تورك های ایماق : اقتباس از کتاب «تاریخچۀ اقوام در افغانستان» تألیف داکتر عنایت الله شهرانی چاپ پنجم، کابل 1395 خورشیدی – ارسالی وحدت الله درخانی از کابل

ایماق ها شاخه بسیار مشهور اقوام تورك و مغول میباشند . مناطق و قبایل بزرگ ایماق ها را در كتب تاریخ گاهی باسم «ایماقات» یاد میكنند .

كلیـــد قفل جماع است زر ولی كـــو  زر         

سراغش از چه بلد گیرم و كـــــدام ایماق

                «ملا فوقی یزدی بنقل از آنندراج»

    درباره «ایماق» در كتب معتبر تاریخی معلومات زیاد است و چون ریشه خالص توركی دارند، بجای اینكه مؤرخین توجه خاص باین كلمه بنمایند، زیاده توجه خویش را به ریشه یا اصل «تورك» مبذول داشته اند. با آنهم سعی میگردد كه درباره این قوم نامی و مشهور بحدی توان گفته ها و اسناد بیاوریم كه گروه یا شعبه ایماق های عزیز از آن آگاه شوند و پیوند های خود را با اطرافیان شان محكمتر سازند .عبدالحی گردیزی مؤرخ دوره غزنویان در كتاب «زین الاخبار» خود كه استاد عبدالحی حبیبی زیاده تر كتاب مذكور را به «تاریخ گردیزی» شهرت داده اند، درباره ایماق معلومات زیبا میآورد: «كیماك : اصل ایشان آن بوده است كه مهتر تاتاران بمرد و او را دو پسر ماند، مهتر پسر پادشاهی بگرفت، كهتر پسر از برادر حسد برد…. تا هفت تن از مولدان تتار بنزدیك ایشان آمدند یكی ایمی دو دیگر ایماك، و سه دیگر تتار و چهارم بلاندر و پنجم خفچاق و ششم لنقاز و هفتم اجلاد…» (ص 550 زین الاخبار).

    از هفت شخص بالا كه همه از یك نسب و كیماك میباشند، بدو شخص آن ایماك و تتار كار داریم، در قسمت تتار بتاریخ آنها زیر عنوان تورك ها آورده ایم و به آنها سوالی پیدا نیست كه اصل شان تورك میباشد، وحالا توجه نمائید كه وقتیكه یك برادر تورك تتار است، برادر دیگر ایماق كه «ایماك» آورده شده است، ضرورت به آن نیست كه بگوئیم كه او هم تورك ایماق میباشد، زیرا برادر با برادر هم خون و همتبار میباشد. ادامه خواندن تورك های ایماق : اقتباس از کتاب «تاریخچۀ اقوام در افغانستان» تألیف داکتر عنایت الله شهرانی چاپ پنجم، کابل 1395 خورشیدی – ارسالی وحدت الله درخانی از کابل

در باره قصر با شکوهء دارالامان چه میدانید ؟ : زلمی افغان

    قصر بزرگ و با شکوۀ دارالامان در عهد سلطنت شاه امان الله تهداب گذاری گردیده و کار ساختمان بخش بزرگ آن عمارت نیز در همان دوره به پایۀ اکمال رسید. در آن زمان در نظر بود که مرکز و پایتخت کشور با احداث یک شهر جدید مطابق یک پلان اساسی در جنوب چهاردهی که فعلاَ به نام دارالامان یاد میگردد، تنظیم یابد.
نقشۀ شهر جدید کابل و پایتخت دورۀ امانیه که از طرف یک تن از مهندسان فرانسوی به نام (گودار) طرح شده بود تخمیناَ بیش از صد ها جریب زمین را صرفاَ در ساحۀ مرکز اداری احتوا می کرد.
بنابر سفارش سرمهندس آلمانی (والتر هارتن) معماران و کسبه کاران ماهر افغانی جمع آوری گردیده به کار های ساختمانی گماشته شدند. در عین حال برای انجام کار های ساختمانی شهر جدید به نحو مطلوب و شایسته در حدود ۷۰۰ نفر از فارغ التحصیلان صنف شش آن دوره در رشته های معماری و ساختمانی برای مدت شش ماه به توصیۀ آقای (والتر هارتن) و تحت نظر وی و سایر متخصصین آلمانی به شکل عملی و نظری آموزش دیدند. بعداَ این گروپ ۷۰۰ نفری پس از شش ماه تحصیل برای پیشبرد کار های مختلف ساختمانی مدرن آماده گردیدند.
ادامه خواندن در باره قصر با شکوهء دارالامان چه میدانید ؟ : زلمی افغان

