارو»         

 به  گریه  این  کودک روزنامه فروش بنگرید که  از مرگ  حمتی  میگریزد

کی  باشد  وطن  از چنگ  ظلم آزاد شود

چشم  اهریمن  ز داشته  ما  خاک شود

هر کس  که  بما  چشم  طمع  میدوزد

سر پا وطنش  مانند  ما خاک  شود« ماریا دارو»

یک شنبه خونین کابل، این یل زخمی روزگار، لکهء ننگین بر جبین دشمنان مردم افغانستان کابل این “پاروپامیزاد” کهن و یل زخمی روزگار هر روز سوگوار است : مهرالدین مشید

 کابل این یل زخمی روزگار و تنها گرد افسانوی تاریخ بار دیگر یک شنبۀ خونین را که گواهء وحشتناک ترین رخداد در هوتل کانتنننتال بود، با آزمون خطرناکی پشت سر گذاشت، ده ها خانواده را داغدار کرد و در سوگ بنشاند. هرچند کابل در طول تاریخ نماد مقاومت بوده، پشت رستم پهلوانان زمانه ها را یکی پیهم بر زمین زده است و حریفان اش در هر برهه یی از تاریخ آرمان آه بر دل گفتن کابلیان را با خود در گور برده اند؛ اما شهروندان کابل این همه رادمردی ها را به بهای خون جگرگوشه های شان تجربه کرده اند. این گپاروپامیزاد” قدیم نه تنها دیروز؛ بلکه امروز هم سوگوار است و شهروندان اش پیهم در خون و آتش غرق بوده اند و دردجانکاهء فراق دلبندان در خون تپیدهء شان را با گوشت و پوست خویش تجربه کرده اند .    ادامه خواندن یک شنبه خونین کابل، این یل زخمی روزگار، لکهء ننگین بر جبین دشمنان مردم افغانستان کابل این “پاروپامیزاد” کهن و یل زخمی روزگار هر روز سوگوار است : مهرالدین مشید

سیاه موی و جلالی – ثبت مرحوم دکتور برنا آصفی بار اول در شماره های 9، 10و 11، مجلۀ آریانا سال 1332نشرگردیده است.

بار اول در شماره های 9، 10و 11، مجلۀ آریانا سال 1332نشرگردیده بود. بار دوم، در کتاب آیین نگارش پوهاند محمد نسیم نکهت سعیدی استاد فاکولتۀ ادبیات پوهنتون کابل به صفت یک نمونۀ داستانی نشر شد. اینکه بار سوم به نشر آماده می شود. من سه نوشتۀ بیوگرافیک در بارۀ مرحوم دکتور برنا آصفی و این داستان او را آمادۀ چاپ کرده ام .
رحـیـم ابـراهـیـم

********

این داستان از زبان یگانه بازماندۀ سیاه موی و جلالی که ملا بهأالدین نام دارد و چند ماه بعد از وفات جلالی در سال 1306 شمسی تولد یافته، نوشته شده است.
ملا بهأالدین جوان راستگوی و سنجیده یی ست و مثل پدرش، سرگذشت عشقی هم دارد. حافظه اش خوب و معتمد است . اکثر آثار منظوم پدرش را به یاد دارد. چون شعر شناس است، از دستبازی هایی که با دو بیتی های پدرش شده، سخت متأثر می باشد. او از همه، خصوصاً آنانی که با دوبیتی های پدرش علاقه و سرو کار دارد، خواهش می کند تا شنیده گی های خود را با یک نظر غور و در این داستان اصلاح فرمایند.
اینک جلالی را نظر به معرفی بازماندۀ او بشناسید.
جلال الدین جلالی یا قهرمان نامی معرکۀ عشق پسر یوسف مسکین است که در سال 1281 شمسی در « ده ِ گزک » شهر آرمان مربوط حکومت قادس تولد یافت. دوازه ساله بود که که به آرزوی زیارت حضرت گندمعلی صاحب « سیاه سوار» از مشایخ مشهور و معروف هرات می باشد، به پشتون زرغون رفت و آنجا به فراگرفتن علوم مروج مشغول شد و به سرعت تعلیم خود را پیش برد. چون بیشتر دروس متداول را نزد پدر خود آموخته بود، توانست در ظرف یک سال چند کتاب عربی را بخواند و مورد توجه استاد خود قرار گیرد.