پیام محترم پروفیسور دکتور عنایت الله شهرانی بمناسبت سمینار بین المللی گرامیداشت از شخصیت و کارنامه های شاه محمد ولیخان دروازی، : پروفیسور عنایت الله شهـرانـی

  شاه محمد  ولیخان دروازی  مرد  سیاست  و تدبیر :

بحضور حضار محترم جلالتمآب وزیر خارجۀ دولت اسلامی افغانستان و اعضای عالیقدر سمینار عالی شاه محمد ولیخان دروازی وکیل السلطنت اعلیحضرت شاه امان الله غازی سلام و احترام تقدیم میگردد.
در بارۀ شاه محمد ولیخان دروازی یا این شخصیت بی بدیل در سیاست و تدبیر بعد از شهادتش حکومت های وقت تا دوران آخرین زعیم خاندان محمد نادرشاه خان کسی اجازه نداشت تا بنویسد، یک مقاله بنام مستعار «حبیب زاده» از شادروان سید قاسم رشتیا در کابل بوقت رژیم پیروان روسها بطبع رسید ولی دیگران در اطراف آن تبصره ننمودند چونکه همه عکسها، اسناد و معلومات از میان برده شده بود.
در امریکا یک سلسله مقالات دنباله دار را اینجانب شهرانی در جریدۀ «امید» دربارۀ حیات پر بار، لیاقت، کاردانی و سیاستمداری شاه محمد ولیخان دروازی نوشتم و در آن مضمون خواهش نمودم که نویسنده گان منبعد کلمۀ «شاه» را طبق سنت مردم قهرمان درواز و بدخشانیان پیش از نام شان علاوه نمایند، اتفاقاً بعد از آن اکثر دانشمندن آن خواهش را پذیرفتند، چونکه کلمه «شاه» جزء نامشان بود.
درواز نام بلند آوازه ییست که با داشتن صفات عالی لقب افسانوی «کوه قاف» را بدو نسبت میدهند، مردم روشنفکر، بیدار و با فرهنگ درواز به فرهنگی بودن شهرۀ آفاق اند، به همان گونه که تاریخ درواز قدیم است شعرای درواز از حساب بیرون میباشد، جناب دانشمند گرامی نجیب بیضایی بعد از اختصار در دو جلد شعرای درواز را تهیه داشته اند، همچنان که شادروان استاد محمد نادر سروری مؤسس مکتب درواز شعرای درواز را در مجلۀ «عرفان» بطبع رسانیده بودند
ادامه خواندن پیام محترم پروفیسور دکتور عنایت الله شهرانی بمناسبت سمینار بین المللی گرامیداشت از شخصیت و کارنامه های شاه محمد ولیخان دروازی، : پروفیسور عنایت الله شهـرانـی

پاسداری از ارزش ها پاسداری از انسانیت وبازی با بازی با آتش است: مهـرالـدیـن مشیـد

  دانشمندی می گوید که زنده گی تیاتری را ماند که انسان هر از گاهی در پرده های آن خاطره های خویش را به تماشا می نشیند. طبیعی است که این خاطره ها چه زشت چه زیبا پیهم در پرده های خاطره ها یک یک عبور می کنند و اما آن خاطره ها جاودانه می مانند که زیبا اند و به حقیقت می پیوندند. این که هر حقیقت همیشه بازتاب دهندۀ یک ارزش است و یا این که هر حقیقتی می تواند، جایگاه ارزشی داشته باشد و یا خیر.

این بر می گردد، به بحث های جامعه شناسی که از نظر جامعه شناسی، نهاد ها منبع ارزش ها ذکر شده است؛ البته با تفکیک این که هر نهادی نمی تواند، همیشه ارزش آفرین باشد و شاید نهاد هایی هم موجود باشند که فاقد ارزش آفرنی باشند و حتا شاید هم ارزش زدا باشند که این موضوع رابطه پیدا می کند، به ویژه گی های نظام سیاسی و فرهنگی هر کشور که این ویژه گی ها با توجه به نحوۀ نظام سیاسی و هم چنین عناصر گوناگون فرهنگی در هر جامعه یی ارزش منحصر به خود را دارد. 

ادامه خواندن پاسداری از ارزش ها پاسداری از انسانیت وبازی با بازی با آتش است: مهـرالـدیـن مشیـد

دوزخ دنـیا : یـوسـف کـهـزاد

ای وطن ، داغترین دوزخ دنیا شده یی

بـــــرسرملت خـــود،خط چلیپا شده یی

تیغ فرزند خودت، سینۀ پاک تودرید

زیر پـــــای قدم خویش،تۀ پا شده یی

دامـــن پاک توآلـــــوده به تریاک شده

همه مجموم توگشتند که لیلا شــده یی

ادامه خواندن دوزخ دنـیا : یـوسـف کـهـزاد

پشتیبانی رسانه ها از سوی حکومت معنای تقویت ارزش های مردم سالاری را دارد نگاۀ حاکم بر مطبوعات باید ملی باشد : مهرالدین مشید

  در این شکی نیست که جامعۀ جنگ زده و بحران زدۀ افغانستان با دشواری های زیادی در حوزه های گوناگون رو به رو است که دشواری های دست و پا گیر رسانه ها یکی از آن می باشد؛ اما این دشواری ها نمی تواند، سبب سرد مهری حکوت در پیوند به رسانه ها باشد. نظر حاکم در پیوند به رسانه ها هر از گاهی باید ملی بوده و حکومت نباید در برابر انتقاد های سالم آنان واکنش تند نشان بدهد و آنها را مطرود شمرده و شامل فهرست سیا کند. این در حالی است که حکومت های ملی با رسانه ها برخورد ملی کرده و در راستای تقویت رسانه ها گام بر می دارد؛ زیرا تقویت رسانه های در یک جامعه در هر حالی که باشد، معنای تقویت ارزش های دموکراسی و مردم سالاری را دارد؛ البته به دلیل این که  رسانه ها رکن چهارم  نیرو را پس از قوای اجراییه، مقننه و قضا دارد. رفتن به جنگ رسانه ها نه تنها زیانبار است؛ بلکه این رویکرد با رسانه ها حکومت را از داشتن یک حامی و همکار خوب به مثابۀ نیروی فعال، برای مبارزه با جنایت، فساد و مواد مخدر محروم می سازد؛ زیرا رسانه ها حیثیت بازوی استوار را برای دولت دارند که می توانند، در هر حالی و بویژه حالت های خطرناک آن را یاری و یاوری کنند. ادامه خواندن پشتیبانی رسانه ها از سوی حکومت معنای تقویت ارزش های مردم سالاری را دارد نگاۀ حاکم بر مطبوعات باید ملی باشد : مهرالدین مشید

زندانی و زندانبان خویشتن : داکتر عبدالصبور سیاه سنگ

 فضلالحق عبادی در بیست سالگی (1964) به هنر رو آورد، نیمه کمتر هفتادوچهار سال زندگیش را به هنرنمایی در رادیو، تیاتر، تلویزیون و سینما پرداخت و پس از بخش دوم سریالمهاجرت شیرآغا و شیرینگل” (1990؟) تا دم مرگشانزدهم می* 2018 – دستاورد چشمگیر نداشت.