عشق جلالی چگونه شروع شد؟ ادامه خواندن سیاه موی و جلالی – ثبت مرحوم دکتور برنا آصفی بار اول در شماره های 9، 10و 11، مجلۀ آریانا سال 1332نشرگردیده است.

ادامۀ تراژیدی های خونین تاریخ از افغانستان تا برما هر انسانی در برابر تمامی حوادث جهانی مسؤول است – نویسنده : مهرالدین مشید

 در این شکی نیست بر مصداق سخن سعدی بزرگ که معنای یک حدیث است، بنی آدم اعضای یکدیگر اند و به درد آمدن عضوی از آن تمامی عضو ها را ناقرار می سازد که دلالت آشکار بر احساس انسان دوستی های فراملی و حتا فرا دینی دارد؛ اما با تاسف که شماری ها ماشاالله چنان احساس جهان وطنی شان اوج می گیرد که چون ” کاسه داغ تر از آش” عمل می کنند. هموطن عزیز هرچند غم من و تو بزرگتر و وحشتناک تر از روهینگا  و تراژیدی جاری در کشور به مراتب خونین تر از برما است. کشتار های گروهی و قتل عام های بیرحمانه در کشور حادثه سازتر از تمامی تراژیدی های تاریخ است. هر روز نه تنها صد ها انسان در این سرزمین آغشته به خون قربانی بیداد می شود و صدها مادر و خواهر و همسر سوگوار میشوند و در سوگ عزیزان شان با شکم های گرسنه می نشینند؛ بلکه بدتر از آن هر روز زشت تر از برما صدها خانواده از محل های زنده شان وادار به ترک خانه و کاشانۀ شان می شوند و دست نوازشی بر سر آنان کشیده نمی شود و ادامه خواندن ادامۀ تراژیدی های خونین تاریخ از افغانستان تا برما هر انسانی در برابر تمامی حوادث جهانی مسؤول است – نویسنده : مهرالدین مشید

نیروهای امریکا اشتباهاً یک دهکده را بمباردمان کردند!—داکتـر سمـع حـامـد

 اشتباه

گفت در آتش کشیدم خانه ات را اشتباهاً

سوختاندم باز هم ویرانه ات را اشتباهاً

از تصادف پا نهادم بر دهان کودکانت

بستر خون ساختم کاشانه ات را اشتباهاً

ادامه خواندن نیروهای امریکا اشتباهاً یک دهکده را بمباردمان کردند!—داکتـر سمـع حـامـد

کابـل خـونـیـن : ماریا دارو

در باب  وطن  گفتنی  بسیار دارم

از  دیدن خون ٬ مرغ دل  بریان  دارم

از بس که  خون بجای اشکم  جاریست 

                       دامن  ز خون  دیده کی  پنهان دارم  « ماریا دارو»

کی  باشد  وطن  از چنگ  ظلم آزاد شود

چشم  اهریمن  ز داشته  ما  خاک شود

هر کس  که  بما  چشم  طمع  میدوزد

سر پا وطنش  مانند  ما خاک  شود« ماریا دارو»

    

سایـت مـاریـا دارو مراتب تسلیت خویش را برای بازماندگان و خانواده های شهدای سراسر افغانستان که در راه حـفـظ و امـنیـت کشور جانهای شیرین شان را ازدست داده اند٬ ابراز میدارد.

فلک بنگر چگونه کشورم سوخت
به ظلم ناروا بوم و برم سوخت
زبانه می کشد آتش ز هرسو
در این ماتم سرا خاک و درم سوخت
عزیزان سوختند در آتش جنگ

ادامه خواندن سایـت مـاریـا دارو مراتب تسلیت خویش را برای بازماندگان و خانواده های شهدای سراسر افغانستان که در راه حـفـظ و امـنیـت کشور جانهای شیرین شان را ازدست داده اند٬ ابراز میدارد.

نانسی هچ دوپری محقق و پژوهشگر و افغانستان شناس امریکایی: وفات کرد.

نانسی هچ دوپری محقق و پژوهشگر و افغانستان شناس امریکایی در افغانستان بود او را می توان از بانوانی شجاع در حوزه ی پژوهش دانست و الگوی خوبی برای همه بانوان شجاع و قهرمان. دوپری در 1927م در نیویارک آمریکا چشم به جهان گشود و در جنوب هندوستان بزرگ شد. در 1962 م به افغانستان آمد و درین جا در نخستین دیدار با عبدالرحمن طرزی از سوی وی تحسین شد. نانسی پس از سفر های زیادی که در کشورهای مختلف به هدف تحصیل و پژوهش داشت باری هم به کشور چین سفر کرد و فرهنگ ان کشور به خصوص “بودیزم” را مطالعه کرد مطالعه ی مسیر بودیزم پای این بانوی جستجوگر را به افغانستان کشاند و کارش را در جهت پژوهش در مورد افغانستان آغاز کرد او پنج کتاب رهنما در این مورد نوشت که اولین کتابش در مورد بامیان و کتاب های دیگرش در مورد کابل، هرات و راهنمایی عمومی برای تمام افغانستان است. او عاشق افغانستان شده بود و در پی فهم بیشتر از تاریخ این سرزمین بود. به باور نانسی افغانستان یک کشور خوب است و افغان ها در هر جایی که باشند خوبی و توانایی نگهداری از ارزش های شان را دارند. این حرف او را دوست دارم چون این حرفش جان دارد، جانی که برای همه ی مان ارزش مند است و قابل پذیرش، “زمانی که شما میراث ها و ارزش های تان را دانستید هویت تان را می دانید ” بانو نانسی با وجود کهولت سن و ضعف پیری مشتاقانه در خدمت به تاریخ و فرهنگ افغانستان کار می کرد. که سرانجام با تمام فعالیت ها و زحمات شایانی که در کار و پژوهش در مورد افغانستان کشیده بود تا چهره ی دیگری از افغانستان برای جهانیان بسازد، بامداد امروز در یکی از شفاخانه ها در کابل درگذشت. روحش شاد و وجودش الگوی برای تمامی بانوان پرافتخار شرقی و غربی در حوزه ی پژوهش….. و سبز باد نام آنانی که به دنبال شگوفایی فرهنگی اند.

ادامه خواندن نانسی هچ دوپری محقق و پژوهشگر و افغانستان شناس امریکایی: وفات کرد.

دوقـطـعـه شـعر از شـهـیـد قـهـار عـاصـی بر وفق زمـانـه تـحـت عـنـاویـن « خـبردار بـیـگـانـه ٬ بـیـگانـه است و بـگــو بـه خـاک فــروش »بـه شـمـا تـقـدیـم است.

خـبـرداربيگانه ٬ بیگانه است

قطعه اول : شعراز شهید قهار عاصی – به صدای محترم سلام سنگی

اگر دست و بازو اگر شانه است!      اگر مظهر لطف و يارانه است!

اگر بوي گل بام كاشانه است!         وگر كه سراپاي دردانه است!

در اين خاك بسيار بيگانه‌ها         فشاندنـــــــد تخم جدال و جفا

ادامه خواندن دوقـطـعـه شـعر از شـهـیـد قـهـار عـاصـی بر وفق زمـانـه تـحـت عـنـاویـن « خـبردار بـیـگـانـه ٬ بـیـگانـه است و بـگــو بـه خـاک فــروش »بـه شـمـا تـقـدیـم است.