دریغا! پیشینه پنجاهوچند ساله هنرمند بزرگی نخست فشرده شود به سه دهه و سپس درخشش هنرش از پانزده سال فراتر نرود. چرا؟ آسیبپذیری عبادی چه بود و در کجاها رخ مینمود؟ ادامه خواندن زندانی و زندانبان خویشتن : داکتر عبدالصبور سیاه سنگ

به پیامبر اعظم «ص» اسلام : محمد نسیم اسیر

چه خوانمت؟ که هرچه خوبیَ ست از تبار توست 

  و اعتبــار کــل آفرینــــش اعتبــــار تـوست

تو نقطه ی شــــــروع خلقت تمـــــــام عالــــــمی  

ادامه خواندن به پیامبر اعظم «ص» اسلام : محمد نسیم اسیر

سینما در افغانستان – نگارش : محمدداودسیاووش

    صاحبنظران هنر اولين جوانه هاي هنر تئاتر و نمايش سينما را به شكل اكادميك از بركت تهداب گذاري تئاتر باغ عمومي پغمان مي دانند كه به دستان هنر پرور شاه امان الله غازي وبه تقليد از تئاتر نياي يونان باستان در پاي يك تپه دوراني در جشن استقلال افتتاح گرديد. گفته ميشود كه در اين جايگاه هنري نمايشنامه فتح اندلس براي اولين بار در پاي تپه به نمايش  گذاشته شد و فلم هاي محصول سفر شاه از اروپا را نيز با بروجكتور  هم زمان مردم تماشا نمودند   .  پژوهش ها نشان ميدهد كه تئاتر و سينما در كنار هم در سيماي هنرمندان افغان همزمان درخشيده است به نوشته پژهشگران ، روزي كه در اواخر برج دلو 1324خورشيدي دروازه پوهتي ننداري بسته شد دروازه ديگري از سينما با كار و تلاش استاد عبدالرشيد لطيفي به روي هنرمندان گشوده شد.

مفكوره   نمایش اولين فلم درافغانستان ادامه خواندن سینما در افغانستان – نگارش : محمدداودسیاووش

صوفی عشقری

کوچه های افسانه ساز کابل که ليل و نهار زيادی را پشت سر گذرانده با راه رو های تنگ ، با خانه های بلند و ديوار های کمتر انداخته اش در سال 1271 خورشيدی در خانهً تاجر پيشهً بنام شيرمحمد معروف به ( داده شير ) کودکی به دنيا آمد که نامش را غلام نبی گذاشتند و بعد ها به صوفی عشقری مشهور شد.

غلام نبی هنوز نخسنين سالهای کودکی را سپری نکرد که پدرش را از دست داد و بعد از مدت کمی برادرش دار فانی را وداع کرد و بعد از مدت اندک چنگالش از دامن مادر هم رها شد و به ياری دوستان نزديک در جاده زندگی قدم می نهاد. ادامه خواندن صوفی عشقری

نظریات پروفیسور داکتر عبدالواسع لطیفی در مورد کتابی بنام ( سدۀ سید در روزنۀ سراج الاخبار) در باره سید جمال الدین افغان که به گوشش (فضل الرحمن فاضل)٬ تحریر گردیده است.

        به جسم لالۀ نعمان چنان ازلطف بخشد جان

           که برطبع خردمندان کلام نغز مولینا

    « سید جمال الدین افغان » نام آور، سخن فهم وسخن پرور خردمند هنرگستر، فلک قدر ملک سیما   (ازقصیدۀ طرزی دروصف سید

خوانندۀ عزیز وفرزانۀ امید مردمی، باذکرچندمصراع ازقصیدۀ محمودطرزی در وصف سیدجمال الدین افغان، اجازه بدهیددرسلسلۀ یادی ازنخبگان و فرهیختگان وبررسی آثارشان، ازهردوشخصیت ممتاز وپیشتاز وطن، با استفاده ازتألیف پژوهشی دوست نهایت گرامی واندیشمند مطبوعاتی ام، جناب فضل الرحمن فاضل که تحت عنوان «سدۀ سیّد در روزنۀ سراج الاخبار» ودر152صفحه ازطرف بخش فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی افغانستان در قاهره بچاپ رسیده است، تذکری دهم وهمچنان درمعرفی مختصر محمود طرزی که عنوان کتاب جناب فاضل آنرا احتوامیکند، از اثر روشنگر نویسندۀ عزیز، آقای محترم محمداکرام اندیشمند مطالبی رابه شما ارائه دهم : ادامه خواندن نظریات پروفیسور داکتر عبدالواسع لطیفی در مورد کتابی بنام ( سدۀ سید در روزنۀ سراج الاخبار) در باره سید جمال الدین افغان که به گوشش (فضل الرحمن فاضل)٬ تحریر گردیده است.