کشور ما در منطقه از منابع فراوان آبهای شیرین برخوردار است٬ اما با تاسف کار لازم در طی سالهای جنگ صورت نگرفته است. بدین مناسبت برنامه گفتمان – استاد پرتو نادری را بشما پیشکش مینماییم.

فـاجـعـه میـرزا اولـنگ، : عـلـی تـقـوایـی از صفحه فیسبوک – سجاد فولادی برگرفته شده است

 بدون آنکه درپی دراماتیزه کردن حوادث باشم، نزدیک به سه سال است که بازی های پشت پرده، در منطقه، برشالوده ای یک سناریوی خونین ، گام به گام عملی میگردد. این سناریو زمانی سیما ی علنی بخود گرفت که ” تغییر جغرافیای جنگ ” از جنوب به شمال مطرح گردید وهزاران وزیرستانی بنام مهاجر، مسلحانه وارد پکتیا گردیدند وبعد آنها درشمال دیده شدند. اما در همان سالها نوشتیم که این تغییر جنگ نخست ازکسانی قربانی میگیرند که بی سلاح بوده وتوان دفاع از خودرا نداشته باشند. وانگیزه ای جنگیدن هم از منظر تباری وهم از نگاه مذهبی، برای تکفیری ها آماده باشند. تقریباً همه میدانستند که هزاره ها در این جنگ خونین، مانند هرتغییری تاریخی قربانیان نخستین اند. اما با فهم از این حقیقت تلخ، به نحوی طفره رفتیم وبیشتردردرون خود مصروف چانه زنی شدیم. اما طالب ، داعش و ستون پنجم داخل نظام ، طبق سناریو و برای عروج به یک جنگ خانمانسوز، ” هزاره کشی ” ر ااز زابل تا کابل، ازغور تا بهسود از بادغیس تا بدخشان از بغلان تا مزار، ازارزگان تا سمنگان از هرات تا سرپل، ادامه دادند.

ادامه خواندن فـاجـعـه میـرزا اولـنگ، : عـلـی تـقـوایـی از صفحه فیسبوک – سجاد فولادی برگرفته شده است

والی سرپل: ۱۵۰ خانواده را یکی پی دیگر گوسفندوار می‌کشند، به داد مان برسید ۱۶ اسد ۱۳۹۶- بدین مناسبت شعر محترم یوسف کهزاد خیلی بجاست .

               دوزخ دنیا

ای وطن ، داغترین دوزخ دنیا شده یی

بـــــرسرملت خـــود،خط چلیپا شده یی

تیغ فرزند خودت، سینۀ پاک تودرید

زیر پـــــای قدم خویش،تۀ پا شده یی

دامـــن پاک توآلـــــوده به تریاک شده

همه مجنون توگشتند که لیلا شــده یی

هرکجا مینگری، نقش ونگارنسب است

به تماشای خودت، غرق تماشا شده یی

پاره شد صفحۀتاریخ تو از دست رقیب

تنـی ویــــرانه تر ازپیکر بودا شده یی

ادامه خواندن والی سرپل: ۱۵۰ خانواده را یکی پی دیگر گوسفندوار می‌کشند، به داد مان برسید ۱۶ اسد ۱۳۹۶- بدین مناسبت شعر محترم یوسف کهزاد خیلی بجاست .

· قتل عام در یک خانه؛ پنج کودک یک خانواده همزمان کشته شدند: زهرا جویا

ظهر روز یک‌شنبه (۸اسد) پنج کودک ۴ تا ۱۶ سال از یک فامیل در منطقه قلعه‌ی وزیرآباد مربوط حوزه دهم امنیتی به شکل فجیعانه‌یی کشته شدند. تحقیقات جنایی پولیس و طب عدلی نشان می‌دهد که کودکان نخست توسط تیشه کشته و سپس آتش زده شدند. خبرهای اولیه حاکی از آن بود که کودکان در اثر برق گرفتگی جان باخته‌اند، شواهد و تحقیقات پولیس اما نشان می‌دهد که قضیه جنایی است و کودکان توسط افرادی کشته شدند.

این رویداد که در نوع خود، بی‌سابقه است در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های دیداری و شنیداری بازتاب چندانی نیافت. جامعه‌ی مدنی نیز تا حالا هیچ اقدامی نکرده است.

ادامه خواندن · قتل عام در یک خانه؛ پنج کودک یک خانواده همزمان کشته شدند: زهرا جویا

هـر روز جـوانـان ما قربانی حوادث میشوند: خبرنگار سکینه امیری

  صبح زود روز گذشته کابل، با صدای انفجار مهیبی از خواب پریدم. شاید ساعت اندکی از شش گذشته بود و مطابق معمول اکثر شهروندان مشاغل کابلی با سرعت به سوی محل کارشان در حرکت بودند. مطابق معمول فکر کردم شاید انفجار سنگین نیست با این حال دلشوره و نگرانی رهایم نمی‌کرد. در مسیر راه دریافتم که انفجار سنگین بوده و تلفات زیادی در پی دارد.

شکرگزاریم  از  وسایل  پیشرفته الکترنی  که   پس از هر انفجار و رویداد امنیتی با دوستان خویش تماس می‌گیریم تا مطمین شویم که همه آن‌ها باشند. در میانه این تماس‌ها   که دریافتم تعداد وسیعی از بهترین جوان‌های تحصیل کرده قتل عام شده اند. خانواده‌های قربانیان زیادی به دنبال وابستگان شان بودند. در این میان در صحنه انفجار و پس از آن خانواده ای کوچکی از برادر و خواهر بیشترین اضطراب را دارند. اضطراب خواهری که از سرنوشت او هیچ خبری در دست نیست. این موضوع ظاهرا وقت را ایستاده و زندگی را برای این خانواده کوچک متوقف کرده است.مرگ نابهنگام نجیبه حسینی اعضای فامیل او را به سوگ نشانده است

خواهر با افتخار!

این خواهر و برادر بی قرار که دوستان‌شان آن‌ها را در هوای به شدت گرم و طاقت‌ فرسای عصر کابل بابت عزیز از دست رفته‌ شان دلداری می‌دهند، غم سنگین و غصه بزرگ در چشم و صورت‌شان هویداست.  آنان توان حرف زدن را ندارند. یکی لال و مبهوت طوری به زمین چشم دوخته که گویی بی‌جان است و از دنیا بیگانه. جمعی از افراد نزدیک به او، تلاش دارند تا به نوعی هوا و فضای او را عوض کنند اما ظاهرا همه این تلاش‌ها بی ثمر است.

ادامه خواندن هـر روز جـوانـان ما قربانی حوادث میشوند: خبرنگار سکینه امیری

زخم خونچکان زمامداری درافغانستان به بهانه سالروز کودتای 26 سرطان نوشته: داودسیاووش

در شرایط پیچیده و مغلقی که رییس جمهور غنی و حلقه اطرافیانش در ارگ، در یک حرکت غیر قابل درک، با غرور و تبختر سناریوی به زورجنگی را با معاون اول ریاست جمهوری، وزیر خارجه، معاون ریاست اجرائیه، حزب جنبش ملی اسالمی، جنبش روشنایی، جنبش تبسم، جمعیتاسالمی، جنبش رستاخیز و حزب وحدت بدون هیچگونه انعطاف آغاز نموده، از یکطرف خلیج اختالفات قوم شریف پشتون را بنابر وابستگی به آن قوم با اقوام ازبیک، تاجک و هزاره هر روز بزرگتر می سازد و از طرفی فاصله و اختالف میان اقوام درانی و پوپلزایی را با قوم غلجایی که خود وابسته با آن است دامن میزند و از میان پرونده های انفجار و انتحار دهمزنگ، چارراهی زنبق، انفجار و انتحار هنگام بخاک سپاری سالم ایزدیار، سقوط کندز، کشته شدن چند صد نفر در داخل قول اردوی شاهین، استفاده جعلی هیئت از نام شورای امنیت، حادثه چارصد بستر، مکاتب خیالی، سربازان خیالی، کلینیک های خیالی، کابلبانک، شهرک هوشمند، تقلب انتخابات اخیر ریاست جمهوری، اعتراف مقام پاکستانی به استعمال سه میلیون رأی جعلی در انتخابات دوره کرزی، انفجار در منزل والی کندهار و… به طور گزینشی شکایت ایشچی را در صدر اولویت های کاری مملکت قرار داده و به این ترتیب کشور را به طرف یک بحران فراگیر سوق می دهد.