. و غزل های بيدل نا خوانده ماندند : پرتو نادری

   روز يک شنبه شانزدهم جوزا يا خردادماه1361خورشيدی، افغانستان سرتاج موسيقی کلاسيک خود را از دست داد. آری استاد محمد حسين سرآهنگ در همين روز به جاودانه گان پيوست و رود بار زلال صدايش در ريگزار تفتيده مرگ خشکيد و به گفتۀ شاعر : چراغدار صدا مرد !

استاد سرآهنگ به سال 1296 خورشيدی در گذرخواجه خوردک خرابات کابل زاده شد. هنوز کودک بود که اساسات موسيقی را از پدر هنرمندش استاد غلام حسين فرا گرفت بعد به سرزمين جادويي هند سفرکرد و شانزده سال را نزد استاد عاشق علی خان مشهور به چراغ پنجاب به آموزش موسیقی کلاسيک پرداخت. آری رسيدن به هنر و پيروزی چه رياضت بزرگی می خواهد !
مهندس صديق قيام يک تن از موسيقی دانان کشور و نويسنده ۀ کتاب « ازصدا تا آهنگ » می گوید که: درافغانستان هنوز هيچ کسی نتوانسته است تا موسيقی کلاسيک را به مانند استاد سرآهنگ دراوج زيبايي و کمال اجرا کند .
ادامه خواندن . و غزل های بيدل نا خوانده ماندند : پرتو نادری

به اقتفای شعر مرحوم‌ صوفی عشقری (رح) اگر ؟ : م – اسحاق ثنا

می نوشتم سال ها گر رنگ‌ اگر‌ می داشتم 

دامن دانش گرفتم‌ چنگ اگر می داشتم 

لحظه‌ای از رنج‌ دنیا فارغ و در گوشه ای 

ساز می کردم دمی سارنگ اگر می داشتم 

خصم میهن چپ اگر میدید سوی کشورم 

ادامه خواندن به اقتفای شعر مرحوم‌ صوفی عشقری (رح) اگر ؟ : م – اسحاق ثنا

مصاحبه جالب آقای نذیر ظفر با زمان ســتـیز – شاعر معاصر افغانستان


کشور
عزیز ما از قدیم الایام زاد گاه دانشمندان ؛ شاعران ؛ نویسنده گان و هنر مندانی چیره دست بوده که سر مایه معنوی کشور مان بحساب میرود و دریغ و درد که اکثر از قلم بدستان و هنر مندان ما نظر به مشکلات اقتصادی و اجتماعی نتوانسته اند اثار شانرا به نسلهای بعد انتقال دهند و خوشبختانه امروز با امکانات گسترده تکنا لوژی میتوان از هر هنر مند و نویسنده اثری را بخوانش گرفت .
مو جودیت فیسبوک امکان وسیع را در معرفت هنر مندان و اهل بینش میسر ساخته است و من با سپاس بیکران از مدیریت فیسبوک ؛ توانسته با عده یی کثیری از جوانان و اهل قلم معرفت حاصل کنم و از مطالب و نبشه هایشان مستفید شوم .
زمان ستیز یکی از شاعران جوانیست که چند سال می شود با مو صوف ارتباط کتبی دارم وی که بیشتر دوبیتی سراست و دوبیتی های وادار ساخت تا مصاحبه با وی انجام دهم و اما در قسمت معرفت و سوانح وی بهتر میبینم که نوشته خودش را بدون تصرف در اختیار شما خواننده گان گران ارج قرار دهم :
***  
ادامه خواندن مصاحبه جالب آقای نذیر ظفر با زمان ســتـیز – شاعر معاصر افغانستان

…که چه نام است ایـنجا : شـعر زیبا ی از بـهـزاد

حاجتی نیست به پرسش که چه نام است اینجا
جهل را مسند و بر فقر مقام است اینجا

علم و فضل وهنرو سعی و تفکر ممنوع
آنچه در شرع حلال است حرام است اینجا

ریش زاهد قلم منشی و فرم افسر
حلقۀ حذب جوانان همه دام است اینجا
ادامه خواندن …که چه نام است ایـنجا : شـعر زیبا ی از بـهـزاد

نام طاهر بدخشی در تاریخ کشور ما جاودان است: استاد پروفیسور داکتر عنایت الله شهرانی

یاد و خاطرات آن عزیز سفر کرده ، ابر مرد ی به وطن شیفته و آن راد مبارز ی در خاطره ها زنده ، زنده یاد طاهر بدخشی را از قلم دکتر عنایت الله شهرانی باهمی میخوانیم :                                    بدخشی از آوان خورد سالی بفرمودۀ دانشمند بزرگواراستاد نذیر حباب یار ورفیق دوران تحصیل در مکتب ابتدائی تا دوران بزرگ سالی اش بمانند یک نابغهء کوچک در سرزمین و کوهساران بدخشان ظهور کرد، ومقام او بعد ها بحدی اوج گرفت که تاکنون به ملیون ها پیروخط وافکار سیاسی او به نام نیک یادش مینمایند.
بدخشی مرد بزرگ،سیاستمدار،ادیب،عارف والاگهر، مورخ، سخنور و صاحب جاه وجلال وشکوه و همت بلند بود، در میان رهبران و حلقات سیاسی افغانستان بدخشی بگفته جناب استاد باختری بمانند وخشوری قد علم کرد ولی افسوس ها که دولت او مستعجل بود.
در باره بدخشی مقالات زیاد تحریر یافته و پیروان خط و اندیشه ها و افکار او. مکررآ نوشته های شان را در نشرات پخش و نشر نموده اند. و من یقین دارم که با این قلم ناتوان خویش نمیتوانم بمانند آنها بدخشی را بصورت درست معرفی بدارم، چونکه هیچوقت در حزب سازا مشهور به ستم ملی شامل نبودم و با مرحوم بدخشی ارتباط سیاسی هم نداشتم.
مقاله ای را که از دانشمند فرزانه استاد توردیقل میمنگی در یکی از سایت ها زیر عنوانبدخشی را از نو باید شناختخواندم که در صفحات اول، در باره ً ملیت آن بزرگ مرد سخن گفته بود،که بر حق راست است و من نگارنده، نیز خاطراتی دارم از آن شهید راه آزادی مردم افغانستان از چنگال دشمنان فرهنگ و ترقی. ادامه خواندن نام طاهر بدخشی در تاریخ کشور ما جاودان است: استاد پروفیسور داکتر عنایت الله شهرانی

عنوان کتاب: مناجات نامۀ خواجه عبدالله انصاری (رح) -تدوین : داکترسیداحمد حسینی ٬ نقد و نظر از داکتر عبدالواسع لطیفی

       یارب توچنان کن که پریشان نشوم                 

    محتاج به بیگانه و خویشان نشوم

     بی منت  خلق تو مـــرا روزی ده    

       تا از در تو  بــر در ایشان نشوم

این گفتارگهربار خواجۀ انصار رابخاطری درآغازسخن نوشتم که آرزوی اول وآخرزندگی انسانی ما درجامعۀ پرتلاطم و دور ازکناره های امن ورستگاری امروزهمین است وابیات دیگرپیرفرزانۀ تصوف ومشعل نیایش را درپی دارد :