ادامه خواندن زخم خونچکان زمامداری درافغانستان به بهانه سالروز کودتای 26 سرطان نوشته: داودسیاووش

این حرامزاده ها! طنز جالب از : هــارون یــوســفـی

بنگر چه ماهرانه فروش ات نموده اند

مانند برده، حلقه به گوش ات نموده اند

سمبول ِ کوه و پیکره ها بودی و، کنون

بازیچه هایِ «مرکل» و «بوش» ات نموده اند

خونِ ترا و اشک تو و آبروی تو

در جامها فگنده و نوش ات نموده اند

تا بانگ اعتراض و فغانِ تو نشنوند

با چرس و بنگدانه خموش ات نموده اند

دار و ندار و خاک و زمینت گرفته اند

بنگر چگونه خانه بدوش ات نموده اند

هارون یوسفی

لندن.27 جون 2014

تـراژیـدی کابـل : مـفسر سیـاسـی: میـرعبـدالرحیـم عـزیـز

  31 می، روز وحشت و دهشت در کابل بود. دشمنان خارجی و داخلی افغانستان ضربۀ سهمگینی بر مردم ما وارد کردند. چه کس  یا کسانی این فاجعه را آفریدند، هنوز کاملاً مشخص نشده است. دولت مستعمراتی کابل شبکۀ تروریستی حقانی و حامیان پاکستانی آنها را ملزم به ارتکاب این جنایت عظیم دانسته است. در حین وقت، یک عده از صاحب نظران امور افغانستان معتقدند که جنگ مخفی بین دستگاه های استخباراتی امریکا و آلمان در جریان است که این حادثه هم شاید یکی از انعکاسات آن باشد. همچنان،  جنگ استخباراتی هند و پاکستان را نباید از نظر دور داشت که افغانستان را به میدان نبرد استخباراتی همیشگی خود مبدل ساخته اند. قربانی این تراژیدی مردم افغانستان و بازندۀ اصلی آن دولت مستعمراتی کابل است. دولت مزدور و مستمعراتی کابل را باید در قدم اول مقصر دانست، زیرا قادر نیست  که امنیت و آسایش را برای اتباع کشور فراهم سازد.

ادامه خواندن تـراژیـدی کابـل : مـفسر سیـاسـی: میـرعبـدالرحیـم عـزیـز

ازدرکابل ویران شده خون می ریزد – برسربی گنهان، سقف وستون می ریزد : نسیم اسیر

ماتم سرا

فلک بنگر چگونه کشورم سوخت

به ظلم نا روا بوم وبرم سوخت

زبانه میکشد آتش زهرسو

دراین ماتم سرا خاک ودرم سوخت

عزیران سوختند در آتش جنگ

مرا از غم تمام پیکرم سوخت

گرفت دشمن در آخر انتقامش

غلامانش کنون خاکسترم سوخت

زده آتش به ملکم دشمن دین

درخت وجنگل وخشک وترم سوخت

ادامه خواندن ازدرکابل ویران شده خون می ریزد – برسربی گنهان، سقف وستون می ریزد : نسیم اسیر

خــوش آمـــدی : عبـدالــواحــد نـــادی

خوش آمدی تو به کابل که شهرِ خاطره هاست

به افتخارِ قدم های تو مشاجره هاست

به هر گذر که روی یادِ تو همیشه بؤد

چو داغِ سیاهئ به دلهای ما همیشه بجاست

ادامه خواندن خــوش آمـــدی : عبـدالــواحــد نـــادی