هر درد که زین دلم قدم برگیرد      دردی  دگرش به  جای در بر گیرد

زآن باهر درد صحبت ازسرگیرد     کآتش   به سوخته ای رسد در گیرد

کتاب گشایندۀ صدباب معنوی ونیایش خداوندی اثرماندگارخواجه عبدالله انصاری، که باخط زیبای نستعلیق استادحسن قلایی در دوصدویک صفحۀ زرنگاربچاپ رسیده است، همین دوهفته قبل ازدست برادر وداماد عزیز وادب دوستم حبیب جان فاضل حنیف منحیث تحفۀ بی بدیل ازسفر کابل، درماه مبارک رمضان بدستم رسید وقرائت آن دل وجانم را روشن ساخت و آنگاه دراولین نگاه چشمم به این رباعی خواجۀ انصارافتادکه گوید:

گشتم به هوس گرد بد ونیک بسی     حاصل نشد از عمر مرا جز هوسی

تا می ماند ز عمر یـــارب نفسی      دریاب که جز تو نیست فریادرسی

بهرحال دروصف زندگی پرمایه وپرسرمایۀ پیرنوربخش هرات، خواجۀ نورافزای انصاری، زیباتر وجامعتر ازپیشگفتار استادسیداحمد حسینی، مضمون گویاتری نیافتم که اینک متن آن به شما تقدیم می گردد : ادامه خواندن عنوان کتاب: مناجات نامۀ خواجه عبدالله انصاری (رح) -تدوین : داکترسیداحمد حسینی ٬ نقد و نظر از داکتر عبدالواسع لطیفی

سخنان کوتاه در مورد مجموعه شعری (فریاد) سروده جناب ساعی فاریابی : م – اسحاق ثنا

  مجموعه شعری تحت نام( فریاد )که زاده طبع دوست دیرینه استاد سابقه دار معارف کشور جناب محمد ایوب ساعی که در سال 2017 به تیزاژ500 نسخه از جانب انجمن دانش در ترونتو کانادا اقبال چاپ یافته توسط دوست مهربان محترم امان معاشر بدستم رسید.

این مجموعه شعری حاوی 33پارچه شعر فارسی دری که از جمله 2 سروده به زبان تورکی اوزبیکی سروده شده مشتمل بر سه مقدمه که یکی از جانب سراینده مجموعه ،دیگری نویشته دانشمند جناب پروفیسور عنایت الله شهرانی و یکی از شاعر،نویسنده محترم کریم پیکار و در اخیر هم سوانح شاعر درج است بملاحظه میرسد.

محترم محمد ایوب ساعی چون سایر هموطنان مهاجر در اثر مشکلات ،نا امنی، جنگ و قتل و قتال انتحار کشور عزیز خوn را رها نموده و در کلگری کانادا با فامیل خویش از سالیان متمادی زندگی دارد.

یاد اور باید شد جناب (ساعی) در سروده های خود از رویداد های تلخ حال و گذشته کشور خود الهام گرفته و نالههای مردمان رنجدیده وطن که هر روز از طرف دشمنان وطن به خاک و خون کشیده شده به شهادت میرسد ،اشک میریزد و این قطرات اشک را به رشته نظم کشیده و شیرازه بندی نموده تقدیم ادب دوستان شعر کرده است. ادامه خواندن سخنان کوتاه در مورد مجموعه شعری (فریاد) سروده جناب ساعی فاریابی : م – اسحاق ثنا

سرود سوگواران سر کن ای خنیاگر تاریخ : مهرالدین مشـید

 

سرود سوگواران سر کن ای خنیاگر تاریخ

که آن یاقوت بی همتا، فتاد از افسر تاریخ

این بیت از شاعر معنی آشنا، سخن شناسی ارجمند، سخنوری ذهین و فرهیخته مرد نام آشنا و محبوبی است که با داشتن حافظۀ توانا نه تنها در قلب های سخن شناسان معاصر کشور جای بس شکوهمند و دل پذیر دارد؛ بل برای تمامی دوستدران شعر بس گرامی و عزیز است. این بیت از شاعر گرانمایه، مهربان و همیشه ماندگار کشور استاد واصف باختری است که پهنا و گسترهء فهم و آگاهی هایش در عرصهء ادبیات و فرهنگ کشور بس ستودنی است و می شود گفت که از استثنایی ترین سخن سرایان بالاتر از غنیمت روزگار ما است. استاد باختری توانست تا با آفریدن اشعار بلند، گرانمایه و پرارج و با به کار بردن سمبول های عالی و اسطوره های زمان خود،  در نماد تصویر های بلند و بکر و بویژه سروده های جاودانه و مالامال از اندوه و درد های بی درمان و بی پایان جامعهء ببمار ما بر سکوی بلند شعر تمکین دارد و در ضمن با اشعار لبریز از مقاومت و سرشار از پایداری و امید به آینده نوعی ثبات و استقامت را برای خواننده گانش به ارمغان آورده است. او این همه درد های بی پایان را حیرت زده و مبهوت به جان و دل می خرد و اما تلاش می کند تا به دیگران هنر استقامت و پایداری برای زیستن و درضمن یارای مقاومت و مبارزه را به ارمغان بدهد. به جرات گفته می توان که استاد باختری از انگشت شمار و استثنایی ترین سخن سرایان کشور است که با آفریدن اشعار بکر و زیبا و البته با کار برد سمبول ها ادامه خواندن سرود سوگواران سر کن ای خنیاگر تاریخ : مهرالدین مشـید

درین زمانه دل ازجور خار می لرزد : شعر از رسول پویان

 

درین زمانه دل ازجور خار می لرزد

ز چـیـغ و ولــولـۀ لاله زار می لـرزد

ز قتل و غارت گل هـای باغ انـسانی

ز درد و زخم سکوت هـزارمی لرزد

ز انهـدام طـبـیـعت ز غـارت هـسـتی

به دست قـدرت سرمایه دار می لرزد

بجای سبزه وگل رابش پلاستیک است

ادامه خواندن درین زمانه دل ازجور خار می لرزد : شعر از رسول پویان

کریمه شبرنگ ٬ شاعر جسور و عصیان گر : پرتـو نادری

 کریمه شبرنگ هویت خود را در صدای خود که همان شعر اوست جستجو می کند. گویی او بیرون ازاین صدا هویتی ندارد. اوبا تمام هستی به شعر خود چسبیده و گویی می خواهد دنیای دیگری برای زیستن خود ایجاد کند.
برای معرفی کریمه شبرنگ این شاعر جسور و عصیان گر که مخاطبان شعر او در اغلب موارد وی را با فروغ فرخزاد همسو میدانند کمی از زبان خود او میخوانیم که در مورد خود از آوان کودکی تاشبرنگشدنش چنین میگوید:

اگر از پشاور آغاز کنم تنها دورهی کودکی ام را دربر میگیرد اما این را آن گونهای كه گفتم کودکی متفاوت از ديگر همسالانم بود ولی درلايهی ديگر درست شبیه تمام افغانهای دیگر نظر به نابسامانیهای کشور خانوادهی منهم مجبور به ترک افغانستان شده بودند و درسفر شان به ديار غربت «پاکستان» من هنوز نطفهی نامعلومی بودم من که حالا فرزند چهارم خانواده ام هستم در 13عقرب 1365 در پشاور به دنیا آمدم. همانگونهی که فصل زادن من غریب است. مکانی که به دنیا آمدم نیز یک مشت غربت ناخواسته بیش نبود. جایکه خاک بازی پشت دروازه را به چند هم زبان خودم تنها تصور کودکانه میکردم . با آنکه کودک بودم هیچ سیاحتی را نمی توانستم با دستهای ترک خوردهی کودکی دیگر هم وطن معامله کنم و یا ترجیح دهم و زندگی به همین منوال پیش میرفت، شب، روز، هفته، ماه و سال گرچه بدبختی میراث همیشگی افغانهاست اما بعد از اندک آرامشی خانوادهام دوباره به افغانستان برگشت. این آرامش کامل نبود حتا امروز هم ما به آن بیگانه هستیم، من مکتب را در ولسوالی«جرم» ولایت «بدخشان» تمام کردم؛ میخواهم بگویم که اهل یکی از زیبا ترین و مردمان صادق روستای زیبا که ادامه خواندن کریمه شبرنگ ٬ شاعر جسور و عصیان گر : پرتـو نادری